eitaa logo
🌼محبان مهدے او خواهد آمد ...
319 دنبال‌کننده
8.3هزار عکس
7.1هزار ویدیو
75 فایل
احادیث مهدوی،روشنگری ونشانه های آخرالزمان،،علائم ظهور،سخنرانی استادرائفی پوروپناهیان... 👈کپی مطالب با ذکر صلوات تعحیل در ظهور امام زمان (عج). تاریخ ساخت کانال۱۴۰۰/۰۱/۲۷ آیدی @t_a_l_a_b_e_b_e_r_o_o_z
مشاهده در ایتا
دانلود
مژده‌ی آرام بخش امام.mp3
8.01M
امام باقر علیه‌السلام به کسانی که تلاش می‌کنند در دنیا با اهل بیت علیهم‌السلام زندگی کنند، مژده‌ای می‌دهند که همه‌ی دردهای دنیا را شیرین می‌کند. |
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
صوت «زیارت آل یاسین».mp3
19.79M
🔊 🔖 زیارت 👤 با صدای علی 🌺 السَّلامُ عَلَيْكَ يَا مِيثَاقَ اللَّهِ الَّذِي أَخَذَهُ وَ وَكَّدَهُ...
27.89M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
نکنه‌عمرم‌کفاف‌دیدن‌تورونمیده...🥀💔 🥀 🍃رۅزهـٰا‌رَفت‌ۅ‌فَقَط‌حَسرَت‌ِدیدار‌ِ،رُخَت‌ مـٰاندِه‌بَر‌این‌دِل‌‌ِیَعقۅبۍ‌ِمـٰاآقـٰاجان..!'🍃
🔅فِی کُلِّ قَضاءِ اللهِ عَزَّ وَ جَلَّ خَیْرٌ لِلْمُؤمِنِ 🪴در هر قضای الهی ، برای مؤمن خیری نهفته است... تحف العقول، ص۳۰۲
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌿 ما را به غیر تو اشتیاقی نیست ای مقصد تمام دعاهای ما، بیا..!♥️ -اللهم‌عجل‌لولیک‌الفࢪج
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🗣 صدای بلند 🔴 روز هشتم ذیحجه سال شصت هجری، روز گرم تابستانی بود. 🍃 کاروان امام حسین(علیه السلام) در گرمای سوزان به سوی شهر کوفه به راه افتاد. چند روز بعد، در نیمروزی داغ، یکی از یاران امام با صدای بلند تکبیر، سکوت بیابان را شکست. صدای او پُر از شوق بود. امام فوری پرسید:«چرا تکبیر گفتی؟» او با صدای بلند گفت:«نخلستانی می بینم که پیش از این در اینجا نبود.» امام آهی کسید و گفت:«آنها سوارانی هستند که نیزه هایی در دست دارند.» چهره ی آنها، نشان از ناباوری داشت. اندکی بعد، سپاهی که نزدیک به هزار سوار داشت، از راه رسید.«حُرّبن یزید ریاحی» _ فرمانده سپاه_ جلو آمد و سلام کرد. دور تا دور چشمهای خاکستری اش پر از چین و چروک بود. امام با مهربانی دستور داد تا سواران و اسبهایشان را سیراب کنند. پس از خواندن نماز عصر، امام از حر پرسید:«با ما هستید یا برما؟» حُر چشمانش را تنگ کرد و گفت:«ما به دستور عبیدالله، امیر کوفه آمده ایم تا راه را بر شما ببندیم.» ❓امام به خورجین های نامه اشاره کرد و گفت:«مگر شما کوفیان نبودید که هزاران نامه به من نوشتید و مرا دعوت کردید تا به سوی شما بیایم؟ حال چرا راه را بر من و یارانم می بندید؟» ❗️ در دل حُر آشوب برپا شد. او گفت:« به خدا که من از این نامه ها و فرستاده‌هایی که می گویید، خبر ندارم.» امام به «عُقبه» – یکی از یارانش- دستور داد تا خورجین های پر از نامه را بیاورد. حر، نامه ها را با ناباوری دید و گفت:« به خدا که ما از کسانی نیستیم که برای شما نامه نوشتند. ما دستور داریم که چون به کاروان تو برخوردیم، دست از تو برنداریم تا به کوفه برسید و شما را نزد امیر کوفه عبیدالله ببریم.» امام با لحن جدی گفت:«ما با تو نمی آییم.» 😫 حُر با عصبانیت گفت:« ما هم شما را رها نمی کنیم. من دستور نبرد با شما را ندارم، فقط مأمورم که از تو جدا نشوم تا تو را به کوفه برسانم. بیش از این هم نمی خواهم تو را آزار دهم. پس بیا به راهی برو که نه به سوی کوفه باشد و نه به سوی مدینه.» امام پذیرفت و کاروانش در بیابانی هراس انگیز، از راه «قادسیه» به سمت چپ به راهش ادامه داد. نویسنده: ناصر نادری 📚 محموعه فرهنگی هنری فرهنگ عاشورا دزفول
خروج امام حسین از مکه امام حسین (علیه‌السّلام) که در معرض بازداشت و ترور ماموران امنیتی بنی امیه در شهر مقدس مکه بود، در روز سه شنبه هشتم ذی الحجه سال شصت هجری از آنجا خارج شد و به سوی عراق حرکت کرد. 📚ویکی فقه
«صبحم» شروع مے شود آقا به نامتان «روزے من» همه جـا «ذڪـر نـامتـان» صبح علے الطلوع «سَلامٌ عَلے یابن الحسن» مـن دلخـوشـم بـه «جـواب سلامتـان» ...!! السلام علیــڪ یا اباصالحَ المهــدی