#روز_خود_را_با_قران_شروع_کنید
#صلی_علیک_یا_ابا_عبد_الله
#السلام_علیک_یا_صاحب_الزمان
#نهج_البلاغه
#مرد_میدان
#پند_امروز
#حکایت_بزرگان
#شهدا
#فضيلت_نماز_شب
#دعای_فرج
#نماز_شب
☘کار امروزمون تموم شد ☘
🌺 یاعلی 🌺
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✨🌱إِنَّ الصَّلَاةَ تَنْهَى عَنِ الْفَحْشَاءِ وَالْمُنكَرِ
به درستی که نماز از هر کار قبیح و نابایستی باز میدارد.🌼🌷
🌟🌸یعنی حقیقت نماز، شخص نمازگزار را اصلاح می کند و از آلوده شدن به فحشاء و مُنکَر باز میدارد.🌹🌺
(سوره عنکبوت آیه 45 )
#فاطمیه
#حاج_قاسم
#حضرت_زهرا
@mohebanaalzahra
✨🌱ابا صلت هروی از اصحاب امام رضا (علیهالسلام) نقل میکند:
امام رضا (علیهالسلام) با مردم به زبان خودشان صحبت میکرد، و به خدا قسم به هر زبانی، از اهل آن زبان، داناتر بود و رساتر سخن میگفت.
روزی به ایشان عرض کردم:
یا بن رسولالله! من از آشنایی شما با این زبانها در شگفتم.
حضرت فرمودند: ای ابا صلت! من حجت خدا بر آفریدگان او هستم و خداوند حجتی را بر مردم قرار نمیدهد که زبان آنها را نداند. آیا نشنیدهای که امیرالمؤمنین (علیهالسلام) فرمود: فصل الخطاب به ما عطاشده است. آیا فصل الخطاب چیزی جز دانستن زبانهاست.🍃🌹
📚منبع: میزان الحکمه، ج1، ص 354
#حکایت_بزرگان
@mohebanaalzahra
#روز_خود_را_با_قران_شروع_کنید
#صلی_علیک_یا_ابا_عبد_الله
#السلام_علیک_یا_صاحب_الزمان
#نهج_البلاغه
#مرد_میدان
#پند_امروز
#حکایت_بزرگان
#شهدا
#فضيلت_نماز_شب
#دعای_فرج
#نماز_شب
☘کار امروزمون تموم شد ☘
🌺 یاعلی 🌺
✨عبداللّه بن عمرو نقل میکند: ✨
🌱🌸روزى رسول خدا (صلی الله علیه و آله) از يكى از اتاق هاى خود بيرون آمد و وارد مسجد شد و به دو دسته جمعيت برخورد:
دسته اى قرآن مى خواندند و به درگاه خدا دعا كردند،
و دسته ديگر ، مشغول آموختن و آموزش دادن بودند.
پيامبر (ص) فرمود : «همگى كار خوبى انجام مى دهيد. اين دسته ، قرآن مى خوانند و به درگاه خدا دعا مى كنند ، اگر خداوند بخواهد ، به آنان مى بخشد يا از آنان دريغ مى كند، و اين دسته ، مى آموزند و آموزش مى دهند؛ و به راستى كه من معلّم برانگيخته شدم».
آن گاه با آنان که مشغول آموختن بودند نشست.»🌟🌺
📚 منبع: سنن ابن ماجة: ج1، ص83
#حکایت_بزرگان
#حاج_قاسم
@mohebanaalzahra
🌸﷽🌸
شهید_علی_عباس_حسن_پور
از ویژگی های علی عباس برامون بگید ...!
🔄 راوی_برادر_شهید:
💚 نه اینکه برادر من است بگویم ، این را همه رفقایش می دانند که علی عباس چگونه فردی بود.از مهمترین ویژگی های علی عباس اخلاص بود.خوب یادم میاد همه کارهاش برای خدا بود ... رفتارش با دوست حتی برخوردش با دشمن فقط برای خدا بود.
💚 گوش می کرد برای خدا ، نصیحت می کرد برای خدا احترام می کرد برای خداخلاصه همه کارهاش برای رضای خدا بود. 👌
همیشه متبسم و خوش رو بود خیلی با گذشت و مهربان و خوش قلب و رئوف بود.یکی از ویژگی های بارزش که زبانزد همه بود این بود که اهل تعریف از خود نبود.اگه کاری برای کسی انجام می داد حرفی نمی زد و منت نمیگذاشت.
💚 علی عباس اهل مادیات نبود. با شناختی که از خداوند بر اثر تقوا و اخلاق خوب و مطالعه و علم پیدا کرده بود عاشق خدا شد.واقعا خدا رو دوست داشت برای شادی مردم خدا رو غضبناک نمی کرد.دل کسی رو نمیشکوند.یاد ندارم کسی رو رنجونده باشه.با اینکه در زندگی مشکلاتی وجود داشت.اما هیچ گاه ندیدم که گله و شکایتی کنه . راضی بود به رضای خدا....
🔄 راوی_دوست_شهید:
💚 خانواده ام بچه هایم همه می دانند علی عباس چه کسی بود.او همیشه برای ما زنده است.در خاطراتم در روز حداقل یکبار هم که شده به یادش هستم و فراموشش نمی کنم.احساس می کنم برزندگی من ناظر است 👌وجودش رو در زندگی ام احساس می کنم.بنده الان پنجاه سال دارم.ولی همیشه سعی می کنم مثل او باشم.
💚 دوسال بیشتر با او نبودم ولی این دو سال تاثیری بر بنده گذاشت که تا الان در زندگی من جاری است.و این تاثیر بخاطر اخلاصی است که ایشان داشت.کار به خاطر خدا اینطور اثرش می ماند.تا زنده هستم علی عباس رو فراموش نمی کنم.
#شهدا
@mohebanaalzahra
#روز_خود_را_با_قران_شروع_کنید
#صلی_علیک_یا_ابا_عبد_الله
#السلام_علیک_یا_صاحب_الزمان
#نهج_البلاغه
#مرد_میدان
#پند_امروز
#حکایت_بزرگان
#شهدا
#فضيلت_نماز_شب
#دعای_فرج
#نماز_شب
☘کار امروزمون تموم شد ☘
🌺 یاعلی 🌺
✨☘مردی نزد امام جواد (علیه السلام) آمد و گفت: به اندازه مروتت به من کمک کن.
حضرت پاسخ داد: این اندازه ندارم.
مرد گفت: به اندازه استحقاقم ببخش
حضرت به غلامش گفت به او صد دینار ببخش.🌟🌸
📚 منبع: میزان الحکمة: ج1، ص 359
#حکایت_بزرگان
@mohebanaalzahra
#آجرک_یا_بقیةالله🖤
مادری خورد زمین و همه جا ریخت بهم
همهی زندگیِ شیرخدا ریخت بهم
داغی و تیزیِ مسمار اذیّت میكرد
تا كه برخاست ز جا عرش خدا ریخت بهم
بشکند پای کسی که لگدش سنگین بود...
تا که زد سلسلهی آل عبا ریخت بهم
ثلث سادات میان در و دیوار افتاد...
نسل سادات به یک ضربهی پا ریخت بهم
گُر گرفته بدنِ فاطمه ، ای در بس كن
وسط شعله ببین زمزمهها ریخت بهم
رویِ او ریخت بهم پهلویِ او ریخت بهم
دهنش غرقِ به خون گشت و صدا ریخت بهم
شدتِ ضربه چنان بود كه سر خورد به در...
رویِ آشفتهیِ اُمّالنُجَبا ریخت بهم...
پشتِ در سینهیِ سنگین شده هم ارثی شد
گیسوانِ پسرش كربوبلا ریخت بهم
مادرش آمده گودال نچرخان بدنش
استخوانهای گلویش ز قفا ریخت بهم...
#فاطمیه
#شهادت_حضرت_زهرا
#شام_شهادت
@mohebanaalzahra
#روز_خود_را_با_قران_شروع_کنید
#صلی_علیک_یا_ابا_عبد_الله
#السلام_علیک_یا_صاحب_الزمان
#نهج_البلاغه
#مرد_میدان
#پند_امروز
#حکایت_بزرگان
#شهدا
#فضيلت_نماز_شب
#دعای_فرج
#نماز_شب
☘کار امروزمون تموم شد ☘
🌺 یاعلی 🌺
یه چنـــــل اوردم براتون ماه🌝
پر از عطر خــــــــــدا🌱
حس عشـــــق ❣️
عاشـــــقانہ های چادࢪ🖤
از دستش ندین☺
@sfsfsfsma💝
یک قدم تا حـــــجاب👣
🚨توجه🚨مطالب بالا تبلیغات بود محتوای آن از نظر ما نه تایید می شود نه رد می شود
☝️☝️☝️☝️☝️☝️☝️☝️☝️☝️☝️☝️☝️
@mohebanaalzahra
✨☘قاسم بن الرحمان که زیدی مذهب بود نقل می کند: من رهسپار بغداد شدم.
وقتی به آنجا رسیدم مردم را دیدم که می دوند و نگاه می کنند و می ایستند.
پرسیدم: چه خبر است؟
گفتند: فرزند امام رضا (علیه السلام) ، امام جواد (علیه السلام) است.
گفتم: باید او را ببینم.
حضرت سوار بر قاطری آمد.
در دلم شیعیان را لعن کردم که می گویند خداوند اطاعت این مرد (که سوار بر قاطر می شود) را واجب ساخته است.
او به طرف من برگشت مرا صدا کرد و این آیه را تلاوت کرد: «... أَ بَشَراً مِنَّا واحِداً نَتَّبِعُهُ إِنَّا إِذاً لَفِي ضَلالٍ وَ سُعُر»
ترجمه: (قوم ثمود گفتند:) آیا از بشری همانند خودمان پیروی کنیم؛ در این صورت گمراه و دیوانه خواهیم بود.
با خودم گفتم: به خدا این مرد جادو گر است!
حضرت مجددا به سوی من برگشت و این آیه را خواند:
«أَ أُلْقِيَ الذِّكْرُ عَلَيْهِ مِنْ بَيْنِنا بَلْ هُوَ كَذَّابٌ أَشِر»
ترجمه: (قوم ثمود گفتند:) آیا از میان همه ما کلام خدا به او القاء شده است؟ نه، او دروغگویی خودخواه است.
من برگشتم و معتقد به امامت ایشان شدم و شهادت دادم که او حجت خداوند بر خلق اوست و به ایشان اعتقاد پیدا کردم.💫🌹🌸
📚 منبع: میزان الحکمة، ج1، ص 361
#حکایت_بزرگان
#مادر
@mohebanaalzahra
﷽
شهیدان_زنده_اند
داستان 3⃣
🌷 اهل شاهرود بودند اما در تهران زندگی می کردند ...
وضعیت خانوادگیشان بسیار خوب و مرفه بود. 👌
پسر خوبی بود معلوم بود از یک خانواده با اصالت و فهمیده است. اما حرف هایی که می زد در شان یک دانشجوی مسلمان نبود. 🙄
با هم دوست بودیم یکبار گفتم : امشب بریم گلستان شهدای شاهرود؟
خنده تلخی کرد و بهم گفت : شما هم که فقط اینطور جاهارو بلد هستی ...😏
🌷شب با هم وارد شدیم...🌷
به قبور مطهر شهدا نگاه می کردیم و حرف می زدیم.
با خودم گفتم باید بتونم دست این جوان رو بگیرم.
یکدفعه به ذهنم رسید از شهدا کمک بگیرم مگر آنها زنده نیستند!
در میان شهدا رضا نادری رو خوب می شناختم...
شنیده بودم خیلی از بچه های نسل سوم با رضا رفیق هستند و مرتب به سر مزار او می روند ... 👌
به کنار قبر رضا که رسیدیم به دوستم گفتم : یک لحظه اینجا بمان من میرم چیزی می خرم و بر می گردم، دوستم قبول کرد و من رفتم.
توی راه با خودم گفتم : رضا این پسر رو سپردم به خودت.ببینم چه می کنی!؟
وقتی برگشتم دیدم دوستم دو زانو نشسته پایین قبر و به جملات روی سنگ قبر خیره شده
کمی ایستادم و از دور نگاهش کردم.
با چشمانی گرد شده از تعجب جملات رو می خوند.
جلو رفتم و گفتم : چی شده؟
بلند شد و گفت : آقا مهدی این شهید کیه!؟ 😳
پرسیدم چطور؟
گفت : انگار داره با من حرف میزنه ببین روی سنگ قبرش چی نوشته :
( اےبرادر بہ کجامےروے ...؟کمے درنگ کن ..!
آیا با خواندن یک فاتحہ اے تنها برسر مزار من و امثال من ...
مسئولیتے را که با رفتن خود بردوش تو گذاشتہ ایم از یاد خواهے برد ..؟
ما نظاره گر هستیم کہ تو با این مسئولیت سنگین چہ مےکنے ...؟ )
🌷 خیلی منقلب شده بود، آنقدر که یکبار که به منزلشان در تهران رفتم در اتاق او عکس های زیادی از شخصیت های سیاسی زده شده بود و در میان همه تصاویر یک قاب خالی گذاشته بود.
پرسیدم این چیه ؟ گفت : مگه قول نداده بودی عکس رضا رو برام بیاری!؟ این قاب رو گذاشتم برای عکس رضا ..!
آن شب خیلی با هم صحبت کردیم او هرچه می گفت به جملات رضا استناد می کرد.
در پایان هم گفت : خیلی فکر کردم
من تاحالا داشتم نقش آدم بد رو در دنیا بازی می کردم اما می خوام عوض بشم... 😔
مدتی بعد در یکی از شب های ماه رمضان با او تماس گرفتم
پرسیدم چه خبر؟
گفت : الان توی هیئت هستم.
بعد مکثی کرد و گفت : بلاخره آقا رضای شما کار خودش رو کرد من اصلا به اینجور جاها اعتقاد نداشتم اما...
شهید_رضا_نادری
#شهدا
#فاطمیه
@mohebanaalzahra
🚨توجه🚨مطالب بالا تبلیغات بود محتوای آن از نظر ما نه تایید می شود نه رد می شود
☝️☝️☝️☝️☝️☝️☝️☝️☝️☝️☝️☝️☝️
@mohebanaalzahra
✨☘در عهد ابوبکر زلزلهاى آمد و مردم فزعکنان و با شیون نزد ابوبکر و عمر آمدند، دیدند آن دو نیز با فزع و جزع به محضر امام على(ع) آمدهاند، مردم نیز خود را به درِ منزل حضرت على(ع) رساندند، على(ع) از منزل خارج شد و به طرف مردم آمد، در حالیکه از آنچه مردم به خاطرش وحشت زده و محزون بودند، اندوهى نداشت و غمگین نبود. امام(ع) حرکت کرد و مردم هم به دنبال حضرت به راه افتادند، حضرت رفت تا به تپّهاى رسید و بر بالاى آن نشست و مردم، اطراف تپّه قرار و آرام گرفته و چشم به دیوارهاى شهر دوخته و وحشتزده مىدیدند که دیوارها مىجنبند و در حال رفتن و آمدن هستند.☘🌹
💫🌱حضرت به آنها فرمود: گویا از آنچه مىبینید به هول و وحشت افتادید؟ عرضه کردند: چگونه هول و وحشت نداشته باشیم و حال آنکه هرگز مثل این صحنه را ندیدهایم. حضرت فاطمه(س) میفرماید: امیرالمؤمنین(ع) دو لب مبارک را حرکت داده و سپس دست بر زمین زده و فرمود: تو را چه مىشود آرام باش. زمین آرام گرفت، مردم بیش از آن وقتى که حضرت از منزل خارج شد و به طرفشان آمد در شگفت شدند، امام(ع) به آنها فرمود: از این عمل و حرکت من تعجّب کردید؟ عرض کردند: بله.🌸🌺
🌟🍀حضرت فرمودند: من کسى هستم که خداوند متعال در قرآن راجع به او فرموده است: «إِذا زُلْزِلَتِ الْأَرْضُ زِلْزالَها وَ أَخْرَجَتِ الْأَرْضُ أَثْقالَها وَ قالَ الْإِنْسانُ ما لَها»، هنگامى که زمین به سختترین زلزله خود به لرزه در آید و بارهاى سنگین اسرار درون خویش همه را از دل خاک بیرون ریزد، در آن روز انسان گوید: زمین را چه مىشود؟ من همان کسی هستم که به زمین مىگوید: تو را چه مىشود. «یَوْمَئِذٍ تُحَدِّثُ أَخْبارَها»، در آن روز زمین، مردم را به حوادث بزرگ خویش آگاه میکند. منظور از «اخبارها» من هستم که زمین از من خبر میدهد.🌷✨
📚 منبع: بحار الانوار، ج88، ص 151
#حکایت_بزرگان
@mohebanaalzahra