🌹☀️🍃 ﷽ 🍃☀️🌹
♦️یک آیه یک ختم
🌐 https://leageketab.ir/khatme-quran
📌 فقط کافیه بزنید رو لینک ایه رو بخونید و درثواب اون ختم شریک بشید
࿐჻ᭂ⸙🍃🌹🍃⸙჻ᭂ࿐
✨رَبَّنَا فَٱغفِر لَنَا ذُنُوبَنَا وَكَفِّر عَنَّا سَئَِّاتِنَا وَتَوَفَّنَا مَعَ ٱلأَبرَارِ✨
پروردگارا!🤲🏻
از گناهان ما درگذر
و زشتی کردار ما را بپوشان
وپس از مرگ، ما را با نیکان محشور گردان.
سورهمبارکهآل عمران١٩٣
#دعایقرآنی
✨🌹✨🌹✨🌹
سلام علیکم✋🏻
صبحتون روشن به نگاه آقاجانمون
💚تا “خدا” هست هیچ لحظهای آنقدر سخت نمیشه که نشه تحملش کرد.
قدر لحظه لحظههای زندگیت رو بدون که هیچ لحظه ای تکرار نمیشه .😊
#امام_زمان عجلاللهفرجه
#پیام_صبحگاهی
─┅═༅𖣔🌺𖣔༅═┅─
❣#سلام_امام_زمانم❣
🔅 السَّلاَمُ عَلَيْكَ حِينَ تُهَلِّلُ وَ تُكَبِّرُ...
🌱سلام بر تو آن هنگام که بر کبریایی پروردگار تکبیر می گویی!
🌱و سلام بر شهادت گفتن تو بر وحدانیت او که تمام بُت ها را سرنگون می کند!
📚زیارت آل یاسین_مفاتیح الجنان
#امام_زمان
#اللهمعجللولیکالفرج
11-90.06.06.mp3
17.3M
💠سلسله سخنرانی با موضوع یاد مرگ
✅ جلسه یازدهم
🔹 تعامل انسان ها در عالم برزخ چگونه است ؟
🔹 آیا میتوانیم کنار عزیزانمون باشیم ؟
🔹 چرا شب قبرستان رفتن مکروه است ؟
🔹مهمانی بهشتیان
#یاد_مرگ
محبان مهدی
🌺سبک زندگی قرآنی :🌺 🍂 نعمتهای خدارا به ياد آوريد. 🍂 🔶 أَ فَرَأَيْتُمُ النّارَ الَّتِي تُورُونَ
🌺سبک زندگی قرآنی :🌺
🍂 چگونه وصیت کنیم؟🍂
🔶وَوَصَّي بِهَا إِبْرَاهِيمُ بَنِيهِ وَيَعْقُوبُ يَا بَنِيَّ إِنَّ اللّهَ اصْطَفَي لَكُمُ الدِّينَ فَلاَ تَمُوتُنَّ إَلاَّ وَأَنتُم مُّسْلِمُونَ
(بقره/١٣٢)
⚡️ابراهيم و يعقوب، فرزندان خود را چنین وصیت نمودند:
فرزندان من!
خداوند براى شما اين دين توحيدى را برگزيده است.
پس تا پايان عمر بر آن باشيد و جز در حال تسليم و فرمانبردارى نميريد.
(یعنی جوری زندگی کنید که هر زمان مرگ به سراغتان آمد، در حال اطاعت امر خدا باشید.)
✅بنابراین؛ در وصاياى خود تنها به جنبه هاى مادّى اكتفا نكنيم، و به فکر سلامت عقیده و ایمان نسل و فرزندان خود باشیم.
🍁گرچه زمان ومكان مردن به دست ما نيست، ولى مى توانيم زمينه ى حسنِ عاقبت خود را از طريق عقيده وعمل درست ودعا ودورى از گناه و افراد فاسد، فراهم كنيم.
#سبک_زندگی_قرآنی
آخرالزمان و توسل به اهلبیت .mp3
5.27M
🔊 #صوت_مهدوی
🎵 #پادکست «آخرالزمان و توسل به اهلبیت»
🎙 استاد #عالی
🔥 برای عبور از فتنههای #آخرالزمان نگو خودم بلدم...
══════════﷽❀ ⃟⃟ ⃟ ⃟✤
🔰 دعاها و زیارت روزانه
#یک_شنبه
🎬(جهت مشاهده صوت و متن و پی دی اف دعاها و زیارت نامه ها لینکهای آبیرنگ زیر را انتخاب نمایید)
1⃣متن و صوت زیارت روز یک شنبه
https://eitaa.com/delneshinha/18188
2⃣ متن و صوت دعای روز یک شنبه
https://eitaa.com/delneshinha/18183
3⃣ مجموع صوت های دعای عهد
https://eitaa.com/delneshinha/21637
4⃣ متن و مجموعه صوت های زیارت عاشورا
https://eitaa.com/delneshinha/25009
5⃣ متن و مجموعه صوت های حدیث کساء
https://eitaa.com/delneshinha/30223
6⃣متن و ترتیل و تحدیر سوره یاسین
https://eitaa.com/delneshinha/21402
7⃣ متن و مجموعه صوت های دعای هفتم صحیفه سجادیه
https://eitaa.com/delneshinha/18438
8⃣مجموع دعاهای امام زمان عجل الله
https://eitaa.com/delneshinha/22432
9⃣ متن و تحدیر و ترتیل و ترجمه سی جز قران قاریان بین المللی
https://eitaa.com/delneshinha/21182
💠فهرست تحدیر (تندخوانی) ، ترتیل و متن و ترجمه صوتی سوره های قران با صدای قاریان بین اللملی در کانال صوتهای دلنشین
https://eitaa.com/delneshinha/32384
0⃣1⃣ متن و صوت زیارت امین الله
https://eitaa.com/delneshinha/21946
1⃣1⃣زیارت نامه و صلوات خاصه و نماز آقا امیر المومنین علیه السلام
https://eitaa.com/delneshinha/21935
2⃣1⃣زیارت نامه و صلوات خاصه و نماز
حضرت فاطمه زهرا سلام الله
https://eitaa.com/delneshinha/18386
3⃣1⃣نماز روز یک شنبه
https://eitaa.com/Mohebannemahdi/16044
4⃣1⃣نماز توبه روز یک شنبه ها
https://eitaa.com/Mohebannemahdi/14688
5⃣1⃣ لیست مجموعه سخنرانی های اساتید
https://eitaa.com/delneshinha/26316
6⃣1⃣لیست مجموعه دعاهای صحیفه سجادیه (متن و صوت و ترجمه فارسی)
https://eitaa.com/delneshinha/29109
📌با نشر لینکهای گذاشته شده در گروه هاتون در ثواب نشر دعاها شریک باشین
┄═🌼💠🌷💠🦋💠🌸💠🌼═┄
🌍صوتهای دلنشین کوثر
https://eitaa.com/delneshinha
حجت الاسلام و المسلمین قائمی؛ آخرین حرف.mp3
332.9K
حرف آخر ✅
🎙 #استاد_قائمی
نماز آخرین حرفی بود که امام صادق (علیه السلام) سفارش کردند.
#نماز
التماس دعا در این وقت روحانی و مقدس اذان و نماز ❤️
نکته روز:
خواهرا و داداشای عزیز و متاهلم خوب گوش کنند
کاش یه روزی بفهمیم که همه دلخوشی خانمها به همسرشونه و همه دلخوشی مردها به خانمشون
تا میتونید بهم ابراز محبت کنید چون این زندگی رو شیرین تر میکنه
اگه هوای همدیگه رو داشته باشید هم خدا هواتونو داره هم خودتون کیف میکنید
والله اینجوری ٩٠ درصد خیانتها اتفاق نمیفته
آقایون تا قبل از بدست آوردن همسرشون هر کاری میکردن تا دل خانومشون رو بدست بیارن ولی بعد از ازدواج انگار یادشون میره
میدونم مشکل اقتصادی هست و داره فشار میاره
خانمها هپای شوهرتون رو داشته باشید و بهش ابراز محبت کنید بگذارید مرد همه زورش رو برنه تا شما رو خوشبخت کنه
والله دعوا و تندی کردن فقط دوری میاره
به همدیگه توجه کنید اونوقت ببینید مشکلات اقتصادیتون چطور حل میشه اینو با تجربه میگم
آی خانم
آی آقا
همه دلخوشی خانمت باش
کمبودهای اخلاقی و اقتصادی رو چشم پوشی کن ببین چی میبینی تو زندگی
دنبال بهانه نباشید برای خوشحال کردن همدیگه ، کارتون همین باشه که دل همدیکه رو بدست بیارید
به جای غر زدن به سر همدیگه ، ابراز محبت کنید
خواهرم
هیچ موجودی با غر زدن بهت جذب نمیشه
این مهربانی و محبت توست که همسرت رو جذبت میکنه
به جرأت میگم وقتی به مردت محبت کنی قطعا از خداشه زودتر بیاد خونه تا دوباره شما رو ببینه
آی آقا
دلخوشی همسرتون فقط به شماست
نامردیه دلشو بشکنی
رفقا تا میتونید حواستون به دل همدیگه باشه
فضائل علوی:
ابن ابی الحدید از ان عباس نقل می کند: روز دومی که مردم با امام علی ع بیعت کرده بودند به مسجد آمد و فرمود:
« به خدا سوگند ! آنچه از عطایای عثمان و آنچه از بیت المال مسلمین به این و آن بخشیده به صاحبش (بیت المال) بر می گردانم اگرچه با اموال کابین و مهریه زنان و یا با آن کنیزان خریده باشند زیرا عدالت گشایش می آورد و کسی که عدالت بر وی گران آید تحمل ظلم و ستم بر او گرنبار تر خواهد بود.»[1]
این سخنان تند ولی صریح و آشکارا درباره بازگرداندن اموال کسانی بود که عثمان به جمعی از بستگان و اصحابش بدون اینکه خدمتی به اسلام و مسلمین کرده باشند بخشیده بود. ابن ابی الحدید می گوید:
« امام پس از تصدی خلافت بلافاصله دستور داد تمام سلاحهایی که در خانه عثمان بود و بر ضد مسلمانان به کار رفته بود و شترهایی زکات و تمام اموالی که او و اصحابش از بیت المال تصرف کرده بودند در هر کجا که باشد بگیرند و به بیت المال برگردانند. وقتی این خبر در «ایله» یکی از مناطق شام به عمروبن عاص رسید نامه ای به معاویه نوشت و یادآور شد که هر فکری داری بکن، زیرا فرزند ابوطالب تمام ثروتی را که در این مدت تهیه کرده ای از تو خواهد گرفت همانطوری که از عصا پوستش کنده می شد[2]
آری علی (ع) از همان روزی که به مقام حکومت رسید عملا دست به کار شد و عدالت اجتماعی را به اجر در اورد
علی کشته عدالت خویش شد
منابع :
شرح ابن ابی الحدید، ج1، ص269 و نهج البلاغه خطبه ١۵
نکته مهدوی:
قدیمها وقتی یه نهالی کاشته میشد از ترس اینکه باد و باران به نهال آسیب برسونه و اونو خم کنه یه چوب دوشاخه رو بهش متصل میکردن تا مواظبش باشه تا قدش خم نشه
رفیق
امام زمان عج حکم اون دوشاخه رو داره و نمیگذاره مسیرت منحرف بشه
نمیگذاره کم بیاری
نمیگذاره شرمنده عیالت بشی
کافیه ازش بخواهی که حواسش بهت باشه
اگه دنبال زندگی آروم و با نشاط هستی ، زندگیتو به امام زمان عج بسپار اونوقت معجزه رو به چشم خواهی دید
اکه دوست داری توام به جمع ٩۵٣٨ نفری باشگاه امام زمانی ها بپیوندی و برای اومدن مولامون دعا و نذر کنیم
بسم الله
بزن رو لینک
https://ppng.ir/d/3VxA
محبان مهدی
#پروانه_ای_در_دام_عنکبوت #نویسنده_خانم_ط_حسینی #قسمت۱۰۴ 🎬 انور با صدای بلند فریاد زد:چرا مثل بز من
#پروانه_ای_در_دام_عنکبوت
#نویسنده_خانم_ط_حسینی
#قسمت۱۰۵ 🎬
فرداش نتونستم دانشگاه برم اما علی, دانشگاه شیعه شناسیش را رفت واینبار خبرهای دیگه ای میاورد.
نهار را آماده بود که صدای در هاکی از امدن مردخانه ام بود, ,بلندشد.
من:سلام اقااا
علی:سلام بربانوی زیبای خانه ام،ان شاالله رفع کسالت وخستگی شده باشد...به به عجب عطر غذایی پیچیده....مرا از خودبیخود نمودی بانوووو
باشوخی وخنده نهار راخوردیم ,اما ذهنم درگیربود.
من :علی معلوم تودانشگاه چه خبر بوده,انور ایا رفته سرکلاس؟ به من زنگ نزد منم جراتم نمیشه بهش زنگ بزنم،علی ذهنم خیلی مشغوله,نمیدونم اخر وعاقبتمان چی میشه,کاش همون دیروز مبارزین فلسطینی کلک انور را کنده بودند وراحت شده بودیم والان, انور بامعجزه اش,بنیامین توحیاط خلوت جهنم داشتند چای جهنمی میخوردند....
علی:ذهنت را درگیر نکن،تمام تلاش ما این بوده که توبه انور نزدیک بشی وسراز کار وجنایاتش دربیاری,اگه میکشتنش کلا کارها واهدافمان به هم میریخت وشاید دیگه کسی از مسلمانهای نفوذی نمیتوانست به عمق خانه عنکبوت نزدیک بشه واونا را رسوا کنه,تا حالاش هم خیلی اطلاعات ازش کشیدی,بیرون ,سلماجووونم,حالا برای اینکه یه کم از,فکر انور در بیای ,برات میگم تودانشگاه ما چه خبربود.
من:چه خبر؟؟حتما دوباره روایات ایمه مارا شخم زدن وچیز جدیدی دراوردن؟
علی:این که کار همیشگیشان است اما امروز,متوجه شدم,اسراییل از تمام شیعیان دنیا که میترسه هیچ ,ایران یه رتبه خاص داره براش,مثل سگگگ از ایران وحشت داره ومعتقد هست اونچه که درکتابشون وتعلیمات تلمود اومده، درباره ی دشمن یهود که بدستش یهود به هلاکت میرسه واز بین میره ,همه شان معتقدند اون دشمن فقط ایرانه ومیخوان دست پیش بگیرن تا پس نیوفتند ,یعنی قبل ازاینکه ایران وایرانیا اونا رانابود کنن,این جنایتکاران میخوان ایران رانابود کنند ورفتن کنکاش کردند که ایران را بعداز جنگ وتهاجم فرهنگی وتحریمهای فراوان که به گرده اش وارد اوردند وهیچ تزلزلی دراین کشور عزیز ایجادنشده،چند چیز,سرپانگهداشته،یکیش اعتقادات مردمش وروحیه ی شهادت طلبی شان هست وعلی الخصوص تحکیم این روحیه باعزاداریهای محرم وامام حسین ع است,یکی اعتقاد به مهدویت وحکومت جهانی الله وازهمه مهم تر اعتقاد به ولایت فقیه وداشتن رهبری باهوش که تمام حیله های دشمن را سریع شناسایی میکند وبه مردمش میگه وحیله ونقشه های اینا را درنطفه خفه میکنه.
علی یک لیوان اب خورد وادامه داد:سلما,باورت نمیشه چه نقشه هایی کشیدن برای ایران,از همه طرف بهش حمله میکنن,جوانانشون را درگیر فضاهای مجازی ومخرب میکنند که هزینه ی این فضاها مستقیم به جیب همین یهودیای صهیونیست میریزه,ازطرفی از هرحیله ای استفاده میکنند تا ابهت رهبرشان رابین مردم خوردکنند وهر حرف دروغ وجنایتی را به رهبر ایران میچسپانند تابه خیال خودشون مردم ایران را خام کنند وبه دست مردم ,رهبرشان را ازبین ببرند,راستی سلما...حاج قاسم که یادت هست,این یهودیهای صهیونیست خیلی خیلی,ازش میترسند وهرکدومشان باشنیدن نام این سردار ,بی شک از ترس خودشون راخیس میکنند,تاحالا چندین بار قصد جان این مردخدا راکردند که ناکام موندن,میگن اگه سردار را بکشیم یکی از بازوهای رهبرایران را قطع کردیم ,اخه سردار درخط ولایت است وولایت عاشق سردار...اما سلما اینا بااینهمه کلاس ودرسی که برای شیعه شناسی راه انداختند هنوز شیعیان را خوب نشناختند.
نمیدونن که اگه سردار راشهید کنن ,هزاران سردار از خون پاکش پامیگیرند واونموقع کلک اسراییل کنده است.
#ادامه دارد...
#داستان
💦🌧💦🌧💦🌧
با ما همراه باشید🌹🌹🌹
محبان مهدی
#پروانه_ای_در_دام_عنکبوت #نویسنده_خانم_ط_حسینی #قسمت۱۰۵ 🎬 فرداش نتونستم دانشگاه برم اما علی, دانشگا
#پروانه_ای_در_دام_عنکبوت
#قسمت۱۰۶ 🎬
امروز درست یک هفته از ان واقعه میگذرد،یک هفته ای سراسر استرس که هر لحظه منتظر اتفاقی غیر منتظره بودم ,منتها هیچ اتفاقی نیافتاد,دانشگاه میروم اما هیچ خبری از انور نیست که نیست ,بقیه ی دانشجوها با تمسخر میگویند که انور مرده ,اما من میدانم که درسوگ معجزه اش نشسته وشاید منتظر التیام زخم هایی ست که یادگار مبارزین فلسطینی است،چند بار خواستم تا با انور تماس بگیرم ,اما علی مانع این کارشد.
علی معتقداست ,خود انور باید تماس بگیرد ,اگر احساس کند که من بی صبرانه منتظر ارتباط دوباره با اوهستم ,امکان دارد که به من شک کند,علی میگه,باید طوری برخوردکنم که انور فکر کند ازش میترسم ودوست ندارم نزدیکش شوم.
امروز زنگ اخر باانور درس داشتیم ودرکمال تعجب اسحاق انور تشریف اوردند,برخوردش با من مثل جلسات گذشته بود.اما من کمتر حرف میزدم وسعی میکردم حتی نگاهم را از اوبدزدم وطوری برخوردکنم که انگار از اومیترسم.وخوشبختانه کلاس تمام شد وانور,حین رفتن به سمت من برگشت وگفت:هانیه الکمال,بیا اتاقم...
وسایلم را جم وجورکردم وبا گفتن ذکر بسم الله به سمت اتاق انور حرکت کردم,در زدم.
انور:بیا داخل...
من:س س سلام استاد,حالتون خوبه؟!!
انور:سلام را که سرکلاس کردی ,منتها اینقد اهسته که من نشنیدم,حالمم هم که از احوال پرسی فراوانت روبه بهبود است.
میدونستم داره متلک میگه,انگارتوقع داشته برم بهش سربزنم,انور دید ساکتم بلند دادزد:سرت رابگیر بالا ,هانیه الکمال....اون شب نحس,جا داشت بعداز رفتنت حداقل یک زنگ بزنی...
با فریادش ارام طوری که نشان میدادم ترسیدم سرم رابالا گرفتم,چهره اش را دید زدم,هنوز کمی از اثار کبودی روی صورتش بود,با من من گفتم:اااآخه استاد....راستش من خیلی ترسیده بودم,بعدشم گفتم تواون شرایط ,تنهایی بهترین درمان هست وگرنه خیلی جویای احوالتان بودم.
انور:پس تو از من میترسی؟نکنه وقتی حالم خوب نبود چیزی گفتم که باعث شده بترسی هاااا؟؟
احساس میکردم این مرد خیلی رازها دارد که ترس از برملاشدنش باعث شده این حرف رابزند وگفتم :نه نه ...فقط من را شکل مادرتان میدیدید همین...اما اون اخرکاری که داد زدین ازخونه تان برم بیرون بیشتر ترساندم.
انور که انگار خیالش راحت شده بود لبخندی زدگفت:خوب شکل مادرم هستی,اون وقتی که سرت داد زدم ,به خاطراز دست دادن بنیامین شوکه بودم,اما الان دیگه عزاداری را تمام کردم,باید دوباره بلند بشم وچون این زنده بودنم را مدیون تومیدونم,میخوام برات جبران کنم. میخوام از تو یعنی هانیه الکمال,یک اسحاق انوردیگه بسازم,حاضری بامن همراه بشی؟؟
از پیشنهادش جا خوردم اما لبخندی زدم وگفتم:من عاشق کسب علم واطلاعات هستم وازهمه مهم تراینکه بتوانم یک خدمت ارزنده به وطن عزیزم اسراییل وقوم برگزیده ی زمین یعنی یهود,انجام بدهم.
انور که انگار از حرفهام خوشش امده بود,لبخندی زد وگفت:دوتا نوشیدینی بیار هانیه الکمال...عصرهم اماده باش وقتی زنگ زدم بیا جلو خانه میخوام یه کمی از امپراطوری اسراییل رابهت نشان بدهم.....امپراطوریی زیرکانه که شعارش این است,همه چیز درخدمت اسراییل ونابودی از آن هرچه غیر اسراییلی است.
با احساساتی متناقض,اتاق انور راترک کردم.
#ادامه دارد....
#داستان
💦🌧💦🌧💦🌧