فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#شهیدانه
📽 استوری
بهقولشهیدصدرزاده:
اتلمتلتوتوله
چشتوچشگلوله
اگپاهاتنلرزید
نترسیدیقبوله
شهید زمانه خویش باش
🌹 نثار ارواح طیبه شهدا صلوات...
معبر شهدا
@shohada_fardis
🥀 #شهیدانه
🌿 من زندگی را دوست دارم ولی نه آنقدر که
آلوده اش شوم و خویشتن را گم و فراموش کنم.!
علی وار زیستن و علی وار شهید شدن ..
حسین وار زیستن و حسین وار شهید شدن ...
را دوست می دارم..
(شهیدحاج محمدابراهیم همت)
🌹 نثار ارواح طیبه شهدا صلوات...
معبر شهدا👇
@shohada_fardis
گروه خادمین مردمی شهدای فردیس👇
https://eitaa.com/joinchat/982450520Cda6879c7b0
هدایت شده از شهدای ایران
.. عمو
عابدی هم با تویوتاش آمده بود خط و برای گردان اسلحه و تجهیزات جمع میکرد.
🌷 بچه های تعاون لشکر، مشغول جمع آوری شهـدا و انتقال آنها به عقب بودند. تویوتای تعاون درست جلوی درِ سنگر ما ایستاده بود و جنازه بچه ها را مرتب کنار هم می چید.
🌹 ما هم به چهره شهــدا خیره شده بودیم. چند تن از بچه ها گریه میکردند. جنازه ها آن قدر متین و جذاب بودند که آدم هوس میکرد کنارشان بنشیند و درد دل کند. بعد از مدتی بچه ها، دورتادور تویوتای تعاون را گرفته بودند؛ گویا زیارتگاه است و واقعا هم که شهید زیارت کردن دارد آن هم در همچون جایی و با همچون حالی.
💐 ناگهان یکی از بچه ها گفت:
«منزل نو مبارک؛ یاد ما هم باشید.
دست ما را هم آن طرف خط
بگیرید.»
امـان همه را برید.
صدای گریه اوج گرفت ..
📚 برگرفته از کتاب:
« زنده باد کمیل»/ محسن مطلق
نشر سوره مهر
#شهیدانه
💢کانال خبری #شهدای_ایران
✅@shohadayeiran57
هدایت شده از شهدای ایران
🌹 رو به گــردان فریـاد زدم :
«برادرهـــا؛ کسی تخریـب بلد اسـت؟ می خواهیم این میدان مین را پاکسازی کند تا بتوانیم جلـو برویم.»
🔹 پیرمردی حدود ۶۰ ساله به نام علی بخـشی که از اهالی با صفـای خیابان مجیدیه تهران بود، پرسید: «حتماً باید تخریب بلد باشد، یا فقط باید میدان مین را پاکسازی کند؟»
گفتم: « بتواند مین ها را خنثی کند دیگر! »
گفت: «من بلــدم!.» خوشحال شدیم.
گفتیم: « پس، بسـم الله پدرجـان! »
🔸 زیر آتش شدید دشمن، سینه خیـز جلو آمد.
از ما عبور کرد و به ابتدای میدان مین رسید؛
به یکباره از جـا بلند شد. ایسـتاد و گفت:
«السـلام علـیک یـا ابـاعبـدالله الحســين (ع)»
و دوید داخـل میدان مین.
آنقدر سریع این اتفاق مقابل چشمان ما افتاد که زبانمان بند آمد و نتوانستیم مانع او بشویم.
🌷 هنوز دو متـر جلـو نرفته بود که با انفجــار مین، به سمت راست پرت شد. به محض اصابت او با زمین، یکی- دو مین دیگر هم منفـجر شدند.
بدنـش تکـه و پــاره شـده بـود.
🔹 اشـک در چشمـان همه مـا جمع شد.
حـاج علی فضـلی گفت: « اللـه اکبــر! »
▪️راوی: ولی الله خوشـنام
روایتی از عملیات والفـجر مقدماتی / فــکه
📚 زمینهای مسلح / گلعلی بابایی
#شهیدانه
💢کانال خبری #شهدای_ایران
✅@shohadayeiran57
💌 بهقولشهیدحججی:
- خدایا !
مرگی بهمون بده...که همه حسرتشو بخورن
#شهیدانه
#امام_زمان
#اَللّهُمَّارْزُقْناتَوْفِیقَالشَّهادَةِفِیسَبِیلِكّ
🌹عمو عابدی هم با تویوتاش آمده بود خط و برای گردان اسلحه و تجهیزات جمع میکرد.
🌷 بچه های تعاون لشکر، مشغول جمع آوری شهـدا و انتقال آنها به عقب بودند. تویوتای تعاون درست جلوی درِ سنگر ما ایستاده بود و جنازه بچه ها را مرتب کنار هم می چید.
🌹 ما هم به چهره شهــدا خیره شده بودیم. چند تن از بچه ها گریه میکردند. جنازه ها آن قدر متین و جذاب بودند که آدم هوس میکرد کنارشان بنشیند و درد دل کند. بعد از مدتی بچه ها، دورتادور تویوتای تعاون را گرفته بودند؛ گویا زیارتگاه است و واقعا هم که شهید زیارت کردن دارد آن هم در همچون جایی و با همچون حالی.
💐 ناگهان یکی از بچه ها گفت:
«منزل نو مبارک؛ یاد ما هم باشید.
دست ما را هم آن طرف خط بگیرید.»
امـان همه را برید.
صدای گریه اوج گرفت ..
📚 برگرفته از کتاب:
« زنده باد کمیل»/ محسن مطلق
نشر سوره مهر
#شهیدانه
💢کانال خبری #شهدای_ایران
✅@shohadayeiran57
🌷🌷🌷
بزرگ مردان کوچک
کم سن و سالترین شهدای دفاع مقدس
#شهیدانه
به محفل شهدایی ما بپیوندید 👉
🥀🥀🥀