هدایت شده از کوچه ی خدا
#فرمانده_نابغه
💢 توانسته بود از نخبگان کشور در امور نظامی استفاده کند. عدهای از دانشجویان نخبه ی کشور را در طرح عملیات به کار گرفت که نتیجه ی خوبی حاصل شد. او، #حلقه_وصل_نخبگان بود.
🍀 از اولین افرادی بود که با #حاج_قاسم در پدافند بغداد ــ سامرا مشارکت داشت.
✔️ #نبوغ و مجاهدتهای او بهگونهای بود که فرماندهان به او لقب #حسن_باقری_زمان را دادند.
🌹 مرتضی حسینپور فرمانده عملیات قرارگاه #حیدریون در سوریه و فرمانده ی #شهید_محسن_حججی بود.
🔺او صدها نفر همچون #محسن_حججی را پرورش داد تا تکفیریها نتوانند حتی به بخشی از خواستههای خود در منطقه برسند.
💖 این فرمانده ی زبده نظامی در همان معرکهای که #شهید_حججی بهاسارت درآمد به #شهادت رسید اما پیش از شهادتش نقشه شوم #داعش را برای به راه انداختن حمام خون، بر هم زد و جان بسیاری از رزمندگان مقاومت را نجات داد.
🌹 شهید مرتضی حسین پور (حسین قمی) 🌹
#سی_روز_سی_شهید
#هر_روز_یک_شهید
#روزه_داری_به_سبک_شهدا
#روزه_شهدایی
#روزه_با_طعم_شهادت
🌐ارتباط با ادمین:
@M_jafarian59
@kucheh_ye_khoda
#کلام_آخرشب
همیشه الگوی خود را حضرت زهرا
و زنان اهل بیت قرار دهید؛
و همیشه این بیت شعر را به یاد بیاورید؛
آن زمانی که حضرت رقیه سلام الله علیها
خطاب به پدرش فرمود:
“غصهی حجاب من را نخوری بابا جان
چادرم سوخته اما به سرم هست هنوز…”
#شهید_محسن_حججی
🌧@mohebin18
✍بعد از نمازش رفتیم داخل تانک. قرآن جیبیاش را درآورد و مشغول شد به خواندن. از شیشه جلوی تانک دیدم چند قدمیمان گرد و خاکی بلند شد. هراسان از محسن پرسیدم: «چی بود؟» گفت: «متوجه نشدم!» پریدیم بیرون.
خمپارهای بدون اینکه عمل کند، فرورفته بود داخل زمین. هنوز از پرههایش دود میزد بیرون. وقتی رفتیم جلو، محسن نگاهی کرد به خمپاره و با پوزخند گفت: «ای بی انصاف! ما رو قابل ندونستی که بترکی!» از حرفش خنده ام گرفت. با هم چند قلوه سنگ آوردیم و دورش چیدیم که مبادا ماشینی از رویش رد شود.
اوضاع که آرامتر شد، رفتیم دخل کوچه و به دری چوبی تکیه دادیم. لابهلای حرفها بهش گفتم: «هر بلایی میخواد سرمون بیاد؛ ولی خیلی ترسناکه اگه اسیر بشیم و بعد شهید...» خیلی خونسرد حدیثی از پیامبر برایم خواند: «مرگ برای مؤمن مانند بوییدن دستهگلی خوشبو است.» بعد هم گفت: «مطمئن باش توی اسارت هم همینطوره!»💔
خاطرات #شهید_محسن_حججی...🌷
راوے: حجت اللّہ مهرابے دوست شہید
🌹🍃@mohebin18