eitaa logo
«مُحِبّیـٖن‌حَضْرَتِ‌خَدیٖجه٬๛‍‌٬»
216 دنبال‌کننده
1.3هزار عکس
789 ویدیو
1 فایل
🌱بسم الله الرحمن الرحیم🌱 کانال ارادتمندان موکب و هیئت 🦋 حضرت خدیجه سلام الله علیها ...🦋 سال تاسیس : 1395 رسانه موکب📱📸 🎥 : @aabdozahraa315 اینستاگرام و روبیکا و ایتا باهمین آیدی میتونید دنبالمون کنید💚 @mohebin_hazrat
مشاهده در ایتا
دانلود
شادی برای مردم و ماتم برای ما خنده برای خلق ولی غم برای ما خرج تو کرده ایم خدا کرد خرج ما چه خیرها که داشت دودرهم برای ما همیشه زحمت ما را کشیده است حتی خریده شال عـزا هم برای ما هرکس نفس کشید در این روضه شد مسیح از بس مقدس است همین دم برای ما حسن ختام سیر الی الله این دهه ست سفره گشوده   برای ما اینکه بدون روضه به جایی نمیرسیم ثابت شدست قدر مسلم برای ما هرگز به زیر منت مـردم نمیرویم وقتی که هست سایه پرچم برای ما وقتی فرات اشک مهیاست از دو چشم بی قیمت است چشمه ی زمزم برای ما گریه کنِ کمک کار ست کرده دعـا رسـول مکـرم برای ما بی بی، کدام روضه غذا طبخ میکنی؟ از دستپخت خود بده یک کم برای ما گفتند که حسین گرسنه شهید شد این غصه شد مصیبت اعظم برای ما : حُر کن مرا که جان من از شرم پر شده من را که راه نیست به جمع حبیب ها سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير، روزتون معطر بنام @mohebin_hazrat
وسط روز گرفتار شبم باور کن بازهم شعله کشیده غضبم باور کن اولین بار شلوغی گذر را دیدم چه شلوغی بدی، در عجبم باور کن یادشان رفته که نان پدرم را خوردند بین کوفه بدهی شد طلبم باور کن هرقدر گفتم بر دهنم سنگ زدند بغض دارند ز اصل و نسبم باور کن نه سلامی نه علیکی همه توهین کردند خسته از طایفه ای بی ادبم باور کن آشنایان جلوی قافله خیره شده اند من هم از قافله قدری عقبم باور کن عده ای نذری و خیرات به ما میدادند سخت دلگیر ز نان و رطبم باور کن تشنگی بعد تو افتاد بجان زینب موقع خطبه ترک خورد لبم باور کن : 💔 بی تو آوارم و بر خويش فرو ريخته ام اي همه سقف و ستون و همه آبادیِ من سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير، روزتون معطر بنام @mohebin_hazrat
ای سایه ی سرم به سرم باش یاحسین هردم فروغ چشم ترم باش یاحسین من روی ناقه گریه کنم از برای تو تو روی نیزه نوحه گرم باش یاحسین قرآن بخوان که دل شده تنگ صدای تو آرامش دل و جگرم باش یاحسین ای از مدینه همسفرم ای برادرم مثل همیشه دوروبرم باش یاحسین همچون هلال گاه عیانی و گه نهان قدری مقابل نظرم باش یاحسین من که نشد به پیکر تو سایبان شوم اما تو سایبان سرم باش یاحسین اطراف من ببین، به علمدار خود بگو همواره پاسدار حرم باش یاحسین با دیدن سر علی اصغر، رباب گفت: خیلی مراقب پسرم باش یاحسین : 💔 کاش میشد که لباسی برسانم به تنت آبروی همه عریان روی صحرا مانده سلام عليكم ورحمة الله،صبحتون بخير، روزتون معطر بنام @mohebin_hazrat
گریه کردم بس که از داغ تو بیمارم حسین تار می بیند دو چشمانِ عزادارم حسین می نشیند با شروعِ روضه چشمانم به اشک تا ابد این رزق را از مادرت دارم حسین پای کارت ایستادم، چون بدون فوتِ وقت آمدی، تا که گره افتاد در کارم حسین دستهایت را رها کردم، زمین خوردم، ببخش بد نمک نشناسم آقا، سهل انگارم حسین جا نمانم، این بلا از هر بلایی بدتر است جا نمانم اربعین، مشتاقِ دیدارم حسین مشکلات من فقط کنج حرم حل میشود دعوتم کن کربلا، خیلی گرفتارم حسین جانِ آن خواهر که با دستانِ بسته رفت و گفت: راهیِ دروازه ی ساعات و بازارم حسین سنگباران بود و نامحرم، خدا صبرش دهد گفت چشم از چشمهایت برنمیدارم حسین : 💔 از سر نیزه بخوان آیه‌ای از کهف که هست خواهر خسته‌ات از ره به صدایت دلخوش سلام عليكم ورحمة الله،صبحتون بخير، روزتون معطر بنام @mohebin_hazrat
هر شب جمعه که دلتنگ زیارت میشوم  میروم در گوشه ای غرق عبادت میشوم  یا سلامی میدهم از بام خانه بر حرم چون کبوتر راهیه صحن و سرایت میشوم  با دوبال حسرتم پر میكشم تا شهر عشق تا که مهمان تو و گنبد طلایت میشوم من کبوتر نیستم هستم کلاغی رو سیاه گر بخواهی ام، غلام رو سیاهت میشوم مثل جون و مثل عابس، مثل مسلم، مثل حر گر دهی رخصت مرا، من هم فدایت میشوم  گر برات کـربلایم را به دستانم دهی تا قیامت وامدارت میشوم  چون قسم دادم تو را بر نام زهرا، مادرت مطمئناً شامل لطف و عطایت میشوم : 💔 شب جمعه ست دلم دوروبر کرببلاست حسرت پیر غلامت، سفر کرببلاست ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌سلام عليكم و رحمة الله،صبحتون بخير، @mohebin_hazrat
با اشک بی‌زوال خودم گریه می‌کنم بر روز و ماه و سال خودم گریه می‌کنم این پلک ها به روضه‌ی تو‌ زخم شد حسین پس با زبان حال خودم گریه می‌کنم حالا دگر بدون عصا می‌خورم زمین گاهی خودم به حال خودم گریه می‌کنم می‌پرسم از خودم که چرا بی کفن شدی؟ بر پاسخ سوال خودم گریه می‌کنم گاهی که یاد عصر دهم می‌کند دلم بر غارت جلال خودم گریه می‌کنم من آن کبوترم که ز شلاق ها هنوز هر شب ز درد بال خودم گریه می‌کنم ای بهترین برادر دنیا برای تو تا وقت ارتحال خودم گریه می‌کنم : 💔 بر خاک خفته ای و مرا میبرد عدو من میروم به شام بماند بقیه اش... سلام عليكم ورحمة الله،صبحتون بخير، روزتون معطر بنام @mohebin_hazrat
سلام ای سر خونین، سر برادر من سرت چه‌ها که نیامد عزیز مادر من لبی که بوسه بر آن میزده‌ست پیغمبر یزید میزندش چوب، خاک بر سر من صدای شیون و افغان به گوش می‌آید صدای وا‌ابتا، ناله‌ی برادر من چه خوب شد سر عباس‌من نبود اینجا ندید وضع سر‌ تو، لباس و معجر من یزید مست شد الباقی شرابش را نریخت بر سر تو، بلکه ریخت بر سر من همین که حرف کنیزی ما وسط آمد نشست دختر تو، رو گرفت خواهر من زنی به طفل خودش شیر میدهد، ای وای رباب زمزمه دارد، بخواب اصغر من : 💔 بر باد مده "زلف" که جگرش سوخت بس کن که دگر حوصله‌ی "صبر" سر آمد سلام عليكم ورحمة الله،صبحتون بخير، روزتون معطر بنام @mohebin_hazrat
بر شاه تشنه نیزه و شمشیرها زدند چون ماجرای کوچه به او بی هوا زدند آنانکه در مدینه نبودند آمدند مُحکم به روی پهلوی او ضرب پا زدند سر دسته ی اراذل کوفه اشاره کرد یکباره با اشاره ی آن بی حیا زدند تشویق می شدند کسانی که میزدند او را میان هلهله با مرحبا زدند بودند نان خور پدر و جدّ او ولی این صید را طایفه ای آشنا زدند جز سنگ و تیر و نیزه و تیغ این درنده ها با هرزه گی به معرکه با ناسزا زدند در پیش چشم خواهر او بین قتلگاه بر جای جای پیکر او هر کجا زدند عبّاس تا که بود که جرأت نداشتند شه را جدا زچشم یلِ با وفا زدند با پا به روی سینه ی زخمش پریده و با قهقهه چقدر به او بی اِبا زدند بازی شان گرفت که تا خنده ای کنند با پنجه بر محاسن خون خدا زدند تا ضربه ی دوازدهم هِی ادامه داد بی وقفه ضربه تا که سرش شد جدا زدند بر روی خاک با شکم افتاده بود چون دیوانه وار گَردن او از قفا زدند زینب رسیده بود که خاکی بسر کند با پشت دست خواهر او را چرا زدند یک عدّه پیرمردِ سیه دل رسیده و با نیّت ثواب به او با عصا زدند : ز وصف حالت زینب زبانماݧ لال است گریز روضه چرا باز سمت گودال است؟ کشید خنجر و بر سینه ات نشست و... ونوکرت دوباره بدحال است سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير، @mohebin_hazrat
دیده بگشا که ز دوریِ شما خسته شدم آمدم ناله کنم یار بیا خسته شدم سر به زیر آمده ام تا که بگویم به شما از گناهان زیادم بخدا خسته شدم خواستم نوکر مخلص بشوم حیف نشد دیگر از نفسم و این عُجب و ریا خسته شدم اشتباهی که ز من سر زده را باز ببخش یاری ام کن همه عمرم، همه جا، خسته شدم ای حبیبم تو فقط از دل من با خبری وا کن امشب گره ی کار مرا خسته شدم شهرمان رنگ تو را کم به خودش دیده و من دیگر از شهرم و این حال و هوا خسته شدم تا به کِی رو بزنم پیش تو و گریه کنم یک نگاهی بکن آقا به گدا خسته شدم باز هم جا نشدم بین گـدایانِ حـرم پس نپرسید ز حالم که چرا خسته شدم این همه سینه زدم مزد مرا هم بده و راهی ام کن حرم کرببلا خسته شدم : این روزها غمِ حرم و غربت و فراق افتاده مثل زخم به جانم، حسین جان سلام عليكم ورحمة الله،صبحتون بخير، روزتون معطر بنام @mohebin_hazrat
عمریست در عزای شما گریه می کنیم از کودکی برای شما گریه می کنیم سوز شما به نوحه ما شور می دهد انگار با نوای شما گریه می کنیم بوده است چون که خلقت ما از گل شما با آب دیده های شما گریه می کنیم شـادیم با شمـا و غمینیم با شمـا در روضه پا به پای شما گریه می کنیم چشمان ما و گریه برای شما کجا شک نیست با دعای شما گریه می کنیم آن روز پیش خصم نمی شد که گریه کرد امروز ما به جای شما گریه می کنیم گفتید اشک ماست چو مرهم به زخمتان با نیت دوای شما گریه می کنیم این دست ما نبود که مجنونتان شدیم گشتیم مبتلای شما گریه می کنیم وقتی خدا برای شما گریه می کند همراه با خدای شما گریه می کنیم دلـهای ما از آن که زمینگیر کربلاست همواره در هوای شما گریه می کنیم از روی نی نوای شما را شنیده ایم بر داغ نینوای شما گریه می کنیم ای کشته های اشک، خدا خونبهایتان تا جان شود فدای شما گریه می کنیم : والله عطشناک ترین واژه سلام است وقتی که دلی تنگ حـرم داشته باشی سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير، روزتون معطر بنام @mohebin_hazrat
زخم معصیت به روحم مانده و کاری شده زندگی بی تو برایم سرد و تکراری شده بس که دل مشغولی ام دنیا شده آقا ببین دل به تو دادن برایم کار دشواری شده اصلا آقا لحظه ای باخود نگفتم بی وفا این چه وضع نوکری و عشق و دینداری شده بی حیا بودم ولی بار دگر برگشته ام در میان روضه کارم گریه و زاری شده آبرویت را همیشه بردم اما کار تو چشم پوشی از بدی و آبروداری شده مهربان آقا، بیا دست گدایت را بگیر چون دچار غصه و اندوه بسیاری شده همنشینم کرده ای با خوبها زیر عَلَـم بازهم باران لطفت بر سرم جاری شده گریه و سینه زنی در کربلا یادش بخیر نوکر تو بیقرار آن عزاداری شده خیمه ها آتش گرفت و دختری گریه کنان می دوید و ناله میزد سوخت مویم عمه جان : 💔 شدم خراب زیارت، یکی مرا ببرد کسی به عازم نیست؟ سلام عليكم و رحمة الله،صبحتون بخير، روزتون معطر بنام @mohebin_hazrat
خون چرا از دوری خاکت نبارم؟ کربلا مانده‌ام من بی تو از دنیا چه دارم کربلا گفته‌اند از آسمانها، من ولی از کودکی در هوای بوی خاکت بیقرارم کربلا روزها را هی شمردم تا که شد وقت سفر تا بیایم لحظه‌ها را می‌شمارم کربلا دست خالی آمدن سوی تو خوش اقبالی است دارم آه و تشنگی در کوله بارم کربلا خاک ما گِل کرده‌اند از روز اول با فرات زاده‌ی عشق تواند ایل و تبارم کربلا بیقرار از دیدن سقای تشنه پیش آب اشک ریزان تا قیامت روزه دارم کربلا من کبوتر نیستم، حالا بماند چیستم هرچه هستم، بسته بر این در مهارم کربلا با ملائک‌ روضه می‌گیریم بگذارند اگر ذره‌ای از تربتت را در مـزارم کـربلا عاقبت خاک گِل کوزه گران هم گر شوم با نسیم آید به سوی تو غبارم کربلا آمدم، رفتم، چه می‌شد برنگردم یک سفر مثل حر روزی بگیری در کنارم کربلا : 💔 ‏خبرت هست که بی روی تو آرامم نیست طاقت بار فراق این همه ایامم نیست سلام عليكم و رحمة الله،صبحتون بخير، روزتون معطر بنام @mohebin_hazrat
ﺁﻧﺎﻥ ﮐﻪ ﺑﻪ ﺳﻮﯼ ﺣﺮﻡ ﺩﻭﺳﺖ ﺭﻭﺍﻧﻨﺪ ﭘﯿﻐﺎﻡ ﺩﻝ ﺧﺴﺘﻪ ﯼ ﻣﺎ ﺭﺍ ﺑﺮﺳﺎﻧﻨﺪ ﺁﻏﻮﺵ ﮔﺸﻮﺩﻧﺪ ﺩﺭ ﺍﯾﻦ ﺭﺍﻩ ﺧﻄﺮ ﺭﺍ ﺻﺪ ﻣﺮﺣﻠﻪ ﻣﺴﺘﻨﺪ ﮐﻪ ﻣﯿﺜﻢ ﺻﻔﺘﺎﻧﻨﺪ ﺗﺎ ﺩﺭ ﺳﺮﺷﺎﻥ ﺷﻮﺭ ﻋﺮﺍﻕ ﺍﺳﺖ ﺑﻪ ﻓﺮﯾﺎﺩ ﺩﺭ ﻫﺮﻭﻟﻪ ﯼ ﺳﻌﯽ ﺣﺮﻡ ﺟﺎﻣﻪ ﺩﺭﺍﻧﻨﺪ ﺭﻓﺘﻨﺪ ﻭ ﺳﻼﻣﺖ ﺑﺮﺳﻨﺪ ﺁﻩ ﭼﻪ ﻣﯽ‌ﺷﺪ ﻣﺎ ﺭﺍ ﻋﻘﺐ ﻗﺎﻓﻠﻪ ﯼ ﺧﻮﺩ ﺑﮑﺸﺎﻧﻨﺪ ﺟﺎ ﺩﺍﺭﺩ ﺍﮔﺮ ﻓﺨﺮ ﻓﺮﻭﺷﻨﺪ ﺑﻪ ﻋﺎﻟﻢ ﺍﻟﺤﻖ ﮐﻪ ﮔﺪﺍﯾﺎﻥ ﺗﻮ ﺷﺎﻫﺎﻥ ﺟﻬﺎﻧﻨﺪ ﺑﺎ ﯾﺎﺩ ﺗﻮ ﺍﺯ ﺩﻭﺭ ﮔﺮﻓﺘﯿﻢ ﻗﺪﺡ ﺭﺍ ﺗﺎ ﺟﺮﻋﻪ ﺍﯼ ﺍز ﻧﻮﺭ ﺑﻪ ﻣﺎ ﻫﻢ ﺑﭽﺸﺎﻧﻨﺪ ﺩﺭ ﺣﺴﺮﺕ ﺩﯾﺪﺍﺭ ﺑﺴﻮﺯﯾﻢ ﻭ ﺑﺴﺎﺯﯾﻢ ﺗﺎ ﺁﺗﺶ ﺩﻝ ﺭﺍ ﺑﻪ ﻧﮕﺎﻫﯽ ﺑﻨﺸﺎﻧﻨﺪ : 💔 گرچه دوریم به یاد تو سخن میگوییم بُعد منزل چه بلایا به سرِ ما آورد😭 سلام عليكم و رحمة الله،صبحتون بخير، @mohebin_hazrat
سخت است دلسپردگی و دلبری که نیست رفتی حسین و مانده ام و باوری که نیست بعد از تو من مصیبت سختی ندیده ام از رفتن تو حادثه ی بدتری که نیست باید ببوسمت، به وصیت عمل کنم درمانده ام، به پیکرت آخر سری که نیست در بین راه و بین حرامیست حسرتم - چشمان پر ز غیرت آب آوری که نیست کارم کجا کشیده که بر سر نهاده ام دستان زخمی ام عوض معجری که نیست از دشمنان به نیزه ی تو برده ام پناه جز نیزه ی تو سایه ی بالاسری که نیست قرآن بخوان و خط بده فرمانده ی سپاه من جنگ میکنم عوض لشکری که نیست .: 💔 عطر موی خاکی تو کرده مدهوشم حسین رفته ای بر نی بیا قدری در آغوشم حسین سلام عليكم و رحمة الله،صبحتون بخير، روزتون معطر بنام @mohebin_hazrat
گرفته است دلم مثل آسمان امشب دوباره حرف فراق است در میان امشب به پای ثانیه ها چنگ می زنم اما چرا نمی گذرد کندتر زمان امشب فدای سینه زن خسته ای که بعد دو ماه گرفته کنج حسینیه آشیان امشب یکی برای خود آرام روضه می خواند زبان گرفته یکی هم امشب مدینه، کرب و بلا، سامرا، نجف، مشهد کجاست صاحب عزا صاحب الزمان امشب بیا بخاطر این اشک، این لباس سیاه دمی کنار عزادارها بمان امشب نخواهم اجر، ولی از تو خواهشی دارم بیا به مجلس ما روضه ای بخوان امشب پس از دو ماه چه اجریست بهتر از اینکه در آستان رضاییم میهمان امشب چه سفره ای شود آن سفره ای که جمع شود به دست بخشش آقای مهربان امشب : تاج شاهی مال مردم، خاک پایت مال من حسرت این پای بوسی را سلیمان میکشد سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير، شهادت غریب الغربا، امام مهربانیها، حضرت تسلیت و تعزیت باد🏴 @mohebin_hazrat
شادی برای مردم و ماتم برای ما خنده برای خلق ولی غم برای ما خرج تو کرده ایم خدا کرد خرج ما چه خیرها که داشت دودرهم برای ما همیشه زحمت ما را کشیده است حتی خریده شال عـزا هم برای ما هرکس نفس کشید در این روضه شد مسیح از بس مقدس است همین دم برای ما حسن ختام سیر الی الله این دهه ست سفره گشوده   برای ما اینکه بدون روضه به جایی نمیرسیم ثابت شدست قدر مسلم برای ما هرگز به زیر منت مـردم نمیرویم وقتی که هست سایه پرچم برای ما وقتی فرات اشک مهیاست از دو چشم بی قیمت است چشمه ی زمزم برای ما گریه کنِ کمک کار ست کرده دعـا رسـول مکـرم برای ما بی بی، کدام روضه غذا طبخ میکنی؟ از دستپخت خود بده یک کم برای ما گفتند که حسین گرسنه شهید شد این غصه شد مصیبت اعظم برای ما : حُر کن مرا که جان من از شرم پر شده من را که راه نیست به جمع حبیب ها سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير، روزتون معطر بنام @mohebin_hazrat
من فقیری بینوایم دوستت دارم حسین سائل کـرب و بلایم دوستت دارم حسین رِند عالم سوزم اما تا به اسمت می رسم نوکری بی دست و پایم دوستت دارم حسین هر که هستم خوب یا بد، دوزخی، اهل بهشت بی خدایم، با خدایم دوستت دارم حسین من بهشت بی تو را پس دادم آقا سالـهاست ساکـن بزم عـزایم دوستت دارم حسین تربت تـو جـای خود‌ دارد، غبار زائرت بارها داده شفایم دوستت دارم حسین اینکه در داغ تو اشکی دارم و سینه زنم مادرت کرده دعایم دوستت دارم حسین لطف زینب شاملم شد اکبرت دستم گرفت با غــم تـو آشنایم دوستت دارم حسین در میان هـرولـه بر سینه میکـوبم اگـر با رقیه همنوایم دوستت دارم حسین لنگ لنگان خویش را تا پای نیزه می رساند ای پدر بشنو صدایم دوستت دارم حسین : 💔 در خیالم بارها شش گوشه را بوسیده‌ام  عشق‌بازی با تو من را کـربلایی می‌کند سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير، @mohebin_hazrat
تسبیحِ دل ذکـر و دعـا را دوست دارد «أَمَّن یُجیبِ» روضه ها را دوست دارد دستِ گـدایی همه سویش دراز است بنده نواز است و گدا را دوست دارد شکـی ندارم با همین دستان خالـی اربابمان پیوسته ما را دوست دارد حبِّ حُسِینِ بنِ عَلی در سینه دارد هرآنکه با ایمان، خدا را دوست دارد فـرقـی ندارد ارمنـی یا شیعـه باشد هرکس که من دیدم، شما را دوست دارد این نـوکــر بیچـاره را دریاب آقـا از کودکی کـرب و بلا را دوست دارد : 💔 جز درد فراق حرمٺ هیچ غمی نیست این درد، جگـر سـوزترین داغ جهان اسٺ سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير، روزتون معطر بنام @mohebin_hazrat
سالها زوّاریت را آرزو کردم حسین هرکجا رفتم تورا من جستجو کردم حسین تا خراسان تا به قم تا حضرتِ عبدالعظیم پای هرمرقد تورا چون لاله بو کردم حسین سالها هر زائری می آمد از کرب و بلا تا که بوی تو بگیرم بوی او کردم حسین هرکجا نام تو بود آنجا بهشتم بود و هست من بهشتت را دو عالم آرزو کردم حسین همچنان در کربلا جاریست خون سرخِ تو مقتلت را من ز اشکم شستشو کردم حسین جسمِ خونینِ تو را دیدم میانِ قتلگه لعنتِ بسیار بر جانِ عدو کردم حسین وارد صحن تو گشتم در شبستانِ ولا ای همه آمالِ من، من برتو رو کردم حسین آنقدر شوقِ هوای صحن تو دارم به سر باتو در تنهاییِ خود گفتگو کردم حسین سالها با یاحسین از شورِ عشقت دم زدم تا سرِ خوانِ تو کسبِ آبرو کردم حسین قرهً العین نبی ای روح و جانِ فاطمه من دگر با روَضه ات عمریست خو کردم حسین شاهِ بطحا از کرم این رو سیه را کن قبول این زبان را وقف تو در گفتگو کردم حسین جان اصغر روزیم کن تربت شش گوشه ات در قراق تو ز خونِ دل وضو کردم حسین : 💔 به سن و سال جوانی که نیست ناکامی هر آنکه مُـرد و حـرم را ندید ناکام است سلام عليكم و رحمة الله،صبحتون بخير، @mohebin_hazrat
برای من که دلم نیست در کمند کسی به جز حسین نباشد مهم، پسندِ کسی به بند بند وجودم قسم که در همه عمر دلـم نبوده به جز اهل بیت، بندِ کسی به غیر فاطمه و حیدر و حسین و حسن خدا کند که نباشم نیازمند کسی در این دو روزه‌ی دنیا به غیر آل عبا مباد بر سر ما سایه‌ی بلند کسی در آن زمان که پدر می‌گریزد از فرزند نمی‌رسد به محب علی گزند کسی به اشک روضه قسم می‌خورم که بر لب ما به روز حشر نبیند به غیر خنده کسی : 💔 نه میل رفعت و نه حاجت کس است مرا غبار کوی ، همین بس است مرا سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير، روزتون معطر بنام @mohebin_hazrat
هر که می آید در اینجا غرق احسان میشود همچو آهویی گریزان در بیابان میشود زشت و زیبا خوب و بد هرکس که می آید حرم بر سر این سفره جزو ریزه خواران میشود جذبه ی برق نگاهش بس که ناز و دلرباست نامسلمان هم از این جذبه مسلمان میشود سینه ی زوار قبرش در کنار حوض ها همچو این دیوار و در، آیینه بندان میشود بس که این صحن و سرا بوی غریبی میدهد صاحب این خانه یار ما غریبان میشود آب سقاخانه اش مانند آب کوثر است هر مریضی با دو قطره آب درمان میشود پرچم سبز رضا خط امانش میدهد هر که در این قبه ریزه خوار سلطان میشود عاقبت سلطان ارض طوس روزی میرسد همنشین محفل ما مستمندان میشود پنجره فولاد این میخانه حاجت میدهد زائرِ او زائرِ شهر میشود : گفته ام بر کفنم عطر حرم را بزنند باد شاید خبرم را به خراسان ببرد سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير، @mohebin_hazrat
نگاهت را مگیر آقا، خدا را خوش نمی آید گدایت را مکن رسوا، خدا را خوش نمی آید من مجنون و دیوانه گدای هر شبت هستم بیا رّدم مکن لیلا، خدا را خوش نمی آید شبیه ماهی ام هر دم میان حوض عشق تو مکن دورم از این دریا، خدا را خوش نمی آید تمام دوستانم را خریدی و حـرم بردی خجالت می کشم تنها خدا را خوش نمی آید لبم در حسرت بوسه از آن شش گوشه ات مانده من و هجر حرم اما، خدا را خوش نمی آید نه تنها دوری از صحنت، کنارش درد رسوایی میان تشنگی گرما، خدا را خوش نمی آید نظر کن بر دو یعقوبی که از هجر حرم خون شد خدایی یوسف زهرا، خدا را خوش نمی آید : 💔 من را بخر که نرخ خودم را شکسته ام چوب حراج به تن من خورده با گناه سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير، روزتون معطر بنام @mohebin_hazrat
شکر خدا برای شما گریه می کنیم هر شب برای کرب و بلا گریه می کنیم شکرانه ی محبت تو اشک دائم است با هر بهانه ای، همه جا گریه می کنیم از آخرالزمان به سلامت گذر کنیم تا دل به روضه داده و تا گریه می کنیم ما در بهشت دور شما حلقه می زنیم عباس روضه خوانَد و ما گریه می کنیم وقتی که از عطش لب ما خشک می شود بر تشنگیِ طفل شما گریه می کنیم یأبن الشبیب فَأبکِ علی الجدی الحسین ما پای روضه های رضا گریه می کنیم در کل کـربلا به تجلی در آمدی بر قطعه های گشته جدا گریه می کنیم گفتند رمز عاشقان شهادت توسل است تا وصل جاده ی شهدا گریه می کنیم : 💔 شب جمعه، حرم و مادر و غوغای ضریح باز هم نوکـر تو حسرت امشب را خورد سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير، خدا برای شما گریه می کنیم هر شب برای کرب و بلا گریه می کنیم شکرانه ی محبت تو اشک دائم است با هر بهانه ای، همه جا گریه می کنیم از آخرالزمان به سلامت گذر کنیم تا دل به روضه داده و تا گریه می کنیم ما در بهشت دور شما حلقه می زنیم عباس روضه خوانَد و ما گریه می کنیم وقتی که از عطش لب ما خشک می شود بر تشنگیِ طفل شما گریه می کنیم یأبن الشبیب فَأبکِ علی الجدی الحسین ما پای روضه های رضا گریه می کنیم در کل کـربلا به تجلی در آمدی بر قطعه های گشته جدا گریه می کنیم گفتند رمز عاشقان شهادت توسل است تا وصل جاده ی شهدا گریه می کنیم : 💔 شب جمعه، حرم و مادر و غوغای ضریح باز هم نوکـر تو حسرت امشب را خورد سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير، @mohebin_hazrat
اشک مناجات سحر را میخرد زهرا گریه کن خونین جگر را میخرد زهرا وقتی شریکت شمع باشد سود خواهی برد پروانه ی بی بال و پر را میخرد زهرا از عیش دنیا با خبر باشی ضرر کردی از عیش دنیا بی خبر را میخرد زهرا هی این در و آن در میزنی تا دربدر گردی وقتی گدای دربدر را میخرد زهرا باید درِ این خانه کسب اعتباری کرد آن نوکران معتبر را میخرد زهرا گاهی حوالی حسینیه کمی بنشین گوشه نشین این‌گذر را میخرد زهرا هر آنچه که در چَنته داری خرج اشکت کن فردای محشر چشم تر را میخرد زهرا اندازه ی بال مگس خرج حسینش کن این قطره های مختصر را میخرد زهرا از ساعتی که سینه ی او زیر سُمها رفت سینه زنان این پسر را میخرد زهرا : 💔 قسم به چـادر خـاکـیِ مادرت همیشه در هواییِ حرمم سلام عليكم و رحمة الله،صبحتون بخير،
هرکس که باضریح هم آغوش میشود ازخاطرش بهــشت فراموش میشود گریه کنان داغ حسین را به روز حشر دوزخ نمی برند که خامـوش میشود دیوانه را زطعنه ی عاقل هراس نیست این نیش ها برای دلش نوش میشود هرجا که روضه ای شده برپا برای آن از پای تا سرم همگی گوش میشود باران در آندم است که در ابر آسمـان بازاین چه شورش است که، چاووش میشود انگار زیر چادر زهـرا نشسته است هرکس که برحسین سیه پوش میشود ما را نیاز باده و می نیست تا که دل با ذکر یا حســین مدهوش میشود : 💔 مرا اگر به جهنم بیفکنی ای دوست هنوز نعره برآرم که دوستت دارم سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير، @mohebin_hazrat
دعا کن زخم غمهایت بسوزاند مرا یک عمر دعا کن بر ندارم سر ز درگاه شما یک عمر تو کوه تکیه گاه باورم هستی و من تنها به دلگرمی مهرت ایستادم روی پا یک عمر دوماه از آخرین بوسه گذشته بر ضریح تو بگو دیگر نمیافتد جدایی بین ما یک عمر برای روضه هایت نوکر ساده نمی خواهی؟ نه امروز و نه فردا تا ابد تا انتها، یک عمر هوای گریه در آغوش صحنت کرده ام بازم بگو که حوصله داری برای این گدا یک عمر؟ به آن شهری که عطرپرچمت درزلف یادش نیست بهشت حتی اگر باشد ندارم اعتنا یک عمر به یاد زندگیهایی که با شوق سفر کردم نخواهد رفت از یادم خیال کربلا یک عمر : ❤️ گدای عشق تو از هر کسی که پا بخورد تورا که داشته باشد غمِ چه را بخورد تمام دغدغه اش حسرت همین جمله ست خدا کند که مسیرم به بخورد سلام عليكم و رحمة الله، روزتون معطر بنام @mohebin_hazrat
مینویسم با عطش امشب غزل بر بوریا مینشینم یاد شاهِ بی مثَل بر بوریا یاد آن شبها که آمد اشک-ریزان نورِ ماه تا بپوشاند تنش را با زُحل بر بوریا سینه ی تیرِ سه شعبه خورده اش را ضجّه زد آفتاب افتاد وقتی بی خلل بر بوریا با دعای خواهرش راهی شد آهسته سه روز ظهرگاهان یک نسیم از روی تل بر بوریا شد اذانِ مغرب و افتاده پیش قتلگاه تکه تکه حضرتِ خیرالعمل بر بوریا غرق در خون است از نامردی صیادها اهل عالم! نیست جای شیرِ یل بر بوریا خوب شد برداشتند از روی خاک و ریختند پیکر صد پاره اش را لاأقل بر بوریا اینچنین شد که ملائک لطمه زن در کربلا روضه میخوانند از روز ازل بر بوریا : 💔 ای کشته ی بی غسل و کفن، تشنگی تو داغی ست که تا روز ابد بر جگر ماست ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌سلام عليكم و رحمة الله،صبحتون بخير، @mohebin_hazrat
به فدای تو و چشمان ز گریه تر تو آمده از سر شب گریه کند نوکـر تو پای شش گوشه ی تو نیستم اما صدشکر میـزنـم سینه کنار عَـلَـم و منبـر تو سرخود دادی و این شد که سرافراز شدی پسر فاطمه عـالـم به فدای سرتو هرچه دارم بدهم پای غمت میارزد تاکه یک‌گوشه ی چشمی بکند مادرتو دست من نیست اگر دست بدامان توام آنقدر لطف به من کرده علی اکبر تو چون گرفتاری من را تو فقط میدانی نذر کردم که بخوانم ز علی اصغر تو نوکری کردن من ارث پدرمادری است پدرم کـرده وصیت نروم از در تو تو اجازه بدهی روضه بخوانم دوسه خط روضه ی مشک و علم، روضه ی آب آورتو : تا زمانی که حُسین است رفیق دل من میل همـراه شدن بــا دگـران نیست مرا سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير، روزتون معطر بنام @mohebin_hazrat
یک شب دلم بهانه ی کرب و بلا گرفت  قلبم شکست و دوروبرش را خدا گرفت پس پاشدم به نیت روضه که ناگهان دیدم بهشت آمد و دست مرا گرفت ای زائری که میروی آهسته تر برو شوق غم حسین مرا هم فرا گرفت اذن دخول خواندم و وارد شدم ولی  دیدم بهشت گوشه ای از عرش جا گرفت در مجلسی که جای رسولان وحی بود هرکس نشست خلوت غار حرا گرفت روضه شروع شد همه ی عرش گریه کرد حتی خدا عـزا ز غـم کـربلا گرفت بالای عرش منبری از نور چیده شد با گریه هرکه خواند دلش ارتقا گرفت از بین شاعران درش محتشم که خواند از دستهای سبز پَیَـمـبَـر عبا گرفت شاعرنوشت بیتی و از دست مادری یک شب برای هیئت خود کربلا گرفت آن سر که روی دامن معراج جای داشت آخرچه شد که جا به سر نیزه ها گرفت : 💔 به گدایت نظری کن که به امّید عطا شب جمعه شده و آمده مسکین به حرم ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير،
چه خوب شد به غلامی‌اش انتخاب شدیم دعای فاطمه بودیم مستجاب شدیم به هر کتیبه قسم مادرش صدامان زد اگر که گریه کن محفلش حساب شدیم به قدر بال مگس چشمهایمان تر شد و صاحب دو سه تا کوهی از ثواب شدیم همیشه بیشتر از احتیاجمان دادند به من بگو درِ این خانه کی جواب شدیم؟ میان این همه عنوان به لطف حضرت حق گدای گل‌پسر فاطمه خطاب شدیم میان روضه‌ی سنگین ماتمش هرشب شبیه شمع همه ذره ذره آب شدیم همین که از لب خشکیده و عطش خواندند کنار تک تک اهل حرم کباب شدیم حسین خواسته که ما دخیل دستانِ گره گشای علی اصغر رباب شدیم : 💔 هرچه میخواهی بگیر اما سلامم را نگیر من به عشق این سلام صبحگاهی زنده ام سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير، روزتون معطر بنام @mohebin_hazrat