.
💫امام زمان (عج) فرمودند :
من برای مومنی که مصیبت جد شهیدم را یادآور شود
سپس برای تعجیل فرج و تایید من دعا نماید دعا می کنم.
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
@mohebin_velayt_shohada
آیدی کانال 👆🌹
بسم رب الشهدا🕊
دل ڪه #هوایی شود، #پرواز است ڪه آسمانیت می ڪند
و اگر بال #خونیـن داشته باشی
دیگر آسمــان، طعم #ڪربلا می گیرد
دلها را راهی ڪربلای #جبهه ها می کنیم و دست بر سینه، به زیارت #"شهــــــداء" می رویم...
بِسمِ اللّٰهِ الرَّحمٰن الرَّحیم
اَلسَّلامُ عَلَیڪُم یَا اَولِیاءَ اللہ وَ اَحِبّائَهُ
اَلسَّلامُ عَلَیڪُم یَا اَصفِیَآءَ اللہ و َاَوِدّآئَهُ
اَلسَلامُ عَلَیڪُم یا اَنصَارَ دینِ اللهِ
اَلسَلامُ عَلَیڪُم یا اَنصارَ رَسُولِ اللہِ
اَلسَلامُ عَلَیڪُم یا اَنصارَ اَمیرِالمُومِنینَ
اَلسَّلامُ عَلَیڪُم یا اَنصارَ فاطِمَةَ سَیِّدَةِ نِسآءِ العالَمینَ
اَلسَّلامُ عَلَیڪُم یا اَنصارَ اَبے مُحَمَّدٍ الحَسَنِ بنِ عَلِےّ الوَلِےّ النّاصِحِ
اَلسَّلامُ عَلَیڪُم یا اَنصارَ اَبے عَبدِ اللهِ، بِاَبے اَنتُم وَ اُمّے طِبتُم وَ طابَتِ الاَرضُ الَّتی فیها دُفِنتُم، وَ فُزتُم فَوزًا عَظیمًا فَیا لَیتَنے کُنتُ مَعَڪُم فَاَفُوزَ مَعَڪُم.🌱🌷
┅══❧✿🖤✿❧══┅
@mohebin_velayt_shohada
آیدی کانال 👆🌹
... هنگامى كه بر سر مقدس علی اکبر (ع) ضربه زدند و دشمنان با شمشيرهاى خود بدن نازنينش را پاره پاره كردند... امام حسين (ع) با شتاب به بالين جوانش آمد و ايستاد و فرمود: خداوند آن قوم را بكشد كه تو را كشتند، اى پسرم چه بسيار اين مردم بر خدا و دريدن حرمت رسول خدا، گستاخ و بی باك گشته اند؟... و قرنها بعد از واقعه عاشورا جوانی به علی اکبر (ع) اقتدا کرد و توسط لشگر عمر سعد به شهادت رسید... شهید محمد حسین حدادیان در شب شهادت حضرت زهرا (س) در خیابان پاسداران تهران توسط خودروی دراویش داعشی زیر گرفته شد. سپس اسیر شد و ۵۰ گلوله ساچمه ای به بدنش شلیک شد، چشم راستش تخلیه شد و سراسر بدن نحیفش با ضربات ابزارهای شکنجه دست ساز اغتشاش گران مجروح وسرانجام به شهادت رسید...
به یاد شهید محمد حسین حدادیان
🥀شادی روحش🥀
🕊صلوات🕊
@mohebin_velayt_shohada
آیدی کانال 👆🌹
سالگرد شهادت شهید
ظهراب سلطانی گرامی باد
هشتم محرم سالگرد
شهادت شهید ظهراب
سلطانی است. شجاعت
و بی باکی از صفات این
رزمنده بزرگوار بود و
بالاخره پس از رشادتهای
بسیار در عملیات محرم به فیض #شهادت نائل گردید.🌷
فرازی از وصیتنامه شهید:
سلام و درود به رهبرم
که یاور بیچارگان و دشمن
گردنکشان است. ارزش و
کمال انسان به اختیاری بودن
آن است، همین امتیاز است
که انسان را به مقام والا
میرساند. برای به خدا رسیدن
زمان و مکان مشخصی
وجود ندارد و انسان برای
خدا در هر لحظه و هر مکانی
که می تواند باید این کار
را انجام دهد.
@mohebin_velayt_shohada
آیدی کانال 👆🌹
مدافع چادر مادر بی نشان:
دیدم #حجابِ مناسبی نداره..😔
به عنوانِ امر به معروف گفتم: «خانم ببخشید، حجابتون رو درست کنید».🙁
گفت: «شوهرم راضیه که #بیحجاب باشم».😳
گفتم: «شوهرت راضیه. خدایِ شوهرت چطور؟»😔
👇👇
وَاللهُ وَ رَسُولُهُ أَحَقُّ أَن یُرْضُوهُ، إِن کَانُوا مُؤْمِنِینَ (توبه/۶۲)
💢 شایستهتر این است که #خدا و پیامبرش را راضی کنند، البته اگر #ایمان دارند.
🖤🌿 @mohebin_velayt_shohada
آیدی کانال 👆🌹
#تلنگر
وقتی حتی
با سنگینترین روضه هم
اشکت در نیومد برو جلویِ
آینه از خودت بپرس؛
چیکار کردی با خُودت..؟!😭
#کی_شود_حر_بشوم_توبه_مردانه_کنم...💔
🖤🌿 @mohebin_velayt_shohada
آیدی کانال 👆
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⚠️به تشنه آب بدید..
یزیدیا حتی احکام ذبح رو رعایت نکردن...
🔴یه سنی ناصبی بود ، دائما یه شیعه ای که به زیارت امیرالمومنین میرفت رو مسخره و توهین میکرد..
یه روز شیعه با دلی پر رو به حرم امیرالمومنین کرد گفت؛ آقا چرا جواب اینو نمیدی؟؟
تو عالم مکاشفه یا خواب دید که امیرالمومنین بهش گفت؛ ما نمیتونیم کاری بکنیم..
این آقا یه روز کنار فرات نشسته بود..به خودش گفت؛ عمرسعد کار خوبی نکرد حسین رو لب تشنه کشت...باید اول آب میداد بعد همه رو میکشت..
یه قطره اشک از گوشه ی چشمش ریخت...
بخاطر همون یه قطره اشک نمیتونیم کاری کنیم..
تو برگشت سنی ناصبی بازم مسخرش کرد و گفت علی جوابتو داد؟؟
شیعه اون ماجرا رو تعریف کرد..
سنی ناصبی گفت اون موقع که این حرفو زدم کسی کنارم نبود..
بعد از این ماجرا شیعه شد...
#ذبیح_العطشان
@mohebin_velayt_shohada
آیدی کانال 👆🌹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⚠️با تشنه اینطور رفتار میکنن...
#یا_ذبیح_العطشان
@mohebin_velayt_shohada
آیدی کانال 👆🌹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹به مادرت نمیگم..
جنگ در سوریه و عراق روضه های تصویری روز عاشوراست که دوباره برای فهم ما از واقعیت اون زمان در حال تداعی شدنه..
@mohebin_velayt_shohada
آیدی کانال 👆🌹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🦋الله اکبر 🦋
🦋الله اکبر🦋
🦋 الله اکبر🦋
🦋 الله اکبر🦋
💫اشهد ان لا اله الا الله💫
💫اشهد ان لا اله الا الله💫
💫اشهد ان محمدا رسول الله💫
💫اشهد ان محمدا رسول الله💫
🦋اشهد ان علیا ولی الله🦋
🦋اشهد ان علیا ولی الله🦋
📿حی علی الصلاه📿
📿حی علی الصلاه📿
📿حی علی الفلاح📿
📿حی علی الفلاح📿
📿حی علی خیر العمل📿
📿حی علی خیر العمل📿
🦋الله اکبر 🦋
🦋الله اکبر🦋
🦋لا اله الا الله 🦋
🦋لا اله الا الله🦋
التماس دعا
@mohebin_velayt_shohada
آیدی کانال 👆🌹
ZiyaratAshoura.mp3
12.99M
🎙حاج میثم مطیعی
🌹نهمین قرائت زیارت عاشورا
صوت زیارت عاشورا
اگه دلت شکست .التماس دعا🤲
چله-زیارت-عاشورا
#هر_خانه_یک_حسینیه
#حسیـن_جانـم
#محرم
@mohebin_velayt_shohada
آیدی کانال 👆🌹
myaudio۰.mp3
1.93M
اکبرَ باخ😭
#ترکی علیرضا اسفندیاری
پیشنهاد دانلود
🍃
@mohebin_velayt_shohada
آیدی کانال 👆🌹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#ما_ملت_امام_حسينيم 👇👆
💢گریههای دیشب رهبر انقلاب در هنگام یاد کردن سخنران از حاج قاسم سلیمانی
علمدار خامنهای امسال هم در روضه ارباب حاضر است...
🚩#ما_ملت_امام_حسینیم
#من_ماسک_میزنم
@mohebin_velayt_shohada
آیدی کانال 👆🌹
کانال محبین وݪایٺ و شهدا🏴
#ما_ملت_امام_حسينيم 👇👆 💢گریههای دیشب رهبر انقلاب در هنگام یاد کردن سخنران از حاج قاسم سلیمانی علم
#علمدار_نیامد
دیشب کنارتو مردی نشسته بود
کز اینهمه شقاوت تاریخ خسته بود
قاسم شهید شد ولی روح این شهید
مشغول گریه در حسینیه نشسته بود
📎 تو خیمه هنوز؛ من سرلشگرتم
🚩#ما_ملت_امام_حسینیم
#من_ماسک_میزنم
@mohebin_velayt_shohada
آیدی کانال 👆🌹
⚠️ #تـــݪنگـــر
امام حسین عليه السلام
📛 مردم بنده ی دنيايند و دين، چيزی است که بر زبانشان می چرخد و تا وقتی زندگی هاشان به خوبی می گذرد، دم از دين می زنند. پس هر گاه با بلا آزموده شوند، دينداران اندک می شوند.
📙 بحار الأنوار ج۷۵ ص۱۱۶
@mohebin_velayt_shohada
آیدی کانال 👆🌹
🍃بسمـ اللهـ الرحمنـ الرحیمـ 🍃
#برگی_از_خاطرات_دلیران 🇮🇷
#رمان_حسین_پسر_غلامحسین 📖
زندگینامه و خاطراتِ "شهید محمد حسین یوسف الهی":
🔸به روایت آقای تاج علی آقا مولایی
🔹صفحه ۱۲۲_۱۲۱
#قسمت_پنجاه_و_یک 🦋
((زبون بسته ها))
یکی از نکات جالب توجّه در مورد #محمد_حسین_یوسف_الهی ،روحیۂ ظریف و حساس او بود. 👌🏻
در عملیات #والفجر چهار،بعد از مرحلۂ اول، هنگام روز ما به ارتفاعات مشرف به شهر پنگوین #عراق رفتیم.
من بودم،
محمّدحسین و یکی، دوتا از بچّه های دیگر.
لا به لای درختان🌿 تا نزدیکی #دشمن پیش رفته بودیم که یک مرتبه کمین عراقی ما را دید😧و شروع به تیراندازی کرد.
همگی به سرعت داخل شیاری پریدیم.
در عرض چند دقیقه ، طبیعت زیبا و قشنگ آنجا به جهنم تبدیل شد!!🔥
عراقی ها به شدّت منطقه را با خمپاره و تیر بار می کوبیدند؛
ضمناً کبک هم آنجا زیاد بود.
توی صدای توپ، تیر و خمپاره، کبک ها می خواندند؛
ما داخل شیار نشسته بودیم و گوش میدادیم.
معلوم بود که حسابی وحشت کرده اند.
در همین لحظه چشمم به محمّدحسین افتاد، دیدم اشک توی چشم هایش جمع شده است و در حالی که به درختان🌴مقابلش خیره شده بود،
گفت:«ببینید دو گروه انسان رو در روی هم ایستاده اند و دارند یکدیگر را قتل عام می کنند، این کبک های زبان بسته چه گناهی کرده اند؟! این درخت ها چرا باید بسوزند؟😔»
وقتی از #منطقه خارج شدیم، جلوتر باز به یک قاطری🐐 رسیدیم که ترکش خورده و دست و پایش قطع شده بود.😣
آنجا نیز محمّدحسین متأثر شد و
گفت:«این زبان بسته دارد زجر می کشد،راحتش کنید!😔 »
این ها همه نشانه روحیۂ لطیف و حساس محمّدحسین بود؛
روحیه ای که در جنگ و دفاع، فقط مختص نیروهای خود ساخته ایرانی بود.
@mohebin_velayt_shohada
آیدی کانال 👆🌹
🍃بسمـ اللهـ الرحمنـ الرحیمـ 🍃
#برگی_از_خاطرات_دلیران 🇮🇷
#رمان_حسین_پسر_غلامحسین 📖
زندگینامه و خاطراتِ "شهید محمد حسین یوسف الهی":
🔸به روایت آقای نصرالله باختری
🔹صفحه ۱۲۵_۱۲۳
#قسمت_پنجاه_و_دوم 🦋
((جزیره مجنون))
موقعیت #یوسف_الهی نزد نیروها طوری بود که از جان و دل و بی چون و چرا ، دستوراتش را اطاعت می کردند.
شاید یکی از دلایلش این بود که خودش
نیز پا به پای همه تلاش و فعالیت
می کرد.👌
یک بار من و #اکبر_شجره رفته بودیم ستاد لشکر.
تازه به منطقه رسیده بودیم، یک دفعه آقا محمدحسین با ماشین آمد و جلوی ما توقف کرد.
گفت:« بچّه ها ساک ها را بگذارید بالا ، می خواهیم برویم.»
ما خیلی خوشحال شدیم😊 ، چون به محض رسیدن به منطقه می رفتیم جلو.
سه تایی حرکت کردیم و رفتیم #جزیره_مجنون.
من وسایلم را برداشتم و بردم داخل سنگر. هنوز نیم ساعتی از رسیدنمان نگذشته بود که محمّدحسین آمد و گفت:«زود ماشین را بردار، برو #اهواز یک قایق🛶 با موتورش و اگر شد یک سکّان دار را بردار و بیار.
فقط عجله کن، چون بچه ها شب
می خواهند بروند جلو، کار دارند!»
من فوراً سوار ماشین شدم و راه افتادم به طرف اهواز.
چون تازه وارد آن منطقه شده بودم، سعی کردم تا برای خودم نشانه هایی در نظر بگیرم که موقع برگشت راه را گم نکنم.
دیدم خاک های دو طرف جاده ای که به مقر منتهی می شود، سیاه هستند.
گفتم خب!...این شاخص خوبی است. جلوتر هم به یک راکت هواپیما بر خوردم که در زمین فرو رفته و عمل نکرده بود.
آن راهم نشان کردم.👍
رفتم اهواز، قایق را گیر آوردم گذاشتم روی ماشین و برگشتم طرف منطقه.
نزدیکی های مقر دیگر هوا تاریک شده بود، همین طور که می آمدم نگاهم به اطراف جاده بود؛
بلاخره راکت هواپیما را پیدا کردم، باخودم گفتم خب!...پس حتما درست آمدم.
درهمین اوضاع و احوال بود که یک مرتبه دیدم ماشین تکان شدیدی خورد و توی یک سراشیبی افتاد و متوقّف شد.😳
با عجله نگاهی به اطراف انداختم.
دیدم آب تا نزدیک در سمت راننده بالا آمده است!!😧
بله! ماشین توی آب افتاده و نزدیک بود چپ بشود.
مانده بودم چه کارکنم، ترمزدستی را کشیدم و آهسته، طوری که ماشین تکان نخورد از آن خارج شدم.
خودم رابه جاده رساندم و پیاده راه افتادم. چند قدمی که آمدم متوجه اشتباهم شدم؛🤦🏻♂
حدود دویست متر قبل از جاده مقر، پیچیده بودم.
ازاینکه این کارم را درست انجام نداده بودم، خیلی ناراحت شدم.😔
باخودم فکرمی کردم حالا به آقا محمّدحسین چه جوابی بدهم.
وقتی به سنگر رسیدم پتوی جلوی در را بالا زدم، یک دفعه چشمم به ایشان افتاد!
اوهم تا مرا دید،
گفت:«ماشاالله خوب آمدی!»
سرم را پایین انداختم وگفتم :
«نه!...آقا محمّدحسین من کارم را انجام ندادم.»😔
گفت :«بگوببینم چی شده؟»
تمام قصه را تعریف کردم.
بدون اینکه کوچک ترین بازخواستی بکند؛
سریع ازجایش بلندشد و گفت:
«باید برویم ماشین را بیرون بیاوریم.»
ادامه دارد.....
@mohebin_velayt_shohada
آیدی کانال 👆🌹