eitaa logo
کانال محبین وݪایٺ و شهدا🏴
321 دنبال‌کننده
13.9هزار عکس
5.5هزار ویدیو
113 فایل
○•﷽•○ - - 🔶براێ شهادٺ؛ابتدا باید شهیدانھ زیسٺ"^^" - - 🔶ڪپی با ذڪر صلواٺ جهٺ شادێ و تعجیل در فرج آقا آزاد - - 🔶شرو؏ـمون⇦۱۳۹۷/۱/۲٤ - - 🔶گروھمون⇩ https://eitaa.com/joinchat/2105344011C1c3ae0fd73 🔹🔶باماھمراھ باشید🔶🔹
مشاهده در ایتا
دانلود
⚘﷽⚘ حسیـــن جان...❤️ هر روز،صبح زود، زیارٺ ڪنم تو را تا روبروے گنبدتان مےدهم سلام هرجاڪه صحبٺ ازتو شدوذڪرخیرتو دستم بہ سینہ،عرض ادب ڪردم،احترام ⚘السَّلاَمُ عَلَى الْحُسَيْنِ ⚘وَ عَلَى عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ ⚘وَ عَلَى أَوْلاَدِ الْحُسَيْنِ ⚘وَ عَلَى أَصْحَابِ الْحُسَيْن #ارباب‌سلام‌ازراه‌دورمارا‌بپذیر ☘☘☘
مهدی جان خیالِ شهر چه آسوده در نبودنت خوابیده! ولی نگاهِ من هنوز درقابِ پنجره جامانده... 🌾سلام امام غریبم...
بسم رب الشهدا🕊 دل ڪه هوایی شود، پرواز است ڪه آسمانیت می ڪند و اگر بال خونیـن داشته باشی دیگر آسمــان، طعم ڪربلا می گیرد دلها را راهی ڪربلای جبهه ها می کنیم و دست بر سینه، به زیارت "شهــــــداء" می رویم... بِسمِ اللّٰهِ الرَّحمٰن الرَّحیم 💐اَلسَّلامُ عَلَیڪُم یَا اَولِیاءَ اللہ وَ اَحِبّائَهُ اَلسَّلامُ عَلَیڪُم یَا اَصفِیَآءَ اللہ و َاَوِدّآئَهُ اَلسَلامُ عَلَیڪُم یا اَنصَارَ دینِ اللهِ اَلسَلامُ عَلَیڪُم یا اَنصارَ رَسُولِ اللہِ اَلسَلامُ عَلَیڪُم یا اَنصارَ اَمیرِالمُومِنینَ اَلسَّلامُ عَلَیڪُم یا اَنصارَ فاطِمَةَ سَیِّدَةِ نِسآءِ العالَمینَ اَلسَّلامُ عَلَیڪُم یا اَنصارَ اَبے مُحَمَّدٍ الحَسَنِ بنِ عَلِےّ الوَلِےّ النّاصِحِ اَلسَّلامُ عَلَیڪُم یا اَنصارَ اَبے عَبدِ اللهِ، بِاَبے اَنتُم وَ اُمّے طِبتُم وَ طابَتِ الاَرضُ الَّتی فیها دُفِنتُم، وَ فُزتُم فَوزًا عَظیمًا فَیا لَیتَنے کُنتُ مَعَڪُم فَاَفُوزَ مَعَڪُم...💐 شهدا را یاد کنید با ذکر صلوات
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
دلت که بگیرد دوای دردت شهید گمنام است، کنار سرداران بی پلاک ... فقط تو باشی وآنها ... تو باشی وهزاران درد فاش نشده، دلم یک درد ودل حسابی کنار بارگاهتان میخواهد... #شهدا_ما_را_دریابید سلام صبحتون شهدایی ✋ ☘☘☘
🌹 یادی از امیر سرلشکر خلبان شهید عباس بابایی ☀️ فرمانده پایگاه پای برهنه در میان عزاداران... ✳️ در یکی از روزهای ماه محرم همراه عباس و چند تن از خلبانان ماموریت حساس و مشکلی را انجام داده و به پایگاه برگشته بودیم... ✅ به اتفاق عباس ساختمان عملیات را ترک کردیم در جلو ساختمان ماشین اماده بود تا مارو به مقصد برساند. عباس برای اینکه بقیه در مضیقه نباشند به راننده گفت: _ پیاده می‌رویم شما بقیه بچه ها را برسانید... من هم به تبعیت از عباس سوار نشدم و هر دو پیاده به راه افتادیم پس از دقایقی به یکی از خیابان های اصلی پایگاه رسیدیم. ✳️ صدای جمعیت عزادار از دور به گوش می‌رسید کم کم صدا بیشتر شد عباس به من گفت بریم به طرف دسته عزادار...برسرعت قدم هایمان افزودیم .. پرچم‌های دسته عزاداراز دور پیدابود...خوب که دقت کردم دریافتم که هرچه به جمعیت نزدیک تر میشویم چهره عباس برافروخته تر می‌شود درحال پیش رفتن بودیم که لحظه ای سرم را برگرداندم ودیدم که عباس کنارم نیست... ✳️ وقتی برگشتم اطراف و پشت سرم را نگاه کردم دیدم عباس مشغول در آوردن پوتین‌هایش است... به آرامی پوتین و جوراب را از پا در آورد و بندهایش را به همدیگر گره زد و آن را به گردن اویخت... سپس بی اعتنا از کنار من عبور کرد... با دیدن این صحنه بی اختیار به یاد حر بن یزید ریاحی هنگامی که به حضور امام شرفیاب میشود افتادم... 🌷 چند لحظه بعد عباس میان انبوه عزاداران بود و با صدای زیبایش نوحه می‌خواند و جمعیت سینه زنان و زنجیر زنان به طرف مسجد پایگاه می‌رفتند. من تا آن روز گاهی در ایام محرم دیده بودم که بعضی با پای برهنه عزاداری کنند ولی ندیده بودم که فرمانده کل پایگاهی با پای برهنه در میان سربازان و پرسنل عزاداری ونوحه خوانی کند... ✍ خاطره از امیر سرتیپ خلبان فضل الله جاویدنیا 🏴السَّلامُ عَلَیْکَ یٰا اَباعَبْدِاللَّهِ الحسین🏴
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
از یِکی پرسیدم: ان شاالله اگه بخوام برم کربلا باید چه کارهای اداری رو انجام بدم؟؟؟؟ گفت:اول میری پاسپورتتو از اِمام رِضا(ع) میگیری، +بعد میدی به حضرت (س) پاراف میکنه... +بعد ميدی به حضرت (ع) امضاء ميکنه +بعد از اون میبری دبیرخونه حضرت (س) ثبت میڪنه وآخرین مرحله ممهور به مهر حضرت (س) میشه و تمام . . . گفتم راهی نداره که زودتر انجام بشه؟!! گفت چرا یه راه وجود داره اونم اینه که بری در خونه حضرت (س) رو بزنی و با ايشون صحبت کنی....😭 گَر دُخترکی پیشِ پِدر ناز کند گره ی کَربُ و بَلای همه را باز کند ...🖤😔😔😔
YEKNET.IR - hamed zamani - arbaein.mp3
4.11M
🔳 #نوآهنگ #خادم_الحسین #اربعین 🌴من از مشهد من از تبریز از شیراز و کرمانم 🌴من از ری، اصفهان از رشت، از اهواز و تهرانم 🎤 #حامدزمانی
🌷🍃 🍃 #چفیه در منطقه فکه پیکر شهید 16 ـ 17 ساله‌ای را پیدا کردم ، که زیر لباسش برجسته بود؛ وقتی دکمه‌هایش را باز کردم ، در کمال حیرت و تعجبـ😳•° ، متوجه شدم یک کتاب و دفتر زیر لباسش گذاشته بوده ؛ کتابــ📖 پوسیده را که با هر حرکتى، برگ برگ و دستخوش باد مى‌شد، برگرداندم ، ڪتابى که ده سال تمام ، با شهید همراه بوده است، کتاب فیزیڪ بود. مسئله‌اى که برایم خیلى جالب بود، این بود که او قمقمه و وسایل اضافى همراه خود نیاورده و نداشتــ😕•° ؛ ولى کسب علم و دانش آن قدر برایش مهم بوده که در بحبوحه عملیات کتاب و دفترش را با خود جلو آورده بوده تا هرجا از رزم فراغتى یافت، درسش را بخواند. #خاطرات‌تفحص💛
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌸🍃 می گفت ، من راضی نیستم شما برای پیشبرد کارها دست به هر کاری بزنید ! ، کارها تمام شدنی نیست ، نشنوم کسی در اجرای کاری تخلف بکند ! ، من به شما می گویم که من آن کار را تایید نمی کنم ، اصلا هر کاری که خلاف شرح باشد را تایید نمی کنم !!.... 📕 امام سجاد و شهدا ، ص26
نوکری بر در این خانه مراتب دارد ترک این روضه هم انگارعواقب دارد نوکر حضرت ارباب کمی دقت کن بردن نام حسین سجده واجب دارد. #اللهم‌ارزقنا‌حرمـ🏴
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
ان شاءالله امشب در پرونده همه خادمان شهدا بنویسند: محب امیرالمومنین(ع) زیارت کربلا و نجف،اربعین امسال، سربازی ♦️امام زمان(عج) و نهایت شــ🌷ــهادت شبتون شهدایی ✋ #التماس_دعای_فرج_و_شهادت
🍃دسٺ ما باز بلند اسٺ بہ گدایے سر صبح 🍃بستہ ام رشته ے دل را بہ نخ شال حسین 🍃السلام علی الحسین 🍃و علی علی بن الحسین 🍃وعلی اولاد الحسین 🍃وعلی اصحاب الحسین.. ☘
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#سلام_بهانه_ی_عشق ای که شیرین است نامت چون عسل هـر طـلایی جــز شمـا بـاشـد بدل خـاک پـایت سـرمه ی چـشمـان مـا «یوسف زهرا» کجـــایی «اَلعَجل» #اللهم_عجل_لولیک_الفرج ☘☘☘
بسم رب الشهدا🕊 دل ڪه هوایی شود، پرواز است ڪه آسمانیت می ڪند و اگر بال خونیـن داشته باشی دیگر آسمــان، طعم ڪربلا می گیرد دلها را راهی ڪربلای جبهه ها می کنیم و دست بر سینه، به زیارت "شهــــــداء" می رویم... بِسمِ اللّٰهِ الرَّحمٰن الرَّحیم 💐اَلسَّلامُ عَلَیڪُم یَا اَولِیاءَ اللہ وَ اَحِبّائَهُ اَلسَّلامُ عَلَیڪُم یَا اَصفِیَآءَ اللہ و َاَوِدّآئَهُ اَلسَلامُ عَلَیڪُم یا اَنصَارَ دینِ اللهِ اَلسَلامُ عَلَیڪُم یا اَنصارَ رَسُولِ اللہِ اَلسَلامُ عَلَیڪُم یا اَنصارَ اَمیرِالمُومِنینَ اَلسَّلامُ عَلَیڪُم یا اَنصارَ فاطِمَةَ سَیِّدَةِ نِسآءِ العالَمینَ اَلسَّلامُ عَلَیڪُم یا اَنصارَ اَبے مُحَمَّدٍ الحَسَنِ بنِ عَلِےّ الوَلِےّ النّاصِحِ اَلسَّلامُ عَلَیڪُم یا اَنصارَ اَبے عَبدِ اللهِ، بِاَبے اَنتُم وَ اُمّے طِبتُم وَ طابَتِ الاَرضُ الَّتی فیها دُفِنتُم، وَ فُزتُم فَوزًا عَظیمًا فَیا لَیتَنے کُنتُ مَعَڪُم فَاَفُوزَ مَعَڪُم...💐 شهدا را یاد کنید با ذکر صلوات
یا رب، شهیدان از شهادتها چه دیدند از ما بریده سوی تو هجرت گزیدند در جبهـه ها پیـکار مرگ و زندگانی مزد شهـادتـها، حیات جـاودانـی پیـرایه وابستـگی از تن بریـدند آزاد گردیدند و سویت پر کشیدند درمرگِ سرخِ عاشقانْ هرگز فنا نیست هر لاله خونینْ کفنْ زآنها نشانیست آنانـکه سـوی یارشـان پرواز کردند. از پای جان، بند اسـارت، باز کردنـد در جامِ خونِ خودْ جـمالِ یار دیدند از شوق، آهنگ سفر را ساز کردند. سلام صبحتون شهدایی ✋
! 🌷عباس آقا قبل از ایام محرم از منطقه آمد. یک شب با هم نشسته بودیم و حرف می‌زدیم. مامان، حنا داری؟ میاری برام بذاری؟ برای چی؟ آخه این دست‌ها می‌خواهد قطع بشه. یک رو دستی به او زدم. می‌خواهی منو شکنجه بدی؟ 🌷به اصرارش رفتم حنا درست کردم و آوردم؛ هر وقت عباس آقا حنا می‌گذاشت، می‌گفت: «این برای حضرت قاسم(ع)، این برای حضرت علی‌اکبر(ع)، این هم برای حضرت علی‌اصغر(ع)». با دیدن این کار او، اوقاتم حسابی تلخ شد و گفتم: «عباس جان، تو رو خدا امسال محرم توی تکیه که خودت به پا کردی، عزاداری کن، نوحه بخون و صدایت را ضبط کن» او هم گفت: «باشه». 🌷عباس قبل از شهادتش در فکه وقتی برای غسل شهادت به پادگان دوکوهه رفته بود، همانجا روی نوار ضبط شده‌ای گفته بود: «من در حمام شهید همت هستم و غسل شهادت می‌کنم. آرزو دارم در روز عاشورای امسال در محضر اباعبدالله(ع) باشم». 🌷عباس آقا وصیت کرده بود که ظهر عاشورا پیکرش را دفن کنند؛ همین طور هم شد؛ آن روز به جمعیت زیادی برای تشییع پیکر شهید آمده بودند. 🌷عباس آقا خیلی خوش اخلاق بود؛ او در دوران تفحص شهدا برای اینکه بتواند دل عراقی‌ها را به دست بیاورد تا آنها در تفحص شهدا با او همکاری کنند، برای آنها هدیه می‌گرفت، لباس و میوه و سیگار می‌برد و در مجموع با آنها با مهربانی رفتار می‌کرد؛ بعد از شهادتش عراقی‌ها ٥٠ هزار تومان خرج کردند و برای عباس آقا مراسم ختم گرفتند. 🌷بعد از شهادت عباس آقا، حسین آقا ( ديگر پسرم) همین رفتار را با عراقی‌ها داشت؛ بعد از شهادت حسین آقا، عراقی‌هایی که آنجا بودند، می‌گفتند: «ما دیگر تحمل اینجا ماندن را نداریم».
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
#کلاس_درس_شهدا #شهید_مصطفی_چمران کسانیکه فکر می کنند، باید گوشه‌ای بخوابند تا #امام_زمان_عج ظهـور بفرماید و جهان را از عدل و قسط پر کند، سخت در اشتباهند. مردم ما باید، بیشتر بکوشند، بیشتـر مبارزه کنند، و این تحول و تکامل نفسی را هر چه سریعتر در روح و قلب خود ایجاد نمایند ، تا باعث تسریع در ظهور حضرت شوند... اگر جوانان ما در اعتقـادشان به خود بقبولانند #امام_زمان_عج در میان آنها زندگی می‌کند و شاهد اعمالشان است، رفتار و زندگی و فداکاری و مرگ و حیات آنان تغییر کیفی پیدا می‌کند و چه بسا جهش بزرگی درحرکت تکاملی جوانان ما بسوی مدینه فاضله ایجاد شود . #روحش_شاد #یادش_گرامی #راهش_پر_رهرو
💐 🌷 بانـو ... چادرے که شدے مرامت هم چادرے باشد👌 که گذاشتے وظایفت هم بیشتر مےشود 😉 گرچه می گوییم و خبرے از وظیفه هم نیست هایت بانو...حواست باشد👌 بانو... حواست باشد😉 هایت ... مبادا رفتارت چادرے نباشد❗️ آخر همیشه مےگویم ... چادر که سر کردی یک چادر ظاهرے بر سرت هست و یک چادر باطنے بر دلـ❤️ـت حواست باشد بانـــو ... چادرے که در دستـان توست زهــــ🌸ــــرا (س) است مبادا چادر را از ما بگیرند و بگویند : لیاقتش را نداشتے       بانو حواست باشد🖐    💐چادر دارد💐 😉
🔵 با مرام🔵 تا آخرین حد توان خیر خواه وکمک رسان به اطرافیان بود. روزهای اولی بود که از شیراز به اصفهان اومده بودم وبه عنوان نیروی قردادی تازه وارد مشغول کار تو پادگان شدم. طبیعتا کسی من را هنوز خوب نمیشناخت. روزی کار فوری برام پیش اومد و باید یه ساعتی به بیرون از پادگان میرفتم, مرخصی ساعتی گرفتم و خواستم برم که یه دفعه شهید مهرابی رو دیدم. بعد از احوال پرسی جویای اوضاعم شد, هنوز حرفم تموم نشده بود که گفت صبر کن من الان میام! چند دقیقه بعد با موتور اومد گفت بشین تا ببرمت. متعجب شدم که چطور قبل از گفتن حاجتم تا این حد در جریان قرارگرفته و من را میخواهد به مقصد برساند. قبول نکردم گفتم شما الان باید مرخصی ساعتی بگیرین و از کاراتان بگذرین به خاطر من. گفت شما اینجا غریبین و خوب آشنا نیستین. در این ساعت راه انداختن کار شما از کار خودم واجبتر هست. وقتی مرا به مقصد رسوند سریع خداحافظی کرد وبرگشت ولی من همان لحظه فهمیدم چقدر مرام ومسلکش با همه فرق دارد. بله شهادت هدیه خدا به او به خاطر معرفتش بود ان شااله دست ماراهم بگیرن #مدافعان_حرم #سبک_زندگی_خانوادگی_شهدا #ارتباطات_اجتماعی #مدافع_حرم #شهید_روح_الله_مهرابی