eitaa logo
کانال محبین وݪایٺ و شهدا🏴
318 دنبال‌کننده
13.9هزار عکس
5.6هزار ویدیو
113 فایل
○•﷽•○ - - 🔶براێ شهادٺ؛ابتدا باید شهیدانھ زیسٺ"^^" - - 🔶ڪپی با ذڪر صلواٺ جهٺ شادێ و تعجیل در فرج آقا آزاد - - 🔶شرو؏ـمون⇦۱۳۹۷/۱/۲٤ - - 🔶گروھمون⇩ https://eitaa.com/joinchat/2105344011C1c3ae0fd73 🔹🔶باماھمراھ باشید🔶🔹
مشاهده در ایتا
دانلود
که با رشادت های من و دیگر فرماندهان و رزمندگان اسلام، دشمن، از منطقه عقب نشینی کرد😊
انجام این عملیات با رشادت و شجاعت بی نظیرم همراه بود😊 و عدم انجام این عملیات، باعث عبور دشمن از رودخانه 🌊و محاصره ی یگان های ارتش در آن طرف رودخانه می شد
ولی حاضر به ترک منطقه ی جنگی و استراحت در پشت جبهه نشدم😊در عملیات رمضان (23/4/1361) و محرم (10/8/1361) نیز به عنوان فرمانده ی تیپ نجف اشرف شرکت کردم
این رشادت ها در اوایل جنگ در حالی انجام می شد که نیروها در آن جبهه و جبهه های دیگر، با محدودیت های شدید در مهمات و غذا مواجه بودند😔
در عملیات رمضان، تنها فرمانده ای بودم که در شرق بصره تا نهر کتیبان جلو رفته و قلب دشمن را شکافتم😊
تا اینکه به دشمن که قصد رسیدن به رودخانه🌊 و عبور از آن را داشته، برخورد کرده و در این منطقه به تانک های دشمن حمله کردیم و اولین تانک را نیز خودم با موشک آر. پی . جی هفت منهدم کردم😊
قبل از عملیات فتح المبین، دشمن جهت جلوگیری از عملیات گسترده ی سپاهیان اسلام در منطقه ی چزابه با استفاده از آتش🔥 فوق العاده پرحجم و کم سابقه، تک سنگینی را آغاز نمود
در عملیات های والفجر مقدماتی و والفجر 1 علاوه بر فرماندهی لشکر 8 نجف اشرف،به عنوان فرمانده ی سپاه 7 حدید که چند لشکر و تیپ سازمانی سپاه را تحت امر عملیاتی خود داشتم نیز انجام وظیفه نمودم😊
همواره در طول دفاع مقدس و پس از آن، غم دوری😔 از یاران و همرزمانم بر من سنگینی می نمود😭 و برای خودم نیز همیشه از خداوند درخواست شهادت داشتم
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 بعد از عملیات خیبر، وقفه ای یک ساله در انجام عملیات های بزرگ پیش آمد و من نیز از فرصت به دست آمده نسبت به سازماندهی و بازسازی مجدد یگان و اجرای طرح های آموزشی برای رزمندگان اسلام استفاده نمودم😊 و با کوله باری تجربه از عملیات های گذشته و با درایت و تیزهوشی😍 و صلابت در کلیه ی عملیات ها تا پایان جنگ از جمله عملیات بدر (20/12/1363) در شرق دجله، عملیات قادر (18/6/1364) در غرب کشور، عملیات والفجر 8(20/11/1364) در منطقه ی شهر فاو عراق عملیات کربلای 4 (3/10/1365) در جزایر ام الرصاص و ام البابی، عملیات کربلای 5 (19/10/1365) در محور شلمچه بصره، عملیات والفجر 10 (25/12/1366) در محور دربندیخان حلبچه (در عملیات والفجر 10 علاوه بر فرماندهی لشکر 8 به عنوان فرمانده یکی از قرارگاه های تاکتیکی نیز انجام وظیفه نمودم) و عملیات بیت المقدس 7 (23/6/1367) در محور شلمچه به عنوان فرمانده لشکر، حضور فوق العاده پرصلابتی داشتم☺️؛ تا آنجا که فرمانده فداکار و از خود گذشته پی برده بودند و بارها در طول دفاع مقدس از قرار گرفتن در برابر لشکر 8 نجف و فرمانده شجاع آن از ترس به خود می لرزیدند😰 چون می دانستند من و لشکرم از کلیه ی موانع خواهیم گذشت 😍و استحکامات آن ها را شکافته و به آن ها یورش خواهیم برد. در هر عملیاتی که شرکت داشتم، تعدادی از رزمندگان، همرزمان و فرماندهان لشکرم به خیل شهدا پیوستند😔بطوری که شهدای لشکر تا پایان جنگ به بیش از 7 هزار نفر رسید😔 🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
و در تاریخ 3/12/1362 عملیات خیبر نیز آغاز گردید و جزایر استراتژیک مجنون با رشادت های من و دیگر فرماندهان و رزمندگان اسلام به تصرف درآمد😍
در اواخر سال 1359 از جبهه ی دارخوئین با گروهی از همرزمانم به جبهه ی فیاضیه آمده و به عنوان جانشین جبهه ی فیاضیه مشغول خدمت شدم😊
که با هوش و توان فوق العاده ای که در برنامه ریزی عملیات ها دارد، بهترین طرح ها را برای مقابله با دشمن ارائه می دهد و با از جان گذشتگی تمام وجود خود را در راه موفقیت عملیات ها میگذارد
همراه با شهید خرازی😍 نقش بسیار مهمی در آزادسازی خرمشهر و رساندن رزمندگان به مرزهای بین المللی ایفا نمودم و در حین عملیات بیت المقدس نیز بر اثر اصابت ترکش از ناحیه صورت مجروح گردیدم
ضمناً در تاریخ 23/9/1364 نزد حضرت امام خمینی عقد کردم 💞و ازدواج نمودم که ثمره ی این ازدواج، 2 فرزند پسر بود😍
در طول دوران دفاع مقدس و مابین عملیات ها که با ایام محرم هم زمان می گردید، با عشق و علاقه ای که به آقا اباعبدالله الحسین و اهل بیت داشتم😍در جنوب و یا غرب کشور، نسبت به راه اندازی دسته های عزاداری از رزمندگان اسلام در لشکر و یا در شهرهای هم جوار لشکر اقدام می نمودم😊
نام های محمدمهدی😍 – 19 ساله – دانشجوی سال اول رشته ی کامپیوتر و محمد سعید 😍– 16 ساله – محصل سال دوم دبیرستان می باشد😊
💠آقا محمد مهدی 😍
پس از جنگ، در سال های 69 و 70 با حفظ سمت فرماندهی لشکر، معاونت عملیات نیروی زمینی سپاه را به عهده داشتم و در تاریخ 24/3/72 نیز با حکم فرماندهی کل سپاه با حفظ سمت فرماندهی لشکر، به فرماندهی قرارگاهحمزه سیدالشهدا (علیه السلام)۸ منصوب گردیدم😊 در مدت تصدی فرماندهی قرارگاه حمزه، منشأ خدمات ارزنده ای در برقراری امنیت و پاکسازی کامل شمال غرب کشور از ضد انقلاب شدم
و حتی به تعقیب آن ها در عمق خاک عراق پرداختم تا جایی که در یکی از مأموریت های خطرناک، همراه تعداد زیادی از نیروهای زبده و آموزش دیده، با گذشتن از کوه های صعب العبور شمال عراقدر عمق حدود 160 کیلومتری مرز عراق، مقر گروههای ترویستی ای را که مورد حمایت صدام بودند، محاصره کردیم و با درایت و تیزهوشیم به آنان اعلام کردم👇👇
«ماآمده ایم تاشمااسلحه و مهمات خودرا کناربگذاریدواگر به مبارزه ی سیاسی اعتقاددارید،تنها دراین مسیرگام بردارید و به مبارزه سیاسی اقدام کنیداگرهم قصد جنگیدن دارید،ماآماده ایم که باشمامردانه مبارزه کنیم.
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 چند روز پس از استقرار در دیواندره با تعدادی جت🛩 پاکسازی یکی از محورهای اطراف دیواندره اعزام شدم🚶 در درگیری ای که با گروه های ضدانقلاب به وجود آمد، پایم مورد اصابت دو گلوله قرار گرفت و از آنجا به سنندج و سپس تهران اعزام و در بیمارستان شهید مصطفی خمینی تهران بستری شدم و پس از بهبودی نسبی، به نجف آباد برگشتم😊با وجود اینکه هنوز باید مدت ها جهت بهبود کامل زخم های ناشی از اصابت گلوله استراحت می کردم ولی با توجه به اینکه یورش دشمن بعثی به کشور آغاز شده و قسمت هایی از خاک میهن اسلامی به اشغال دشمن درآمده بود اصلاً آرام قرار نداشتم😔 و با وضعیت بد جسمانی، یا عصای زیر بغل به سپاه مراجعه و با اصرار درخواست اعزام به جبهه نمودم که نهایتاً همراه گروهی با مسئولیت شهید بزرگوار، غلامرضا محمدی به پادگان گلف اهواز اعزام 🚶و از آنجا به جبهه ی نصاره منتقل شدم ،روز بعد از استقرار در نصاره در اواخر آبان ماه، 59 با برادرم که در نصاره به عنوان معاون شهید غلامرضا محمدی مطرح بود با تعدادی نیرو، با بَلم به آن طرف رودخانه ی🌊 کارون رفتم 🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
آخرین مسئولیتم با توجه به سوابق درخشان مسئولیتی☺️، بازگشت به نیروی زمینی سپاه و معرفی به عنوان فرمانده نیروی زمینی سپاه در تاریخ 29/5/84 بود😊
باپذیرفتن مسئولیتهای مختلف دررده های گوناگون فرماندهی سپاه،نقش مؤثری درپیروزی عملیات های جنگی وارتقای سطح کیفی رده های تحت امرخوددزسپاه داشتم وبجهت رشادتهاوتوانمندی هایم،3مدال فتح شجاعت رابعدجنگ گرفتم
در مدت تصدی چند ماهه ی در نیروی زمینی جهت تقویت یگان های نیروی زمینی سپاه انجام دادم و به بررسی کامل وضعیت یگان ها پرداختم و تلاش فراوانی به عمل آوردم😊