eitaa logo
کانال محبین وݪایٺ و شهدا🏴
318 دنبال‌کننده
13.9هزار عکس
5.6هزار ویدیو
113 فایل
○•﷽•○ - - 🔶براێ شهادٺ؛ابتدا باید شهیدانھ زیسٺ"^^" - - 🔶ڪپی با ذڪر صلواٺ جهٺ شادێ و تعجیل در فرج آقا آزاد - - 🔶شرو؏ـمون⇦۱۳۹۷/۱/۲٤ - - 🔶گروھمون⇩ https://eitaa.com/joinchat/2105344011C1c3ae0fd73 🔹🔶باماھمراھ باشید🔶🔹
مشاهده در ایتا
دانلود
مقّرِ آموزش نظامی بودیم! بعد از عملیات کربلای پنج، جغله های جهادو بردن برای آموزش نظامی. گفتند: لازمه. چهارمین شب آموزشی بود. گفته بودند که امشب، شب سختی داریم. شاممونو خوردیم. کفشامونو گذاشتیم زیر پتوها و به کِیف خوابیدیم. ساعت دو نصف شب بود که پاسدارا با یه سروصدای عجیب و غریبی ریختند داخل سالن. هر چه گاز اشک آور داشتند زدند و هرچه تیر مشقی بود شلیک کردند؛ اما کسی کَکَش هم نگزید. این قدر گلوله ی خمپاره و کاتیوشا دورمون خورده بود که چشم و دلمون از این چیزها پر شده بود. دیدند فایده ای نداره، شروع کردند به داد زدن: "برادر! بلند شو! پاشو!، فایده ای نکرد. حسابی عصبانی شدند و افتادند به جون بچه ها. شروع کردند بچه ها رو زدن و از تخت انداختنشون پایین و هلشون دادن بیرون. منصور داد زد: "چرا میزنید؟! چرا هل میدید؟!" یکی شون داد زد: "خب! بروید بیرون! آبرومونو بردید. یعنی اومدین آموزش نظامی!!". هنوز حرفش تموم نشده بود که بچه ها از خنده ریسه رفتند و ولو شدند وسط سالن. یکی از پاسدارا، رو به دیگران کرد، در حالی که می خندید گفت:" فایده ای نداره، بریم. اینا آدم بشو نیستند". و آنها رفتند و ما تا صبح خندیدیم. 🥀 ━─━────༺🇮🇷༻────━─━ @mohebin_velayt_shohada ━─━────༺🇮🇷༻────━─━