💠از ذریه پاکِ #سادات بود و عاشق #اهل_بیت_علیهمالسلام
🔰در #جامعه_المصطفی_العالمیه درس خواند و مُلَبَس به لباسِ جدش رسولالله شد. #تبلیغ_دین میکرد و #تزکیه_نفس
🔰در ایام امتحانات بار سفر بست! در جواب پدر که فرمود: بعد از امتحانات برو! با صلابت گفت: نه❌ الان اسلام در خطر است و نیاز به حضور رزمندگان در جبهه #مقاومت_اسلامی است. مگر ما از آنها که میجنگند عزیزتریم؟ و رفت🚶♂
🔰روز #عید_فطر نماز را در حرمین عسکریین علیهم السلام اقامه کرد. دو سه روز بعد، در حالی که با چند تن از همرزمانش برای کمکرسانی به رزمندگان اسلام، راهی شده بودند، ماشینشان مورد حمله #تروریست ها واقع میشود.
🔰پس از طی مسافتی با پایِ پیاده، در اثر انفجار مینِ💥کاشته شده در روستای "المزرعه" از توابع شهر #بیجی در استان "صلاحالدین" عراق بال به سوی آسمان گشود.
🔰پس از عاشقی های بسیار، #سیدمحمد در آغوش ملکوتیان آرام گرفت.
#پروازت_مبارک
اِبنِ فاطمه سلاماللهعلیها🕊
#شهید_سیدمحمد_موسوی
#ایام_شهادت🌷
🌹🍃 @mohebin_velayt_shohada
آیدی کانال 👆🌹
#عید_غدیر 🍂🌸
بر همه سادات مبارک💚
#فقط_به_عشق_علی تقدیم به #سادات عزیز
#التماس_دعا
#من_غدیری_ام
#من_ماسک_میزنم
@mohebin_velayt_shohada
آیدی کانال 👆🌹
✅آمدم چادر فرماندهی گروهان، تورجی نشسته بود.طبق معمول به احترام #سادات بلند شد.
🔺گفتم: شرمنده محمد آقا! من با یکی از دوستام قرار دارم. باید برم #مرخصی و تا عصر برمیگردم.
بی مقدمه گفت: نه! نمیشه!
🔺گفتم: رفیقم منتظر منه.
دوباره با جدیت گفت: همین که شنیدی. با تمام احترامی که برای #سادات داشت اما در فرماندهی خیلی جدی بود.
🔺عصبانی شدم. وقتی داشتم از چادر بیرون می آمدم، با ناراحتی گفتم:
👈"شکایت شما رو به مادرم میکنم"
هنوز چند قدمی از چادر دور نشده بودم، با پای برهنه دوید دنبال من. دستم را گرفت و گفت: "این چی بود گفتی؟"
🔺به صورتش نگاه کردم. خیس اشک بود.
بعد ادامه داد: این برگه مرخصی! ، سفید امضا کردم. هر چقدر دوست داری بنویس اما حرفت رو پس بگیر.
🔺گفتم: به خدا شوخی کردم، اصلا منظوری نداشتم. با دیدن حال و گریه ی او، خودم هم بغضم گرفت.
🔰راوی : سید احمد نواب
🌷 #شهید_محمد_رضا_تورجی_زاده
🕊شهادت : ۶۶/۵/۲ - ارتفاعات بانه
📚کتاب #یا_زهراسلام الله علیها
#الّلهُمَّصَلِّعَلَیمُحَمَّدٍوَآلِمُحَمَّدٍ وَعَجِّلْفَرَجَهُمْ
@mohebin_velayt_shohada
آیدی کانال 👆🌹