#سنگر_خاطره
•پرواز از قايق وسط اروند...•
🔻 قایق وسط اروند خاموش شد،همزمان یک منور روشن شد،دیدم سر یک تیربار عراقی چرخید رو قایق ما. علی اکبر فریاد زد روشنش کنید...
یکی از بچه ها رفت پشت سکان فریاد زد یا حسین و هندل را کشید. قایق چند متر پرید و روشن شد. تیربار همراه با حرکت ما چرخید و زد تنم گرم شد لباسم خونی بود. اما تیر نخورده بودم.
چشمم افتاد به علی اکبر که وسط قایق افتاده بود. صدایش کردم،تکان نخورد. سرش را بلند کردم. تیری به سرش خورده بود. به عباس نظیری گفتم: علی اکبر شهید شد. عباس به سرش میزد. گفت: برید سمت ساحل تا علی اکبر را پیاده کنیم.
🔖 •خاطره اى به ياد شهید علی اکبر فرمانی،فرمانده گروهان،گردان امام مهدی (عج)•
🌷🌷🌷🌷🌷
#سلام_ودرود_برشهیدان
#پایان_مأموریت_هیئتی_شهادت_است
#شهیدانه🥀
━─━────༺🇮🇷༻────━─━
@mohebin_velayt_shohada
━─━────༺🇮🇷༻────━─━
#سنگر_خاطره
🔻 حسین در انجام کارهای شخصی اش اجازه نمی داد کسی کمکش کند و با همان یک دست تمام کارهای شخصی اش را انجام می داد.
🔅 در بحبوحه عملیات کربلای ۵، میرزا حسین بنی صادقیان که پدر دو شهید هم بود، آب گرم کرده بود تا سر حسین را بشوید. حسین زیر بار نمی رفت. حسین می گفت: حاجی ول کن! توی این هاگیر و واگیر وقت گیر آوردی؟!.
◽️ به زور آوردش. بچه ها می خواستند ژاکتش را از تنش دربیاورند، اجازه نداد. نگذاشت هم سرش را بشویند.
می گفت: شما فقط آب بریزید و من با همین یک دست سر خودم را می شویم.
📚 کتاب: زندگی با فرمانده
#شهید_حسین خرازی🕊
#شهیدانه🥀
━─━────༺🇮🇷༻────━─━
@mohebin_velayt_shohada
━─━────༺🇮🇷༻────━─━
#سنگر_خاطره
🌟 چشمک ...!
🔻 شهید ناصرکاظمی رابطه روحی ویژه ای با مادرش داشت. مادر ناصر تعریف میکرد: یک شب وقتی ناصر مهمانم بود صحبت از شهادت او پیش آمد با هم راحت بودیم و این حرفها اذیتمان نمیکرد به اوگفتم باید به من قول بدهی اگر شهید شدی در سرازیری قبر بهم چشمک بزنی. گفت: قول میدهم قول مردانه.
🚩 شهید که شد وقتی داشتند توی قبر میگذاشتنش با زحمت خودم را به بالای سرش رساندم و گفتم: ناصر، مادر، قولت که یادت نرفته عزیزِ مادر؟ خدا میداند همان موقع چشمانش یک بار باز و بسته شد. همه شاهد این ماجرا بودند و صدای صلوات و تکبیر قطعه 24 را پُر کرد. من از پسرم راضی هستم او تا لحظه آخر هم پای قولش ایستاد.
✍🏻خاطره ای از شهید ناصر کاظمی
🌷🌷🌷🌷🌷
#سلام_ودرود_برشهدا_وامام_شهیدان
#شهیدانه🥀
━─━────༺🇮🇷༻────━─━
@mohebin_velayt_shohada
━─━────༺🇮🇷༻────━─━
#خاطرات_شهدا | #سنگر_خاطره
📍مسئولِ انقلابی یعنی شهید کاوه...
🌟موقعِ جلسه ، سرِ ساعت درِ اتاق رو میبست. اگر کسی ده دقیقه هم دیر مییومد ، راهش نمیداد و میگفت: همون پشتِ در بایست... بعد از جلسه هم با توپ و تشر میرفت و بهش میگفت: وقتی توی جلسه ده دقیقه دیر میای ، لابد توی عملیات هم میخوای به دشمن بگی ده دقیقه صبر کن برم آماده بشم بعد بیام بجنگم؛ اینکه نمیشه، این نیروها زیر دستت امانت هستند. اینجور نگهشون میداری؟
#سردار_شهید_محمود_کاوه
یاد شهدا با صلوات🌷
#شهیدانه🥀
━─━────༺🇮🇷༻────━─━
@mohebin_velayt_shohada
━─━────༺🇮🇷༻────━─━