🌷🌷🌷🌷🌷🌷
"راهيان نور سوريه"
#شهيد_مصطفى_صدرزاده
در يادداشتى به دوستان بسیجی خود مىنويسد:
چه مىشود روزی سوریه امن و امان شود و کاروان راهيان نور مثل شلمچه و فکه به سمت حلب و دمشق راه بیفتد ...
فکرش را بکن!
راه مىروى و راوی مىگويد:
اینجا قتلگاه
#شهید_رسول_خليلى است،
یا اینجا را که مىبينى همان جایی است که،
#شهید_مهدی_عزیزی
را دوره کردند و شروع کردند از پایش زدند تا ... شهید شد.
یا مثلاً اینجا همان جایی است که،
#شهید_حيدرى
نماز جماعت مىخواند.
#شهید_محمودرضا_بيضائى
بالای همین صخره نیروها را رصد مىكرد و کمین خورد.
#شهید_شهریاری
را که مىشناسيد؟
همین جا با لهجه آذری برای بچه ها مداحی مىكرد.
یا
#شهید_حامد_جوانى؛
اینجا عباسوار پر کشید.
خدا بیامرزد
#شهيد_اسكندرى را ...
همینجا سرش بالای نیزه رفت.
#شهید_جهاد_مغنيه،
در این دشت با یارانش پر کشید ...
عجب حال و هوایی مىشود کاروان راهیان نور مدافعین حرم ...
عجب حال و هوایی ...
#راهیان_نور_سوریه...
🌷🌷🌷🌷🌷🌷
💠آرزو دارم همچون حضرت عباس(ع) در دفاع ازخواهر بزرگوارشان شهیدشوم
📜فرازی از #وصیت_نامه شهیدمدافع حرم #شهید_حامد_جوانی
#شهدا_را_یاد_کنیم_با_ذکر_شریف_صلوات
@mohebin_velayt_shohada
آیدی کانال 👆🌹
هو الشهید
خیلی اهل شوخی و خنده بود.
با هر قشری، از هر سنی ارتباط برقرار می کرد و برای ارتباط بهتر، نسبت به سن و موقعیت افراد رفتار می کرد.
و همیشه هم خنده به لب داشت که امروز با اون لبخند ها و شوخی ها تصویر ها و خاطرات زیبایی تو ذهن خانواده و دوستانش نقش زده.
پسرم حامد رفتارش طوری بود که اگر از کسی کدورت یا ناراحتی داشت سعی میکرد با خوبی و خنده مشکلش رو حل کنه.
ولی یه خط قرمزی داشت....ولایت فقیه.
به ولایت که میرسید می گفت منطقه ی ممنوعه است.
یه دوستی داشتیم که با همه شوخی میکرد یک بار به شوخی بحثی کرد، که دیدم حامد کشیدش کنار. و با جدیت گفت: با هرکسی دوست داری شوخی کن، با خونواده م، خودم، دوستام ولی یادت باشه حق نداری با رهبری شوخی بکنی. به این نقطه که میرسی باید خط قرمز بکشی.
عاشق رهبر بود، و همیشه در تعریف و صحبت از دیدارهای رهبریش، از عظمت و هیبت آقا صحبت می کرد.
ورد زبانش در این چند وقته اخیر شده بود «که میروم تا اشک در چشمان رهبرم جمع نشود.»
به نقل از مادرِصبورِ #شهید_حامد_جوانی
#اللهم_صل_علی_محمد_و_آل_محمد_و_عجل_فرجهم
@mohebin_velayt_shohada
آیدی کانال 👆🌹