eitaa logo
کانال محبین وݪایٺ و شهدا🏴
317 دنبال‌کننده
13.9هزار عکس
5.6هزار ویدیو
113 فایل
○•﷽•○ - - 🔶براێ شهادٺ؛ابتدا باید شهیدانھ زیسٺ"^^" - - 🔶ڪپی با ذڪر صلواٺ جهٺ شادێ و تعجیل در فرج آقا آزاد - - 🔶شرو؏ـمون⇦۱۳۹۷/۱/۲٤ - - 🔶گروھمون⇩ https://eitaa.com/joinchat/2105344011C1c3ae0fd73 🔹🔶باماھمراھ باشید🔶🔹
مشاهده در ایتا
دانلود
▪️ ✨کیست میثم⁉️ او که در عصر سکوت‼️ ✨یا علـے گفت و سرش بردار رفت شبى از شبها مولایم امیرمؤمنان مرا با خود به صحراى بیرون کوفه برد ‏تا این که به مسجد «جعفى‏» رسید. روبه قبله کرد و چهار رکعت نماز خواند و پس از سلام، ‏نماز و تسبیح، دستهایش را به دعا باز کرد. سپس به سجده ‏رفت و صورت بر خاک نهاده و صد بار گفت: «العفو، العفو». بعد برخاست و از آن مسجد بیرون ‏رفت. من در پى آن حضرت بودم تا به صحرا رسیدیم. آن گاه پیش پاى من، خطى کشید و ‏فرمود: مبادا که از این خط بگذرى... و مرا همان جا نگه داشت و خود رفت. شبى تاریک بود. ‏پیش خود گفتم: مولایم را چرا تنها گذاشتم؟! او دشمنان بسیارى دارد، اگر مسئله‌اى پیش آید، ‏پیش خدا و پیامبر چه عذرى خواهم داشت؟ هرچند که برخلاف دستور اوست، اما در پى او ‏خواهم رفت تا ببینم چه مى‌‏شود. ‏ رفتم و رفتم... تا او را برسر چاهى یافتم که سر در داخل چاه کرده و با چاه، سخن مى‏‌گوید. ‏حضور مرا حس کرد و پرسید: کیستى؟ ‏گفت: میثم. ‏‏امام فرمود: مگر به تو دستور ندادم که از آن خط، فراتر نیایى؟ ‏ ‏میثم عرضه داشت: چرا؛ مولاى من، ولی از دشمنان نسبت‏ به جانت ترسیدم و دلم طاقت نیاورد. ‏ آن گاه پرسید: از آنچه گفتم، چیزى هم شنیدى⁉️ گفتم: نه، مولاى من. ‏ و حضرت اشعارى برایم سرود و معنای آن: ‏«در سینه‌‏ام اسرارى است، که هرگاه فراخناى سینه‌‏ام احساس تنگى مى‏‌کند، زمین را با دست، ‏کنده و راز خویش را با زمین در میان مى‏‌گذارم. ‏وقتى زمین مى‌‏روید، آن گیاه، از بذر و دانه‌‏اى است که ‏من کاشته‌‏ام.» @mohebin_velayt_shohada آیدی کانال 👆🌹