eitaa logo
کانال محبین وݪایٺ و شهدا🏴
318 دنبال‌کننده
13.9هزار عکس
5.6هزار ویدیو
113 فایل
○•﷽•○ - - 🔶براێ شهادٺ؛ابتدا باید شهیدانھ زیسٺ"^^" - - 🔶ڪپی با ذڪر صلواٺ جهٺ شادێ و تعجیل در فرج آقا آزاد - - 🔶شرو؏ـمون⇦۱۳۹۷/۱/۲٤ - - 🔶گروھمون⇩ https://eitaa.com/joinchat/2105344011C1c3ae0fd73 🔹🔶باماھمراھ باشید🔶🔹
مشاهده در ایتا
دانلود
| 📚 #یادت_باشد ▫️ به حمید گفتم: «پشت گوشی به جای دوستت دارم بگو یادت باشه! من منظورت رو می‌فهمم». از پیشنهادم خوشش آمده بود،پله‌ها را که پایین می‌رفت برایم دست تکان می‌داد و با همان صدای دلنشینش چندباری بلند بلند گفت: «یادت باشه! یادت باشه! لبخندی زدم و گفتم: «یادم هست! یادم هست!» 🌷 شهید #مدافع_حرم _ حمیدسیاهکالی مرادی
🕊گاهی خادمی شهدا سخت میشود... 🕊🕊گاهی نوشتن از شهدا بی نهایت سخت میشود... 😔گاهی دلمان صدتا چاک میشود آنجا همسر شهید گفت :غذای مورد علاقه آقاسید تا سه روز دست نزده روی گاز ماند 😔جان دادیم آن جا که برادر شهید گفت :لحظه تولد زینب حضور حاج محمد را زیبا درک میکردیم 😔مردیم زنده شدیم آنجا همسر شهید از گفت 😔گریه کردیم آنجا که با آن سن کمش از چهل دو روز امیدش برای برگشت همسرش از کما گفت 😔قلبمان در حال سکته بود آنجا که از وداع با روضه مصور علی اکبرخود گفت 😔مردیم زنده شدیم آنجا که از یاعلی ،یا امیرالمومنین خودش و کمیلش گفت 🌻گاهی خادم بودن سخت میشود چرا که تا چند روز هی میپرسی چگونه تحمل کردید خانواده شهدا بیاید وفادار خون شهید باشیم ارواح طیبه شهدا صلوات 🌹 @mohebin_velayt_shohada آیدی کانال 👆🌹
🌹🌺🌹🌺🌹🌺🌹🌺🌹🌺 📕برشی از کتاب : 🔆 کناره سفره عقد نشستیم عاقد پرسید: عروس خانم مهریه رو میبخشند که صیغه موقت رو فسخ کنیم؟ 🍁 به حمید نگاه کردم، گفتم : نه من نمیبخشم! نگاه همه با تعجب به من برگشت، ماتشان برده بود، پدرم پرسید: دخترم مهریه رو میگیری؟ رک و راست گفتم : بله میگیرم، 🍁 حمید خندید و گفت: چشم مهریه رو میدم، همين الان هم حاضرم نقدا پرداخت کنم. عاقد لبخندی زد و گفت: پس مهریه طلب عروس خانوم، حتماً باید آقا داماد این مهریه رو پرداخت کنه 🍁 بعد از خواندن خطبه عقد دائم به رستوران رفتیم، تا غذا حاضر بشود، حمید پانزده هزار تومان شمرد، به دستم داد و گفت: این هم مهریه شما خانوم! پول را گرفتم و گفتم : اجازه بده بشمارم ببینم کم نباشه! 🍁 حمید خندید و گفت: هزار تومان هم بیشتر گیر شما اومده، پول را نشمرده دور_سر حمید چرخاندم و داخل صندوق صدقاتی که آنجا بود انداختم و گفتم : نذر سلامتی آقای من! 🕊🌹شهید مدافع حرم *نشر با صلوات و دعا برای فرج🌹* 🕊🥀🥀 ━─━────༺🇮🇷༻────━─━ @mohebin_velayt_shohada ━─━────༺🇮🇷༻────━─━
سر سفرہ ڪه نشست گفت: آخریندصبحونہ رو با من نمے‌خوری؟! با بغض گفتم: چرا این‌طور میگے؟مگہ اولین بارہ میری ماموریت!! گفت:ڪاشڪی میشد صداتو ضبط مےکردم با خودم مےبردم که دلم ڪمتر تنڱ بشہ.🥺 لحظه اخر به حمید گفتم: حمید تو رو به همون حضرت زینب(س) هر ڪجا تونستی تماس بگیر. گفت: جور باشہ حتما بهت زنگ می زنم فقط یه چیزی...از سوریہ که تماس گرفتم چطوری بگم دوست دارم؟ اونجا بقیہ هم هستن اگر صدام رو بشنون از خجالت اب میشم.☺️ به حمید گفتم: پشت گوشے به جای دوستت دارم بگو یادت باشد! من منظورت رو میفهمم؟😍 🌷🌷🌷🌷🌷 🥀 ━─━────༺🇮🇷༻────━─━ @mohebin_velayt_shohada ━─━────༺🇮🇷༻────━─━