eitaa logo
کانال محبین وݪایٺ و شهدا🏴
318 دنبال‌کننده
13.9هزار عکس
5.6هزار ویدیو
113 فایل
○•﷽•○ - - 🔶براێ شهادٺ؛ابتدا باید شهیدانھ زیسٺ"^^" - - 🔶ڪپی با ذڪر صلواٺ جهٺ شادێ و تعجیل در فرج آقا آزاد - - 🔶شرو؏ـمون⇦۱۳۹۷/۱/۲٤ - - 🔶گروھمون⇩ https://eitaa.com/joinchat/2105344011C1c3ae0fd73 🔹🔶باماھمراھ باشید🔶🔹
مشاهده در ایتا
دانلود
AUD-20200701-WA0000.mp3
4.02M
چهاردهمین چله عاشورا ازیک روز قبل از محرم تا اربعین حسینی ان شاء الله به نیت تعجیل در فرج امام زمان عجل الله و سلامتی ان حضرت وشهداو رفع بلا و شفای بیماران هر روز زیارت عاشورا را می خوانیم. التماس دعای فرج @mohebin_velayt_shohada آیدی کانال 👆🌹
کانال محبین وݪایٺ و شهدا🏴
⚫️بعد از کربلا چه گذشت..(قسمت2) 🔷 در این روز دفن شهدای کربلا توسط قبیله بنی اسد و با راهنمایی و نظ
⚫️بعد از کربلا چه گذشت...(قسمت 3) ✳️بعد از سخنان شجاعانه حضرت زینب که باعث بیداری مردم در آن مجلس شد، ابن زیاد به منظور پیاده کردن قدرت خود و پیشگیری از حرکت احتمالی مردمی که از جنگ با ابی عبدالله پشیمان شده بودند و صدای گریه و شیونشان بلند بود، ♨️دستور داد سر حسین علیه السلام و سایر شهدا را در کوچه های کوفه بگردانند تا مردم بدانند قدرت از آن کیست! ⚡️ منادی هم صدا میزد: قَتَّلَ کَذاب اِبنِ کذّاب.. 🍀زید ابن ارقم میگوید: در غرفه خود نشسته بودم دیدم سر حسین را بالای نیزه در کوچه ها میگردانند، 🌹شنیدم که آیه ای از سوره کهف میخواند: " آیا گمان میکنی که داستان اصحاب کهف و رقیم از آیات عجیب ماست" 🌿 از شنیدن این آیه از سربریده اباعبدالله مو بر تنم راست شد و بی اختیار صدا زدم: یابن رسول الله! 🌸حرف زدن سرِ تو از داستان زنده شدن اصحاب کهف هم عجیبتر است! 🔴 پس از آنکه اسرای کربلا وارد کوفه شدند از سوی مردم کوفه که فضائل اهل بیت را زیاد شنیده بودند و از عدالت علی علیه السلام پنج سال برخوردار بودند، از هر طرف صدای لعن بر کشندگان فرزند پیغمبر بلند شد و به گوش دشمنانشان میرسید. 💥دشمنان ابی عبدالله بدتر از سگان از کرده خود پشیمان شدند ، ⚫️چنانکه عمر سعد بعد از برگشتن از کربلا آنچنان پشیمان بود که به یکی از بستگانش که از او احوالپرسی میکرد گفت: هیچ کس نزد خانواده اش برنگشته که بدتر باشد از وضعی که من برگشته ام،از مرد فاسقی چون ابن زیاد اطاعت کردم و خدای حکیم را معصیت بزرگی مرتکب شدم و رحم و خویشاوندی را قطع نمودم... 🌷بعد از شهادت امام حسین علیه السلام سیل انتقادات بر کشندگان پسر پیغمبر وارد شد حتی از سوی نزدیکترین بستگان : ⚡️ عثمان ابن زیاد به برادرش عبیدالله گفت: بخدا قسم دوست داشتم بر بینی تمام فرزندان زیاد تا قیامت علامت بردگی میزدند ولی حسین کشته نمیشد و این لکه ننگ بر خاندان زیاد نمینشست. ⚡️مرجانه مادر عبیدالله ابن زیاد بر فرزند خبیثش خشم گرفت و گفت: ای پست فطرت پسر رسول خدا صلی الله علیه و آله را کشتی ،بخدا قسم هرگز خدا را با روی خوش ملاقات نخواهی کرد. ⚡️معقل ابن یسار به شدت از عبیدالله انتقاد میکرد و از او کناره گرفت. ⚡️مردم هرگاه عمربن سعد را میدیدند اورا لعنت میکردند و هرگاه وارد مسجد میشد از مسجد خارج میشدند. ✨حصین ابن عبدالرحمن میگوید: چون خبر قتل حسین به ما رسید سه روز به حالت بهت باقی ماندیم گویی بر سر ما خاکستر پاشیده شده است. 🍃خواجه ربیع بیست سال سکوت اختیار کرده بود وقتی خبر قتل حسین به او رسید رنگش متغیر شد و گفت: براستی حسین را به شهادت رساندند؟ سپس فرمود : بخدا جوانمردانی را کشتند که رسول خدا انها رابسیار دوست میداشت و با دست خود لقمه بر دهانشان مینهاد..سپس به سکوت برگشت تا از دنیا رفت. ✨حسن بصری وقتی خبر شهادت امام حسین را شنید آنقدر گریه کرد تا پهلوهایش ورم کرد و گفت: آه چه ذلت و خواری است برای ملتی که فرزند زنا زاده فرزند پیغمبرش را بکشد،بخدا قسم جد و پدر حسین از پسر مرجانه انتقام میگیرند. ♻️حتی عده ای شهر را ترک کردند و گفتند: در شهری که پسر پیغمبر در ان شهید میشود سکنی نمیگزینیم.... ✍ادامه دارد... 🍁🍂🍁🍂🍁🍂🍁🍂🍁🍂🍁🍂 📘 حیات الحسین ج3 ص119 📗ارشاد مفید ص 229 📕 بحار ج 45 ص18 📔 طبری ج 7 ص385 @mohebin_velayt_shohada آیدی کانال 👆🌹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🍃بسمـ اللهـ الرحمنـ الرحیمـ 🍃 🇮🇷 📖 زندگینامه و خاطراتِ "شهید محمد حسین یوسف الهی": 🔸به روایت آقای حمید شفیعی 🔹صفحه ۱۳۷_۱۳۵ 🦋 ((لبخند زیبا)) های واحد عموماً در شب انجام می گرفت؛ چون بچه‌ها در نهایت اختفا خودشان را به دشمن نزدیک می کردند. شب ها به می رفتند و روزها به کار های خودشان می پرداختند و یا در جلسات و کلاس هایی که در واحد تشکیل می شد، شرکت می کردند. آن روز هر کس مشغول کار خودش بود. محمّدحسین هم داخل سنگر بود. نزدیکی های ظهر حدود ساعت دوازده🕛،یک مرتبه هوا توفانی🌪شد. گرد و خاک و غبار تمام را پوشانده بود. چشم، چشم را نمی دید. در همین موقع متوجه طوفان شد. با عجله از سنگر بیرون آمد و گفت: «خیلی هوای خوبی شد👌، باید هرچه زود تر بروم میان عراقی ها.» گفتم:«جدّی می گویی؟!..می خواهی بروی؟!😳» گفت:«بله!...بهترین فرصت است.» دیدم مثل اینکه جدّی جدّی آماده حرکت شد؛ آن هم در روز روشن!😯 جلو رفتم و با التماس گفتم: « بابا حسین جان!...دست بردار. رفتن میان عراقی ها،آن هم در روز روشن خیلی خطرناک است.» گفت:«هوا را نگاه کن!هیچی دیده نمیشود.» گفتم:«الان هوا توفانی است، امّا ممکن است چند دقیقه دیگر صاف صاف بشود.» گفت:«مهم این است که تا آنجا بتوانم بروم نگران نباش چشم بر هم زدی رسیدم.» گفتم:«خب!...چرا صبر نمی کنی تا شب؟» گفت:«الان می روم و کار شبم را انجام می دهم.» هرچه اصرار کردم،فایده ای نداشت. او به سرعت طرف دشمن رفت. همینطور بهت زده😧 نگاهش کردم تا رفت و میان گرد و غبار گم شد. دیگر نه محمّدحسین را می دیدم و نه خط عراقی ها را. فقط چند متر جلوتر مان مشخّص بود. هنوز مدت زیادی از رفتن محمّدحسین نگذشته بود که طوفان کم کم رو به آرامی گذاشت و لحظاتی بعد هوا صاف صاف شد. دلشوره و اضطراب😰 آرامش را از من گرفته بود، با خوابیدن توفان نگرانی ام صد چندان شد. دوربین را برداشتم و لبه خاکریز آمدم. های عراقی را زیر نظر گرفتم. نگهبان هایشان سر پست بودند؛ اما از محمّدحسین خبری نبود. همینطور مضطرب نقاط مختلف را نگاه می کردم که یک مرتبه او را دیدم. داخل کانال دشمن نشسته بود؛ نمی دانستم چه کار می خواهد بکند . از خط ما تا خط عراقی ها سه کیلومتر راه بود. هوا روشن و آسمان صاف بود. کوچک ترین حرکتی در این مسیر از دید دشمن پنهان نمی ماند. همینطور که داشتم با دوربین نگاه می کردم، دیدم یک دفعه..... @mohebin_velayt_shohada آیدی کانال 👆🌹
🍃بسمـ اللهـ الرحمنـ الرحیمـ 🍃 🇮🇷 📖 زندگینامه و خاطراتِ "شهید محمد حسین یوسف الهی": 🔸به روایت آقای حمید شفیعی 🔹صفحه ۱۳۹_۱۳۷ 🦋 ((لبخند زیبا)) <ادامه> همینطور که داشتم با دوربین نگاه می کردم، دیدم یک دفعه از سنگر عراقی ها بیرون پرید و به طرف خط خودی شروع به دویدن کرد. نگهبان های عراقی هم که تازه او را دیده بودند با هرچه دم دستشان بود شروع به تیر اندازی کردند. محمّدحسین تنها وسط بیابان می دوید و عراقی ها هم مسیر حرکت او را به شدّت زیر گرفته بودند. ما هم نگران😨 این طرف خط نشسته بودیم و جلو را نگاه می کردیم و هیچ کاری از دستمان بر نمی آمد. گلوله های خمپاره، یکی پس از دیگری، در اطراف محمّدحسین می شد؛ امّا نکتۂ عجیب برای ما خنده های😊 محمّدحسین در آن شرایط بود، در حالی که می دوید و از دست عراقی ها فرار می کرد یک لحظه خنده اش قطع نمی شد. انگار نه انگار که این همه آتش را دارند روی سر او می ریزند!😳 من و نشسته بودیم و گلوله ها را می شمردیم. فقط حدود هفتاد و پنج شصت اطرافش زدند، امّا او بی خیال می خندید و با سرعت به طرف ما می دوید.😯 خوشبختانه بدنش کوچک ترین خراشی بر نداشت. وقتی رسید،خیلی خوشحال☺️️بود جلو آمد و با خنده های زیبایش شروع کرد به تعریف: «رفتم تمام مواضعشان را دیدم. که اصلا ندارند، آن کانال را جدید کَندند ، تازه دارند هایشان را می زنند. خطشان خلوت خلوت است و کم کم دارند کارهایشان را انجام می دهند.» محمّدحسین تمام این را در همین مدت کوتاه به دست آورده بود! شاید اگر شب این را انجام می داد ، خطرش کمتر بود، امّا به اطلاعاتی این چنین دست پیدا نمی کرد. برای او، کار از هرچیزی مهم تر بود. وقتی حرف هایش تمام شد به طرف سنگرش رفت و به شوخی گفت: «اینم از کار شب ما😊.در عوض برویم امشب یک ساعت راحت بخوابیم!» 💠دریـغ و درد که تا این زمان ندانسـتم که کیمیای سعادت رفیق بود ، ((تپۂ شهدا_مرز خطر)) در عملیات چهار ،در نقطه ای به نام "قوچ سلطان" مستقر بودیم. محور شناسایی هم "تپه شهدا" بود. آنجا غالب شناسایی ها را محمّدحسین به تنهایی انجام می داد. لاغر اندام،سبک،چابک و سریع بود. هوش و ذکاوتش هم که جای خود داشت. به خاطر دید مستقیم روی منطقه مجبور بود که شب ها راه بیفتد. صبح زود می رسید پای تپۂ تا شب صبر می کرد و بعد می رفت میان عراقی ها. یک شب که تازه از راه رسیده بود، .... <ادامه دارد> @mohebin_velayt_shohada آیدی کانال 👆🌹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌷خدایا امروز 🌷برای تک تک دوستانم ❣نعمتی عطافرما ازجنس معجزه ❣تاخود وخانواده شان 🌷زیرسایه پرمهرت ❣باخوشی اززندگی لذت ببرند 🍃🌸 @mohebin_velayt_shohada آیدی کانال 👆🌹
🌙🌙اذان به افق تهران☀️☀️ ‍ 🌙الله اکبر ☀️ 🌙الله اکبر☀️ 🌙 الله اکبر☀️ 🌙 الله اکبر☀️ 🌙اشهد ان لا اله الا الله☀️ 🌙اشهد ان لا اله الا الله☀️ 🌙اشهد ان محمدا رسول الله☀️ 🌙اشهد ان محمدا رسول الله☀️ 🌙اشهد ان علیا ولی الله☀️ 🌙اشهد ان علیا ولی الله☀️ 🌙حی علی الصلاه☀️ 🌙حی علی الصلاه☀️ 🌙حی علی الفلاح☀️ 🌙حی علی الفلاح☀️ 🌙حی علی خیر العمل☀️ 🌙حی علی خیر العمل☀️ 🌙الله اکبر ☀️ 🌙الله اکبر☀️ 🌙لا اله الا الله ☀️ 🌙لا اله الا الله☀️ ☀️🌙☀️🌙☀️🌙☀️🌙☀️ عَجِلوُابا لصلاة 👋التمــــــــــاس دعــــا @mohebin_velayt_shohada آیدی کانال 👆🌹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
حالم به جز نگاه تو بهتر نمی شود یک شب بدون ذکر رضا سر نمی شود می گریم از برای حرم رفتنم، رضا نابرده رنج گنج میسر نمی شود 🖥 ساعت بوقت سلام🤚 💚يا عَلِیِّ بْنِ مُوسَی الرِّضَا اَللّٰهُمَّ صَلِّ عَلیٰ عَلِیِّ بْنِ مُوسَی الرِّضَا الْمُرتَضَی ، اَلْاِمامِ التَّقِیِّ النَّقِیِّ ، وَ حُجَّتِکَ عَلیٰ مَنْ فَوْقَ الْاَرضِ وَ مَنْ تَحتَ الثَّریٰ ، اَلصِّدّیٖق الشَّهیدِ ، صَلوٰةً کَثیٖرَةً تٰآمَّةً ، زٰاکِیَةً مُتَوٰاصِلَةً ، مُتَوٰاتِرَةً مُتَرٰادِفَةً ، کَأَفْضَلِ مٰا صَلَّیْتَ عَلیٰ اَحَدٍ مِنْ اَوْلِیٰائِکَ. 🎆🎆🎆🎆🎆🎆🎆🎆 @mohebin_velayt_shohada آیدی کانال 👆🌹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
33.45M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
إِلَهِي عَظُمَ الْبَلاءُ، وَ بَرِحَ الْخَفَاءُ، وَ انْكَشَفَ الْغِطَاءُ، وَ انْقَطَعَ الرَّجَاءُ، وَ ضَاقَتِ الْأَرْضُ وَ مُنِعَتِ السَّمَاءُ، وَ أَنْتَ الْمُسْتَعَانُ وَ إِلَيْكَ الْمُشْتَكَى، وَ عَلَيْكَ الْمُعَوَّلُ فِي الشِّدَّةِ وَ الرَّخَاءِ، اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ، أُولِي الْأَمْرِ الَّذِينَ فَرَضْتَ عَلَيْنَا طَاعَتَهُمْ، وَ عَرَّفْتَنَا بِذَلِكَ مَنْزِلَتَهُمْ، فَفَرِّجْ عَنَّا بِحَقِّهِمْ فَرَجاً عَاجِلاً قَرِيباً، كَلَمْحِ الْبَصَرِ، أَوْ هُوَ أَقْرَبُ، يَا مُحَمَّدُ يَا عَلِيُّ، يَا عَلِيُّ يَا مُحَمَّدُ، اكْفِيَانِي فَإِنَّكُمَا كَافِيَانِ، وَ انْصُرَانِي فَإِنَّكُمَا نَاصِرَانِ، يَا مَوْلانَا يَا صَاحِبَ الزَّمَانِ، الْغَوْثَ الْغَوْثَ الْغَوْثَ، أَدْرِكْنِي أَدْرِكْنِي أَدْرِكْنِي، السَّاعَةَ السَّاعَةَ السَّاعَةَ، الْعَجَلَ الْعَجَلَ الْعَجَلَ، يَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِينَ، بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّاهِرِينَ.🖥اِلهى عَظُمَ الْبَلاءُ 🤲 دعای فرج 🎤حاج محمود كريمى 🕌🏴🕌🏴🕌🏴🕌 اللهم عجل لولیک الفرج @mohebin_velayt_shohada آیدی کانال 👆🌹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
😔 همه هست آرزویم که ببینم از تو رویی /  چه زیان ترا که من هم برسم به آرزویی 😔 به کسی جمال خود را ننموده ای وبینم / همه جا به هر زبانی بود از تو گفتگویی 😔 همه خوشدل اینکه مطرب بزند به تار چنگی / من از آن خوشم که چنگی بزنم به تار مویی 😔 چه شود که راه یابد سوی آب تشنه کامی / چه شود که کام جوید زلب تو کام جویی 😔 شود اینکه از ترحم دمی ای سحاب رحمت /  من خشک لب هم آخر زتو تر کنم گلویی 😔 بشکست اگر دل من به فدای چشم مستت / سر خم می سلامت شکند اگر سبویی 😔 همه موسم تفرج به چمن روند وصحرا / تو قدم به چشم من نه بنشین کنار جویی 😔 السلام علیک یا حجت‌بن‌الحسن المهدی «عجل الله تعالی فرجه الشریف» 🖐🏻🤍😔 @mohebin_velayt_shohada آیدی کانال 👆🌹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🥀💔🥀 امشب هوای گریه امشب هوای فریاد امشب دلم،عجیب، هوای تو کرده است... سحرگاه ۱۳ شهریور... خدا منتظرتان بود کاش سحری! خدا ! منتظر ما هم باشد...😭 .. 🕊 . . 🔸گزیده ای ازکلیپ شهدای صابرین با نوای مداح اهل بیت 🔸 @mohebin_velayt_shohada آیدی کانال 👆🌹
💯"الله" را تنها کسی یافتم که قدرتش مافوق تمام قدرت هاست 🔻"کیتلین مونرو" دختر ۲۳ ساله اهل کشور انگلیس و دانش آموخته رشته پرستاری از دانشگاه لیورپول با مطالعه نسخه ترجمه شده قرآن به دین اسلام مشرف شد 🔻"کیتلین" میگه سفرش به سوی اسلام از اونجا شروع میشه که یکی از همکلاسی هاش که مسلمون بوده بهش پیشنهاد میده که درمورد اسلام مطالعه کنه و کیتلین با مشاهده رفتار خوب دوستش ترغیب میشه راجع به اسلام مطالعه کنه 🔻"کیتلین" میگه من همیشه کتابی رو که شروع به خوندن میکردم خیلی زود تمومش میکردم ولی درمورد قرآن ۴ ماه طول کشید تا قرآن رو کامل بخونم 🔻من با خواندن قرآن به حقایقی که همیشه دنبال اونها بودم رسیدم.من به قدرت خداوند پی بردم.اینکه انسانها چقدر ضعیف و ناتوان هستن در مقابل قدرت خداوند خداوند برای هدایت انسانها پیامبرانی به همراه نشانه هایی برای هر قومی فرستاد 🌐منبع:https://aboutislam.net/reading-islam/my-journey-to-islam/reverted-nurse-all-power-belongs-to-allah/ 🖤 @mohebin_velayt_shohada آیدی کانال 👆🌹
💡|| بعضی ها سـطح فکـرشـان پاییـن↓اسـت و کـلاس بــالا↑ می‌گذارند برای یاری خوبی‌ها!🌱 حاضرند امام😇 را یاری بدهند اما سفیر امام را همراهی✨ نمی‌ کنند! به این ها باید گفت: 😔متاسفانه مسلم که تنها🕯 شود، خود امام دیگر اصلا به کوفه نمی ‌رسد!❌ ڪربلا🥀 اتفاق می‌افتد و... 👈🏻حواسمان به نائب مهدے‌فاطمه❤️ باشد! 👌🏻 ‌✨••• @mohebin_velayt_shohada آیدی کانال 👆🌹 🍃🍂
🍃 چہ قشنگ گفت شهید شوشتࢪۍ: دیࢪوز دنباڵ ﴿گمنامۍ﴾ بودیم🥀 و امࢪوز مواظبیم ﴿ناممان﴾ گم نشود...😔 جبهه بوۍ﴿ ایمان﴾ مۍداد📿🤲🏻 و اینجا ﴿ایماݩمان﴾ بو‌ مۍدهد. |•~`>👓 التماس دعای ظهور 💫💫💫💫💫💫💫 @mohebin_velayt_shohada آیدی کانال 👆🌹
🌴بسم رب الشهداء🌴 🌾ازشهداءچه خبر؟؟🌾 "دلــــــــــنوشته" 🌴وقتي دلت با شهــدا يکي نبـاشد ، نميتواني بنويسي !! حتي چند سـطر...!! اما همين چنــد واژه هــم تسکينــــي ست بر زخـــم هاي کهنــــه ام ... 🌴خـدا را شکر کـه اين يک متر پارچه با چهارخانه هاي سفيـد و سياهش (چفيه)از آن دوران مانده تا گـاهي مرا ببرد تا عمـق ِ خلوت ِ زيباي يک سنگر ..يک خاکريز ... 🌴خـــدا را شکــر ، در اوج ِ دلتنگـــي هاي شبانه ، "چفيــه ام" معجـري ميشــود برايــم،که مـرا پيــوند بزنـد از کـربلاي شلمچـــه تا کـربلاي حسيــــــــــن(ع)... تا کف العبـــــــــــاس(ع)... تـــاخيمـــه گاه ِ ربـاب(س)... تا تــــل ِ زينبيــــــــــــه(س)... تا حرم... 🌴کنــج خانه هاي سفيـد و سيـــاهش هنــوز دنج ترين جاست بــراي ناگفتــه هايم.. سجـــاده ي خــوبي ست برايم تا به هنگــام ِ رکــوع و سجود ، ياد ِ عابــداني باشــم کــه قامت ِ صلاة شــان در دنيــا و ســلام صلاة شــان در جنت ِ لقــــاء الله بود ... 🌴کس چه ميداند لذت ِ مناجات با چفيـه را ؟! جـز آنکس که شبي با آن به نمـاز ايستـاده باشد چفيـه ام را دوســت دارم... چـــرا که هنـــوز زخمهـــاي روزگار بر تنــش مانده ... هنــوز هم گاهي از روزنه ي زخـم هايش ميتوانـم وصــل شوم به خـــاکريز... به سنگـــر ...🕊 به شبهـــاي عمليــات...🌌 به هــق هــق هاي شبانه...😭 به العفــــو ِ قنــوت ها ... به بچــه ها ...👬 هنــوز برايم قداست دارد چفيـــه ام ... و قــداستش بدان خــاطر است کــه هنــوز از تک تک خــانه هايش ، نــــــواي : " هــر که دارد هـــوس ِ کــرب و بلا بسم الله " مي آيـــد @mohebin_velayt_shohada آیدی کانال 👆🌹
طبق روال شــبانه هر بزرگواری 14 صلوات به نیابت از جهت تعجیل در فرج آقا امام زمان «عج» و سلامتی رهبر عزیزمان شفای همه بیماران عاقبت بخیری شما عزیزان .... » اللهم صل علی محمد وآل محمد و عجل فرجهم 🌸 ســـلام و صــلوات خــدا بر شـــهدا و امام شـــ.❤️ـــهدا 🕊ســـلام بـر شــــ🌷ــهید‌ ا @mohebin_velayt_shohada آیدی کانال 👆🌹
کانال محبین وݪایٺ و شهدا🏴
طبق روال شــبانه هر بزرگواری 14 صلوات به نیابت از #شهیدمهدی_بخشایش جهت تعجیل در فرج آقا امام زمان
بسم الله الرحمن الرحیم بنام خداوند بخشندۀ مهربان: ستایش مخصوص خدایی است که هنگام خلقت آسمانها و زمین هیچکش را بحضور نخواست (و از مشورت بی نیاز بود) و هنگام آفریدن جنبندگان عالم مُعین و یاری نگرفت در الهیت بی شریک و در عین یکتایی برای آفرینش عالم از معاون بی نیاز بود زبانها از حق وصفش عاجز و عقلا از کُنه معرفتش مدهوش و گردنکشان در مقام هیبتش خوار و متواضع و بزرگان از هراس مهرش پست و حقیر. هر بزرگی در مقام عظمتش رام و ذلیل است پس ستایش ابدی جامع و کامل و پی درپی مخصوص تست و درود ابدی و تحیت دائمی تو بر رزمندگان(ترجمه قسمتی از دعای روز دوشنبه) بنام خداوند هستی بخش جهان و بنام خداوند آرام بخش دلها، اجابت کنندۀ دعاها برآورندۀ حاجات یاری کنندۀ رزمندگان اسلام. نصرت دهندۀ امت و امام و بنام الله پاسدار حرمت خون شهیدان. با سلام و درود بر رهبر کبیر انقلاب امام خمینی و سلام بی پایان به حماسه آفرینان جبهه نبرد و درود بر شهداء زنده و معلولین انقلاب و مجروحین جنگ تحمیلی و درود به شما امت مسلمان. همیشه در صحنۀ ایران و به امید پیروزی و موفقیت هرچه سریعتر رزمندگان اسلام در جبهه های نبرد حق علیه باطل و به امید باز شدن راه مسدود شدۀ کربلای اباعبدالله الحسین. هم اکنون که خداوند بار دیگری به من نصرت داد تا در جبهه های نبرد حق علیه باطل شرکت کنم فرصت را غنیمت شمرده و چند کلمه می نویسم تا در صورتی که خداوند لیاقت شهادت نصیب این بندۀ گناهکار خود نمود چند سطری یادگار از من باقی بماند و از آنها مهمتر اینکه گوشه ای از عشق و علاقۀ خودم را بیان نمایم تا … فکر نکنند که من به خاطر فرار از کار یا امید به اینکه در آینده شغلی بهتر به دست آورم، زیرا من هیچ مقامی را بالاتر از سربازی امام زمان (عج) و شهادت در راه الله نمی بینم هم اکنون که روزهای اول سال ۶۳ را می گذرانم آنروزهایی که در گذشته یعنی قبل از انقلاب مردم ایران که در غل و زنجیر ستم شاهی در بند بوده و غرق در تبلیغات بی اساس داشتند روزهای خود را به سرگرمی های بیهوده می گذراندند رزمندگان اسلام در جبهه های نبرد حق علیه باطل آماده اند تا در پنجمین سالگرد جمهوری اسلامی و در ششمین سال پیروزی انقلاب، ضربات نهائی خود را بر پیکر صدامیان وارد آورند امیدواریم انشاءالله راه بسته شدۀ کربلای امام حسین (ع) باز شده و در صورتی که نعمت شهادت نصیب باشد شما بتوانید کربلای امام حسین را زیارت کنید و در آنجا بیاد ما هم باشید و شما هم انشاءالله بعداً راه قدس را برای ملت محروم فلسطین باز کرده و شر اسرائیل غاصب را از سر امت اسلامی فلسطین و کلیه مسلمانان جهان کم کنید و زمینه را برای ظهور حضرت مهدی (عج) آماده کنید. ای خداوند جهان! شاهد باش که من هدفی جز رضای تو و اعتلای دین اسلام نداشته و امیداوارم در این راه مرا یاری کنی تا بتوانم فرد موثری برای جمهوری اسلامی باشم و بتوانم به ندای هل من ناصر ینصرنی امام حسین (ع) پاسخ گفته یا با پیروزی کامل به شهرمان بازگردم و خدمت به اسلام کنم و یا هم در این راه به آرزوی دیرینه ام که همان شهادت است برسم و شما ای امت حزب ا… بدانید که ما برای آزادی کربلای امام حسین (ع) به این جبهه آمدیم تا پس از نابودی صدام و آزادی قدس بتوانیم زمینه را برای تحقق وعدۀ الهی که مستضعفان را وارث زمین قرار داده شده اند آماده کنیم و مواظب باشید شما هم هدفی جز پیروزی اسلام بر کفر و دفاع از آن تا سرحد جان نداشته باشید همانگونه که امام حسین (ع) فرزند شش ماهه اش را در این راه فدا کرد و اگر خداوند لیاقت شهادت را بمن عطا فرمود از شما می خواهم راه شهداء را ادامه دهید و در حراست از خون شهداء از هیچ کوششی دریغ نکنید. @mohebin_velayt_shohada آیدی کانال 👆🌹
در سحرگاه نیمه شعبان که مصادف با سالروز میلاد خجسته حضرت مهدی(عج) و همزمان با روز یکم فروردین سال ۱۳۴۴ هجری شمسی و آغاز نوروز باستانی است، در شهرستان بشرویه دیده به جهان گشود. خانواده اش به میمنت این روز فرخنده، نامش را مهدی گذاشتند.چهره و سیمای شهید مهدی بخشایش، از دوران کودکی، معنویت خاصی را همراه داشت. او تحصیلات ابتدائی و راهنمائی را با موفقیت پشت سر گذاشت و از همان سالهای اول تحصیل، برای برپایی نماز جماعت به مسجد می رفت. به انجام دادن فرائض دینی مقید و پایبند بود. مردم او را به خلق خوش و اخلاق نیکومیشناختند.وارد شدن او به دوره دبیرستان، همزمان با پیروزی انقلاب اسلامی و برچیده شدن بساط رژیم ستمشاهی بود. بین سالهای ۱۳۶۱ و ۱۳۶۲ به مدت ۶ ماه از دوران تحصیل خود را داوطلبانه به جبهه های کردستان و جنوب اعزام شد. وی بعد از اخذ مدرک دیپلم، در مرکز تربیت معلم شهید مفتح شهرستان فردوس پذیرفته شده و مشغول به تحصیل گردید.در سال ۱۳۶۴ مجدداً حال و هوای جبهه او را به منطقه فاو کشاند و به عنوان خط شکن، در عملیات فاو شرکت نمود. در سال ۱۳۶۵ پس از فراغت از تحصیل، در روستای دهنویه به شغل مقدس معلمی پرداخت. او که دیگر طاقت ماندن در دنیا را نداشت و عشق رزم با دشمن کافر و نوشیدن شربت شهادت سراسر وجودش را مالامال کرده بود، برای آخرین بار به جبهه رفت و در منطقه عملیاتی ام الرصاص، سرپرستی ۴۰ نفر از گروه غواصان را به عهده گرفت. پس از گذشت قریب به ۳ماه، در تاریخ ۴/۱۰/۱۳۶۵ حین عملیات کربلای ۴ خرقه پوسیده دنیایی از تن بدر کرد و بال و پر پرواز به سمت معشوق ازلی گشود. @mohebin_velayt_shohada