برون شد از حد و اندازه عصیانی که من دارم
ملک عاجز شد از ثبت گناهانی که من دارم
نه با خالق سر و سری نه با مخلوق احسانی
نمی ارزد به کفری سست ایمانی که من دارم
چنان این سینه مالامال از آمال و شهوت شد
که بوی دوزخ آید از گریبانی که من دارم
همانگونه که از دود است رسوا آتش پنهان
کند رسوایم آخر عیب پنهانی که من دارم
به شانه نظم دادم گر چه این زلف پریشان را
چه سودی با چنین فکر پریشانی که من دارم
چنان آلوده دامانم ثوابی گر به جا آرم
ثواب آلوده میگردد ز دامانی که من دارم
ولی لا تَقنَطوا مِن رَحمَه الله اش صدایم کرد
قبولم کرد آخر رب رحمانی که من دارم
دو قطره اشک بی ارزش ز من دیدی و بخشیدی
گران از من خریدی جنس ارزانی که من دارم
به حق ضامن آهو ببخشا هر خطایم را
بنازم شاه مشهد را به سلطانی که من دارم
به وقت خواندن قرآن به فکر یار عطشانم
چه قرآنی دگر دارند و قرآنی که من دارم
بمیرم عاقبت در روضه های شاه مظلومم
کریم و مهربان است این حسین جانی که من دارم
لب خشکش فقط مشغول ذکر رب الارباب است
و محروم از فرات و تشنه ی یک جرعه ی آب است
به پیش چشم او مینوشد آب و شمر میخندد
خدایا دست زینب را چه کس در کوفه میبندد
#مداحی_جدید
#مناجات_با_خدا
#امام_حسین
#سید_مهدی_حسینی
رمضان 1403
@mohjat_net
mohjat.net
.
روضه خون میاره اسم کربلا رو
گریه کن دوباره میشه بی قرارو
روزه دار میفهمه حال روزه دارو
برات بمیرم گرسنه مونده بودی و توان نداشتی
برات بمیرم زمان برا شنیدنِ اذان نداشتی
چه سفره ای شد یه کاسه آب برای روزه دار نذاشتن
آواره زینب میخواست بیاد ببینتت یه بار نذاشتن
یا شیب الخضیب ای غریب
****
سحرا روضه ی خونگی میگیرم
زیر لب میگم حسین واست بمیرم
من هنوز تو فکر روضه ی حصیرم
الهی خورشید به وقت صبح کربلا طلوع نمیکرد
کاش که زمونه شمرو با زینب تو روبرو نمیکرد
تشنه بریدن سرِ تو رو کنار نهر آب عزیزم
حوالی عصر به چشم مرکبا زدن نقاب عزیزم
یا شیب الخضیب ای غریب
****
نیزه ی شکسته افطار حسین
ساربان مشتاق دیدار حسین
اون سرِ رو نیزه ها آره حسین
خبر نداری پشت سر تو زینب تو تا کجا رفت
سالار زینب سرِ بریده ی تو روی نیزه ها رفت
مسافر من تو که رفیق نیمه راه من نبودی
آرزو داشتم موقع رفتنم تو بی کفن نبودی
یا شیب الخضیب ای غریب
#مداحی_جدید
#امام_حسین
#سید_مهدی_حسینی
رمضان 1403
@mohjat_net
mohjat.net
.
راه فرات رومون بسته
درهای آسمون بسته
ای طفلک زبون بسته
بابات میاد میبردت امون بده
داری میری غیرتتو نشون بده
لبای خشکت شمشیر تیزته
شمشیرو - رو به حرمله تکون بده
میدونم خیلی مردی میدونم برمیگردی
تا برگردی از میدون عزیزم پیرم کردی
****
چشمای علقمه بازه
زخم دل همه بازه
آغوش فاطمه بازه
خدا میاد دعاتو مستجاب کنه
زهرا میاد تا لبتو سیراب کنه
از اون طرف حرمله رو صدا زدن
اونم میاد که خونمو خراب کنه
میدونی خیلی خستم ببین میلرزه دستم
دخیل اشکامو به پَرِ قنداقت بستم
****
رفتی با صورت ماهت سوی سِیرِ اِلَی اللهِت
دست خدا به همراهت
کاش لااقل یکی تنت رو خاک کنه
کاشکی یکی خونِ موهاتو پاک کنه
نیزه برا سرت آورده حرمله
میخواد باهاش قافله رو هلاک کنه
سرت از نی میفته بمیرم هی میفته
همش خیره به نِیزَم میدونم کی میفته
#مداحی_جدید
#حضرت_علی_اصغر
#حاج_محمود_کریمی
رمضان 1403
@mohjat_net
mohjat.net
.
باز رو گرداندم از تو باز رو دادی به من
با همه بی آبرویی آبرو دادی به من
شرم میکردم دگر در محضرت لب وا کنم
باز میبینم مجال گفتگو دادی به من
قطره ای بودم به بحرم متصل کردی ز لطف
جرعه ای میخواستم دیدم سبو دادی به من
خاک بودم آدمم کردی به دست رحمتت
خار بودم بهتر از گل رنگ و بو دادی به من
چشم خشکم بود خالی رویم از عصیان سیاه
اشک بخشیدی و آب شستشو دادی به من
از ولادت آرزوی سوز و شوری داشتم
بیشتر از آنچه کردم آرزو دادی به من
گر نشد قسمت که در خون گلو غسلی کنم
از سرشک دیدگان آب وضو دادی به من
همچو شمعم قطره قطره آب کردی سوختی
در دل شب گریه ی بی های و هو دادی به من
با غبار راه زوار علی شُستی مرا
در حقیقت آبرو از خاک او دادی به من
شاعر: غلامرضا سازگار
#مداحی_جدید
#مناجات_با_خدا
#حاج_مهدی_سلحشور
رمضان 1403
@mohjat_net
mohjat.net
.
میریزه اشکام زیر بارون غمت تنهای تنهام
دوری سخته واسه من
من تو رو میخوام ذکر لالایی من
کاشکی بتونم اربعین خودمو به تو برسونم
دوباره نماز شکر پیشت بخونم
بیفتم تو حرمت خیس بارونم
تو که میدونی من دلم تنگه
زندگی تو کربلات خیلی قشنگه
میتپه آقا توی دل ما
شوق حرم تو و حرم سقا
****
آره آقامی تویی که تو همه ی خاطره هامی
منو بپذیر آقا واسه غلامی
من فقط دلم خوشه به یه سلامی
پشت و پناهم یار دیرینم
میکوبم عشق تو رو به روی سینم
من همه زخمم دوای دردم
فقط اینو بلدم دورت بگردم
#مداحی_جدید
#امام_حسین
#حسن_عطایی
#نماهنگ دلمو بردی 1402
@mohjat_net
mohjat.net
.
کاش این بغض گلو یه امون بده
یا گریه بهم راهو نشون بده
افطارو سحرم شد غصه و غم
ذره ذره دارم دق میکنم
برادر وقتی تو محاصره ای
دیگه چه افطاری و سحری
عذرا عذرا یا رمضان
الشعب بغزه جوئان
هم بارون آتیش رو سرشون
هم زیر آواره پیکرشون
غزه تنها مونده غرقه ی خون
عادت کردیم انگاری هممون
عاشورا شد ما موندیم یه کنار
تماشاچی شدیم آخر کار
#مداحی_جدید
#حاج_مهدی_رسولی
همدردی با مردم غزه
رمضان 1403
@mohjat_net
mohjat.net
.