.
ای روزگار زودباش بگو کی ام نامرد
چشاتو خوب وا کن من علی ام نامرد
یه کاری کن داری میبینی منم
آخ نفسم آخ بچم زنم
کاشکی یکی باشه و بگه به جای من
چند نفری مردو نمیزنن چه برسه زن
وای مادر وای مادر
****
ای درِ نیم سوخته طاقت بیار نامرد
این فاطمه است زودباش برو کنار نامرد
یه کاری کن داره میسوزه تنش
آخ چادرش سوخت آخ کشتنش
کاشکی یکی باشه و بگه جای حسن
چند نفری مردو نمیزنن چه برسه زن
وای مادر وای مادر
کربلایی #پیام_کیانی
ایام فاطمیه اول 1402
@mohjat_net
mohjat.net
.
.
در چشم مردم رتبه ی حیدر عوض شد
بعد از پیمبر شهر پیغمبر عوض شد
تاوان فتح قلعه را آخر گرفتند
لشکر همان لشکر فقط خیبر عوض شد
هجمه که آمد یا علی میگفت اما
با سقط بچه ناله ی مادر عوض شد
وقتی صدا زد فضه را زینب به خود گفت
چی شد که جای خادم و دختر عوض شد
در رو به داخل باز میشد قبلا اما
پا خورد و پا خورد و جهت آخر عوض شد
تا میخ شد همدست با دود و فرو رفت
شکل تنفس کردنش دیگر عوض شد
از خانه دنبال علی تا کوچه ها رفت
میدان عوض شد لاجرم سنگر عوض شد
هی قنفذ آمد هی مغیره این زد آن زد
دائم فقط جای بد و بدتر عوض شد
یک بار دست و سینه و پهلو شکستند
صدبار رنگ صورت حیدر عوض شد
شمشیر چون بالا سر مولا گرفتند
روضه به سمت حنجر و خنجر عوض شد
#حاج_منصور_ارضی
شب اول فاطمیه اول 1402
@mohjat_net
mohjat.net
.
.
چادر تو حبل المتین فاطمه فاطمه
رکن امیرالمومنین فاطمه فاطمه
روز قیامت ناقه سواری
بر چشم عالم پا میگذاری
زهرا یا زهرا
****
ای مادر هر سینه زن فاطمه فاطمه
ام الحسین ام الحسن فاطمه فاطمه
در مهربانی تو بی نظیری
دستان ما را محشر بگیری
زهرا یا زهرا
****
در وسط آتش و دود فاطمه فاطمه
صورت تو گشته کبود فاطمه فاطمه
زیر لگدها نقش زمینی
ناله کشیدی فضه خذینی
زهرا یا زهرا
****
تا که دره خانه شکست فاطمه فاطمه
محسن تو رفت ز دست فاطمه فاطمه
در جای تنگی شدی گرفتار
گفتی به گریه لعنت به مسمار
زهرا یا زهرا
#حاج_منصور_ارضی
شب اول فاطمیه اول 1402
@mohjat_net
mohjat.net
.
.
آیینه ات از سنگ پر کینه حذر داشت
آن کوچه ی تاریک برای تو خطر داشت
بی رحمی این قوم به اثبات رسیده
شهر از غم بی یاری تو خوب خبر داشت
یک لشکر و یک طفل هراسیده ی تنها
ای کاش حسن دور خودش چندنفر داشت
تا زد همه ی صورت تو خورد به دیوار
ای وای از آن زخم که ابروی تو برداشت
از شدت سیلی دهن تو پره خون شد
آن ضربه ی سنگین چقدر سخت اثر داشت
مانند گل لاله شده گونه ی سرخت
ای بشکند آن دست که اینقدر شرر داشت
مشغول لگد کردن چادر شده ای بار
آن کس که از آن معبر تاریک گذر داشت
با زور کشید و زد و خندید چه ها کرد
در پای فدک ریخت عدو هر چه هنر داشت
****
بشکنه پایی که زد لگد به در
یکی بودی رد شد از روی در چهل نفر
سه ماهه زنده ای اما شبیه محتضر
آب شد شمع تنت به چشم نمیای
جز مرگ حاجتی از خدا نمیخوای
#حاج_منصور_ارضی
شب چهارم فاطمیه اول 1402
@mohjat_net
mohjat.net
.
.
بسم الله النور تب داری بدجور
رنگت پریده محنت کشیده
چشمات پر اشکن مظلومه ی من
امن یجیب المضطر خرابه حال مادر
غریبونه تو بستر وای
امن یجیب المضطر گل علی شد پرپر
وسط دیوار و در وای
کاش داغ مادر ما اینقده سنگین نبود
کاش دست نامردا اینقده سنگین نبود
ای وای مادرم ای وای مادرم
****
چشماتو وا کن ما رو نگاه کن
دورت نشستیم آشفته هستیم
بابام میخونه زهرام جوونه
امن یجیب المضطر علی شده تنهاتر
یاری نداره حیدر وای
امن یجیب المضطر فاتح جنگ خیبر
حالا شده بی لشکر وای
کاش هیچ وقت تو عمرم نصیبم این غم نبود
کاش سیلی تو کوچه اینقده محکم نبود
ای وای مادرم ای وای مادرم
****
با بال خونی روضه میخونی
این حرف عجیبه بچم غریبه
رفتی تو گودال میری تو از حال
امن یجیب المضطر داره میبینه خواهر
خنجره روی حنجر وای
امن یجیب المضطر نشه حسینم بی سر
نشه حرم بی معجر وای
کاش قدری مهلت به خواهره بی تاب بدن
کاش قبل از جون دادن به حسینم آب بدن
#سید_مجید_بنی_فاطمه
شب دوم فاطمیه اول 1402
@mohjat_net
mohjat.net
.
.
دلتنگم چی بگم از دوری
نمیشه اینجوری ادامه داد
این سخته ببینی اونی که
خیلی دوستش داری تو رو نخواد
رویای حرمت هر لحظه
همه ی روزامو پر میکنه
میدونم خیلی بدم اما
منو یه روز عشقش حر میکنه
یه عاشق که بجز نوکری تو کار نداره
تو زندگیشم از هیچکسی انتظار نداره
الحمدلله نوکرم حسین
امید اول و آخرم حسین
****
هر جا که صحبت عشق باشه
میگم حسین تنها عشق منه
اما خب حرف کرم باشه
زودی سر و کارم با حسنه
کی مثل حسنه تو دنیا
کم و زیاد کرده بی کم و کاست
آقایی که همه ی عمرش
واسه خودش هیچ وقت هیچی نخواست
کریم تر مگه داریم از حسن والله نداریم
کریم تر مگه داریم از حسن بالله نداریم
امید اول و آخرم حسن
الحمدلله نوکرم حسن
#سید_مجید_بنی_فاطمه
شب دوم فاطمیه اول 1402
@mohjat_net
mohjat.net
.
.
همه میگن گریه نکن اما میخوام زار بزنم
همه میگن آروم بگیر ولی دیگه نمیتونم
غروبا همه میگن
غروب اون کوچه رو از یاد ببرم اما نمیشه
پیش چشمای منه برا همیشه
منو آتیش میزنه برا همیشه
کسی نمیدونه من میدونم
که میون کوچه پیش چشام
مادرم مادرم
کسی نمیبینه من میبینم
که کابوس شبام بغض صدام
مادرم مادرم
****
چی بگم از اون شبی که میمیرم به خاطرش
مادرم منو گرفتم تو پناه چادرش
فقط اینو یادمه
صدای یک سیلی تو کوچه ها پیچید مثل یه فریاد
دو تا گوشواره رو خاک کوچه افتاد
دیگه راه خونمونو بردم از یاد
اگه بخوره باز روی زمین
کسی که بدنش زخمی باشه
مادرم مادرم
صورتی که هنوز داغه
آتیش روی کبودی گونه هاشه
مادرم مادرم
****
مادرم از اون به بعد تا نگاه میکنه به من
میگه این راز بزرگ بین منو تو یا حسن
من میگم به مادرم
الهی من فدای غربتت بشم یاس کبودم
کاشکی من با تو – تو اون کوچه نبودم
مگه آروم میشه آتیش وجودم
میون قفسش بستریه
مریضی که دیگه جون نداره
مادرم مادرم
داره میسوزونه چشمامونو
اون دردایی که درمون نداره
مادرم مادرم
#حاج_محمود_کریمی
شب دوم فاطمیه اول 1402
@mohjat_net
mohjat.net
.
.
روزی که شکستند غرور پدرش را
در کوچه بریدند همه برگ و برش را
با خنده گذشتند از این مرد و ندیدند
وقت گذر از کوچه دو تا چشم ترش را
میخواست نفس تازه کند از نفس افتاد
آورد به خانه تن بی بال و پرش را
هرچند که در کوچه قدش حکم عصا داشت
زآن روز دگر راست نکرده کمرش را
این روضه ی جان کندن امثال منو توست
گفتند نمیدید دگر دور و برش را
تنها به حسن داد نشان مادر سادات
در راه رسیدن به حرم زخم سرش را
هر روز انیس نگرانی علی بود
پر کرد غم فاطمه شب تا سحرش را
از خیمه ی غارت زده اش آه چه گوشم
بردند شبانه زره اش را سپرش را
عمریست که دندان به جگر داشته این مرد
حالا شده وقتش که ببیند اثرش را
امروز که جای علی و فاطمه خالیست
بر دامن زینب بگذارید سرش را
ای وای به من از جگر عمه ی سادات
او دید فقط لخته ی خون جگرش را
سخت است به والله به تصویر کشیدن
سوز نفس آخر و وقت سفرش را
یک روز شکستند سر مادر و یک روز
با سنگ شکستند سر گل پسرش را
#حاج_محمود_کریمی
شب دوم فاطمیه اول 1402
@mohjat_net
mohjat.net
.
.
تویی که ماه آسمون عشقی
به روی سینه ها نشون عشقی
به روی کویر دلای تشنه
همه طراوت بارون عشقی
میمیرم از بی قراری آقام آقام
که تو هنوز حرم نداری آقام آقام
حسن آقا جان حسن آقا جان
حسن آقا جان /ای آقا جان
****
دیوونگی عاشق از قدیمه
دره خونه ی تو خوده حطیمه
کسی که ما رو میبینه میدونه
که آقای غریبمون کریمه
دلم شد از خوشی فراری آقام آقام
که تو هنوز حرم نداری آقام آقام
حسن آقا جان حسن آقا جان
حسن آقا جان /ای آقا جان
****
همه حاجتامو ازت میگیرم
تو پادشاهی و منم فقیرم
نگاه تو تموم زندگیمه
برا دله پاره پارت بمیرم
منو دل و آه و زاری آقام آقام
که تو هنوز حرم نداری آقام آقام
حسن آقا جان حسن آقا جان
حسن آقا جان /ای آقا جان
#حاج_محمود_کریمی
شب دوم فاطمیه اول 1402
@mohjat_net
mohjat.net
.
.
نه ناخن دارم که خار بیرون بکشم از پامو
همش کابوسه تو خواب رو نیزه سره بابامو
شمردن یادم میره تا که بشمرم زخمامو
فقط میدونم قد ستاره ها زخم دارم
قد تن بابا زخم دارم
از سر تا به پا زخم دارم
چقدر زخم دارم
من تازه سه سالمه ایوبم
با چشمای منتظر یعقوبم
آتیشه تو قلب پر آشوبم
همینکه عمه مونده پیشم خوبم
****
بابا اون شب که تو راه از رو ناقه افتادم من
تو خواب و بیداری با دست بسته افتادم من
بیابون و تنهایی یاد عمه افتادم من
میگفت خانومم سفر سنگینه برات اما
اگه هرکجا شدی تنها
بگو ادرکینی یا اماه
مادر رو دیدم با چشم گریون
خوابو درد و دست و پای بی جون
دست مادرم توی موهام بود
دیگه نفهمیدم چی شد باباجون
من تازه سه سالمه ایوبم
با چشمای منتظر یعقوبم
آتیشه تو قلب پر آشوبم
همینکه عمه مونده پیشم خوبم
****
بابا یک ماهه که از حس بغلت محرومم
شبا وقتی که برات گریه میکنم آرومم
چشاتو وا کن ببین مثل مادرت خانومم
ببین زهرا رو سیاه شده تا زیر ابروم
رمق دیگه نداره بازوم
امون بریده درد پهلوم
این دفعه سفر میری باباجون
مدیونی تنها بری باباجون
عمه مونده و رباب و گریه
تو با علیِ اصغری بابا جون
من تازه سه سالمه ایوبم
با چشمای منتظر یعقوبم
آتیشه تو قلب پر آشوبم
همینکه عمه مونده پیشم خوبم
#حاج_محمود_کریمی
شب سوم فاطمیه اول 1402
@mohjat_net
mohjat.net
.
.
مادر شدم به تو شبیه
شبیه تو پای هر دو چشمم شده مثه ضریح
دیدم رُخت رو تو دِیر راهب با مادر مسیح
شدم به تو شبیه
مادر تمومه این سفر
آتیشه سیلی منزل به منزل میمونه شعله ور
جسمم رو نیزه ها میبوسن به جای میخ در
شدم شکسته پر
شبیه شمام زیاده زیاد
نوه ی شما فقط و فقط باباشو میخواد
سلام مادر سلام ای نامتون دوا
عمه همش واسه التیام از شما میگه برام
میگه شمام تازیونه خوردی به خاطر امام
از دست خاص و عام
تا شام تو رراه علی الدوام
وقتی پاهام خسته میشه یاد حکایت شمام
شمام به بابام بگو دعام همینه یک کلام
میخوام باهاش بیام
میخوام بگیرم انتقام
میخوام صدام باشه مثل زهرا شمشیر بی نیام
میخوام خودم از خجالت شام بی حیا درام
با تیغ گریه هام
میخوام اشکام کنن قیام
برای اون معجرا که سوختن تو آتیش خیام
برای اون دخترا که مُردن میون ازدحام
تو مجلس حرام
به خاطر آب برای رباب
فاطمه میشم دیگه چش ظلم نمیره به خواب
شبیه شما زیاده زیاد
نوه ی شما فقط و فقط باباشو میخواد
رسید وقت ظهور حق
خرابه میخونه قل اعوذ برب الفلق
عمه دارم مادرو میبینم کنار این طبق
خورشیده در شفق
رسید اوضاع من رو دید
قلبم برا بار آخر از شوق دیدنش طپید
تا آخرین قطره های اشکم با مادرم چکید
مادر منو خرید
حاجتم رو داد دستای کیم
فاطمه خرید دونه دونه ی اشکای یتیم
با پای پر ورمم درد سر حرمم
همه میگن خیلی شبیه مادرمم
#حاج_محمود_کریمی
شب سوم فاطمیه اول 1402
@mohjat_net
mohjat.net
.
.
امروز دوشنبه بود
اولین روز دوشنبه بعد پیغمبر
امروز دوشنبه بود
کوچه چادر سیلی مادر
سرنوشت عالم اینجا عوض شد
همه چی از این دوشنبه شروع شد
این بزرگترین غمه توی تاریخ
با مغیره مادرم روبرو شد
آه از این دوشنبه ی سیاه
آه محسنو کشتن بی گناه
آه آه آه
****
امروز دوشنبه بود
یه نفر مرد تو این کوچه نبود انگار
امروز دوشنبه بود
هیزم آتیش مسمار دیوار
پشت در هزار روضه ی بازه
در شکست رَکَلَ بابَ بِرِجلِه
مادری میون این در و دیوار
پسری بین فراته و دجله
آه از این دوشنبه ی سیاه
آه روضه رسید به قتلگاه
آه آه آه
#حاج_امیر_کرمانشاهی
نماهنگ دوشنبه ی سیاه
ایام فاطمیه اول 1402
@mohjat_net
mohjat.net
.
.
اجازه هست راحت بگم
باور اول و آخرمه
مادر کربلا مادرمه
اجازه هست راحت بگم
سایه ی چادرش رو سرمه
مادر کربلا مادرمه
نسیم فاطمیه میوزه تو کوچه
آب و هوای شهرمون بارونی میشه
عطر چادر نماز مادرم که باشه
سجاده ی خواهرم آسمونی میشه
چادر مادر یعنی سایه ی محشر
چادر مادر یعنی عصمت کوثر
چادر مادر یعنی غیرت حیدر
****
خدا کنه قسمت بشه
مارو یه نیمه شب دعا کنی
مادرونه به ما نگاه کنی
خدا کنه قسمت بشه
بچه هاتو به اسم صدا کنی
مادرونه به ما نگاه کنی
رزق یه سالمونو از شما میگیریم
کنار سفرتون برای دنیا جا هست
هرجا که حرف غربت مرتضی باشه
حکایت چادر خاکی شما هست
چادر خاکی یعنی پرچم عزت
چادر خاکی یعنی درد ولایت
چادر خاکی یعنی عطر شهادت
#محمد_حسین_پویانفر
نماهنگ اجازه هست
ایام فاطمیه اول 1402
@mohjat_net
mohjat.net
.