eitaa logo
محکمات
50 دنبال‌کننده
9 عکس
4 ویدیو
1 فایل
گاه نوشت های محمد رمضانی_ طلبه حوزه علمیه قم
مشاهده در ایتا
دانلود
بسم الله الرحمن الرحیم
🔸محکمات و متشابهات زندگی🔸 حوادث و پیشامدها همه محکمات و متشابهات دارند. تقدیرات الهی همچون جدول [کلمات متقاطع] است که برای حل کردن در اختیار انسان گذاشته شده است و حلّ آن به تصمیماتی است که انسان در زندگی میگیرد. همانطور که انسان در حل کردن جدول، ابتدا به سراغ گزینههایی میرود که به درستی آن اطمینان دارد، باید در حل جدول سرنوشت خود نیز ابتدا سراغ محکمات برود تا [بعداً] متشابهات برای او نمایان شود. (آیت الله حائری شیرازی رحمه الله علیه) @mohkamaat
🔸 یک اقدام کوچک اما مهم: سعی کنیم در شرایط اقتصادی فعلی تا حد امکان، کمتر از فروشگاه های بزرگ و زنجیره ای خرید کنیم. از تخفیف های جزئی و صرفه جویی در زمان که خرید از فروشگاه های بزرگ به همراه دارد چشم پوشی کنیم و از همین مغازه های کوچک محل خودمان خرید کنیم. بسیاری از کسب و کارهای کوچک به خاطر رواج مال ها و فروشگاه ها در حال ورشکستگی هستند. جنگ اقتصادی است. باید حساس، دغدغه مند و مسئولیت پذیر باشیم. @mohkamaat
🔶 گفته می شود: مناسک گرایی در کشور در حال افزایش است. افزایش مناسک جمعی نه تنها نشانه ی پیشرفت دین‌داری نیست بلکه عقب‌گردی نگران‌کننده و نشانه‌ ی غلبه ظاهر بر باطن است!! ✅ در پاسخ می گوییم: اتفاقاً مناسک گرایی و توجه به شعائر دینی، علامتی از «درونی شدن ارزشها» و نشانه ای بر «تعمیق دینداری» است نه «سطحی بودن دینداری». دلیلش هم آیه ی قرآن است که «تعظیم شعائر دینی» را علامتی از «تقوای قلبی» می داند: «و من یعظم شعائر الله فانها من تقوی القلوب» این قضیه را از منظر برخی نظریات در روان شناسی اجتماعی نیز می شود تبیین کرد که ان شا الله در مجالی دیگر به آن خواهم پرداخت. 🌹 به کانال «محکمات» بپیوندید. 👇👇👇 @mohkamaat
🔸یک اشتباه متداول در فهم برخی نظریات علمی🔸 مسئله ای که غالباً در ارتباط با نظریات فیزیکی و ... مورد دقت قرار نمی گیرد اینست که نظریات فیزیک (بخصوص در حوزه ی کوانتوم) هیچگاه از مشاهده ی عینی یا محسوس حاصل نشده اند بلکه صرفاً «مدل» هایی هستند که بهترین کارکرد را در «توجیه» مشاهدات داشته اند. مثلاً وقتی تامسون با سوالاتی پیرامون بار الکتریکی مواد مواجه شد احساس کرد که اگر اتم را به مثل یک کیک کشمشی در نظر بگیرد که ذرات الکترون درون آن پراکنده شده اند، می تواند به آن سوالات پاسخ بدهد. بعداً رادفورد با سوالات و ابهامات دیگری مواجه شد و متوجه شد که اگر اتم را مثل یک شیء هسته دار در نظر بگیرد، بهتر از مدل کیک کشمشی می تواند سوالاتش را پاسخ بدهد. مدل اوربیتالی، کوانتومی، موجی، ریسمانی و ... هم دقیقاً همین کارکرد را دارند. درحالیکه اتم، نه اوربیتال دارد و نه مثل میوه ی هسته دار است و نه موج است و نه متشکل از ریسمان است و نه ... . اینها همگی «مدل» هایی برای توجیه مشاهدات هستند. اصلاً چه بسا اتم، یک ماده ی با شکل چپ اندر قیچی باشد که از قضا، سوالات ما، هم در مدل اوربیتالی و هسته دار جواب داده می شود و هم در مدل واقعی آن که یک شکل چپ اندر قیچی است! اجازه بدهید مثال ساده تری بزنم. فرض کنید کسی به شما می گوید: من یک چیزی در دست دارم که چهار ضلع و دو قطر دارد. شما می توانید برای توجیه این یافته، مدل «مربع» را پیشنهاد کنید. مدل مربع، دقیقاً این «یافته» را توجیه می کند. یعنی هم چهار ضلع و هم دو قطر دارد. اما آیا شکل واقعیِ چیزی که در دست من است، مربع است؟ خیر! شیء در دست من، می تواند مثلا مستطیل باشد. اگر شما اطلاعات دیگری هم داشتید و مثلا اطلاع پیدا می کردید که اضلاع این شیء، با همدیگر برابر نیستند، مدل خودتان را تصحیح می کردید و یافته ی خودتان را با شکل «مستطیل» توجیه می کردید. در عالم فیزیک هم خیلی اوقات همین اتفاق می افتد. مدل های فیزیکی فقط «پیشنهادهای» موقتی و فرضی ای هستند که توانسته اند به سوالات ما «تا اکنون» پاسخ بدهند و مشاهدات ما را توجیه کنند. اما این بدین معنا نیست که این مدل ها «حکایت از واقع» می کنند. (مهم) مثال بارز آن، هیئت بطلمیوسی است. همانطور که می دانید هیئتِ زمین مرکزی، 2000 سال به عنوان یک مدل مورد قبول برای تفسیر مشاهدات سماوی بین دانشمندان پذیرفته شده بود. در طول این دو هزار سال، تمام کسوف ها و خسوف ها و خیلی دیگر از پدیده های نجومی را با دقتی فوق العاده زیاد محاسبه می کردند. اما جالب است بدانید که فرض همه ی آنها این بود که زمین، مرکز عالم است و خورشید به دور زمین می گردد. یعنی با یک مدل که واقعاً اشتباه بود، نتایج صد درصد صحیح می گرفتند!!! ابوسعید سجزی در قرن چهارم هجری درستی این نظریه را مورد تردید قرار داد و ادعا کرد که خورشید مرکز عالم است و زمین به گرد خورشید می گردد. ابوریحان بیرونی این نظر را از ابوسعید سجزی در کتاب خود نقل کرده و گفته است: من نیز شک دارم که آیا خورشید مرکز عالم است یا زمین؛ ولی درستی هیچکدام قابل اثبات نیست چون محاسبات نجومی طبق هر دو نظریّه به یک جواب منتهی می شوند. یعنی هر دو نظریّه به یک اندازه کارکرد دارند. همانطور که ملاحظه می کنید، ابوریحان بیرونی هم هیئت بطلمیوسی را فقط به عنوان یک «مدل» فهم می کرد نه به عنوان نمودی از واقعیت. از همین رو هم هست که می گوید من نمی توانم در مورد صحت یکی از دو مدل قضاوت کنم، چون هر دو به نتایج یکسانی می رسند. 👈 مدل کوانتومی، مدل انفجار بزرگ، مدل فرگشت و تکامل زیستی موجودات و ... همگی «مدل هایی» برای توصیف واقعیات مورد مشاهده ی ما هستند و «بسیار مهم است» که بدانیم، اینها تصویر و نمود واقعیت نیستند بلکه مدلی از واقعیت هستند. یعنی حتی اگر مدل مهبانگ (بیگ بنگ) بتواند تمام مشاهدات نجومی ما را کاملاً توجیه کند، نمی توان از آن نتیجه گرفت که در ابتدای خلقت واقعاً انفجاری رخ داده و از آن زمان به بعد، آنتروپی جهان در حال زیاد تر شدن بوده است. 👈 در گفتگو با افراد آتئیست کراراً می بینید که به نظریات کوانتوم، فرگشت، انفجار بزرگ (بیگ بنگ) و ... برای اثبات صحبت هایشان استناد می کنند. گذشته از اینکه هیچکدام از اینها، تناقضی با آموزه های دینی ندارد، اگر ما متوجه باشیم که این نظریات مدل هایی از واقعیت هستند نه نمودهای واقعیت، بهتر می توانیم پاسخ اشکالات آنها را بدهیم. @mohkamaat
مطالعه این مطلب را بخصوص به دوستانی که با آتئیست ها گفتگو و مناظره دارند توصیه می کنم.
‌ إنالله و إنا إلیه راجعون آجـرک الله یا‌بقیـة‌الله آجـرک الله یاصاحب‌الزّمان أعظم الله اجورنا و اجورکم بمصابنا بالحسین علیه‌السلام◼️ 🏴
✅اوج قدرت و اوج بی انصافی 1⃣ 200 بوکسور را در نظر بگیرید که یک بوسکور «بی گناه» و «مظلوم» را در گوشه ی رینگ گیر آورده اند و ساعت های متوالی، هرکس مشتی بر سر و صورت و اندام او می زند. آن بوکسوری که گوشه ی رینگ قرار گرفته تا حد توان از خودش دفاع می کند اما در عین حال، قصورها و تقصیرهایی هم دارد. مثلاً بند کلاه محافظش را محکم نکرده، از دستکش خوبی استفاده نکرده و ... یک تعدادی هم بیرون گود ایستاده اند و مدام مشغول بد و بیراه گفتن به بوسکورِ گوشه ی رینگ هستند. یکی می گوید خاک بر سرت که کلاه محافظت را سفت نکردی! دیگری می گوید چرا از دستکش خوب استفاده نکردی، حقت است که کتک بخوری؟ و ... از این صحنه دو برداشت مهم می توان داشت: 1- برای زدن ناجوانمردانه ی یک بوسکور در گوشه رینگ، 2 نفر هم کفایت می کند و زمانی بیش از چند دقیقه لازم نیست. اگر دیدید 200 نفر به جان کسی افتاده اند و ساعتهای طولانی در حال گلاویز شدن با او هستند، بدانید فرد قدرتمندی است. یک فرد ضعیف یا معمولی، ظرف چند دقیقه از پا درخواهد آمد. 2- کسانی که بیرون گود ایستاده اند و بدون توجه به حجم زیاد ناجوانمردی و ظلمی که بر آن بوکسور می رود، مدام از عیوب و تقصیرهای او شکایت و انتقاد می کنند، هرچند حرفشان حق است اما در کمال بی انصافی هستند. 2⃣ 40 سال است که تقریباً توسط 200 کشور دنیا در تحریم هستیم. اجازه ی مبادلات مالی را به ما نمی دهند. دانشمندان و نخبگان علمی، سیاسی و دینی ما را ترور می کنند. مفسدان اقتصادی، امنیتی، فرهنگی کشور ما را نزد خودشان پناه می دهند. هجمه ی عظیم رسانه ای و سیاسی و فرهنگی بر علیه ما به راه انداخته اند. میلیاردها دلار از دارایی های ما را بلوکه می کنند و صدها جنایت و ظلم دیگر. صد البته که در کنار اینها، خودمان هم اشکالاتی داریم. قصور و تقصیرهایی در کارمان وجود دارد. نمی گویم از تقصیرها و عیوب و نواقص خودمان نگوییم. اما اگر به همان اندازه که از تأثیر این حجم از ظلم و دشمنی بر کشورمان سخن نگوییم و فقط مشغول خودزنی و کوبیدن اعتماد به نفس ملی خود باشیم، کمال بی انصافی است. ❓راستی یک سوال! حتی اگر آن بوکسورِ گوشه ی رینگ، هیچ تقصیر و عیبی هم در کارش نبود، حال و روزش بعد از چند ساعت کتک خوردن از 200 بوکسور دیگر چطور بود؟! @mohkamaat
✅ از پیامبر اکرم (ص) روایت شده که فرمودند: 🔸 «هر جمعه ارواح مومنین مقابل خانه هایشان می‌آیند و هر یک با آواز حزین و گریه‌٬ فریاد می‌زند‌: ای اهل و اولاد من‌! ای پدر و مادر من! ‌ای خویشان من! به ما مهربانی کنید و با آنچه ما برای شما گذاشتیم که اکنون حساب و کتاب عذابش برای ماست و نفعش برای شما، برای ما نیز درهمی یا قرص نانی یا جامه و لباسی هدیه و خیرات کنید تا خداوند از لباس‌های بهشتی به شما بپوشاند . 🔸 آن گاه رسول خدا (ص) گریه کرد تا حدی که دیگر قدرت بر سخن گفتن نداشت. سپس فرمود: این برادران مرده ی شما می گویند: وای بر ما اگر از آنچه که در دست ما بود در راه خدا انفاق می کردیم الآن به شما محتاج نبودیم. آن گاه با حسرت و پشیمانی برمی گردند. 🔸 در خاتمه فرمودند: زود برای مردگانتان صدقه بفرستید.
دو لبه قیچی ⚡️اولین باری که را خواندم یک سوال خیلی ذهنم را مشغول کرد و آن اینکه چرا امام در جبهه مقابل اسلام ناب دو طایفه را قرار داده است یکی لیبرالها و دوم متحجرین. برایم سوال بود که این دو طایفه چطور در یک جبهه قرار میگیرند و چگونه به هم مدد میدهند. ⚡️روزگاری که توسط سعودی ها و لیبرالها هر دو حمایت میشد باز این نکته برایم زنده شد که چطور متحجرین عالم با لیبرالها مقابل جبهه مقاومت و اسلام ناب قد علم میکنند. ⚡️این جملات امیرالمومنین که جاهلین اهل تنسک یا به تعبیر امام مارهای خوش خط و خال با زرنگ های اهل دنیا در مقابل او دو لبه قیچی هستند به نظرم مرتبط با این مساله بود. ⚡️حتی در فضای نسبت ادیان مختلف با استکبار برایم جالب بود که یهودیت از جنس اسرائیلیش چطور به کاتولیکهای رهبانی دست میدهند و مسیحیان صهیونیست را متولد میکنند. ⚡️خدا رحمت کند امام را که میگفت این متحجرین جاده صاف کن آنها هستند. ⚡️اسم نمیبرم که خدای نکرده به هیچ عالم بزرگواری توهین نشود اما علمایی در این قم تنفس میکنند که طلبه ها را از ورود در مسائل سیاسی منع میکردند به این توجیه که ورود در این مسائل پیچیده کار هر کسی نیست. بعد خودشان جاده صاف کن لیبرالهای نشان دار در این کشور شدند. ⚡️برای پیشنهاد دهندگان به مذاکره با ترامپ آغوش گشودند و در مقابل متدینین انقلابی عذرشان همیشه بیماری بود. نگویید حوزه سکولار است سکولار کجا بود؟ این همه ورود های جدی در عرصه سیاست را مگر نمیبینید؟ ⚡️ اصلا به ما چه مربوط؟ خدای نکرده عرش خدا به لرزه میافتد اگر بپرسیم بین کسانی که دم از استقلال حوزه میزنند با این جریانات لیبرال تندرو چه نسبتی است و چرا همیشه اینها به کمک هم میآیند؟ ⚡️به من طلبه یک لا قبا چه ربطی دارد که بپرسم روزگاری که فتنه 88 کشور را در مهلکه برد و همین لیبرالهای بی همه چیز راه را برای شنیع ترین توهین ها به اباعبدالله باز کرده بودند آقایان چرا سکوت کردند و حالا چرا بانیان آن وقایع را میپذیرند. ⚡️چه کنم که در این حوزه یاد گرفته ام هر چیز فقط زمانی الهی است و مقدس که در خدمت جبهه الله باشد و الا هیچ که هیچ. ⚡️به ما یاد داده اند مثل آدمهای گیج وسط جنگ امیرالمومنین با معاویه و طلحه و زبیر و دیگران اسیر قداستها نشویم و حق را اول بشناسیم بعد اهل قداست را تشخیص دهیم. ⚡️خدا را شکر وسط این همه گرفتاری مردم معنای حوزه مستقل را فهمیدیم الحمدلله.... @ali_mahdiyan
هدایت شده از خبرگزاری حوزه
📩 آیت‌الله‌العظمی سبحانی در بیانیه‌ای خواستار شدند: ✅ بر مؤمنین است به هر وسیله ای به کمک مردم مظلوم یمن بشتابند به گزارش خبرگزاری«حوزه»، متن بیانیه حضرت آیت الله سبحانی به این شرح است:🔻 🔸بسم الله الرحمن الرحیم قال رسول الله (ص) : « من سَمِعَ رَجُلاً یُنادِی یا لَلمُسلمین فَلَم یُجِبهُ فَلَیس بمُسلِمٍ» مردم مسلمان که ملتی با ریشه تاریخی و تأثیر گذار هستند، روزگار سختی را میگذرانند. میلیونها زن و مرد و کودک خردسال در معرض قحطی و گرسنگی و تلف قرار دارند که ستمگران برای آنها به وجود آورده‌اند. تنها جرم آنها عدم تسلیم در برابر خواست ظالمان سعودی و استعمارگران میباشد. 🔸 در این برهه از زمان بر مؤمنین است با هماهنگی هلال‌احمر و مؤسسات مربوطه به کمک غذائی و درمانی آنان بشتابند و به هر وسیله صدای مظلومانه آن ها را به گوش جهانیان برسانند. 97/08/25 ➖➖➖ @HawzahNews| خبرگزاری‌حوزه
کمک به مردم مظلوم #یمن از طریق سایت #رسمی مقام معظم رهبری به نشانی 👇👇 http://www.leader.ir/fa/monies
✅ ترک نماز جمعه و بی برکتی در زمان اعمال روز و شب جمعه، تاثیر شایانی در نشاط معنوی و برکت وقت در هفته ی پیش رو دارد. به تعبیر استاد بزرگوارم مرحوم آیت الله حائری شیرازی (رحمه الله علیه): «اعمال شب و روز جمعه به منزله ی شارژ برای باتری است. اگر کسی می بیند در بین هفته، شارژ معنوی اش تمام می شود باید اشکال کار را در اعمال شب و روز جمعه اش جستجو کند» (نقل به مضمون). «نماز جمعه» از مهمترین اعمال روز جمعه است که عدم اهتمام به آن، باعث بی برکت شدن اوقات در طول هفته خواهد شد. چرا در طول هفته مدام وقت کم می آوریم؟ چرا نشاط معنوی نداریم؟ یکی از مهمترین عواملش ممکن است ترک یا بی توجهی به نماز جمعه باشد. برخی روایات هم مؤید این معنا هستند: 🔸 روی عن رسول الله: ان الله تعالى فرض علیکم الجمعه فمن ترکها فى حیاتى او بعد موتى استخفافا بها او جحودا لها فلا جمع الله شمله، و لا بارک له فى امره: طبق این روایت، ترک نماز جمعه از روی استخفاف (سبک شمردن)، دو اثر دارد: 1- پریشانی و در هم ریختگی در زندگی 2- بی برکت بودن وقت و عمر (به کارهایمان نمی رسیم، با کار زیاد، نتیجه ی کم می گیریم، برای یک کار ساده، مجبوریم وقت زیادی صرف کنیم، تلاش هایمان ثمره و فایده زیادی برای خود و دیگران ندارد و ...) @mohkamaat
✅ تطبیق نشانه های ظهور، یک «خطا» یا یک «ضرورت» ؟! 🔹 می گویند اگر واقعه ای دیدید که با علائمی که در روایات برای ظهور ذکر شده است شباهت داشت، تطبیق ندهید. تطبیق دادن آسیب زاست و اگر اشتباه در بیاید، باعث ناامیدی مردم می شود. 🔸به نظرم می رسد که اصلاً از اول به ما اشتباه گفتند که تطبیق دادن کار صحیحی نیست. اصل، بر تطبیق دادن بوده نه بر عدم تطبیق! چرا ائمه (علیهم السلام)، روایات نشانه های ظهور را بیان می فرمودند؟! معاذ الله، حرف لغو بوده یا اینکه کارکردی داشته؟ کارکرد هزاران روایتی که در مورد نشانه های ظهور، سفیانی، نفس زکیه، خراسانی و ... گفته شده چه بوده؟ این روایات، دقیقاً به همین غرض و هدف بیان شده که مردم با استفاده از اینها، «تطبیق» بدهند. وگرنه دلیلی بر ذکر اینهمه روایات «نشانه ظهور» نبود. «نشانه» و «علامت»، از اسمش هم پیداست که چه کارکردی دارد! 🔸چیزی که ما از آن نهی شده ایم، تطبیق قطعی و دقیق و بدون در نظر گرفتنِ احتمال بَدا یا ... بوده نه اصلِ تطبیق نشانه های ظهور. ضمن اینکه، خود فرایند تطبیق نشانه های ظهور، ابزاری برای مترصد نگه داشتن جامعه نسبت ظهور و زنده نگه داشتن قضیه ی حضرت مهدی (عجل) هست و به لحاظ روان شناختی، قضیه ی ظهور را همیشه تر و تازه و در افواه مردم حفظ می کند. 🔸یک لحظه تصورش را بکنیم که ائمه هیچ نشانه ای برای ظهور ذکر نمی کردند! و فقط می فرمودند: «یک روزی حضرت مهدی ظهور خواهد کرد، بروید دنبال کارتان و منتظر ظهور باشید!» در این صورت چه اتفاقی می افتاد؟ به سرعت قضیه ی ظهور از افواه و کلام مردم حذف می شد؛ چون محل بحثی برای گفت و گو و حدس و پیش بینی وجود نداشت. یک حقیقت وقتی زنده است که پیرامون آن «گفتگو» شکل بگیرد. 🔸نگران ناامید شدن مردم هم نباشیم. مردم حداکثر این است که می گویند: «فلانی در تطبیق اشتباه کرد». هیچوقت «به خاطر تطبیق»، به اصل بحث ظهور بدبین و ناامید نمی شوند. اگر کسانی بدبین یا ناامید هستند، به جهات دیگری است. فکر نمی کنم حتی یک نفر را بشود پیدا کرد که بگوید من به خاطر تطبیق های اشتباه، نسبت به اصل بحث ظهور بدبین شده ام! 🔸چه زیبا فرمودند مرحوم آیت الله بهجت (ره): ای‌کاش می‌نشستیم و درباره اینکه حضرت غائب علیه‌السلام چه وقت ظهور می‌کند، با هم گفت‌وگو می‌کردیم 👈 خلاصه اینکه، تطبیق دادن نه تنها خطا نیست بلکه لازم و ضروری است. @mohkamaat
🔻گمان نکنید که فریاد و شعار فایده ندارند 🔹امام خمینی(ره): ما با فریاد، محمدرضا را بیرونش کردیم. شما خیال می‌کنید با تفنگ بیرون کردیم؟ با فریاد، با «الله اکبر»! این قدر بر مغز اینها کوبیده شد که خودشان را باختند و فرار کردند. از این مملکت رفتند. 🔹مسلمین باید فریاد بزنند، گمان نکنند که فریاد و شعار فایده ندارند. نخیر، شعار فایده دارد. ۱۸مرداد۵۹
بیانیه گام دوم انقلاب.pdf
332.7K
📝نسخه PDF بیانیه گام دوم انقلاب خطاب به ملّت ایران به ویژه جوانان 🔹در چهلمین سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی، رهبر انقلاب با صدور «بیانیه‌ی گام دوم انقلاب» و برای ادامه‌ی این راه روشن، به تبیین دستاوردهای شگرف چهار دهه‌ی گذشته پرداخته و توصیه‌هایی اساسی به‌منظور «جهاد بزرگ برای ساختن ایران اسلامی بزرگ» ارائه فرموده‌اند. 🔹بیانیه‌ی «گام دوم انقلاب» تجدید مطلعی است خطاب به ملت ایران و به‌ویژه جوانان که به‌مثابه منشوری برای «دومین مرحله‌ی خودسازی، جامعه‌پردازی و تمدن‌سازی» خواهد بود و «فصل جدید زندگی جمهوری اسلامی» را رقم خواهد زد. 🔹این گام دوم، انقلاب را به آرمان بزرگش که ایجاد تمدن نوین اسلامی و آمادگی برای ظهور است نزدیک خواهد کرد. @etelaeye_tollab
📝🔔 دو تفکیک مهم در تحلیل غرب: ✅ غرب را در دو سطح می توان تحلیل کرد: در سطح «مردمی» و در سطح «تمدنی». نتایج این دو تحلیل کاملاً متفاوت هستند. «مردم غرب»، انسان های فطرت گرایی هستند. اما «تمدن غرب» در مجموع حکمش با «مردم غرب» متفاوت است و یک تمدن آلوده و مُنحط و ظلمانی است. 🔸 چرا می گوییم «مردم غرب» انسان های فطرتگرایی هستند؟ علتش اینست که «نشانه های» فطرت گرایی را در آنها می بینیم. یکی از نشانه های فطرت گرایی، اصرار بر «علم» و پس زدن «خرافات» است. اینکه مردم غرب به این نتیجه رسیدند که باید از مسیحیت دست بردارند، نشانه ی دین گریزی نیست. بلکه اتفاقاً نشانه ی فطری بودن آنهاست! ابن سینا می گوید کسی که عادت کرده چیزی را بدون دلیل قبول کند از فطرت انسانی خودش خارج شده. اینکه مردم اروپا تصمیم گرفتند در منازعه ی بین کلیسا و گالیله و صدها مورد از امثال آن، جانب علم را بگیرند، نشان از فطرت گرایی آنها دارد. فقط انسان فطرت گرا است که در تقابل علم و جهل، جانب علم را انتخاب می کند و مردم غرب وقتی دیدند «جهل» در قامت یک «دین خرافی» ظاهر شده، از پس زدنِ آن نترسیدند و این نشانه ی خیلی مثبتی است. نشانه های دیگری که فطرت گرایی مردم غرب را تایید می کند، ظهور عمیق و ریشه دار مکاتب لیبرالیسم و کمونیسم و تلاش برای استقرار این دو مکتب است. «لیبرالیسم» و «کمونیسم» یعنی تمایل عمیق بشر به «آزادی» و «عدالت». اینکه بشر به این نتیجه رسید که باید برای آزادی و عدالت نهایت تلاشش را بکند و در عمل هم برای تحقق این هدف تلاش کرد، نشانه ی مثبتی بر فطری بودن اوست. مردمی که فطری نباشند از اسارت و بی عدالتی تحمیل شده بر خودشان درد نمی کشند و عمیقاً به دنبال بسط آزادی و عدالت نیستند. کاری ندارم که لیبرالیسم و کمونیسم، نسخه های غلطی برای عطش آزادی خواهی و عدالت خواهی بشر بوده است. مسئله اینست که فارغ از نسخه ی غلطی که بشر به آن رسید، اما به هر حال، روحیه ی فطری خودش را نشان داد. اگر این روحیه وجود داشته باشد، به محض دیدن نسخه ی صحیح، به سمت آن گرایش پیدا خواهد کرد. 🔸 اما چرا می گوییم «تمدن غرب»، بر خلاف «مردمش»، یک تمدن منحط و فاسد و آلوده است؟ علتش اینست که رهبری تمدن غرب را «طاغوت»ها بر عهده دارند و دستورالعمل اجرایی این طاغوت ها، الحادی است. قرآن به ما می گوید وقتی طاغوت بر جوامع حاکم باشد، کل جامعه را به ظلمت می برد، حتی اگر مردم آن جوامع، خودشان رو به سمت نور داشته باشند! در آیت الکرسی می خوانیم: والذین کفروا اولیائهم الطاغوت یخرجونم من النور الی الظلمات. می فرماید: وقتی در رأس یک جامعه «اولیاء طاغوت» قرار بگیرند، مردم آن جامعه را حتی اگر در نور هم باشند، از نور خارج می کنند و به سوی ظلمت سوق می دهند. 👈 لذا باید بین تحلیل «مردم غرب» و «تمدن غرب» تفکیک قائل شد. عده ای سوار بر کشتی هستند و رو به شمال حرکت می کنند. اما خود کشتی دارد به سمت جنوب می رود. «مردم»، مثل مسافران این کشتی هستند و «تمدن»، مثل سکاندار کشتی است. اگرچه مردم به سمت شمال می روند اما وقتی خود کشتی به سمت جنوب می رود، حرکت مردم داخل کشتی، تاثیری ندارد. جهت حرکت انسان های درون کشتی را حرکت خود کشتی معین می کند نه حرکت مردم داخل آن. خلاصه اینکه ما با «کلیت» غرب مخالفیم نه با «کل» غرب. به عبارت دیگر: با «مجموع» تمدن غرب مخالفیم نه «جمیع» اجزای تمدن غرب. ✅ تفکیک دیگر، تفکیک بین «وضعیت غرب» و «جهت غرب» است. این تمایز در همان آیه ی «والذین کفروا اولیائهم الطاغوت یخرجونم من النور الی الظلمات» نیز مشهود است. زیرا عده ای را توصیف می کند که در نور هستند اما رو به ظلمت دارند! عدم تمایز بین «تحلیل وضعیتی» و «تحلیل جهتی»، ما را با سوء فهم هایی نسبت به تحلیل هایی که از غرب ارائه می شود، مواجه می کند. بعضی از تحلیل هایی که ناظر به غرب انجام می شود، تحلیل های «جهتی» است اما در مقابل، مخاطب از موضع «وضعیتی» آن را نقد می کند! حکایت آن مردی است که از طبقه ی پنجاهم ساختمان سقوط کرده بود. کسی از بیرون، نظاره گر این سقوط بود و به او هشدار می داد. اما در مقابل، آن فرد می گفت که «وضعیت» فعلی من که خیلی خوب است!! الان در طبقه ی پنجم هستم. هوای اینجا خیلی هم خوب و خنک و دلنواز است و تازه 45 طبقه را هم به سلامتی رد کرده ام! نباید برخی «وضعیت» های خوب غرب، ما را فریب بدهد. یک تحلیل گر عمیق، باید علاوه بر وضعیت یک پدیده، «جهت» آن را نیز پیش بینی کند و نتیجه ی احتمالی آن را گزارش کند. یکی از مؤلفه هایی که برای تحلیل «جهت» حرکت یک تمدن استفاده می شود، «مبانی» آن تمدن است. با شناخت مبانی یک تمدن، تا حد زیادی می توان جهت و آینده ی آن را هم پیش بینی و تحلیل نمود. کشتی تمدن غرب، بی بادبان است. کشتی بی بادبان، به مقصد صحیح نخواهد رسید، هرچند فعلا وضعیت خوبی داشته باشد. @mohkamaat
✅ توصیه ویژه مقام معظم رهبری درباره مطالعه «بیانیه گام دوم» آیت‌الله شب‌زنده‌دار صبح امروز در جلسه درس خارج فقه با اشاره به دیدار اخیرش با رهبر انقلاب روایتی از آنچه ایشان درباره «بیانیه گام دوم انقلاب» گفته بودند را نقل کرده است: 🔹ایشان فرمودند که من روی این بیانیه خیلی زحمت کشیدم و فرمودند من بنای بر این ندارم که اگر چیزی نوشتم یا مطلبی می‌گویم از دیگران درخواست کنم که روی آن کار کنند ولی راجع به این می‌گویم این کار را بکنند. این درخواست و مطالبه را ایشان دارند. 🔹من دیروز در مشهد به طلاب عرض کردم که این بیانیه را مثل کتب درسی به مباحثه بگذارید و بعد در راه نشر و تبیین و پیاده‌سازی آن تلاش کنید. خود ما هم هر روز یک بخشی از بیانیه را همین‌جا قرائت خواهیم کرد. @mohkamaat
هدایت شده از بر پا
دو جریان عدالتخواهی تا 🔸وحید جلیلی میگوید به این جمع بندی رسیده ام که بیشتر به بیان نقاط قوت و دارایی های کشور بپردازم. او را با تولید آثار مکتوب و مستند و غیره و غیره از انقلابیون ناشناخته و انقلابی گری مغفول هدف گرفته است. در برنامه به عزیز اشکال میکند که تو چرا اسم چند قاضی پاک دست در فلان پرونده و فلان ماجرا را در ذهن نداری؟ و یامین پور این اشکال را میپذیرد. جلیلی این را نشانه ضعف نیروهای حزب اللهی میداند. 🔸در مقابل، جریانی که صدرالساداتی نماد بارزی از آن میباشد معتقدند باید فسادهای ریز و درشت در کشور را به چشم آورد. این جریان با استفاده از شبکه های مختلف پیام رسان رفتارهای تبخترآمیز مسوولین و اطرافیان و منسوبین آنها را درشت میکند. خانه های کاخ وار و پست هایی که بین فک و فامیل تقسیم میشود و.... 🔸 روش صدر الساداتی جذابتر است. جگر خیلی ها خنک میشود و نفرتشان را از مسوولین ظالم و فاسد بیشتر میکند. روش جلیلی اما حال خوش و امید بیشتری ایجاد میکند و نیروهای جوان و عرصه های خدمت بیشتری را معرفی میکند. 🔸 رهبری تاکیدش بر روی کار آمدن جوانان در منصبهای دولتی و حاکمیتی است. و راه اصلاح فساد را این نکته معرفی میکند. خوب است بند4 از توصیه های رهبری در بیانیه رجوع کنیم. اما این راهبرد لوازمی دارد: 🔺اولا مردم امید اصلاح با نظام و ساختارهای قانونی آن را داشته باشند. 🔺ثانیا مردم جوانان پاک دستی که بنا است جایگزین شوند را بشناسند. 🔺ثالثا بنای تغییر مدیران فاسد را داشته باشند. 🔸با توجه به راهبرد رهبری به نظر میرسد روش جلیلی در دوران امروز موثر تر از صدرالساداتی است. چون قابلیت دارد با تغییر نگرش مردم و امید و معرفی جوانان زمینه را برای تغییر فراهم تر کند. 🔸خیلی ها این اشکال را به روش صدرالساداتی میکنند که احتمال بالای خطا در آن به دلیل عدم روشن بودن همه جوانب باعث بی حرمتی و ریختن آبروی این و آن میشود. آبرو ریزی و بی احترامی به بزرگانی مثل یکی از آن موارد بود. این اشکال البته قابل رفع است. 🔸خیلی ها این اشکال را به روش صدرالساداتی دارند که این روش در این دوران تکمیل کننده پازل دشمن است. راهبرد دشمن فاصله انداختن بین مردم انقلابی و است. چون گرفتن انقلاب و شعارهای آن از مردم ایران تقریبا نشدنی است اما با بی اعتمادی مردم به نظام انقلابی که اصلی ترین عامل حفظ انقلاب در مردم است میتوان گام به گام جلو آمد. 🔸فضای عمومی رسانه ای که در دست طاغوت است و مسلط است بنایش بر بی اعتمادی به نظام است. این را اضافه کنید به این نکته که بسیاری از عوام تحلیلشان نه بر اساس نگاه کلان و عمیق به نظام بلکه بر اساس تجمیع شواهد موردی است، با این حساب روش صدرالساداتی ها کمک به رسانه های طاغوت است. ولو البته دلسوزی خودشان ستودنی باشد. اما خروجی این رفتار تکمیل خواست دشمن است. به نظر میرسد این روش فاقد هماهنگی های لازم با رویکرد راهبردی انقلابی است. @ali_mahdiyan
گام دوم یا ؟! 🤔😉
✅ دو نکته درباره ی اختلاس اخیر در اینکه ضعف دستگاه های نظارتی می تواند زمینه ساز بروز مفاسد اقتصادی باشد شکی نیست. اما جنبه ای از قضیه که معمولا مغفول می ماند، تاثیر های دشمنان نظام اسلامی در بروز چنین اختلاس هایی است! در جرایم مالی مثل اختلاس، بین وقوع جرم و کشف جرم معمولا فاصله وجود دارد. در تقریبا تمام کشورهای دنیا، مجرمان بزرگ اقتصادی می دانند که اگر لو بروند نه در کشور خودشان و نه در هیچ کجای دنیا در امان نیستند. حتی اگر به کشور دیگری فرار کنند، پلیس اینترپل می تواند آنها را دستگیر کند و به کشور برگرداند. اما مختلسین ایرانی از این بابت نگرانی زیادی ندارند. کشورهای متعددی مثل کانادا، آمریکا، انگلیس و ... میزبان آنها هستند و هرگز هم به خواست پلیس اینترپل برای استرداد مجرمان ایرانی توجهی نمی کنند. سوال این است که اگر امثال خاوری و مرجان شیخ الاسلامی و ... می دانستند که حتی در کانادا هم امکان استرداد خودشان و اموالشان وجود دارد، آیا به راحتی جرئت اختلاس و دزدی از بیت المال را پیدا می کردند؟ نکته ی دیگر، بستری و زمینه ای است که چنین اختلاس هایی در آن شکل می گیرد. وقتی گلوی اقتصاد کشور فشرده می شود و تحریم های فلج کننده، تمام مجاری ارتباط مالی با دنیا را می بندد، مسئولان اقتصادی کشور مجبور هستند از مجاری ناایمن به تبادل مالی و خرید و فروش اقدام کنند. در چنین شرایطی طبیعی است که افراد سودجو می توانند از این فرصت استفاده کرده و اقدام به اختلاس و دزدی و سوء استفاده کنند. اینها را از این جهت نمی گویم که ضعف و ناکارآمدی های داخلی در رصد و مقابله با فساد اقتصادی را توجیه کنم. بلکه از این جهت است که اعتماد به نفس ملی خودمان را به خاطر این مسائل از دست ندهیم و تصور نکنیم در اختلاس و فساد اقتصادی و ... ، مورد خاصی و استثنایی در دنیا هستیم. مطمئناً اگر پیشرفته ترین کشورهای دنیا را نیز در شرایط مالی و تحریمی ما قرار می دادند، وضعیت خیلی بهتری از ما نداشتند! @mohkamaat
✅ کادر در حال کمک به مردم سیل زده لرستان درود خدا بر این جهادگران انقلابی عرصه سخت و نرم @mohkamaat
❓❓سوال: چرا با وجودیکه منکرهای بزرگتری مثل اختلاس و رشوه و فساد اداری و قضایی وجود دارد، مومنین و علما و روحانیت حساسیتشان غالباً متوجه مقولاتی مثل حجاب و موسیقی می شود؟ ته ته بدحجابی و موسیقی چیست؟ زنا! خود زنا در کدام مرتبه‌ی گناهان قرار می‌گیرد؟ اگر تمام منکرهایی که باید با آن‌ها مبارزه کنیم را به ترتیب اهمیت لیست کنیم، بی حجابی و زنا در کجا قرار می گیرد؟ مگر نباید شاخک ها ما و جامعه نسبت به هر گناهی به میزان اهمیت آن گناه حساس باشد و نه بیشتر؟ ✅ پاسخ: 1️⃣ من سوال شما را به این صورت می پرسم که: ملاک بزرگی و اهمیت یک گناه یا جرم به نحوی که باعث حساسیت و موضع گیری ما بشود چیست؟ به عبارت دیگر: اگر قرار باشد خداوند بر خواص و عوام جامعه غضب بکند، در درجه ی اول، در مورد بی اعتنایی به چه نوع جرایم و گناهانی غضب خواهد کرد؟ به نظرم می رسد که دو ملاک در اینجا مهم است: 1- آیا این جرم یا گناه، متجاهرانه انجام شده یا مخفیانه؟ 2- آیا این جرم و گناه، در جامعه، منکَر است (قبح دارد) یا عادی است؟ 🔸 اگر جرمی در معرض دید عموم انجام شود و «متجاهرانه» باشد و خود آن جرم یا گناه، به نحوی باشد که از حالت منکریت افتاده باشد و در حال تبدیل شدن به مسئله ای عادی باشد، حساسیت جامعه را نسبت به آن باید بیشتر از گناهی تحریک کرد که «مخفیانه» یا «غیرمتجاهرانه» انجام می شود و ضمناً جامعه هنوز نسبت به آن حساسیت دارد و قبح آن در جامعه شکسته نشده. 🔸 چندی پیش در رسانه ها نسبت به رقص علنی تعدادی از زنان جلوی شهردار تهران انتقاد شده بود. شایدعجیب باشد. اما به نظر من اهمیت رقص علنی در حضور شهردار تهران بیشتر از اختلاس در فلان بانک است. لذا توجه رسانه ای مضاعفی را می طلبد. چرا؟ زیرا در یک طرف با منکری مواجه هستیم (اختلاس) که هنوز برای جامعه در غایت منکریّت (زشتی) است و ضمناً بصورت «غیرعلنی» و «غیرمتجرّیانه» صورت گرفته است. اما در طرف دیگر، یکی از حدود الهی در معرض هَتک و تَجرّی قرار گرفته است و ضمناً می دانیم که قبح آن در جامعه در حال از بین رفتن است و از حالت «منکریّت»، در حال تبدیل شدن به «معروف» است (یعنی هر دو ملاک فوق را دارد). اگرچه که ظاهرِ گناه اختلاس، بالاتر و قبیح تر است اما تاثیرات مخرب گناه رقص علنی بر جامعه، بسیار بیشتر است. چون اختلاسِ غیر علنی، امر خداوند را در نظر مردم استخفاف و کوچک نمی کند اما رقص علنی و بی اعتنایی به آن، باعث استخفاف (کوچک شدن) امرخدا در جامعه است. اینجا، مقایسه بین قبح دو گناه نیست. بلکه مقایسه بین جنبه ی استخفاف کنندگی دو گناه در جامعه است. 🔸 آنچه خداوند روی آن حساس است یکی علنی بودن و متجاهرانه بودن گناه است و دیگری، حفظ منکریّت گناه. خداوند روی این دو مورد خیلی حساسیت دارد. لذا حکم کسی که چهار بار در ملاء عام روزه خواری کند، «اعدام» است!! مسلماً یک لیوان آب خوردن در ماه رمضان به خودی خود، گناه بزرگی در حد زنا یا قتل یا اختلاس و ... نیست. اما چرا مجازاتش قتل است؟ چرا مجازات 4 بار روزه خواری علنی، اعدام است اما اختلاس همیشه به اعدام منجر نمی شود؟ زیرا اینجا بیش از آنکه قُبح خود عمل مهم باشد، قبح زدایی ای که آب خوردن در ملاء عام می کند، اهمیت دارد. اینجا حدّی از حدود الهی در معرض دید همه، هتک شده است. خدای متعال در اینطور مسائل کوتاه نمی آید. ما هم نباید کوتاه بیاییم. 🔸 برای فهم بهتر ملاک «جابجایی منکر با معروف» می توان به روایات آخرالزمان نظر کرد. در توصیف آخر الزمان تاکید اصلی بر این نیست که منکرات در جامعه زیاد می شود بلکه آنچه برای شارع اهمیتش از رواج منکرات بیشتر است، تبدیل شدن منکرات به معروفات است. در مورد اقوام هلاک شده هم طبق آنچه در روایات وارد شده، زمانی که منکر تبدیل معروف می شد عذاب نازل میشد. یعنی آن حیثیت و جنبه ای که باعث نزول عذاب بود، در درجه ی اول، حیثیت معروف بودنِ آن منکر نزد جامعه بوده است نه حیثیتِ گناه بودنِ آن گناه. شاهد مثال دیگر، روایات عجیبی است که در بیان اهمیت امر به معروف و نهی از منکر وارد شده. در روایتی از امیرالمومنین علیه السلام اینطور وارد شده که: «تمام کارهای نیک و حتی جهاد در راه خدا، در مقابل امر به معروف و نهی از منکر به اندازه‌ی آب دهانی در مقابل دریایی پهناور بیش نیست!» حال یک سوال! نهی از منکر دقیقاً چه کاری می کند که ارزشش در مقابل سایر اعمال حسنه مثل دریا در برابر قطره است؟ آیا جز این است که دستور نهی از منکر، تلاش دارد که منکر را از حالت تجاهری و در معرض دید عموم بودن خارج کند؟ گناه غیر علنی که اصلاً مشمول وجوب نهی از منکر نیست! پس فلسفه ی نهی از منکر، غیر علنی کردنِ گناه های علنی است. بنابراین با همین ملاک می توان گفت: اهمیت و قبح یک گناه علنی در مقابل غیر علنی، مثل دریا در برابر قطره است و آنچه در اینجا نقش مهم را بازی می کند حیثیت تجاهر و اِعلان در آن است. @mohkamaat
(ادامه) 2️⃣ از اینها گذشته، چه کسی گفته تهِ تهِ بی حجابی فقط فحشای فلان شخص با فلان شخص است؟ چرا ما مسئله را اینقدر غیر جامعه شناسانه و تقلیل گرایانه تحلیل می کنیم؟! تحفظ بر فرهنگ حجاب برای ما به عنوان مسئله ای فرهنگی و تمدنی مطرح است نه یک مسئله ی شخصی که در نهایت به رابطه فلانی با فلانی ختم می شود. حجاب برای ما به عنوان نمادی از حفظ حریم خانواده و محدود کردن امکان تلذذ جنسی در جامعه مطرح است. تقابل «حجاب» و «بی حجابی» در واقع تقابل «فرهنگ خانواده محور» و «فرهنگ ضدخانواده» است. تقابل دو «سبک زندگی» است. تقابل دو «فلسفه» در باب آزادی است. اگر شما قبول کردید که حد پوشش در جامعه، مسئله ای شخصی است آنوقت مگر می توانید حدّ یَقِف برای آن تعیین کنید؟! به همان دلیلی که از حدّ فعلی حجاب کوتاه آمدید، از حدود دیگرِ پوشش هم «باید» کوتاه بیایید. اگر حدّ شکسته شد، دیگر قابل توقف نیست. اگر بالای سرسره خودمان را گرفتیم که گرفتیم. اما اگر رها کردیم مگر می شود در بین راه، خود را متوقف کرد؟ دقیقاً به همین دلیل است که خداوند به جای اینکه بفرماید «لا تزنوا» می فرماید: «لا تقربوا الزنا». نمی فرماید زنا نکنید؛ بلکه می فرماید: به زنا «نزدیک» نشوید. یعنی اگر نزدیک شدی، گرفتار می شوی. نزدیک نشو. همان بالای سرسره، خودت و جامعه را نگه دار. @mohkamaat