eitaa logo
محــــღـن دلـها| 𝑀𝑜𝒽𝓈𝑒𝓃𝒟𝑒𝓁𝒽𝒶
1.1هزار دنبال‌کننده
6.7هزار عکس
2.1هزار ویدیو
63 فایل
#بِسم‌الࢪب‌الشهدا ولۍاگہ شهید بشین تابوتتون بہ بوسہ آسیدعلۍ متبࢪڪ میشہ.! قشنگ‌نیس(: #تولد۱۳۷٠/۰۴/۲۱ #شهادت۱۳۹۶/٠۵/۱۸ خادم_المحسن: @Bisimchi_hojaji #ڪانال_ࢪسمۍ #باحضوࢪخانواده‍‌شهید #ڪپۍباذڪࢪصلوات‌
مشاهده در ایتا
دانلود
•●🔗❁🖤●• ''دلبستھ ‌ی عشـق! بستھ ‌ی دنیا نیست.. زنـدگی ختم به شَھادَت نشود، زیبـا نیست🕊''
من شرمنده ام... بخاطر دعاهایی که شما واسه شهادتم کردینو من با گناهام روشو خط خطی کردم🥀 ــ ـ ـ ـ ـ ـ ــــــ· ✧ ·ـــــ ـ ـ ـ ـ ــ
شھیدحججۍ میـگفت یھ‌وقتـایۍ‌دل‌ڪندن‌از یھ‌سـرےچیـزاۍِ"خـوب" باعـث‌میشه.... چیـزاۍِ"بهترے" بدسـت‌بیاریم... بـراے‌ِرسیـدن به مھـدےِ‌زهـرا"عج" از‌چـۍ‌دل‌ڪندیم؟!💔🖐🏻 بس نیست خوندن و رد شدن؟! نشر دادن و نفهمیدن؟ بابا یه دقیقه وایسا! عجله چی داری؟! پنج دقیقه جمله آخر فک کن... فقط پنج دقیقه! شاید همین پنج دقیقه ساختت.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
حضور سردار قاآنی در مراسم استقبال از پیکر شهید نیلفروشان 🔹 فرمانده نیروی قدس سپاه پاسداران و تنی چند از مسئولان لشکری و کشوری در مراسم استقبال از پیکر شهید عباس در فرودگاه مهرآبادحضور یافتند. 🔹این در حالی است که در روزهای گذشته تعدادی از رسانه‌های معاند در خبرهایی ساختگی مدعی ، مجروحیت و یا حتی مورد قرار گرفتن فرمانده شده بودند. کـانـال‌رسمےشھیـدمحسن‌حججی🥀 ♡j๑ïท🌱↷ 『@Mohsendelha1370
محــــღـن دلـها| 𝑀𝑜𝒽𝓈𝑒𝓃𝒟𝑒𝓁𝒽𝒶
کاش میشد تا خدا پرواز کرد.. پای دل از بند دنیا باز کرد.. کاش میشد از تعلق شد رها بال زد همچون کبوتر
از ویژگی های آقا مصطفی مسئولیت پذیریش توی کارهای مختلف بود... بم که زلزله اومده بود ایشون رفتن کرمان و به زلزله زدگان کمک می کردند... وقتی برگشت خونه برای مردم آواره پول جمع می کرد.. این کارها رو زیاد از آقا مصطفی دیدم ، مصطفی از هیچ کمکی به خلق خدا دریغ نمی کرد ، یکی از نمونه های کمک به خلق و احساس مسئولیت پذیری ایشون ، تلاش برای رفتن به سوریه و مدافع حرم شدن بود،که بعد از مدتی از طریق کشور عراق و با مجاهدین عراقی به سوریه رفتن و عاقبت بخیر شدن. 🔸شهید مصطفی صدرزاده سراسر زندگیش درس هست برای ما ، فقط باید دانشجوی خوبی باشیم تا بتونیم ؛ ۱-این درسا رو خوب بفهمیم و ۲-عمل کنیم به این درسها تا ما هم همون راهی رو که شهید مصطفی صدرزاده رفتن بریم ، بنظر من مهمترین عاملی که این شهید در دلها جا باز کرد روحیه عبد بودنش در مقابل خداوند تعالی بود. کـانـال‌رسمےشھیـدمحسن‌حججی🥀 ♡j๑ïท🌱↷ 『@Mohsendelha1370
محــــღـن دلـها| 𝑀𝑜𝒽𝓈𝑒𝓃𝒟𝑒𝓁𝒽𝒶
#هنوز_میشه_سید_ابراهیم_شد از ویژگی های آقا مصطفی مسئولیت پذیریش توی کارهای مختلف بود... بم که زلزل
سید ابراهیم به عبادات اهمیت ویژه ای می دادند. اگه توی راه یا جایی بودند و اذان می خوند بدون مکث مقدمات نماز رو فراهم می کردند ، یکی از ویژگی های ایشون خواندن دعای فرج در بین بچه های فاطمیون بود. برای سوریه رفتن به شهدا توسل کرد و حاجت روا شد.. می گفتن خیلی توی شب زجه زدم تا به این راه ( مدافع حرم شدن) رسیدم. کـانـال‌رسمےشھیـدمحسن‌حججی🥀 ♡j๑ïท🌱↷ 『@Mohsendelha1370
محــــღـن دلـها| 𝑀𝑜𝒽𝓈𝑒𝓃𝒟𝑒𝓁𝒽𝒶
💢به مناسبت سالگرد ازدواج 🔸ساعت ۱۱صبح، روز پنج شنبه ۱۱ آبان، سال ۱۳۹۱ عروس خانوم و آقا کنار هم نشسته بودند، روبرویشان سفره ساده و کوچکی بود.ساده اما؛ باصفا. کوچک اما؛ قشنگ و بیاد ماندنی. آقا داماد سرش را آورد نزدیک تر. آرام گفت:« در آینه چه میبینی؟» عروس خانوم سرش را آورد بالا وتوی آینه را نگاه کرد و گفت:«خودم و خودت را». لپ های آقا داماد گل انداخت و گفت:«پس من و تو همیشه مال هم هستیم، بیا به هم کمک کنیم. کمک کنیم زندگی مون با بندگی خدا باشه، به برسیم و بعد هم ». 🔸حرف دل من هم همین بود، اصلا من هم همین را میخاستم.پر پرواز....محسن انتخاب دلم بود و تأیید عقلم.انتخاب عاشقانه و عاقلانه ای بود. اما نه، من اشتباه کردم.محسن پر پرواز نبود، محسن خود بود. نگاه و لبخندمان به هم تأیید خواسته محسن شد و آرزوی دل من. محسن قرآن را برداشت ، به من نگاهی کرد و باز لبخند من. قرآن را باز کرد.سوره نور...با صدای بلند خواند. بسم الله الرحمن الرحیم....من هم، همراهش زیر لب زمزمه کردم. 🔸میهمان ها همه آمده بودند، عاقد شروع کرد....النکاح سنتی فمن رغب عن سنتی فلیس منی دوشیزه محترمه، مکرمه..... صدایش را فقط میشنیدم، خودم آنجا بودم ولی نبودم. خوشحال بودم، روز محرم شدن مان، روز یکی شدن مان، شروع روز پرواز مان مصادف بود با ایام عید غدیر. ما هم خودمان را به کاروان عشق رساندیم. با صدای بلند یکی از خانم‌های فامیل به خود آمدم. 🔸عروس خانوم قرآن میخوانند...برای دومین بار؛ عروس خانوم رفتن از امام‌زمان اجازه بگیرن....برای سومین بار؛ گفتم با اجازه امام زمانم و‌پدر و‌مادر و‌بقیه بزرگتر ها . زندگی مان شروع شد؛ آن هم بدون گناه. پنج سال گذشت و محسن به خواسته اش رسید.بندگی خدا٬سعادت و شهادت. گوارای وجودت .
⁉️ 💠دراز کشیده بودیم. با کلی ذوق و شوق بهش گفتم: اوج آرزوم اینه که پولدار بشیم، یه خونه🏘 تو بهترین نقطه اصفهان، سفرهای خارج، گشت و گذار و... 💠ازش پرسیدم خب تو آرزوت چیه؟! نه گذاشت نه برداشت گفت: 🕊🌷