eitaa logo
محسن قاسمی (غریب)
327 دنبال‌کننده
11 عکس
7 ویدیو
0 فایل
کانال اشعار شاعر اهل‌بیت #محسن_قاسمی مجموعه منتشر شده؛ #در_چهارده_روایت نشر جمهوری 🔻🔺️این کانال توسط ادمین اداره می‌شود.
مشاهده در ایتا
دانلود
کانال اشعار شاعر اهل‌بیت متخلص به مجموعه شعر آیینی منتشر شده؛ نشر جمهوری 🔻🔺️این کانال توسط ادمین اداره می‌شود. https://eitaa.com/mohsenghasemi110
بسم الله الرحمن الرحیم میخانه‌ساز برخاستم ز خویش چون آبی بخار وار تا روی دامنش بنشینم غبار وار بی‌مایه بود کل وجودم شعار وار تا آنکه زخمه بر دل من زد سه‌تار وار دستی که می‌نواخت مرا شهریار وار حق چون‌که واگذاشته راه خیال را حیف‌است اگر سفر نکند دل وصال را در سر مگیر فاصله‌های محال را یک‌دم امید داشته‌باش احتمال را هر آب را شراب گمان‌کن خمار وار مانند شیشه هرکه، که گردن‌فراز شد حلقوم او فشرده از این امتیاز شد خَیِّر مرا کسی‌ست که میخانه‌ساز شد نذرش قبول باد که بانی ناز شد ساقی رسید باز مرا مستشار وار ساقی بیا که شکر خدا شد مسیر باز دریاب باده را که خمارم ز دیرباز زان دم که لطف کرد به‌من نیز امیر باز دیگر نبود مثل دلم کس غدیرباز آوار باده کو که بریزد به آروار ای فخر ما به‌پای تو مالیم پوزه را با رخ مبند نان تنور عجوزه را ساقی بیا به باده ببازیم روزه را کج‌کن کمی به‌سمت لب تشنه کوزه را مایی که درّه‌ایم و شراب آبشار وار شد شرط فتح قلّه گذشتن ز دامنه آخر که گفته بر دل عشّاق پا منه؟ سردرد زاست باده‌ی سرخ ارامنه ساغر بیار ساقی فرزند آمنه شد تکه‌تکه جام دلم انفجار وار با منکران مهر چه‌سود از مشاجره؟ کعبه دهان گشوده برای مناظره ببینند اگر به قوّه‌ی گویای باصره عین علی‌ست خاص‌ترین نیم‌دایره گردیده‌ایم گرد سرش ذوالفقار وار ای شیر آتشین‌رخ دلدل‌سوار من ای شحنه‌ی پلنگ‌کش، اژدرشکار من ای یار و ای نگار من، ای نوبهار من بیمار در خرابه منم، کو انار من؟ خونین‌دلم به‌شوق وصالت انار وار وقت شکار تیر به‌دستت مگیر تو ما هرچه که تو خواسته‌باشی و شیر تو جان امیر باز بگو؛ هی اسیر تو... ساکت‌شو یا ببند دهن یا بمیر تو یا اینکه سازکن غزلی را هَزار وار ای خرده ناگرفته سر لاغری ما ای شیر جز تو نیست کسی مشتری ما مولا مگیر خورده به لحن دری ما در دست تو چه‌می‌کند انگشتری ما؟ مایی که‌روی گنج ولاییم مار وار ای بانگ عدل تو تبعاتش عقیل‌کُش شمشیر نیم‌دایره‌ات مستطیل‌کش ای بی‌بدل کمال تو باشد بدیل‌کش پیغمبرانه راه بیا، جبرئیل‌کش مردند عاشقان سر کویت قطار وار ای پادشاه شب‌رُویِ خرمابه‌دوش من ای شرزه‌شیر آهوی عشوه‌فروش من زان دم که رفت نام تو همراه هوش من دل‌داده جای دیده به‌نام تو گوش من عشق تو گشت دور وجودم حصار وار در کوی تو نبوده کسی چون من آس‌وپاس آن آس‌وپاس مست که گم می‌کند حواس اما اگر کنند کسی را به تو قیاس باشد حرام غیر کفن پوشم ار لباس با خویش می‌کُشم همه را انتحار وار گفتند در غدیر امیرت امام شد از آن دقیقه دولت او بادوام شد ای بی‌خرد، خرد به‌وجودت حرام شد در لیلة‌المبیت امامت تمام شد چون یار غار حرف مزن غارغار وار https://eitaa.com/mohsenghasemi110
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شعرخوانی شاعر ارجمند جناب آقای در اولین نشست شاعرانه علوی‌مهدوی بنیاد فرهنگی امامت - قم کانال اشعار؛ https://eitaa.com/mohsenghasemi110
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
بسم الله الرحمن الرحیم برای سخت‌است ازشراب ازل روی پا شدن از ابتدای مستی‌اش عاقل‌نما شدن سخت‌است بعد دعوت ساقی، چو شیخ‌ها در مسجدی به ذکر و دعا مبتلا شدن سخت‌است سخت، راحت جان را گذاشتن در کوی دلبران به‌عذاب آشنا شدن سخت‌است با کهولت جسمی،به وقت وصل چون آهوان دشت ختا تیز پا شدن سخت‌است از غریب رسد نامه بر حبیب وآنگه چو کوفیانِ وفا بی‌وفا شدن... اما چه‌راحت است ز خانه به‌شوق وصل آواره‌تر ز باد رحیل صبا شدن برخیز ای حبیب! که بهتر نبوده از چوب درخت پیر برای عصا شدن فارغ ز کار ساحر شامی و مارها در دست یک کلیم‌ِغریب اژدها شدن ای پشت شاه گرم ز تو نيست کم مقام همچون عبا به خامس آل‌عبا شدن ای نوح عاشقان حسینی مبارک است اصحاب را در این یم‌ِخون ناخدا شدن وقتی هدف نشانه گرفتی، چه‌غم ز عمر؟ قلب کمان هراس ندارد ز تا شدن از هو شدن به‌معرکه دل را غمین مساز! آیینه را چه غم بنشیند ز "ها" شدن فهمید شأن احمد مرسل ز سختی‌اش هرکس که کرد عزم حبیب خدا شدن شمعی چنین نبوده که بعد از خموشی‌اش آتش به سر گرفت برای فنا شدن کار تو بود مردن از بام عشق و بعد یک "یاحسین" گفتن و از جای پا شدن آموخت با دومرتبه جان دادن خودش یک‌مرتبه که سخت نباشد فدا شدن فرق سرش شکافت ز عشق حسین، چون کعبه که قبله گشت از این فرق وا شدن چون راز سر به مُهر بخندید تا که دید دارد زبان نیزه سر برملا شدن ای پیرمرد باده‌پرستان کربلا این خاک از تو داشت‌طلب کیمیا شدن ای مرد، زیر قبّه‌ی ارباب یافتم از نقره‌ی ضریح تو راه طلا شدن سخت‌است بین اهل‌ِریا بی‌ریا شدن از برکت وجود گلی لاله‌ها شدن عشاق را چه حاجت طی منازل است در نیم‌روز می‌شود از انبیا شدن رفتند از جفای سم اسب تا به‌عرش گندم به‌سفره می‌رسد از آسیا شدن ای مدعی ز لاف حذر کن، که خاک نیز خون‌ها خورد به مرتبه‌ی کربلا شدن اصحاب شاه کرببلا را چه‌حاجت است از غیرت مداد سیه‌رو ثنا شدن سخت است سخت ساحل آرام دیدن و در موج خون تپیدن و مرد شنا شدن مانند حر قبول گنه‌کاری و سپس چون کهنه‌خانه‌ای ز خرابی بنا شدن همچون زهیر بی‌غم مال‌وعیال خویش از خوف خود گذشتن و در او رجا شدن در عهد دوست مثل سعید ایستادن و چون تیرهای خورده به‌جسمش رها شدن چون عابس از حفاظت جان بگذر و بگیر از جسم خویش مانع حاجت روا شدن مانند جُون ناز بکش تا رسی به‌جان ای ناسزا بکوش برای سزا شدن خندان چنان بریر بخوان این ترانه را باید فدای بوسه‌گه مصطفی شدن ای نوعروس امت عیسی مبارک است داماد را به‌خیمه‌ی گل پاگشا شدن ننگ است پس گرفتن هدیه، نشان بده ام‌وهب، به‌سر ره و رسم عطا شدن ای مسلم‌بن‌عوسجه باشد مبارکت همراه باحبیب در این ماجرا شدن ای منبر محاسن مردان کبریا خون از رگش گذشت به شوق حنا شدن تنها خداست لایق کار شما و بس کز بیم زرد گشته زر از خون‌بها شدن برخیز ای ، تو را لذتی‌ست در با زور در مناسک عشاق جا شدن عشق حسین را چو صحابه به‌جان بخر ای دل بکوش بهر شبی بوریا شدن گفت آرزوی ماست؛ - به‌خواب کسی حبیب - در بزم روضه مثل تو اهل بکا شدن کانال اشعار در ایتا؛ https://eitaa.com/mohsenghasemi110