◀ #شهر_ما_خانه_ما
با رفقا جمع شدیم توی پارک. روی چمن ولو شدیم و کیسه ی تخمه را
.
گذاشتیم وسط.😁 محسن حس " شهر ما ، خانه ما " اش گل کرد😊 که
.
پوست تخمه را تف نکنید! 😐 پشت بندش پیشنهاد داد که یکی کفشش را
.
بگذارد وسط. همه چشم ها رفت سمت کفش من.😑 قرعه را به نام من زدند.😢
.
تنها کسی بودم توی جمع که کفش شماره ۴۴می پوشید.😅
برشی از کتاب #سربلند
صفحه ی ۱۸۲
#شهید_مدافع حرم_محسن_حججی
@Modafeharam56
📚برشی از کتاب #سربلند
📝کم کم با جلسات #آیتالله_ناصری آشنا شد. #جمعهها زمان رفتنمان به تختفولاد را با ساعت کلاس⌚️ اخلاق آیتالله ناصری تنظیم میکردیم. مدام #نکتهبرداری میکرد. از آن زمان بیشتر به خودش سخت میگرفت. #روزههای مستحبیاش شروع شد؛ مخصوصا در ایام خاص👌
📝سال آخر #مجردیاش #کل_ماه شعبان را روزه گرفت. جمعهها بعد از نمازظهر راه میافتادیم🚖 سمت #تختفولاد و سر خاک حاجاحمد افطار میکرد. لابهلای این کلاسهای اخلاق آقای خلیلی به مناسبت هفته دفاعمقدس✌️ #حاجحسینیکتا را دعوت کرد موسسه.
📝حاجحسین آن شب دربارهی "انقطاع الی الله" صحبت کرد که وقتی به #انقطاع رسیدی خدا تو را میخرد😃 و وقتی خدا تو را بخرد #شهید_میشوی. #محسن افتاد دنبال انقطاع. جرقهاش💥 از آن روز خورد.
📝چقدر بابت این حرف گریه کرد😭. روی پایش بند نبود که #رمزانقطاع را پیدا کند. کتاب میخواند📖 و وبگردی میکرد بلکه چیز جدیدی بفهمد و راهی به سویش باز شود💫از بس مطلب پیدا کرد به ذهنش رسید💬 که اینها را برای بقیه هم به اشتراک بگذارد📲
📝وبلاگی راهاندازی کرد به اسم #مصباح که این آخریها تبدیل شد به وبسایت ⇜میثاق خودم این #سایت📱 را برایش راه انداختم. تمرکزش روی #نحوه_شهادت شهدا🌷 بود؛ چهکار کردند که به این درجه رسیدند🕊
| @mohsenhojaji14 |🌱
◀ #دعای_خیر
وقتی مادری را در کنار مزار شهیدی می دیدیم می رفتیم جلو و التماس دعا می گفتیم.😇
محسن از آن ها درخواست می کرد که در حقمان دعا کنند.🙏
یکی از مادران شهید گفت: "الهی خدا یکی مثل خودتون رو نصیبتون کنه!"😊
این دعا تلنگری شد برایمان. محسن گفت:
"نه حاج خانم! بگو یکی بهتر از خودمون رو نصیب کنه."😄
از آنجا تلاش کردیم برای بهتر شدن. روی خودسازی خیلی کار می کردیم.
برگرفته از کتاب #سربلند
صفحه ی ۱۰۷
#داداش_محسنم🌿
| @mohsenhojaji14 |🌱
جمعه ها زمان رفتنمان به تخت فولاد را با ساعت کلاس اخلاق آیت الله ناصری
تنظیم می کردیم. مدام نکته برداری می کرد.👌📝
از آنزمان، بیشتر به خودش سخت می گرفت. روزه های مستحبیاششروع شد؛
مخصوصاً در ایام خاص.☺️
سال آخر مجردیاش کل ماه شعبان را روزه گرفت.😇
جمعه ها بعد از نماز ظهر را می افتادیم سمت تخت فولادو سر خاک حاج احمد
افطار میکرد.🥣🍎
لابهلای این کلاسهای اخلاق، آقای خلیلی به مناسبت هفته دفاع مقدس،
حاج حسین یکتا را دعوت کرد موسسه. حاج حسین آنچه درباره "انقطاعالیالله"
صحبت کرد که وقتی به انقطاع رسیدی خدا تو را می خرد و وقتی خدا تو را
بخرد، شهید می شوی...😍
💜🌸🌱
منبع◉‿◉
کتاب #سربلند✨
"داداشمحس♥️نم"
| @mohsenhojaji14 |🌸🌱
••🍪🐿''↯
#خاطره
از وقتی رفت توی سپاه نگرانش بودم ...😢
سید رضا نریمانی شعری دارد که می گوید: ( یه دسته گل دارم برای این حرم می دم .... )
روی این شعر حساس بودم اگر می شنیدم به هم می ریختم😔کسی حق نداشت توی خانه ی ما این مداحی را گوش کند یا بخواند✨🌱
🖋محمد رضا حججی _پدر شهید
-----------------‹❁›-----------------
🙊⃟🥥¦⇢ #شهیدمحسنحججی
🙊⃟🥥¦⇢ #سربلند 🌏✨
•••❥𖦹 @mohsenhojaji14🌤
••💙❄️''↯
#دعـا_کـن_فـقـط!
هر شـب وسـط های های گریه هاش می زد روی شانه ام:
رفیق! دعا کن منم این طور شهید بشم💔
وقتی از ارباً اربا شدن علی اکبر (ع) می خواند
وقتی از گلوی بریده حضرت علی اصغر (ع) می گفت...
وقتی از جدا شدن دستان حضرت عباس (ع) می گفت...
وقتی از بی سر شدن امام حسین (ع) ضجه می زد و...
حتی از اسارت حضرت زینب (س)
یک شب از دستش کلافه شدم، بهش توپیدم:
"مسخره کردی ما رو هر شب هر شب دوست داری یه شکلی #شهید بشی!
لبخندی زد و گفت: "حاجی، دعا کن فقط!
برشی از کتاب #سربلند
----------------‹❁›----------------
🦋⃟🚙¦⇢ #سربلند
🦋⃟🚙¦⇢ #داداش_محسنم
•••❥𖦹 @mohsenhojaji14🌤
••♥️🍒''↯
🎙جابر،جابر،احمد...🎙
محسن حتی پیش بینی سر بریدنش را حم کرده بود...😭
محسن عزیز را در شهر القائم عراق چرخاندند، دستهایش را جدا وسنگبارانش کردند، شکنجه دادند و دست آخر سرش را بریدند و به آرزویش که همان شهادت زینبی بود رساندند....🕊
حاج قاسم اما آتش غیرت شده بود. پیام داد و به داعش گفت: ای حیوانات انساننما، ای فرزندان اسراییل و آمریکا، منتظر باشید. به زودی انتقام خون شهید حججی را میگیریم. به شدیدترین شکل ممکن😌👊🏻
-----------------‹❁›-----------------
🐞⃟🚗¦⇢ #داداش_محسنم
🐞⃟🚗¦⇢ #سربلند
•••❥𖦹 @mohsenhojaji14🌤
اپلیکیشن #سربلند
لینک دانلود نرم افزار سربلند:
(ویژه شهید مدافع حرم #محسن_حججی)
https://cafebazaar.ir/app/hojaji.rastakehonar.ir/?l=fa
هر شب وسطِ های های گریه هایش می زد روی شانه ام:
"رفیق!دعا کن منم اینطور شهید بشم"
وقتی از اربا اربا شدن علی اکبر(ع) میخواند،
وقتی از گلوی بریده ی حضرت علی اصغر(ع) می گفت،
وقتی از جدا شدن دستان حضرت عباس(ع) می گفت،
وقتی از بی سر شدن امام حسین(ع) ضجه می زد
و حتی از اسارت حضرت زینب(س)...
یک شب از دستش کلافه شدم،بهش توپیدم:
"مسخره کردی مارو هرشب دوست داری یه شکلی #شهید بشی!!
لبخندی زد و گفت:
"حاجی دعا کن فقط!"💔
برشی از کتاب #سربلند
「@mohsenhojaji14」