من وتو ای برادر هردو از مهد دلیرانیم
من وتو هردو از این سر زمین راد مردانیم
منو تو هردو از این کشوریم واهل ایرانیم
خدارا بنده ایم وامت ختم رسولانیم
من وتو با علی وآل پیوندی کهن داریم
من وتو هر دو با هم ناله یابن الحسن داریم
من وتو هر دوتا باهم عبور از موج خون کردیم
میادین را زخون خویش ویاران لاله گون کردیم
عدوی دین وقرآن وشریعت را زبون کردیم
رژیم منحط طاغوتیان را سر نگون کردیم
من وتو هردو همدینیم وهمرزمیم وهمسنگر
من وتو بیعت دیرینه ای بستیم با رهبر
از آن روزی که باهم یا علی گفتیم در میدان
شدیم آماده بهر جانفشانی در ره جانان
به یک دست اسلحه در دست دگر بودمان قرآن
تجاوز کار بد اندیش را راندیم از ایران
جهاد اصغر آن بود و جهاد اکبر است امروز
جهاد با هوای نفس جانفرسا تر است امروز
گرفتاریم ما - هر دو گرفتار بلا هستیم
خداشاهد بود بر ما – که هردو مبتلا هستیم
اگر چه ظاهرا در زمره ی اهل ولا هستیم
ولی گه گاه – ما هم تابع نفس وهوا هستیم
اگر بر نفس اماره ظفر یابیم سر سختیم
وگر او را بود بر ما ظفر - والله بد بختیم
یقینا دین وقرآن امتی بیدار میخواهد
پیمبر پیروانی زیرک وهشیار میخواهد
علی هم یاوری چون میثم تمار میخواهد
مقام رهبری هم ناصر و غمخوار میخواهد
ولایت ریشه گر در جان مادارد چه غم داریم
اگر سید علی داریم در دنیا چه کم داریم
اگر ما هردو امر رهبر خود را خریداریم
اگر ما طاعت و فر مانبری از رهبری داریم
اگر ما واقعا دلسوز و آگاه وفدا کاریم
اگر از ضد دین ودشمن اسلام بیزاریم
چرا این جامعه امروز یک رنگ دگر دارد
گمانم خصم دین در دامنش سنگ دگر دارد
مگر نه اینکه ما از نسلهای سر بدارانیم
مگر نه اینکه ما هم اهل دین هم اهل ایمانیم
مگر نه اینکه ماهم وارث خون شهیدانیم
مگر نه اینکه هم عهدیم وپابند به قرآنیم
چرا از یاد خود بردیم اهداف شهیدان را
چرا پس گم نمودیم این چنین معیار ومیزان را
شهیدان بهر عدل وداد جان دادند –میدانیم؟
نه تنها جان – که مال وخانمان دادند میدانیم ؟
همه هستی برای آرمان دادند - میدانیم ؟
به عشق مهدی صاحب زمان دادند میدانیم؟
فقط یک نام باقی مانده برهر کوی وهر برزن
اگر جز این بود پس بی محابا – باز گو با من !
شهیدان جان فداکردند تا دین بارور گردد
رواج از هر جهت احکام حی دادگر گردد
برای جامعه تبیین – امر خیر وشر گردد
ستمها ریشه کن گشته عدالت مسقر گردد
چه کس مانع برای آرمانهای شهیدان است
چه کس مطلوب قرآن وچه کس مطرود قرآن است ؟
چرا از یادها بردیم آمال شهیدان را؟
چرا بردیم از خاطر وصیتهای آنان را؟
بگو با من فرنگستان چرا کردیم ایران را؟
چرا از یاد بردیم آنهمه میثاق وپیمان را ؟
چنان سرگرم زرق وبرق دنیائیم واویلا !
زخود غافل شده خودرا نمی پائیم واویلا !
چرا چون بی تفاوتها چنین سردیم وبی روحیم
چه پیش آمد که ما راه شهیدان را نمی پوئیم
چرا از امر بر معروف ما حرفی نمی گوئیم
چرا با منکر احکام دین گه گاه همسوئیم
چه شد آن غیرت دینی اگر هستیم دین باور
چه شد غافل شدیم اینگونه از احکام پیغمبر
بیا بار دگر بهر خدا در سایه وحدت
بیا تا هر دو بر بندیم باهم دامن همت
بیا تا بار دیگر وارهیم از سایه خفت
که مارا هست در ظل ولایت شوکت وقدرت
بیا تا تحت امر پیشوای خویشتن باشیم
بیا مرد عمل باشیم نه اهل سخن باشیم
ما زنسل سر بدارانیم ای دشمن بدان
ملت هشیار ایرانیم ای دشمن بدان
عرض خودرا برده ای و می بری زین دشمنی
زآنکه ما امت مسلمانیم ای دشمن بدان
تربیت گشتیم در دامان اسلام عزیز
پیرو اسلام وقرآنیم ای دشمن بدان
کشور شیعی است اینجا شیعه یعنی پیروی
پیرو ختم رسولانیم ای دشمن بدان
با علی ویازده فرزند او بستیم عهد
آری اهل عهد وپیمانیم ای دشمن بدان
در مقام بندگی در بارگاه کردگار
رهرو راه امامانیم ای دشمن بدان
دین ما دین دفاع از پایگاه حق بود
در دفاع از دین شتابانیم ای دشمن بدان
هرکه بر ما تاخت می تازیم بر او لاجرم
لحظه ای ساکت نمی مانیم ای دشمن بدان
آزمودی بارها مارا به انواع الحیل
دیده ای چون تیغ برانیم ای دشمن بدان
اولین اخطاررا داده خدا اندر طبس
شامل الطاف یزدانیم ای دشمن بدان
هشت سال از جنگ تحمیلی گواهی میدهد
فاتح پیکاروجولانیم ای دشمن بدان
کشته ها دادیم در دفع تجاوز گر بلی
شاهد خون شهیدانیم ای دشمن بدان
آی استکبار اینجا نیست افغان وعراق
خود ، تودانی، مرد میدانیم ، ای دشمن بدان
گر به تسلیحات خود نازید ازراه غرور
ما به ایمان بر تر از آنیم ای دشمن بدان
صحبت تحریم ها پیوسته آمال شماست
ما ، کجا و کی هراسانیم ؟ ای دشمن بدان
ما ، در این تحریم علم هسته ای را یافتیم
خوب میدانید ومیدانیم ای دشمن بدان
ما توانمندیم در ظل عنایات خدا
اهل تدبیریم وبرهانیم ای دشمن بدان
با جوانان غیور وملتی با اقتدار
از تقابل کی گریزانیم ای دشمن بدان
دائما این ملت ما یک دل است ویک صدا
بی یشماران جسم و،یک جانیم ای دشمن بدان
کشور ما کشور مهدی آل مصطفی است
ما ورا از جان نثارانیم ای دشمن بدان
نائب او سید الاعلام اگر فرمان دهد
جان استکبار بستانیم ای دشمن بدان
پس به ناوجنگی خود هیچگه دل خوش مدار
زآنکه ما ، در بحر، طوفانیم ای دشمن بدان
گور ها اینجا برایتان همه آماده است
آگهید از راستگویانیم ، ای دشمن بدا
تا که با حقیم حق با ماست در هر برهه ای
دائما پیروز میمانیم ای دشمن بدان
قدس را آزاد می سازیم ودربیت القدس
مانماز عشق میخوانیم ای دشمن بدان
شک نکن ، یک روز را با اتحاد مسلمین
صهیونیزم از قدس می رانیم ای دشمن بدان
ذات حق در سوره جمعه زما بنمود یاد
آری آری قوم سلمانیم ای دشمن بدان
محسنی یکبار دیگر هم بگو از بهر خصم
ما زنسل سر بدارانیم ای دشمن بدان
منم شهید ، شهیدی که شاهدم همه جا
خدای داده چنین عزّت ومقا م مرا
منم شهید که شد میزبان من خالق
به میهمانی خود دعوتم نموده خدا
منم شهید که کردم معامله بادوست
میان آتش ودود وگلوله ها جانرا
خدای بود خریدار ومن فروشنده
ثمن بهشت خدا بود وجان من کالا
منم کسیکه زجان دست شسته ام به جهان
به جبهه رفتم وگشتم به راه دوست فدا
برای عزّت اسلام ونهضت وقرآن
شده است سینه ام آماج تیرهای بلا
منم شهید که با خون علیه ظلم وستم
قیام کرده ام وداده ام سر وجان را
منم شهید که برخاستم به امر ولی
به آبیاری با خون به پای نخل ولا
منم شهید که گفتم میان مسلخ عشق
به سجده جمله سبحان ربی الاعلی
منم شهید که ثار الله است امام من
نثار راه حسین کرده ام سر وجان را
برای آنکه به ذلت نداده باشم تن
برای آنکه به نهضت دهم بهاء وبقاء
برای آنکه تجاوز گران ادب گردند
برای آنکه نباشد دگر عناد وجفا
شده است پیکر من قطعه قطعه از ره کین
به دست کافر بعثی زشت خوی دغا
شما که از غم هجران من عزا دارید
به پاس حرمت من کرده اید عزا بر پا
نگفته اید به خود لحظه ای برای چه
شهید هستی خود را نموده است فدا
نگفته اید چرا دست شست از جانش
زمادر وپدر وخانواده گشت جدا
به این تفکر اگر لحظه ای بیاندیشید
نمیشوید دمی غافل از طریقه ما
که راه وخط شهید است خط وراه حسین
خط تمام شهیدان روز عاشورا
خط حبیب وخط مسلم وخط عباس
خط علی ی اکبر وقاسم دوسرو ماه لقا
شهید آمر معروف بود مثل حسین
شهید ناهی منکر بُدی چوخون خدا
هر آنکه پیرو راه شهید دین باشد
بود محافظ اهداف عالی شهدا
هر آن که ناهی منکر نباشد از ما نیست
هر آنکه آمر معروف نه ـ زماست جدا
اگر دریغ کنید آنچه را که بود هدف
یقین جواب ندارید روز وانفسا
چه شد که یافت گناه وفساد وفتنه رواج
چه شد زیاد شما رفته آرمان ما
چه روی داده که ارزش شده است بی ارزش
رواج از چه گرفته است ضد ارزشها
حجاب ارزش زن بود پس چه شد اینک
رواج یافته اینگونه بد حجابیها
مگر نه اینکه مسلمان وادعا دارند
به پیروی بهین دختر نبی زهرا
اگر که فاطمه از کور روی می پوشاند
چرا حذر نمیکنی ای بد حجاب از بینا
جوان ما که زمانی حماسه سازی او
هماره بود زبان زد به مردم دنیا
چه روی داده که الگو بگیرد از دشمن
بمن بگوی که راه از کجاست تا به کجا
بسیجیان به کجائید از چه خاموشید
عدوست در پی تسخیر خاکریز شما
چو دیدم این همه نا باوری به خود گفتم
که کاش جسم تو میماند در همان صحرا
در آن جزیره ام الرصاص ماندن به
ززهر خند ه این دشمنان دوست نما
زبان من شده ای «محسنی »دراین محفل
شفاعت تو به روز جزا بود با ما
ما به نیروی خداوند اتکا خواهیم کرد
تکیه بر الطاف حی کبریا خواهیم کرد
با عنایات ولی عصر آن روحی فداه
پشت استکبار وشیطان را دوتا خواهیم کرد
خصم قرآن است صهیونیسم وشیطان بزرگ
هردو را با منطق قرآن فنا خواهیم کرد
بهر استقلال وآزادی ودین یک لحظه هم
نیست ماراخامشی فریاد ها خواهیم کرد
با ولی امر دین پیمان دیرین بسته ایم
ما به آن پیمان زجان ودل وفا خواهیم کرد
پهلوی را خلع ید کردیم باتکبیر ها
مشت استکبار هم بی شبه وا خواهیم کرد
هرکسی دشمن شود با ماچو صدام دنی
با طناب دار اورا آشنا خواهیم کرد
دشمن ما نقشه های گونه گون دارد به سر
نقش بر آب عدم هر نقشه را خواهیم کرد
دلخوشی هایش بود بر هجمه فرهنگیش
شادی اورا مبدل بر عزا خواهیم کرد
گر به تسلیحات وناو جنگیش دارد غرور
غرقشان یکباره در موج بلا خواهیم کرد
از زبان ما به آمریکا واذ نابش بگو
ما خلیج فارس را گور شما خواهیم کرد
هرچه با ما بد نماید عرض خودرا می برد
چون تمام آرزویش را هبا خواهیم کرد
آی استکبار این جا نیست افغان وعراق
جسمتان با تیر غیبی آشنا خواهیم کرد
ما زنسل سر بدارانیم ویاران حسین
ما هماره با خدا بیع وشرا خواهیم کرد
بهر این نهضت هزاران گل زما پرپر شده
پاسداری ها زخون لاله ها خواهیم کرد
ما که مدیون شهیدانیم در این انقلاب
با بهای جان دفاع از این دما خواهیم کرد
ما بسیجی ها بسان تندر طوفنده ایم
آنچه حق فرمان دهد ما باشما خواهیم کرد
خصم دائم صحبت از تحریم دارد بهر ما
ارتزاق خود زحیث ما تشا خواهیم کرد
ما ازاین تحریم علم هسته ای را یافتیم
پیش رفت بیش ازاین هم بعد ها خواهیم کرد
قدس را آزاد می سازیم با لطف خدا
ما فلسطین حقیقی را به پا خواهیم کرد
هرکه مظلوم است در عالم ورا یاری کنیم
نفی ظلم وظالمان در صحنه ها خواهیم کرد
نوکران اجنبی را هم زقول ما بگو
سرب داغ اندر دهان ژاژ خوا خواهیم کرد
ما توانمندیم وبا یاری خلاق جهان
راز بد خواهان ملت برملا خواهیم کرد
با اطاعت از ولی امر وبا فرمانبری
مفرغ جانهای خودرا کیمیا خواهیم کرد
هرکه قلبش می طپد بهر ولایت در جهان
ما به درگاه خدا بهرش دعا خواهیم کرد
هر که با نوک قلم بر ما خیانت می کند
آن قلم را خرد بی چون وچرا خواهیم کرد
دوستی داریم با روحانین از جان ودل
دشمنی با هر چه روحانی نما خواهیم کرد
گر لباس دوست پوشد خصم وآید بین ما
با شناسائی زجمع خود جدا خواهیم کرد
با خودی ها مهربان وبا اجانب در ستیز
اینچنین بر خورد با خصم دغا خواهیم کرد
با زبیر وطلحه وبا عمر عاص واشعری
جنگ خونینی به یوم الاقتضی خواهیم کرد
یاوه گویان که مزدورند وضد انقلاب
با همه بر خورد در حد سزا خواهیم کرد
خصم ما، درجبهه مارا بهترازهر کس شناخت
خوب میداند که ما با او چها خواهیم کرد
بهر تطمیع ار دهد کاخ سفیدش را به ما
ماکجا دامان رهبر را رها خواهیم کرد
هرکه تضیف ولایت می کند با او بگو
هیچ می داند که ما با او چها خواهیم کرد
جان این امت بهای اقتدار رهبری است
دشمنان رهبری را بی بها خواهیم کرد
سید الاعلام اگر فرمان دهد بی چند وچون
سر زپیکر های خصم دون جدا خواهیم کرد
سید الاعلام ما سید علی ی خامنه است
هستی خود را برای او فدا خواهیم کرد
چشم دشمنهای ما باشد سوی اذنابشان
چشمشان را کور با تیر ولا خواهیم کرد
ما زخونهای شهیدان پاسداری می کنیم
شادمان قلب زعیم ومقتدا خواهیم کرد
آرزوی دشمنان ما شود نقش بر آب
در عمل ثابت حصول مدعا خواهیم کرد
محسنی گوید که پیروزی بود از آن ما
چون همیشه ما توکل بر خدا خواهیم کرد
من مسلما نم مسلمان هست تسلیم خدایش
راضیم بر آنچه کاندر آن بود حکم وقضایش
خویش را بنموده ام تسلیم محض امر ورایش
گفت، جان . فوراً نمودم جان شیرین را فدایش
هر که شد تسلیم امر ونهی ذات حق تعالا
با شهادت میهمان حق شود در عرش اعلا
من می قالو بلیٰ از دست ساقی نوش کردم
امر رهبر را چو فرمان الهی گوش کردم
برگ برگ دفتر تاریخ را منقوش کردم
شعله های جنگ را با خون خود خاموش کردم
من تجاوز کار را کردم ادب با امر رهبر
سیلی جانانه از من خورد آن بعثی کافر
من که جان وهستیم را در مسیر عشق دادم
مرد جنگ ومرد رزم ومرد پیکار وجهادم
بهر تحکیم ولایت پا در این وادی نهادم
پا نهادم اندر این وادی ، رسیدم بر مرادم
زآنکه سودا کرده ام من با خدا جان وسرم را
برده پیش خود مرا ، تا هدیه کردم پیکرم را
اینکه می بینید قطعه قطعه گشته پیکر من
یا اگر دشمن جدا بنمود از کینه سر من
ور شده آماج تیرش عضو عضو دیگر من
زین ستم در سوک وغم بنشسته عمری مادر من
جان فدا بنمودنم جز بهر حفظ دین نبوده
طاعت وفرمانبری بوده است وغیر از این نبوده
یاد داری روزگاری را که آن بعثی کافر
بی جهت شد حمله ور از هر طرف بر خاک کشور
تاخت بر ما از زمین واز هوا از بحر واز برّ
دود بود آتش وخون بود خوزستان سراسر
ناگهان ُغرّید شیر پیر وفرمان کرد صادر
ُبود در فر مان او قدرت به امر حیّ قادر
حکم اولی الامر را از جان ودل گشتم پذیرا
هر چه فرمان داد آن پیر خدا من کردم اجرا
خصم تا دندان مسلّح را نمودم خوار ورسوا
ُبود رمز حمله هایم نام مهدی نام زهرا
خاکریز دشمنان را یک به یک تسخیر کردم
خصم را تسلیم خود با نعرۀ تکبیر کردم
فخر من این بس که محبوب القلوب انبیایم
مورد لطف وعنایت از طریق اولیایم
شیر روز وعابدشب در میان جبهه هایم
مفتخر هستم که اینک بر سر خوان خدایم
من شهیدم شاهدم اسطورۀ صبر وشکیبم
من نمردم، زندگیّ جاودانه شد نصیبم
با فدا کاری وایثار وبه خون غلطیدن ما
با تجاوز کار بعثی روز وشب جنگیدن ما
دل زلذّات وخوشی های جهان ببریدن ما
مرگ را با چشم خوددیدن ولی خندیدن ما
ارمغان آورد از بهر شما آزادی اکنون
دارد این آزادی وآزادگی ها ریشه در خون
حرمت خون شهیدان را نگهداری نمائید
رهبری را با اطاعت نصرت ویاری نمائید
بهر حفظ این نظام از مهر غمخواری نمائید
مؤمنین ، از خائنین اعلان بیزاری نمائید
آرمان ما شهیدان نهضت ودین وکتاب است
بهر مردان غیرت وبهر زنان حفظ حجاب است
مرحبا بر خواهری که با حجابش یار دین شد
حافظ خون هزاران کشته در این سرزمین شد
با حجابش ، با عفافش، فخر هر فخر آفرین شد
زینبی شد، زینت وزین امیرالمؤمنین شد
لعن حق بر آن زنی کمداً(که عمداً) نماید بد حجابی
روز محشر ، نزد داور، دارد او آیا جوابی؟
از خیانت کاری بعضی دو صد افسوس وفریاد
زحمت مارا چگونه عدّه ای بردند از یاد
نارضایم از نمک نشناسی اینگونه افراد
لعن ونفرین خدا بر آنکه خون ما هدر داد
هر کسی در هر مقامی خون ما گیرد ندیده
قعر دوزخ را خدا داند برای خود خریده
من شهیدم پیروی کردم زفرزندان طاها
چون ، شنیدم داستان غم فزای کربلا را
گفته اند آنجا حسین بن علی تنهای تنها
نالۀ هل من معین می زد عزیز جان زهرا
دیدچون غرقه به خون عبّاس وعون وجعفرش را
قاسم و عبدالله وشبه پیمبر اکبرش را
من به گوش جان شنیدم نالۀ هل من معینش
دیده ام با چشم دل زد سنگ خصمی بر جبینش
غرق در خون گشت آن زیبا جمال نازنینش
دشمنش کرده احاطه از یسار واز یمینش
من زجا بر خواستم تایاری مولا نمایم
جسم وجانم را فدای زادۀ زهرا نمایم
من شهیدی از شهیدان رۀ دین خدایم
من یکی از پیروان زادۀ خیرالنسایم
شد حسین بن علی از روز اول مقتدایم
کمترین عبد وغلام آن امام سر جدایم
من از آن روزی بدنیا آمدم بودم ولائی
شیر پاک مادرم کرده مرا کرببلائی
****
از همان روزی که جا در دامن مادر نمودم
شد عجین مهر حسین بن علی در تار و پودم
تا به خاک درگه مولای عالم چهره سودم
گشت عاشورائی، از سر تا به پا کُلِّ وجودم
آرزویم بود با اهل ولا محشور گردم
با شهیدانِ شهید کربلا محشور گردم
*******
جملۀ یا لیتنا تا گشته جاری از زبانم
وا شده ابواب گوناگون برای امتحانم
شد مجسّم روز عاشورا به پیش دیدگانم
کربلارا با بلایش تا که دادندی نشانم
چون حسین بن علی را بی معین ویار دیدم
هر بلارا با ولای زادۀ زهرا خریدم
******
کُلُّ ارضٍ کربلا در عهد ما معنا گرفته
کربلا بار دگر در کشور ما پا گرفته
دشمن عزمِ نیست و ، نابودی مارا گرفته
با تجاوز بر وطن ، این دشمنی بالا گرفته
امر روح الله صادرشد، دفاع از بهر کشور
در اطاعت ملت ما شد بسیج از امر رهبر
****
من به امر رهبرم عازم شدم بر جانفشانی
جان خود برکف گرفتم بهر امر مرزبانی
رفتم وجنگی نمایان کرده ام با خصم جانی
در مصافِ با عدو گردیده ام من آسمانی
جسم من در جبهه باقی ماند وجاویدالاثرشد
روح من در عرش مهمان خدای دادگر شد
****
با تلاش ارتشی ها وسپاه نام آور
با فدا کاریّ مجموعِ بسیجی دلاور
دشمنان با عزم ما مغلوب گردیدند آخر
خون ما شد موجب رسوائی خصم ستمگر
کشور ما سربلند وفاتح وپیروز گشته
سر نگونی قسمت صدام جنگ افروز گشته
****
یادتان می آید آن روزی که عازم گشته بودیم
در کنار هم سرود عشق ووحدت خوانده بودیم
حفظِ پشت جبهه ها را وا گذارتان نمودیم
ما به ایثار وشهادت ره به رویتان گشودیم
از چه رو بعضی تغافل پیشه بنمودید یاران
این خیانت نیست با خو ن یکایک از شهیدان
****
جسم ما از ترکش خمپاره ها شد پاره پاره
مانده یا در حور یادر دشت پُر از سنگ خاره
خون مارا پاسداری از شما باید هماره
راه مارا ، پیروی باید ، نه با یک یادواره
پس وصیتهای ما باید شود آویزۀ گوش
ظلم برماهست گرفرمان رهبر شد فراموش
******************
قطره قطره خون پاک ما بهای انقلاب است
انقلاب ما دوامش دین وایمان وکتاب است
خواهران را سنگر محکم عفاف است وحجاب است
با برادرهای خوبم عاجزانه این خطاب است
حفظ این کشوردوامش هست درفرمان رهبر
کن اطاعت از فرامینش هماره ای برادر
****
ما فدا گشتیم تا اسلام جاویدان بماند
حکم پیغمبر بماند مکتب قرآن بماند
روح یکرنگی بماند وحدت وایمان بماند
قلبها رحمانی وبیزاری از شیطان بماند
یکصدائی کشور مارا چنان مشهور دارد
تا که دشمن را زهر گونه تجاوز دور دارد
****
راستی آیا که حاکم هست اکنون یکصدائی؟!
کار مسئولان همه آیا که می باشد خدائی؟!
عدل حاکم هست در این کشور حقّ و ولائی؟!
هست مسئولان مارا با شهیدان آشنائی؟!
در سخنرانی ی رهبر می توان فهمید آنرا
می توان دریافت حدِّ رد ویا تأئید آنرا
گوش کن تا زشهیدان سخن آغاز کنم
سخن آغاز از آن خیل سر افراز کنم
زآنچه در سینه نهان داشتم ابراز کنم
تا به خون شهدا فخر کنم ناز کنم
که سر افراز ترینند شهیدان خدا
چه رفیع است ومنیع است مقام شهدا
راستی شد که بپرسیم زافکار شهید؟
شد ه آیا که بخوانیم از آثار شهید؟
یا مگر نور گرفتیم زانوار شهید؟
تا که آگاه شویم از دل بیدار شهید
شهدا را چه مقامی است خدا داند وبس
وصف شان را چه کلامی است خدا داند وبس
ُلبِّ معنای وفا را نه تو دانی ونه من
سیرۀ اهل ولا را نه تو دانی ونه من
معنی نور هدی را نه تو دانی ونه من
قدر وشأن شهدا را نه تو دانی ونه من
این شهید است که دریافت وفا یعنی چه
تبعیّت زرسول وزخدا یعنی چه
خون پاک شهدا هست چو مهر انور
قطره قطره همه احیا گر وهم روشنگر
خونبهای شهدا هست خدای داور
شیعه را هست شهادت زعسل شیرین تر
مرگ در بستر ، بر شیعه بسی دشوار است
که شهادت طلبی دائماً اورا کار است
چه مقامی شهدا راست پیمبر داند
اسد الله ، علی، ساقی کوثر داند
پسر فاطمه ثارالله اکبر داند
قمر هاشمی ، عباس دلاور داند
این چه سرّی است خدایا بنمایان بر ما
که تبلور کندآن فیض الهی در ما
شهدا شمع شب افروز برای بشرند
شهدا شاخصۀ مکتب خیر البشرند
شهدا نسل بشر را سوی حق راهبرند
مؤمنان را شهدا در همه جا تاج سرند
ما اگر تابع پیغمبر وقرآن هستیم
به خداوند که مدیون شهیدان هستیم
چه شد اینک که زخط شهدا دور شدیم
همه اندر طلب جاه وزر وزور شدیم
چشم داریم ولی کور تر از کور شدیم
کور گشتیم واسیر شب دیجور شدیم
رفت از یاد که بودیم وچه بر ما می شد؟!!
چه ستمها که به ما از ید اعدا می شد !!
گاه ما مدعی خط امامیم همه!
حافظ ویاور آن مشی ومرامیم همه!
به سخن اهل دوامیم و قوامیم همه!
مثلا مدعی حفظ نظامیم همه!
لیک در قول وعمل از همه سو فاصله هاست
طول این فاصله دانی زکجا تا به کجاست؟
با تو ای مدعی جبهه وسنگر گویم
نه برای تو که، بر خویش مکّرر گویم
نه همین ذکر لسانی است، به باور گویم
نه همین بار ،که صددفعۀ دیگر گویم
«به عمل کار بر آید ، به سخن دانی نیست»
کار ما روز جزا ،غیر پشیمانی نیست
بعضی امروز طلبکار تریم از شهدا!
به گمان آید، بیدار تریم از شهدا!
گوئیا اینکه، سبکبار تریم از شهدا!
یار را در همه جا، یار تریم از شهدا!
همه جا صحبتمان خط امام است بلی!!
در عمل فاصله داریم از آن نور جلی
بی گمان هر که جدا گشت زخط شهدا
می شود از خط پیغمبر واولاد جدا
نشنود گوش دلش حرف خدا را ابدا
زآنکه شیطان زندش در همه اوقات صدا
دل هر کس که شود خانۀ شیطان ای وای
کی شود جایکه خالق منان ای وای
«محسنی» پیروی از دین به سخن کافی نیست
جز به ایمان وعمل گر نبود وافی نیست
تو چه دانی که شهید از من وتو شاکی نیست؟!
اینهمه دوری ما از شهدا حاکی نیست؟
سعی کن عاشق دلخستۀ جانان باشی
گر مسلمانی می کوش چو سلمان باشی
ماه شهریور ویاد آوری از هفتۀ جنگ
گفت آن پیر که دیوانه ای افکندی سنگ
سنگ انداز چه شد؟کانهمه می گفت جفنگ
عزّت از ما شده و سهم عدو هم شد ننگ
این همه عزّت امروز زخون شهداست
آری از خون شهیدان وعنایات خداست
کجا نشسته ای امروز سفره سفرۀ کیست؟
مگو بمن که چرا جای میزبان خالی است!
به چشم دل تو ندیدی مگر بوقت ورود؟
که میزبان تو غیر از شهید شاهد نیست!
به گوش جان نشنیدی تورا خوش آمد گفت؟
نگفت با تو که اندوه ومحنتش از چیست؟
کنار سفرۀ این اسوه های با ایمان
روا بود که تعمق کنیم از دل وجان!!
***
هزار نکتۀ باریکتر زمو اینجاست
که غفلت از شهدابد ترین گناه و خطاست
وظیفۀ شهدا آنچه بود ایفا شد
به هوش باش که اکنون دگروظیفۀ ماست
مگر نبود که باهمدگر، یکی بودیم
صدا زحلق همه یکنواخت بر می خواست
چه شدکه ازمسیر شهیدان جداشدیم کنون
جدا شدیم زخط شهید خفته به خون
***
چرا زخاطره بردیم عهد وپیمان را
دفاع از شرف ومجد وعزّوایمان را
چه شد که درپی حذف گذشته ها شده ایم
گذشته ها ی پر ازشور راد مردان را
چرا زخاطره بردیم این چنین راحت
دلاوری وجوانمردی دلیران را
ندیده اید چه کردند درجزیرۀ خون
میان حور العظیم وجزیرۀ مجنون
***
قرار بود که باهم کنار هم باشیم
هماره پشت وپناه وقرار هم باشیم
قرار بود که تا قطره قطره خون باقی است
نفس نفس همه دم اعتبار هم باشیم
قرار بود که با کسب نور ایمانی
چراغ روشن شبهای تار هم باشیم
قرا ر بود خدائی شویم وقرآنی
شویم اسوه والگوی هر مسلمانی
***
قراربود که ما صحنه را نگهداریم
به ایدۀ شهداء نیز صحّه بگذاریم
قرار بود یکی گر شهید شد دگری
لوای سبز ولارا به غیر نسپاریم
نگفته ایم مگرتارمق بود در تن
به پاسداری خون شهید بیداریم
چه شد دچار چنین غفلتی شدیم بگوی
دچار غفلت ودون همتی شدیم بگوی
***
قرارها همه این بود تا زپیر وجوان
تلاش وسعی نمائیم با تمام توان
به روی کشور ویرانۀ ستمشاهی
بنا کنیم بنای نوینی از ایران
مگر که عهد نبستیم با امام عزیز
همان که بود بهین نائب امام زمان
قرار بود به پیمان وفا کنیم چه شد؟
حکومت علوی را بپا کنیم چه شد ؟
***
قرار بود که با عشق وشور وشیدائی
کنیم تکیه به توحید ودین یکتائی
قرار بود که مردان همه شوند علوی
و دختران وزنان هم شوند زهرائی
کجا قرار براین بود دختران وزنان
شوند بر سر هر معبری تماشائی
قرار بود که ناموس محترم باشد
وَ، زن هماره حریمش چنان حرم باشد
***
سفارشات شهیدان چه بود یاد آریم
دو باره باز نویسی کنیم وبنگاریم
به خط سرخ شهیدان اگر که پابندیم
اگر به ایده وآمالشان وفا داریم
اگر قبول کنیم اینکه تا ابد به شهید
تمام هستی خودرا به اوبدهکاریم
به روح پاک شهیدان به عترت وقرآن
هماره ایم سر افکنده نزد آن خوبان
***
قرا ربود مهذّب شویم کو تهذیب
قراربود مرتّب شویم کوترتیب
به جای آنکه مراقب شویم بر انفاس
شدیم در رۀ امیال نفس خود ترغیب
به جای آنکه مرکّب شویم با اسلام
ندانم از چه برون رفته ایم از تر کیب
شناسنامه ای، احمد ، علی و،زهرائیم
ولی ز شیوۀ آنها همه مجزّائیم
***
شهید از من وتو شاکی است ودلتنگ است
خدا گواست که این شکوه بهر ماننگ است
من وتوئی که برای شهید همرزمیم
چگونه دیدن این صحنه ها خوش آهنگ است
شهید کُشته نشد تا که ما سکوت کنیم
بپای خیز برادر که جنگ فرهنگ است
در آندلس چه نمودند را مبر از یاد
گرفته دشمن از آن شیوه باز استمداد
***
زجای خیز برادر هنوز دیر نشد
هنوز دشمن دیرین ما مدیر نشد
بیا علی زمان را مدد کنیم امروز
مدد کنیم ورا تا که بی نصیر نشد
هماره خصم برای ثقیفه می کوشد
بیا به معرکه تا مرتضا اسیر نشد
وگرنه فاطمه را باز میزند دشمن
مگو نگفته ای از چه تو این سخن با من
***
زمان یاری دین است هان مباش خموش
برای یاری دین بیشتر زپیش بکوش
گذشته دشمن ما غیر بود لیک امروز
خودی است اینکه پی جیفه آمده به خروش
مباد در صف اهل ثقیفه ات ببرند
بسان اهل ثقیفه مباش ودین مفروش
علی است حق وحقیقت کنار او باشیم
هماره گوش بفرمان و یار او باشیم
***
شهید کرد وصیت که با پیمبر باش
پس از پیمبر خاتم کنار حیدر باش
مدافع رۀ زهرا بمان کنار علی
ائمه را همه اوقات یار ویاور باش
اگر امام زمان را نمی توانی دید
تو با تمام وجودت مطیع رهبر باش
امام خامنه ای نائب المناب و ولی است
ما ملتی غیور از ایرانیم
ما از تبارِحضرت سلمانیم
درحصرِاقتصادیِ دشمنها
باجِدّوجهد خویش نمی مانیم
ما سالهاست که درحصریم درحصرنیزچشمۀ جوشانیم
دشمن!!توغافلی که خداباماست
زیرا عقیده مند به قرآنیم
قرآن کتاب راهنمای ماست
مامتّصل به رشته ی ایمانیم
مارازمرگ وموت نترسانید
ماوارثان خون شهیدانیم
قلدرمآب هرچه سخن گوئید
مائیم شیربیشه و، سلطانیم
آن هشت سال جنگ زخاطررفت؟! ماازهمان گروه دلیرانیم
امروزبا گذشته بسی فرق است
امروز نیز فاتح میدانیم
سوریه وعراق شما دیدید
مایکّه تازتر زشمایانیم
دیگررجز بس است ، که ماامروز
سونامی مخرّب وطوفانیم
ماملتی بسیجی وسر سختیم
جان برکفانه برسر پیمانیم
مارا اگرامام دهد فرمان
آنگاهتان ز ریشه بسوزانیم
تو محسنی دوباره بگوباخصم
ماازتبارحضر ت سلمانیم
سخن ازشهید است پس گوش کن
دگر حرفهارا فراموش کن
شهادت گرانقدر وارزنده است
شهید هر که شد تا ابد زند ه است
شهیدان که روزی خوران حقند
مکن شک که در آستان حقند
شهادت بود فوق آمالها
فراتر زهر گونه اقبالها
خدا عاشق طینت وخوی اوست
وعرش خدا نیز مینوی اوست
شهادت عجب واژه فاخری است
چه نور درخشنده وباهری است
شهید ارزش دین وایمان ماست
وخونش تمامی برهان ماست
چه دانیم از ارج و قرب شهید
نداند کسی جز خدای مجید
چه نیکو بیان کرد پروردگار
به قرآن خود رب ذوالأقندار
شهید عند رب است مأ وای او
ودر عرش داور بود جای او
که او بر رضای خدا کشته شد
بخونش در آمیخت ، آغشته شد
شهید هست خودرا نموده فدا
فدا کرد بهر رضای خدا
پی امر دین داشت کوشش شهید
دلش بهر احیای دین می طپید
شهید از پی آب ونان جان نداد
وجان جز به فرمان قرآن نداد
فرامین قرآن وپیغمبرش
همانند خون بود در پیکرش
اولی الامر را وه چه نیکو شناخت
وخود را مطیع اولی الامر ساخت
خدا چشم حق بین عطا یش نمود
واز بهر خود هم جدایش نمود
شهیدان که تسلیم امر حقند
در اوصاف اعمال هم مطلقند
کجا دیده ای بین نسل بشر
کسی چون شهیدان، ایثار گر
در آن روزگاری که طغیان گران
صف آراستند وهمه یک زبان
به نابودی ما قلم می زدند
وخنجر به ما دم به دم می زدند
چه کس جز شهیدان خط امام
نمودند بر تن لباس قیام
من آن روز بودم پی کسب مال
پی جمع آن از حرام وحلال
ولی آنکه چون شیر بر خصم تاخت
وکاخ ستم را چو ویرانه ساخت
کسی بود آیا به غیر از شهید؟
ویا غیر از این خط ومشی امید؟
شهیدان چه کردند آن روزگار
که عالم به آنها شده وامدار
چه کردند آنها ، چه کردیم ما؟!!
بگو ، راستی اهل دردیم ما؟!!
اگر اهل دردیم پس کو وفا
چه شد آن همه عهد وپیمان ما
بنا بود آن روز هر کس که ماند
شهید آن نهالی که با خون نشاند
کسی ماند اورا شود پاسدار
که از او بر آید همی برگ وبار
شهیدان چه نیکو وفا کرده اند
وجان را دراین ره فدا کرده اند
بنا بود پرچم نیفتد زمین
نماند زمین تا دم واپسین
علمدار با شیم با هست خود
رهایش نسازیم از دست خود
علم را بگیریم بر دوش جان
حفاظت نمائیم با جان از آن
که باشد به خون شهیدان بها
مبادا که سازیم از کف رها
که هستیم ما وامدارشهید
بها دادمان اعتبار شهید
مبادا به خونش خیانت کنیم
ویا رخنه در این امانت کنیم
اگر تا بدین جا رسیدیم ما
بدهکار خون شهیدیم ما
اگر سر بلندیم بین ملل
زخون شهید است اصل علل
نبودی اگر خون پاک شهید
چنین عزّتی کی به ما می رسید
بیا تا از این خون حمایت کنیم
بیا پیروی از ولایت کنیم
شهیدان سفارش چنین کرده اند
وصیت مگر غیر از این کرده اند؟
وصایای خیل شهیدان همه
هم از اول واوسط وخاتمه
نبوده به جز طاعت از رهبری
از این خط اطاعات وفرمانبری
تو ای «محسنی» خط نگهدار باش
علی زمان را مددکار باش
من فدائی دین وقرآنم
پیرو خاتم رسولانم
من مسلمام مؤمنم مردم
که مطیع خدای منّانم
مؤمنم مؤمنی که تسلیم است
اهل تفهیم وفهم و برهانم
دینمداری من زبانی نیست
عاملم باتمام ارکانم
دین من هست دین جهد وجهاد
رهروه راه پور عمرانم
پور عمران مرا بود مولا
من غلام همه امامانم
جان ومالم همه فدای حسین
این بودمتن عهد وپیمانم
دیده در راه صاحب الامرم
منتظر بهر ماه کنعانم
صاحب الامر مهدی زهراست
من هم اورا غلام دربانم
گرچه او غائب است از انظار
من دراین انتظار می مانم
حضرتش غائب است ونائب او
امر اگر داشت ،من بفرمانم
نائبش که علی ی خامنه ای است
امر اورا مطاع میدانم
امر او امر صاحب الامر است
می پذیرم به قیمت جانم
امراورا به جان پذیرفتم
پاسدار حرم شد عنوانم
به تأسّی زحضرت عبّاس
پاسدار حریم جانانم
حرم دخت مرتضی را من
با همه هستیم نگهبانم
همه بود ونبود من به فداش
بر غریبیش دیده گریانم
من فدائیّ زینبم بخدا
خاک راه امیر نسوانم
عهد کردم فدائیش باشم
ودر این عرصه مرد میدانم
جان خودرا گرفته ام کف دست
تا تن خصم را بلرزانم
نهراسم من از فدا شدنم
وارث ارث پیشوایانم
نگذارم که خدشه ای برسد
به حریمش سپر شود جانم
با رجز خوانیم به داعشیان
گفته ام کز دلیر مردانم
همه عالم خبر شوند که من
یک بسیجی زملک ایرانم
من برای شهادت آمده ام
در همه عمر طالب آنم
خون من هست سیل بنیان کن
این بود قول حیّ دیّانم
شیعه هستم شهادت ارث من است
پیرو سید شهیدانم
در دفاع از حریم آل رسول
جانفشانی است کار آسانم
به علی اکبر اقتدا کردم
رهرو راه رادمردانم
محسنی من بسیجی دینم
تا ابد جاودانه می مانم
مسلمـــانی بنـایش اتّحــــــاد است
بنـــایش اتحــــاد واعتمـــــاد است
مسلمــان حقیقــی مهــربــان است
صفــات خوبش ازهرسوعیان است
مسلمــان اهــل ایثــاروگذشت است
براین مبنی است کواهل بهشت است
مسلمـان نیست اهــل کینــه تـــوزی
مسلمــان کـی کنـــد آتش فـــروزی
دل شخص مسلمـان مثـل دریاست
پـی ارضــای حـق دائـم مهیّاست
مسلمـان دین پژوه ودینمـدار است
مطیــع حضرت پروردگـــار است
مسلمــان است ازاهــل مــــروّت
بــود ازدیگــر اوصـافش فتـــوّت
نمی بینـی دراوغیــرازنکــــوئــی
مسلمـــان دورباشـــدازدوروئـــی
مسلمـان شرم دارد بی حیـــا نیست
وفــا داراست هرگـز بی وفا نیست
بقـول وعهــد وپیمـان هست پابنـد
کـه باشد دردلش تر س ازخــداوند
مسلمـان در پـی کسب حـــلال است
و کسب باطلش بی شک محال ا ست
مسلمـــان راستـی اندیشمنـد است
به دستــورات دینش پایبنـــــد است
مسلمــان را قنــاعـت پیشــه باشد
مسلمــان صــاحب اندیشـــه باشد
نبـاشد کـــاراواصــــراف وتبـــذیر
بــود راضی به آنچه هست تقـــدیر
مسلمــان نیست هـرگــزمـردم آزار
یقیــن از مــردم آزار است بیـــزار
مسلمـــان بنـــــدۀ ربّ ودود است
مسلمــان حقیقی کـــی حسود است
اخوّت در مسلمـانی است یک اصل
زوحـد ت میتوان شد با خـدا وصل
مسلمــــان تفــــرقه انگیــــز نبود
واعمـــالش گنـــاه آمیــــز نبـــود
مسلمــان با تبـــــرّی وتـــولّاست
همــاره پیــرواهــداف مـــولاست
بــود تسلیـــم امــردیــن مـــداوم
بمثـل کــوه سخـت است ومقـــاوم
مسلمان با خودی ها مهربان است
به دشمن چون رسدآتشفشا ن است
اشـــــدّاء علــی الکـفّـــار باشـــد
خــودی را مهــربان بسیــار باشد
نفس حـق وقدم حـق و سخن حـق
ودارد دشمنــی بـا هــرچــه ناحـق
چنیـن شخصیتــی باشد مسلمـــان
کـــه باشد تابــع عتــرت وقــــرآن
توهم ای «محسنی» دائم چنین باش
مــرید راه مــولــی المـتقیـن با ش
روزی که شنیدیم حرم درخطر افتاد
ازاین خبرمؤلمه جان در شررافتاد
وقتی که شنیدیم معاویه صفتها
با کینه دیرینه به ذریه زهرا
شرمی ننمایند زپیغمبر وآلش
با شند پی حذف مقامات وجلالش
آندسته که ازدین خداوند به دورند
اندر پی نابودی وتخریب قبورند
این است پیام همه ی آل امیه
تبدیل به ویرانه شود قبر رقیه
تهدید نمودند به هر روز وبه هرشب
بر حمله وهتک حرم حضرت زینب
گفتیم که تا جان به تن ماست محال است
این عرصۀ شیراست نه که جای شغال است
آن کور دلان بیخبر از قهر خدایند
هم بیخبر از قدرت اصحاب ولایند
تا جان به تن شیعه وتا خون به رگ ماست
این پرچم توحید، برافراشته ، برپاست
هر گز نگذاریم که تکفیری کافر
تا حمله کند بر حرم دخت پیمبر
ما قطع نمائیم یقین پای ستم را
وز قلب محبّان بزدائیم الم را
حانرا به کف دست بگیریم وبیائیم
تا آن دو حرم را همه اوقات بپائیم
ما غیرتی هستیم وتوانمند ورشیدیم
در قید حیاتیم اگر باز شهیدیم
از مرگ نترسیم که ماراست شهادت
زین کشته شدنهاست که ماراست سعادت
هر قطرۀ خونی که زما ریخته ازتن
چون سیل شود از پی ویرانی دشمن
از بهر دفاع از حرم زینب کبرا
جانرا چه بهائی است دراین عالم دنیا
زیبد که شود جان دوعالم بفدایش
تا حفظ شود آن حرم وصحن وسرایش
بالله که دفاع از حرمش واجب عینی است
اینگونه کند فکر هرآنکس که حسینی است
مائیم غلامان غلامان علمدار
عباس صفت جان به کف آمادۀ ایثار
دادیم اگر دررۀ زینب سر وجانرا
دادند به ما سروری هردو جهانرا
هر کس که رسد در رۀ زینب به شهادت
سهمش نبود دردو جهان غیر سعادت
منم شهید ، شهیدی که شاهدم همه جا
خدای داده چنین عزّت ومقا م مرا
منم شهید که شد میزبان من خالق
به میهمانی خود دعوتم نموده خدا
منم شهید که کردم معامله بادوست
میان آتش ودود وگلوله ها جانرا
خدای بود خریدار ومن فروشنده
ثمن بهشت خدا بود وجان من کالا
منم کسیکه زجان دست شسته ام به جهان
به جبهه رفتم وگشتم به راه دوست فدا
برای عزّت اسلام ونهضت وقرآن
شده است سینه ام آماج تیرهای بلا
منم شهید که با خون علیه ظلم وستم
قیام کرده ام وداده ام سر وجان را
منم شهید که برخاستم به امر ولی
به آبیاری با خون به پای نخل ولا
منم شهید که گفتم میان مسلخ عشق
به سجده جمله سبحان ربی الاعلی
منم شهید که ثار الله است امام من
نثار راه حسین کرده ام سر وجان را
برای آنکه به ذلت نداده باشم تن
برای آنکه به نهضت دهم بهاء وبقاء
برای آنکه تجاوز گران ادب گردند
برای آنکه نباشد دگر عناد وجفا
شده است پیکر من قطعه قطعه از ره کین
به دست کافر بعثی زشت خوی دغا
شما که از غم هجران من عزا دارید
به پاس حرمت من کرده اید عزا بر پا
نگفته اید به خود لحظه ای برای چه
شهید هستی خود را نموده است فدا
نگفته اید چرا دست شست از جانش
زمادر وپدر وخانواده گشت جدا
به این تفکر اگر لحظه ای بیاندیشید
نمیشوید دمی غافل از طریقه ما
که راه وخط شهید است خط وراه حسین
خط تمام شهیدان روز عاشورا
خط حبیب وخط مسلم وخط عباس
خط علی ی اکبر وقاسم دوسرو ماه لقا
شهید آمر معروف بود مثل حسین
شهید ناهی منکر بُدی چوخون خدا
هر آنکه پیرو راه شهید دین باشد
بود محافظ اهداف عالی شهدا
هر آن که ناهی منکر نباشد از ما نیست
هر آنکه آمر معروف نه ـ زماست جدا
اگر دریغ کنید آنچه را که بود هدف
یقین جواب ندارید روز وانفسا
چه شد که یافت گناه وفساد وفتنه رواج
چه شد زیاد شما رفته آرمان ما
چه روی داده که ارزش شده است بی ارزش
رواج از چه گرفته است ضد ارزشها
حجاب ارزش زن بود پس چه شد اینک
رواج یافته اینگونه بد حجابیها
مگر نه اینکه مسلمان وادعا دارند
به پیروی بهین دختر نبی زهرا
اگر که فاطمه از کور روی می پوشاند
چرا حذر نمیکنی ای بد حجاب از بینا
جوان ما که زمانی حماسه سازی او
هماره بود زبان زد به مردم دنیا
چه روی داده که الگو بگیرد از دشمن
بمن بگوی که راه از کجاست تا به کجا
بسیجیان به کجائید از چه خاموشید
عدوست در پی تسخیر خاکریز شما
چو دیدم این همه نا باوری به خود گفتم
که کاش جسم تو میماند در همان صحرا
در آن جزیره ام الرصاص ماندن به
ززهر خند ه این دشمنان دوست نما
زبان من شده ای «محسنی »دراین محفل
شفاعت تو به روز جزا بود با ما
سالگرد سپهبدسلیمانی است
پنجمین سال سردارِ کرمانی است
روزپیروزی انقلابِ امام
روزهم عهدیِ قومٍ ایرانی است
مرگ برآمریکا، این شعارهمه است
مرگ بر اسرائیل،لعن بی خاتمه است
مرگ بر آمریکا مرگ بر اسرائیل ۲
یادسردارسلیمانیِ ما بخیر
یاد آن مردربانی ما بخیر
یاد آن اسوهٔ صبروجهد وجهاد
یاد الگوی قرآنیِ ما بخیر
درمسیر خدا، عاقبت شد فدا
بهراحیاء دین، دست وسر شد جدا
مرگ بر آمریکا، این شعارهمه است
مرگ بر اسرائیل،لعن بی خاتمه است
مرگ بر آمریکا مرگ بر اسرائیل ۲
یک به یک ملت ما سلیمانی اند
همه آماده از بهر جان افشانی اند
زن ومردو جوان وپیروبرنایشان
همه فرمانبررهبر قرآنی اند
ذکرشان یاعلیست روحشان با ولیست
هست وبود همه آقاسید علیست
مرگ بر آمریکا، این شعارهمه است
مرگ بر اسرائیل،لعن بی خاتمه است
مرگ برآمریکا مرگ براسرائیل ۲
سیلی یِ کوچکی خورده عدوازسپاه
که شده روزِ روشن به دو چشمش سیاه
انتقام سلیمانی ویاران او
سخت وویران کننده هست و،باشد به راه
میدهیم این پیام انتقام انتقام
تا شودریشه کن دشمن بدمرام
مرگ بر آمریکا، این شعارهمه است
مرگ براسرائیل،لعن بی خاتمه است
مرگ برآمریکا مرگ براسرائیل ۲
قصیده مربوط به زمان انتخابات
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
من بندۀ خدایم ودر دین احمدم
من امت پیمبر خاتم محمدم
آوای من رسا بود وبانگ من جلی است
روی کلام من همه با پیرو علی ا ست
شیعه دلش به نور ولایت منور است
شیعه هماره مجری فرمان رهبر است
شیعه مطیع امر ولایت بود مدام
شیعه دلش طپد همه دم بهر این نظام
گر قائلِ به قول خدا وپیمبریم
گر شیعه ایم وپیرو افکار رهبریم
گر پاسدار خون شهیدان کشوریم
بر بت شکن مُعین و،اگر خصم بتگریم
غفلت بس است ، دشمن ماپیش آمده است
گرگ است اینکه در شِبَه میش آمده است
هشدار ای برادر من خصم در پی است
واضح بگو که وقت تلاش تو، پس کَی است
امروز وقت جهد وتلاش است ویکدلی
باید که یکصدا همه گوئیم یا علی
باید که انسجام بگیریم این زمان
تا سر به جَیب غصّه نمایند دشمنان
باید نشان دهیم که ما اهل همتیم
ثابت کنیم دشمن ننگیم وذلّتیم
ما وارثان خون شهیدان کشوریم
سر باز رهبریم وعدوی ستمگریم
چای سئوال هست زخود پرس وجو کنیم
ازآنچه را گذشته کمی گفتگو کنیم
گر هوشیار وساعی وگر دل سپرده ایم
باید که دید تا زچه کس ضربه خورده ایم
غفلت بس است همت مردانه لازم است
امروز جدّ وجهد مُجدّانه لازم است
کرسی مجلس است که رأس امور ماست
بر خیز وکن قیام که وقت حضور ماست
مگذار چاپلوس ودورو ره بر آن برند
کاینها برای اجنبیان تحفه میبرند
اسلامی است مجلس ما دین شناس کیست
جای مدرّس است ، دگر جای شبهه نیست
این امتحان سخت بُوَد ساده مشمرید
این گنج ملّت است به هر سِفله مسپرید
ثابت کنیم ملت آزاده ایم ما
دل بر ولایت علوی داده ایم ما
پس روز جمعه زپیروجوان همه
از ابتدای صبح الی عصر وخاتمه
آراء خویش را به نمایندگان دهیم
با رأ ی خویش قدرت خودرا نشان دهیم
آن را که دین شناس وتعهد مدار هست
آن را که بر ولی فقیه هست پای بست
آن را که خادم است و ندارد به رو نقاب
خدمتگذاربوده چهل سال انقلاب
سرباز بود وجان به کف خویش داشته
بوده است بهر امر ولایت گماشته
خدمتگذار امت و رهبر بُدی مدام
همواره داشت در رۀ اسلام اهتمام
بایدکه رأی داد به سرباز جان نثار
ازبهر مجلسی که شود پرزاقتدار
تا دشمنان کشور ما دق به دل شوند
رسوا وسرفکنده شوندوخجل شوند
بگذار دشمنان زخجالت شوند آب
این است راه حفظ وحراست زانقلاب
یک رأی با بصیرت مامثل موشک است
ویران کننده صف کفار بی شک است
پس سعی کن که روزجمعه تو مهدوی شود
با انتخاب مهدوی ات معنوی شود
فصل فصل درخشش نور است
فصل جهد وتلاش جمهور است
فصل تعیین سر نوشت ماست
رو کنیم آنچه در سرشت ماست
درسرشت من وتو نور ولاست
نور قرآن ودین ونور خداست
ما رهی جز ره ولا نرویم
جز ره آل مصطفی نرویم
ما علی را شناختیم اوّل
دل به آن شاه با ختیم اول
جز علی کیست صاحب دل ما
به ولایش سرشته شد گل ما
از ازل رو به حیدر آوردیم
از علی ما جدا نمیگردیم
ما همه جانفدای مولائیم
همه ی ما گدای مولائیم
در بصیرت یگانه ایم همه
امتی جاودانه ایم همه
فصل بیداری وبصیرت ماست
موقع انعکاس سیرت ماست
با درون مایه ای که ما داریم
اتّکالی که بر خدا داریم
بِالطِّبَع روح منجلی داریم
پیروی از خط علی داریم
ما دراین راه آبدیده شدیم
ناب گردیده و چکیده شدیم
چهل ویکسال تجربه داریم
ما بصیرتمدار وهشیاریم
تجربه کرده ایم چندین سال
هرچه بُن مایه را ز وِزر وُ وَبال
لطماتی که خورده ایم بس است
می شناسیمش آنکه هم نفس است
رِأی خود رادگر هدر ندهیم
جز به یاران راهبر ندهیم
به کسی رأی میدهیم این بار
که نباشد فقط بفکر شعار
هر شعاری شعور میخواهد
راه تاریک نور میخواهد
نورلاینقطع مراد ماست
این همان روح اعتقاد ماست
اعتقادات مسلمین این است
ریشه هایش گرفته از دین است
هرکه دراین مسیرگام نهاد
تن به دریوزگی نداد ، نداد
آنکه قلبش منوّر از نور است
شک نداریم از خطا دور است
یک نشان پیروی زخطّ ولیست
تابع امر ونهی سید علیست
رهبر ما زبان اسلام است
نفسش بهر خلق پیغام است
ما در این انقلاب جان دادیم
مال با جان توأمان دادیم
سر فراز ارکه نام ایران است
از فدا کاری شهیدان است
خون پاک شهید دادبهاء
هم به ما هم به خاک کشور ما
نگذاریم عده ای بی درد
بنمایند خلق را دلسرد
به ولایت اگر که پابندیم
هان مبادا که چشم بر بندیم
مااگر دین پژوه ودین خواهیم
باید اول که چشم بگشائیم
رأی خود را به هر کسی ندهیم
امتیازی به ناکسی ندهیم
هر که مرد عمل بود مرد است
نه هر آنکس که خالی از درد است
هر که اهل جهاد بوده وهست
مؤمنِِ بر معاد بوده و هست
هست خدمت ورا سر افرازی
نیست دنبال طایفه بازی
نیّت او فقط رضای خداست
خدمتش هم فقط برای خداست
محترم بشمرد امانت را
کس ندیده از او خیانت را
هر که خدمت نموده است چنین
طول این چند سال بُود امین
این چنین شخص یاررهبر ماست
پیرو عترت پیمبر ماست
رأی بر او دهیم بی چه وچند
تا نیاید به انقلاب گزند
یاری از دین و انقلاب این است
دین ما زین طریقه تضمین است
یا علی هر که گفت معیار است؟!!
با علی هر که بود دیندار است
گفتن یا علی کجاست ملاک؟!!
با علی باش تا نگردی هلاک
یاوران علی سرافرازند
دین به دنیای خودنمی بازند
با علی باش اگر مسلمانی
مثل حاج قاسمِ سلیمانی
پاسداری نما زخون شهید
تاکه دشمن شود زتو نومید
با علی هر که ماند پیروز است
ورنه بی شبهه آتش افروز است
محسنی با علی اگر بودی
شک نکن راه راست پیمودی
شعری برا ایام انتخابات
🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼
گفت با من عارفی آدم شدن دشوار نیست
آدمیت جنگ با نفس است وجزاین کار نیست
هر که آدم شد زقرآن پیروی خواهد نمود
بر سرش اندیشه ای جز طاعت دادار نیست
هر که خواهد قرب جانان عشق وایمان لازم است
آری هر میثم که مثل میثم تمّار نیست
در جهان بسیار بر پاشد قیام وانقلاب
نهضتی چون نهضت آن پیر نیکو کار نیست
نهضتش دیگر جهانگیر است از لطف خدا
این جهانگیری به جزدر سایه ایثار نیست
نهضت آن پیر راحل با شهادت زنده ماند
جهد می باید ظفر با گفتن وپندار نیست
حفظ نهضت بستگی دارد به قانون نظام
وضع قانون کار هر بقّال و هر عطّار نیست
وضع قانون خبره می خواهد تعهد لازم است
این حقیقت هم مسلّم قابل انکار نیست
مجلس اسلامی ما بهر حفظ این نظام
یار می خواهد عمو این کارِ یار غار نیست
هر که میگوید فلانم یا فلان خواهم نمود
حرف بسیار است وصد یک را عمل در کار نیست
دیده ات را باز کن ای دوست وقت انتخاب
مشورت کن مشورت کردن بشر را عار نیست
با خدا جویان دانا شور کن بهر خدا
مشورت با این چنین افراد هم دشوار نیست
سعی کن در انتخاب اصلح ای اهل خرد
کرسی مجلس مکان از بهر هر عیّار نیست
اختیار خویش را در دست نا اهلان مده
چون زیانش کمتر از مرگ فضاحت بار نیست
کَی گَزیده می شود مؤمن دوبار از یک شکاف
رأی بی تدبیر هم کمتر زنیش مار نیست
ای برادر با تعهّد با تفحّص کار کن
مجلس اسلامی است این کوچه و بازار نیست
چشم دنیا سوی ایران است، ایرانی به هوش
این قضیّه بیش از این قابل اظهار نیست
آنقدر آسان بود تشخیص سَر از ناسَره
هیچ دوره مثل این دوره رهش هموار نیست
هر کسی که تابع امر ولیّ ورهبراست
غیر معیار ولایت بهر او معیار نیست
دوم اسفند بی تردید ثابت می کنیم
مجلس این دوره دیگرجای کج رفتارنیست
محسنی از بهر تکلیف وادائ دَین گفت
نیّتش غیر رضای خالق دادار نیست
خوش است آنکه زابتدا ، مدد بگیرم از خدا
تانشوم زخط او، ولو به لحظه ای جدا
تا زعنایتش کنم ، اداءِ حق شهدا
شهید می شود رضا،حقش اگر شود ادا
شروع کارها بود، به نام حی ذوالمنن
پی اداء دین خود، نمایم آغاز ِ سخن
من نه سخنورم که تا ،حق سخن اداء کنم
نه عالمم نه فاضلم ،که خواهم ادعا کنم
به ضعف خویش واقفم ، خطاست گر ریا کنم
سزد که روی التجا، به درگه خدا کنم
که ازعنایتش اگر، بازشود زبان من
مؤثر او فتد یقین، خلاصۀ بیان من
نشسته ایم جملگی ، به روی خوان شهدا
خدا کمک کند که من، شوم زبان شهدا
شکرخدا که گشته ام ،مدیحه خوان شهدا
هر آنچه گویم آن بود، داغ نهان شهدا
سزاست گفتنِ سخن، به خاطر دل شهید
نیست روابه غیرازاین، میان محفل شهید
هرکه حضوریافته ، دراین مکان وانجمن
خوش است گرکه بشنود، به گوشِ جان خویشتن
پیامشان که ارمغان، بود برای مرد وزن
برای نسل آتیه ، برای توبرای من
هماره برمن وشما ، شهیدمی کند خطاب
که من فدا شدم فقط ، برای دین وانقلاب
به جبهه رفته ایم ما ، برای حفظ این نظام
برای حفظ نهضت و، برای طاعت ازامام
نموده ایم خواب را ، به چشم دشمنان حرام
برایتان زخون خود،رسانده ایم این پیام
مباد آن که لحظه ای ، زرهبری جدا شوید
که مورد شماتت و، عقوبت خدا شوید
جهاد ما بدون شک ، برای آب ونان نبود
برای مال و مکنت و، برای خانمان نبود
برای میز یا مقام ، به کسب این وآن نبود
بُود به خاطر خدا، و بر کسی نهان نبود
درس گرفته ایم از ، شهید وادی بلا
نموده ایم جان خود، برای دین حق فدا
فدا شدیم تا فنا ، شود بساط جاهلی
فدا شدیم تا شود، فقیه دین به ما ولی
فدا شدیم تا شود ، به پا حکومت علی
قلوب مسلمین شود، زنور عدل منجلی
نتیجۀ شهادت ، شهید یک امانت است
گر نشودصیانتی ، زخون ماخیانت است
من که فدا نگشته ام، تاتوزکبروخودسری
بادبه غبغب افکنی ، به این گمان که برتری
زقطره قطره خون من، به نفع خودبهره بری
خون شود ازکردۀ تو ، قلب شریف رهبری
اگرچنین بود بدان ، برائت از تومی کنم
به پیشگاه ذات حق ، شکایت ازتومی کنم
مباد مثل کوفیان ، قسّی وبی وفا شوید
مباد کزرۀ علی، وَآل اوجدا شوید
مباد برعلیه آن ، شهیدکربلا شوید
مباد تا شریک خون پاک کشته ها شوید
حسین اگرغریب شد ، گناه گردن شماست
حسین این زمانه را ،چنین جفا کجا رواست
ما به حسین فاطمه، نموده ایم اقتدا
درس گرفته ایم از، مکتب میر شهدا
بوی حسین می دهد، خاک تمام جبهه ها
خاک جنوب وغرب شد، بسان دشت کربلا
اگرچه کربلای آن ، شهیدرا ندیده ایم
ندیده هرمصیبت و، بلا به جان خریده ایم
حسین کشته شد که تا، ظلم وستم فنا شود
حسین کشته شد که تا ، عدل خدا به پا شود
مشت عدوی سفله اش، بهر همیشه وا شود
حسین شدفداکه تا، رضا ازاوخدا شود
به نخلِ دینِ جد خود، حسین زخونش آب داد
عزت وآبروحسین ، به مکتب وکتاب داد
فقط نه کشته شد حسین، که،کشته گشت اکبرش
تیرسه شعبه زدعدو، به حلق خشک اصغرش
همسفرشمروسنان ، شده حمیده خواهرش
سرش به روی نیزه ها، به پیش چشم دخترش
زکربلا به کوفه و، زکوفه تا شام بلا
رقیه ازهجرپدر ، داشت به لب شور ونوا
بسیجیان بسیجیان ، شما چرا نشسته ید
چرا به دفعِ دشمنانِ، همه کمر نبسته اید
خدانکرده عهد خود، مگر شما گسسته اید
نمیپرید از چه رو ، مگر که پر شکسته اید
سکوت اگر کند کسی ، سکوت او خیانت است
که نعمت ولایت از ، خدا به ما امانت است
فکنده انقلاب ما، به کاخ کفر زلزله
جهان کفر متحد ،شدند در مقابله
حمله شود زهر طرف، مرحله بعد مرحله
مباد روی خون ما کسی کند معامله
در این زمانه محسنی ، هر که اگر کند چنین
خیانتش کم نبود ، زشمر و خولی لعین
بسیج زنده باشد و، درون خاک کشورش
ببیند آنکه خصم دون ، علم شده برابرش
کند اهانت ازجفا ، به قائد وبه رهبرش
دهند فحش وناسزا ، به نائب پیمبرش
برای آن بسیجی ی ، پیرو اهداف امام
مرگ خوش است وزندگی ، بودبرای اوحرام
به دشمنان نهضت و، امت وانقلاب ما
به خصم دیرینه دین ، ومکتب وکتاب ما
بگوش ای ستمگران ، که این بود جواب ما
الا عدوی فتنه جو ، بترس از عقاب ما
بترس اگرکه رهبرم ، دهد مرا اذن جهاد
تمام هستی تورا ، به یورشی دهم به باد
درس حمایت از علی زفاطمه یاد بگیر
که فاطمه زرهبرش کرد دفاع بی نظیر
اگر که طالبی رسد ز حق تو را خیر کثیر
طریقۀ حمایت از امام خود را بپذیر
ببین چه کرد فاطمه پی دفاع رهبرش
فاطمه بود وفاطمه یگانه یار ویاورش
زبعد رحلت نبی فاطمه یار مرتضی است
دلش لبالب از غم است وغمگسار مرتضی است
معین ویاورعلی وَبیقرارمرتضی است
نه بیقرار مرتضی که سربه دارمرتضی است
زخم دل فاطمه را ستمگران نمک زدند
به جرم یاری ازعلی فاطمه را کتک زدند
محمد محسن زاده گنجی:
🌹🌹بسم الله الرحمن الرحیم🌹🌹
#قاسم_سلیمانی_بود_مارا_جلودار_
ما بندگان حضرت پروردگاریم
ما عبدبی چون وچرای کردگاریم
ما از مطیعان رسول نامداریم
براین عقیدده تا قیامت استواریم
ثابت شده ما با علیّ مرتضائیم
از پیروان حضرت خیرالنسائیم
2***********************************۲🌹
مارا امیرالمؤمنین مولای دین است
یعنی ولی الله براهل یقین است
ختم رسولان را وصی وجانشین است
تنها علی حاکم به امر مسلمین است
هر کس اگر جزاین بیاندیشد گناه است
بالله قسم درهردو عالم روسیاه است
3***********************************۳🌹
ماپیروی داریم اززهرای اطهر
آن بانوئی که حق ورا نامید کوثر
انکه علی را بوده دائم یار ویاور
گاهی به خانه که به مسجد گه به معبر
در هر نفس یار ولایت بود زهرا
یاری بصیر وبادرایت بود زهرا
4************************************۴🌹
زن بود اما یک زن مرد آفرین بود
درحفظ دین دارای عزمی آهنین بود
انگشتر ختم رسولان را نگین بود
همسنگر مولا امیرالمؤمنین بود
جان برکف از بهر امامش بود زهرا
روح ولایت درپیامش بود زهرا
5************************************۵🌹
زهرا اگر در خانه اش پشت در آمد
بهردفاع از جایگاه رهبر آمد
دانید پشت در چه اورابرسرآمد
که آه وفریادش زپشت در برآمد
میگفت بابادخترت را کشت دشمن
گشته فداازضربت در محسن من
6*************************************۶🌹
پهلوی زهرا از لگد آنروز بشکست
بازوی حیدررا علی باریسمان بست
زهرا که بشنید این سخن ازپای ننشست
برخاست با مولای خوددرکوچه پیوست
بنموددرکوچه دفاع از حق حیدر
فریادزدبردشمن دین وپیمبر
7************************************۷🌹
همبستگیّ با ولایت داشت زهرا
در حق مولایش عنایت داشن زهرا
الحق دفاعی با درایت داشت زهرا
سعی وتلاشی بی نهایت داشت زهرا
با سعی خود داده به عالم درس ایمان
آموختنداین درس را از او شهیدان
8************************************۸🌹
ما با علی از روز اول عهدبستیم
گفتیم زهرا گونه ما یار تو هستیم
یک لحظه ای هم ، عهد خودرا ناگسستیم
ما با شما هستیم زیرا حق پرستیم
قاسم سلیمانی بود مارا جلودار
ما یک به یک هستیم سربازان سردار
9***********************************۹🌹
قاسم سلیمانی است سرداری دلاور
سردارسرداران سرافراز کشور
شد فانی فی الله آن سردارلشکر
دیدیم جاری شدزداغش اشک رهبر
بالله قسم مانیز از جان بر کفانیم
پیرو جوان آمادۀ ایثار جانیم
10********************************۱۰🌹
دشمن مپنداردسلیمانی یکی بود
اصلاً چه میدانند این سردار کِی بود
میثم صفت جزو مطیعان ولی بود
مانند مالک یاور سیدعلی بود
دشمن پی ابراز قدرت این خطا کرد
ما متحد گشتیم او برخود جفاگرد
11*******************************۱۱🌹
غافل از آنکه ملت آگاه ایران
از مرد وزن خردوکلان چون شرزه شیران
گشتند باهم متحد خیل دلیران
یکپارچه آماده تا گیرند تاوان
گفتند ما آماده بهر انتقامیم
دشمن بداند ما همه تیر رسامیم
12*******************************۱۲🌹
ما، چون سلیمانی عموماً بی نظیریم
آگاه وهشیار وشجاعیم ودلیریم
ثابت شده برخصم، ما ملت بصیریم
باید تقاصی سخت از دشمن بگیریم
درسیلی عین الاسد فهمید دشمن
در منطقه دیگر ندارد هیچ مأمن
13*********************************۱۳🌹
چون رهروی داریم از زهرای اطهر
هستیم ما امت همه یاران رهبر
فرمانبران رهبری هستیم یکسر
جان برکف وآماده وسربندبرسر
ما پاسداران نظام وانقلابیم
از بهر دشمن تندر خشم وعذابیم
14**********************************۱۴🌹
گر اشتباه دیگری از خصم بینیم
حاشا که بتوانیم تا ساکت نشینیم
باید بداند ما همه جا در کمینیم
هر نقطه ای آثاری از دشمن ببینیم
پس بی محابا براساس نص قرآن
نابود می سازیم دشمن را به یک آن
🍁🍃🍂🌿🌹🌾🌿🍂🍃🍁🌸🌹🌿🍁
21 دیماه 1398 بابل: محسن زادهَ
***************
محمد محسن زاده:
دراول هر کار بسم الله خوب است
تأکید بسم الله در حدّ وجوب است
باید که بسم الله را محکم بگویم
همراه رحمنِ الرحیم باهم بگویم
ذکری که دراذکارهم خیلی عظیم است
آن ذکر، بسم الله الرحمن الرحیم است
بعدازخدانعت پیمبرهست کارم
در پیشگاه آل او خدمتگزارم
بستم من از روزازل باخویش ، عهدی
تا بهر هرکاری کمک گیرم زمهدی
مهدی مرایاری کند تالب گشایم
از آنچه معروف است ابیاتی سرایم
بایاری اش خواهم که از معروف گویم
این واژه را با فهم خود مکشوف گویم
معروف یعنی آنچه در توحید آمد
در مکتب اسلام با تأکید آمد
معروف یعنی راستی ،یعنی صداقت
معروف یعنی متحد بودن، رفاقت
معروف یعنی مهربانی ، خوش زبانی
معروف یعنی پاک بودن در جوانی
معروف یعنی قهرکردن با بدیها
یعنی ارادتمند بودن با خودیها
معروف یعنی با وفاباشی همیشه
همراه باصلح وصفا باشی همیشه
معروف یعنی پاکدامانی وتقوا
یعنی که بایداز گناهان داشت پروا
معروف یعنی بذل وبخشش، عفو وایثار
معروف یعنی باهوای نفس پیکار
معروف یعنی مستمراً با خدا باش
از آنچه که نبودرضای او جدا باش
معروف یعنی راه پیغمبر بدانی
دین رسول الله را محور بدانی
معروف یعنی با علی همراه بودن
یعنی چراغ راه هر گمراه بودن
معروف یعنی روشنی ، یعنی هدایت
معروف یعنی لُبِّ معنای ولایت
معروف یعنی فاطمی باید بمانی
راه دفاعِ ازولایت را بدانی
معروف یعنی دردفاع ازدین بکوشی
یعنی تلاش مستمرّ وسختکوشی
معروف یعنی پیرو راه حسینیم
درخط سرخ آن امام عالمینیم
معروف یعنی رهروی از راه معصوم
بر ضد ظالم بودن وغمخوار مظلوم
معروف یعنی دائماً با عارفان باش
یعنی مداماً یاورصاحب زمان باش
معروف یعنی رهبری رایار باشی
با دشمنان آماده پیکار باشی
معروف یعنی با شهیدان عهد بستن
با قدرت دین پشت دشمن را شکستن
معروف یعنی دینمداری سر بداری
معروف یعنی چون شهیدان جان نثاری
گفتم شهیدان، یاد داری باکری را
چمران،فکوری، کاظمی وکشوری را
عباس بابائی، جهان آراو همّت
طوسی وشیرودی، بصیرِ باکرامت
سردارهای سر بدارو نام آور
در عزم وهمت باهزاران تن برابر
سردار سرداران کشور را بگویم
قاسم سلیمانی، دلاور را بگویم
معروف معنای سلیمانیست امروز
معنا والگوی مسلمانیست امروز
قاسم سلیمانی که خود از مخلَصین بود
آئینه ای شفّاف از معنای دین بود
رنگ خدائی داشت کار حاج قاسم
زین رو خداهم بود یار حاج قاسم
قاسم سلیمانی چگونه گشت معروف
عمرش شده درامرِ برمعروف مصروف
قاسم سلیمانی عزیزی بی مثل بود
درعمرخود همواره او مردعمل بود
قاسم سلیمانی در عالم بی بدیل است
دنیای استکبار پیش اوذلیل است
کشتنداورا تا که آسایش بگیرند
بارفتنش شاید که آرامش بگیرند
غافل که این مرد خدا جاوید گردید
این ماه شام تارچون خورشیدگردید
جمعیت دنیا همه فریاد کردند
نفرین به استکبارواستبدادکردند
با کشتنش ایران همه شد حاج قاسم
ایران همه یک زمزمه شد، حاج قاسم
باخون سرخش متحد گشتند امت
یک جمله را با یکصدا گفتندملت
ایران پراز قاسم سلیمانیست من بعد
برخصم میتازیم بی باکانه چون رعد
ما هر خطررا با دل وجان می پذیریم
تا انتقام از قاتلان او بگیریم
باید بدانی "محسنی معروف این است
سر سختی با کافران دستور دین است
<<یاحسین گفتن ومردن خوش است>>
درکنارحسین همیشه ماندن خوش است
<<جان خودرا به دست اوسپردن خوش است>>
<<مهر آن با وفا به دل نشاندن خوش است>>
عمر خود در جوارش گذراندن خوش است
یاحسین گفتن آن لحظه بود پر بها
که دلت منجلی شودزنور ولا
دل که شد منجلی زنور سلطان عشق
میشوی با حسین وسیره اش آشنا
خویش را تا به کربلا رساندن خوش است
یا حسین گفتن ومردن خوش است
درکنارحسین همیشه ماندن خوش است
گفتنِ یا حسین نباشد هرگز ملاک
بایداول شوی بهرحسین سینه چاک
یاحسین گو، هماره جان به کف حاضراست
تاشود پیکرش مثل حسین چاک وچاک
آنگه از سوزدل مرثیه خواندن خوش است
یا حسین گفتن ومردن خوش است
درکنارحسین همیشه ماندن خوش است
شهدا با حسین عجب هم آواشدند
راهیان مسیرِ پور زهرا شدند
در دفاع از حریم حق و دین وکتاب
یک به یک کشته از جفای اعدا شدند
دشمنان را به انزوا کشاندن خوش است
یا حسین گفتن ومردن خوش است
درکنارحسین همیشه ماندن خوش است
هر که شد با حسین زهیر وحر میشود
ظرفش از کوثر فاطمه پر میشود
یا حسین هرکه گفت اگر شود با حسین
سنگ خارای او، چولعل ودُر میشود
از درون خویش را چنین تکاندن خوش است
یا حسین گفتن ومردن خوش است
درکنارحسین همیشه ماندن خوش است
شهدا روحشان رفته به عرش عُلی'
برسر سفرۀ شهید کرببلا
با حسین زمانه یار وهمدم شدن
بوده پیغام شان برای اهل ولا
شهد پیغامشان به خود چشاندن خوش است
یا حسین گفتن ومردن خوش است
درکنارحسین همیشه ماندن خوش است
کشورما که پاک ونورانیست
مِلکِ طِلقِ شهٔ خراسانیست
برکاتش هماره شامل ماست
شِمِّه اش قاسم سلیمانیست
برکات وجود قاسمهاست
شامل حال هرچه ایرانیست
هشت سالیکه خصم تاخت به ما
سهم ما چیست؟غیرویرانیست
ماچه کردیم وخصم دون چون کرد؟!
چه کسی سهم اوپشیمانیست؟!!
متَّکی بوده ایم ما به خدا
تکیهٔ خصم نیزشیطانیست!!
شهداجان نثاربنمودند
جایشان بارگاه ربّٰانیست
این کلامی که می سرایم من
برگرفته زمتن قرآنیست
هرکه دارد تعَّهدِ دینی
این همان شیوهٔ مسلمانیست
مامریدِمرادخودهستیم
خامنه ای مرادایمانیست
امراوواجب الاطاعه بُوَد
ازسوی ما اطاعتش آنیست
جبههٔ روبروی مابرگوی
چه کسی هست غیرصهیونیست؟
یازمستکبران آمریکاست
یابُوَدبایهودیان همزیست
ما به امر خدای پابندیم
هرکه اینگونه نیست از ما نیست
همه جان بر کفیم وآماده
گوی مردِ نبردِ باما کیست؟
مااگر جان فدا کنیم چه باک
زآنکه بی شک مقاممان عالیست
جای ما عند ربهم باشد
جای دشمن بجز جهنَّم نیست
محسنی پس قسم بخور به خدای
خوش به حال کسیکه اینسان زیست
12دیماه 1403بابل:: محسن زاده
بسم الله الرحمن الرحیم
هرکارِبدونِ نقص، ازآن خداست
زیراکه نقیصه ها درافعال ماست
چون علم خداست بینهایت باید
اندرپیِ کسبِ علمِ لازم برخاست
تعلیم وتعلُّم است لازم در دین
اسلام حدیث اُطْلُبُوالْعِلم آراست
درمجمع اهل شعربودن زیباست
آموختن قاعده ها نیز رواست
من از پی رفع عیب ها آمده ام
گوئيدتمام عیبهارا که بجاست
من محسنی ام که آمدم شاگردی
هرکس که نیاموخته درحال جفاست
دانا که بپرسدچه زیانش برسد
شخصی که نداندونپرسدبه خطاست
🌹بسم الله الرحمن الرحیم🌹
محضرمبارک سروران ارجمندم
ومداحان بزرگوار حضرات معصومین واهلبیت اطهار علیهم السلام و مسئولین محترم جلسات وگروه های مداحی زید عزِّه
سلام علیکم
🌹🌴🌹🌴
باسلام واحترام وافر،
قبلاز اینکه بخواهم عرائضم را به محضرتان عرضه نمایم، پیشاپیش عذر خواهی وشرمندکی ازاین تصدیع را معروض داشته، امیدوارم تا با سعهٔ صدر به عرائضم توجه لازم معمول دارید،
۱=حتماً قبول دارید که گروه مداحان یک گروه حرفه ای وتخصّصی است، 🌿
پس پرواضح است که اعضاء آن نیزبایداز نظر سنخیّت نیزدارای پارامترهائی باشند که شایستگی حضوردرگروه را داشته باشند، 🌿
2=یعنی کسی مداح مجلس گردان نیست،به صِرف اینکه
یک ته صدائی دارد حق نداارد در گروه بعنوان مداح حضورداشته باشد، وبا ارسال مطالب اظهار نظر نماید. 👌
چون (کلمهٔ مداح ازصیغهٔ مبالغه است،یعنی کسیکه خیلی زیاد مدح بلداست) وکسی که خیلی زیاد مدح بلد باشد یعنی ممدوح(کسی که ازاو مدح میگوید) رامیشناسدودرتعریف مشخصاتش دست پری دارد،آیاواقعاًاینگونه است؟!
یادم نمیرودروزی را ادارهٔ تبلیغات یکی ازشهرهای مازندران حضورپیداکردم تا برای بیمهٔ چند عزیزمداح که تقاضای بیمه نمودند ازآنهاملاقاتهائی داشته باشم وبدانم که این آقایان مداح هستند یانه لذاچند سئوال ساده از آنها داشتم،
مثلاً از یکی از آن بزرگواران که سنشان بیش از چهل سال بودپرسیدم که چند سال مداحی میکنید پاسخ دادندازنوجوانی تابه حال
عرض نمودم حتماً چهارده معصوم را می شناسید، چون اصل مداحیهای ما برای این بزرگواران است وبعد برای آل اطهرشان،
بعدازپاسخشان پرسیدم ما در میان این معصومین چند نفرازاین بزرگواران نامشان علی است؟
فکرمیکنید چگونه پاسخ داد؟ امیرالمؤمنین ۱حضرت زهرا، امام حسن، امام حسین، امام زین العابدین، امام محمدباقر، امام جعفر صادق، امام موسی کاظم، امام رضا، امام محمد تقی، امام علی نقی۲،امام حسن عسکری، امام زمان،
بعد که دومرتبه سئوال کردم چندنفر؟ فرمودند دونفر 1=امام علی علیه السلام و۲=امام علی نقی علیه السلام،
خوب آیا ما میتوانیم کسی که امامان خودرا نمیشناسد به او بگوئيم مداح؟!
پس درجلسات مداحی تعلیم وآموزش وارتقاء دانستنی های لازم مداحی دارای اولویّت خاصی هستند،اگرمامیخواهیم فقط جلسهٔ ماازنظرکمِّيَّت شلوغ باشد خوب حرفهای حقيرطبیعی است که بی ربط بوده وبایدلب بربندم،
ولی اگرکمِّیَّت مطرح نیست کیفيَّت حائزاهمیَّت است
بقول آن شاعر
یکی مردجنگی به ازصدهزار
گذشته ازمواردفوق مشاهده میشوددرگروه مداحان ومداحی مطالبی بوسیلهٔ اعضاء ارسال میگرددکه سنخیَّتی باگروه ندارد مثلاًتبلیغ های دفاترسیاحتی، زیارتی،فروش وتعمیرات دستگاه های صوتی، و.... و....
یامقالات پزشکی تازه اگرمربوط به مداحان باشدنظیرگرفتگی حنجره و موضوعاتی ازاین مقوله که موردتأئيد وزارت بهداشت وامورمداحان باشد حرف دیگر وقابل تأمُّلیست که بایداینگونه مواردبرای مدیران گروه ارسال شودتاچنانچه مدیران یامسئول گروه تشخیص دادند نسبت به ارسال درگروه بانام ارسال کننده اقدام نمایند،وگرنه اینگونه موارد جزاینکه حافظه های گروه را سنگین نموده وموجب دیرباز شدن شودچه چیزی عایداعضاء میگردد؟!توصیه میشودافرادی انتخابکنیدتامطالب رابررسی وآنچه که غیرمرتبط باموضوع گروه است را حذف وبه ارسال کنندگان تذکر لازم بدهندوضمنلً هرچندوقت یکبارحافظهٔ گروه راتخلیه نمایند
تا افرادبتوانندبه محتویات گروه سریعتردسترسی داشته باشند
۳=توصیه میشودهرهفته یکنفر برای قرائت قرآن درابتدای جلسه انتخاب وحداکثر ۵آیه ازکلام الله مجیدرا قرائت نماید،
ویکنفرهم زیارت عاشورایافرازی اززیارت جامعه ویازیارت معصومیکه جلسه باموضوع نام مبارکش درآن هفته تشکیل میشودخوانده شود،
وبعدازآن یکنفرازمداحان فقط ۶_۷خط ازآقاامام زمان بخواندو پشت سرش هم یکنفریک غزل کوتاه ازپندیات وسپس دونفرمداح فقط ازمدح ومنقبت معصوم موردنظرجلسه که ازقبل اعلام شدبخوانند،پس ازآن یکنفرمداح شایسته اقدلم به مدح آن معصوم واشارة به روضه ومصائب آن معصوم وجلسه را به اتمام برساند،
آنگاه یکنفرازمداحان توانمند
قوت وضعف اجراهای مداحان اجراءکننده راکه درطول برنامه حضورداشته ویادداشت برداری کرده باشدبرای اجراء کنندگان واهل جلسه بیان ویادآوری نمایدتا ان شاء الله جلسات پربارشودوهرکس بتواند توانمندی اش رازیادکند،نه آنکه بیایدووقت جلسه رابگیردوهرچه دلش خواست بخواندوبرودوهیچکس هم نگویدبالای چشم توابروست که چی؟!
طرف بَرِش میخورد!! امیدآنکه توانسته باشیم وضعیت مداحی استان رابارعایتهای موازین مداحی ارتقاءبخشیم،ان شاء الله
ارادتمندتان:: محسن زاده