فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
پرینتر سه بعدی فولاد!
حتی قطعات فولادی حساس آئرواسپیس رو باهاش میشه پرینت کرد.
ده سال پیش این پرینتر، خواب و خیالی بیش نبود.
معجزهی علم
@mohsenibidgoli
📢 ماهوارههای پرنوری که امشب در آسمان ایران قابلمشاهدهاند. 🇮🇷
🗓 دوشنبه ۲۲ آبان ۱۴۰۲
🛰 بندرعباس / تلسکوپ فضایی هابل 🔭 (قدر ۱.۶+)
سهشنبه ۲۳ آبان ۱۴۰۲ / ساعت ۴ صبح / ورود: ۰۴:۳۶:۱۴ (جنوبغربی) / اوج: ۰۴:۳۶:۴۴ (جنوبغربی، ارتفاع °۳۳)
🛰 زاهدان / ایستگاه فضایی بینالمللی (قدر ۲.۶-) 😍
دوشنبه ۲۲ آبان ۱۴۰۲ / ساعت ۱۷ بعدازظهر / ورود: ۱۷:۳۲:۳۷ (جنوب) / اوج: ۱۷:۳۵:۲۶ (جنوبشرقی، ارتفاع °۲۶)
@mohsenibidgoli
✅ تصویر روز ناسا
🗓 دوشنبه ۲۲ آبان ۱۴۰۲
عنوان: آندرومدا بر فراز آلپ
اعتبار تصویر و حق چاپ: زمیتری کانانوویچ
آیا تا به حال کهکشان آندرومدا را دیده اید؟ اگرچه M31 با چشم غیرمسلح به صورت یک حباب کمنور و مبهم به نظر میرسد، نوری که میبینید بیش از دو میلیون سال قدمت دارد و احتمالاً آن را قدیمیترین نوری میکند که مستقیماً میبینید. تصویر برجسته آندرومدا را درست قبل از اینکه در اوایل سال گذشته در پشت کوههای آلپ سوئیس قرار بگیرد، ثبت کرد. هر چقدر هم که دیدن این کهکشان مجاور کهکشان راه شیری با چشمان خود جالب باشد، نوردهی طولانی مدت دوربین می تواند بسیاری از جزئیات ضعیف و نفس گیر را نشان دهد. تصویر ترکیبی از تصاویر پیش زمینه و پس زمینه است که به طور متوالی با یک دوربین و از یک مکان گرفته شده است. داده های اخیر نشان می دهد که کهکشان راه شیری ما تا چند میلیارد سال دیگر با کهکشان آندرومدا برخورد کرده و با هم ادغام خواهد شد.
@mohsenibidgoli
✅ ماهوارههای پرنوری که امشب در آسمان ایران قابلمشاهدهاند. 🇮🇷
🗓 سهشنبه ۲۳ آبان ۱۴۰۲
🛰 شیراز / ایستگاه فضایی بینالمللی (قدر ۳.۹-) 😱
سهشنبه ۲۳ آبان ۱۴۰۲ / ساعت ۱۸ بعدازظهر / ورود: ۱۸:۱۹:۴۰ (جنوبغربی) / اوج: ۱۸:۲۳:۰۱ (جنوبشرقی، ارتفاع °۸۳)
🛰 تهران / ایستگاه فضایی بینالمللی (قدر ۲.۸-) 😍
سهشنبه ۲۳ آبان ۱۴۰۲ / ساعت ۱۸ بعدازظهر / ورود: ۱۸:۲۱:۰۰ (جنوبغربی) / اوج: ۱۸:۲۳:۵۳ (جنوبشرقی، ارتفاع °۳۲)
🛰 اصفهان / ایستگاه فضایی بینالمللی (قدر ۳.۵-) 😱
سهشنبه ۲۳ آبان ۱۴۰۲ / ساعت ۱۸ بعدازظهر / ورود: ۱۸:۲۰:۱۵ (جنوبغربی) / اوج: ۱۸:۲۳:۲۹ (جنوبشرقی، ارتفاع °۴۸)
🛰 اهواز / ایستگاه فضایی بینالمللی (قدر ۳.۲-) 😍
سهشنبه ۲۳ آبان ۱۴۰۲ / ساعت ۱۸ بعدازظهر / ورود: ۱۸:۱۹:۳۶ (جنوبغربی) / اوج: ۱۸:۲۲:۴۶ (جنوبشرقی، ارتفاع °۴۰)
🛰 بندرعباس / ایستگاه فضایی بینالمللی (قدر ۲.۸-) 😍
سهشنبه ۲۳ آبان ۱۴۰۲ / ساعت ۱۸ بعدازظهر / ورود: ۱۸:۱۹:۵۸ (جنوبغربی) / اوج: ۱۸:۲۳:۱۰ (شمالغربی، ارتفاع °۴۳)
🛰 همدان / ایستگاه فضایی بینالمللی (قدر ۲.۶-) 😍
سهشنبه ۲۳ آبان ۱۴۰۲ / ساعت ۱۸ بعدازظهر / ورود: ۱۸:۲۰:۳۹ (جنوب) / اوج: ۱۸:۲۳:۳۱ (جنوبشرقی، ارتفاع °۲۶)
@mohsenibidgoli
♦️ در مسائل مربوط به فلسفه فیزیک و فلسفه علم، لازم است به فاصله ی قابل توجهی که میان دیدگاه های جدید و تعدیل یافته فلسفه علم با آن چه مردم و دانش آموزان در مورد علم، باور دارند، توجه کنیم. این شکاف، قابل توجه است و باید هر چه زودتر این گرند کانیون خطرناک را پر کرد!
تلقی بسیاری از دانش آموزان و دانشجویان از علم و واقعگرایی علمی با آن چه در کتاب های فلسفه علم تحت عنوان واقعگرایی علمی مطرح می شود بسیار متفاوت است.
این باور رایج و عمومی که دانش آموزان و دانشجویان ما ( موارد خاص و استثنا در همه جا وجود دارد) درباره ی علم دارند در زبانِ فلسفه ی علم معاصر تحت عنوان (واقعگرایی خام) شناخته می شود که در حال حاضر تقریبا ( بلکه تحقیقا) هیچ فیلسوفی از آن حمایت نمی کند.
دیدگاه واقعگرایی خام درباره ی نظریه های علمی، مربوط به اوایل دوران علم مدرن بوده است که در سال های بعد، به مددِ تلاش های فیلسوفان و منتقدان با طرح مباحثی مانند تعین ناقص، کنار گذارده شده و به جای آن، دیدگاه های واقعگرایی علمی تعدیل یافته مطرح شده است.
اگر دغدغه ی ما، دانش آموزان و نسل بعدی مان هست، باید مخاطب خودمان را بشناسیم و مشکل او را بفهمیم و به زبان او، پاسخگو باشیم اما اگر دغدغه ما، انجام کارهای فلسفی در مرزهای دانش می باشد، طبیعتا ورود به بحثهای تاریخ گذشته، موجه نخواهد بود و هیچ مقاله ای از آن بیرون نخواهد آمد.
گویی سیستم آموزشی ما بلکه سیستم آموزشی حاکم بر جهان علم، تاکید دارد که دانش آموزان قرن بیست و یکمی را از نظر ساینس به تراز قرن 21 برساند اما دیدگاه فلسفی آنان نسبت به علم و ساینس را در همان حال و هوای قرن نوزدهم نگاه دارد.
اگر رهیافت های فلسفه ی فیزیک و فلسفه ی علم را به دانش آموزان نگوییم، بسیار طبیعی به نظر می رسد که تلقی آنان نسبت به علم و ساینس بسان تلقی دانشمندان قرن نوزدهم باشد.
@mohsenibidgoli
♦️ اگرچه الحاد نوین درصدد القای این مطلب است که علت اصلی گرایش جوانان به نئوآتئیسم، از جنس دلیل و مستندات و مدارک علمی و ساینتیفیک می باشد، اما بررسی غالب محتواهای مطرح شده توسط آتئیست ها نشان می دهد:
♦️ رازِ گرایش اکثریت بچه ها به الحاد، از جنس دلیل معرفتی و مستندات علمی و مانند آن نیست بلکه علت اصلی، جنبه های روان شناسانه و جامعه شناسانه است که در این امر دخالت حداکثری دارد.
♦️ فردی که به علتِ جنبه های احساسی و دلایل روان نژندی از یک چیزی بدش بیاید، معمولا رامِ دلیل و مستندات و منابع معرفت شناسانه نمیشود. چنین آدمی معمولا دنبال دلیل هایی است که او را تایید کند و حالش را خوب کند و به احساسِ بدی که نسبت به دینداران پیدا کرده است، مُهر تایید بزند.
♦️این افراد برای آرام کردن پالس های فطری و پالس های عقلانی خود، به کانال ها و گروه های نئوآتئیست ها سر می زنند تا با شنیدنِ حرف های آنان که سر و صورتِ علمی و ساینتیفیک دارد( و شوخی اش این است که دلایلشون خیلی هم علمی و قُرص و محکم است😆😜)، درون خود را آرام کنند.
♦️ بهترین کمکی که به چنین افرادی می توان ارائه کرد، رهاسازی او از احساسات بد و مخرب است نه ارائه ی دلیل علمی و معرفتی.
♦️ هر مقدار دلیل معرفتی و عقلانی برای چنین کسانی خرج شود، دردِ او را دوا نمی کند زیرا ریشه ی بیماری او چیز دیگری است.
♦️ طبیب حاذق آن فردی است که ریشه ی بیماری بیمارش را بیابد و سپس برای او نسخه بنویسد.
♦️ریشه های بیماری آتئیست ها متفاوت است، بنابراین عاقلانه نیست برای همه یک نسخه را تجویز کنیم.
@mohsenibidgoli
♦️یک آتئیستِ مُبلغِ علمگرایی برای بچه های ما، این جوری حرف می زند:
( علم ثابت کرده است که جهان از هیچ پدید آمده است پس خدایی وجود ندارد😳😳😳)
♦️ فقط آن کسانی که علم را به خوبی می شناسند، می توانند دریابند که در همین یک جمله، چه مقدار فریب نهفته است:
♦️ اگر آتئیست مروج علم ( و در اصل سوء استفاده کننده ی از اسم و رسم علم) می خواست منصفانه در مورد همین نظریه هیچ صحبت کند، باید چنین می گفت که:👇🏻
1️⃣ اگر حرف اینشتین نادرست از کار درآید و مکانیک کوانتومی یک دانش کاملی باشد.
2️⃣ اگر اصل عدم قطعیت یک فرض ساده کننده نباشد بلکه فکت باشد
3️⃣ اگر در بین این همه تعبیرهای مختلفی که از اصل عدم قطعیت شده است، تعبیر کپنهاگی را بپذیریم و بقیه ی تعبیرهای موجبیتی را کنار بگذاریم
4️⃣ اگر میدان های کوانتومی را صرفا یک ابزار ریاضی برای تبیین مشاهدات فیزیکی ندانیم بلکه آن ها را موجودات واقعی فیزیکی بدانیم😳😳😊😆
5️⃣ اگر نبودن و فقدان یک تئوری برای گرانش کوانتومی را هم نادیده بگیریم.( و بگوییم بعدا انشالله پیدا خواهد شد و همین چیزی که ما می گوییم ازش درمی آید😍😜)
6️⃣ اگر برای حالت پایه ای میدان کوانتومی که در فرمالیسم کوانتومی دارای بی نهایت انرژی هست، یک خط مبنا انتخاب کنیم و آن را حالت صفرِ انرژی و یا همان هیچ بنامیم. ( کجای این چیز، هیچ است؟ واقعا چرا این اسم بی مسما را برای این شئ ریاضیاتی انتخاب کرده اند؟)
7️⃣ اگر افت و خیزهای کوانتومی را یک امر واقعی بدانیم و منشأ آن را با این که می توانیم به صورت دیگری تبیین کنیم، به اصل عدم قطعیت با تعبیر کپنهاگی ربط بدهیم.
😁 آن گاه می توانیم یک مدلی در کنار ده ها مدل دیگر برای ایجاد کیهان ارائه بدهیم که بر اساس آن، جهان را محصول همین افت و خیزهای کوانتومی در آن میدان کوانتومی بدانیم البته باز
8️⃣ اگر این افت و خیزها در واقع، تحت حکومت شانس رخنه پوش عمل کند و بپذیریم که هیچ عامل فراطبیعی در این افت و خیزها ( اگر واقعا موجود باشند) دخالت نمی کند
😁 در این صورت می توانیم چنین مدلی را ارائه بدهیم و یک آلترناتیوی در کنار ده ها آلترناتیو دیگر قرار دهیم.
9️⃣ در انتها چون راهی برای تایید تجربی این ایده وجود ندارد، آن را باید جزء ایده های فلسفی که از کاراکترهای علمی ساخته شده و توسط کسانی که فلسفه نخوانده اند ساخته شده است قرار دهیم و نقادی آن را بر عهده ی متخصصانِ متافیزیک قرار دهیم.
♦️ به نظر می رسد آنانی که باورهای مهم خود را با شنیدنِ چنین چیزهایی عوض می کنند، یا اصلا ارزشی برای باورهای مهم و اثرگذار خود قائل نیستند و یا واقعا باورشان شده است که علم می تواند هر مسئله ای را حل کند.
♦️ بهترین راه برای تقویت افراد جامعه در برابر فریبکاری های آتئیست ها، این است که اسکلت علم و نظریه های علمی را به آنان از نزدیک نشان دهیم.
@mohsenibidgoli
✅ آرتور ادینگتون فیزیکدان و کیهان شناس بزرگ قرن بیستم، در یک موردی یک مثالی زده است، من می خواهم همان مثال را برای طرد یک (پیش زمینه ی فکری غلط) استفاده کنم🌷
♦️ادینگتون می گوید: فرض کنید که دانشمندی در حال بررسی حیات در اقیانوس معینی است. او تور ماهیگیری ( با ابعاد شبکه ای دو اینچی) را به آب می اندازد و ...به روش معمول ساینتیست ها، آن چه یافته است را سیستم سازی می کند سپس او به دو تعمیم زیر دست پیدا می کند:
1️⃣ هیچ موجود دریایی کمتر از دو اینچ طول ندارد.
2️⃣ تمام موجودات دریایی آبشش دارند.
⭕️ این دو تعمیم همگی در یافته های او صادقند و ...صادق باقی خواهند ماند. ( به نقل از کتاب فلسفه ریاضی معاصر نوشته ی کولی ون)
♦️ بعد از چند سالی که این دانشمند، تحقیقاتش را تکرار کند، هر چه به وی بگوییم: دوست عزیز! درست است که تو با این تور هزاران موجود بزرگتر از دو اینچ یافته ای، اما چرا ادعا می کنی که هیچ موجود ریزتر از دو اینچ در این اقیانوس وجود ندارد؟!
♦️ جوابش این است: چون من هر چه این تور را به دریا افکنده ام، چیز دیگری در آن ندیده ام.
♦️ تا زمانی که او این پیشفرض غلط و نابخردانه را داشته باشد که توری که برای این کار طراحی کرده است، تور کاملی است و تا زمانی که باورش این باشد که تور او حرف آخر است، طبیعی است که اینگونه قضاوت کند.
♦️ تنها راه برای بازگشایی افق فکری او، این است که دستش را بگیریم و توری که ساخته است را به وی نشان دهیم تا ببیند که تور او با شبکه های دو اینچی ساخته شده است و اگر فرضا ماهی یک اینچی هم توی این اقیانوس باشد، این تور نمی تواند آن را شکار کند. اشکالِ تورِ خودت را به کلِ اقیانوس سرایت نده!
♦️ هنگامی که به تاریخ علم می نگریم، حال و روز ساینتیست های ماهیگیر در اقیانوس پیچیده ی جهان را بدین صورت برای مان گزارش می کنند که دانشمندی مثل نیوتن یک تور ساخت و توانست بسیاری چیزها را شکار کند تا کم کم مردم باورشان شد که با همین تور همه ی چیزها شکارشدنی است.
چند سال بعد، اینشتین به این نتیجه رسید که تور نیوتن، ابعاد شبکه هایش بزرگ است و خیلی چیزها را نمی توان با آن شکار کرد. او توری دیگر را ساخت و چیزهایی را در این اقیانوس کشف کرد که به مخیله ی نیوتن هم نرسیده بود که چنین چیزهایی هم در این اقیانوس موجود باشد.
♦️ یکی از اعضای کانال تلگرامی ام، پرسیده بودند که چرا علم و ساینس، جن و روح و خدا و ... را تایید نمی کند؟
♦️ اگر منظور از تایید، افتادن به تورِ علم باشد، بلی! اصلا آن خدایی که به تور علم بیفتد، خدای ادیان ابراهیمی نیست زیرا شبکه های تور علم برای صید چیزهایی طراحی شده است که صفات مخلوقات را داشته باشند و حال آن که: کل ما تصور فی الاوهام فهو بخلافه و لیس برب
♦️ آیا مقصر را باید ماهی یک اینچی که به تورِ ماهیگیر ادینگتونی نمی افتد، بدانیم یا مقصر را باید خودِ تور بگیریم. خوب! تو اگر تورهایت را یک اینچی می ساختی، این موجودات ریز را هم می دیدی.
♦️ وقتی پیشفرض خودمان را این نکته بگیریم که ( فیزیک نیوتنی کامل است و حرف آخر) و یا ( مکانیک کوانتومی کامل است حرف آخر) و ... ( روش های ساینتیفیک،کامل است و حرف آخر است) نتیجه اش همین می شود که مثل ماهیگیر ادینگتونی قضاوت کنیم.
♦️ روش ساینتیفیک چیزی جز یک تور ماهیگیری ادینگتونی با انواع و اقسام محدودیت ها نیست.
♦️ این مثال ادینگتون را هزاربار نزد خود به صورت منصفانه مرور کنید. ارزشش را دارد. واقعا ارزشش را دارد.
♦️ علم و ساینس، چیزی نیست جز توری برای شکار پدیده ها و واقعیت هایی که می تواند به این تور بیفتد. این تور، حتی همه ی موجودات فیزیکی را هم نمی تواند شکار کند و باید منتظر بمانیم تا (نمی دانم چند سال دیگر) دانشمندی پیدا شود و مشکلات آن را ترمیم کند و با درنظر گرفتن تعارضات موجود میان نسبیت و فیزیک کوانتومی شبکه های تور را جوری عوض کند که بشود با آن، چیزهای فیزیکی بیشتری را صید کرد. بیش از حد درباره ی این تور، اغراق گویی شده است و من چنین فکر میکنم که مقصر اصلی این اغراقگویی ها، دانشمندان قرن نوزدهمی باشند!!
♦️ تا زمانی که دانشمند ادینگتونی ( کامل بودن تور ماهیگیری دو اینجی اش) و فرد علمگرا و پوزیتیویست زده، پیشفرض غلط و نابخردانه ی ( کامل بودن روش علمی) را باور داشته باشند، این دو نفر را نمی توان قانع کرد.
♦️ اما اگر برویم و ببینیم علت موفقیت محدود علم در کشف واقعیت های فیزیکی چیست، به یک معیار برتری می رسیم که به کمک آن، می توان هم به خداباوری رسید و هم به دین ایمان آورد.
@mohsenibidgoli
✅ مهم ترین ویژگی آدم خوب
● در پژوهشی در دانشگاه آرکانزاس دو پژوهشگر به نام های ویلموت و اونز به دنبال این بودند تا بدانند مهمترین ویژگی آدم های خوب nice person چیست؟کدام خصلت در اینگونه افراد آنها را محبوب و دوست داشتنی میکند؟
● این پژوهشگران برای یافتن پاسخ خود حجم عظیمی از داده ها که در حوزه «شخصیت» وجود داشت را بررسی کردندو نتیجه آنالیز سه هزارونهصد پژوهش انجام شده که جمعا روی ۱.۹ میلیون انسان انجام شده بود نشان داد که از بین همه صفات شخصیتی، توافق پذیری یا agreeableness از همه مهمتر است.
● توافق پذیری یکی از پنچ فاکتور شخصیت است که با
۱. نوع دوستی
۲. صداقت در روابط خود
۳. اعتماد پذیری
۴. همراهی موقع تعارض
۵. دلرحمی شناخته میشود.
●اینگونه افراد درجه همدلی بسیار بالایی دارند. آنها بسیار خوش مشرب، خوش حس، مهربان و یکرنگ هستند. قابل اعتماد بودن را میتوان از وجودشان حس کرد. آنها کمتر به دید منفی یا قضاوتی به آدم ها نگاه میکنند. اینگونه افراد سازگاری بالایی دارند واهل مجادله نیستند. در تعارضات فردی به دنبال انتقام و ادب کردن دیگران نیستند.
● بیشتر به دنبال راه حل هستند تا بدون دلخوری ماجرا تمام شود. خیلی متواضع هستند و کمتر منم منم میکنند. اهل خودستایی و خودشیفتگی نیستند.
@mohsenibidgoli
✅ بِهگُزینها و خرسندها
🏷● اگر شما کسی هستید که فقط بهترینها را جستجو میکند و فقط آنها را میپذیرد، "بهگزین" نامیده میشوید. تصور کنید برای خرید یک پیراهن به چند بوتیک رفتهاید و بعد از صرف یک ساعت یا بیشتر، پیراهنی که دوست دارید را انتخاب کردهاید. رنگ بلوز جذاب است، اندازه آن کاملا برای بدن شما مناسب است و جنس نخ آن هم خوب است. قیمت بلوز ۸۹ دلار است. همه چیز عالی است و فروشنده منتظر است تا پول بلوز را پرداخت کنید و آن را بخرید، ولی ناگهان به یاد بوتیکی میافتید که در پایین خیابان است و شنیدهاید که قیمتهایش ارزان است. شما بلوز را بهجای خود برمیگردانید و سپس برای بررسی بوتیک پایین خیابان، آنجا را ترک میکنید.
🏷● افراد بهگزین باید مطمئن شوند که هر خرید یا تصمیمی که میگیرند، بهترین خرید و تصمیم بوده است. بااینحال چگونه میتوان فهمید که گزینهای که انسان انتخاب میکند واقعا بهترین گزینه ممکن بوده است؟ تنها راهی که برای دانستن این موضوع وجود دارد، بررسی تمام گزینههای جایگزین است. یک فرد بهگزین نمیتواند مطمئن شود که بهترین بلوز را پیدا کرده، مگر اینکه تمام بلوزها را دید زده باشد. همچنین او نمیتواند بفهمد چیزی که مدنظرش بوده را با بهترین قیمت خریده، مگر اینکه تمام قیمتها را بررسی کرده باشد. هرچه تعداد گزینهها افزایش مییابد، افراد بهگزین برای برگزیدن یکی از گزینهها محتاطتر و ترسوتر میشوند.
🏷●نقطه مقابل بهگزین، "خرسند" است. خرسندی به این معنا است که انسان به چیزی که "به اندازه کافی خوب" است راضی شود و درباره اینکه ممکن است چیز بهتری وجود داشته باشد نگرانیای به خود راه ندهد. البته فرد خرسند هم دارای معیارها و استانداردهایی است. او تا جایی میگردد و جستجو میکند که چیزی که استانداردهای مدنظرش را دارد پیدا کند و در آن نقطه متوقف میشود. بهمحض اینکه بلوزی که ازنظر او دارای استانداردهای کیفیت، قیمت و جنس مناسب است را در اولین فروشگاه می¬بیند، آن را میخرد و این پایان قصه است. او درباره وجود بلوزهای بهتر یا ارزانتر در مغازه مجاور، نگرانیای به خود راه نمیدهد.
🏷● هیچکس بهطور مطلق بهگزین نیست. نکته کلیدی اینجاست که افراد بهگزین "آرزو میکنند" به این هدف دست یابند. بنابراین وقت و تلاش زیادی را صرف جستوجو، خواندن برچسبها، بررسی گزارشهای نظرسنجی و آشنایی با محصولات جدید میکنند. بدترین چیزی که برای این نوع افراد رخ میدهد این است که آنها پس از انتخابکردن، با فکرکردن درباره گزینههایی که زمان کافی برای بررسی و تحقیق آنها نداشتهاند خود را آزار میدهند. دست آخر هم احتمالا احساس رضایت کمتری نسبت به افراد خرسند در مورد انتخاب خود دارند. هنگامیکه واقعیت، افراد بهگزین را ناگزیر به سازش و تسلیم میسازد، یعنی آنها ناچار میشوند به جستجوی خود پایان دهند و تصمیمی بگیرند، بیم و دغدغه بر آنها مسلط میشود.
🏷● تفاوت بین این دو دسته این است که افراد خرسند به انتخابهای "صرفا عالی" راضی میشوند و منتظر انتخابهای "کاملا عالی" نمیمانند.هربرت سیمون، اقتصاددان و روانشناس برنده نوبل میگویده هنگامیکه کسب اطلاعات درباره همه گزینهها مستلزم صرف هزینه (در زمان، پول و اضطراب) باشد، قناعت درواقع خود نوعی استراتژی بهگزینی است. بهبیاندیگر، اگر تمام شرایط را درنظر بگیریم بهترین کاری که مردم میتوانند انجام دهند این است که خرسند باشند.
▪️تناقض انتخاب؛ چرا بیشتر کمتر است؟ ترجمه کیوان شعبانیمقدم- سیدسجاد حسینی
✅ آیا جملات انگیزشی، ما را به موفقیت میرساند؟
🏷● فرقی نمیکند در کتابفروشیها دنبالش باشید، سرچ در گوگل یا قسمت جستجوی شبکههای اجتماعی... کافی است عبارت "جملات انگیزشی" را سرچ کنید؛ تعداد بیشماری جملهی انگیزشی پیدا میکنید که ظاهرا چراغ راهنمایی برای تمام مردم جهان، در هر موقعیت، میزان هوش، درک، توانایی و سن و سالی برای رسیدن به قلههای موفقیت است.اگر بیشتر جستجو کنید، میتوانید سمینارهایی بیابید که فردی در مقام گوینده، چنان شما را با افق روشنی مواجه میکند که گویی در یکقدمی موفقیت هستید. اما سوال اساسی اینجاست؛ آیا جملههای انگیزشی واقعاً در ما انگیزه ایجاد میکند؟
🏷● بگذارید جواب آخر را همین اول بدهیم؛ خیر!اکثر مردم عادی جهان، دوست دارند این جملات را بخوانند و در خود احساس خوبی ایجاد کنند، اما غافل از این هستند که شاید این احساس خوب، باعث بیاعتناشدن بیشتر آنها نسبت به مشکلات واقعی زندگی و اطرافشان میشود؛ چراکه در ذهن آنها سرابی از خوشبختی و موفقیت ترسیم شده است و آنها را از حقایق تلخ مشکلات پیرامونشان دور کرده است. تحقیقات علمی روانشناسان نیز همین موضوع را تایید میکند که خواندن جملات انگیزشی، همان حسی را در انسان ایجاد میکند که به نتیجه رسیدن آن کار در واقعیت ایجاد میکند. بهعبارت دیگر، حس خوب خواندن این جملات با حس به نتیجه رسیدن در واقعیت برابری میکند. این واقعا یک فاجعه است؛ چراکه فرد از خود رضایتی کاذبی خواهد داشت و کمتر به انجامدادن کارهایش تمایل دارد. از طرفی فرد با خواندن این جملات، آنچنان حس خوبی از خود و مفیدبودن پیدا میکند که دیگر نیازی به کوشش بیشتر در خود احساس نمیکند.
🏷● هر انسانی در حد تواناییهایش دارای هنر، دانش و خلاقیتی است که میتواند بسته به میزان این داشتهها به اهداف خود برسد. شاید بگویید اهداف بلندپروازانهتر چه؟ بر هیچکس پوشیده نیست که جرقهی ایجاد اهداف بلندپروازانه، بهخاطر داشتن انگیزه یا انگیزههایی در ذهن فرد ایجاد میشود و همان انگیزهها کافی است تا انسان را برای رسیدن به اهدافش ترغیب کند. از طرفی ایجاد انگیزههای کاذب ممکن است باعث ایجاد طمع و یا ترس در وجود فرد شود و او را ناخواسته از اهدافش دور کند. پس اگر در خود تواناییهای فوقالعادهای میبینید که برای رسیدن به آرزوهایتان کافی است، پس دست به طناب پوسیدهی جملات انگیزشی نگیرید.
🏷● آیا تمام جملات انگیزشی پوچ هستند؟
جواب این سوال نیز خیر است. چراکه برخی از این جملات از بزرگان، فلاسفه و دانشمندان هستند و سالها تجربه و دانش در پس آن نهفته است. اما مشکل جای دیگری است. بدانید افرادی که یک جملهی انگیزشی زیبا را میبینند و آنرا بر روی تصویری زیبا از افق دریا قرار میدهند و آنرا در صفحهی خود منتشر میکنند، تنها همان جمله را خواندهاند. آنها هرگز دهها یا صدها جملهی قبل و بعد آن در کتاب منبع را نخواندهاند و درک درستی از منظور نویسندهی آن جمله ندارند.
🏷● چه چیزی باید الهامبخش ما باشد؟
همچنان که داشتن تصورات مثبت کاذب مانند ادعاهای موجود در کتاب و مستند راز، ما را به موفقیت و خوشبختی نمیرساند، شنیدن و خواندن جملات انگیزشی نیز نباید الهامبخش ما برای رسیدن به اهدافمان باشد.
● اینکه برخی افراد اعتقاد دارند با گفتن و تکرارکردن جملات مثبت انگیزشی میتوانند فرد خوبی باشند، اشتباهی بزرگ مرتکب میشوند.●
🏷● چه چیزی ما را به موفقیت میرساند؟
وقتی شما زندگی خود را دوست داشته باشید، قطعا برای آن برنامهریزی خواهید کرد و این خود در شما ایجاد انگیزهای میکند که برای رسیدن به اهدافتان، هر هزینهای را پرداخت کنید. فکر کردن به مسیر رسیدن به آن اهداف در شما ایدههایی ایجاد میکند که بهترین ابزار برای محقق شدن آرزوها است. پس تواناییهای ذهنی و دانش خود را دستکم نگیرید، با بزرگترهای با تجربهتر مشورت کنید و با کمک آنها برای رسیدن به اهداف خود تلاش کنید.
🏷● نکتهی جالبی که وجود دارد این است که آیا تمام نویسندگان جملات انگیزشی خود افرادی موفق بودهاند؟ اگر این جملهها موثر و کارآمد بود، قطعا موفقترین و خوشبختترین افراد در جهان نویسندگان بودهاند.
✅ آموزشعالی با صندلیهای خالى!!
🔆 ایران ٥ برابر کشورهای پیشرفته دانشگاه دارد. ایران ٢٦٤٠ دانشگاه دارد در حالی که چین ٢٤٨١ و هند ١٦٢٠ دانشگاه دایر کرده است!مدرک گرایی ایرانیها، وضع دردناکی برای اقتصاد ایران رقم زده است. حالا کشور ما بیشتر از هند و چین یکمیلیارد و چند صدمیلیون نفری دانشگاه و مراکز آموزش عالی دارد. بنا به آخرین گزارش وزارت علوم، تحقیقات و فناوری، در ایران ٢٦٤٠ دانشگاه وجود دارد که از این میان سهم وزارت علوم از جمعیت دانشجویی ٦٨ درصد و سهم دانشگاه آزاد ٣٢ درصد است.
🔆 این درحالی است که براساس اعلام موسسه اسپانیایی CISC چین تنها ٢٤٨١ و هند ١٦٢٠ دانشگاه دایر کرده است. این تعداد دانشگاه، حدود ۵هزارمیلیارد تومان از بودجه کل کشور را میبلعد و نزدیک به ٥٠ درصد از جمعیت بیکار کشور را تولید میکند. اما ماجرا به همین جا ختم نمیشود و نکته دیگر اینجاست که درنهایت بدنه اداری ایران نخبگان را به حاشیه میراند و متوسطها و فارغ التحصیلان رشتههای غیرمرتبط را به خود جذب میکند.
🔆 بنا به اعلام مهدی سیدی رئیس سابق کارگروه نخبگان شورایعالی انقلاب فرهنگی درسال ٢٠١٥ حدود ١١٣٠٠ دانشجوی نخبه از ایران مهاجرت کردهاند که این تعداد حاکی از رشد ١٦درصدی مهاجرت نخبگان از کشور نسبت به سال ٢٠١٤ است و پدیده مدرک گرایی در بین مدیران و معضل دکتری یک شبه امکان رقابت سالم در بدنه اداری ایران را محدود و محدودتر کرده است. بیشتر از ٨٠ درصد وزرای انگلیس لیسانسيهاند و در ایران بیشتر مدیران ما مدرک دکتری دارند. خروجی بدنه اداری انگلیس این است که آنها بهعنوان یک اقتصاد بزرگ جهان مطرح شوند و ایران بهعنوان یک اقتصاد بحران زده!
🔆 البته چه کسی میپذیرد که در شهر کوچکی مثل قم یا سمنان بیشتر از ٦ دانشگاه دولتی با ردیف بودجهای وجود داشته باشد و در سیستان و بلوچستان بچهها در کپر درس بخوانند و گونی برنج را بهعنوان کیف مدرسه به دست بگیرند؟ کدام عقل اقتصادی میپذیرد که تایپیست یک اداره مدرک لیسانس بگیرد و به پست کارشناسی برسد اما نه کارشناس توانایی باشد و نه دیگر مثل گذشته کار تایپ انجام دهد؟
🔆 در ایران کارخانه مدرک چاپ کنی به راه افتاده است و صرف بودجههای کلان آموزشی، ارزش افزوده اقتصادی به دنبال ندارد. درواقع پرسشی که مطرح میشود این است که خروجی آن همه مدیر دکتر در ایران چیست؟ یا آمدهایم برای ورود به مجلس شرط گرفتن مدرک فوقلیسانس را لحاظ کردهایم که این مسأله نیز از همان نگاه مدرکگراییمان ناشی میشود. در ایران بیشمار دکتر داریم که حتی به یک زبان بینالمللی اشراف ندارند و نمیتوانند منابع اصلی علم را مطالعه کنند. کجای دنیا به کسی دکترا میدهند که قادر به مطالعه منابع اصلی و کتب مراجع رشته خود نیست؟
📝مریم شکرانی