🌺 #حیاءِ_شگفت
زنی که مسجد بلخ را ساخت. 🌺
🌸 یکی از خلیفههای عباسی به علتی از مردم بلخ خشمگین شد و کسی را فرستاد تا از آنان پول زور هنگفتی به عنوان غرامت بگیرد.
زن و بچهی مردان بلخ، پیش همسر داوودبنعلی ( که فرماندار بلخ بود ) رفتند و از زیادی آن پول نالیدند.
همسرِ فرماندار، جامهای که مُرصّع به جواهر بود و بهایش بیش از غرامتی بود که خلیفهی عباسی خواسته بود،
برای مامور خلیفه فرستاد و پیام داد: "این را نزد خلیفه ببر که به سبب وضع مالیِ بد اهلبلخ، از طرف آنان دادم."
مامور حکومتی آن را بُرد و پیش خلیفه گذاشت و داستان را گفت.
خلیفهی عباسی خجالتزده شد و گفت: "آیا این زن، آقاتر از ما باشد؟!"
ازاینرو هم از گرفتن غرامت از مردم بلخ منصرف شد و هم دستور داد آن جامهی بسیار گرانبها را به آن زن برگردانند و هم تا یکسال مالیات آن شهر را بخشود.
مامور به بلخ بازگشت و فرمان خلیفهی عباسی را گفت و جامهی زن را پس داد.
زن پرسید: "آیا نگاه خلیفه به این لباس افتاد؟"
مرد گفت: "بله."
زن گفت: "من جامهای که نگاهِ نامحرم بر آن افتاده باشد، نمیپوشم."
این شد که آن لباس را فروختند و از پولش مسجد بلخ و زاویه و رباط آن جا را ساختند و مقداری از پول هم زیاد آمد.
(📚تحفهالنُّظار،ص۳۵۰)
┄┅┅┅❀💠❀┅┅┅┄
💧اَمَّا الخِیامُ فَاِنَّها کَخِیامِهِم
وَ اَری نِساءَالحَیِّ غَیرَ نِسائِها
@mohsenieh75