#آدمهای_آویزان
آدمهای آویزان اینجوریاند. هویتی از خودشان ندارند. هرجور بزنی میرقصند. مثلا یادم هست همین دوستمان که خیلی هم صدایش بلند است چند ماه پیش از موعد انتخابات با دوستانشان به دیدار #آقا_محسن رفتند تا او را متقاعد کنند در جهت عمل به منویات #آقا از ایده #رئیس_جمهور_جوان و نه #دولت_جوان حمایت کند و بلافاصله بعد از جلسهشان تیتر زدند حمایت #آقا_محسن از ایده #رئیس_جمهور_جوان (بماند که آقا محسن هم سر کارشان گذاشت و به هیچ حسابشان کرد). سپس حجت عبدالملکی را واسطه کردند تا به دیدار جلیلی بروند، اما جلیلی به آنها وقت نداد و محلشان نگذاشت. میگویند جلیلی آدم شناس خوبی است. این را نه امروز که سالهاست از هر آنکه با او در ارتباط بوده و سرش به تنش میارزد شنیده ام.
اما از اینها که بگذریم معنای ایده #رئیس_جمهور_جوان شان این بود که رئیس جمهور نیازی به #کارنامه ندارد. چرا که رئیس جمهور جوان بطور طبیعی نمیتواند دارای کارنامه باشد. اما امروز که همه فهمیده اند پادشاهشان لخت است، در شرایطی که تئوریسین های جریان انقلاب را خانه نشین کرده اند، چند تاکتیسین استخدام کرده اند و ایده کاندید #با_کارنامه را علم میکنند. اینها را نزنید. اینها همین جوری آویزانند. همین جوری دارند بین این و آن دست به دست میشوند. همان که آن کشاورز گفت: خودشان میدانند و سفرهشان.
@mohsenshamsi
چرا جلیلی؟ آنها که با انقلاب اسلامی مخالفند که بحثشان جداست و البته محترمند. اما به آنها که انقلاب اسلامی را با همه ایده ها و آرمان هایش پذیرفته اند میگویم اگر میانگینی از نزدیکی کاندیدای حاضر به آن شعارها بگیریم جلیلی با اختلاف از بقیه جلوتر است.
#رشتو 1
اگر عدالت، آزادی و استقلال را به عنوان آرمانهای محوری انقلاب بپذیریم جدای از شوهای تهوع آور مناظرات جلیلی با اختلاف از بقیه جلوتر است. آنها که عدالت را بدون اعتقاد به آزادی حرف مفت میدانند درست میگویند اما مسئله مهمی در اینجا هست که آزادی در طول عدالت است یا در عرض آن؟
#رشتو 2
جلیلی در بستری رشد کرده که آزادی را در طول عدالت فهم میکند. یعنی معتقد است اگر حکومتی بتواند ابتدائا عدالت را در جامعه جاری کند، مناسبات جامعه تغییر میکند و آزادی حقیقی امکان اجتماعی شدن پیدا میکند. در فضای پیشاعدالت، آزادی نوعی اعتراض میآفریند که باب گفتگو را میبندد.
#رشتو 3
از همین روست که جلیلی در کنش های فردیش با مخالفان با تساهل برخورد میکند اما در قالب حاکمیت در برخورد با مسئله آزادی ساکت است. اما آیا برای اثبات این مدعا نشانه ای هست؟ بله... جلیلی عدالت را مقدم بر امنیت و پیشران آن میداند.
#رشتو 4
این یک نگاه مترقی است و با نگاه واپسگرایانه اصولگرایان تفاوت عمیق دارد. عدالت پیشران امنیت است، چون میتواند امکان آزادی آحاد جامعه را بدون استفاده از زور فراهم کند. توفیق حاکمیت در برقراری عدالت به او اعتماد به نفس میدهد و امکان گفتگو با جامعه را برای او فراهم میکند.
#رشتو 5
@mohsenshamsi
راه و مرام سعید جلیلی سالها همین بوده. او ساده زیست است، به مردم نگاه از بالا به پایین ندارد و هرجا بوده و هست همان جا را مرکز عالم فرض کرده و به وظیفه اش عمل میکند. اما بحث مهم تر درباره این تصویر آن است که این منظره یک تصویر پوپولیستی معطوف به دوران انتخابات نیست. جلیلی هشت سال است که در دولت سایه همین مسیر را در پیش گرفته. او تقریبا در تمامی جلساتش این را میگوید و اعتقاد دارد که بدون شنیدن نظرات یک صنف یا قشر نمیتوان مسائل آن را حل کرد. او به میدان نمیرود تا مسائل این کشاورز یا آن ماهی گیر را بصورت موردی حل کند که در حد بضاعتش این کار را هم کرده، اما مهم تر از آن نگاه کلان سعید جلیلی است که بخشی از آن از دل همین مصاحبت ها بیرون آمده. جلیلی مشکلات صنوف مختلف را میشنود اما الزاما راه حل های آنها را نمیپذیرد. در میدان مسائل را بررسی میکند و سپس با یک شناخت اولیه، رویکردش را به آن مسئله تنظیم و در نهایت مبنای تدوین طرح ها و برنامه هایش میکند. درواقع اینطور نبوده که کارگروه های دولت سایه برنامه ای به او تحویل بدهند و او صرفا زیر آنرا امضا کند. تا آنجا که من خبر دارم جلیلی با بررسی های اولیه که از نقطه نظرات عوامل مستقیم درگیر در امور مختلف از فعالان هر حوزه گرفته تا کارشناسان آن بخش بدست آورده، رویکرد مواجهه با مسائل آن حوزه را مشخص میکند و برحسب همان رویکرد برای زیرمجموعه اش کارویژه تعریف میکند. این رویکرد را میتوان در یکایک حوزه های بررسی شده در دولت سایه مشاهده کرد. اگر سعید جلیلی برای حوزه سلامت کارویژه ای آماده کرده برای مثال ابتدا به سراغ شرکت های داروسازی یا سایر حوزه های سلامت رفته و حرفهای آنها را شنیده و پس از آن همانها یا نمایندگانشان را به جلسات دولت سایه دعوت کرده و در نهایت بر همین اساس رویکردهای کارگروه بخش سلامت را ابلاغ کرده. همین چرخه در سایر حوزه ها همچون بررسی مسائل شیلات یا کشاورزی و صنعت نیز تکرار شده. اگر جلیلی برای شیلات برنامه ای نوشته، ابتدا به کنگان رفته و مسائل آنرا از نزدیک مشاهده کرده، سپس به تهران بازگشته و نمایندگان صیادان و کارشناسان حوزه شیلات را به کارگروه شیلات دولت سایه دعوت کرده و نقطه نظرات آنها را شنیده و در پایان رویکردهای عدالت خواهانه در حوزه شیلات را جمع بندی و برای تدوین طرح و برنامه این حوزه در اختیار کارگروه مربوطه قرار داده. در بخش کشاورزی به آبدان و فتح المبین رفته و مسائل گوجه کاران آبدانی را از نزدیک دیده و سپس نمایندگان آنها و کارشناسان حوزه کشاورزی را به جلسات دولت سایه فراخوانده و از جمع بندی همان جلسات رویکردهای کارگروه بخش کشاورزی دولت سایه را برای تدوین برنامه ابلاغ کرده.
بنابراین حضور جلیلی در چنین صحنه هایی علاوه بر همدلی و همدردی با مردم که بخشی از وظایف حاکمان است، بخشی از ساز و کاری است که منتهی به تدوین یک برنامه اجرایی میشود.
@mohsenshamsi
علی... ما فردا یا که پس فردا را شاید نبینیم. اما تو شاهدی که ما برای آمدن فرزندت اگر دست و پا نزدیم اما در خلوتمان گریستیم. گریستیم و گریستیم و گریستیم. علی تو شاهد باش که هرچند رفتیم و آنکه و آنچه را که باید ندیدیم، اما برای آمدن او کوشیدیم. تو شاهد باش که هرچند از آرزوهایمان گذشتیم اما برای تحقق رویاهای فرزندانمان تلاش کردیم. تلاش کردیم ایرانی آباد و آزاد برای همه مردم ایران بسازیم. تلاش کردیم از حقوق تک تک مردم ایران دفاع کنیم و در برابر ظلم ظالمان و فساد فاسدان سکوت نکنیم. علی تو شاهد باش که ما نترسیدیم. نترسیدیم به چیزی متهم شویم که نیستیم. نترسیدیم و پای حقی ایستادیم. پای حقی ایستادیم که در قبال تحققش سهمی نمیخواستیم. تو شاهد باش که ما برای رضای خدای تو و برای رضای بنده خدای تو ایستادیم. شهادت بده که میتوانستیم زندگی آرامی داشته باشیم، اما اشک مردمان سیستان و کوله بران کردستان و کارگران خوزستان نگذاشت که آرام بمانیم. تو شاهد باش که ما در امتداد عدالتی که از تو آموخته بودیم بدنبال پوسترهای رنگ و لعاب دار این و آن راه نیفتادیم. آنها صبح بنرهایشان را علم کردند و ما شب ها به کپرهای مردم در سیستان و بلوچستان سرکشی کردیم. میتوانستیم اندوخته ای چنان برای خود ذخیره کنیم که ثروت و قدرت و منزلتمان را برای یک عمر تضمین کرده باشیم، اما دستان پینه بسته ای، دستان بچه ای، دستان فرو رفته ای در سطل زباله ای را دیدیم و از درد به خود پیچیدیم. از درد نمردیم، اما دق کردیم. و سرانجام به راهی رسیدیم. به آبی به امیدی به سایه ای رسیدیم. نیز به چاهی رسیدیم. تنها شدیم، اما رها نکردیم. با چاه درددل کردیم، اما راه تو و راه پیامبران قبل و امامان بعد از تو را رها نکردیم و به کمتر از گسترانیدن آرمان عدالت تو بر زمین راضی نشدیم. میتوانستیم امیدمان را وانهیم و به یک زندگی بی دغدغه و آرام روی آوریم، اما نخواستیم. ما نگران بودیم، نگران انقلابی بودیم که برایش خون دل ها خورده بودیم. معترض بودیم اما امیدوار بودیم. ما میخواستیم امیدی باشیم برای مردمانی که به امید تحقق آرمان تو جانشان را، فرزندانشان را فدا کرده بودند، در خونشان غلتیده بودند اما ایستاده بودند. اوفتادیم اما برخاستیم، خسته شدیم و تشنه شدیم اما برخاستیم. ضمانتمان کن بجای مرگ در بسترمان، بجای مردنمان، در راه تحقق آرمان عدالتت شهید شویم.
@mohsenshamsi