eitaa logo
مجموعه موفق محسن الزهرا(س)
411 دنبال‌کننده
5.2هزار عکس
421 ویدیو
40 فایل
تشکیلات عَرصِه عَرضِه عُرضِه هاست با افتخار تمام دراین کانال تمام برنامه های صورت گرفته‌ی گذشته و برنامه ریزی های آینده‌ی مجموعه فرهنگی محسن زهرا پایگاه بسیج ثامن الحجج مرکز نیکوکاری توشه های آسمانی به اطلاع تان خواهیم رساند سوال ومطلبی ۰۹۳۷۰۸۳۶۷۷۰
مشاهده در ایتا
دانلود
خلاصه کار وفعالیت هام رنگ‌بوی جدی تر گرفت از حوالی سال ۹۶ دگ بشین خونه نبودم طلاق اعتیاد فقر مفاسد اخلاقی به اضافه مطالبه گری در فضای اینستاگرام شده بود تمام‌ زندگیم و لحظه ای آرام وقرار نداشتم از جمع آوری معتادین عمرمحله تا تخریب مدارس فولادی و خضری و موتور سواران پست و خلاصه حضورردر کمپ و زندان و تمام نقطه های آسیب کرونا شروع شد با یک تلاش صد برابری کار رو ادامه دادم و‌معتقد بودم‌به قول حاج قاسم بهترین فرصت ها در دل تهدید هاست در روزهایی ک برخی هم‌لباسی های ما از خانه بیرون‌نمی‌رفتند و حتی به پدر و مادر کرونایی خود سر نزدن من نماز میت کرونایی ها رو میخوندم‌و در روزهای اول کرونا دست به کار سم‌پاشی شدم با افتخار در غسالخانه برای اولین بار میت رو اونم‌میت کرونایی رو ک جلوم گذاشتن از وحشت واقعا زبانم قفل شده بود همونجا کرونا گرفتم هم خودم هم دختر تازه بدنیا اومدم هم همسرم.... همه گفتند خیلی خری به خاطر اینکه خودت نشون بدی دیدی چه راحت بدبخت شدی گفتم باشه شما اینجوری فکرکنید بسته های معیشتی ک‌از قبل کرونا داشتیم‌رو ادامه می‌دادیم اضافه کردیم‌به این اقدامات حضور در بیمارستان به عنوان مراقب همراه وقتی پوشک‌ پیرمرد نتونستم ببندم دکتر سرم داد کشید گفتم ببخشید من تا الان این کار نکردم بلد نبستم گفت بیخود اومدی پول میگیری اینجا چی کنی گفتم من جهادی ام خودمم معمم هستم گفت شما مگه نیروی خدماتی نیستی گفتم نه نیروی خدماتی تموم شده همه شون کرونا کرفتند من موندم گفت دنبال چی هستی گفتم اگر خدا قبول کنه وظیفه ی طلبگی گفت به شوخی خیلی احمقی گفتم لطف شماست... کرونا تموم شد روزهای سخت تر زندگیم شروع شد.... زبانم تند تر قلمم تلخ تر مزاحمتم‌ برای مسئولین بیشتر همه آدم ها نقص و اشکالاتی دارند محکم زمینم زدند گفتند باید خفه شوی و شدم البته ظاهرا بی سر صدا هفته ای دوبار برای ادامه تحصیل رفتم کرج هم زمان دفترچه خدمت سربازی پست کردم مثل بقیه رفتم سربازی اتفاقا سربازی طلبگی هم نرفتم کاملا عادی عادی عادی مثل بقیه سربازها فقط به لطف عزیزی سال ۸۴ کارت سبز داشتم ک آموزشی نرفتم وگرنه عادی سربازی شدم و میلاد قلی پور پر ادعا در روز اول خدمت سربازی وسط حیاط سپاه جارو میزدم‌ک‌پاسداری منو دید گفت فلانی شما گفتم القصه گفت بیا بالا گفتم ارشد نمیذاره گفت ارشد بگو بره بازداشتگاه بگو فلانی گفته شمام برو با لباس های طلبگی بیا گفتم آخه گفت آخه نداره برو پسر از امروز شما باید تمام ظرفیت خودت رو محسن زهرا رو بیاری دراختیار سپاه درمدرسه راهیان کوثر گفتم چشم و باهمه وجود علی رقم ۱۲ ماه کسری فرزند وبسیج یک روز استفاده نکردم و اما کلامم رو جمع کنم از تمام روزهای تاریخ بگم.... هیج روزی نخوابیدم مگر امید داشتم‌بتوانم ذره ای برای خدا کارکنم هیج شبی نخوابیدم مگر فردا صبح بفکر برنامه ای بودم خیلی روزها خسته شدم از کم‌لطفی و بی مهری ها اما محکم‌تر ادامه دادم.... خیلی ها پشتم حرفا زدند اما الحمدلله به برکت تلاش برای مسجد و هیات خدا هم روزی داده هم اولاد سالم هم زندگی خوب هم آبرو هم عزت هم انشالله عاقبت بخیری خواهد داد هم شهادت .. ار همه سازمان ها و افراد و اشخاص برای مسجد و مجموعه کمک گرفتم همه جا خودم رو خوار. کوچیک کردم با افتخار ولی تا امروز برای ریالی برای خودم یا قدمی‌برای شخص خودم اقدامی نکردم با خیلی ها دوست بودم راحت تر‌از اونی ک‌فکرکنید بلد بودم‌برای خودم‌آینده ام‌معامله کنم‌ اما نکردم ونخواهم کرد هرچند از این حرفا زیاده اینجا قزوین است وشهری ک کارنکنی عزیزی و مورد پسند..... ولی برای دلم‌ مسجدم مجموعه ام تلاش می‌کنم میجنگم خیلی آرزوها دارم ک‌کمکم کنند انجام بدم‌تا نمردم یک مدرسه فرهنگسرای برای مسجد کارگاه تولیدی آپارتمان مغازه سالن ورزشی چمن مصنوعی سالن اجتماعات و از ارتباط با سازمان فرد و شخص ونهاد وگروهی برای خودم‌هیچی نخواستم ونخواهم خواست آبروی طلبگی رو آنهایی بردند ک درپی نان شان نام‌شان رو دادند... تا امروز یک‌ریال پول منبر پول نماز نگرفتم همه جا رایگان‌با ماشین‌خودم رفتم و همه اینارو موجب برکت زندگیم‌میدونم پول عقد اگر بدند میگیرم چون شیرین هست خیلی آدم مقیدی نیستم و خرابم و خرابم و خراب ولی خوب گوش کنید منافع مجموعه فرهنگی محسن زهراس و مسجد صاحب الزمان بر نان شب خودم و زن و بچم اولویت دارد راضی‌ام‌به رضای خدا با همه وجود دنبال نقش تاثیر گذار دین در زندگی مردم‌هستم...
برنامه های چند روز اخیر بعداز نماز مغرب افطاری شام میلاد امام باقرع تولد یکی از بچه های هیات جلسه قرآن هرشب حلقه معرفت نشست هم‌اندیشی تقسیم مسئولیت های مختلف بین بچه های دهه ۹۰
نشست هم اندیشی با محوریت گروه سرود آوای کوثرانه دختران با تعدادی از دختران فعال و توانمند معرفی متولیان و کارگروه تشکل دخترانه کوثرانه واعلام فعالیت های آتی و هماهنگی ساعت و زمان تولید تراک جدید
مسابقات جام محلات پی اس فور تنیس فوتبال دستی کار فرهنگی و ورزش لازم تربیت نسل نوجوان است ثبتنام این مسابقات از ابتدای ماه مبارک رمضان آغاز شد ۱۲۸ نفر در آن شرکت کردند و در پایان در برنامه اختتامیه آن به ۲۵نفر از شرکت کنندگان هدایایی تقدیم شد... https://eitaa.com/mohsenzahra_qazvin
تاریخ۲۹خردادماه تا ۷ تیرماه طرح تابستانه خاطرات ماندگار۱۵ کلاسهای استادحجه_الاسلام_قلیپور استادحجةالاسلام_مجیدابراهیمی استادنعمتی استادپارساقموشی مسجد و بزن
مسجد در هفته ای ک گذشت..... نمازجمعه قرائت قرآن سالن هفتگی صبحانه دسته جمعی سونای شهید رجایی
آقا مسعود تندکی ورفققای تاکسیران تیم تدارکات خانم های مسجد همه رسیدن بابام‌ هم سوپ رو آورد دیک وقابلمه ها اما کم کم‌بعد بسم الله الرحمن الرحیم واعظی رک باران بیشتر بیشتر تبدیل به تگرگ شد دگ نمیشد نشست دگ نمیدونستم‌باید چکنم آقای شهسواری هم اومد گفتم همه برید فرار کنید بچه خودم هم بغل مادر از فرط برخورد و ششدت تگرگ وحشت زده بود جای مسقف هم نبود ماهم زیر باران با اقا محسن واعظی و امیرصفری سریع سیستم جمع میگردیم تصمیم برجمع آوری شد و دیگر شد آنچه میدید دررفیلم ها همه چیز زو جمع کردیم فورا بسمت مسجد رفتیم همه چیز سر جایش گذاشتیم همه نشسته بودند نماز پرجمعیت خوندیم و جلسه ای گرفتیم خودمونی خداروشکر جلسه خوبی شد سخنرانی کردم از همه تشکر کردم از رئیسی گفتم و بعدشم آقا امیرحسین اسدی فیض دادن و بعدشم یک دست فوتبال و یک بندری مشتی شام دسته‌جمعی و پایان یک برنامه دلنشین سخت اما قطعا اجر معنوی آن محفوظ است ببخشید از کسی نام نبردم...
جلسه هفتگی هیات و ویژه برنامه جشن بزرگ سالروز ازدواج امیرالمؤمنین وحضرت زهراس همراه با سخنرانی باموضوع خانواده وازدواج به هنگام و افزایش نرخ جمعیت مولودی سرایی قرعه کشی مسابقه استندآپ کمدی اجرای سرود گروه سرود آوای کوثرانه و گروه سرود صراط و اهدا جوایز نفیس به حضار پنجشنبه ۸ خرداد از ساعت ۱۷ تا نماز مغرب و عشا درکانال ما عضو بشید https://eitaa.com/mohsenzahra_qazvin