eitaa logo
محتوای تبلیغی 🇵🇸🖤🇮🇷
11هزار دنبال‌کننده
963 عکس
378 ویدیو
2.4هزار فایل
📖فیش منبر و سخنرانی ✅فیش روضه و مرثیه 📚فیش مدیحه و مولودی 💻پاورپوینت سخنرانی و کلاسداری 📕طرح درس دانش آموزی 📝انتقادات، پیشنهادات و سوالات: @Seyed_ammar110 . 📲تبادلات و تبلیغات: @shahed_gomnam313 #التماس_دعا
مشاهده در ایتا
دانلود
🗓 ۱۳ مهر، سالروز هجرت امام خمینی (رحمه الله علیه) از عراق به پاریس (۱۳۵۷ ه. ش) 💢 ماجرایی که امام را به شدت ناراحت کرد. 📖 داستانک: حجه الاسلام فردوسی پور می گوید: در رابطه با اجاره نشینى حضرت امام در جماران به قضیه اى اشاره مى کنم. موضوعى که بیانگر تقید شدید امام به رعایت موازین و احکام شرعى به ویژه در مورد حقوق مردم و الگویى از یک مستاجر خوب و متشرع است. با آن که صاحبخانه امام از مقلدان و دلباختگان آن حضرت بود و سکونت امام را در خانه خود، بزرگترین افتخار زندگیش مى دانست ؛ لیکن حضرت امام مثل یک فرد عادى که گویى هیچ گونه علقه اى بین مالک و مستاجر وجود ندارد، به احکام شرعى مربوط ملتزم بودند. روزى براى تامین نور کافى و متناسب که براى فیلمبردارى از برخى ملاقات هاى رسمى یا برنامه هایى نظیر پیام نوروزى که در اتاق کار حضرتشان انجام مى شد، مورد نیاز بود، سه نقطه از گچ سقف اتاق را هر یک به مساحت ۵*۵ سانتیمتر زیر تیر آهن تراشیده بودند، مى خواستند نور افکن ها را به آن نقاط جوش دهند هنگام صبح که طبق معمول خدمت امام مشرف شدیم، قبل از هر چیز، با لحنى خشن و تند و قیافه اى ناراحت و مضطرب فرمودند: این چیست، چرا این کار را کرده‌اند؟ به عرض رسید براى تامین نور فیلمبردارى است. بعد از لحظه اى تامل و سکوت تلخ ادامه دادند: چرا بدون اجازه صاحبخانه این تصرفات را مى کنند؟ با این برخورد تند، جرات ادامه کار سلب شد واصل قضیه منتفى و جاى آن تعمیر شد. هنگامى که از خدمتشان مرخص شدیم، جناب آقاى صانعى با توجه به اینکه ده ها سال با حضرت امام بودند، به من گفت: من در طول عمرم، کمتر چنین ناراحتى و تکدر خاطرى را در امام دیده ام. 📚 منبع: [سرگذشت های ویژه از زندگی امام خمینی؛ جلد ۲؛ صفحه ۲۲] 📝 امام در وصیتی به فرزندشان می‌نویسند: پسرم! سعی کن که با حق الناس از این جهان رخت نبندی که کار، بسیار مشکل می شود. سر و کار انسان با خدای تعالی که ارحم الراحمین است، بسیار سهل تر است تا سر و کار با انسان ها 🔶 جهت دریافت بیش ۴۰۰۰ محتوای تبلیغی به کانال زیر مراجعه فرمایید👇👇 💠 @mohtava_tab
🗓 به مناسبت ۲۳ مهر، سالگرد شهید محراب، آیت الله اشرفی اصفهانی 💢 به یاد شهید محراب/ آیت الله اشرفی اصفهانی 📖 داستانک: 💬 حجت الاسلام قرائتی تعریف می کنند: 🔹 آیت الله شهید اشرفى شهید شده بود. من آمدم کرمانشاه، رفتم خانه‏ ایشان و به آقازاده‏ اش گفتم: خوب یک خاطره از ایشان بگویید. 🔹 می گفت: پدر من از آشپزخانه می خواست به اتاق برود. خوب پیرمرد بود حدود ۸۰، ۹۰ سال، عصا دستش بود. یک مرتبه دید که گربه دارد می دود گوشت دهانش است! تا دید گوشت دهانش است، با عصا روى گربه زد. 🔹 بعد از این کار پدرم به اتاق رفت و گفت: چرا زدى؟ گربه غریزه‏ اش این است که هرجا گوشت دید ببرد. چون هم گرسنه اش است هم بچه دارد. تو هنر دارى باید گوشت خودت را حفظ کنى. تو وظیفه ‏ات این است که گوشت را حفظ کنى. گربه هم غریزه‏ اش این است که گوشت را دید ببرد. تو به وظیفه‏ ات عمل نکردى ولى او به غریزه‏ اش عمل کرده است. مقصر تو هستى! 🔹 گفت: حسین! من هم آمدم گفتم: بله آقا! ✅ گفت: برو گربه را بیاور عذرخواهى کنم. گفتم: بابا ول کن. 🔹 سفت گرفت، گفتم: بابا ول کن. آخر گربه که‏ عذرخواهى نمی خواهد. گفت: من به ایشان بیخود چوب زدم. من وظیفه دارم، حیوان غریزه؛ وظیفه‏ ى من حفظ گوشت است. غریزه‏ ى او هم اینکه گوشت را ببرد. من به وظیفه عمل نکردم و مقصر من هستم. نه گربه! 🔹 گفتم: خوب حالا عوضش گوشت را برد. این گوشت براى اینکه … . گفت: نه! این چوبى که من زدم به او، این گناه کردم. هرچه گفتم دیدم ایشان سفت گرفته که آقا تو را به خدا برو او را بیاور. این گربه در سرداب رفته. برو او را بیاور. گفتم: آقا گربه را مگر می شود گرفت؟ مرغ که نیست. گربه چنگ می اندازد صورتمان را زخمى می کند. 🔹 گفت: ببین یک کلاه روى سرت بکش، چشم‏هایت پیدا باشد. دستت را بکن در این کیسه‏ هاى که در حمام کیسه می کشند. صورتت را هم بپوشان، این را بگیر و بیاور. 🔹 گفتم: آقا ولم کن! دیدم پیرمرد التماس می کند. دلم براى پدرم سوخت. صورتم را پوشاندم و خلاصه دستکش دست کردم و رفتم در زیر زمین، یواش این گربه را گرفتم. حالا از او هم می ترسم. آن را به آیت الله اشرفى دادم. ❇️ آیت الله اشرفى بغلش گرفت و مرتب گفت: «خدایا! مرا ببخش! ظلم کردم. این حیوان که گناه نکرده بود. این باید گوشت را ببرد. من باید حفظ کنم. خدایا من را ببخش». براى ما صحنه‏ عجیبی پیش آمده بود و ما بهت زده شدیم. بعد از آن هر وقت آیت الله اشرفى می خواست غذا بخورد یک مقدار غذا در یک ظرف می کرد، پیرمرد ۸۰، ۹۰ ساله زیرزمین می برد و به گربه مى داد و برمی گشت غذا می خورد. مى‏گفت: باید این چوب را جبران کنم. آیت الله اشرفى که شهید شد، مى گفت: این گربه تا صبح زوزه می کشید. هرچه غذا به این گربه دادیم نخورد. پیکر پدر را اصفهان بردیم. گربه‏ اى هم که چند سال در خانه‏ ى ما بود، رفت که رفت. حیوان ها شعور دارند. در دنیا خبرهایى است. حالا چند تا آدم روى کره‏ ى زمین است که … 📚 منبع: [برنامه درسهایى از قرآن ۱۴/ ۰۶/ ۸۷] ______ 🔹 امام در پیامى که براى شهید آیت الله شهید اشرفى دادند فرمودند: ننگ ابدی بر آنان که یک چنین شخص صالحی را که آزارش به موری نرسیده بود از ملت ما گرفتند و خود را درپیشگاه خداوند متعال و در نزد ملت فداکار، منفورتر و جنایتکارتر از قبل معرفی کردند. 🔻 در مظلومیت این نظام و انقلاب همین بس، که این همه سال پس از انقلاب، یک عده همکار و همدست آن جانیان شده و جمهوری اسلامی را متهم می کنند که چرا آنها را اعدام کردند! 🔶 جهت دریافت بیش ۴۰۰۰ محتوای تبلیغی به کانال زیر مراجعه فرمایید👇👇 💠 @mohtava_tab
🗓 به مناسبت ۲۴ مهر، روز جهانی غذا ♨️ لقمه حرام 📖 داستانک: 🔸 شخصی به نام شریک بن عبدالله نخعی از علمای بزرگ زمان خود بود. روزی مهدی بن منصور عباسی به او گفت: من می‌خواهم قاضی القضاتی حکومت اسلامی را به شما بدهم. 🔸 شریک بن عبدالله گفت: من قبول نمی‌کنم؛ چون شما حاکم ظالمی هستی، قاضی القضاتی شما هم ظلم است. گفت: خوب حداقل معلمی بچه‌های من را قبول کن. گفت: بچه های تو هم یکی هستند مثل تو؛ درست نمی‌شوند. گفت: این دو تا را که قبول نکردی حداقل یک روز ناهار به منزل ما بیا. در قصر یک روز مهمان ما باش. 🔻گفت: باشد؛ این یکی را قبول می کنم. ♨️ مهدی بن منصور، حرام ترین غذاها را آماده کرد و برای شریک بن عبدالله آورد. 🔻 غذا که تمام شد، شریک بن عبدالله رو کرد به مهدی بن منصور و گفت: شما به من یک پیشنهادی هم داده بودی. گفت: بله قاضی القضاتی. 🔻 شریک گفت: خوب قبولش کردم!!! اما این را که با دست راستم گرفتم؛ دست چپم خالی است. یک پیشنهاد دیگر هم دادی. گفت: تربیت فرزندانم. گفت: آن را هم قبول کردم!!! ♨️ این ماجرا گذشت و بعد از مدتی، خزانه دار، حقوق شریک بن عبدالله را کمی دیر داد. شریک بن عبدالله خیلی اعتراض کرد. خزانه دار گفت: تو مگر به ما گندم فروخته ای که اینقدر از ما طلبکاری؟ شریک گفت: از گندم مهمتر فروختم؛ من دینم را به شما فروختم! 🔸 یکی از برنامه های دشمن برای ما، حرام کردن لقمه هاست. در معاملات، قرض دادن ها و قرض گرفتن ها مراقب لقمه باشیم. 🔶 جهت دریافت بیش ۴۰۰۰ محتوای تبلیغی به کانال زیر مراجعه فرمایید👇👇 💠 @mohtava_tab
🗓 به مناسبت ۲۴ مهر، روز جهانی غذا ❇️ راه تندرستی و بی نیازی از پزشک 🔹 و قال علیه السّلام لابنه الحسن علیه السّلام: ألا اعلّمک أربع خصال تستغنی بها عن الطبّ؟ فقال:بلى یا أمیر المؤمنین، فقال: 🔹 لا تجلس على الطّعام إلّا و أنت جائع، 🔹 و لا تقم عن الطّعام إلّا و أنت تشتهیه، 🔹 و جوّد المضغ، 🔹 و إذا نمت فاعرض نفسک على الخلاء، فاذا استعملت هذه استغنیت. ✨ حضرت علی علیه السلام به فرزندش امام حسن- علیه السّلام- فرمود: می ‏خواهى چهار عمل به تو بیاموزم که از پزشک بی ‏نیاز شوى؟ عرض کرد: آرى یا امیر المومنین. ✨ 🔹فرمود: 1️⃣ هنگامی غذا بخور که گرسنه ای، 2️⃣ از سفره بر نخیز جز زمانیکه هنوز میل به غذا داری، 3️⃣ غذایت را خوب بجو، 4️⃣ پیش از خواب، قضاى حاجت کن؛ ✅ با رعایت این چهار دستور احتیاجى به طبیب پیدا نخواهى کرد. 📚 منبع : تحریر المواعظ العددیه آیت الله مشکینی، صفحه ۳۴۰، الفصل الثالث مما روته الخاصه عن أمیر المؤمنین علیه السلام _________ 📖 داستانک: 🔸 طبیبی از کشوری دیگر به قم آمد و از خادم آیت الله بروجردی درخواست کرد از آیت الله بخواهید تا ساعاتی را در کنار ایشان باشم ، زیرا من در حال تحقیقم که چرا عمر مراجع تقلید اینقدر بالاست 🔸 خادم از آقا وقت گرفت و ایشان از هنگام نهار به بعد را اجازه دادند. 🔸 هنوز غذای آقا تمام نشده بود که طبیب بلند شد و بیرون آمد. ⁉️ خادم گفت: مگر نمی خواستی تحقیق کنی؟ 🔸 طبیب گفت : چرا، تحقیقم تمام شد . ⁉️ خادم گفت: چطور؟ ♻️ طبیب پاسخ داد: راز طول عمر ایشان این است که غذا را زیاد می خوند. من غذایم تمام شد و ایشان هنوز در حال جویدن لقمه ی دوم بودند. 🔶 جهت دریافت بیش ۴۰۰۰ محتوای تبلیغی به کانال زیر مراجعه فرمایید👇👇 💠 @mohtava_tab
🗓 به مناسبت 2 آبان، سالروز ارتحال حضرت آیت الله میرزا جواد آقای تهرانی ✅ خاطراتی از اسوه اخلاق 🔹 حضرت آیت الله میرزا جواد آقای تهرانی، ویژگی های منحصر به فردی داشتند که بسیار است. ❇️ یکی از این ویژگی های ایشان زهد و دوری از شهرت بود. 📖 داستانک ۱: 🔸 در یکی از چاپ های کتاب آیین زندگی، کسی که آن را چاپ کرده بود، روی جلد کتاب نام ایشان را آیت الله تهرانی نوشته بود. 🔸 موقعی که یک نسخه از این کتاب به دست ایشان رسید، با دیدن لفظ آیت الله ناراحت شدند؛ به من گفتند: هرجا کتاب مرا دیدی، روی آیت الله خط بکش… 📖 داستانک ۲: 🔹 هنگامی که ایشان جبهه رفته بودند، یک روز برای تهیه فیلم و خبر آمده و شروع کرده بودند به فیلمبرداری از جاهای مختلف تا رسیده بودند به مرحوم میرزا جواد آقا تهرانی. 🔹 شناخته بودند که ایشان چه شخصیتی است و می‌خواستند بهتر و بیشتر فیلمبرداری کنند، ولی تا دوربین فیلمبرداری به ایشان می‌رسد، ایشان عمامه را از سر برمی‌دارند تا شناخته نشوند، که موجب شهرت و آوازه ایشان شود. 🔹 بعد از فوت ایشان، نامه‌ای در یادداشت‌های شخصی شان پیدا شد که از ایشان خواسته بودند تا در برنامه‌ای به معرفی خود تحت عنوان یکی از شخصیت‌های اسلامی این مرز و بوم بپردازند. 📝 ایشان در زیر جملاتی که از ایشان به عنوان شخصیت اسلامی در نامه یاد شده بود، با خودکار قرمز خطی کشیده بودند و در حاشیه آن دو جمله نوشته بودند یکی: 1️⃣ “رب شهره لا اصل لها؛ ای بسا شهرتی که هیچ اصل و اساسی نداشته باشد. “ 2️⃣ و حدیث شریفی بدین مضمون آمده بود: “رحم الله امره عرف قدره و لم یتعد طوره؛ خداوند رحمت کند شخصی را که قدر و اندازه خود را بشناسد و پایش را از گلیمش دراز نکند. ” 📚 منبع: [کتاب خاطراتی از آیینه اخلاق صفحه۳۲ و ۳۵] 🔶 جهت دریافت بیش ۵۰۰۰ محتوای تبلیغی به کانال زیر مراجعه فرمایید👇👇 💠 @mohtava_tab
🗓 به مناسبت ۲ آبان، سالروز ارتحال حضرت آیت الله میرزا جواد آقای تهرانی ✅ تصادف جوان با یک عالم 📖 داستانک: 💬 حاج آقای امانی تعریف می‌کردند: 🔹 روز رحلت میرزا جوادآقا، ساعت ٢ بعدازظهر توی تاکسی نشسته بودم که یک وقت رادیو خبر فوت را اعلام کرد. تا این خبر اعلام شد یک‌هو راننده تاکسی زد توی سرش. به شدت منقلب شد. ماشین را کشید کنار و مدتی حالت گریه داشت. 🔸 آقای امانی می‌گفت: «حالا من که روحانی بودم، این‌قدر تحت تاثیر قرار نگرفته بودم. برای همین یک مقدار که گذشت، از او سؤال کردم: «شما با ایشان آشنایی داشتی؟ مثلا از ارحام و خویشان ایشان یا از همسایگان مرحوم میرزا هستی؟» 🔹 گفت نه آقاجان. 🔸 گفتم پس چرا این قدر منقلب شدی؟ 🔹 گفت: «من یک خاطره از ایشان دارم. خاطره ‌ام این است که یک روز سوار دوچرخه از کوچه محل زندگی میرزا (کوچه مستشاری) رد می‌شدم. سر پیچ که رسیدم، ظاهرا میرزا جواد آقا هم عصازنان از آن سمت می‌آمدند و من متوجه ایشان نشدم. برای همین تا پیچیدم کنترلم را از دست دادم و خوردم به ایشان. من از روی چرخ افتادم پایین. ایشان هم یک طرف افتادند. حتی عمامه هم از سر ایشان افتاد. ولی هنوز بلند نشده بودم که دیدم ایشان قبل از اینکه بروند سراغ عمامه‌شان از جایشان بلند شدند. آمدند و پرسیدند: 🔸 پسرم طوری‌ ات نشد؟» شروع کردند دست کشیدن روی صورت من. خاک را از روی سر و صورتم تمیز کردند. ✳️ گفتم: آقا من زدم به شما. گفتند: من هیچ طورم نیست. تو کاریت نشد؟ مشکلی برای تو پیش نیامد؟ 🔹آقای امانی می‌گفتند این آقا خاطره دیگری از مرحوم میرزا نداشت. گویا آن‌جا هم ایشان را نشناخته بود. ولی بعدها متوجه شده بود که ایشان میرزا جواد آقای تهرانی است. 📚 منبع: [روزنامه شهرآرا ۲۵ دی ۱۳۹۳] 🔶 جهت دریافت بیش ۵۰۰۰ محتوای تبلیغی به کانال زیر مراجعه فرمایید👇👇 💠 @mohtava_tab
🌸منبر کوتاه شهادت محمد حسین فهمیده ❇️ الگویی بنام شهید “حسین فهمیده” 🔸 در سال ۱۹۷۸ رژیم غاصب صهیونیستی به لبنان حمله کرد و در سال ۱۹۸۲ بیروت را گرفت. همه فهمیدند که لبنان مانند فلسطین شد و کسی نمی تواند با اسرائیل مقابله کند. اما ۱۱ نوامبر اتفاقی افتاد که همه چیز را عوض کرد و موازنه تاریخ را به هم ریخت. جوانی هجده ساله به نام «احمد قصیر» با ماشینش که پر مهمات بود بیش از ۱۵۰ افسر اسرائیل را به درک واصل کرد. این اولین عملیات شهادت طلبانه بود که بعد از آن کار اسرائیل تمام شد. 🖊 احمد در وصیت نامه خودش می نویسد: «عملیات شهادت طلبانه را از نوجوان ۱۳ ساله ایرانی به نام حسین فهمیده یاد گرفتم». ✅ حالا انسان می فهمد که چرا امام(ره) فرمودند: رهبر ما آن طفل سیزده ساله است. 🔸 عملیات شهادت طلبانه به کابوس اسرائیل تبدیل شد. تا اینکه الان رژیم غاصب صهیونیستی می گوید: تنها عملیاتی که اسرئیل هیچ وقت نمی تواند جلویش را بگیرد همین عملیات های شهادت طلبانه شیعیان است. اگر جلو عملیات های شهادت طلبانه گرفته شود اسرائیل خیلی جلو می افتد. ✳️ حالا متوجه می شوید چرا اسرائیل با حسین فهمیده و درس قهرمان کوچک در کتب درسی بچه های ما مشکل دارد؟ او می داند که همه از او درس می گیرند پس باید جلو درس گرفتن آنها را بگیرد. 🔸 امروز سالروز شهادت این شهید بزرگوار، «حسین فهمیده» است. 🔶 جهت دریافت بیش ۵۰۰۰ محتوای تبلیغی به کانال زیر مراجعه فرمایید👇👇 💠 @mohtava_tab
🗓 به مناسبت ۱۰ آبان، سالروز شهادت آیت الله قاضی طباطبایی اولین شهید محراب به دست منافقان (1358 ه. ش) ❇️ اوج مردم دوستی 🔸 امروز سالروز شهادت خمینی تبریز، شهید آیت الله قاضی طباطبایی، اولین شهید محراب است. ایشان را در مسیر نماز به شهادت می رسانند. 🔸 ایشان بسیار مردم دوست بودند؛ کلا کسانی که اهل عبادت هستند باید مردم دار و مردم دوست نیز باشند. 💬 می گویند: درب منزل ایشان تا ساعت ۱۲ شب به روی مردم باز بود و مشکلات آنها را رفع می کردند. بعد از ساعت ۱۲ ایشان شروع به نوشتن کتاب می کردند. بیش از ۶۰ کتاب از این شهید باقی مانده است. 💬 برادر علامه طباطبایی _آیت الله الهی_ می فرمایند: تمام کتاب هایی که آیت الله قاضی نوشته اند بعد از ساعت ۱۲ بوده است. 🔸آخرین جمله ای که آیت الله قاضی گفتند این بود که برای مردم چه اتفاقی افتاد؟ موقعی که آیت الله قاضی سوار ماشین شدند منافقین سه تیر به ایشان زدند، در همان لحظات که ایشان سرشان پایین بود به شخصی که کنارشان نشسته بود گفت: علی آقا، شما که طوری نشدی؟ 🔸 در آخرین لحظات هم ایشان دغدغه مردم را داشتند. 🔶 جهت دریافت بیش ۵۰۰۰ محتوای تبلیغی به کانال زیر مراجعه فرمایید👇👇 💠 @mohtava_tab
منبر کوتاه ۱۳ آبان ✅ ثواب مرگ بر آمریکا 🔹 بخشی از آیات قرآن در رابطه با شناخت دشمن و استکبار است. اگر کسی بخواهد دشمن و استکبار را منکر شود، باید تقریبا یک چهارم آیات قرآن را کنار بگذارد. 📗 از جمله آیات قرآن که در رابطه با ضرورت دشمن شناسی و چگونگی برخورد با دشمنان است، آیات ۱۱۸ تا ۱۲۰ سوره آل عمران است که خداوند می فرمایند: 1️⃣ «یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لَا تَتَّخِذُوا بِطَانَهً مِنْ دُونِکُمْ لَا یَأْلُونَکُمْ خَبَالًا وَدُّوا مَا عَنِتُّمْ» ای کسانی که ایمان آوردید، از دشمنان خود دوست نگیرید که در ضربه زدن به شما درنگ نمی کنند. دشمن شما همیشه دوست دارد شما در رنج باشید. 2️⃣ «قَدْ بَدَتِ الْبَغْضَاءُ مِنْ أَفْوَاهِهِمْ وَ مَا تُخْفِی صُدُورُهُمْ أَکْبَرُ» اون چیزی که به زبان می آوردند خیلی بزرگه ولی آنچه که در قلب دارند خیلی بیشتر است. 3️⃣ «قَدْ بَیَّنَّا لَکُمُ الْآیَاتِ إِنْ کُنْتُمْ تَعْقِلُونَ» نشانه ها را بیان کردیم باشد که فکر کنید. 4️⃣ «هَا أَنْتُمْ أُولَاءِ تُحِبُّونَهُمْ وَلَا یُحِبُّونَکُمْ» شما آنها را دوست گرفتید ولی آنها شما را دوست ندارند! ✅ خشم و نفرت دشمنان از شما: «وَتُؤْمِنُونَ بِالْکِتَابِ کُلِّهِ وَإِذَا لَقُوکُمْ قَالُوا آمَنَّا» وقتی شما را می بینند می‌گویند ایمان آورده ایم. ⏺ «وَإِذَا خَلَوْا عَضُّوا عَلَیْکُمُ الْأَنَامِلَ مِنَ الْغَیْظِ» و وقتی در خلوت می روند انگشتشان را از خشم در دهان می گیرند. ⏺ «قُلْ مُوتُوا بِغَیْظِکُمْ» ای پیامبر بهشان بگو بمیرید از این خشم و نفرت. ❇️ یعنی افتخار بکنید که دشمن از شما عصبانی باشد و بگویید که بمیرد از عصبانیت. اصلا یکی از ثواب‌ها این است که دشمن از انسان ناراحت باشد. «إِن تَمْسَسْکُمْ حَسَنَهٌ تَسُؤْهُمْ وَإِن تُصِبْکُمْ سَیِّئَهٌ یَفْرَحُواْ بِهَا» اگر به شما خوشى رسد آنان را بدحال مى ‏کند و اگر به شما گزندى رسد بدان شاد مى ‏شوند. 💬 اما به پیامبر خطاب می رسد که: ✨ «وَإِنْ تَصْبِرُوا وَتَتَّقُوا لَا یَضُرُّکُمْ کَیْدُهُمْ شَیْئًا» اگر صبر کنید و پرهیزگارى نمایید نیرنگشان هیچ زیانى به شما نمى ‏رساند. ❇️ یعنی اگر دو اصل استقامت و تقوا را رعایت کنیم، دشمن هیچ کاری نمی تواند انجام دهد. ❇️ یکی از بهترین کارها این است که دشمن از انسان عصبانی باشد؛ لذا ذکر مرگ بر آمریکا که بعد از نماز همراه با تکبیر گفته می شود، جزء بهترین اذکار بعد از نماز است. ________________ 📖 داستانک: 🔹 قرار شد با آقا مهدی باکری بریم شناسایی برای پاک سازی منطقه. بعد از خوندن نماز ظهر راه افتادیم بریم سمت هلیکوپترها. توی مسیر دیدم آقا مهدی یک دور تسبیح مرگ بر آمریکا گفت… می گفت: آقای مشکینی فرمودند که ثواب گفتن مرگ بر آمریکا کمتر از نماز نیست. 📚 [منبع: به مجنون گفتم زنده بمان، کتاب دوم، ص ۸۰] 🔶 جهت دریافت بیش ۵۰۰۰ محتوای تبلیغی به کانال زیر مراجعه فرمایید👇👇 💠 @mohtava_tab