حتى اگر نبخشد, این چشم تر می ارزد
این دور هم نشینى, وقت سحر می ارزد
جاى گدا نشستن در خانه ى کرم نیست
هروقت می نشیند در پشت در می ارزد
گریه م گرفت و دیدم دست مرا گرفتند
پیش کریم خیلى خون جگر می ارزد
منکه توقع قرب از هیچکس ندارم
اصلا همینکه هستم این دوروبر می ارزد
چون طفل خانه برگشت او را بغل بگیرند
پس گم شدن براى مهر پدر می ارزد
هر طور می پسندى بشکن دل گدا را
هرچه شکسته تر شد دل بیشتر می ارزد
فرموده اند روزه یعنى على, یقینا
کار علیست والله روزه اگر می ارزد
چون سنگ ریزه ما را بین نجف بینداز
ریگ نجف به قدر صد کوه زر می ارزد
یک یاعلى بجاى العفو پاکمان کرد
این یاعلى براى ما آنقدر می ارزد
هر چه خراب کردم دیدم درست کردى
ویرانه بودن من از این نظر می ارزد
گر تو نمی پسندى تغییر ده قضا را
از کوى نیکنامان یک آن گذر می ارزد
حداقل به کار حسین که میاییم
اینبار را ضرر کن, ما را بخر…می ارزد
علی اکبر لطیفیان
#مناجات
#مناجاتی
#امیر_المومنین علیه السلام
#سید_الشهداء علیه السلام
#لطیفیان
#علی_اکبر_لطیفیان
#فاطمیه
استاد علی اکبر #لطیفیان
زهراست ، یادگاری نور خدای من
خورشید صبح و ظهر و غروب سرای من
پرواز می کنیم از این خانه تا خدا
من با دعای فاطمه او با دعای من
ما نور واحدیم ، نه فرقی نمی کند
من جای او بتابم یا او جای من
مست تجلیات خداوندی همیم
من با خدای اویم و او با خدای من
یک طور حرف می زند انگار بوده است
در ابتدای خلقت و در ابتدای من
دنیا ! تمام آنچه که داری برای تو
یک تار موی خاکی زهرا برای من
کاری که کرد فاطمه کار امام بود
زهراست پس علی من و مرتضای من
ما یک سپر برای جهازش فروختیم
چیزی نبود تا که بمیرد به پای من
هر شب دلم به گفتن یک فاطمه خوش است
از من مگیر دلخوشی ام را خدای من
علی اکبر لطیفیان