هدایت شده از اشعار اهلبیت علیهمالسلام
#جناب_سعید_بن_عبدالله
تیر میآمد ز هر سو، ایستاد امّا سعید
گفت درس عاشقی را این چنین با ما سعید
تیر میآمد ز هر سو بیمحابا میگرفت
تیرها را با سر و با قلب و دست و پا سعید
سینهاش آماج تیغ و نیزه بود، اما نبود
در دلش دردی به جز تنهایی مولا،سعید
تا نماز عشق در میدان خون برپا شود
داد جانش را هزاران بار بی پروا سعید
بر زمین افتاد؟ نه، کوچید سمت آسمان
با پرستوهای سرخ ظهر عاشورا سعید
در جواب این وفاداری امامش مژده داد
پیش روی من تویی در جنت الاعلی سعید
#اعظم_سعادتمند
@poem_ahl
حضرت ابراهیم: خدای اجر من را بیشتر بده: مگر تو مشکلی از شیعیان امیر المومنین علیه السلام را برطرف کردی؟ تفسیر دو آیه إِبْراهِیمَ مَلَکُوتَ اَلسَّماواتِ وَ اَلْأَرْضِ[انعام، 75] وَ إِنَّ مِنْ شِیعَتِهِ لَإِبْراهِیمَ[صافات،83]
منبع کتاب لئالی الاخبار، ج3، ص63و64:
و قد روی فی منهج الصادقین فی سوره الدّهر عن الصادق (ع) حدیث بعضه یتعلق بالمقام و هو أن ابراهیم الخلیل (ع) لما أتمّ بیت الحرام، و بنی سبعین مسجدا خرج إلی الصحراء فی لیله ظلماء بعد ما مضی منها سبع ساعات فتوجّه إلی اللّه و ناجاه قال: یا ربّ بنیت لک بیتا و سبعین مسجدا فنودی لک الاجر عندی فنظر الی الجهات السته فلم یر أحدا فناجا مره اخری بما ناجاه اوّلا فاجیب بما أجیب اولا فقال: ا و لم تزدنی علی الاجر شیئا فنودی یا ابراهیم کانّک سدیت فوره من شیعه علی (ع) او کسوت عوره من شیعه علی علیه السّلام قال: یا رب هل علیّ وجد ام سیوجد فاجیب بانه یوجد بعد أاتحب اتنظر الیه قال: نعم یا رب فرفع الحجاب عن عینه و ذلک قوله تعالی: نری [إِبْراهِیمَ مَلَکُوتَ اَلسَّماواتِ وَ اَلْأَرْضِ[انعام، 75]] فرأی قندیلا قال: ما هذا القندیل فنودی فیه روح حجتی علی بن أبی طالب، و رأی قنادیل أخر قال: ما هذه القنادیل المشبکه التی لا یعلم عددها غیرک فنودی فیها أرواح عبادی الصالحین من شیعه علیّ فقال: یا رب اجعلنی من شیعه علیّ، و ذلک قوله تعالی: [وَ إِنَّ مِنْ شِیعَتِهِ لَإِبْراهِیمَ[صافات،83]].
هدایت شده از تاملی در تاریخ اسلام
7⃣0⃣1⃣روز سیزدهم محرم سال۶۱ هجری سخنرانی عبیدالله بن زیاد در مسجد کوفه!👇
✅عبیدالله بن زیاد برای زهر چشم نشان دادن به مخالفان و اظهار پیروزی و شادمانی در شهادت امام حسین(ع) و یارانش، در مسجد کوفه برای مردم سخنرانی کرد.
عبیدالله در این مجلس به مقام شامخ حضرت امیرالمؤمنین(ع) و امام حسین(ع) اسائه ی ادب و بیحرمتی کرد و گفت :
📋《اَلْحَمْدُ لِلَّهِ اَلَّذِي أَظْهَرَ اَلْحَقَّ وَ أَهْلَهُ، وَ نَصَرَ أَمِيرَ اَلْمُؤْمِنِينَ يَزِيدَ بْنَ مُعَاوِيَةَ وَ حِزْبَهُ وَ قَتَلَ اَلْكَذَّابَ اِبْنَ اَلْكَذَّابِ: اَلْحُسَيْنَ بْنَ عَلِيٍّ وَ شِيعَتَهُ!》
♦️خدای را سپاس که حق و اهلش را ظاهر کرد، امیرالمومنین یزید بن معاویه و حزبش را یاری کرد و دروغگو پسر دروغگو حسین بن علی(ع) و پیروانش را کشت.(۱)
#روز_شمار_عاشورا
#وقایع_کوفه
📚منبع :
۱)تاریخ طبری، ج۵، ص۴۵۹
@TarikhEslam
هدایت شده از تاملی در تاریخ اسلام
✅عبدالله بن عفیف اهل کوفه و از قبیله ازد و از اصحاب امام علی(ع) بود و در جنگهای جمل و صفین حضور داشت.
بلاذری می نویسد :
📋《وَ كَانَت عَينُهُ اليُسرَى ذَهَبَت يَومَ الجَمَلِ وَ اليُمنَى يَومَ صَفَّينِ وَ كَانَ لَايُفَارِقُ المَسجِدَ الأَعظَمِ》
♦️او در جنگ جمل چشم چپ و در جنگ صفین چشم راست خود را در رکاب امام علی(ع) از دست داد.(۱)
عبدالله از خصیصین و هواداران جدّی امیرالمومنین(ع) و امام حسن(ع) و امام حسین(ع) بود.
بعد از شهادت امام علی(ع) از یاران امام حسن مجتبی(ع) بود و در زمان امام حسین(ع) در قیام مسلم بن عقیل(ع) از حامیان مسلم به شمار میرفت.
او همچنین از عبّاد زمان خویش بوده که مورخان در احوالات او نوشته اند :
📋《كَانَ لاَ يَكَادُ يُفَارِقُ اَلْمَسْجِدَ اَلْأَعْظَمَ يُصَلِّي فِيهِ إِلَى اَللَّيْلِ》
♦️عبدالله هیچ گاه از مسجد اعظم کوفه جدا نمىشد و تا شب در آن نماز مىخواند.(۲)
عبدالله در کربلا حضور نداشت و به خاطر سالخوردگی و نابینایی، توفیق یاری امام حسین(ع) را نیافت.
اما روزی که برای عبادت همیشگی خود به مسجد کوفه رفته بود، متوجه شد که سرهای شهدای کربلا را به همراه اسیران اهل بیت(ع) وارد کوفه کرده اند و عبیدالله بن زیاد نیز این سخنان را بر منبر کوفه به زبان می آورد.
این حرف با عکس العمل شدید عبدالله بن عفیف مواجه شد و هنوز سخن ابن زیاد تمام نشده بود که عبدالله بن عفیف ایستاد و اعتراض کرد و گفت :
📋《إِنَّ اَلْكَذَّابَ اِبْنَ اَلْكَذَّابِ أَنْتَ وَ أَبُوكَ وَ اَلَّذِي وَلاَّكَ وَ أَبُوهُ! يَا اِبْنَ مَرْجَانَةَ! أَ تَقْتُلُونَ أَبْنَاءَ اَلنَّبِيِّينَ وَ تَتَكَلَّمُونَ بِكَلاَمِ اَلصِّدِّيقِينَ!؟!!》
♦️ای پسر مرجانه! دروغگو پسر دروغگو تویی و پدرت و آن کسی که تو را والی کوفه کرد.
ای پسر مرجانه! آیا فرزندان پیامبر اکرم(ص) را میکُشی و در مقام صدیقان قرار میگیری و سخن میگویی؟!!
در این هنگام؛ ابن زیاد خشمگین شد و دستور داد که او را دستگیر کرده و نزدش ببرند.
پس؛
📋《فَنَادَى بِشِعَارِ اَلْأَزْدِ : يَا مَبْرُورُ!》
♦️پس عبدالله با سردادن شعاری، طایفهاش ازد را به کمک فراخواند و گفت : ای مبرور! [آى نيكو رفتار!]
📋《فَوَثَبَ إِلَيْهِ فِتْيَةٌ مِنَ اَلْأَزْدِ فَانْتَزَعُوهُ فَأَتَوْا بِهِ أَهْلَهُ》
♦️ناگهان جوانان قبيله أزد آمدند و او را [از چنگ مأمورين ابن زياد] رها ساختند و به خانهاش بردند.
ابن زیاد که از این حادثه خشمگین شده بود، بعد از اینکه از مسجد روانه دارالعماره شد، فرمان داد که بروید این نابینای ازدی را، که خداوند دلش را همانند چشمش کور گرداند، نزد من بیاورید.
شب هنگام اطرافیان ابن زیاد خانهاش را محاصره کردند.
آنها به زور وارد خانه شدند و عبدالله با اینکه نابینا بود با آنها جنگید و دخترش صفیه او را به جنگ با آنان راهنمایی میکرد.
سپس او را دستگیر کرده و نزد عبیدالله بن زیاد بردند و گفتگویی بینشان صورت گرفت.
عبدالله در آخر گفت که پیش از آنکه تو از مادر متولد شوی من از خداوند درخواست شهادت را به دست ملعون ترین و مغضوب ترین افراد مینمودم، ولی آن وقت که چشمم را از دست دادم نومید گردیدم و اینک سپاس میگویم خداوندی را که پس از نومیدی مرا به مقصودم رساند و به من نشان داد که دعای گذشتهام به اجابت رسیده است.
ابن زیاد که بسیار خشمگین شده بود، دستور قتل عبدالله را داد.
📋《فَقَتَلَهُ وَ أَمَرَ بِصَلْبِهِ فِي اَلسَّبَخَةِ، فَصُلِبَ هُنَالِكَ》
♦️پس عبدالله به شهادت رسید و عبیدالله دستور داد که بدنش را در کنّاسه کوفه در جایی به نام سبخه، به دار آویختند.(۳)
📚منابع :
۱)انساب الاشراف بلاذری، ج۳، ص۲۱۰
۲)وقعة الطّف یوسفی غروی، ص۲۶۵
۳)تاریخ طبری، ج۵، ص۴۵۹
@TarikhEslam
بسم الله الرحمن الرحیم
در جاده هراز و در روستایی به نام شهید آباد (که از قم با ماشین شخصی حدود ۳ ساعت و نیم راه هست) ، مجتمعی متعلق به سپاه به نام مجتمع شهدای گمنام هست که دنبال این هستند که به صورت مداوم طلبه ای در آنجا برای نماز ظهر و مغرب باشه هر طلبه یه هفته ده روز یا دو هفته ؛ ولی طبیعت خوبی داره و هوای بسیار خنکی داره (حدود ۲۰ درجه) و سه وعده هم غذا میدن
از سه شنبه هفته دیگه طلبه میخوان، ظاهرا متاهلی هم مشکلی ندارن
رفقایی که میخوان در شخصی به حقیر پیام بدن @alisorosh1421
#تبلیغ
هدایت شده از اشعار آیینی حسینیه
#حضرت_زینب_س_کوفه_و_شام
هرچند پای خستهی زینب توان نداشت
هرچند بین قافله جانش امان نداشت
بار امانتی که به منزل رسانده است
چیزی کم از رسالت پیغمبران نداشت
جز گیسوان غرق به خون روی نیزهها
در آتش بلا به سرش سایهبان نداشت
آیا به جز حوالی گودال، ساربان،
راهی برای رفتن این کاروان نداشت؟
یک شهر چشم خیره و... بگذار بگذریم
شهری که از مروّت و غیرت نشان نداشت
آری هزار داغ و مصیبت کشیده بود
اما تنور و تشت طلا را گمان نداشت
دیگر لب مقدس قرآن کربلا
جایی برای طعنهی آن خیزران نداشت!
✍ #یوسف_رحیمی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
هدایت شده از اشعار آیینی حسینیه
#امام_حسین_ع_مناجات_محرمی
آزاد آن دلیست که این جا اسیر شد
باید به پای مِهرِ شما بود و پیر شد
در روز رستخیز سرافکنده کِی شود،
هرکس که در حضور شما سر به زیر شد؟
بی مهرتان کسی به مقامی نمیرسد
هرکس که بود سائل این در، امیر شد
باشد چراغ ظلمت قبرش هرآن دلی
کز پرتو ولای تو روشن ضمیر شد
هر روز پیش چشم به تصویر میکشم
سر روی نیزه رفت و تنت غرق تیر شد
در حیرتم که بین تمامی اولیا
آقا کفن برای تو تنها حصیر شد!
مدیون لطف توست «وفایی» و باز هم
در محضرت رسیده و منت پذیر شد
✍ #سیدهاشم_وفایی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
هدایت شده از حسینیه مقتل
#امروز
19 محرم الحرام :
حرکت کاروان کربلا به سوی شام:
در این روز اهل بیت سیّد الشّهداء علیه السّلام را از کوفه به سوی شام حرکت دادند.
(الوقایع و الحوادث: ج 4، ص 114)
زنهای غیر هاشمیه از انصار امام حسین علیه السّلام که در کربلا اسیر شدند با شفاعت اقوام و قبایلشان نزد ابن زیاد از قید اسیری خلاص شدند، و فقط زنهای هاشمیات برای اسارت به شام برده شدند.
( #ابصار_العين فی انصار الحسین علیه السّلام: ص 133)
#نوزدهم_محرم
#کوفه_تا_شام
✅ @hosenih_maghtal
هدایت شده از تاملی در تاریخ اسلام
2⃣1⃣1⃣روز بیستم محرم سال ۶۱ هجری قمری، دفن بدن #جون_بن_حوی_رحمه_الله غلام #امام_حسین_علیه_السلام در کربلا!👇
#روز_شمار_عاشورا
#وقایع_ماه_محرم_الحرام
@TarikhEslam