eitaa logo
محتوای برتر
206 دنبال‌کننده
2.8هزار عکس
3.4هزار ویدیو
29 فایل
با نام خدا ،سلام🌼به شما دوست عزیز👇 شمام میتونید محتواهای فاخرتون رو با موضوعات اجتماعی و اتفاقات روز به اشتراک بگذارید🌾🌾 و سهمی داشته باشید در آگاهسازی هموطنانمون ..🌷🌷 آدرس ادمین 🌿🌿 @Agahhastim
مشاهده در ایتا
دانلود
7.72M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
این کلیپ آنقدر زیباست و زیبایی در آن نهفته است که انشان دوست دارد آنرا چند بار ببیند تنها فیلم کوتاهی که سه جایزه معتبر اروپایی ، ایتالیا، آلمان، و فرانسه را از آن خود کرد، دستمریزاد به فیلمنامه نویس و کارگردانش به راستی ما در قضاوت هایمان درباره رفتار دیگران چقدر درست فکر می کنیم ؟؟؟ 👍❤️🌹 https://eitaa.com/mohtavayebartar
♦️‌«آرنود‌فن‌دورن» نماینده سابق مجلس هلند که به اسلام گرویده، با انتشار این تصور نوشت : 🔹‌تنها یک راه برای نجات (و حفظ خانواده) وجود دارد، و آن اسلام است. https://eitaa.com/mohtavayebartar
♦️ تاثیر فضای سبز بر کاهش استرس! 🔺یک پژوهش تازه نشان داده است کسانیکه در محل کار و زندگی آنها درخت بیشتری وجود دارد، از سلامت روان و بدن بهتری برخوردار هستند پژوهشگران معتقدند اگر در مناطق شهری، در فاصله کوتاهی از محل زندگی درختهای بیشتری باشد استرس را به شدت کاهش می دهد.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
♦️‌ مستند «چهارصد کیلومتر آن طرف‌تر» 🔹‌  پنجشنبه ۲۱ دی ماه از شبکه یک سیما ساعت ۲۰ https://eitaa.com/mohtavayebartar
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
♦️‌️ واقعیت ماجرای بیهوش کردن دو دختر در آسانسور 🔹‌چند روزی است که فیلم بیهوش کردن دو دختر در آسانسور توسط دو مرد در فضای مجازی منتشر شده است و منتشرکنندگان این فیلم سعی در القای حس ناامنی به خانواده‌ها را داشتند. 🔹‌واقعیت این است که این فیلم متعلق به کشور مصر بوده و حدود یک ماه پیش منتشر شده بود. https://eitaa.com/mohtavayebartar
ﻧﺎﻡ ﮐﻮﭼﮏ ﺯﻥ ﻧﻈﺎﻓﺘﭽﯽ ﻣﻦ ﺩﺍﻧﺸﺠﻮﻯ ﺳﺎﻝ ﺩﻭﻡ ﺑﻮﺩﻡ . ﯾﮏ ﺭﻭﺯ ﺳﺮ ﺟﻠﺴﻪ ﺍﻣﺘﺤﺎﻥ ﻭﻗﺘﻰ ﭼﺸﻤﻢ ﺑﻪ ﺳﻮﺍﻝ ﺁﺧﺮ ﺍﻓﺘﺎﺩ , ﺧﻨﺪﻩ ‌ﺍﻡ ﮔﺮﻓﺖ . ﻓﮑﺮ ﮐﺮﺩﻡ ﺍﺳﺘﺎﺩ ﺣﺘﻤﺎ ﻗﺼﺪ ﺷﻮﺧﻰ ﮐﺮﺩﻥ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺍﺳﺖ . ﺳﻮﺍﻝ ﺍﯾﻦ ﺑﻮﺩ : « ﻧﺎﻡ ﮐﻮﭼﮏ ﺯﻧﻰ ﮐﻪ ﻣﺤﻮﻃﻪ ﺩﺍﻧﺸﮑﺪﻩ ﺭﺍ ﻧﻈﺎﻓﺖ ﻣﯽ ‌ﮐﻨﺪ ﭼﯿﺴﺖ ؟ » ﻣﻦ ﺁﻥ ﺯﻥ ﻧﻈﺎﻓﺘﭽﻰ ﺭﺍ ﺑﺎﺭ ﻫﺎ ﺩﯾﺪﻩ ﺑﻮﺩﻡ . ﺯﻧﻰ ﺑﻠﻨﺪ ﻗﺪ , ﻭ ﺣﺪﻭﺩﺍ ﺷﺼﺖ ﺳﺎﻟﻪ ﺑﻮﺩ ﺍﻣّﺎ ﻧﺎﻡ ﮐﻮﭼﮑﺶ ﺭﺍ ﺍﺯ ﮐﺠﺎ ﺑﺎﯾﺪ ﻣﯽ ‌ﺩﺍﻧﺴﺘﻢ ؟ ﻣﻦ ﺑﺮﮔﻪ ﺍﻣﺘﺤﺎﻧﻰ ﺭﺍ ﺗﺤﻮﯾﻞ ﺩﺍﺩﻡ ﻭ ﺳﻮﺍﻝ ﺁﺧﺮ ﺭﺍ ﺑﯽ‌ ﺟﻮﺍﺏ ﮔﺬﺍﺷﺘﻢ . ﺩﺭﺳﺖ ﻗﺒﻞ ﺍﺯ ﺁﻥ ﮐﻪ ﺍﺯ ﮐﻼﺱ ﺧﺎﺭﺝ ﺷﻮﻡ ﺩﺍﻧﺸﺠﻮﯾﻰ ﺍﺯ ﺍﺳﺘﺎﺩ ﺳﻮﺍﻝ ﮐﺮﺩ ﺁﯾﺎ ﺳﻮﺍﻝ ﺁﺧﺮ ﻫﻢ ﺩﺭ ﺑﺎﺭﻡ ‌ﺑﻨﺪﻯ ﻧﻤﺮﺍﺕ ﻣﺤﺴﻮﺏ ﻣﯽ ‌ﺷﻮﺩ ؟ ﺍﺳﺘﺎﺩ ﮔﻔﺖ : ﺣﺘﻤﺎ ﻭ ﺍﺩﺍﻣﻪ ﺩﺍﺩ : ﺷﻤﺎ ﺩﺭ ﺣﺮﻓﻪ ﺧﻮﺩ ﺑﺎ ﺁﺩﻡ‌ ﻫﺎﻯ ﺑﺴﯿﺎﺭﻯ ﻣﻼﻗﺎﺕ ﺧﻮﺍﻫﯿﺪ ﮐﺮﺩ . ﻫﻤﻪ ﺁﻥ‌ ﻫﺎ ﻣﻬﻢ ﻫﺴﺘﻨﺪ ﻭ ﺷﺎﯾﺴﺘﻪ ﺗﻮﺟﻪ ﻭ ﻣﻼﺣﻈﻪ ﺷﻤﺎ ﻣﯽ‌ ﺑﺎﺷﻨﺪ , ﺣﺘﻰ ﺍﮔﺮ ﺗﻨﻬﺎ ﮐﺎﺭﻯ ﮐﻪ ﻣﯽ ‌ﮐﻨﯿﺪ ﻟﺒﺨﻨﺪ ﺯﺩﻥ ﻭ ﺳﻼﻡ ﮐﺮﺩﻥ ﺑﻪ ﺁﻥ ‌ﻫﺎ ﺑﺎﺷﺪ . ﻣﻦ ﺍﯾﻦ ﺩﺭﺱ ﺭﺍ ﻫﯿﭽﮕﺎﻩ ﻓﺮﺍﻣﻮﺵ نخواهم کرد. https://eitaa.com/mohtavayebartar
۴تاسیب زمینی متوسط آب پز کردم بعد ۳۰۰ گرم قارچ ریز خرد کردم و با یک قاشق آبلیمو تفت دادم تاآبش کشیده شد توی یک کاسه سیب زمینی پخته رنده شده،۱دونه پیاز متوسط رنده شده آب گرفته شده، ۱ دونه هویج کوچولوی رنده شده.قارچ تفت خورده_۳ ق غ جعفری خردشده نمک و فلفل و پودر سیر،دوتا تخم مرغ و ۱ قاشق غ آرد سفید مخلوط کردم و سرخ کردم حتما درست کنید و لذتش رو ببرید غذا ╔══◇🍔ೋ https://eitaa.com/mohtavayebartar ೋــــــــ🍉🍇🍓✨◇══╝
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
نیایش با پروردگار ✨پروردگارااا ✨در این شب ✨دفتر دل دوستانم را ✨به تو میسپارم ✨با دستان مهربانت ✨قلمی بردار ✨خط بزن غمهایشان ✨و دلی رسم کن ✨برایشان به بزرگی دریا ✨شاد و پر خروش 💛الهی امین https://eitaa.com/mohtavayebartar
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سلام 🌟صبح بخیر🌟 🌹صبحتون پراز عشق وامید 🍃وسرشار از اتفاقهای عالی 🌹امیدوارم 🍃زندگی به کامتون 🌹وخوشبختی سرنوشتتون 🍃و سایه عشق 🌹مهمان همیشگی دلتون باشه https://eitaa.com/mohtavayebartar
📚📚📚 📝خدا نکند بلایی که سر من آمد، سر شما هم بیاید. گیرکردن میان یک‌جای تنگِ بوگندو. پایم برسد بیرون حساب همه‌شان را می‌رسم. سه‌چارتا از این جقلی‌پقلی‌های کلاس سومی‌چهارمی‌ها بودند. همه‌شان هم پیچ‌وتاب می‌خوردند و تحت‌فشار بودند مثل خود من. اینجا هم صف را رعایت می‌کنند، خب یک کلاس هفتمی چقدر می‌تواند خودش را کوچک کند و بایستد پشت سر این‌ها. تا رسیدم یک لگد خواباندم پاشنهٔ در. پسره که تو بود کشیده‌نکشیده‌بالا زد بیرون و من آمدم تو. اصلاً نمی‌دانم چرا درِ توالت باید از آن‌طرف هم قفل داشته باشد. کثافت از درودیوار بالا رفته است. بوی تند گند و نجاست بچه‌ها آدم را دیوانه می‌کند. همه‌شان دست‌به‌یکی کردند. اوّلش که با مشت‌ولگد افتادم به جان در، اینجا بودند؛ اما کُرّه‌بزها با خنده‌شان رفتند بیرون. اینجا شده یک سلول انفرادی، غرق سکوت که هرازگاهی چکیدن یک قطره آب سکوت گندش را می‌شکند. حتماً الان همه‌شان رفته‌اند توی خانه‌های گرم‌ونرمشان و یادشان رفته چه جنایتی در حقّ من بدبخت کرده‌اند. حالا خودم هیچ، خبر به گوش آبجی‌زهرا برسد، حتماً یک بلایی سرِ خودش یا بچهٔ توی شکمش می‌آید. شیر آب را باز می‌کنم. شلنگ چرک را می‌گیرم دورتادور توالت را می‌شویم و دوسه بار سیفون تازه‌تأسیس را می‌کشم. حدّاقل بو کمتر شود و فکرم به کار بیفتد. هیچ راه خلاصی ندارم. دیوارها بلندند و کاشی‌های صاف‌وصوفی دارند. فقط خوبی‌اش این است که نیم‌متری با سقف مشترک، فاصلهٔ خالی دارد. اگر مثل سامان دراز بودم شانس بیشتری داشتم 📚سنگ های لق روی دیوار 🖋مهین سمواتی 📚 https://eitaa.com/mohtavayebartar