eitaa logo
محتوای تبلیغ دانش آموزی جامعه الزهرا سلام الله علیها
1.3هزار دنبال‌کننده
5هزار عکس
1.4هزار ویدیو
1.2هزار فایل
این ڪاناݪ شامݪ محتۅاهاے تۅلید شده تۅسط مبلّغان جامعة الزَّهࢪا(سلامُ اللهِ عَلیهٰا) جهت تبڵیغ دانش‌آمۅزے مێ‌باشد. ارتباط با ادمین @Qanbariz ارتباط با ادمین @NHTaheri
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
3.74M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
حقوق جوانان در رساله ی حقوق امام سجاد(ع) 🔹امام رضا (ع) مي فرمايند: برخورد خود را با افراد كوچك و بزرگ زيبا و نيكو گردان.(صحيفه الرضا) امام هشتم (ع) براي فرزند بزرگوار خود امام جواد (ع) احترام بسيار قائل بود و به ديگران درس زندگي مي داد. محمد بن ابي عباد كه امور نگارش حضرت رضا (ع) را به عهده گرفته بود مي گويد: حضرت رضا (ع) همواره از فرزند بزرگوارش محمد با كنيه ای كه نزد عرب علامت بزرگداشت و احترام است نام مي برد و مي فرمود ابوجعفر به من چنين نوشت و من به ابو جعفر چنين نوشتم با اين كه امام جواد (ع) در مدينه به سر مي برد و كودكي بيش نبود.(وسايل الشيعه) یکی از وجوه سبک زندگی اهل بیت (ع) رفتار آنان با جوانان و کودکان است . چه خوب است ما به عنوان شیعیان اهل بیت(ع)، با الگو قرار دادن سیره ی آنان، سبک زندگی مان در رابطه با جوانان و کودکان را بهبود دهیم _جوانان
یعنی... 🇮🇷 های باغیرت با تغییر پروفایل به این پویش بپیوندید ❗️
🇸🇩✊️ ✊️🇸🇩: 🌷 ام الفساد قرن ما 👈 امریکا🔥امریکا حامی صهیونیست ها👈 امریکا🔥امریکا یاور دشمنان ما 👈 امریکا🔥امریکا همراه آدم کش ها 👈 امریکا🔥امریکا عامل نا امنی ها 👈 امریکا🔥امریکا نماد هر جنایت 👈 امریکا🔥امریکا محور هر شرارت 👈 امریکا🔥امریکا منشا هر خیانت 👈 امریکا🔥امریکا استکبار جهانی 👈 امریکا🔥امریکا دشمن هر ایرانی 👈 امریکا🔥امریکا
پویش ملی مرگ برآمریکا و اسرائیل
💢قصه کودکانه - شماره ۱ 🔹سارا و هدیه‌ی تولد در یک روز بهاری، سارا کوچولو با مامانش به مسجد محله رفتند تا نماز بخوانند. مامان به او گفته بود: عروسکت رو نبر عزیزم، مسجد جای بازی نیست. اما سارا یواشکی عروسکش، نازی رو پشتش قایم کرد و با خودش برد. نازی رو خیلی خیلی دوست داشت. توی مسجد، سارا کنار دختربچه‌ای نشست به نام مریم. مریم آرام گریه می‌کرد. سارا با نگرانی پرسید: چرا ناراحتی؟ مریم با صدای آروم گفت: امروز تولدمه، ولی مامانم برام عروسک نخرید. سارا گفت: خب به بابات بگو برات بخره! مریم آه کشید و گفت: بابام... رفته پیش خدا. سارا به نازی نگاه کرد. دلش می‌خواست محکم بغلش کنه، اما یاد حرف مامان افتاد: کارهای خوب، دلِ خدا رو خوشحال می‌کنه. سارا با لبخند، نازی رو به مریم داد و گفت: این مال تو باشه. تولدت مبارک! مریم لبخند زد و با خوشحالی، سارا رو بوسید. وقتی سارا و مامانش به خانه برگشتند، مامان سارا سفره‌ای قشنگ و رنگارنگ براش پهن کرده و گفت: دختر عزیزم غذای مورد علاقه‌تو پختم، چون می‌دونستم دختر مهربون و خوبی هستی! آن شب، سارا در خواب دید که فرشته‌ها دور سرش پرواز می‌کنند و با لبخند می‌گن: خدا از مهربونی‌های کوچولوها خیلی خوشحال می‌شه!
☝️مجموعه قصه های کودکانه با هدف ترویج نوع دوستی و همبستگی میان کودکان به رشته تحریر در آمده است...