🌹 دوستم حمید ، امروز مریض بود
🌹 و مرتب سرفه می کرد .
🌹 آقای معلم به مادر حمید تلفن کرد
🌹 تا به مدرسه بیاد و اونو به دکتر ببره .
🌹 بعد از رفتن حمید و مادرش ،
🌹 همه کلاس ناراحت بودیم .
🌹 و خدا خدا می کردیم
🌹 تا دوستمون حمید ، زودتر خوب بشه .
🌹 و دوباره پیش ما برگرده ؛
🌹 حمید ، بهترین دوست من بود .
🌹 به خاطر همین ،
🌹 بیشتر از بقیه ، براش ناراحت شدم
🌹 چند روز بعد ،
🌹 یه دفعه دلم خیلی برای حمید تنگ شد .
🌹 همه بچه ها مشغول بازی بودند .
🌹 اما من حوصله بازی رو نداشتم .
🌹 توی نمازخونه نشستم
🌹 و با گریه ، براش دعا کردم .
🌹 آقای معلم ، کنارم نشست
🌹 و علت گریه منو پرسید .
🌹 منم براش تعریف کردم .
🌹 آقای معلم ، لبخندی زد و گفت :
🕋 با این حالی که داری ،
🕋 دعا کن امام زمان بیاد .
🕋 اگه امام زمان بیاد ،
🕋 خیلی از بیماری ها از بین میرن .
🕋 و همه مریض ها ، زود خوب میشن .
#امام_زمان
#نیمه شعبان
#ناحیه 7 عابدینی
🌷 داستان کوتاه بچه های فلسطین 🌷
🌸 تلویزیون ،
🌸 داشت بچه های فلسطینی رو نشون می داد
🌸 که گریه می کردند .
🌸 و از دست اسرائیل پست و ظالم ،
🌸 به خدا شکایت می کردند .
🌸 خانه ها و مدرسه هاشون خراب شده بود
🌸 معلم اونا هم زخمی شده بود .
🌸 بعضی هاشون هم ،
🌸 پدر و مادرشون شهید شدند .
🌸 خیلی ناراحت شدم و به پدرم گفتم :
🌸 کسی نیست که اینا رو نجات بده ؟
🌸 پدرم با ناراحتی گفت :
🌹 امام زمان که بیاد ،
🌹 به حساب اسرائیلی های بدجنس می رسه
🌹 و بچه های فلسطینی رو نجات میده
🌹 تا در کنار پدر و مادرشون ،
🌹 با آرامش زندگی کنند .
#امام_زمان
#نیمه شعبان
#ناحیه 7 عابدینی