eitaa logo
محتوای روضه و منبر
2.1هزار دنبال‌کننده
2.7هزار عکس
2.1هزار ویدیو
1.4هزار فایل
ارسال محتوای تبلیغی برای روحانیون، مبلغین، طلاب دعوت به گروه محتوای تبلیغی مناسبتی از طریق لینک https://eitaa.com/joinchat/387842242Ceeb934db50 دعوت به کانال محتوای روضه https://eitaa.com/joinchat/1969356889C89c77887dd
مشاهده در ایتا
دانلود
❇️برنامه عبادی روزانه هر کسی به حَسَبَ وقت و فرصتی که دارد،این اعمال و یا بخشی از آن را انجام دهد که خیلی دارای آثار و برکات است-همراه با صوت و متن دعا(روی جملات آبی کلیک کنید) ۱-خواندن زیارت آقا امام زمان علیه السلام بعد از نماز صبح ۲-خواندن دعای عهد ۳-خواندن دعای اللهم ادفع عن ولیک....(دعا برای امام زمان علیه السلام)این دعا در مفاتیح بعد از دعای عهد آمده است ۴-خواندن سوره یس و زیارت آل یس و اهداءثواب آن به آقا امام زمان علیه السلام ۵-خواندن زیارت عاشورا ۶-سلام دادن به ائمه ۷-اذکار روح بخش ۸-بسته خیرات اموات ۹-برنامه عبادی روز جمعه ❇️از گناه فاصله بگیریم گناه قلب انسان را سیاه و تاریک می کند و توفیقات را از انسان سلب میکند،هیچ کسی از راه گناه به مقصد نرسید و نخواهد رسید(عالم محضر خداست در محضر خدا گناه نکنیم) التماس دعا
787.5K
🍂فراق یاروجمعه... 🎤 کربلایی سعید سلطانی 🍂فراق یار وجمعه.....  🎼به سبک : دوباره مرغ روحم دوباره جمعه اومد  از تو خبر نیومد ازهجر روی ماهت صبرهمه سر اومد آقا  دلم  گرفته  از  دست  این زمونه برای دیدن  تو   هِی  می گیره  بهونه یابن الحسن کجایی داد  از   غم   جدایی از آسمون قلبم  بارون اشک  می باره دیگه ز  دوری  تو   صبر و قرار  نداره دلبر من  تو  هستی  توی  دلم  نشستی گِرِه باعشق نازت به قلب من تو بستی یابن الحسن کجایی داد  از  غم   جدایی بذار  که من   گدای   در  خونت  بمونم تا جون دارم همیشه اسم تو رو بخونم آقا  منو   دعا کن  برای  خود  سوا  کن این دل  مضطرم  رو   راهی  کربلا  کن یابن الحسن  کجایی داد  از  غم   جدایی ✍کربلایی_مرتضی_شاهمندی توجه📣 ✅عضویت سریع گروه مجمع مادحین گروه مجمع مادحین https://eitaa.com/joinchat/2329018623C2211caa794 ❇️عضویت سریع کانال مجمع مادحین https://eitaa.com/joinchat/2259157247C5314de0c8b ارتباط با ادمین: @valayat
👆داستان اندلس... عبرتی تلخ برای همه مسلمانان ♦️سالروز فتح اندلس بدست مسلمانان 🆔 ارسال محتوای تبلیغی برای روحانیون، مبلغین، طلاب دعوت به گروه محتوای تبلیغی مناسبتی از طریق لینک https://eitaa.com/joinchat/387842242Ceeb934db50 دعوت به کانال محتوای روضه https://eitaa.com/joinchat/1969356889C89c77887dd
🔹مرحوم آقا سید جمال گلپایگانی، مرد بسیار عجیبی بود. 🔹آیت‌الله بروجردی از ایشان خواسته بود تا او را نصیحت کند. آقا سید جمال در جواب نوشته بود: «مرجعیت نه برای تو می‌ماند، نه برای من. فکر قبر و قیامت‌مان باشیم». 🔹آیت‌الله العظمی بروجردی گاهی اوقات نامه ایشان را بر می‌داشت، می‌خواند و گریه می‌کرد. سیره علماء👈 عضو شوید 🆔گروه سیره علماء https://eitaa.com/joinchat/1633550605C79cdb03ed2 کانال سیره علماء https://eitaa.com/joinchat/1634468109C9efc63a8a8 ارتباط با ادمین: @valayat
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ السَّلاَمُ عَلَى مَهْدِيِّ الْأُمَمِ وَ جَامِعِ الْكَلِم موضوع: «، برای مسلمانان (٢)» روز جمعه، ١۴٠٢/٠٢/٢٢ ✍️ مناسبت روز: امروز ٢١ شوال، سالروز پیروزی و فتح مسلمانان و تشکیل حکومت و تمدن بزرگ اَندلس است؛ حکومتی که پس از ٨٠٠ سال شکوه و عظمت و شگفتی‌، برای همیشه از صفحه روزگار حذف گردید و امروزه جز یک نام و چند ساختمان و موزه از آن هیچ نشانی وجود ندارد! لذا در روز گذشته عرض کردیم که بررسی دلایل شکست و اضمحلال این تمدن عظیم، می‌تواند درسی بزرگ برای تمامی حکومت‌های اسلامی و بالأخص جمهوری اسلامی ایران باشد. ✍️ با بررسی دقیق تاریخ تمدن بزرگ اندلس، می‌توان دو عامل اساسی را به عنوان مهمترین دلایل اضمحلال این حکومت اسلامى برشمرد که عبارتند از: 1️⃣ «اختلاف و تفرقه بین مسلمانان» در اسلام، یکى از ارکان مهمِ ثبات، امنیت و پیشرفت هر جامعه‌ای، وحدت است، چنانچه خداوند متعال در آیه ١٠٣ سوره آل‌عمران، به مسلمانان، دستور وحدت و دوری از تفرقه داده است: «وَاعتَصِموا بِحَبلِ اللَّهِ جَميعًا وَلا تَفَرَّقوا»؛ بی‌شک حکومت اسلامی آندلس نیز در سايه همین وحدت و یکپارچگی مسلمانان، بصورت برق آسا پیشرفت کرد؛ اما پس از چند صد سال، دشمنان توانستند بین مسلمانان تفرقه و درگیرى‏‌هاى داخلى ایجاد نموده و همین موضوع، یکی از مهمترین عوامل شکست‏ و نابودی تمدن بزرگ اندلس بود. (صحنه‌هاى تکان دهنده در تاریخ اسلام، ص١۵١) 2️⃣ «فساد اخلاقى و تعطیل شدن دستورات و احکام دینی» بی‌شک دومین عامل مهم شکست مسلمانان در اندلس را باید پشت کردن به احکام اسلامی و ترک فريضه مهم امر به معروف و نهی از منکر، و در نتیجه رواج فساد و بى بند و باری در آن جامعه اسلامی دانست؛ به صورتی که با فراگیر شدن فساد و فحشا، رفته رفته، از توجه مسلمانان اندلس به صلاح و سلامت و پیشرفت جامعه اسلامی کاسته شد، و حیا و عفت، و حَمیت و غیرت دینى در آنها از بین رفته و تنها شهوت‌رانی و خوش‌گذرانى برای آنها اهمیت پیدا نمود! در این دوران، دشمنان اسلام که در طی صدها سال همواره با مسلمانان جنگیده و از آنها شکست خورده بودند، با پیمان به ظاهر دوستی، و با طرحِ شیطانىِ تهاجمِ فرهنگی، وارد میدان شدند و با عقد قراردادهایى با حاکمان اسلامی، برای مسلمانان به ایجاد تفریح‌گاه‌ها، مدرسه‌های‌ مختلط و بازارهای رنگارنگ پرداختند و سپس با به گردش در آوردن دختران زیباروى مسیحى در همین بازارها و تفریحگاه‏ها و همچنین القای انحرافات عقیدتی در همین مدارس، جوانان مسلمان را از درون و برون تهى کرده و بدین ترتیب تمام توان مقاومت و غیرت آنها را از بین بردند و سپس با لشکریان خود به آنها یورش برده و حکومت اسلامی اندلس را برای همیشه نابود نمودند!» (همان) ✍️ در پایان این مبحث سزاوار است که در شکست تلخ اندلس بیشتر بیاندیشیم و از خود بپرسیم که: ❓آیا تاریخ تکرار نمى‏شود؟ و آیا حکومت اسلامی ما با کمتر از نیم قرن پایداری، از حکومت ٨٠٠ ساله اندلس، مستحکم‌تر است؟ ❓پس چرا برخی از ما، بى‌توجه به نقشه‏هاى شوم دشمنان، بر طبل اختلاف و تفرقه مى‏کوبیم و از وحدت حول محور ولایت امر، غفلت کرده و منافع حزبى و گروهى خود را بر منافع انقلابی و ملی ترجیح مى‌دهیم! ❓و چرا برخی مسئولان نظام و مردم در خوابند و در برابر شبیخون فرهنگی دشمنان، و اِلقاى شبهات و ایجاد تردید در بنیان‌هاى اعتقادى، و همچنین هزینه‌ی چند میلیارد دلاری دشمنان برای گسترش رایگان برنامه‏‌هاى ضد اخلاق و ضد عفت و غیرت اسلامی در فضای مجازی و حقیقی کاری نمی‌کنند؟ ❓و مهمتر از همه، چرا برخی از افراد از تاریخ تلخ اندلس درس نمی‌گیرند و هنوز دل در گرو «برجام ها» و پیمان و یاری کفار و دشمنان قرار داده‌اند؟! مگر فراموش کرده‌ایم که دشمنى کردن در ذات دشمن نهفته است و به فرموده امیر مؤمنان (ع): «کسى که از دشمن غفلت ‏بورزد، (بداند) که دشمن از او غافل نخواهد شد» (نهج‌البلاغه، نامه ۶٢) ✍️ و کلام آخر این‌که اگر روزی جوانان مؤمن و انقلابی ما توانستند با دست خالی در برابر تمامی جهان استکبار و پیشرفته‌ترین تجهیزات و تسلیحات جنگی، ایستاده و به پیروزی برسند؛ عامل آن چیزی جز وحدت کلمه و انسجام ملی تحت فرمان ولایت امر و امام امت (ره)، و غيرت و حميّت دينی، و روحیه ایثارگری و شهادت‌طلبی نبوده‌ است؛ لذا برای پاسداری از این دستاوردهای بزرگ و همچنین حفظ آرمان‌ها و اصول انقلاب اسلامى، بر همه ما واجب است که با حفظ وحدت بر محور ولایت مطلقه فقیه، و اجرای تمامی احکام و شعائر اسلامی، و ایستادگی در برابر تهاجم فرهنگی دشمنان به خصوص در رابطه با حجاب و عفاف اسلامی، مسیر نورانی امام و شهدا را ادامه داده تا انشاالله پرچم انقلاب را با دست با کفایت رهبر فرزانه انقلاب به دست مبارک حضرت ولی عصر (عج) برسانیم. @mohtavayerozeh
🔘 کجای عالَم چنین آقایی پیدا می‌شود؟! ⚡️ حکایت طفلِ امام صادق علیه‌السلام که از دستِ کنیزکی افتاد و از دنیا رفت... راوی گوید: روزی به خانه إمام صادق علیه‌السلام وارد شدم و رنگ چهره حضرت را دگرگون دیدم؛ سبب تغییر حال حضرت را پرسیدم که آن إمام علیه‌السلام فرمود: من نهی کرده بودم که در خانه، کسی بالای پشت‌بام برود، امروز داخل خانه شدم؛ یکی از کنیزان که تربیت یکی از اولاد مرا به عهده داشت،دیدم که طفل مرا در بردارد و بالای نردبان است؛ چون نگاهش به من افتاد متحیر شد و لرزید و طفل از دست او بر زمین افتاد و از دنیا رفت. ➖ امام علیه‌السلام به راوی فرمودند: تغیر رنگ من به‌خاطر غصهٔ از دست رفتن آن طفل نیست؛ و إنّما تَغيَّرَ لَونٖي لِمٰا أدخَلَتْ عَلَيها مِن الرُّعبِ. 🔻بلکه به سبب آن ترسی است که آن کنیزک از نگاه من پیدا کرده بود. راوی گوید: این در حالی بود که إمام علیه‌السلام به آن کنیز فرموده بود: تو را در راه خدا آزاد کردم؛ باکی بر تو نیست؛ باکی بر تو نیست. 📚المناقب، ابن‌شهر‌آشوب،ج۱۱ ص۴۱۲ ارسال محتوای تبلیغی برای روحانیون، مبلغین، طلاب دعوت به گروه محتوای تبلیغی مناسبتی از طریق لینک https://eitaa.com/joinchat/387842242Ceeb934db50 دعوت به کانال محتوای روضه https://eitaa.com/joinchat/1969356889C89c77887dd
محافظ آقا(مقام معظم رهبری) تعریف میکرد: در یکی از سفرهای مقام معظم رهبری به جنوب کشور و بازدید از مناطق جنگی ، بعد از ورود ماشین به جاده‌ای خاکی حضرت آقا فرمودند : اگه امکان داره بگذارید کمی هم من رانندگی کنم. من هم از ماشین پیاده شدم و حضرت آقا پشت فرمان نشستند و شروع به رانندگی کردند!… بعد از چند دقیقه ای به یک ایست بازرسی(دژبانی) رسیدیم و آقا توقف کردند تا زنجیر را بندازند،  سربازی که آنجا بود و ظاهرا تازه کار هم بود تا چشمش به آقا افتاد هل شد،آمد جلو و عرض ادب و احترامی خدمت آقا کرد و گفت اجازه بدهید هماهنگی کنم و رفت و به دژبان گفت: قربان آدم خیلی مهمی تشریف آوردند! دژبان گفت : کیه؟ سرباز دستپاچه گفت : نمیدونم کیه؛ولی میدونم که خیلی خیلی مهمه ! دژبان گفت : اگه نمیشناسیش از کجا میدونی که خیلی مهمه ؟ سرباز گفت : نمی دونم کیه ولی هر کی هست آیت الله خامنه ای رانندشه! حضرت آقا از این خاطره به عنوان یکی از شیرینترین خاطراتشان یاد می کنند.    بر گرفته از خاطرات مقام معظم رهبرى ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@TanzeMenbarr
◾️ وقتی‌که خانه‌ام را آتش زدند، به یاد اهل و عیال جدّ غریبم، حسین "علیه‌السلام" افتادم... در نَقلی آمده است: فردای آن روزی که خانه امام صادق علیه‌السلام را آتش زدند‌، چند نفر از شیعیان به محضر آن حضرت رفتند، دیدند، که إمام علیه‌السلام محزون و گریان است. ➖ عرض کردند: آقاجان! چرا گریه می‌کنید؟ آیا از این که دشمن چنین گستاخی به شما کرده، گریه می‌کنید؟ با اینکه نخستین بار نیست که به شما خاندان چنین می‌کنند! 🔹إمام علیه‌السلام فرمودند: لَمّا أَخَذتِ الّنارُ مٰا فِي الدِّهلِیز نَظَرتُ إلىٰ نِسائي وَ بَناتي يَتَراكَضنَ فِي صَحنِ الدّار مِنْ حُجرةٍ إلىٰ حُجرٍة وَ مِن مَكانٍ إلى مَكانٍ هٰذا وَ أٰنا مَعَهنّ في الدّار ▪️گریه‌ام برای این است که وقتی زبانه‌های آتش در دالان خانه، زبانه می‌کشید، زنان و دخترانم را دیدم که در صحن خانه از حجره‌ای به حجره دیگر و از جانبی به جانب دیگر می‌دویدند، تا آتش به آنها آسیب نرساند، با اینکه من در خانه همراه آن‌ها بودم. فَتَذكّرتُ رَوعَةَ عَيالِ جَدِّيَ الحُسينِ يَومَ عاشُوراء لمّا هَجَمَ القومُ عَلَيهنَّ وَ مُناديهم يُنادي أحرِقُوا بُيوتَ الظّالِمين. ▪️با آن صحنه، به یاد وحشت و خوف اهل و عیال جدّم حسین علیه‌السلام در غروب روز عاشورا افتاده‌ام، آن هنگام که دشمن به آنها هجوم آورد، و منادیِ‌دشمن فریاد می‌زد: خیمه‌های ظالمان را بسوزانید... 📚مأساة‌الحسین،علیه‌السلام، ص۱۶۰ ✍درِ آتش‌گرفته را می‌دید، به لبش بود آه و واویلا گریه می کرد و صحنه را می‌دید، آتشِ خیمه‌های عاشورا گریه می‌کرد و صحنه را می‌دید، گیسوانی که آخرش می‌سوخت وسط شعله‌های نامردی، عمّه‌ای را که معجرش می‌سوخت... ارسال محتوای تبلیغی برای روحانیون، مبلغین، طلاب دعوت به گروه محتوای تبلیغی مناسبتی از طریق لینک https://eitaa.com/joinchat/387842242Ceeb934db50 دعوت به کانال محتوای روضه https://eitaa.com/joinchat/1969356889C89c77887dd
ebook7472[www.takbook.com].pdf
2.98M
🔖 کتاب آینده در قلمرو اسلام 🔻 این کتابی است که ساواک برای جلوگیری از انتشار آن که نخستین اثر آیت‌الله بود تلاش فراوان کرد 🔸 در میانه‌ی دهه‌ی 40 علاقه‌ی آیت‌الله خامنه‌ای به موجب شد کار ترجمه‌ی کتاب «المستقبل لهذا الدین» را شروع کنند. جالب این‌که «بیشتر آن ترجمه‌ها در داخل سلول‌های زندان صورت گرفت.» این کتاب پس از ترجمه، با عنوان «آینده در قلمرو اسلام» در اختیار چاپخانه‌ی خراسان قرار گرفت تا منتشر شود. اما روند چاپ، با موانعی مواجه گشت؛ ساواک بلافاصله از ماجرای چاپ کتاب مطلع شد و طی یک شبیخون به چاپخانه‌ی خراسان، بسیاری از نسخ کتاب «آینده در قلمرو اسلام» را جمع‌آوری کرد. 🔸«اداره‌ی اطلاعات» در تیرماه 1345 طی دستوری به «سرپرستی شهربانی‌های خراسان» ابلاغ کرد: هر چه زودتر، نسخه‌های توزیع شده‌ی «آینده در قلمرو اسلام» را جمع‌آوری کنند. در این ابلاغیه، با قید «محرمانه» آمده بود: 🔻درباره‌ی کتاب آینده در قلمرو اسلام به‌موجب اعلام وزارت فرهنگ و هنر، چون کتاب مزبور به‌قلم آقای سیدعلی خامنه‌ای، بدون تحصیل مجوز قانونی در چاپخانه‌ی خراسان (مشهد) به‌چاپ رسیده و حاوی مطالب برخلاف مصلحت می‌باشد، خواهشمند است دستور فرمایید مأمورین مربوطه با تحقیق و تجسس در مغازه‌های کتاب‌فروشی، کیوسک‌های مطبوعاتی، بساط روزنامه و کتاب‌فروشان دوره‌گرد، فعلا از توزیع کتاب مزبور جلوگیری به‌عمل آورده. 🔖 عضو شوید 🔖
👓 روزی که راننده، شیخ عباس قمی را وسط بیابان پیاده کرد! راننده به صندلى ما که در وسطهاى ماشین بود، آمد، به من( امام خمینی) چون سید بودم حرفى نزد. ولى رو کرد به حاج شیخ عباس قمى(ره ) و گفت : اگر مى‌دانستم، تو را اصلاً سوار نمى‌کردم... خورشید خود را بالاى سر ماشین کشیده بود و باران گرما بر سرمان مى‌ریخت. بیابان سوزان و بى‌انتها در چشمهایمان رنگ مى‌باخت و به کبودى مى‌گرایید، از دور هم چیزى دیده نمى‌شد، ناگاه ماشین ما که از مشهد عازم تهران بود از حرکت ایستاد، راننده که مردى بلند و سیاه‌چرده بود با عجله پایین آمد و بعد از آنکه ماشین را براندازى کرد خیلى زود عصبانى و ناراحت به داخل ماشین برگشت و گفت: بله پنچر شد. و آنگاه به صندلى ما که در وسطهاى ماشین بود، آمد، به من چون سید بودم حرفى نزد. ولى رو کرد به حاج شیخ عباس قمى(ره ) و گفت: اگر مى‌دانستم، تو را اصلاً سوار نمى‌کردم، از نحسى قدم تو بود که ماشین، ما را در این وسط بیابان خشک و برهوت معطل گذاشت، یااللّه برو پایین و دیگر هم حق ندارى سوار این ماشین بشوى. مرحوم شیخ عباس بدون اینکه کوچکترین اعتراضى کند و حرفى بزند، بلند شد و وسایلش را برداشت و از ماشین پیاده شد. هم من هم بلند شدم که با شیخ عباس پیاده شوم اما او مانع شد، ولى من با اصرار پیاده شدم که او را تنها نگذارم اما او قبول نمى‌کرد که با او باشم، هرچه من پافشارى مى‌کردم، او نهى مى‌کرد، دست آخر گفت: فلانى، راضى نیستم تو ، هم مثل من اینجا بمانى. وقتى این حرف را از او شنیدم دیدم که اگر بمانم بیشتر او را ناراحت مى‌کنم تا خوشحال کرده باشم، برخلاف میلم از او خداحافظى کرده سوار ماشین شدم ... بعد از مدتى که او را دیدم جریان آن روز را از او پرسیدم، گفت: وقتى شما رفتید خیلى براى ماشین معطل شدم، براى هر ماشینى دست بلند مى‌کردم نگه نمى‌داشت، تا اینکه یک ماشین کامیونى که بارش آجر بود برایم نگه داشت. وقتى سوار شدم، راننده آدم خوب و خونگرمى بود، و به‌گرمى پذیرایم شد و تحویلم گرفت، خیلى زود با هم گرم شدیم قدرى که با هم صحبت کردیم متوجه شدم که او ارمنی است و مسیرش همدان است، از دست قضا من هم مى‌خواستم به همدان بروم، چون مدتها بود که دنبال یک سرى مطالب مى‌گشتم و در جایى نیافته بودم فقط مى‌دانستم که در کتابخانه مرحوم آخوند همدانى در همدان مى‌توانم آنها را به‌دست آورم، به این خاطر مى‌خواستم به همدان بروم. راننده با آنکه ارمنى بود آدم خوب و اهل حالى بود، من هم از فرصت استفاده کردم و احادیثى که از حفظ داشتم درباره احکام نورانى اسلام، حقانیت دین مبین اسلام و مذهب تشیع و... برایش گفتم. وقتى او را مشتاق و علاقه‌مند دیدم، بیشتر برایش خواندم، سعى مى‌کردم مطالب و احادیثى بگویم که ضمیر و وجدان زنده و بیدار او را بیشتر زنده و شاداب کنم. تا این که به نزدیکهاى همدان رسیدیم، نگاهم که به صورت راننده افتاد دیدم قطرات اشک از چشمانش سرازیر است و گریه مى‌کند، حال او را که دیدم دیگر حرفى نزدم، سکوتى عمیق مدتى بر ما حکمفرما شد هنوز چند لحظه‌اى نگذشته بود که او آن سکوت سنگین را شکست و با همان چشم اشک‌آلود گفت: فلانى، این‌طور که تو مى‌گویى و من از حرفهایت برداشت کردم، پس اسلام دین حق و جاودانى است و من تا به حال در اشتباه بودم. شاهد باش، من همین الآن پیش تو مسلمان مى‌شوم و به خانه که رفتم تمام خانواده و فامیل‌هایى را که از من حرف‌شنوى دارند مسلمان مى‌کنم. بعد هم شهدتین را گفت بله، خدا را بنگرید که چه مى‌کند، ماشین پنچر مى‌شود، راننده پیاده‌اش مى‌کند، کامیونى مى‌رسد که مسیرش همان جایى است که او مى‌خواهد برود و از همه مهمتر آن ثواب را خداوند نصیبش مى‌کند که از آن زمان به بعد از نسل و ذرّیّه آن مرد هرکس به دنیا بیاید مسلمان است و ثواب و حسنه‌اش براى مرحوم حاج شیخ عباس قمى(ره ) مى‌باشد. این روح بلند و مطیع این بزرگان است که آنها را این‌چنین مطیع در برابر قضای الهی نموده است که تمام وجودشان را در راه خدا فدا کرده‌اند و این‌گونه است که خدا این‌چنین به آنها عنایت می‌کند، شاید هرکدام از ما انسان‌های کوتاه‌بین بودیم، همان موقع عصبانی شده و کلی با راننده ماشین دعوا می‌کردیم که تقصیر ما چیست؟! و حاضر به پیاده شدن نبودیم، غافل از آنکه این مشیت الهی است که می‌خواهد به این وسیله انسانی را به‌دست ما به دین حق دعوت کند، این ثواب بزرگ را در برابر صبر و شکیبایی که به‌خاطر خدا و دین او تحمل کرده‌ایم عنایت فرموده است و در آن شرایط بد جامعه که افکار عمومی بر علیه روحانیت است، به‌خاطر خدا و حفظ دین، تمام مشکلات و سختی‌ها را به جان می خرند. 💬 شیخ علی پناه اشتهاردی به نقل از امام خمینی 🔖 عضو شوید 🔖 https://eitaa.com/joinchat/1969356889C89c77887dd
┈•꧁༼﷽༽꧂•┈ 🔘احترام خواجه نصیر به امام موسی کاظم(ع) گویند: هنگام وفات خواجه نصیر، به او گفتند: اجازه بده جنازه تو را به نجف اشرف ببریم و آنجا دفن کنیم، در پاسخ گفت: من از امام موسی کاظم(ع) خجالت می کشم که وصیت کنم جنازه ام را از کاظمین بیرون برند. .┅┅──.─────.✿ ⃟ ⃟ ⃟ ⃟ ⃟✿ ⬅️ ادب خواجه از زبان علامه حسن زاده آملی 🔘علامه حسن زاده آملی نقل می‌کند. بنده حدود سی سال پیش صحبتی با یک ریاضیدان داشتم تا این که کلام کشید به این شکل هندسی قطاع من از او، به خاطر غرض الهی که در نظرم داشتم ، سؤال کردم : عزیز من ! از این شکل چند حکم هندسی می توان استفاده کرد ؟ گفت: شاید هفت تا ده تا حکم. گفتم: مثلاً بیست تا چطور ؟ گفت: شاید. ممکن است. گفتم: دویست تا چطور؟ به من نگاه می کرد که آیا دویست حکم هندسی می توان از آن استنباط کرد و توقف کرد گفتم : دویست هزار چطور ؟ خیال می کرد که من سر مطایبه و شوخی دارم و به مجاز حرف می زنم. بعد به او گفتم: آقا! این خواجه نصیرالدین طوسی کتابی دارد به نام کشف القناع عن اسرار شکل القَطاع. و جناب خواجه از این شکل، چهارصد و نود و هفت هزار و ششصد و شصت و چهار حکم هندسی استنباط کرده ؛ یعنی قریب نیم میلیون. بعد به او گفتم: این خواجه نصیر طوسی که راجع به یک شکل هندسی، یک کتاب نوشته و قریب پانصد هزار حکم از آن استنباط کرده، شما آن کتاب و خود خواجه را می شناسی؟ گفت: نخیر. بعد راجع شخصیت خواجه صحبت کردیم و به او گفتیم: این خواجه وقتی که در بغداد حالش دگرگون شد و دید دارد از این نشانه به جوار الهی ارتحال می‌کند، وصییت کرد: مرا از کنار امام هفتم، باب الحوائج الی الله، از این معقل و پناهگاه بیرون نبرید و در عیبه به خاک بسپارند و روی قبر در پیشگاه امام هفتم؛ مثلاً نوشته نشود، آیت الله، علامه، این امام است، حجت الله. قرآن ناطق و امام ملک و ملکوت است. روی قبر من بنویسید: 🔸«وَ کَلبُهُم بَاسِطٌ ذِرَاعَیهِ بِالوَصِید» و این عالمی است صاحب این همه کتاب در حکمت، فلسفه، عرفان، ریاضیات، فقه و اصول، علوم غریبه، معماری و مهندسی و بناکننده رصدخانه مراغه و صاحب زیج ایلخانی و بالاخره خواجه نصیر الدین طوسی و استاد بشر و استاد کلّ فی الکل. اما در پیشگاه امام هفتم وصیت می‌کند این طور روی قبرش بنویسند. 📚 (منبع: سیره امامان در آثار علامه حسن زاده آملی) ارسال محتوای تبلیغی برای روحانیون، مبلغین، طلاب دعوت به گروه محتوای تبلیغی مناسبتی از طریق لینک https://eitaa.com/joinchat/387842242Ceeb934db50 دعوت به کانال محتوای روضه https://eitaa.com/joinchat/1969356889C89c77887dd
معیشت طلاب، امری که مشکلات بسیار بسیار زیادی را برای این قشر مظلوم و انقلابی و مردمی و همیشه در صحنه و خط مقدم اسلام و انقلاب به وجود آورده و زندگی نوع طلاب را دچار مشکلات طاقت فرسا و غیر قابل تحمل کرده است. https://farsnews.ir/my/c/197275 این پیام رو در گروهها و کانال های طلبگی ارسال کنید کلا یک ساعت و نیم دیگه از این پویش مونده
بسته محتوایی «پیشوای صادق» ویژه ی شخصیت امام صادق (ع) : 📚کتاب 📝منبر مکتوب 🛣اینفوگرافیک 📣منبر صوتی 🖼پوستر نمایشگاهی 📀نرم افزار 🔹و... 👈جهت مشاهده و دریافت محتوا به آدرس زیر مراجعه نمائید ؛ 🌐https://eitaa.com/joinchat/3811115328Ca79694190f ⚜️چهارده معصوم در ایتا https://eitaa.com/joinchat/3937010000Ca00c2304d4 ⚜️لینکدونی مذهبی آقا سید https://eitaa.com/joinchat/1427767477Cf5edfc07ff
فیش_مدح_امام_صادق.pdf
72.1K
فیش مدح امام صادق.pdf ارسال محتوای تبلیغی برای روحانیون، مبلغین، طلاب دعوت به گروه محتوای تبلیغی مناسبتی از طریق لینک https://eitaa.com/joinchat/387842242Ceeb934db50 دعوت به کانال محتوای روضه https://eitaa.com/joinchat/1969356889C89c77887dd
علامه امینی تعریف کرده است که: 🚨مدتها فکرمی‌کردم که خداوند چگونه شمر ملعون را عذاب می‌کند؟ و جزای آن تشنه لبی و جگر سوختگی حضرت سیدالشهدا(ع) را چگونه به او می‌دهد؟ تا اینکه شبی در عالم رویا دیدم که امیرالمؤمنین(ع) در مکانی خوش آب و هوا، روی صندلی نشسته و من هم خدمت آن جناب ایستاده‌ام، در کنار ایشان دو کوزه بود، فرمود: این کوزه‌ها را بردار و برو از آنجا آب بیاور و اشاره به محلی فرمود که بسیار باصفا و با طراوت بود، استخری پرآب و درختانی بسیار شاداب در اطراف آن بود که صفا و شادابی محیط و گیاهان قابل بیان و وصف نیست. کوزه‌ها را برداشته و رو به آن محل نهادم آنها را پرآب نموده حرکت کردم تا به خدمت امیرالمومنین(ع) باز گردم. ناگهان دیدم هوا رو به گرمی نهاده و هر لحظه گرمی هوا و سوزندگی صحرا بیشتر می‌شد، دیدم از دور کسی به طرف من می‌آید و هرچه او به من نزدیکتر می‌شد هوا گرمتر می شد گویی همه این حرارت از آتش اوست، در خواب به من الهام شد که او شمر، قاتل حضرت سیدالشهدا(ع) است. وقتی به من رسید دیدم هوا به قدری گرم و سوزان شده است که دیگر قابل تحمل نیست، آن ملعون هم از شدت تشنگی به هلاکت نزدیک شده بود، رو به من نمود که از من آب بگیرد، من مانع شدم و گفتم: اگر هلاک هم شوم نمی گذارم از این آب قطره‌ای بنوشد. حمله شدیدی به من کرد و من ممانعت می نمودم، دیدم اکنون کوزه‌ها را از دست من می‌گیرد لذا آنها را به هم کوبیدم، کوزه‌ها شکسته و آب آنها به زمین ریخت چنان آب کوزه‌ها بخار شد که گویی قطره آبی در آنها نبوده است،او که از من ناامید شد رو به استخر نهاد، من بی‌اندازه ناراحت و مضطرب شدم که مبادا آن ملعون از آب استخر بیاشامد و سیراب گردد، به مجرد رسیدن او به استخر، آب استخر خشک شد چنان که گویی سالهاست یک قطره آب در آن نبوده است. درختان هم خشک شده بودند او از استخر مأیوس شد و از همان راه که آمده بود بازگشت. هرچه دورتر می‌شد، هوا رو به صافی و شادابی و درختان و آب استخر به طراوت اول بازگشتند. به حضور امیرالمؤمنین(ع) شرفیاب شدم، فرمودند: خداوند متعال این چنین آن ملعون را جزا و عقاب می‌دهد، اگر یک قطره آب آن استخر را می‌نوشید از هر زهری تلخ تر و هرعذابی برای او دردناک تر بود. بعد از این فرمایش از خواب بیدار شدم. لعن الله قاتلیک یا اباعبدالله الحسین 📚 پی نوشت ها : ۱-البدایه النهایه، ج ۸، ص ۲۹۷ ۲-یادنامه علامه امینی ص ۱۳ و ۱۴ ۳-سرنوشت قاتلان شهدای کربلا، عباسعلی کامرانیان 🇮🇷 گروه عزیزم حسین علیه السلام 🥀 https://eitaa.com/joinchat/2703491336Cf21b2cc6de 🥀🥀
◾️ کاش بر نسلِ خلیل‌الله، باران می‌شدی کاش‌ای‌آتش،به‌زینب‌هم‌گلستان می‌شدی... ⚡️حکایت راه‌رفتن إمام صادق علیه‌السلام در بین آتش... منصور دوانیقی به حسن بن زید که از طرف او، والى مکه و مدینه بود، پیغام داد خانه جعفر بن محمد عليهماالسلام را بسوزان. او به خانه امام علیه‌السلام آتش انداخت و به درب خانه و راهرو سرایت کرد، امام صادق علیه‌السلام بیرون آمد و در میان آتش گام برداشته و راه می‌رفت و می‌فرمود: أَنَا ابْنُ أَعْرَاقِ الثَّرَى أَنَا ابْنُ إِبْرَاهِیمَ خَلِیلِ اللَّهِ ▪️منم پسر أعراق الثرى (لقب حضرت اسماعیل علیه‌السلام). ؛ منم پسر ابراهیم خلیل اللَّه (که آتش نمرود بر او سرد و سلامت شد). 📚الکافی ج١ص٣۶٧ ✍ آه یا حضرت صادق ... کاش این آتش در جای دیگری هم نیز گلستان می‌شد... در آن ساعتی که يكى از سربازان لشکر عمر بن سعد گويد: بانوى بلند قامتى را كنار خيمه‌اى ديدم... و النّارُ تَشتعِلُ مِن جَوانِبها، ▪️در حالى كه از هر طرف، آتش به سمت آن زن، شعله می‌کشید. آن بانو گاهى به طرف راست و چپ و گاهى به آسمان نگاه مى‌كرد و دستهايش را بر اثر شدت ناراحتى به هم مى‌زد، و گاهى وارد آن خيمه مى‌شد، و بيرون مى‌آمد. با سرعت نزد او رفتم و گفتم: يا هٰذِهٖ ما وُقُوفُكِ هٰاهُنا، و النّارُ تَشتَعلُ مِن جَوانِبِك، و هٰؤلاءِ النِّسوَة قَد فَرَرنَ، و تَفَرّقنَ و لَم تَلحِقٖي بِهِنّ، و مٰا شَأنُك؟ ▪️اى زن! مگر شعله‌های آتش را نمى‌بينى؟ چرا مانند ساير زنان فرار نمی‌كنى؟! فَبكَتْ زَینبُ، و قالَت: ياشَيخ! إنَّ لَنا عليلاً في الخيمة، و هُو لا يَتَمكّنُ مِن الجُلوسِ و النُّهوضِ، فَكيفَ أُفارقُه، و قَد أحاطَ النّارُ بهِ ▪️در این‌هنگام، زینب کبری سلام‌اللّه‌علیها به گریه افتاد و فرمود: اى‌مرد! ما شخص بيمارى در ميان اين خيمه داريم كه قدرت نشستن و برخاستن ندارد، چگونه او را تنها بگذارم و بروم با اينكه آتش از هر سو به طرف او شعله مى‌كشد... 📚معالی السبطین، ج٢ ص٨ ارسال محتوای تبلیغی برای روحانیون، مبلغین، طلاب دعوت به گروه محتوای تبلیغی مناسبتی از طریق لینک https://eitaa.com/joinchat/387842242Ceeb934db50 دعوت به کانال محتوای روضه https://eitaa.com/joinchat/1969356889C89c77887dd
◾️ بگذارید از این خانه عبا بردارد پیرمرداست‌و‌خمیده‌ست، عصا بردارد... ⚡️شرحِ مصیبتِ بیرون‌کشاندنِ إمام صادق علیه‌السلام از خانه و دواندنِ آن حضرت در پیِ مرکب... محمد بن ربیع می‌گوید: منصور دوانیقی به پدرم گفت: سراغ جعفربن‌محمد علیهماالسلام برو و بدون اجازه وارد خانه‌اش شو و او را در همان حالي که هست برایم بیاور. ➖پدرم مرا که در میان برادرانم به قساوت و سخت‌دلی شهرت داشتم، صدا کرد و گفت: برو سراغ جعفر بن محمد و از دیوار خانه بالا برو و لازم نیست در خانه را به صدا درآوری تا او خود را آماده کند و وضعش را عوض کند، بلکه به یکباره بر او وارد بشو و او را در همان حالتی که هست، بیاور! ➖من برای انجام این مأموریت راه افتادم. فقط کمی از شب مانده بود. فَأَمَرْتُ بِنَصْبِ السَّلَالِیمِ وَ تَسَلَّقْتُ عَلَیْهِ الْحَائِطَ فَنَزَلْتُ عَلَیْهِ دَارَهُ فَوَجَدْتُهُ قَائِماً یُصَلِّی وَ عَلَیْهِ قَمِیصٌ وَ مِنْدِیلٌ قَدِ ائْتَزَرَ بِهِ ▪️دستور دادم؛ نردبانی را گذاشتند و از دیوار بالا رفتم. امام را در حال نماز دیدم که پیراهنی به تن و قطیفه‌ای به دور کمر داشت. تا سلام نماز را گفت، گفتم: به دستور امیر حرکت کن. امام علیه‌السلام فرمود: دَعْنِی أَدْعُو وَ أَلْبَسُ ثِیَابِی ▪️بگذار دعایم را بخوانم و لباسم را عوض کنم. گفتم: نه، امکان ندارد. امام علیه السلام فرمود: بگذار تنم را بشویم و تجدید وضو کنم. گفتم : نه؛ نمی شود، معطل نکن ! نباید و نمی گذارم وضع سر و صورتت را عوض نمائی. فَأَخْرَجْتُهُ حَافِیاً حَاسِراً فِی قَمِیصِهِ وَ مِنْدِیلِهِ ▪️پس او را با همان پیراهن و قطیفه با پای برهنه و بدون کفش و در حال خستگی حرکت دادم. فَلَمَّا مَضَی بَعْضُ الطَّرِیقِ ضَعُفَ الشَّیْخُ فَرَحِمْتُهُ ▪️چون مقداری راه آمدیم، نفسش به شماره افتاد و توان دویدن نداشت... دلم به رحم آمد و او را سوار بر اَستر کردم. 📚مُهج الدعوات، ص۱۹۴ 📚بحار الانوار ج٩١ ص٢٨٩ ✍ آه یا حضرت صادق... کاش آن نانجیبانی که عمّه‌های شما را دنبال مرکب می‌دواندند، اندکی هم رحم داشتند... چگونه گریه کنیم بر آن مصیبتی که مقاتل نوشته‌اند: ...اَتَوهُم بِحِبالٍ فَرَبَقُوهُم بِهٰا ▪️تمام اُسرا را با یک طناب به هم بسته بودند. فكانَ الحَبلُ فيٖ عُنُقِ زَين‌ِالعابدينَ اليٰ زينب‌ و ا‌مّ‌کلثوم و باقي بَناتِ رسولِ الله ▪️یک سر طناب را بر گردن إمام سجاد علیه‌السلام انداخته بودند و سر دیگر طناب را به زینب کبری و حضرت امّ‌کلثوم علیهماالسلام و دیگر دختران رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله بسته بودند و آنها را می‌کشاندند. و كُلّمٰا قَصَروا عَنِ المَشيِ ض‍َرَبُوهُم ▪️و هرگاه که این زنان و بچه‌ها، توانِ راه‌رفتن نداشتند، آن‌ها را کتک می‌زدند. 📚مقتل الحسین علیه‌السلام،مقرّم، ص۳۱۱ ارسال محتوای تبلیغی برای روحانیون، مبلغین، طلاب دعوت به گروه محتوای تبلیغی مناسبتی از طریق لینک https://eitaa.com/joinchat/387842242Ceeb934db50 دعوت به کانال محتوای روضه https://eitaa.com/joinchat/1969356889C89c77887dd
⚘⚘⚘⚘⚘⚘ 🔻روزی که پوستِ بدن شهادت میدهد🔻 📣📣... قرآن کریم می‌فرماید، قیامت پوستِ بدنِ ما به سخن می‌آید و شهادت میدهد...😱😰😨 🌴سوره فصلت، آیات ۱۹ تا ۲۱🌴 🕋 وَ یَوْمَ یُحْشَرُ أَعْدَاءُ اللَّهِ إِلَی النَّارِ فَهُمْ یُوزَعُونَ. 🕋 حَتَّی إِذَا مَا جَاءُوهَا شَهِدَ عَلَیْهِمْ سَمْعُهُمْ وَ أَبْصَارُهُمْ وَ جُلُودُهُم بِمَا کَانُوا یَعْمَلُونَ. 🕋 وَ قَالُوا لِجُلُودِهِمْ لِمَ شَهِدتُّمْ عَلَیْنَا قَالُوا أَنطَقَنَا اللَّهُ الَّذِی أَنطَقَ کُلَّ شَیْءٍ وَ هُوَ خَلَقَکُمْ أَوَّلَ مَرَّةٍ وَ إِلَیْهِ تُرْجَعُونَ. 💢 به خاطر بیاورید روزی را که دشمنان خدا را جمع کرده و به سوی دوزخ می‌برند، و صفوف پیشین را نگه می‌دارند، تا صفهای بعد به آنها ملحق شوند! 💢 وقتی به آن می‌رسند، گوشها و چشمها و پوستهای تنشان به آنچه می‌کردند گواهی می‌دهند. 💢 آنها به پوستهای تنشان می‌گویند: "چرا بر ضدّ ما گواهی دادید؟!" 💢 آنها جواب می‌دهند: "همان خدایی که هر موجودی را به نطق درآورده، ما را گویا ساخته؛ و او شما را نخستین بار آفرید، و بازگشتتان بسوی اوست!" 🔔 📛 روزی که پوستِ بدن شهادت میدهد، انگشت اشارہ‌ی ما به چه چیزی شهادت میدهد⁉️🤔 ⚠️ امان از مطالبی که با این انگشتان نوشته‌ایم و لمس کرده‌ایم...❗ ⚠️ امان از کانال‌ها و گروه‌ها و پیج‌هایی که پرتگاہ جهنم هستند...❗ ⚠️ امان از چت‌هایی که پرتگاہ جهنم هستند...❗ هستند...❗ ⚘⚘⚘⚘⚘ 🆔 ارسال محتوای تبلیغی برای روحانیون، مبلغین، طلاب دعوت به گروه محتوای تبلیغی مناسبتی از طریق لینک https://eitaa.com/joinchat/387842242Ceeb934db50 دعوت به کانال محتوای روضه https://eitaa.com/joinchat/1969356889C89c77887dd
شکر خدا که دست به دامان صادقیم یعنی همیشه بی سر و سامان صادقیم بی راهه نیست اینکه بگویم تمام ما سلمان حیدریم و مسلمان صادقیم از تشنگیِّ روز قیامت هراس نیست تا لحظه‌ای که تشنه‌ی باران صادقیم با دیدنِ صلابتِ ایوانِ کربلا فکرِ درست کردن ایوان صادقیم مثلِ فرشته‌های به دُور مزار او در حسرت مزارِ چراغان صادقیم ✍ 🆔 با مَجمع ادبی،شعر و متن دست پر باش 👇 🛄 https://eitaa.com/joinchat/2102132992Ca617a9d291
🌷هروقت فرموده بخوریدوبیاشامید بعدش یک دستوردیگری داده. یعنی بعدخوردن،اطاعت کنید خدارا 🌷۱.کُلُوا وَاشْرَبُوا مِن رِّزْقِ اللهِ وَ لَا تَعْثَوْا فِی الْأَرْضِ (بقره/۶۰) رزق خدارابخورید، و گناه نکنید. 🌷۲.کُلُوا مِمَّا فِی الْأَرْضِ حَلَالًا طَیِّباً وَ لَا تَتَّبِعُوا خُطُوَاتِ الشَّیْطَانِ (بقره/۱۶۸) حلال بخورید، و دنبال شیطان راه نیفتید. 🌷۳.کُلُوا مِن طَیِّبَاتِ مَا رَزَقْنَاکُمْ وَ اشْکُرُوا لِله (بقره/۱۷۲) حلال بخورید، و شکر خدا رو بجا بیارید. 🌷۴.کُلُوا مِمَّا رَزَقَکُمُ اللهُ حَلَالًا طَیِّبًا وَ اتَّقُوا الله (مائده/۸۸) حلال بخورید، و تقوا داشته باشید؛ 🌷۵.کُلُوا وَ اشْرَبُوا وَ لَا تُسْرِفُوا (اعراف/۳۱) بخورید، و اسراف نکنید. 🌷۶.کُلُوا مِن طَیِّبَاتِ مَا رَزَقْنَاکُمْ وَ لَا تَطْغَوْا فِیهِ (طه/۸۱) حلال بخورید، و طغیان و سرکشی و پرده‌دری نکنید. 🌷۷.فَکُلُوا مِنْهَا وَ أَطْعِمُوا الْبَائِسَ الْفَقِیرَ (حج/۲۸) بخورید، وفقرا رو یادتون نره، اونها رو هم اطعام کنید. 🌷۸.کُلُوا مِنَ الطَّیِّبَاتِ وَ اعْمَلُوا صَالِحًا (مومنون/۵۱) حلال بخورید، و عمل صالح انجام بدید. 🌷۹.حتّی وقتی به زنبور عسل میگویدشیره گل رابخور بعدمیگویدراه پرودگارت رابرو کُلِی مِن کُلِّ الثَّمَرَاتِ فَاسْلُکِی سُبُلَ رَبِّکِ ذُلُلًا (نحل/۶۹) ارسال محتوای تبلیغی برای روحانیون، مبلغین، طلاب دعوت به گروه محتوای تبلیغی مناسبتی از طریق لینک https://eitaa.com/joinchat/387842242Ceeb934db50 دعوت به کانال محتوای روضه https://eitaa.com/joinchat/1969356889C89c77887dd
🔷️ افراد خوبی که عاقبت به شرّ شدند 🚫1⃣ برصیصای عابد كَمَثَلِ الشَّيْطَانِ إِذْ قَالَ لِلْإِنسَانِ اكْفُرْ فَلَمَّا كَفَرَ قَالَ إِنِّي بَرِيءٌ مِّنكَ إِنِّي أَخَافُ اللَّهَ رَبَّ الْعَالَمِينَ ﭼﻮﻥ ﺩﺍﺳﺘﺎﻥ ﺷﻴﻄﺎﻥ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﺑﻪ ﺍﻧﺴﺎﻥ (برصیصا) ﮔﻔﺖ : ﻛﺎﻓﺮ ﺷﻮ . ﻫﻨﮕﺎﻣﻰ ﻛﻪ ﻛﺎﻓﺮ ﺷﺪ ، ﮔﻔﺖ : ﻣﻦ ﺍﺯ ﺗﻮ ﺑﻴﺰﺍﺭم ، ﻣﻦ ﺍﺯ ﺧﺪﺍ ﻛﻪ ﭘﺮﻭﺭﺩﮔﺎﺭ ﺟﻬﺎﻧﻴﺎﻥ ﺍﺳﺖ ، ﻣﻰ ﺗﺮﺳﻢ .(حشر١٦) 🚫2⃣ بلعم باعورا وَاتْلُ عَلَيْهِمْ نَبَأَ الَّذِي آتَيْنَاهُ آيَاتِنَا فَانسَلَخَ مِنْهَا فَأَتْبَعَهُ الشَّيْطَانُ فَكَانَ مِنَ الْغَاوِينَ ﻭ ﺳﺮﮔﺬﺷﺖ ﻛﺴﻲ ﻛﻪ ﺁﻳﺎﺕ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺍﻭ(بلعم) ﻋﻄﺎ ﻛﺮﺩﻳﻢ ﻭ ﺍﻭ ﻋﻤﻠﺎً ﺍﺯ ﺁﻧﺎﻥ ﺟﺪﺍ ﺷﺪ ، ﺑﺮﺍﻱ ﺁﻧﺎﻥ ﺑﺨﻮﺍﻥ ; ﭘﺲ ﺷﻴﻄﺎﻥ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺩﻧﺒﺎﻝ ﻛﺮﺩ [ ﺗﺎ ﺑﻪ ﺩﺍﻣﺶ ﺍﻧﺪﺍﺧﺖ ]ﻭ ﺩﺭ ﻧﺘﻴﺠﻪ ﺍﺯ ﮔﻤﺮﺍﻫﺎﻥ ﺷﺪ .(اعراف١٧٥) 🚫3⃣ سامری قَالَ بَصُرْتُ بِمَا لَمْ يَبْصُرُوا بِهِ فَقَبَضْتُ قَبْضَةً مِّنْ أَثَرِ الرَّسُولِ فَنَبَذْتُهَا وَكَذَٰلِكَ سَوَّلَتْ لِي نَفْسِي ﮔﻔﺖ : ﻣﻦ ﺑﻪ ﺣﻘﺎﻳﻖ ﻭ ﺍﺳﺮﺍﺭﻱ ﺁﮔﺎﻩ ﺷﺪم ﻛﻪ ﺁﻧﺎﻥ ﺁﮔﺎﻩ ﻧﺸﺪﻧﺪ ، ﭘﺲ ﺍﻧﺪﻛﻲ ﺍﺯ ﺩﺍﻧﺶ ﻭ ﺍﺳﺮﺍﺭ ﺭﺳﻮﻝ ﺭﺍ ﮔﺮﻓﺘﻢ ﻭ [ ﺑﺮ ﺍﺛﺮ ﻫﻮﺍﭘﺮﺳﺘﻲ ]ﺁﻥ ﺭﺍ ﺩﻭﺭ ﺍﻧﺪﺍﺧﺘﻢ [ ﻭ ﺑﻪ ﮔﻮﺳﺎﻟﻪ ﺳﺎﺯﻱ ﭘﺮﺩﺍﺧﺘﻢ ] ; ﻭ ﺍﻳﻦ ﮔﻮﻧﻪ ﻧﻔﺲ ﻣﻦ(انحراف بنی اسرائیل را) ﺩﺭ ﻧﻈﺮم ﺁﺭﺍﺳﺖ .(طه٩٦) 🚫4⃣ قارون إِنَّ قَارُونَ كَانَ مِن قَوْمِ مُوسَىٰ فَبَغَىٰ عَلَيْهِمْ ﻫﻤﺎﻧﺎ ﻗﺎﺭﻭﻥ ﺍﺯ ﻗﻮم ﻣﻮﺳﻲ ﺑﻮﺩ ﻛﻪ ﺑﺮ ﺁﻧﺎﻥ ﺗﻌﺪﻱ ﻭ ﺗﺠﺎﻭﺯ ﻛﺮﺩ. (قصص٧٦) 🚫5⃣ابلیس وَإِذْ قُلْنَا لِلْمَلَائِكَةِ اسْجُدُوا لِآدَمَ فَسَجَدُوا إِلَّا إِبْلِيسَ كَانَ مِنَ الْجِنِّ فَفَسَقَ عَنْ أَمْرِ رَبِّهِ ﻭ [ ﻳﺎﺩ ﻛﻦ ] ﻫﻨﮕﺎﻣﻰ ﺭﺍ ﻛﻪ ﺑﻪ ﻓﺮﺷﺘﮕﺎﻥ ﮔﻔﺘﻴﻢ : ﺑﺮﺍﻱ ﺁﺩم ﺳﺠﺪﻩ ﻛﻨﻴﺪ . ﭘﺲ ﻫﻤﻪ ﺳﺠﺪﻩ ﻛﺮﺩﻧﺪ ، ﺟﺰ ﺍﺑﻠﻴﺲ ﻛﻪ ﺍﺯ ﮔﺮﻭﻩ ﺟﻦ ﺑﻮﺩ ، ﭘﺲ ﺍﻭ ﺍﺯ ﺩﺍﻳﺮﻩ ﻓﺮﻣﺎﻥ ﭘﺮﻭﺭﺩﮔﺎﺭﺵ ﺑﻴﺮﻭﻥ ﺭﻓﺖ .(کهف٥٠) ارسال محتوای تبلیغی برای روحانیون، مبلغین، طلاب دعوت به گروه محتوای تبلیغی مناسبتی از طریق لینک https://eitaa.com/joinchat/387842242Ceeb934db50 دعوت به کانال محتوای روضه https://eitaa.com/joinchat/1969356889C89c77887dd
🔹سه اصل اساسی در شکل‌گیری شخصیت علیه‌السلام 🔹امام صادق عليه السلام میفرمایند: پدرم مرا به ۳چیز ادب آموخت و به من فرمود: پسرم! ۱. هر كه با بد همنشينى كند سالم نمى ماند ۲. هر كه خود را مهار نكند پشيمان مى گردد ۳.هر كه به بدی برود آماج تهمت و بدگمانى مى شود. 📗 تحف العقول : ص ۳۷۶ 🆔 ارسال محتوای تبلیغی برای روحانیون، مبلغین، طلاب دعوت به گروه محتوای تبلیغی مناسبتی از طریق لینک https://eitaa.com/joinchat/387842242Ceeb934db50 دعوت به کانال محتوای روضه https://eitaa.com/joinchat/1969356889C89c77887dd
◾️ بگذارید از این خانه عبا بردارد پیرمرداست‌و‌خمیده‌ست، عصا بردارد... ⚡️شرحِ مصیبتِ بیرون‌کشاندنِ إمام صادق علیه‌السلام از خانه و دواندنِ آن حضرت در پیِ مرکب... محمد بن ربیع می‌گوید: منصور دوانیقی به پدرم گفت: سراغ جعفربن‌محمد علیهماالسلام برو و بدون اجازه وارد خانه‌اش شو و او را در همان حالي که هست برایم بیاور. ➖پدرم مرا که در میان برادرانم به قساوت و سخت‌دلی شهرت داشتم، صدا کرد و گفت: برو سراغ جعفر بن محمد و از دیوار خانه بالا برو و لازم نیست در خانه را به صدا درآوری تا او خود را آماده کند و وضعش را عوض کند، بلکه به یکباره بر او وارد بشو و او را در همان حالتی که هست، بیاور! ➖من برای انجام این مأموریت راه افتادم. فقط کمی از شب مانده بود. فَأَمَرْتُ بِنَصْبِ السَّلَالِیمِ وَ تَسَلَّقْتُ عَلَیْهِ الْحَائِطَ فَنَزَلْتُ عَلَیْهِ دَارَهُ فَوَجَدْتُهُ قَائِماً یُصَلِّی وَ عَلَیْهِ قَمِیصٌ وَ مِنْدِیلٌ قَدِ ائْتَزَرَ بِهِ ▪️دستور دادم؛ نردبانی را گذاشتند و از دیوار بالا رفتم. امام را در حال نماز دیدم که پیراهنی به تن و قطیفه‌ای به دور کمر داشت. تا سلام نماز را گفت، گفتم: به دستور امیر حرکت کن. امام علیه‌السلام فرمود: دَعْنِی أَدْعُو وَ أَلْبَسُ ثِیَابِی ▪️بگذار دعایم را بخوانم و لباسم را عوض کنم. گفتم: نه، امکان ندارد. امام علیه السلام فرمود: بگذار تنم را بشویم و تجدید وضو کنم. گفتم : نه؛ نمی شود، معطل نکن ! نباید و نمی گذارم وضع سر و صورتت را عوض نمائی. فَأَخْرَجْتُهُ حَافِیاً حَاسِراً فِی قَمِیصِهِ وَ مِنْدِیلِهِ ▪️پس او را با همان پیراهن و قطیفه با پای برهنه و بدون کفش و در حال خستگی حرکت دادم. فَلَمَّا مَضَی بَعْضُ الطَّرِیقِ ضَعُفَ الشَّیْخُ فَرَحِمْتُهُ ▪️چون مقداری راه آمدیم، نفسش به شماره افتاد و توان دویدن نداشت... دلم به رحم آمد و او را سوار بر اَستر کردم. 📚مُهج الدعوات، ص۱۹۴ 📚بحار الانوار ج٩١ ص٢٨٩ ✍ آه یا حضرت صادق... کاش آن نانجیبانی که عمّه‌های شما را دنبال مرکب می‌دواندند، اندکی هم رحم داشتند... چگونه گریه کنیم بر آن مصیبتی که مقاتل نوشته‌اند: ...اَتَوهُم بِحِبالٍ فَرَبَقُوهُم بِهٰا ▪️تمام اُسرا را با یک طناب به هم بسته بودند. فكانَ الحَبلُ فيٖ عُنُقِ زَين‌ِالعابدينَ اليٰ زينب‌ و ا‌مّ‌کلثوم و باقي بَناتِ رسولِ الله ▪️یک سر طناب را بر گردن إمام سجاد علیه‌السلام انداخته بودند و سر دیگر طناب را به زینب کبری و حضرت امّ‌کلثوم علیهماالسلام و دیگر دختران رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله بسته بودند و آنها را می‌کشاندند. و كُلّمٰا قَصَروا عَنِ المَشيِ ض‍َرَبُوهُم ▪️و هرگاه که این زنان و بچه‌ها، توانِ راه‌رفتن نداشتند، آن‌ها را کتک می‌زدند. 📚مقتل الحسین علیه‌السلام،مقرّم، ص۳۱۱ ارسال محتوای تبلیغی برای روحانیون، مبلغین، طلاب دعوت به گروه محتوای تبلیغی مناسبتی از طریق لینک https://eitaa.com/joinchat/387842242Ceeb934db50 دعوت به کانال محتوای روضه https://eitaa.com/joinchat/1969356889C89c77887dd
بر نسلِ خلیل‌الله، باران می‌شدی کاش‌ای‌آتش،به‌زینب‌هم‌گلستان می‌شدی... راه‌رفتن إمام صادق علیه‌السلام در بین آتش... منصور دوانیقی به حسن بن زید که از طرف او، والى مکه و مدینه بود، پیغام داد خانه جعفر بن محمد عليهماالسلام را بسوزان. او به خانه امام علیه‌السلام آتش انداخت و به درب خانه و راهرو سرایت کرد، امام صادق علیه‌السلام بیرون آمد و در میان آتش گام برداشته و راه می‌رفت و می‌فرمود: أَنَا ابْنُ أَعْرَاقِ الثَّرَى أَنَا ابْنُ إِبْرَاهِیمَ خَلِیلِ اللَّهِ پسر أعراق الثرى (لقب حضرت اسماعیل علیه‌السلام). ؛ منم پسر ابراهیم خلیل اللَّه (که آتش نمرود بر او سرد و گلستان شد). 📚الکافی ج١ص٣۶٧ یا حضرت صادق ... کاش این آتش در جای دیگری هم نیز گلستان می‌شد... در آن ساعتی که يكى از سربازان لشکر عمر بن سعد ملعون گويد: بانوى بلند قامتى را كنار خيمه‌اى ديدم... و النّارُ تَشتعِلُ مِن جَوانِبها، حالى كه از هر طرف، آتش به سمت آن زن، شعله می‌کشید. # آن بانو گاهى به طرف راست و چپ و گاهى به آسمان نگاه مى‌كرد و دستهايش را بر اثر شدت ناراحتى به هم مى‌زد، و گاهى وارد آن خيمه مى‌شد، و بيرون مى‌آمد. با سرعت نزد او رفتم و گفتم: يا هٰذِهٖ ما وُقُوفُكِ هٰاهُنا، و النّارُ تَشتَعلُ مِن جَوانِبِك، و هٰؤلاءِ النِّسوَة قَد فَرَرنَ، و تَفَرّقنَ و لَم تَلحِقٖي بِهِنّ، و مٰا شَأنُك؟ زن! مگر شعله‌های آتش را نمى‌بينى؟ چرا مانند ساير زنان فرار نمی‌كنى؟! فَبكَتْ زَینبُ، و قالَت: ياشَيخ! إنَّ لَنا عليلاً في الخيمة، و هُو لا يَتَمكّنُ مِن الجُلوسِ و النُّهوضِ، فَكيفَ أُفارقُه، و قَد أحاطَ النّارُ بهِ این‌هنگام، زینب کبری سلام‌اللّه‌علیها به گریه افتاد و فرمود: اى‌مرد! ما شخص بيمارى در ميان اين خيمه داريم كه قدرت نشستن و برخاستن ندارد، چگونه او را تنها بگذارم و بروم با اينكه آتش از هر سو به طرف او شعله مى‌كشد... 📚معالی السبطین، ج٢ ص٨ ارسال محتوای تبلیغی برای روحانیون، مبلغین، طلاب دعوت به گروه محتوای تبلیغی مناسبتی از طریق لینک https://eitaa.com/joinchat/387842242Ceeb934db50 دعوت به کانال محتوای روضه https://eitaa.com/joinchat/1969356889C89c77887dd