eitaa logo
محتوای روضه و منبر
2.1هزار دنبال‌کننده
2.7هزار عکس
2.1هزار ویدیو
1.4هزار فایل
ارسال محتوای تبلیغی برای روحانیون، مبلغین، طلاب دعوت به گروه محتوای تبلیغی مناسبتی از طریق لینک https://eitaa.com/joinchat/387842242Ceeb934db50 دعوت به کانال محتوای روضه https://eitaa.com/joinchat/1969356889C89c77887dd
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
fazilate mahe rajab- ostad fayyazbakhsh.mp3
3.21M
🔊 بشنوید| توصیه‌ها و دستورات ویژه استقبال از ماه رجب. استاد فیاض‌بخش 🔸 بیایید در این ماه با امیرالمومنین(ع) معامله کنیم! 🔸 روش عملی مراقبه و محاسبه در ماه رجب. 🔸 اعمال عبادی توصیه‌شده در ماه رجب ارسال محتوای تبلیغی برای روحانیون، مبلغین، طلاب دعوت به گروه محتوای تبلیغی مناسبتی از طریق لینک https://eitaa.com/joinchat/387842242Ceeb934db50 دعوت به کانال محتوای روضه https://eitaa.com/joinchat/1969356889C89c77887dd
13940221_10509_192k.mp3
8.45M
🔹کلیپ صوتی باید همه به یکدیگر تبریک عرض کنیم توفیق الهی را که توانستیم بار دیگر وارد ماه رجب بشویم. ماه رجب یک فرصت تقرّب به ارزش‌های الهی و تقرّب به ذات مقدّس پروردگار و فرصت خودسازی است. ۱۳۹۴/۰۲/۲۳ ‌••※[🔹∷∷※∷∷🔹]※••
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
تفحص پیکر یک شهید با دست‌های بسته در منطقه شرهانی 🔹گروه‌های تفحص شهدا موفق شدند در روز جمعه ۲۲ دی‌ماه ۱۴۰۲ پیکر مطهر یک شهید دوران دفاع مقدس را در منطقه عملیاتی شرهانی تفحص نمایند. 🔹️این شهید دفاع مقدس با دست‌های بسته و با سربند «یا ثارالله» کشف شده و دارای پلاک شناسایی است. رزمندگان دفاع مقدس، در منطقه شرهانی عملیات «محرم» را اجرا کرده بودند. ارسال محتوای تبلیغی برای روحانیون، مبلغین، طلاب دعوت به گروه محتوای تبلیغی مناسبتی از طریق لینک https://eitaa.com/joinchat/387842242Ceeb934db50 دعوت به کانال محتوای روضه https://eitaa.com/joinchat/1969356889C89c77887dd ┄┅═══✼🍃🌺🍃✼═══┅┄
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
سلام امشب شهادت امام هادی علیه السلام هست. اصلاً بیایم یه مقداری در مورد آن امام همام صحبت کنیم .
🔷 نمونه ای از جلوه های قدرت امام هادی عليه السّلام ابو القاسم بن قاسم از خادم حضرت هادى عليه السّلام نقل كرد كه گفت: متوكل حضرت امام على النقى علیه السـلام را تحت نظر گرفته بود و نمیگذاشت كسى خدمتش برسد. یك روز بيرون آمدم، امام در خانه متوكل بود. گروهى از شيعيان نيز پشت درب اجتماع داشتند پرسيد براى چه اینجا جمع شدهاید؟ گفتند: منتظر مولایمان هستيم تا جمال مباركش را زیارت كنيم و سلام به آن آقا بنمائيم . گفتم اگر ایشان را ببينيد ميشناسيد؟ گفتند ما همه میشناسيم. همين كه امام خارج شد از جاى حركت كرده ،سلام دادند . امام پياده شد و وارد خانه خود گردید آنها نيز تصميم بازگشت گرفتند. من رو به آن جمعيت كرده،گفتم بایستيد تا من یك سؤال از شما بكنم مگر شما امامتان را مشاهده نكردید؟ گفتند: چرا. گفتم برایم قيافه آقا را توصيف كنيد. یكى گفت: پير مردى بود كه مویهاى سرش سفيد شده بود و رنگ چهرهاش كمى ميل به قرمزى داشت. دیگرى گفت: دروغ نگو. داراى محاسن سياه و چهرهاى گندمگون بود. سومى گفت: نه بجان خودم سوگند چنين نبود. مردى بين چهل و پنجاه سال بود با چهرهاى بين سفيد و گندمى به آنها گفتم: مگر شما ادعا نمیكردید كه ایشان را میشناسيد بروید خوش آمدید در پناه خدا. 📚الخرائج و الجرائح ج ۱ص۴۰۳ ارسال محتوای تبلیغی برای روحانیون، مبلغین، طلاب دعوت به گروه محتوای تبلیغی مناسبتی از طریق لینک https://eitaa.com/joinchat/387842242Ceeb934db50 دعوت به کانال محتوای روضه https://eitaa.com/joinchat/1969356889C89c77887dd
روضه ات تا کجا کشانده مرا... پای طشت طلا کشانده مرا... پیش متوکل از امام هادی علیه السلام سعایت کردند که در منزل خود کتابها و اسلحه زیادی از شیعیان خود که اهل قم هستند جمع کرده و تصمیم به قیام دارد. متوکل گروهی را فرستاد و شبانه به خانه امام علیه السلام حمله بردند ولی چیزی نیافتند. آن حضرت میان اطاق در بسته ای بود. در حالی که بر روی شن و ریگ نشسته بود و لباسی پشمین بر تن داشت، توجهش به خدا بود و قرآن می‌خواند. با همین حال ایشان را پیش متوکل بردند و گفتند: در خانه اش چیزی نیافتیم. دیدیم رو به قبله نشسته بود و قرآن می‌خواند. متوکل مشغول شراب خوردن بود. موقعی امام وارد شد که جام در دست متوکل بود. همین که چشم متوکل به ایشان افتاد، ترسید و احترام کرد و آن جناب را پهلوی خود نشاند و جامی را که در دست داشت به ایشان تعارف کرد؛ حضرت فرمود: به خدا گوشت و خون من آلوده به شراب نشده! مرا معذور دار! متوکل گفت: برایم شعری بخوان! حضرت فرمود: من زیاد شعر از حفظ ندارم. گفت: چاره ای نیست باید یک شعر بخوانی. این اشعار را همان طور که پیش متوکل نشسته بودند اشعاری را به این مضمون خواندند: بر روی قله‌های بلند کوهها زندگی می‌کردند و نگهبانان قوی و نیرومند و خشن از آنها حراست می‌کردند ولی نتوانستند مانع مرگ ایشان شوند. پس از آن همه عزّت، از جایگاه خود پایین آورده شدند و آنها را در گودال تنگ گور اسکان دادند. چه جای بدی فرود آمدند؟ پس از دفن آنها بانگ زننده ای فریاد زد: کجایند دست بندها و تاج و لباس‌های گران قیمت شما؟ کجایند صورتهایی که در کمال نعمت به سر می‌بردند و پرده‌ها و زیورها بر ایشان آویخته می‌گردید؟ سپس گورستان با زبانی رسا در پاسخ گوید: آن صورتها را کرم خورد و روی آنها با هم جنگ دارند! چه زمان درازی می‌خوردند و می‌آشامیدند، ولی پس از آن همه لذّتها، خودشان خوراک چیزهایی دیگر شدند. متوکل شروع به گریه کرد به طوری که از اشک چشمش ریش او تر شد. حاضرین نیز به گریه افتادند. وی مبلغ چهار هزار دینار تقدیم امام کرد و با احترام ایشان را به منزل خود فرستاد. 📚 بحارالانوار ج ۵٠ ص٢١٢ ارسال محتوای تبلیغی برای روحانیون، مبلغین، طلاب دعوت به گروه محتوای تبلیغی مناسبتی از طریق لینک https://eitaa.com/joinchat/387842242Ceeb934db50 دعوت به کانال محتوای روضه https://eitaa.com/joinchat/1969356889C89c77887dd
ساکنِ"خانِ صعالیک "شدی روز ورود شرحِ این واقعه یادآوریِ شام بلاست یاد سادات به ویرانۀ شام افتادی خاک ویرانه مگر درخورِ ناموس خداست؟! وقتی که امام هادی علیه السلام را سپاهیان متوکل ملعون به سمت به سامرا بردند ،در نزدیکی شهر سامرا، متوكل دستور داد او را بار ندهند و در كاروانسرايى كه معروف به كاروانسراى درماندگان بود فرو آوردند و یک شبانه روز امام علیه را در « خان صعالیک » ( خرابه ای که محل گدایان و بیچارگان بود) منزل دادند تا به این وسیله امام علیه السلام را تحقیر کنند. فردای آن روز متوكل دستور داد خانه‌يى را براى ايشان خالى كردند و به آنجا منتقل شدند. صالح بن سعيد مى‌گويد: همان روزى كه امام هادى(عليه السّلام)به سامراء رسيد به ديدارش رفتم و گفتم: فدايت گردم،اينان در همۀ كارها مى‌خواهند شما را كوچك كنند و پرتو شما را خاموش نمايند،تا آنجا كه در اين كاروانسراى ناپسند كه ويژۀ مستمندان و درماندگان است شما را فرود آوردند. امام علیه السلام به او فرمود: اى پسر سعيد!در چه فكرى‌؟آنگاه با دست خود اشاره كرد و فرمود نگاه كنم و چون نگريستم بوستانهاى آراسته و جويبارهاى روان و باغهاى نيكو ديدم كه در آن كنيزكان عطر آگين و غلامانى همچون لؤلؤ مكنون ديدم و چشم حيران و شگفتيم افزون شد و فرمود: اى سعيد! هر جا كه باشيم اين چيزها در اختيار ماست و ما در كاروانسراى درماندگان نيستيم . 📚 الارشاد ج٢ص٣١١ ارسال محتوای تبلیغی برای روحانیون، مبلغین، طلاب دعوت به گروه محتوای تبلیغی مناسبتی از طریق لینک https://eitaa.com/joinchat/387842242Ceeb934db50 دعوت به کانال محتوای روضه https://eitaa.com/joinchat/1969356889C89c77887dd
◼️ ما از این دوشنبه‌ها، چها که نکشیده‌ایم... طبق برخی اخبار امام هادی علیه السلام در روز دوشنبه به شهادت رسیدند. وقتی پیکر مطهر آن حضرت را حرکت می‌دادند، شنیدند کنیزی می‌گوید: ما ذا لَقینا فِی یَوم الاثنین قدیماً و حدیثاً ▪️ما از این دوشنبه‌ها از قدیم‌الایام تا این زمان، چها که نکشیده‌ایم... و با این جمله به روز شهادت پیغمبراکرم"صلی الله علیه و آله" و تشکیل سقیفه ملعونه بنی ساعده اشاره کرد. 📚 منتهی الآمال، ص ۶۵٩ ارسال محتوای تبلیغی برای روحانیون، مبلغین، طلاب دعوت به گروه محتوای تبلیغی مناسبتی از طریق لینک https://eitaa.com/joinchat/387842242Ceeb934db50 دعوت به کانال محتوای روضه https://eitaa.com/joinchat/1969356889C89c77887dd
حال و هوای تشییع پیکر مطهر امام هادی علیه السلام... ◾️ گریبان دریدن امام‌حسن عسکری "علیه‌السلام" در عزای پدر بزرگوارش... وقتی که خبر شهادت امام هادی علیه السلام به گوش معتمد عباسی رسید امر کرد که اهل سامرا با سواره هایشان پی جنازه ی امام علیه السلام بروند و ایشان را تا دم قصر خودش بیاورند تا بر جنازه ی مطهر امام علیه السلام نماز بخواند. شیعیان نیز جمع شدند و برخی از علمای شیعه به یکدیگر می‌گفتند: امروز فضیلت و برتری حسن بن علی عسکری علیه السلام بر برادرش جعفر (همان برادری که بعدا معروف به جعفر کذاب شد)بر ما مشخص شد؛ می‌بینیم که هردوی آن ها همراه جنازه ی پدرشان بیرون آمدند و خَرَجَ أَبُو مُحَمَّدٍ حَافِيَ اَلْقَدَمِ مَكْشُوفَ اَلرَّأْسِ مُحَلَّلَ اَلْأَزْرَارِ خَلْفَ اَلنَّعْشِ مَشْقُوقَ اَلْجَيْبِ مُخْضَلَّ اَللِّحْيَةِ بِدُمُوعٍ عَلَى عَيْنَيْهِ ▪️ اما ابا محمد (امام حسن عسکری علیه السلام) از خانه خارج شده در حالی که پایش برهنه است، عمامه بر سر ندارد، لباسش را گشوده و گریبان دریده بود، اینقدر گریسته که محاسنش در اشک چشمانش غوطه ور است، گاهی پشت سر جنازه راه می‌رود گاهی از سمت راست و گاهی از سمت چپ آن واز جنازه پیشی نمی‌گیرد. این درحالی است که برادرش جعفر بر مرکب سوار و حاضر نشده است از آن پیاده شود، لباس بلندی به تن کرده که پایین آن بدنبالش کشیده می‌شود، عمامه به سر دارد و رویش گشاده است و از جنازه ی پدرش پیشی می‌گیرد. گمارده های معتمد و بزرگان و شیعیان وقتی حال و وضعیت امام حسن عسکری علیه السلام را دیدند کفش هارا از پای در آوردند، عمامه هارا از سر برداشتند و برخی از آن ها گریبان چاک داده و همگی آنها پا برهنه به دنبال جنازه راه افتادند و به جعفر، بخاطر غرور و تکبر و این افعال زشتش ناسزا می‌گفتند. وقتی که جنازه ی مطهر امام هادی علیه السلام به در کاخ معتمد عباسی رسید دستور داد تا جنازه را جلوی کاخ بگذارند معتمد عباسی با کفش و عمامه و لباس های آنچنانی از کاخ بیرون آمد و بر امام علیه السلام نماز خواند (این به این معنا نیست که امام حسن عسکری علیه السلام دیگر نمازی بر جنازه پدرشان نخواندند چرا که نماز بر امام معصوم را فقط باید امام اقامه کند) سپس معتمد دستور داد جنازه را به خانه ی خود امام علیه السلام بر گردانند و همانجا دفن کنند. وَ بَقِيَ اَلْإِمَامُ أَبُو مُحَمَّدٍ اَلْحَسَنُ بْنُ عَلِيٍّ (عَلَيْهِمَا اَلسَّلاَمُ) ثَلاَثَةَ أَيَّامٍ مَرْدُودَ اَلْأَبْوَابِ يُسْمَعُ مِنْ دَارِهِ اَلْقِرَاءَةُ وَ اَلتَّسْبِيحُ وَ اَلْبُكَاءُ وَ لاَ يُؤْكَلُ فِي اَلدَّارِ إِلاَّ خُبْزُ اَلْخِشْكَارِ وَ اَلْمِلْحُ وَ يُشْرَبُ اَلشَّرَابَاتُ وَ جَعْفَرٌ بِغَيْرِ هَذِهِ اَلصِّفَةِ وَ يَفْعَلُ مَا يَقْبُحُ ذِكْرُهُ مِنَ اَلْأَفْعَالِ ▪️بعد از دفن امام هادی علیه السلام، امام حسن عسکری علیه السلام سه روز درب خانه را بستند و فقط صدای قرآن و ذکر و دعا و گریه ایشان از خانه شنیده می‌شد و چیزی جز نان خشن و نمک و آب نمیخورند؛ اما جعفر حال و روز دیگری داشت و کارهایی می‌کرد که حتی ذکر آن نیز زشت است. مردم در رابطه با گریبان دریدن امام حسن عسکری علیه السلام با یکدیگر گفتگو می‌کردند تا این که در روز چهارم شهادت امام هادی علیه السلام توقیعی از جانب امام حسن عسکری علیه السلام صادر شد که: «بِسْمِ اَللّٰهِ اَلرَّحْمٰنِ اَلرَّحِيمِ» أَمَّا بَعْدُ مَنْ شَقَّ جَيْبَهُ عَلَى اَلذُّرِّيَّةِ يَعْقُوبُ عَلَى يُوسُفَ ، حُزْناً قَالَ: «يٰا أَسَفىٰ عَلىٰ يُوسُفَ » فَإِنَّهُ قَدَّ جَيْبَهُ فَشَقَّهُ. ▪️ بسم الله الرحمن الرحیم و اما بعد؛ از کسانی که گریبان بر ذریه و عزیزان خود دریدند یعقوب بود که برای یوسف گریبان درید و می‌گفت آه و افسوس بر دوری از یوسفم. 📚 الهدایة الكبری ج۱ ص ۲۴۸ ؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛ ↩️ در مظلومیت اهلبیت ما همين بس که برخی از افعالشان (مثل همین گریبان دریدن در مصیبت یک امام) برای حتی برخی از شیعیانشان به تنهایی حجت نبود و امام علیه السلام برای توجیه فعل خود به ناچار می بایست نمونه هایی از افعال انبیاء را ذکر کنند تا دل مردم کمی آرام گیرد در حالی که همه انبیا به جز خاتم النبیین صلوات الله علیه و آله، ریزه خور سفره این چهارده نور مطهر بودند و طبق روایات شیعی، چون در عالمی قبل از این دنيا، از همه خلائق، در اقرار به ولایت اهلبیت علیهم السلام پیشی گرفتند ، خدای متعال نبوت را به ایشان ارزانی داشت. ارسال محتوای تبلیغی برای روحانیون، مبلغین، طلاب دعوت به گروه محتوای تبلیغی مناسبتی از طریق لینک https://eitaa.com/joinchat/387842242Ceeb934db50 دعوت به کانال محتوای روضه https://eitaa.com/joinchat/1969356889C89c77887dd
◼️ آه... نفرین به این ظَلمه‌ای که اهلبیت ما را در پی مرکب هایشان دواندند... متوکّل در روز عید فطر سال ٢۴٧ه ق، دستور داد تا هنگام نماز عید ، بنی هاشم با پای پیاده در جلوی مرکب او حرکت کنند تا ضمن این دستور ، إمام هادی علیه السّلام را نیز مجبور به این عمل کند. از قضا إمام علیه السّلام حال مساعدی نداشتند و بر شانه یکی از موالیانشان تکیه زده و به سختی حرکت میکردند. هاشمیان از دیدن این حالت إمام علیه السّلام طاقت از دست دادند و به محضر إمام عرضه داشتند: ای مولای ما! در این عالم کسی جز شما نیست که مستجاب الدعوه باشد؛ آیا دعا نمی‌فرمایید تا خداوند شرّ او را از شما کم کند؟ إمام علیه السّلام فرمودند: فِی هَذَا الْعَالَمِ مَنْ قُلَامَةُ ظُفُرِهِ أَکْرَمُ عَلَی اللهِ مِنْ نَاقَةِ ثَمُودَ ، لَمَّا عُقِرَتِ النَّاقَةُ صَاحَ الْفَصِیلُ إِلَی اللهِ تَعَالَی فَقَالَ اللهُ سُبْحَانَهُ تَمَتَّعُوا فِی دارِکُمْ ثَلاثَةَ أَیَّامٍ ذلِکَ وَعْدٌ غَیْرُ مَکْذُوبٍ. ▪️در این عالَم کسی هست(یعنی خود امام علیه‌السلام) که ریزه های ناخن او نزد خدا محترم تر از ناقه قوم ثمود است ، وقتی ناقه کشته شد صیحه ای به سمت خدا زد و خداوند فرمود: سه روز مهلت داده میشوید و این وعده ای است که دروغ در آن نیست. بعد از این واقعه ، فرمایش إمام هادی علیه السّلام به وقوع پیوست و متوکّل پس از این هتک حرمت عظیم که به إمام هادی علیه السّلام نمود سه روز بیشتر زنده نماند و بعد از سه روز به قتل رسید و به خالدینِ در جهنم پیوست. 📚بحارالأنوار ج۵۰ ص۲۰۷. ؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛ ◾️آه یا حضرت هادي... چه بگوئیم و چگونه گریه کنیم بر آن امامی که نه تنها به شدت بیمار بود بلکه به نقل تاریخ: ساقَ القومُ حَرمَ رسولِ اللّه صلّى اللّه عليه و اله و سلم كَما تُساقُ الأُسارى، ▪️همانگونه که اسیران جنگی را می‌کشانند، حرم رسول خدا صلی الله علیه و آله نیز همانگونه به دنبال مرکبهایشان می‌کشانند. و عليُّ بن الحسين مريضٌ، مَغلولٌ مُكبَّلٌ بالحَديد، قد نَهَكَتَه العِلّة، ▪️و حضرت علی بن الحسین علیهماالسلام را با اینکه به شدت بیمار بود، در غل و زنجیر بسته بوده‌اند، به گونه‌ای که سر تا پایش در آهن بود و این حالت او را از پای انداخته بود... 📚مثیر الاحزان ص۴۵ 📚مقتل الحسين، خوارزمی ج۲ ص۴۰ ارسال محتوای تبلیغی برای روحانیون، مبلغین، طلاب دعوت به گروه محتوای تبلیغی مناسبتی از طریق لینک https://eitaa.com/joinchat/387842242Ceeb934db50 دعوت به کانال محتوای روضه https://eitaa.com/joinchat/1969356889C89c77887dd
♦️ گوشه‌ای از عظمت سپاه امام هادی عليه‌السلام در روایت آمده است: متوكل به سپاهيان خود كه تعداد آنها نود هزار سواره بود، دستور داد هر كدام توبره اسب خود را از خاک قرمز پُر كنند و همه بياورند در وسط بيابانى روى هم بریزند. این كار را كردندو یك تپه بلند شد كه نام آن را "تلّ المخالى" ناميد. 🔻متوكل بالاي تپه رفت و حضرت إمام هادى عليه‌السلام را نيز خواست و به آن حضرت گفت: شما را خواستم تا تعداد سپاه مرا مشاهده كنى. دستور داده بود سپاهيان غرق در اسلحه با خود و زره به عالی ترین صورت با‌ كمال هيبت و اهميت از كنار تپه عبور كنند . منظورش ترسانيدن كسانى بود كه احتمال مي‌داد بر او بشورند از همه بيشتر ترس از امام هادى عليه‌السلام داشت كه مبادا یكى از خویشاوندان را امر كند بر او قيام نمایند. 🔻امام ابو الحسن هادى عليه السلام فرمود: ميل دارى من هم سپاه خود را به تو نشان دهم؟ گفت: آرى. امام علیه السلام دعایی زیر لب خواندند و به متوکل فرمودند: به آسمان خیره شو. فَإِذَا بَیْنَ السَّمَاءِ وَ الْأَرْضِ مِنَ الْمَشْرِقِ وَ الْمَغْرِبِ مَلَائِکَةٌ مُدَجَّجُونَ فَغُشِیَ عَلَی الْخَلِیفَةِ 🔹ناگهان متوكل دید ميان آسمان و زمين را از مشرق تا مغرب فوج هائى از ملائکه غرق در سلاح گرفته‌اند. سرش گیج رفت و افتاد بر روى زمين و بيهوش شد. وقتى به هوش آمد،امام علیه السلام فرمود: ما در دنيا با تو سر ستيز نداریم ما مشغول به امر آخرت هستيم. از گمانى كه برایت پيدا شده نترس. 📚 الخرائج و الجرائح، ج۱ ص۴۱۴ ارسال محتوای تبلیغی برای روحانیون، مبلغین، طلاب دعوت به گروه محتوای تبلیغی مناسبتی از طریق لینک https://eitaa.com/joinchat/387842242Ceeb934db50 دعوت به کانال محتوای روضه https://eitaa.com/joinchat/1969356889C89c77887dd
♦️ حکایت غلامانی که با مشاهدهٔ امام هادی عليه‌السلام‌ به سجده افتادند... شخصی به نام «بَلطون» گوید: من یكی از دربانان متوكّل بودم، روزی پنجاه غلام از ناحيه خزر به او هدیه شد، او به من دستور داد تا آنها را تحویل گرفته و با آنان به نيكویی رفتار نمایم. یك سال از این ماجرا گذشت، روزی من در دربار متوكّل بودم كه ناگاه امام هادی عليه‌السلام وارد شد، وقتی حضرت در جایگاه خود نشست، متوكّل به من دستور داد كه غلامان را وارد مجلس نمایم. من دستور او را اجرا نمودم. فلمّا بَصَروا بأبي الحسَن عليه‌السلام سَجَدوا له بِأجمَعِهم، 🔻وقتی آنان وارد شده و چشمشان به امام هادی عليه السلام افتاد ،همگی به سجده افتادند. چون متوكّل این صحنه را دید، نتوانست خود را كنترل كند و از ناراحتی خود را كشان كشان حركت داد و پشت پرده پنهان شد. آنگاه امام هادی علیه.السلام از دربار خارج شد . وقتی متوكّل متوجّه شد كه امام عليه‌السّلام مجلس را ترک فرمود، از پشت پرده بيرون آمد و گفت: وای بر تو ای بلطون ! این چه رفتاری بود كه غلامان انجام دادند؟ گفتم: سوگند به خدا! من نمی‌دانم؟ گفت: از آنان بپرس. من از غالمان پرسيدم: این چه كاری بود كه كردید؟ گفتند: این آقایی كه در اینجا حضور داشت، هر سال نزد ما می آید و ده روز كنار ما می‌ماند و دین را برای ما عرضه می‌كند، او جانشين پيامبر مسلمانان است‌. وقتی متوكّل از این جریان با خبر شد، دستور داد همه غلامان را از دم تيغ گذرانده و به قتل برسانم. من نيز فرمان او را اطاعت كرده و همه آنها را كشتم. 🔻شامگاهان خدمت امام هادی عليه‌السلام شرفياب شدم، دیدم خادمش كنار درب ایستاده و به من نگاه می‌كند، وقتی مرا شناخت گفت: وارد شو! من وارد شدم، دیدم امام هادی عليه‌السلام نشسته، رو به من كرد و فرمود‌: ای بلطون! با آن غلامان چه كردند؟ عرض كردم: ای فرزند رسول خدا! سوگند به خدا! همه آنها را كشتند. حضرت فرمود: همه آنها را كشتند؟ عرض كردم: آری، سوگند به خدا! حضرت فرمود: أتحبُّ أنْ تَراهُم؟ 🔹آیا دوست داری آنها را ببينی؟ عرض كردم: آری، ای فرزند رسول خدا! امام هادی عليه‌السلام با دست مباركش اشاره فرمود كه: پشت پرده وارد شو! فدَخلتُ فإذاً أنا بِالقومِ قُعودٌ و بينَ أيديهم فاكهةٌ يأكلون. 🔻من وارد شدم، ناگاه دیدم همه آن غلامان نشسته‌اند و در برابر آنان ميوه‌هایی است كه مشغول خوردن آنها هستند. 📚الثاقب فی المناقب ، ص۵۲۹ ارسال محتوای تبلیغی برای روحانیون، مبلغین، طلاب دعوت به گروه محتوای تبلیغی مناسبتی از طریق لینک https://eitaa.com/joinchat/387842242Ceeb934db50 دعوت به کانال محتوای روضه https://eitaa.com/joinchat/1969356889C89c77887dd
♦️ وَ یٰا مَنْ یَعجِزُ عَنْ وَصفِهِ الجِنُّ وَ الإنسٰان که باشم من؟! خدا مدح تو را گوید علی‌جان... امام هادی عليه‌السلام در فرازی از زیارت غدیریه امیرمؤمنان علی علیه‌السلام - که معارف بسیاری ، در این زیارتنامه به دست ما رسیده است - خطاب به جدّ بزرگوار خود عرضه می‌دارد: ...وَ في مَدحِ اللَّهِ تَعالَی لَكَ غِنًی عَن مَدحِ المادِحینَ وَ تَقریظِ الواصِفینَ. 🔹«خدای بلند مرتبه، مدح و ثنای تو را گفته است؛ برای همین از ستایش ستایشگران و وصف‌کنندگان، بی نیازی!» 📚المزارالکبیر،ابن مشهدی، ص۲۸۱. ✍ گیرم نبی نبود، وصیّ نبی که بود مَسند نشین بی بدل این اَریکه بود مردی که همسرش به ملائک، ملیکه بود باید خدا شوی که بفهمی علی که بود... ارسال محتوای تبلیغی برای روحانیون، مبلغین، طلاب دعوت به گروه محتوای تبلیغی مناسبتی از طریق لینک https://eitaa.com/joinchat/387842242Ceeb934db50 دعوت به کانال محتوای روضه https://eitaa.com/joinchat/1969356889C89c77887dd
خانمی بدحجاب جلوی یکی از علما رو گرفت و از ایشون سوال کرد: اگه یک تار موی من بیرون باشد، دنیا به آخر می‌رسه؟! چرا اینقده شماها گیر می دین؟ عالم جواب داد: اگــر یــک تــار مــو در غذایــی خــوب و خوشــمزه باشــد، آیــا دنیــا بــه آخــر می‌رسه؟ قطعا خیـر. ایـن تـار مـو حتـی مـزه و طعـم غـذا رو هـم تغییـر نمی‌ده، امـا بسـیاری از افراد طبیعتـا در چنیـن حالتـی دچـار دلزدگـی شـده و اون غـذای خـوب و خوشـمزه از چشمشون می‌افته. حالا بذار یه داستان قشنگ تاریخی هم برات بگم... عالم گفت : روزی یکــی از یــاران امــام صادق ( علیه السلام ) خدمــت ایشــان رســید و گفــت در یــک کــوزه روغــن یــک مــوش افتــاده، آیــا می‌شود آن روغــن را خــورد؟ امــام صــادق (علیه‌السلام) فرمودنــد: نمی‌توانی آن را بخـوری. مـرد گفـت آقـا یـک مـوش کوچکتـر از آن اسـت کـه باعـث شـود غـذای خـود را کنـار بگـذارم و از خیـر روغن‌های گـران قیمـت بگـذرم! امـام صــادق (علیه‌السلام) فرمودنـد: آن چیـزی کـه در نظـر تـو کوچـک اسـت، مـوش نیسـت. ایـن دیـن اسـت کـه در نظـر تـو کوچـک اسـت حالا خانم بزرگوار : وقتـی از ایـن زاویـه بـه ماجـرا نـگاه کنید متوجـه می‌شیم کـه یـک تـار مـو شـاید بـه خـودی خـود اهمیتـی نداشـته باشـه امـا وقتـی بـه ایـن توجـه کنیـم کـه حتـی نمایـش یـک تـار مـو هـم، سـرپیچی از فرمـان پـروردگار جهانیـان اسـت، با این نگاه، بیرون امدن یـک تـار مـو جلوی نامحـرم هـم مهـم می‌شود. ا┄┄┅┅❅❁❅┅┅┅┄ا ا🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷ا ا🕋 🕌 📚ا آدرس: https://eitaa.com/joinchat/2830893327C6a2513329e
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
❣﷽❣ 🔆 🔅 ع 🦋بر چهرۀ پر زنور مهدی صلوات 🦋بر جان و دل صبور مهدی صلوات       🦋تا امر فرج شود مهیّا، بفرست 🦋بهر فرج و ظهور مهدی صلوات ❤️(دعای فرج) 🔶‌النَّقِی‌يَابْن‌رَسُول‌اللّه‌ياحُجَّةاللّه‌عَلى‌خَلْقِه‌يا‌سَيِّدَنا. 🔻دل تنگم دگر مأوا گرفته 🔻هوای سامرا بر خود گرفته 🔻روم در سامرا پا بوس آن شاه 🔻‌گُلِ زهرای اطهر جا گرفته 🔻دلم تنگ آمده چاره ندارم 🔻هوای نوگل زهرا رو دارم 🔻شده وروانهٔ شمع دل من 🔻جواز کربلا را من ندارم ⬅️دلارو روونه کنیم سامرا..حرم با صفا و شش گوشه امام هادی ع.. خوش بحال اونایی که رفتن حرمش رو دیدن..اما اونایی که رفتن حرمش رو دیدن..دیدن آقا چقدر غریبه...خیلی کم میزارن زیارت آقا برن.. ⏺خیلی زائرا کربلا و نجف میرن،، ولی نمی تونن سامرا برن ،، میگن امنیت نداره،،خطرناکه،، انگار رزق زیارت سامرا یک کم خصوصی تره خوش بحال شما که امروز با پای دل دارید میرید زیارت این امام غریب.. امروز امام هادی رو در خونهٔ خدا واسطه قرار بدیم.. ♦️گر چه دوریم بیاد تو سخن میگوییم ♦️بُعد منزل نبوَد در سفر روحانی ♦️چه بگویم که تو خود حال مرا میبینی ♦️آقا..چه بخواهم که خود درد مرا میدانی امروز بگو آقا میدونم رو سیاهم...اما آقا جان تو دعای جامعه کبیره میخونیم شما خانواده کرمید..بگو آقا خودت میدونی مریض دارم..آقا میدونی گرفتارم.. آقا جوون دارم.. آقا حاشا به کرمت اگه دست خالی برگردم... قربون مظلومیتت برم آقا جان یا امام هادی ع.. 13ساله بود متوکل از مدینه ،،به زور آقارو برد سامرا..13ساله بود از کنار قبر مادرش زهرا بردنش...قربونت برم آقای غریبم..30سال از مدینه دور بود.. ❣(آاا.. امروز غریب نوازی کن..با اشک چشمت دل این آقای غریب رو شاد کن..ان شاالله کنار حرمش ناله بزنی) ⬅️امان امان3 مصییت امام هادی از جهاتی شبیه به مصییت پدرش جوادالائمه است..مثل پدر در ایام کودکی به امامت رسید..مثل آقا جوالائمه از وطن تبعید شد.. مثل پدرش جوادالائمه در کودکی به درد یتیمی مبتلاشد.. در ایام جوانی مسموم شد.. غریبانه و دور از وطن به شهادت رسید.. عالم به فدات آفا جان.. ⏪روضه برات بخونمو نالشو بزنی و التماس دعا.. امام هادی که به شهادت رسیدند بدنش رو تشیع کردند.. چه تشیع جنازه ای بود.. آدم غربت یادش میره... ائمه مون رو هم تشیع کردند با تفاوت زیاد چند نمونه بگم.. پیغمبرو تشیع کردند با اون عظمت؟؟ نه به والله.. هر جای تاریخُ بگردی میبینی پیغمبرو تشییع نکردند..شبانه و غریبانه،، امیرالمومنین ع پیغمبرو توخونه خودش تو مسجد دفن کرد.. خانم فاطمه زهرا رو تشیع کردند؟؟ آره 7نفر نیمه شب غریبانه، بدن دختر پیغمبرو تشیع کردند.. امیرالمومنین رو هم تشیع کردند 4نفر بدن علی رو برداشتند... ای اول مظلوم عالم یا علی.. امام حسنم تشییع کردند.. کاش تشیع نمیکردند.. تابوت و تیر باران کردند.. بمبرم برا دل ابی عبدالله دونه دونه تیرها رو از تابوت جدا کرد گریه کرد اشک ریخت صدا زد داداش غارت زده به کسی نمیگن که مالشو برده باشن غارت زده به من میگن که با دست خودم برادرم رو در خاک کردم.. 🏴غارت زده منم که کنارت نشسته ام 🏴غارت زده منم که ز داغت شکسته ام 🏴غارت زده منم که تو را خاک می کنم 🏴تابوت را ز خون تنت پاک می کنم 🏴غارت زده منم که ز داغ برادرم 🏴می ریزم از کنار تنت خاک بر سرم 💔داداش دیگه عطر نمیزنم.. داداش دیگه محاسنم رو خضاب نمیکنم.. دلت آماده است؟؟بریم کربلا؟؟ آخ حسین.. آی کربلائیا.. حسینم تشیع شد تو کربلا.. اما تشیع جنازه اش خاص بود..ویژه بود..با جاهای دیگه فرق داشت.. رسم کربلا با همه جا فرق داشت.. 10نفر اسب هاشونو نعل تازه زدن.. رو نازنین بدن ابی عبدالله تاختن.. کاری کردند با بدن ابی عبدالله که وقتی خواهرش زینب اومد قتلگاه نازنین بدن برادر رو نشناخت آخ دختر علی ناله سر داد.. 🍁آرام جان خسته دلان پیکرت کجاست 🍁جانم به لب رسیده برادر سرت کجاست 🍁از ما هر آنچه بود به تاراج برده اند 🍁خاکم به سر عمامه پیمبرت کجاست ✅سکینه دختر امام حسینه..دید عمه جانش یه بدن قطعه قطعه رو بغل گرفته.. کنار یه بدنی داره ناله میکنه.. گریه میکنه.. صدا زد.. 🔲《عَمَّتِي! هَذَا نَعشُ مَن؟》 عمه این بدن کیه رو زمین افتاده؟ بی‌بی فرمود: سکینه جان!! 🔲 [[هَذَا نَعشُ أَبيِکَ اَلحُسَينِ]] عزیزم این بدن قطعه قطعهٔ بابات حسینه 💠تورا زهرا به دامان پروریده 💠رسول الله اوصاف توخوانده 💠تو زهرا وعلی را نور عینی 💠عزیز زینبُ نور دو عینی 🔘ناله داری..درد داری.مشکل داری.گزفتاری.حاجتمندی.از سویدای دلت ناله بزن 3مزتبه یا حسین.. 🌿 اباعبدالله‌یاحسین 🖤هدیه به حضرت معصومه سلام الله علیها (صلوات)🖤 کانال محتوای روضه و منبر👇👇 ارسال محتوا https://eitaa.com/mohtavayerozeh ┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈    
🍀🍀🍀 مجموعه فرمايشات رهبر معظم انقلاب در شرح دعاي ماه رجب ┈┈••••✾•🌹🌹🌹•✾•••┈┈• ✍️محتوا ✴️محتوای روضه و منبر✴️ عضوشوید👇 ارسال محتوای تبلیغی برای روحانیون، مبلغین، طلاب دعوت به گروه محتوای تبلیغی مناسبتی از طریق لینک https://eitaa.com/joinchat/387842242Ceeb934db50 دعوت به کانال محتوای روضه https://eitaa.com/joinchat/1969356889C89c77887dd