مى روم در اين حال سكينه(س) شيونكنان پيش حسين آمد، حسين(ع) او را بسيار دوست مى داشت، او را به سينه چسبانيد و اشكهايش را پاك كرد و او را دلدارى داد.(26)
نگاهى به جنگ امام حسين با دشمن
امام حسين ع يكه و تنها به ميدان آمد و دشمن را به جنگ دعوت كرد، هركس كه به ميدان او مى آمد، طول نمى كشيد كه به دست او به خاك هلاكت مى افتاد. بدين صورت امام به جمعيتى بسيار از دشمن حمله كرد در حالى كه چنين رجز مى خواندند (كشته شدن بهتر از رسوا شدن بر ننگ است) و شكست ظاهرى دنيا بهتر از ورود به آتش دوزخ است، و خداوند در هر حال پناه من است و حسين بن على)ع( هستم، سوگند ياد كرده ام كه در برابر ظالمين سرفرود نياورم، از پيوستگان به پدرم حمايت مى كنم، و در راستاى دين پيامبر اسلام گام مى نهم.(27)
روضه شهادت امام حسين
شمر به سپاه خود خطاب كرد و فرياد زد همه متوجه حسين (ع) شويد كار او را تمام كنيد. سپاه دشمن به امام حمله كردند، آن حضرت همچنان مى جنگيد تا اينكه بدنش پراز زخم شد سرانجام ظالمى به نام »صالح بن وهب« پيش آمد آن چنان بر ناحيه ران آن حضرت ضربه زد، كه آن مظلوم از پشت اسب به زمين افتاد، طرف راست صورتش به زمين برخورد كرد، سپس در همين حال برخاست و به جنگ ادامه داد. و لحظات آخر عمر امام حسين(ع) زينب (س) از خيمه بيرون آمد در حالى كه فرياد مى زد كاش آسمان برروى زمين ويران مى شدى و اى كاش كوهها از هم مى پاشيدندو به بيابانها مى ريختند آنگاه به امام حسين(ع) نزديك شد، امام درحال جان كندن بود، زينب (س) صدا زد: اى عمر آيا اباعبداللَّه، كشته مى شود و تو مى نگرى؟
اين سخن زينب (س) را نداد و از او روى برگرداند. زينب (س) صدازد:
آيا ميان شما يك نفر مسلمان نيست، امام از زمين برخاست ومانند شير شجاع به دشمن حمله كرد و فرمود: »آيا شما بر قتل من اجتماع كرده ايد، به خدا بعد از من بنده اى از بندگان خدا رانخواهيد كشت، خداوند بخاطر كشتن من بر شما غضب مى كند...«.
سوگند به خدا هر گاه مرا كشتيد خداوند خودتان را به جان خودتان مى افكند و خون همديگر را مى ريزيد سرانجام دستخوش عذاب سخت الهى خواهيد شد اين قدر جنگيد تا هفتادو دو زخم بر بدنش وارد آمد.(28)
»روضه شهادت امام حسين
امام كنار آمد تا اندكى استراحت كند، در كنار ايستاده بود، ناگاه سنگى از جانب دشمن آمد و به پيشانى آن حضرت خورد و خون جارى شد، دامنش را بلند كرد تا خون پيشانيش را پاك كند، و در اين هنگام تيرى سه شعبه زهرآلود آمد وبه سينه آن حضرت اصابت فرمود: بِسمِ اللَّه وَ بِاللَّهِ وَ عَلى مِلَةِ رسولِ اللَّه
سپس سرش را به طر ف آسمان بلند كرد و گفت »خدايا تو مىدانى مردى را مىكشند كه در روى زمين پسر پيغمبرى غيراونيست«.
روایت است كه چون تنگ شد بر او میدان
فتاده از حركت ذوالجناح وز جــــولان
هوا ز جور مخالف چو قیرگون گردید
عزیز فاطمه از اسب سرنگون گردید
نه ذوالجناح دگر تاب استقامت داشت
نه سیدالشهداء بر جدال طاقت داشت
كشید پــا ز ركـــاب آن خلاصه ی ایجـــــــــاد
به رنگ پرتو خورشید ، بر زمین افتاد
بلند مرتبه شاهی ز صدر زین افتاد
اگر غلط نکنم عرش بر زمین افتاد ..
آنگاه آن تيررا گرفت واز پشت بيرون آورد و خون جارى شد.
دراين هنگام ضعف بر بدن آقا مسلط شد، سپاه دشمن دست از جنگ كشيدو مدت طولانى از اين جريان گذشت و كسى جرأت نمىكرد آخرين ضربه را بزند با فرياد شمر لعين دشمنان بىرحم به آن امام غريب حمله كردند و ضربات پى درپى شمشير و تيروسنان و نيزه محاسنش پرخون شد و فرمود اينگونه كه به خونم رنگين شده ام و حقم غصب شده با خدا ملاقات مىكنم. هلال بن نافع كه از سربازان دشمن بودمى گويد نگاه به قتلگاه كردم ديدم حسين(ع)به خود مى پيچيد و درحال جان دادن است. درخشندگى چهره و زيبايى قامت او مرا از فكر درمورد كشتن او بازداشت.
*امان از دل زینب*
زینب آمده
آندم بریدم از زندگی دل
که آمد به مسلخ شمر سیه دل
او می دوید و من می دویدم
او سوی مقتل من سوی قاتل
او می دوید و من می دویدم
او سوی مقتل من سوی قاتل
او می نشست و من می نشستم
او روی سینه من در مقابل
او می کشید و من می کشیدم
او از کمر تیغ من آه باطل
او می برید و من می بریدم
او از حسین سر من غیر از او دل
او می برید و من می بریدم
او از حسین سر من غیر از او دل
*روز عاشوراست امروز*
زبانحال امام حسین ه
سوی خیمه برگرد خواهر حزینم *تا به زیر خنجر ننگری چنینم
رو به خیمه خواهر تا که خود نبینی*وقت جان سپردن آه آتشینم
رو که بهر قتلم اینک ایستاده***خولی از یسار و شمر از یمینم
نیزه سنانست کامده به پهلو***تیر بوالحنوق است خورده برجبینم
رو که تا نبینی وقت رفتن جان***از لگد شکسته سینه حزینم
قسمت منو تو از ازل چنین بود***تو بلاکش دهر من بلا نشینم
تو اسیر شام و من شهید کوفه***تو از آن به ناله من از آن غمینم
من به قتلگاهم پیش نعش اکبر***تو برو به خیمه پیش عابدینم
ی
ا بپوش دیده تا مرا نبینی***یا برو به خیمه تا ترا نبینم
*وای از دل زینب*
از حرم تا قتلگه زینب صدا می زد حسین دست و پا می زد حسین
ناله ها میزد حسین واغربتا میزد حسین
از دل نوا میزد حسن زینب صدا میزد حسین
از عطش در زیر خنجر دست وپا میزد حسین
از حرم تا قتلگه زینب صدا میزد حسین
یا اخا روحی فداک یا اخا من لی سواک
یا اخا قلبی لداک
همچو بسمل زیر تیغ شمر میزد دست وپا
نیمۀ چشمش به قاتل نیمه ای در خیمه ها
دل پر از خون از نوای کودکان بی نوا
تکیه گه بر خاک گرم کربلا میزد حسین
ناله ها میزد حسین واغربتا میزد حسین
از عطش در زیر خنجر دست وپا میزد حسین
از حرم تا قتلگه زینب صدا میزد حسین
یا اخا روحی فداک یا اخا من لی سواک
یا اخا قلبی لداک
========
زیر خنجر گاه از سوز عطش رفتی زهوش
گاه بر آه زنان در خیمه گه میداد گوش
گاه از بی یاری زینب زدی از دل خروش
صیحه از بیماری زین العبا میزد حسین
ناله ها میزد حسین واغربتا میزد حسین
از عطش در زیر خنجر دست وپا میزد حسین
از حرم تا قتلگه زینب صدا میزد حسین
یا اخا روحی فداک یا اخا من لی سواک
یا اخا قلبی لداک
=========
پای چکمه یکطرف بر سینه اش شمر لعین
جا نموده بهر قتلش کرده بالا آستین
نالۀ اهل حرم رفته به چرخ چارمین
زآتش آهش شرر بر ماسوا میزد حسین
ناله ها میزد حسین واغربتا میزد حسین
از عطش در زیر خنجر دست وپا میزد حسین
از حرم تا قتلگه زینب صدا میزد حسین
یا اخا روحی فداک یا اخا من لی سواک
یا اخا قلبی لداک
======
گاه فرمودی به زینب کی بلا کش خواهرم
ناله کم کن جان خواهر باش صابر در حرم
جان تو جان سکینه داغدیده دخترم
ناله از بد عهدی قوم دغا میز دحسین
ناله ها میزد حسین واغربتا میزد حسین
از عطش در زیر خنجر دست وپا میزد حسین
از حرم تا قتلگه زینب صدا میزد حسین
یا اخا روحی فداک یا اخا من لی سواک
یا اخا قلبی لداک
==============
زیر خنجر گاه فرمودی به شمر ای شمر دون
تشنه من از بهر آب و تو مراتشنه به خون
تشنه لب ای بی حیا سر از تنم منما برون
نال] لا ُتشمِتی الاعدا بِها میزد حسین
ناله ها میزد حسین واغربتا میزد حسین
از عطش در زیر خنجر دست وپا میزد حسین
از حرم تا قتلگه زینب صدا میزد حسین
یا اخا روحی فداک یا اخا من لی سواک
یا اخا قلبی لداک
درجوانی پیر شد از داغ عباس جوان
داغ قاسم قامت سروش نمودی چون کمان
یک طرف از داغ اصغر همچو بسمل در فغان
از غم اکبر به سر دست عزا میزد حسین
ناله ها میزد حسین واغربتا میزد حسین
از عطش در زیر خنجر دست وپا میزد حسین
از حرم تا قتلگه زینب صدا میزد حسین
یا اخا روحی فداک یا اخا من لی سواک
یا اخا قلبی لداک
*راوى مى گويد خولى بنيزيد اصبحى خواست سرامام را جدا كند لرزه بر بدن نحسش افتاد و اجتناب كرد و آنگاه سنان بن اَنس نخعى از اسب پياده شد وقصد قتل فرزند رسول(ص) و نور ديده زهراى بتول(س) را نموده و شمشير ظلم و جفا برحلق خامس آل عبا فرود آورد و سرمقدس آن بنده خاص حضرت سبحانى را از بدن جدا نمود.(29)*
به سمت گودال از خیمه دویدم من
شمر جلوتر بود، دیر رسیدم من
سر تو دعوا بود، ناله کشیدم من
سر تو رو بردند، دیر رسیدم من
به سمت گودال از خیمه دویدم من
شمر جلوتر بود، دیر رسیدم من
سر تو دعوا بود، ناله کشیدم من
سر تو رو بردند، دیر رسیدم من
آخ
به سمت گودال از خیمه دویدم من
شمر جلوتر بود، دیر رسیدم من
سر تو دعوا بود، ناله کشیدم من
سر تو رو بردند، دیر رسیدم من
عزیز خواهر غریب مادر
عزیز خواهر غریب مادر
عزیز خواهر غریب مادر
به سمت گودال از خیمه دویدم من
شمر جلوتر بود، دیر رسیدم من
سر تو دعوا بود، ناله کشیدم من
سر تو رو بردند، دیر رسیدم من
آخ
سر تو دعوا بود، ناله کشیدم من
سر تو رو بردند، دیر رسیدم من
دیر رسیدم من ، سر تو رو بردند
دیر رسیدم من ، سر تو رو بردند
سر تو رو بردند ، دیر رسیدم من
یک گوشه گودال ، مادر رو دیدم من
که رفته بود از حال، دیر رسیدم من
صدا زدی من رو ، خودم شنیدم من
صدای رگ هات بود، دیر رسیدم من
به سمت گودال از خیم دویدم
شمر جلوتر بود، دیر رسیدم من
سر تو دعوا بود، ناله کشیدم من
سر تو رو بردند، دیر رسیدم من
عمامه ات رو بردند ، دیر رسیدم من
شمشیر ات رو بردند ، دیر رسیدم من
انگشتر اش هم بردند…
پیراهن رو بردند ، دیر رسیدم من
با بوسه از رگ ها ، به خون تپیدم من
میان خاک و خون ، دیر رسیدم من
عزیز خواهر غریب مادر
عزیز خواهر غریب مادر
عزیز خواهر غریب مادر
به سمت گودال از خیم دویدم
شمر جلوتر بود، دیر رسیدم من
سر تو دعوا بود، ناله کشیدم من
سر تو رو بردند، دیر رسیدم من
عزیز خواهر غریب مادر
عزیز خواهر غریب مادر
عزیز خواهر غریب مادر
*امان از دل زینب*
روز عاشورا ست امروز
کربلا غوغاست امروز
سری به نیزه بلند است، در برادر زینب
خدا کند که نباشد، سر برادر زینب
امان( ا
شب_یازدهم_محرم
روضه_اسارت_اهلبیت_علیهم_السلام
شام_غریبان
متن روضه 1
🔸عالم همه محزون و پریشان حسین است
🔸شام است ولی شام غریبان حسین است
شام غریبان حسینه...
شب یتیمی بچه های حسینه...
شب بی برادری زینبه...
امشب مصیبت خیلی سنگینه...
امشب زمین و آسمان برا حسین گریه میکنند...
دیگه روضه خون نمیخواهی...
زیر لب آروم آروم بگو...
وای غریب حسین...
وای مظلوم حسین...
🔸از خـون جگـر لالـه فشـانید کـه امشب
🔸در مقتل خون، فاطمه مهمان حسین است
امشب مادرش فاطمه میاد کربلا...
🔸زینب نگهش بر قـد خمگشتۀ زهرا
🔸زهرا نگهش بـر تن عریان حسین است
هی به بدن بی سر حسینش نگاه میکنه...
ناله میزنه...
اشک میریزه...
میگه وای غریب مادر حسین...
وای مظلوم مادر حسین...
🔸اگر کشتند چرا آبت ندادند
🔸چرا زآن دُرّ نایابت ندادند
حسین جان...
🔸اگر کشتند چرا خاکت نکردند
🔸کفن بر جسم صد چاکت نکردند
خواهرها.. امشب با مادرش زهرا هم ناله شید...
با زینب کبری هم ناله شید...
خدا میدونه امشب زینب کبری چه حالی داره...
🔸امان از دل زینب
🔸چه خون شد دل زینب
الله اکبر...
در نصف روز...
جلو چشماش...
همه عزيزانش رو سر بریدند...
🔸چه خون شد دل زینب
خدا به داد دل زینب برسه...
چه حالی داره وقتی میبینه...
یه طرف بدن بی سر حسینش...
توی گودی قتلگاه...
یه طرف دستهای قلم شده عباسش..
کنار شط فرات...
یک طرف بدن قطعه قطعه علی اکبر...
یه طرف بدن فرزندانش غرقه در خون روی زمین کربلا...
یه طرف دیگه هم خیمه های سوخته و...بچه های یتیم سیلی خورده...
خدایا چکار کنه زینب...
با اينهمه مصیبت...
🔸چه خون شد دل زینب
این زن و بچه های یتیم رو جمع کرده... داخل یه خیمه ی نیم سوخته...
هم پرستار امام سجاده...
هم زن و بچه های یتیم رو آروم میکنه...
مجسم کن...
هر کدوم از این بچه ها یه زبانحالی دارند...
اما... همه درد دل هاشون رو به زینب میگن...
یکی میگه عمه جان زینب بابام حسین کجاست...
وقتی میرفت خیلی تشنه بود...
آیا بهش آب دادند یا نه...
یکی میگه خانوم جان زینب...
عمو جانم عباس کجاست..
یکی میگه زینب، ببین گهواره علی اصغر خالیه...
امان... امان...
یکی جای تازیانه ها رو نشون میده...
یکی صورت سیلی خورده اش رو نشون میده...
یکی ميگه عمه جان زینب نبودی ببینی من آتیش گرفته بودم...
🔸امان از دل زینب
🔸چه خون شد دل زینب
چی کشید زینب...
از یک طرف مصیبت برادر...
از طرفی هم مصیبت اسارت...
امام سجاد فرمودند...
شام غریبان, اونقدر مصیبت برا عمه ام زینب سنگین بود...
دیدم عمه جانم نماز شبش رو نشسته خواند...
(رايتها تلک الليله تصلي من جلوس)
منبع: فاطمه الزهراء بهجة قلب المصطفي. ص 641.
زبان حال خانوم زینب کبری است...
🔸سه غم آمد به جانم هر سه یکبار
🔸غریبی و اسیری و غم یار
آخ... برادر خوبم حسین...
🔸غریبی و اسیری چاره داره
🔸ولی آخر کشد ما را غم یار
الا لعنت الله علی القوم الضالمین
-
﷽
#شب_یازدهم_محرم
🌾#روضه_شام_غریبان
🌾#شام_غریبان
🍁برشافع ما حسین زهرا صلوات
🍁بر کودک شیرخواره حسین علی اصغر صلوات
🍁بر قامت و دست و روی سقای کربلا ابالفضل صلوات
🍁بر یاور حق علی اکبر صلوات
🍁بر جمله حسینیان والا صلوات
🍁بر قلب صبور غم به زینب صلوات
🍁بر صاحب این عزا به مهدی صلوات
#السلام_علیک_یا_اباعبدلله
#یاحسین_یاحسین_یاحسین
▪️امشب که شب شام غریبان حسین است
▪️با فاطمه هم ناله یتیمان حسین است
▪️یا رب به سر سید سجاد چه آمد
▪️در خیمه سرا آن گُل بستان حسین است
▪️گلها شده پر پر زِ دُم نیزه و خنجر
▪️ بر روی زمین پیکر عریان حسین است
▪️در آن دل صحرا چه کند زینب کبری
▪️بی یار و معین خواهر گریان حسین است
▪️ای کرببلا اهل حرم را تو خبرکن
▪️ زهرا جنان آمده مهمان حسین است
⬅️شب شام غریبان...
آی دلای کربلایی..
امشب با زینب و امام سجاد ، برا غریبی امام حسین گریه کن ... ناله بزن به مظلومیت ابی عبدالله...
⬅️ قربون دل شکسته ات برم خانم جان....
⬅️زینب پرستار بچه های حسینه...
بچه ها رو آروم میکنه...
یکی سراغ بابا ازعمه میگیره..
عمه جان عمه ... بابام کجاست عمه
( عمه چرا بابام از میدان نیومد )
یکی سراغ عمورو از عمه میگیره...
عمه عمه... عمو جونم عباس چه شد عمه...
یکی سراغ علی اکبرو می گیره ...
یکی سراغ قاسم رو میگیره...
آخ یه وقت نگاه کرد دید رباب داره گریه میکنه ...
داره ناله می زنه ...
علی اصغرم... کجایی مادر...؟
قربون اون لبای تشنه ات برم علی جان...
علی جان قربان قنداقه پرخونت برم مادر ...
✨شکسته سنگ غم بال و پرم را
✨بسوزد داغ، از پا تا سرم را
✨الهی حرمله آتش بگیری
✨ که تو کشتی علی اصغرم را
(روضه علی اصغر ع)
⬅️نمیدونم امشب کربلا چه خبر بوده....
اما بین ماها رسمه اگه کسی داغ ببینه،،
داغدیده ها را تسلا میدن ...
آرومشون میکنند
اما می خوام بگم کربلا عوض تسلیت، زینبُ تازیانه زدن...
سکینه رو تازیانه زدن ...
بچه ها به بیابونا فرار می کردند...
⬅️ ذکر امشب همین باشه ...
با دل زینب هم ناله شو
🔳الهی خواهرت زینب بمیرد
🔳نماند بعد تو ماتم بگیرد
(دشتی)
آخ داداش
💔 اگر کشتن چرا آبت ندادند
💔چرا زان دُر نایابت ندادند
💔 اگر کشتند چرا خاکت نکردند
کفن بر جسم صد چاکت نکردند
شام غریبان ابی عبدالله ست ...
دوست دارم با هم ،هم ناله شیم...
🖤شام غریبان حسین
( امشب است )3
💔اول درد و مَحَنِ
(زینب است)3
🖤طفل یتیمی زِحسین
(گم شده)2
💔زینب از این غُصه دلش
(خون شده)2
🖤حاجتم این است که تو ای
(ساربان)3
💔این شتران را تو به تندی مران (ساربان)3
(دشتی یا سینه زنی)
🔘از حرم تا قتلگه
🔘زینب صدا میزد حسین
🔘دست و پا میزد حسین
🔘زینب صدا میزد حسین
▪️یا اَخا روحی فداک
▪️یا اَخا من لی سواک
▪️از عطش در زیر خنجر
▪️دست و پا میزد حسین
▪️زینب صدا میزد حسین...
هر چقدر ناله داری.. به ناله های دل یتیمان ابی عبدالله صدای نالتو بلند کن بگو یا حسیــــن....
🖤هدیه به خانم فاطمه معصومه سلام الله علیها (صلوات)🖤
نوحه شام غریبان است، زینب پریشان است*
امشب به صحرا بی کفن جسم شهیدان است
شام غریبان است
امشب نوای کودکان بر بام کیوان است
شام غریبان است
امشب به دشت کربلا نالان یتیمانند
تا صبح گریانند
امشب به روی کشته ها در ناله مرغانند
چون نی در افغانند
بر خاک بی غسل و کفن رعنا جوانانند
خوابیده عریانند
بر غربت اجسادشان عالم پریشان است
شام غریبان است
امشب به صحرا بی کفن جسم شهیدان است
شام غریبان است
امشب عیال مصطفی در گوشهء صحرا
بی منزل و ماوا
اموالشان تاراج کین از فرقهء اعدا
ای آه و واویلا
خون می رود امشب ز چشم دختر زهرا
اف بر تو ای دنیا
آل علی ویران نشین اندر بیابان است
شام غریبان است
*اقدامات امام سجاد علیه السلام بعد عاشورا*
*۱۲ محرم*
*در تاریخ تقریبا ۲۵۰ ساله شیعه و امامت ۱۱ امام بزرگوار(به غیر از دوران غیبت) سخت ترین دوران مربوط به امامت ۳۴ ساله امام سجاد(ع) بود. جامعه اسلامی پر بود از فتنه ها و اضطراب ها و نگرانی ها و سختی های فراوان.*
* امام سجاد(ع) با ۶ حاکم أموی هم عصر بودند که برای مثال یکی از آنها فقط، عبدالمالک ملعون بود که نه تنها از نام علی(ع) که از نام خدا و نماز و عبادت متنفر بود!! و دستور داد “اتقوالله” را از خطبه های نماز جمعه حذف کنند و امر به معروف را ملغی اعلام کرد! و فقط یکی از فرماندارانش حجاج لعین بود.
* امام سجاد(ع) برای حفظ شیعه اقدامات زیادی داشتند که چهار تا از مهم ترین آنها را بیان می کنیم؛
* یک: زنده نگه داشتن یاد و نام نهضت عاشورا و امام حسین(ع)؛
* بعد از عاشورا دشمنان و بنی أمیه سریعا وقایع را تحریف کردند و شهادت امام حسین(ع) را خواست و جبر خدا اعلام کردند! اینجا بود که حضرت با اقداماتشان سعی در روشن گری و حفظ نهضت عاشورا داشتند. برای مثال: نوشته روی انگشتر حضرت سجاد(ع) “العزه لله” بود که بعد از عاشورا دستور دادند انگشتری جدید ساختند و روی آن نوشتند: “شقی قاتل حسین بن علی(ع)” این خودش شد یک علامت برای زنده نگه داشتن یاد عاشورا.
گریه بسیار می کردند؛ آب می دیدند گریه می کردند، رود می دیدند گریه می کردند، غذا می دیدند گریه میکردند و البته علت گریه شان را هم اعلام میکردند تا آیندگان نگویند گریه درست و جایز نیست!
* می فرمودند: حضرت یعقوب چند سالی از یوسف بی خبر بود، آنقدر گریه کرد تا کور شد؛ حال چگونه من گریه نکنم در حالیکه در یک روز ۱۷ یوسف(اشاره به شهدای بنی هاشم و أهل بیت شان) را یک جا جلوی چشمانم شهید کردند…
* گریه ترجمان دل است. باعث تحول و تغییر است.
*امام سجاد(ع) فرمودند: سه روز در اسلام خیلی سخت گذشت؛ یکی شهادت حمزه عموی پیامبر و دوم شهادت جعفر بن ابیطالب بود که دستانش را بریدند. اما لا یوم کیوم الحسین(ع). که از همه سخت تر بود. حضرت می فرمودند: دلم از این می سوزد که حسین(ع) را به قصد تقرب به خدا کشتند! الله اکبر!!
*دیگر اقدام حضرت برای حفظ یاد عاشورا این بود که کیسه ای داشتند زرد رنگ که خاک کربلا در آن بود و بعد هر نماز بر آن سجده می کردند.
* به زیارت امام حسین(ع) تاکید فراوانی داشتند تا جایی که در روایتی از ایشان نقل می شود که فرمودند: کسی که به زیارت جدم امام حسین(ع) نرود خدا را سبک شمرده است!
* دوم: تربیت شاگردان بسیار نظیر أبو حمزه ثمالی. با اینکه کلاس های ایشان یک نفره و دو نفره بود اما در طول امامت خود اینقدر شاگرد تربیت کردند تا جایی که حلقه اول شاگردان امام محمد باقر و امام صادق(ع)، از شاگردان ایشان بودند.
*سوم: فرهنگ دعا و معارف اسلامی را تبیین کردند. صحیفیه سجادیه زبور آل محمد(ص) است. از آن غفلت نکنیم.
* این صحیفه ای که معمول است و میبینیم فقط ۵۴ دعا است و الان صحیفیه دوم و سوم و چهارم را در تکمیل آن منتشر کرده اند که بالغ بر ۲۵۷ دعا است. که همه آن ها هم با درود و صلوات بر محمد و آل محمد(ص) آغاز شده است.
*چهارم: مبارزه و برخورد با حکام زمان خود. همه امامان ما سیاسی بودند و اصلا امامت با سیاست آمیخته است. امام عارف به سیاست است و امام سجاد نیز در هر فرصتی با حکام زمان خود برخورد میکردند.
https://chat.whatsapp.com/4UCAhfT4P32AlYV0jPsBa0
سخنرانی با موضوع دوازدهم محرم، سالروز شهادت امام سجاد (علیه السلام)
بعد از واقعه ی کربلا رهبری شیعیان بر عهده ی امام سجاد علیه السلام بود. فقر، مشکلات اقتصادی، شهوت و ... در مدینه بیداد می کرد. امام در این زمان در سخت ترین شرایط امامت شیعیان را برعهده گرفتند.
۱. یکی از راه های تبلیغ امام ایجاد جلسات خصوصی و تبلیغ دین رسول الله صلوات الله علیه و آیین امام علی علیه السلام بود. این جلسات به طور پنهانی در خانه امام انجام می شد.
۲. در آن زمان فقه شیعه در حال نابودی بود و مبانی غیر شیعی در حال گسترش بود. اما امام با تدبیر و اندیشه مدام مبانی شیعی را به مردم گوشزد می کرد. یکی از نمونه های بارز این امر حذف "حَیِ علی خَیرِ العمل" از اذان بود که امام آن را با صدای بلند می خواندند.
۳. جریاناتی در مدینه راه افتاده بود تا مردم را از خدا جدا کرده و به خود مشغول کنند (عارف مسلکی) که امام با این جریانات برخورد می کردند.
https://chat.whatsapp.com/4UCAhfT4P32AlYV0jPsBa0
عوامل و موانع آرامش در دعای امام سجاد سلام الله علیه
انس
یکی از عوامل آرامش روان، انس با خداوند است که در مواردی از کلام امام سجاد علیه السلام نیز این نتیجه به دست می آید: «اَنْتَ مَوْضِِعُ اُنْسی فی الْخَلْوَهِ اِذا اَوْحَشَنی الْمَکان»، «یا اُنْسَ کلِ غَریبٍ مُفْرَد»، «سَیدی أَنتَ…. أُنْسی فی کلِ خَلوهٍ و وحدهٍ»، «الهی و من ذا الذی أَنَسَ بِقُرْبِک فَابْتَغی عَنْک حِوَلاً»، «فاذا اَوْحَشَتْنی الْغُربَهُ آنَسَنی ذِکرُک وأِذا کثُرَتْ عَلَی الْهُموم لَجَأتُ اِلی الِأسْتِجارَهِ بک»، «یا أنسی فی کل وحشه» و«و غمی لایزول الا قربک. .. و وسواس صدری لایزیحه الا امرک».
امام انس با خدا را به هنگام وحشت، سبب آرامش برمیشمارد.
۲٫ برخورداری از مواهب دنیوی
«و تُنِیلُنی اَلْمَسَرَّهَ بِمَواهِبِ اَلْغامِک».
برخوردار شدن از نعمتهای دنیوی، موجب دلگرمی و آسایش فرد از نظر جسمی و روانی میشود؛ تا جایی که در روایتی آمده است: سعادت و خوشبختی در سه چیز است: مرکب راهوار، همسر خوب و خانه وسیع.
امام سجاد علیه السلام نیز در این بند از دعا عرضه میدارد «خدایا، با بذل و عنایت نعمتهایت مرا شاداب گردان».
۳٫ صبر
یکی از عوامل دیگر که موجب آرامش روانی است، مقابله درست با گرفتاریها و مشکلات است که از آن به صبر تعبیر می شود؛ زیرا هنگامی که فرد در مقابل مشکلات می تواند شکیبا باشد، به یقین دچار پریشانی نخواهد شد: «یا من جعل الصبر عوناً علی بلائه».
۴٫ پناه بردن به خداوند
از آنجا که خداوند متعال مظهر قدرت و توانایی است و انسان ضعیف هم به دنبال پناهگاهی مطمئن و مقتدر است، در منابع اسلامی، پناه بردن به او، به عنوان عاملی در اطمینان بخشی به انسان معرفی شده است. برای مثال در سوره یوسف، از زبان حضرت یعقوب علیه السلام می خوانیم: «اشکوا بثّی و حزنی الی الله».
در کتاب صحیفه سجادیه نیز این عامل چند بار تکرار شده است: «واعتَصَمْتُ بِالله الذی مَن اعتصَمَ به نَجی مِن کلِّ خَوْف»، «لبیک لبیک.. . وتَخَلَّصَ مَنْ اِعْتَصَمَ بِک» و «اَمِنَ الْمُعْتَصِمُ بک».
https://chat.whatsapp.com/4UCAhfT4P32AlYV0jPsBa0
۵٫ رحمت الهی
با امید به رحمت الهی و مشاهده نشانه هایی از لطف خداوند، فرد به ثبات روانی نزدیکتر می گردد و به اصطلاح عامیانه، دل فرد قرص می شود. امام چهارم در دعایی این رحمت را از خداوند تقاضا می کند: «وارحمنی رَحْمَهً تَشْفِی بِها قَلْبی مِنْ کلِّ شُبْهَهٍ مُعترضه».
۶٫ امیدواری به خداوند
معمولاً افرادی که اختلال افسردگی دارند، همراه ناامیدی هستند؛ در مقابل، افراد بهنجار و متعادل و با نگرش مثبت، به آینده، امکانات گوناگون و نعمت های موجود امیدوارند. افراد با نگرش دینی، این احساس را دارند که قادر مطلق، از همه برای امیدواری سزاوارتر است.
در دعاهای امام سجاد علیه السلام، چنین امیدی موج می زند. بندهایی از صحیفه را که در آن امید به خداوند عامل آرامش روانی معرفی شده، مرور می کنیم: «اَسْئَلُک بِکرَمِک اَنْ تَمُنّ عَلَی… مِن رجائِک ما تَطْمَئِنّ به نفسی»، «اِنْ کان جُرمی قد اَخافَنی مِن عُقوبَتِک فانّ رجائی قد اَشْعَرَنی بالْاَمْنِ مِنْ نعمتک»، «الهی بَقْیتُ بین خَوفٍ و رجاءٍ؛ خوفُک یمُیتُنی و رجاءک یحْیینی» و «کیف اَخافُ و اَنتَ رجائِی».
۷٫ انس با قرآن
تلاوت قرآن، موجب آرامش فرد می شود. تحقیقات فراوانی این مسئله را در بهبود جسمانی و روانی افراد مبتلا گزارش کرده است. امام سجاد علیه السلام نیز در دعاهای خود، از خداوند توسعه شخصیتی و بسط اطمینان خاطر را در پرتو بهرهوری از قرآن کریم تقاضا کرده است: «و اَنْ تَشرحَ بِکتابک صَدرِی و تَحُطََّ بِتِلاوتِه وِزری»، «واجعلنا مِمَّنْ… یسکنَ فی ظِلِّ جِناحِه» و«و اَدِمْ بالقُرآن صَلاح ظاهِرِنا و اَحْجُبْ بِه خَطَراتِ الوَساوِسِ عن صِحّهِ ضَمائِرِنا و اغسِل به دَرَنَ قُلوبِنا و عَلائِقِ اَوزارِنا».
۸٫ ذکر
اشتغال به ذکر و نام الهی که زیباترین ذکرهاست، خوشایندترین فکرها و احساسها را برای انسان به دنبال دارد و مانع پرداختن به افکار منفی میشود. این فن در دعایی از امام سجاد علیه السلام چنین آمده است: «و لاتَطمَئِنّ القُلوبِ الّا بِذِکراک و لاتَسکن النُفوسُ الاعندَ رؤیاک».
۹٫ محبت الهی
یکی از نیازهای اساسی انسان، نیاز به دوست داشتن و دوست داشته شدن است و ارتباط با مهربانترین مهربانان، پاسخی است کامل به این خواسته عمومی بشر: «فإنّ مُحَبَتی لَک قَدْ آمنَتِْنی».
۱۰٫ نشاط
شادی و شادابی، نقش مهم و سازنده ای در ایجاد و حفظ حالت تعادل روانی در انسان دارد. انسان در مقابله با مشکلات زندگی دنیوی، نیازمند روحیه ای همراه با نشاط و سرزندگی است. درخواست نشاط از خداوند، در زبور آل محمد صلی الله علیه و آله در چندین مورد آمده است. برای نمونه، امام سجّاد علیه السلام در دعا بر پاسداران مرزهای اسلامی عرضه می دارند: «و مَتِّعْهُ بالنشاط»، «اللّهمّ ارز
قنی… القُوَهَ و النِّشاط» و «وطامِنَنَّ عَلینا بِالنِّشاط».
موانع آرامش
۱٫ اتلاف وقت به باطل
امام چهارم در دعای ابوحمزه ثمالی، با ادبیاتی نیایشی به همه اعلام می کند که اتلاف وقت و هم نشینی با انسان های بی هدف و وقت گذران، عاملی برای ناآرامی و دور شدن از کانون آرامش، یعنی خداوند است: «او لعلک رایتنی آلفُ مجالس البطالین فبینی و بینهم خلّیتنی».
۲٫ ارتکاب گناه
از عبارات امام سجاد علیه السلام در یافت می شود که گناه، سبب حرمان و سرگردانی می شود و می تواند یکی از عوامل سلب آرامش باشد: «فانی قد بهتُّ و تَحَیرتُ مِن کثرهِ الذُنوُبِ مع العِصیان»، «الهی انا الذی قَتَلتُ نَفْسِی بسیفِ العِصیانِ، حتی استوجبتُ منک القَطیعَه و الحِرمان» و «اِن اَوْحَش ما بَینی و ما بَینَک فرطَ العصیان و الطغیان فقد آنسنی بِشرَ الغفران و الرضوان».
۳٫ آرزوهای طولانی
آرزوهای طولانی، درگیری ذهنی پدید میآورد و فرد را از آرامش دور می کند. در بندی از دعاهای امام چهارم این مانع آرامش چنین گزارش شده است: «و لاتَجْعلنی مِمَّن طَوَّلََتْ لَه فی الدنیا اَمَلَهُ و قد اِنْقَضی اَجَلَهُ و هو مَغبوُن عَمَله».
دیگر موانع
در خواسته های چهارمین امام، موانع دیگری برای آرامش شمرده شده که حضرت از آنان به خدا چنین پناه می برند:
وامنن علینا بالنشاط و اعذنا من
الفشل (سستی، کاهلی)
والکسل (تنبلی در کار و وظیفه)
و العجز (ناتوانی)
والعلل(بیماریهای موجب گرفتاری)
و الضرر(آزار، گزند، بیماریهاهی که شخص را از کار و کوشش باز بدارد)
و الزّجر(راندن، تشر زدن)
و الملل (آزردگی، ملامت، ستوه)
والریاء (کار برای غیر خدا)
والسمعه (تمایل به تمجید شدن)
و الهوی(پیروی از خواسته های بی انتهای دل)
والشهوه (خواستنی های پی در پی)
والْاَشِر (سرکشی)
و الْبَطَر (خود پسندی ناشی از ثروت ومال، بد مستی، تکبر)
و الْمَرِح (سرمستی، ناز و کبر فروختن)
و الخیلاء (تکبر، خود پسندی)
و الجدال (بحث دور از منطق)
والْمِراء (بگو و مگوکردن)
و السّفه (نادانی)
و العُجب (خود بزرگ بینی)
و الطَیش (سبک سری، کم خردی، بی فکری، شتاب کاری)
و سوء الخلق (بداخلاقی)
و الغدر (پیمان شکنی، بی وفایی)
و کثره الکلام فی ما لاتحب (پرحرفی در آنچه محبوب خدا نیست)
و التّشاغل بما لایعود علینا نفعه (مشغول شدن در آنچه سودی ندارد)
«و طَهِّرنا من اتباع الهوی و مخالطه السفهاء و عصیان العلماء والرغبه عن القرّاء و المجالسه الدّناه… حتّی توردنا جنّتک غیر معذّبین؛ و ما را از پیروی هوای نفس، همراهی با نادانان، نافرمانی از عالمان دین، دوری از اهل قرآن و هم نشینی با انسان های پست، پاک ساز تا مقصد و فرودگاه ما بهشت تو باشد».
فضایل امام سجاد علیه السلام
در روز چهار شعبان، ۳۸ سال پس از هجرت رسول گرامی اسلام صلی الله علیه و آله فرزندی پاک از سلاله فاطمه زهرا علیها السلام در مدینه النبی به دنیا آمد و چشم شیعیان را روشن نمود . نام او «علی » بود که بعدها به «زین العابدین » و «سجاد» مشهور گشت . دو سال پس از تولد او، جدش امیر مؤمنان علی علیه السلام در محراب عبادت، به شهادت رسید و پس از آن به مدت ده سال، شاهد حوادث دوران امامت عمویش امام حسن علیه السلام بود . از سال پنجاه هجری، به مدت یازده سال در دوران پر فراز و نشیب امامت پدرش حسین بن علی علیهما السلام که با قدرت طلبی معاویه و پسرش یزید مصادف بود، در کنار او قرار داشت و پس از آن، در محرم الحرام سال ۶۱ هجری پس از قیام و شهادت پدر بزرگوارش در حادثه کربلا، امامت و زعامت جامعه اسلامی را عهده دار شد (۱) . این دوران که ۳۴ سال به طول انجامید، با حکومت عده ای از حاکمان مقارن بود که عبارتند از:
۱- یزید بن معاویه (۶۱- ۶۴ ه . ق)
۲- عبد الله بن زبیر (۶۱- ۷۳ که به صورت مستقل حاکم مکه بود)
۳- معاویه بن یزید (چند ماه از سال ۶۴)
۴- مروان بن حکم (نه ماه از سال ۶۵)
۵- عبد الملک بن مروان (۶۵- ۸۶)
۶- ولید بن عبد الملک (۸۶- ۹۶)
آن امام همام، در سال ۹۴ یا ۹۵ هجری در مدینه منوره رحلت نمود و در قبرستان بقیع در کنار قبر عمویش امام حسن مجتبی علیه السلام به خاک سپرده شد (۲) .
دوران امامت آن حضرت، با یکی از سیاه ترین ادوار تاریخ اسلام همراه بود . بعد از حادثه دل خراش عاشورا و پس از انعکاس این خبر در سراسر کشور اسلامی، رعب و وحشت شدیدی بر جامعه حکم فرما شد و برای مردم مسلم گردید که یزید، پس از کشتن فرزند رسول خدا، که از قداست و عظمت بالایی برخوردار بود و به اسیری بردن زن و فرزندان او، از هیچ ظلم و جنایتی دریغ نخواهد کرد .
از دیگر حوادث تلخ این دوران، (واقعه حره) بود که بنا به نقل اکثر مورخین، لشکریان یزید، به فرماندهی مسلم بن عقبه، برای سرکوب مردم مدینه که در مقابل ظلم و جور حکومت بنی امیه به مخالفت پرداخته بودند، عازم آن شهر شدند و پس از حمله به مدینه، به دستور یزید، سه روز جان و مال و آبروی مردم مدینه مباح شد، از این رو عده زیادی از مردم بی گناه به قتل رسیدند (۳) و حدود هزاران زن بی شوهر، باردار شدند (۴) .
پس از آن واقعه، لشکریان یزید برای سرکوب عبد الله بن زبیر که در مقابل یزید، به مخالفت پرداخته بود عازم مکه شدند و پس از محاصره آن شهر، خانه خدا و حرم امن الهی را با منجنیق، سنگ باران کردند و بر آن آتش گشودند به طوری که پرده ها، و سقف آن که از چوب ساخته شده بود در آتش سوخت (۵) .
در این ایام، شیعیان در خفا و تقیه روزگار سختی را سپری می کردند و جرات هیچ گونه اظهار محبت به اهل بیت علیهم السلام را نداشتند و اگر چنین کاری می کردند، مورد شکنجه و آزار قرار می گرفتند و یا حتی به قتل می رسیدند، چنان که «یحیی بن ام طویل » از یاران با وفای امام سجاد علیه السلام به جرم دوستی و پیروی از اهل بیت علیهم السلام دستگیر، و دست ها و پاهای او قطع شد و سپس به شهادت رسید (۶) ، همچنین در زمان حاکمیت عبد الملک مروان، حدود ۱۲۰ هزار نفر از مردم بی گناه که بسیاری از آن ها شیعیان اهل بیت علیهم السلام بودند به دست حجاج بن یوسف که مردی سفاک و بی رحم بود، به قتل رسیدند (۷) .
https://chat.whatsapp.com/4UCAhfT4P32AlYV0jPsBa0
قله های رفیع فضیلت
معرفت و شناخت تمام جنبه های شخصیتی ائمه علیهم السلام برای ما انسان های عادی و محدود در عالم طبیعت غیر ممکن است، چرا که آن انوار قدسیه در بالاترین مراتب و بلندترین قله های فضیلت و کمال قرار داشته و غالب انسان ها توان رسیدن به آن قله های رفیع را ندارند و از درک آن عاجزند . امیر مؤمنان علی علیه السلام می فرمایند: «ولا یرقی الی الطیر; و مرغان [بلند پرواز اندیشه ها ] نمی توانند به [بلندای ارزش ] من پرواز کنند . (۸) »
عبد العزیز بن مسلم، یکی از اصحاب امام رضا علیه السلام نقل می کند که ما در شهر «مرو» بودیم، روز جمعه در مسجد جامع آن شهر اجتماع کرده بودیم که از امامت سخن به میان آمد، پس از آن بر امام وارد شدم و در این رابطه از ایشان سؤال کردم، آن حضرت تبسمی کردند و فرمودند: «الامام واحد دهره، لا یدانیه احد ولا یعادله عالم ولایوجد منه بدل ولا له مثل ولا نظیر; امام یکتای زمان خویش است که احدی [در فضیلت] به او نزدیک نمی شود (به او نمی رسد) و هیچ دانشمندی با او برابری نمی کند و بدیل و مثل و نظیری ندارد .»
و در ادامه فرمودند: «فمن ذا الذی یبلغ معرفه الامام او یمکنه اختیاره، هیهات هیهات ضلت العقول; کیست که بتواند به حد شناخت امام برسد و یا بتواند او را برگزیند، هرگز، هرگز، عقول [از درک امام و شناخت او] عاجزند . (۹) »
فضائل و مناقب امام سجاد علیه السلام
بدیهی است که ما هرگز نمی توانیم مقام و منزلت واقعی امام سجاد علیه ال
سلام را درک کنیم و تمام فضائل و مناقب او را به رشته تحریر در آوریم، ولی با غور در سیره رفتار آن حضرت، می توانیم گوشه ای از فضائل و منقبت های اخلاقی آن امام همام را برگیریم و وجود خود را از بوی خوش آن عطر آگین سازیم، از این رو شمه ای از آن ها را به اختصار بیان می نماییم .
علم
از فضائل و مناقب بارز ائمه علیهم السلام علم گسترده آن ها است که از آن به «علم لدنی » تعبیر می شود، علمی که از منبع فیض و ذات حق سرچشمه می گیرد . امام باقر علیه السلام می فرماید: «ان لله عزوجل علمین: علم لا یعلمه الا هو وعلم علمه ملائکته ورسله فما علمه ملائکته ورسله فنحن نعلمه (۱۰) ; خداوند دو گونه علم دارد، یکی علمی که مخصوص اوست و دیگری علمی که به ملائکه و رسولانش تعلیم کرده است و ما (ائمه) از این علم که به ملائکه و رسولان آموخته است، بهره مندیم .»
از این رو یکی از ویژگی های ممتاز آن حضرت، احاطه علمی ایشان به اصول اعتقادی و احکام اسلامی بود، به گونه ای که در مقابل هر سؤالی که از او می شد، پاسخی دقیق و اعجاب انگیز، بیان می نمود . این ویژگی منحصر به فرد، دانشمندان دیگر مذاهب را به تحسین و اعجاب واداشته بود، چنان که زهری، از علمای دربار عبدالملک مروان که از مخالفین اهل بیت علیه السلام به شمار می رفت، درباره امام سجاد علیه السلام می گوید: «ما رایت احدا کان افقه منه (۱۱) ; احدی را فقیه تر و دانشمندتر از علی بن الحسین علیهما السلام ندیدم .»
ولی جای بسی تعجب و تاسف است که چگونه آن حضرت با آن مقام و عظمت علمی، مورد بی مهری و بی توجهی مردم و حتی دانشمندان و عالمان قرار می گرفت و لذا در زمره شاگردان ایشان فقط نام معدود کسانی همچون: جابربن عبدالله انصاری، ابوحمزه ثمالی، یحیی بن ام طویل و محمد بن جبیر بن مطعم، دیده می شود (۱۲) .
برگی از کتاب علم امام علیه السلام
کتاب شریف صحیفه سجادیه که حاوی ادعیه و مناجات های چهارمین پیشوای شیعیان است، یکی از بزرگترین و مهمترین گنجینه های حقایق و اسرار الهی به شمار می رود، به همین خاطر به القابی چون «انجیل اهل بیت » و «زبور آل محمد» و «اخت القرآن » (۱۳) مشهور گشته است و نظر به اهمیت و عظمت این کتاب، شرح های زیادی بر آن نوشته شده که صاحب کتاب «الذریعه » ، چهل و هفت شرح را نام برده است (۱۴) .
در سال ۱۳۵۳ ش آیت الله نجفی رحمه الله نسخه ای از صحیفه سجادیه را برای طنطاوی (مفتی اسکندریه) به مصر فرستاد، وی پس از تشکر از دریافت این هدیه گران بها، در پاسخ چنین نوشت: «این از محرومیت ما است که تا کنون بر این اثر گران بهای جاوید، که از مواریث نبوت است، دست نیافته بودیم، من هر چه در آن می نگرم آن را از گفتار مخلوق برتر و از کلام خالق پایین تر می یابم . (۱۵) »
دانشمندان و علمای بزرگ، پس از عمری تلاش و تعلیم و تعلم برای بیان کردن یا نوشتن مطلبی، زمان زیادی را به مطالعه و کنکاش می پردازند، ولی امام سجاد علیه السلام این مضامین بلند و مطالب عالی را در وقت مناجات با خالق خویش و در هنگامی که تمام توجه اش به معبود، معطوف بوده، نجوا می کرده است، و این نیست مگر جوششی از چشمه علم لدنی آن امام معصوم .
علاوه بر صحیفه سجادیه، رساله گران بهایی از آن حضرت به یادگار مانده که همچون پرتویی از نور، روشنی بخش راه انسان هاست . در این اثر جاوید که «رساله الحقوق » نام دارد، ۵۱ حق و وظیفه برای انسان بیان شده که از حقوق خداوند بر انسان و سپس حقوق اعضاء و جوارح شروع و به حقوق اهل ذمه ختم شده است (۱۶) .
کثرت عبادت
از مهم ترین عواملی که انسان را به سوی انجام عبادات بیشتر فرا می خواند، چشیدن طعم شیرین عبادت است و اگر انسان به مرتبه ای از کمال برسد که حلاوت عبادت را در اعماق وجود خود حس کند، هرگز وقت خود را در امور دیگر صرف نخواهد کرد، از این رو باید یکی از خواسته های ما از درگاه خداوند، این باشد که: «واذقنی حلاوه ذکرک; [پروردگارا] حلاوت و شیرینی یادت را به من بچشان .»
طبیعی است که امام سجاد علیه السلام با آن مقام بلند معنوی و غرق بودن در اقیانوس بی کران یاد خداوند و لبریز بودن وجود او از حلاوت ذکر حق، بیشتر وقت خود را به عبادت بپردازد . امام محمد باقر علیه السلام درباره عبادت پدر خود می فرماید: «بلغ من العباده ما لم یبلغه احد وقد اصفر لونه من السهر ورمضت عیناه من البکاء ودبرت جبهته من السجود و ورمت قدماه من القیام فی الصلاه (۱۷) ; به حدی عبادت کرده بود که دیگران به آن حد عبادت نمی کنند و از شب زنده داری رنگش زرد گشته بود و از گریه چشمانش سرخ شده بود و از سجده پیشانی اش برجسته شده بود و از ایستادن برای نماز، پاهایش ورم کرده بود .»
این ویژگی امام سجاد علیه السلام چنان برجسته بود که علمای دیگر مذاهب زبان به تحسین او گشوده اند، چنان که مالک بن انس (رئیس مذهب مالکی از مذاهب چهارگانه اهل سنت) می گوید: «ولقد بلغنی انه کان یصلی فی کل یوم ولیله الف رکعه الی ان مات (۱۸
) ; به من خبر رسیده که علی بن الحسین علیهما السلام در شبانه روز، هزار رکعت نماز می خواند و این کار تا زمان وفات او ادامه داشت .»
هم چنین ابن ابی الحدید می گوید: «وکان الغایه فی العباده (۱۹) ; [علی بن حسین علیهما السلام] نهایت در عبادت کردن بود .» به همین خاطر آن حضرت به «زین العابدین » یعنی زینت عبادت کنندگان، مشهور گشت (۲۰) .
خشوع در عبادت
امام زین العابدین، به خاطر معرفت کامل و عشق وافری که به معبود خویش داشت، و مقام الوهیت را به خوبی درک نموده بود، در هنگام امور عبادی به پروردگار خود توجه کامل پیدا می نمود و نسبت به تمام امور اطراف خود بی توجه می گشت، آن چنان قلب او سرشار از یاد و ذکر خدا می شد که فضای دل را بر دیگر مخلوقات تنگ می نمود . ابو نعیم اصفهانی از علمای اهل سنت نقل می کند که: «کان علی بن الحسین اذا فرغ من وضوء الصلاه وصار بین وضوئه وصلاته اخذته رعده ونفضه، فقیل فی ذلک، فقال: ویحکم اتدرون الی من اقوم ومن ارید اناجی (۲۱) ; همواره پس از وضو گرفتن و قبل از اقامه نماز، علی بن الحسین را لرزه ای فرا می گرفت، از ایشان درباره این حالت سؤال شد، امام علیه السلام فرمودند: وای بر شما! آیا می دانید که به درگاه چه کسی می ایستم و با چه کسی می خواهم مناجات کنم؟»
همچنین ابی نوح انصاری نقل می کند، روزی در خانه ای بودیم که علی بن الحسین هم در آن جا حضور داشت و در حال عبادت کردن بود و به سجده رفته بود، ناگهان خانه دچار حریق شد، دوبار به آن حضرت گفتند: «یابن رسول الله! النار; ای پسر رسول خدا! آتش » ، ولی امام علیه السلام سر از سجده برنداشت تا آن که آتش خاموش شد، آن گاه به ایشان گفته شد: «ما الذی الهاک عنها; چه چیزی تو را از آتش غافل ساخت؟» آن حضرت در جواب فرمودند: «الهتنی عنها النار الاخری (۲۲) ; آتش آخرت مرا از آن غافل ساخت .»
سیادت و عظمت
حاکمان بنی امیه و تمام کسانی که از اهل بیت علیهم السلام بغض و کینه ای به دل داشتند، تمام سعی و تلاششان این بود که با تبلیغات سوء بر علیه این خاندان، آنان را به انزوا کشانده و محبت مردم را نسبت به آنان کم کنند و نور ولایت را خاموش سازند «یریدون لیطفؤوا نور الله بافواههم والله متم نوره ولوکره المشرکون » (۲۳) ; «آن ها می خواهند نور خدا را با دهان خود خاموش کنند، ولی خداوند نور خود را کامل می کند، هر چند کافران خوش نداشته باشند .»
ولی با همه این دسیسه ها و نیرنگ ها و تبلیغات سوء، این خاندان در بین مردم مقام و منزلت والایی داشتند و مورد احترام و تکریم واقع می شدند .
نقل شده که هشام بن عبدالملک از حکام بنی امیه، برای انجام فریضه حج عازم مکه شد، به هنگام طواف، وقتی می خواست حجر الاسود را استلام کند، به خاطر ازدحام جمعیت، موفق به این کار نشد، سپس منبری را در کنار حرم گذاشتند و هشام بر روی آن نشست و لشکریان دور او را گرفتند، در همین موقع امام سجاد علیه السلام وارد شد، در حالی که عبایی بر دوش مبارکش بود ; «احسن الناس وجها واطیبهم رائحه، بین عینیه سجاده; زیباترین مردم از نظر صورت و خوشبوترین مردم بود و در بین دو چشمش (محل سجده) علامت سجده نمایان بود .»
امام علیه السلام در حال طواف هنگامی که نزدیک حجر الاسود رسید، مردم به خاطر هیبت او و به نشانه تجلیل و احترام، کنار رفتند تا ایشان حجر الاسود را استلام کنند . هشام، از این موضوع خشمگین شد . یکی از اطرافیان هشام، پرسید: این شخص کیست که مردم این گونه احترامش می کنند؟ فرزدق (شاعر معروف عرب) که آن حضرت را شناخته بود گفت: من او را می شناسم و بالبداهه شروع به خواندن اشعاری نمود و ابیات زیادی را در فضائل امام علیه السلام بیان نمود که به چند بیت از آن اشاره می کنیم:
هذا الذی تعرف البطحاء وطاته
والبیت یعرفه والحل والحرم
هذا بن خیر عباد الله کلهم
هذا التقی النقی الطاهر العلم
اذا راته قریش قال قائلها
الی مکارم هذا ینتهی الکرم
«این کسی است که بطحاء (نام مکانی در مکه معظمه) جای پایش را می شناسد و خانه کعبه و حرم و بیرون حرم با او آشناست .
این شخص، پسر بهترین تمام بندگان است و پرهیزگار، برگزیده، پاکیزه، نشانه و راهنما است .
هنگامی که قریش او را ببینند، گوینده آن ها می گوید: کرم و جود، به مکارم او ختم می شود .»
در این هنگام، هشام به شدت عصبانی شد و دستور داد فرزدق را در مکانی به نام «عسفان » بین مکه و مدینه، زندانی کنند (۲۴) .
تواضع
چهارمین اختر تابناک آسمان امامت و ولایت، در میان مردم از جایگاه والایی برخوردار بود و فضائل اخلاقی، موقعیت علمی و قرابتی که با رسول خدا صلی الله علیه و آله داشت، سبب شده بود که عامه و خاصه او را احترام و تعظیم کنند، ولی با وجود چنین برخوردی از طرف مردم، تواضع و فروتنی یکی از ویژگی های ممتاز اخلاقی آن حضرت به شمار می رفت، به حدی که در پاره ای از اوقات مورد اعتراض برخی از مسلمانان واقع می شد، برای نمونه روزی امام علیه السلام وارد
مسجد شد و پس از عبور از میان توده مردم، در کنار «زیدبن اسلم » نشست . در این هنگام، نافع بن جبیر لب به اعتراض گشود و به آن حضرت عرض کرد: «غفر الله لک، انت سید الناس، تاتی تتخطی حتی تجلس مع هذا العبد; مغفرت و رحمت خدا بر تو باد، تو سید و سرور مردم هستی، پس چرا این گونه می روی تا در کنار این عبد بنشینی؟» حضرت فرمودند: «العلم یبتغی ویؤتی ویطلب من حیث کان (۲۵) ; علم و دانش باید جستجو شود و داده شود و طلب می شود از هر جائی که باشد .»
آری، مردان بزرگ همیشه در اوج عظمت و بزرگی، فروتنی و تواضع را سیره خود قرار می دهند و خود را در مقابل عظمت پروردگار جهانیان کوچک و ناچیز می بینند، از این رو هرگز به خود اجازه نمی دهند که با دیگر بندگان با کبر و غرور رفتار کنند .
امام سجاد علیه السلام در رفتار با مردم آن چنان متواضع بودند که برخی اوقات سعی می کردند در میان مردم ناشناخته باشند تا بتوانند متواضعانه با مردم برخورد نمایند و به آن ها خدمت کنند . امام صادق علیه السلام می فرمایند: امام سجاد علیه السلام هنگامی که مسافرت می نمود با قافله ای حرکت می کرد که او را نمی شناختند و با اهل کاروان شرط می کرد که در طول سفر خدمت گذار آنان باشد . روزی بر همین منوال مسافرت نمود، از قضا مردی که امام را از قبل می شناخت، آن حضرت را مشاهده کرد، نزد کاروانیان رفت و به آنان گفت: آیا می دانید او کیست؟ گفتند: خیر، گفت: او علی بن الحسین علیهما السلام است، آن ها با شنیدن این سخن باسرعت به طرف امام علیه السلام رفتند و دست و پای او را بوسیدند و عرض کردند: ای پسر رسول خدا! آیا می خواهی که آتش جهنم ما را فرا بگیرد؟ اگر از جانب ما به شما بی احترامی صورت می گرفت، آیا تا ابد هلاک نمی شدیم
؟ امام علیه السلام فرمود: روزی با گروهی مسافرت نمودم که آنان مرا می شناختند و به خاطر قرابتی که با رسول خدا صلی الله علیه و آله داشتم مرا بیش از حد مورد احترام قرار دادند، و چون ترسیدم شما نیز چنین کنید، خود را معرفی نکردم (۲۶) .
دستگیری از ستمدیدگان و نیازمندان
امام زین العالدین علیه السلام همان طور که در عبادت های فردی زبان زد عام و خاص بود، در عبادات اجتماعی نیز، همه را به حیرت واداشته و خدمت به خلق، به خصوص دستگیری و دلجویی از نیازمندان را زینت بخش رفتار خود قرار داده بود، از این رو بسیاری از مورخین، با عبارت های گوناگون این موضوع را نقل کرده اند (۲۷) .
آن حضرت نسبت به بهبود وضع زندگی فقراء و محرومین، اهتمام فراوانی داشت و چنان بر این کار مداومت می ورزید که آثار حمل طعام برای فقرا، بر روی جسم مبارکشان باقی مانده بود، به گونه ای که نقل شده: «لما مات علی بن الحسین فغسلوه جعلوا ینظرون الی آثار سواد بظهره، فقالوا: ما هذا؟ فقیل: کان یحمل جرب الدقیق لیلا علی ظهره یعطیه فقراء المدینه; هنگامی که علی بن الحسین رحلت نمود و مسلمانان بدن مبارکش را غسل می دادند، آثار سیاهی و کبودی را بر پشت آن حضرت مشاهده نمودند، پرسیدند: این آثار برای چیست؟ جواب داده شد که این اثر حمل کیسه های پر از طعام است که آن حضرت به فقراء مدینه اعطا می نمودند . (۲۸) »
همچنین سفیان بن عیینه می گوید: زهری، شبی سرد و بارانی، علی بن الحسین را مشاهده نمود که بر دوش خود چیزی راحمل می کرد، پرسید: ای فرزند رسول خدا، این چیست؟ امام علیه السلام فرمود: «ارید سفرا اعد له زادا، احمله الی موضع حریز; عازم سفری هستم و برای آن سفر زاد و توشه فراهم می کنم وبه جای امنی منتقل می سازم .» زهری عرض کرد: بگذارید غلام من آن را حمل کند، امام علیه السلام قبول نکردند، زهری عرض کرد: پس بگذارید من آن را حمل کنم و شما رااز حمل آن راحت نمایم . آن حضرت فرمود: من خود را از حمل چیزی که باعث نجاتم در سفر می شود، راحت نمی کنم .
پس از گذشت چند روز، زهری آن حضرت رامشاهده نمود و گفت: ای فرزند رسول خدا از آن سفری که بیان فرمودید اثری نمی بینم . امام علیه السلام فرمود: «بلی یا زهری لیس ما ظننت ولکنه الموت وله کنت استعد، انما الاستعداد للموت، تجنب الحرام وبذل الندی فی الخیر (۲۹) ; آری ای زهری، آن سفری که تو گمان می کنی نیست، بلکه منظور من از سفر، سفر مرگ است که برای آن آماده می شوم، همانا آماده شدن برای مرگ، دوری جستن از حرام و بذل و بخشش چیزهای خوب در راه خیر است .»
امام علیه السلام و اصلاح جامعه
امامان معصوم علیهم السلام همانند پیامبران الهی، هر کدام بر حسب شرائط زمان خود، به گونه ای خاص، از کیان اسلام دفاع کرده و اصول و مبانی اعتقادی و احکام الهی را تبلیغ نموده اند .
در ابتدای این نوشتار، موقعیت تاریخی و شرایط ویژه زمان امام سجاد علیه السلام به اجمال بیان شد و روشن گردید که خلفای بنی امیه آشکارا قوانین اسلامی را زیر پا می گذاشتند و از هر گونه ظلم و ستم و اشاعه فحشا دریغ نمی کردند . این اوضاع سیاسی و جو فرهنگی، شیوه های مبارزاتی خاصی را می طلبید، از این
استقبال قرار گرفت که در مورد هیچ مفتی و فقیه و محدثی سابقه نداشت (۳۶) .
در چنین جامعه ای و با در نظر گرفتن محدودیت و فشار سیاسی، امام سجاد علیه السلام دعا و نیایش را به عنوان راه کاری مناسب برای مقابله با چنین وضعیتی انتخاب نمود و با این روش حکیمانه، جامعه ای را که در حالت رکود اخلاقی بود، تحرکی دوباره بخشید و نور ایمان را در دل های تیره و تار آنان زنده کرد . امام علیه السلام در این دعاها گذشته از مسائل اعتقادی و اخلاقی، به دو جنبه خاص توجه و اهتمام ویژه می ورزید:
الف: امامت: امام سجاد علیه السلام در بسیاری از ادعیه، به حق مسلم اهل بیت علیهم السلام که توسط بنی امیه غصب شده بود، تصریح می نمودند تا از این طریق مردم را از این موضوع آگاه سازند که حاکمان و جانشینان واقعی پیامبر صلی الله علیه و آله چه کسانی هستند . آن حضرت در فرازی از صحیفه سجادیه می فرمایند: «اللهم ان هذا المقام لخلفائک واصفیائک وموضع امنائک فی الدرجه الرفیعه التی اختصصتهم بها قد ابتزوها . . . حتی عاد صفوتک وخلفائک مغلوبین مقهورین مبتزین (۳۷) ; خداوندا! مقام خلافت برای خلفای توست و برگزیدگان از خلقت و جایگاه امانت های تو در درجات عالیه که تو آن مقام را به آن ها اختصاص دادی، ولی دیگران از آن ها گرفتند . . . تا جایی که برگزیدگان و خلفای تو در مقابل ستم ستمکاران، مغلوب و مقهور شده و حقشان از بین رفته است .»
ب) بیان فضیلت اهل بیت علیهم السلام: آن حضرت در مقابل تبلیغات سوء دستگاه حاکم بر ضد اهل بیت علیهم السلام در موارد متعددی، صلوات بر محمد صلی الله علیه و آله و آل او را با دیگر ادعیه، همراه می ساختند، تا از این طریق، علاوه بر این که اهل بیت علیهم السلام را جانشینان واقعی پیامبر صلی الله علیه و آله معرفی کنند، فضائل و مقام و منزلت والای آنان را نیز بیان نمایند . ایشان در ضمن یکی از ادعیه می فرمایند: «وصل علی محمد و آله الطیبین الطاهرین الاخیار الانجبین (۳۸) ; [خداوندا! درود رست بر محمد صلی الله علیه و آله و آل او که انسان های نیکو سرشت و پاکیزه و بزرگوار و نجیب هستند .»
پی نوشت ها:
۱) ر . ک: ارشاد شیخ مفید، مؤسسه الاعلمی للمطبوعات، ص ۲۵۳; بحار الانوار، مجلسی، المکتبه الاسلامیه، ج ۴۶، ص ۱۲ .
۲) ارشاد شیخ مفید، همان، ص ۲۵۴; بحار الانوار، همان .
۳) تاریخ طبری، مطبعه الاستقامه، ج ۴، ص ۳۷۴; مروج الذهب، مسعودی، مؤسسه الاعلمی للمطبوعات، ج ۳، ص ۸۲; الکامل، ابن اثیر، دار صادر، ج ۴، ص ۱۱۱ .
۴) البدایه و النهایه، ابن کثیر، دار الکتب العلمیه، ج ۸، ص ۲۲۴ .
۵) همان، ص ۲۲۸; الکامل، ابن اثیر، دار احیاء التراث العربی، ج ۲، ص ۶۰۲; مروج الذهب، مسعودی، همان، ص ۸۴; تاریخ طبری، همان، ص ۳۸۳ .
۶) اختیار معرفه الرجال (رجال کشی)، شیخ طوسی، دانشگاه مشهد، ص ۱۲۳ .
۷) مروج الذهب، مسعودی، دار الاندلس، ج ۳، ص ۱۶۶، الوافی بالوفیات، ابن صفدی، النشرات الاسلامیه، ج ۱۱، ص ۳۰۸; تاریخ اسلام، ذهبی، دارالکتاب العربی، حوادث سنه ۸۱- ۱۰۰ .
۸) نهج البلاغه، خطبه ۳ .
۹) اصول کافی، کلینی، دار الاضواء، ج ۱، ص ۱۹۸ .
۱۰) همان، ص ۲۵۶ .
۱۱) سیر اعلام النبلاء، ذهبی، مؤسسه الرساله، ج ۴، ص ۳۸۹ .
۱۲) فی رحاب ائمه اهل بیت، محسن امین عاملی، دار التعارف، ج ۳، ص ۲۱۳ .
۱۳) الذریعه، آقا بزرگ تهرانی، المکتبه الاسلامیه، ج ۱۵، ص ۱۸ .
۱۴) همان، ج ۱۳، ص ۳۴۵- ۳۵۹ .
۱۵) سیره پیشوایان، مهدی پیشوایی، مؤسسه امام صادق علیه السلام، ص ۲۷۱ به نقل از صحیفه سجادیه، ترجمه سید صدر الدین بلاغی، (مقدمه) ص ۳۷ .
۱۶) الامالی، شیخ صدوق، مجلس ۵۹، ص ۳۰۱- ۳۰۶; الخصال، شیخ صدوق، باب خمسین و مافوقه، ص ۵۶۴- ۵۷۰; تحف العقول، حرانی، دارالکتب الاسلامیه، ص ۲۵۵ .
۱۷) مناقب ابن شهر آشوب، دار الاضواء، ج ۴، ص ۱۶۲ .
۱۸) تهذیب الکمال، المزی، مؤسسه الرساله، ج ۲۰، ص ۳۹۰; سیر اعلام النبلاء، همان، ص ۳۹۲ .
) شرح نهج البلاغه، ابن ابی الحدید، دار احیاء التراث العربی، ج ۱، ص ۲۷ .
۲۰) تهذیب الکمال، همان; سیر اعلام النبلاء، همان; حلیه الاولیاء، ابو نعیم اصفهانی، دار الفکر، ج ۳، ص ۱۳۵ .
۲۱) حلیه الاولیاء، همان، ص ۱۳۳ .
۲۲) تهذیب الکمال، همان، ص ۳۸۹; بحار الانوار، مجلسی، همان، ص ۸۰; مناقب ابن شهر آشوب، همان، ص ۱۶۳; تاریخ مدینه دمشق، ابن عساکر، دار الفکر، ج ۴۱، ص ۳۷۷ .
۲۳) صف/۸ .
۲۴) تهذیب الکمال، همان، ص ۴۰۰; سیر اعلام النبلاء، همان، ص ۳۹۸; مناقب ابن شهر آشوب، همان، ص ۱۸۳; حلیه الاولیاء، همان، ص ۱۳۹ .
۲۵) الطبقات الکبری، ابن سعد، دار صادر، ج ۵، ص ۲۱۶; سیر اعلام النبلاء، همان، ص ۳۸۸; حلیه الاولیاء، همان، ص ۱۳۸ .
۲۶) بحار الانوار، همان، ص ۶۹ .
۲۷) سیر اعلام النبلاء، همان، ص ۳۹۳; بحار الانوار، همان، ص ۶۶; تهذیب الکمال، همان، ص ۳۹۲ .
۲۸) حلیه الاولیاء، همان، ص ۱۳۶; مناقب ابن شهر آشوب، همان، ص ۱۶۷; بحار الانوار، همان .
۲۹) مناقب ابن شهر آشوب، همان،
رو آن حضرت، برای پیشبرد اهداف الهی و گسترش معارف اسلامی و مقابله باظلم و فساد دستگاه حکومتی بنی امیه، که در حال سرایت به تمام جامعه اسلامی بود، از شیوه های خاصی استفاده می کردند که در ادامه به سه نمونه از آن ها اشاره می کنیم .
۱- زنده نگه داشتن یاد عاشورا
در زمان حکومت خلفای بنی امیه، جامعه اسلامی چنان از مسیر خود منحرف شده بود که سنت های رسول خدا صلی الله علیه و آله علنا ترک، و بدعت های زیادی در دین گذاشته می شد و کسانی چون یزید، که همه فرقه های اسلامی بر فاسق بودن او اتفاق نظر دارند و ترک نماز و شرب خمر را به او نسبت می دهند (۳۰) ، در راس حاکمیت اسلامی قرار گرفتند، از این رو امام حسین علیه السلام با هدف مبارزه با ظلم و فساد عمال بنی امیه و احیاء سنت امر به معروف و نهی از منکر و باز گرداندن جامعه اسلامی به مسیر مستقیم، آن حماسه بزرگ تاریخ را رقم زد و با اهداء خون خود، نهال نوپای اسلام را زنده نگه داشت .
پس از واقعه جانسوز عاشورا، امام سجاد علیه السلام در هنگام اسارت در کوفه و شام، بدون هیچ ترس و واهمه ای از دستگاه جبار بنی امیه، با خطبه های آتشین خود به روشنگری جامعه نسبت به چنین واقعه اسفباری پرداخت و مردم را از عواقب شوم آن، آگاه ساخت . پس از آن نیز از هر فرصتی برای زنده نگه داشتن یاد و خاطره عاشورا و بیان نمودن آن قیام عظیم، استفاده می نمود . به عنوان نمونه آن حضرت در موقعیت های مختلف به یاد مظلومیت پدر و فرزندان و یاران با وفایش می گریست . از جمله در روایتی نقل شده که آن حضرت، هر زمان ظرف آبی را برای نوشیدن برمی داشت می گریست، از ایشان درباره علت این کار سؤال شد، فرمودند: «وکیف لا ابکی وقد منع ابی من الماء الذی کان مطلقا للسباع والوحوش (۳۱) ; چگونه گریه نکنم در حالی که آب برای استفاده وحوش و درندگان آزاد بود، ولی پدرم از آن منع شد .»
بدون شک چنین کارهایی از طرف امام، اثر و نتیجه سیاسی مثبتی داشت; چون یادآوری مکرر فاجعه کربلا نمی گذاشت که ظلم و جنایت حکومت اموی از خاطره ها فراموش شود و از طرفی در افکار عمومی برای حکام اموی بسیار گران تمام می شد و مشروعیت آنان را زیر سؤال می برد .
۲- پند و ارشاد امت
روش دیگر امام علیه السلام در حفظ کیان اسلام و تبلیغ معارف الهی و مبارزه با ظلم و فساد، همان روش عمومی اولیاء الهی و ائمه اطهار علیهم السلام بود، یعنی از راه موعظه و پند و ارشاد، مردم را با اندیشه های ناب اسلام، آشنا می نمود و همچون پدری دلسوز و مهربان، آنان را از گرفتار شدن در گرداب ظلمت و تباهی، بر حذر می داشت و همچون خورشیدی فروزان راه هدایت و رستگاری را بر مردم روشن می نمود . برخی از این مواعظ و بیانات، سخنانی است که هر روز جمعه در مسجد پیامبر صلی الله علیه و آله ایراد می فرمود (۳۲) . همچنین سخنان و مواعظ دیگری که آن حضرت در جمع شیعیان و پیروان خاص خود ایراد می کردند، از طریق یارانی چون ابو حمزه ثمالی نقل شده است .
علاوه بر این، امام علیه السلام به صورت حضوری یا در قالب نامه، فقها و محدثان و قضات درباری را مورد وعظ و پند قرار می دادند و آنان را به پیروی از حق، دعوت می نمودند . برای نمونه امام علیه السلام در نامه ای دلسوزانه به زهری از محدثان و فقیهان دربار عبد الملک بن مروان، او را از عاقبت کارش آگاه ساخت و از او خواست که از گمراهی دست کشیده و راه راست را در پیش گیرد . در فرازی از این نامه امام سجاد علیه السلام چنین می فرماید: «احذر فقد نبئت وبادر فقد اجلت انک تعامل من لا یجهل وان الذی یحفظ علیک لا یغفل، تجهز، فقد دنا منک سفر بعید وداو ذنبک فقد دخله سقم شدید (۳۳) ; بر حذر باش که به تو اعلام [خطر] شد و گام بردار و عمل کن که به تو مهلت داده شده، به درستی که با کسی معامله می کنی که نادان و جاهل نیست و آن کسی که حساب اعمال تو را نگه می دارد از تو غافل نمی شود، پس آماده سفر باش که سفری دور در پیش داری و گناهت را درمان کن که ت سخت بیمار شده است .»
امام علیه السلام با این شیوه حکیمانه، ضمن این که مردم را موعظه و نصیحت می کرد و تفکرات اصیل اسلامی را به آنان منتقل می نمود، از آن به عنوان شیوه ای سیاسی برای مقابله با ظلم و ستم دستگاه حاکم استفاده می نمود، و در عین حال ساسیت حکومت را بر نمی انگیخت . در نتیجه، آن حضرت می توانست در یک فضای مناسب، اهداف و آرمان های والای خود را عملی سازد .
۳- اصلاح در قالب دعا
هر چه از حاکمیت خلفای بنی امیه می گذشت، انحطاط جامعه بیشتر می شد و اهل بیت علیهم السلام که کفو قرآن بودند، (۳۴) مورد بی توجهی و بی مهری بیشتری قرار می گرفتند . آنان بر منبرها لعن می شدند (۳۵) و حکام بنی امیه مورد ستایش قرار می گرفتند . کار به جایی رسیده بود که در جامعه ای که جهاد و شهادت و علم و تقوا ارزش بود، خنیاگران و آوازه خوان ها ارزش پیدا کردند، چنان که یکی از آوازه خوان های مشهور زن، وقتی وارد مکه شد، آن چنان مورد
ص ۱۶۶; بحار الانوار، همان .
۳۰) ر . ک: مروج الذهب، همان، ص ۷۹; الکامل، ابن اثیر، همان، ص ۱۲۷; البدایه و النهایه، همان، ص ۲۳۲; مجمع الزوائد هیثمی، دار الکتاب العربی، ج ۵، ص ۲۴۱; مسند ابویعلی، دار المامون، ج ۲، ص ۱۷۶ .
۳۱) بحار الانوار، همان، ص ۱۰۹ .
۳۲) تحف العقول، همان، ص ۲۵۲ .
۳۳) همان، ص ۲۷۶ .
۳۴) احادیث زیادی از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله در این جا نقل شده است: از جمله حدیث ثقلین که اکثر کتب روائی شیعه و سنی آن را نقل کرده اند مثل: کنز العمال، فاضل هندی، مؤسسه الرساله، ج ۱، ص ۳۸۰; صحیح مسلم، دار احیاء التراث العربی، ج ۴، ص ۱۸۷۳; اسد الغابه، ابن اثیر، ج ۲، ص ۱۲ .
۳۵) معجم البلدان، یاقوت بن عبد الله الحموی، دار احیاء التراث العربی، ج ۳، ص ۱۹۲ .
۳۶) الاغانی، ابو الفرج اصفهانی، دار احیاء التراث العربی، ج ۸، ص ۲۲۵ .
۳۷) صحیفه سجادیه، دعای ۴۸ .
۳۸) همان، دعای ۶ .
از طرفی هم امشب شب شهادت زین العابدین...
امام سجاده...
دیگه دلت اینجا نباشه بریم مدینه کنار قبرستان بقیع بنشینیم...
برا آقامون امام سجاد زار زار گریه کنیم...
وقتی اومدن کنار امام سجاد عرضه داشتند...
آقاجان... کجا براتون سخت گذشت حضرت فرموند الشام...
🔸شامیان خنده به زخم جگر ما نزنید
ای وای... ای وای...
من نمیدونم چی به آقا گذشته
🔸شامیان خنده به زخم جگر ما نزنید
🔸ساز با ناله ی ذریه زهرا نزنید
یا صاحب الزمان
🔸سر مردان خدا را به سر نیزه زدید
🔸مرد باشید، دگر سنگ به زن ها نزنید
امان از اون شبی که...
ما رو دم دروازه شام نگه داشتند...
شهر رو آذین بندی کردن...
گفتن خارجی ها میخواهند وارد بشن
تا وارد شهر شام شدیم ..
هرکس هر چی بدست داشت...
به ما میزد...
یکی با سنگ میزد...
یکی خاکستر میریخت...
یکی خارجی میگفت...
ای وای ای وای .....
🔸به زنان سنگ اگر بر سر بازار زدید
🔸دختران را به کنار سر بابا نزنید
یا صاحب الزمان منو ببخشید...
🔸علی و فاطمه در بین شما ایستادند
خدا لعنتشون کنه...
🔸پیش چشم علی و فاطمه ما را نزنید
صلی الله علیک یا مظلوم یا ابا عبدالله
https://chat.whatsapp.com/4UCAhfT4P32AlYV0jPsBa0
❣﷽❣
⏹#روضه_امام_سجاد_ع
⏺#روضه
⏹ #بازگشت_کاروان_به_مدینه
⏺#آقای_نریمانی
⬅️شامِ شهادتِ امام سجادِ ... خیلی این آقا غریبِ ... از غربت این آقا همین بس ، 35 سال گریه می کرد ... براش غذا می آوردم میزاشت کنار ، گریه می کرد ... آب براش می آوردن میزاشت کنار ، گریه می کرد ... هی می گفتن آقا ، چرا انقدر گریه می کنی؟ ناله ش بلند میشد ، می گفت خودم دیدم ... بابام گرسنه بود ، تشنه بود ...
☑️همچین که برگشتن مدینه ( خیلی جانسوزِ این روضه ) همچنین که از کربلا برگشتن مدینه وقتی بشیر اومد خبر آورد برا اهلِ مدینه ، دسته دسته مردم میومدن بیرون از مدینه میگفتن آقا چطوری شد باباتون رو کشتن ؟ ... فقط یه جمله جواب می داد ( به امام حسین ، ساعت ها باید برا این جمله گریه کنی ) میگفت فقط همینُ براتون بگم حیوانات هم کربلا آب خوردن .... میفرمود أنَا ابنُ مَن قُتِلَ صَبرا ... من فرزندِ اون آقایی ام که با قتلِ صبر کشتنش ... (یعنی چی آقا ) یعنی یواش یواش کشتنش ... یعنی اول با نیزه زدن ... بعد با شمشیر زدن .... تازه سنگ میزدن ... سنگاشون که تموم شد ریختن تو گودال ...
♻ته گودال پیکر اُفتاده
♻توی گودال مادر افتاده
♻خواهر افتاده ، یک سر افتاده
♻نالۀ واعطشا بر جگرش می افتاد
♻آب میدید به یادِ قمرش می افتاد
♻بی سبب نیست که از جملۀ بَکّائون است
♻اشک از گوشۀ چشمانِ ترش می افتاد
♻شیرخواره بغل تازه عروسی میدید
♻یادِ لالایِ رباب و پسرش می افتاد
♻با دلی خون شده میگفت که الشام الشام
♻تا به بازار مدینه گذرش می افتاد
♻جلوی پای سکینه دم دروازۀ شهر
♻از رویِ نیزه علمدار سرش می افتاد
♻میشکست آینۀ صبر و غرورش را زجر
♻تا به جانِ اُسرا با کمرش می افتاد
♻روضۀ گم شدن و دفنِ رقیه میخواند
♻تا به صحرا و خرابه نظرش می افتاد
♻گوسفندی جلویش ذبح که میشد، یادِ
♻خنجرِ کُند و گلویِ پدرش می افتاد
#رضاقربانی
⬅️تا می دید گوسفندی رو دارن سر میبرن ، سریع میومد به قصاب میگفت ببینم آب بهش دادید یا نه ؟ عرضه میداشت آقا ما مسلمانیم ، خودِ شما به ما یاد دادید آب بدیم به قربانی قبل از ذبح شدن ... آقا می نشست گریه میکرد ... میگفت بیا برات تعریف کنم ... یه عده به ظاهر مسلمون کربلا بابایِ منو .... آب بهش ندادن ... آی حسین .... *
🔘گریه بر کشتۀ عریان خوب است
🔘گریه بر آن لبُ دندان خوب است
🔘گریه خوب است که هر شب باشد
🔘گریه بر چادر زینب باشد
⬅️یه چیزی همیشه آقا رو خیلی اذیت میکرد ، تا نگاه به دستاش می کرد ، هی می گفت با همین دستا خاکش کردم ... با همین دستا بود بوریا آوردم ... با همین دستا بود بابام رو تو قبر گذاشتم ..
🌹هدیه به حضرت معصومه سلام الله علیها (صلوات)🌹
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
https://chat.whatsapp.com/4UCAhfT4P32AlYV0jPsBa0