eitaa logo
محتوای روضه و منبر
2.2هزار دنبال‌کننده
3هزار عکس
2.3هزار ویدیو
1.6هزار فایل
ارسال محتوای تبلیغی برای روحانیون، مبلغین، طلاب دعوت به گروه محتوای تبلیغی مناسبتی از طریق لینک https://eitaa.com/joinchat/387842242Ceeb934db50 دعوت به کانال محتوای روضه https://eitaa.com/joinchat/1969356889C89c77887dd
مشاهده در ایتا
دانلود
چه وداعی چقدر جانسوز است کربلا کرب والبکاء شده است مادری پشت پرده ی خیمه دست بر دامن دعا شده است گریه های حرم سؤالی شد راستی بانوی قبیله کجاست شیر مردان زینب کبری کمی آهسته پس عقیله کجاست سخت ازپیله خیمه دل کندی بال پروازتان تقلا کرد نام زهرا گره گشاتان شد قسم عشق کار خود را کرد گرگهای گرسنه ی این شهر در کمینند با خبر باشید این خلیفه پرستهای حریص لاله چینند با خبر باشید نوه ی مرتضی شدن جرم است خونتان را حلال می بینند تازه إسلام نابتان راهم زیر تیغ سؤال میگیرند شعله های نفاق این مردم از سقیفه زبانه میگیرد جان زهرا فکر خود باشید پهلو ها را نشانه می گیرند خون دل روزی علی کردند پشت پا می زنند این مردم کوفه را با مدینه فرقی نیست بی هوا میزنند این مردم کوچه وا میکنند باحیله کینه فتوای لاله کوبی داد تجربه گفت:اولین کوچه در مدینه جواب خوبی داد
روضه_اطفال_حضرت_زینب_سلام_الله_علیها متن روضه 🌺روز ششم گلهای زینب رفتن میدان... جنگ نمایانی کردند... خیلی از این نانجیب ها رو به درک واصل کردند... اما... امان از اون لحظه ای که صداشون به ناله بلند شد... یا حسین... آقا به دادمون برس... ابی عبدالله سریع خودش رو رسوند... کنار بدن پاره پاره گلهای زینب... اومد بچه ها رو در آغوش گرفت... لحظات آخره... وقتی آقا زاده ها نگاه کردند... دیدند ابی عبدالله اومده بالاسرشون... آماده ای بگم یا نه... اما ساعتی بعد... گودی قتلگاه... وقتی ابی عبدالله چشم ها رو باز کرد... ببینه... والشمر جالس علی صدره... شمر رو سینه اش نشسته...😭 از سویدای دلت صدا بزن یا حسین 🔸دشمنت کشت ولی نور تو خاموش نشد 🔸آری آن جلوه که فانی نشود نور خداست الا لعنت الله علی القوم الظالمین -
روضه های سنتی دشتی ای .. فلک بر هم زدی سامانِ زینب چه می خواهی مگر از جانِ زینب ای .. فلک یارِ مرا در کربلا بُرد بلاها بود که آمد بر سرِ من .. خدایا ، لالۀ من یاسِ من کو ؟ کسی کز مهر دارد پاسِ من کو همه اطرافِ من نامحرمانن گلِ اُم البنین عباسِ من کو .. @mohtavayerozeh کانال محتوای منبر و روضه جامعه مبلغین جهادی لامرد و مهر در ایتا https://eitaa.com/mohtavayerozeh 👇👇👇 به صورت دشتی موقع شهادت طفلان عزیزان وای و زینب وای و زینب که این ایام و شد ایام زینب مسلمانان مرا زینب نخوانید مرا محنت کش دوران بخوانید مگوییدم برادر مرده است زینب که داغ شش برادر دید و زینب 👇👇👇 https://eitaa.com/mohtavayerozeh
💢 کاش یک روضه خوان بودم 🍃 شخصی محضر علامه طباطبایی رسیده بود، اما ایشان را نمی شناخت و سخنان ناپسندی گفته بود. وقتی فهمید شخصی، که روبه روی او نشسته علامه طباطبایی است، اظهار شرمندگی و عذرخواهی کرد و به ایشان گفت: من گمان نمی کردم که شما حضرت علامه طباطبایی باشید و تصور کردم که یک روضه خوان هستید. 🔹 علامه فرمود: «ای کاش بنده یک مرثیه خوان حضرت سیدالشهدا علیه السلام بودم، همه سال هایی که سرگرم درس و بحث بوده ام با یک مرثیه خوانی امام حسین علیه السلام برابری نمی کند.» 📎 📎 📎 https://eitaa.com/mohtavayerozeh
*منبر روز ششم با توجه به روز پنج شنبه* شرح حکمت ۱۳۰ نهج البلاغه در خصوص سخنان مولا امام علی(ع) با اموات کوفه پرداخت و بیان کرد مولا در این حکمت می فرماید:وَ قَدْ رَجَعَ مِنْ صِفِّینَ فَأَشْرَفَ عَلَى الْقُبُورِ بِظَاهِرِ الْکُوفَةِ یَا أَهْلَ الدِّیَارِ الْمُوحِشَةِ وَ الْمَحَالِّ الْمُقْفِرَةِ وَ الْقُبُورِ الْمُظْلِمَةِ یَا أَهْلَ التُّرْبَةِ یَاأَهْلَ الْغُرْبَةِ یَا أَهْلَ الْوَحْدَةِ یَا أَهْلَ الْوَحْشَةِ أَنْتُمْ لَنَا فَرَطٌ سَابِقٌ وَ نَحْنُ لَکُمْ تَبَعٌ لَاحِقٌ أَمَّا الدُّورُ فَقَدْ سُکِنَتْ وَ أَمَّا الْأَزْوَاجُ فَقَدْ نُکِحَتْ وَ أَمَّا الْأَمْوَالُ فَقَدْ قُسِمَتْ هَذَا خَبَرُ مَا عِنْدَنَا فَمَا خَبَرُ مَا عِنْدَکُمْ ثُمَّ الْتَفَتَ إِلَى أَصْحَابِهِ فَقَالَ أَمَا لَوْ أُذِنَ لَهُمْ فِى الْکَلَامِ لَأَخْبَرُوکُمْ أَنَّ خَیْرَ الزَّادِ التَّقْوَى . وی در شرح معنی این حکمت بیان کرد: امام (ع) وقتى از جنگ صفین برگشت و به قبرستان پشت دروازه کوفه رسید رو به مردگان کرد و فرمود: اى ساکنان خانه‌هاى وحشت‌زا و محله‌هاى خالى و گورهاى تاریک، اى خفتگان در خاک ، اى غریبان ، اى تنها شدگان ، اى وحشت زدگان ،شما پیش از ما رفتید و ما در پى شما روانیم ، و به شما خواهیم رسید. سپس امام سه خبر را به مردگان داد و آن اینکه اما خانه‌هایتان دیگران در آن سکونت گزیدند و اما زنانتان با دیگران ازدواج کردند؛ و اما اموال شما که در میان دیگران تقسیم شد! این خبرى است که ما داریم، حال شما چه خبر دارید؟ سپس امام به اصحاب خود رو کرد و فرمود: بدانید که اگر اجازه سخن گفتن داشتند، شما را خبر مى دادند که بهترین توشه، تقوا و ترک گناه است و این تنها خبری است که مردگان می دادند. وهابیت به استناد آیه ۲۲ فاطر شبهه ای وارد نموده و می گویند مرده ها نمی شنوند چرا شما با آنها حرف می زنید؟ باید پاسخ داد که منظور این آیه این است که مرده ها می شنودند اما دیگر هدایت نمی شوند،کسی که داخل قبر رفته است دیگر نمی تواند تغییر کند و ما شواهد زیادی داریم که میت حیات برزخی دارد و صدای ما را می شنود و حتی می تواند در دنیا هم حاضر شود و ما نیز می توانیم با اموات ارتباط برقرار کنیم که گفتگوی سلمان با یک میت یکی از این نمونه های ارتباط با اموات می باشد. در کتاب صحیح بخاری جلد پنجمفصفحه ۹۵ که یکی از منابع معتبر اهل سنت می باشد آمده است که بعد از جنگ بدر پیامبر(ص) سراغ کشته های کفار که در چاهی ریخته بودند آمدند و به جنازه ها فرمودند آیا اکنون رسیدید به آنچه پیامبر می گفت؟آیا درک کردید عالم برزخ را که چقدر سخت است؟ بخاری می گوید خلیفه دوم اعتراض کد که این ها مرده اند و نمی شنوند که پیامبر(ص) فرمود فکر نکن تو از این ها شنواتری اگر تو می شنوی این ها هم می شنوند اما نمی توانند جواب بدهند. ائمه(ع) نگران قبر بودند و می گفتند مواظب برزخ خود باشید در قیامت شاید مشمول شفاعت شوید اما در برزخ شفاعت نیست. عواملی که باعث گرفتاری در قبر می شود اشاره و بیان کرد: در روایات اسلامی به عواملی که باعث گرفتاری و فشار قبر می شود اشاره شده که بد اخلاقی،سخن چینی،آبروریزی،سستی و کاهلی در نماز برخی از این عوامل می باشد روایتی از جلد چهارم بحار در خصوص فشار قبر امام علی(ع) فرمودند که مردی که به زنش توجه نکند و به خواسته‌های او نرسد گرفتار فشار قبر می شود نماز شب به عنوان یکی از عوامل راحتی قبر اشاره و بیان کرد:نماز شب یکی از عوامل راحتی در قبر است که در روایتی در جلد هشتاد بحار در خصوص نماز شب آمده است که اگر کسی نماز شب بخواند سه اثر در زندگیش دارد،اول اینکه عذاب قبر ندارد،دوم اینکه عمرش طولانی می شود و سوم اینکه رزقش زیاد می شود. یکی از عوامل راحتی در قبر محبت به اهل بیت عصمت و طهارت(ع) می باشد که پیامبر (ص) در این زمینه فرمود:محبت به اهل بیت(ع) من هفت جا به درد می خورد:۱- در موقع جان دادن ۲- در قبر ۳- در وقت حشر و نشر ۴- در وقت حساب و کتاب ۵- در وقت حسابرسی ۶- وقت سنجش اعمال ۷- وقت صراط بنابراین حتی از راه دور هم زیارت اهل بیت(ع) را انجام دهید و در منازلتان نیز روضه بگیرید و یاد آنها باشید.
چه وداعی چقدر جانسوز است کربلا کرب والبکاء شده است مادری پشت پرده ی خیمه دست بر دامن دعا شده است گریه های حرم سؤالی شد راستی بانوی قبیله کجاست شیر مردان زینب کبری کمی آهسته پس عقیله کجاست سخت ازپیله خیمه دل کندی بال پروازتان تقلا کرد نام زهرا گره گشاتان شد قسم عشق کار خود را کرد گرگهای گرسنه ی این شهر در کمینند با خبر باشید این خلیفه پرستهای حریص لاله چینند با خبر باشید نوه ی مرتضی شدن جرم است خونتان را حلال می بینند تازه إسلام نابتان راهم زیر تیغ سؤال میگیرند شعله های نفاق این مردم از سقیفه زبانه میگیرد جان زهرا فکر خود باشید پهلو ها را نشانه می گیرند خون دل روزی علی کردند پشت پا می زنند این مردم کوفه را با مدینه فرقی نیست بی هوا میزنند این مردم کوچه وا میکنند باحیله کینه فتوای لاله کوبی داد تجربه گفت:اولین کوچه در مدینه جواب خوبی داد
*روضه وداع حضرت قاسم شب هفتم* متن روضه 1 🔸ای حرمت خانۀ معمور دل 🔸ای شجر عشق تو در طور دل 🔸نجل علی درّ یتیم حسن 🔸باب همه خلق زمین و زمن امشب بریم در خانه ابن الکریم... میوه دل امام حسن... 🔸همچو عمو ماه بنی هاشمی 🔸چشم و چراغ شهدا، قاسمی امشب صاحب عزا... خود امام حسنه... آقای کریم ماست... آی اونی که گفتی گرفتارم... حاجت دارم... مریض دارم... امشب شفای مریضت رو از امام حسن بگیر... امشب آقا رو به پاره تنش قسم بده... مگه ميشه... برا میوه دلش اشک بریزی... برا قاسمش اشک بریزی... آقا دست خالی برت گردونه... آماده ای بریم کربلا بسم الله... شاید 13 سال بیشتر نداره... اومد کنار ابی عبدالله... صدا زد: 🔸من هوای جبهه دارم ای عمو 🔸غصه های خیمه دارم ای عمو شب عاشورا اومد کنار عموجانش حسین... عرضه داشت آقا... یه سوال دارم... آیا منم فردا شهید میشم یا نه... آیا منم میتونم جانم رو فداتون کنم یا نه... 🔸این دلم احساس غمگینی کند 🔸غربتت درسینه سنگینی کند عزیز دل برادرم...قاسمم... مرگ رو چطور میبینی... صدا زد: احلی من العسل... آقا مرگ برای من از عسل شیرین تره... فرمود عزیز دلم... فردا تو رو به بلای عظیم میکشند... الله اکبر... امان از بلای عظیم... روز عاشورا اومد کنار ابی عبدالله... صدا زد عموجانم حسینم... الان ديگه وقتشه اجازه میدان بدید آقا... دیگه طاقت ندارم... ابی عبدالله چکار کنه... صدا زد قاسمم... عزیز برادرم... چطوری اجازه بدم... آخه تو یادگار حسنمی... تو امانت برادرمی... اصرار کرد... هر طوری بود... اجازه گرفت... رفت به سمت میدان... راوی میگه: وَخَرَجَ غُلَامٌ كَأَنَّ وَجْهَهُ شِقَّةُ قَمَر یه نوجوانی وارد میدان شد دیدم صورتش مثل ماه پاره میدرخشه... تا وارد میدان شد... (صلی الله عَلَیْکُمْ یا اَهْلَ بَیْتِ النُّبُوَّةِ)