47.22M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#دعای_سلامتی_امام_زمان
بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ
اَللهمَّ کُن لولیَّک الحُجةِ بنِ الحَسَنِ صَلَواتُکَ عَلَیهِ وَ عَلی ابائهِ فی هذهِ السّاعةِ، وَ فی کُلّ ساعَة وَلیّا وَ حافظاً وقائِداً وَ ناصِراً وَ دَلیلاً وَ عَیناً حَتّی تُسکِنَهُ اَرضَکَ طَوعاً وَ تُمَتّعَهُ فیها طَویلاً
دعای سلامتی امام زمان عج
https://eitaa.com/joinchat/1660223822Cdfba423e8b
💠 #حدیث_روز
🔸امام باقر علیه السلام: أيُّما قَومٍ أحيَوا شَيئا مِنَ الأرضِ و عَمَروُها فَهُم أحَقُّ بِها؛
🔹هر گروهى كه قطعه زمينى را احيا كنند ، همانان به [مالكيّت] آن سزاوارترند .
📚 الكافى
📢 کانال 🌷 "گلچینی از احادیث پیامبرصلی الله علیه واله وسلم وائمه علیهم السلام":
🌐ایتا؛
🌷گروه گلچینی از احادیث پیامبر و ائمه
https://eitaa.com/joinchat/656343314C97f261ed42
🌷کانال گلچینی از احادیث پیامبر و ائمه
https://eitaa.com/joinchat/4081582327Cf96e6bd9ff
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️ مدیریت استراتژیک رهبر انقلاب روی تخت بیمارستان.
اونوقت آدم در پاسخ به یک مشت آدم بی خاصیت و بی وجدان که نه سواد و فهم درک مسائل دارند و نه عقل و وجدان که درست و نادرست را تشخیص دهند ، میماند که چطوری جایگاه امام آگاه جامعه را تبیین کند .
🇮🇷 #محتوای_روضه_و_منبراینجاست 🏴👇
ارسال محتوای تبلیغی برای روحانیون، مبلغین، طلاب
دعوت به گروه محتوای تبلیغی مناسبتی از طریق لینک
https://eitaa.com/joinchat/387842242Ceeb934db50
دعوت به کانال محتوای روضه
https://eitaa.com/joinchat/1969356889C89c77887dd
♨️تو برای #خدا باش، خدا و همه ملائکهاش برای تو خواهند بود...
✍آیتالله شیخ محمدتقی بهلول میفرمودند:
ما با کاروان و کجاوه به گناباد میرفتیم. وقت نماز شد. مادرم کارواندار را صدا کرد و گفت: کاروان را نگهدار، میخواهم اول وقت نماز بخوانم. کارواندار گفت: بیبی! دو ساعت دیگر به فلان روستا میرسیم. آنجا نگه میدارم تا نماز بخوانیم. مادرم گفت: نه، میخواهم اول وقت نماز بخوانم. کارواندار گفت: نه مادر، الان نگه نمیدارم. مادرم گفت: نگهدار. کارواندار گفت: اگر پیاده شوید، شما را میگذارم و میروم. مادرم گفت: بگذار و برو.
من و مادرم پیاده شدیم. کاروان حرکت کرد. وقتی دور شد وحشتی به دل من نشست که چه خواهد شد؟ من هستم و مادرم، دیگر کاروانی نیست. شب دارد فرا میرسد و ممکن است حیوانات حمله کنند. ولی مادرم با خیال راحت با کوزه آبی که داشت، وضو گرفت و نگاهی به آسمان کرد، رو به قبله ایستاد و نمازش را خواند.
لحظه به لحظه رُعب و وحشت در دل منِ شش هفت ساله زیادتر میشد. در همین فکر بودم که صدای سُم اسبی را شنیدم. دیدم یک درشکه خیلی مجلل پشت سرمان میآید. کنار جاده ایستاد و گفت: بیبی کجا میروی؟ مادرم گفت: گناباد. او گفت: ما هم به گناباد میرویم. بیا سوار شو.
یک نفس راحتی کشیدم و گفتم خدایا شکر. مادرم نگاهی کرد و دید یک نفر در قسمت مسافر درشکه نشسته و تکیه داده. به سورچی گفت: من پهلوی مرد نامحرم نمینشینم. سورچی گفت: خانم، فرماندار گناباد است. بیا بالا، ماندن شما اینجا خطر دارد. کسی نیست شما را ببرد.مادرم گفت: من پهلوی مرد نامحرم نمینشینم! در دلم میگفتم مادر بلند شو برویم. خدا برایمان درشکه فرستاده است. ولی مادرم راحت رو به قبله نشسته بود و تسبیح میگفت.
آقای فرماندار رفت کنار سورچی نشست و گفت: مادر بیا بالا، اینجا دیگر کسی ننشسته است. مادرم کنار درشکه نشست و من هم کنار او نشستم و رفتیم. در بین راه از کاروان سبقت گرفتیم و زودتر به گناباد رسیدیم. اگر انسان بندهٔ خدا شد و در همه حال خشنودی خدا را در نظر گرفت، بيمه مىشود و خداوند تمام امور او را كفايت و كفالت مىكند.
«أَلَيْسَ اللَّهُ بِكافٍ عَبْدَهُ؛ آیا خداوند برای بندهاش کافی نیست؟» (سورۀ زمر: آیۀ 36)
📝از انچه بر دیگران گذشت، درست زیستن را بیاموزیم°';🕯;'`°
#محتوا🎐
📚 ارسال محتوای تبلیغی برای روحانیون، مبلغین، طلاب
دعوت به گروه محتوای تبلیغی مناسبتی از طریق لینک
https://eitaa.com/joinchat/387842242Ceeb934db50
دعوت به کانال محتوای روضه
https://eitaa.com/joinchat/1969356889C89c77887dd
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
تقویم قرآنی، حدیثی تصویری روزانه
https://eitaa.com/joinchat/2889875711C877184be50
🌹#روضه_پنج_تن_آل_عبا
❤️#پنج_تن
❇️بر احمد و محمود و محمد صلوات
❇️بر شافع رهروان عبد مؤید صلوات
❇️بر احمد و زهرا و علی و حسین
❇️بر پنج تن آل محمد صلوات
🥀السلام علیک یا مظلوم یا رسول الله ص
🥀 السلام علیک یا مظلوم یا امیرالمومنین ع
🥀 السلام علیک یا مظلوم یا فاطمة الزهرا یا بنت رسول الله
🥀 السلام علیک یا مظلوم یا ابامحمدیا حسن بن علی ع
🥀السلام علیک یا مظلوم یا اباعبدالله (یا حسین)3
⏪نبی در بسترو زهرا کنارش
⏪عزیز قلب او شد بی قرارش
⏪بگوید دخترم کمتر نوا کُن
⏪ برای رفتن بابا دعا کن
✅نمیدونم مدینه رفتی یانه
گنبد خضرای پیغمبرو دیدی یا نه،
دل بده با هم بریم مدینه،
بیاد اون پیغمبری که تو بستر بود،
الهی هیچ دختری لحظه جان دادن بابا کنار بستر بابا نباشه،
آخ بمیرم تو مدینه یه دختری کنار بستر بابا گریه میکرد،..ناله میکرد...
🔆بابای خوب و مهربون
🔆 حرفامو از نگام بخون
🔆من التماست می کنم
🔆یه شب دیگه پیشم بمون
کنار بستر باباش پیغمبر گریه میکرد،
ناله میزد،
بابا بابا میگفت،
امیرالمومنینم ایستاده،
یه مرتبه پیغمبر صدا زد فاطمه جان جلوتر بیا بابا،
صدای ناله فاطمه بلند شد،
فاطمه جان بابا دارید به فراق من مبتلا می شید دو مرتبه صدا زد فاطمه جان بیا جلو بابا،
وقتی بیبی جلو آومد،
صدازد فاطمه جان اولین کسی که به من پیغمبر ملحق می شه تو یی بابا،
💠آی مردم هنوز آب غسل کفن پیغمبر خشک نشده بود،
اومدن دستههای هیزم آوردند،
در خانه زهرا شو آتش زدن،
فاطمه شو بین در و دیوار گذاشتن،
بین در و دیوار ناله زد،
یا ابتا یا رسول الله
بابا بابا پاشو بیا غریبیّ علی رو ببین بابا
پاشو بیا مظلومیّ علی رو ببین بابا
همون سینه ای که تو می بوسیدی،
اون سینه رو بین در و دیوار قرار دادن،
میخ در سینه زهراتو مجروح کرده بابا،
💠 چه کردند با دختر پیغمبر،
صدا زد زد علی جان شبانه بدنم رو غسل بده شبانه بدنم رو کفن کن شبانه بدنم را تشیع کن،
امیر المومنین نیمه شبی داره بدن زهراشو غسل میده
✳️ اسما بریز آب روان بر روی گلبرگ گلم
ولی آهسته آهسته
✳️ ببین بشکسته پهلویش سیه گردیده بازویش
✳️بریز آب روان رویش ولی آهسته آهسته
⬅️بدن زهرا رو غسل داد،
بدن زهرا رو کفن کرد،
یه مرتبه نگاه کرد بچههای فاطمه دارن پر و بال میزنند،
مادر داری یا نه،
اگه مادر نداری امروز ناله بزن،
انیس یه دختر مادره،
مونس یه دختر مادره،
میگه تا گفتم بچهها بیایید،
یه وقت دیدم بندای کفن زهرا باز شد،
دستای زهرا از کفن بیرون اومد،
گاهی حَسَنو تو بغل میگیره ،
گاهی حسینو بغل میگیره،
گاهی زینبین رو بغل میگیره،
یه مرتبه هاتفی ندا داد علی جان،
بچه ها را از روی بدن مادر بلند کن،
دیگه ملائکه طاقت نمیارن این صحنه رو تماشا کنند،
حق بچه یتیمه،
⬅️اینجا علی دست سر یتیمان زهرا کشید
🔺 اما می خوام بگم آی ناله دارا....
آی جوون دارا....
آی مریض دارا ....
آی حسینیا....
میخوای ناله بزنی دلتو ببرم کربلا...
☑️میخوام بگم این رسم تو کربلا نبود،
کنار کشته بابا دختر یتیمو تازیانه زدن،
🔺 ای غریب حسین مظلوم حسین ع
🔸بی سرو سامان توأم یا حسین
🔹دست به دامان توأم یا حسین
🔸برسر نی زلف رها کرده ای
🔹با جگر شیعه چها کرده ای
🔸زهرهٔ منظومهٔ زهرا حسین
🔹کُشتهٔ افتاده به صحرا حسین
.... #وسَیعلَمُالّذینَظَلَمواأَیمَنقَلَبٍینقَلِبونَ.....
(⭐️شعرا 227⭐️)
⬅️در موقع نشر صلوات حذف نشه لطفا⬇️
🍁هدیه به حضرت معصومه سلام الله علیها (صلوات)🍁
❣﷽❣
🥀 #روضه_حضرت_زینب_س 4
🥀 #زینب س 4
🥀#بازگشت_کاروان_به_مدینه
🌿بر نور دل و دیده زهرا صلوات
🌿بر دخت گرانمایه مولی صلوات
🌿برمظهر صبروحلم وایمان وشرف
🌿بر یاورِ دین زینبِ کبری صلوات
❤️(#دعای_فرج)
💥السلام علیک یا بنتَ امیرالمومنین، السلام علیک یا ام المصائب، السلام علیکِ يا عقیلة بنی هاشم، یا زینب س یا زینب س💥
🌾کسی که رنج فراوان کشید زینب بود
🌾کسی که شادیِ دوران ندید زینب بود
🌾به چهار سالگی یتیمی از غم مادر
🌾کسیکه رنجچهل سالهکشیدزینب بود
🌾به راه کرببلا تا زِ راه شـــام خـــراب
🌾کسی که پای برهنه دوید زینــب بود
🌾بدید بر سر نی، رأس پُر زخون حسین
🌾کسیکهسرشبهمحمل شکستزینب بود
🌾میان آن در و دیــوار و شعـلهٔ آتش
🌾کسی که نالهٔ مـــادر شنیــد زینب بود
⬅️امروز دلهارو ببریم حرم بیبی زینب..
ان شالله یه روزی کنار حرمش ناله بزنی..
امروز از چشات بخواه برا بی بی زینب گریه کنه، زینب ام المصائبه، پیغمبر بشارت داده برا کسی که برا خانم زینب گریه کنه..
🌿فرمود: پاداش اون مثل کسیه که برا حسین ع گریه کنه،
⬅️یه روز آقا امیرالمومنین فرمود زینب جان ، پسر جعفر طیار عبدالله ازت خواستگاری کرده،،
فرمود بابا هر چی شما بفرمایید،،
فرمود واقعا دنبال رو باباش طیاره. گفت:بابا هر چی شما بگین من قبول میکنم،،
فقط یه شرط دارم، اونم چون شرط مال مادرمه میگم، اگه قبول کرد منم برای ازدواج مانعی نمی بینم،
بابا من از حسینم جدا نمیتونم باشم...
اگه حسینم سفری داشته باشه، همراه حسین باید برم...
از الان اجازه شرعیشو به من بده قبول میکنم..
به عبدالله گفتن، گفت: من غلام شما خاندانم، هر چی شما بگین همونه..
آقا امیرالمومنین اومدن پیش بیبی زینب،،
فرمودند:زینب جان عبدالله قبول کرد.
⬅️سوز⬅️صدا زد بابا من نمیتونم بدون جسینم زندگی کنم،
لذا از وقتی که تو مدینه بودند روزی یک بار باید حسینو میدید
⏪شاید شنیده باشید ام سلمه میگه،،
اومدم خونه عروس دیدم داره گریه میکنه،،
(خانم جان تازه عروسی چرا گریه میکنی..تازه عروس که گریه نمیکنه)
یاد مادر افتادید.، (نه، بالاتر از مادرم)
خانم جان یاد پدر افتادید،( نه بالاتر)
(چه شده خانم جان)
⬅️سوز⬅️
فرمود سه روزه حسینمو ندیدم..
ام سلمه میگه الان میرم این خبرو به حسینت میدم،
⬆️اوج و سوز⬆️میگه اومدم دیدن امام حسین..
دیدم داره گریه میکنه، صدا ام سلمه سه روزه زینبم رو ندیدم..
هر دو عاشق هم بودن علاقهٔ شدیدی به هم داشتن،
🔅آخ میون همه دلها امون از دل زینب🔅
(زمزمه کن)➡️
🔶آی دلای کربلایی، دل عالمی بسوزه برا دل زینب..
کدوم روضه رو بخونم نام بیبی زینب نباشه، هر روضه ای شما بخونی نام بیبی زینب میاد
♦️♦️((هر روضه رو میشه اینجا خوند ))
🔅مدینه زینبه...( روضه پیامبر، حضرت زهرا س، امام حسن ع)
🔅آخ کربلا زینبه(روضه کربلا حضرت عباس ..حضرت علی اکبر..حضرت علی اصغر...هر چی....)
🔅آخ قتلگاه زینبه(روضه قتلگاه)
🔅دم دروازه کوفه زینبه(روضه اسرا... وقایع شام...)
🔅خرابه شام زینبه(روضه حضرت رقیه س)
🔅آخ اربعین کربلا زینبه(روضه اربعین)
🔅برگشت کاروان به مدینه زینبه
آخ ..
یه لحظه رو یاد کنم و التماس دعا...
⬅️لحظه ای کاروان برگشت مدینه، عبدالله ابن جعفر همسر بیبی زینبه، دوید جلوی کاروان ، آی کاروانیا بگید ببینم همسرم زینب کجاست..
یه کَجاوِه ای رو نشونش دادن گفتن خانمت زینب تو این کجاوه نشسته..
رفت جلو پردهٔ کجاوه رو زد بالا
یه خانمی رو دید..
صدا زد خانم بگو ببینم همسرم زینب کجاست..
آی جوون دارا...آی حاجت مندا...آی گرفتارا...آی مریض دارا...
بگم و التماس دعا
⬅️ سوز و اوج⬅️
یه وقت عبدالله نگاه کرد دید صدای ناله ای بلند شد..
عبدالله..
عبدالله..
من زینبم عبدالله، چرا نمیشناسی؟؟
صدا زد:
(دشتی)
🌾آخ اگر تو زینبی کو پس حسینت
( مگه نمیگفتی بی حسین نمیتونم باشم )
🌾آخ اگر تو زینبی کو پس حسینت
🌾اگر تو زینبی کو نور عینت
🌾اگر تو زینبی چرا رنگت پریده
🌾اگه تو زینبی چرا موهات سپیده
✨ حسینت کو✨
الهی خواهری که داغ برادر دیده بینمون نباشه..
خواهر برادر و خیلی دوست داره..
الهی نبینی اونچه که زینب دید..
صدا زد عبدالله داغ برادر دیدم عبدالله..
تن بی سر حسینم رو دیدم عبدالله...
رأس حسین به نیزها دیدم عبدالله...
🍂آخ میون همه دلها امون از دل زینب🍂
🌾تمام ذکر زینب یا حسیــــن است
🌾وجودش لحظه لحظه با حسین است
🌾قنــــوت نیــــمه شبهای خواهــــر
🌾زیارتنامـــهٔ مولا حسیـــــن است
🍁هر چقدر ارادت داری به ابی عبدالله به ناله های دل بیبی زینب به اشک و آه و گریه های خانم زینب کبری سه مرتبه ناله بزن بگو🍁
✨ یا حسیـــــــن✨
👇 لطفا صلوات حذف نشه👇
💥هدیه به خانم فاطمه معصومه سلام الله علیها (صلوات)💥
https://eitaa.com/mohtavayerozeh
❣﷽❣
⚫️ #کوتاه
🔘 #بازگشت_کاروان_به_مدینه
🔘 #ام_البنین_س
🔘 #بازگشت_کاروان_به_مدینه
🔅بر نام حسین و کربلایش صلوات
🔅بر نام اباالفضل و وفایش صلوات
🔅بر اهل حرم به حق زهرای بتول
🔅بر جمله ی یاوران مهدی صلوات
(دعای فرج)
السلام علیک یا مظلوم … یا غریب … یا ذبیح العطشان …عریان بکربلا… یا حسین یا حسین یا حسین
⚡خسته و بی نور عین برگشته ام
⚡سوزم و با شور و شین برگشته ام
(نوای دل خانم زینب کبری ست وقتی بی برادر برگشت مدینه)
⚡ای پیمبر از شما شرمنده ام
⚡در مدینه بی حسین برگشته ام
⚡زینب اینک آمده یا فاطمه
⚡نور عینت آمده یا فاطمه
⚡دختر خونین دلو غم دیده ات
⚡بی حسین ات آمده یا فاطمه
(ایام، ایام برگشت کاروان به مدینه است)
⬅️کاروان نزدیک مدینه رسید خیمه ها رو بپا کردند
امام سجاد به بشیر امر فرمود بشیر… برو خبر اومدن کاروان رو به مدینه برسون
(بشیر اومد مدینه…
همه رو دعوت کرد کنار قبر پیغمبر
همه اومدن ببینند چه خبره,, بشیر چه خبری آورده)
آی خانما … اول کسی که به استقبال بشیر اومد خانم ام البنینه
بشیر بگو ببینم چه خبری آوردی
صدا زد خانم جان سرت سلامت
عبدالله تو کشتن
(بشیر از حسین چه خبر …)
بی بی جان جعفرت روکشتند عثمان ت روکشتند…
(بشیر میگم از حسینم چه خبر …)
صدا زد :
▪️قاصدم من قاصد کرببلا ام البنین
▪️آمدم از کربلای پر بلا امالبنین
▪️شرح حال عزیزان خوداز من مپرس
▪️شد زمین کربلا ماتم سرا امالبنین
⏺(بگمو همه پدر و مادرا فیض ببرن) اونایی که مارو با عشق و محبت امام حسین ع بزرگ کردن… اونایی که بودن بین ما و الان اسیر خاک ها هستند (اموات بانی مجلس فیض ببره بخصوص( مادر عزیزش))
بی بی جان
▪️4فرزندان تو گشتند قربان حسین
▪️شد دودست از جسم عباست جدا ام البنین
⬅️صدا زد بی بی جان سرت سلامت عباستو کشتن…
(صدا زد من باور نمیکنم … کسی حریف عباس من نمیشد)
آخ بی بی عباست رو همینجوری نکشتند
اول دست راستشو از بدن جدا کردند …
( اشک بی بی سرازیر شد…)
خانم جان دست چپ عباست رو هم از بدن جدا کردند…
(شدت گریه خانم امالبنین بیشتر شد)
یه جمله گفت بشیر دل خانم ام البنین آتش گرفت
صدا زد بی بی عمود آهن به فرق نازنین عباست زدن
▪️فرق عباس تو از ضرب عمود آهنین شکست
▪️خورد بر چشمش ز کین تیر جفا ام البنین
▪️بی پسر گشتی ز جور کوفیان بی حیا
▪️کن به تن از داغشان رخت عزا ام البنین
صدا زد بشیر بچه هام فدای حسین…
بگو ببینم از حسینم چه خبر…
بی بی جان
▪️گر خبر گیری تواز سلطان مظلومان حسین
▪️شد به ده ضربت جدا سر از قفا ام البنین
▪️آب مهر مادرش ،عطشان شده آن شه شهید
▪️رأس او شد به نوک نیزه ها ام البنین
ای وای ای وای
🏴صدا زد بی بی دیگه برید لباس عزا به تن کنید این کاروان که دارن میاد عزا داره
⬅️( محفل عزا بپا کردند …کاروان وارد مدینه شد… بی بی زینب اومد کنار مرقد مطهر پیغمبر … میگن بی بی درهای مسجد پیغمبرو گرفت ناله میکرد گریه میکرد)
صدا زد یا جدا یا رسول الله …برات خبر آوردم
خبر شهادت حسینتو آوردم
نوشتن یه جمله دیگه هم گفت خانم خطاب به مادرش زهرا …
⬅️(اوج) صدا زد مادر مادر مادر…
مادر هر کی سفر بره سوغات میاره مادر…
مادر برات سوغاتی آوردم…
یه وقت نگاه کردن دیدن بی بی ناله ای زد یه پیراهن خونی رو در آورد صدا زد مادر پیراهن خونی حسینتو برات آوردم…
ای مادر مادر مادر…
صل الله علیک یا مظلوم … صل الله علیک یا غریب … یاسید العطشان … یا اباعبدالله
🔅دلی دارم که دلدارم حسین است
🔅تمام یار غمخوارم حسین است
🔅به وقت حشر گویم من به فریاد
🔅همه هست و مددکارم حسین است
(شاعر. علی اصغر بابا)
⚫️هر چقدر ناله داری به ناله های دل زینب کبری صدای ناله تو بلند کن سه مرتبه ناله بزن بگو یا حسین …
⬇️صلوات حذف نشه لطفا⬇️
🌹هدیه به حضرت معصومه سلام الله علیها (صلوات)🌹
کانال روضه👇👇
ارسال محتوای تبلیغی برای روحانیون، مبلغین، طلاب
دعوت به گروه محتوای تبلیغی مناسبتی از طریق لینک
https://eitaa.com/joinchat/387842242Ceeb934db50
دعوت به کانال محتوای روضه
https://eitaa.com/joinchat/1969356889C89c77887dd
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
.
#بازگشت_به_مدینه
#روضه_بازگشت_به_مدینه
🔸بشیر آمد و شهرِ مدینه بر هم ریخت
🔸مدینه بر سرِ خود خاکِ غصّهوغم ریخت
بشیر بن جذلم میگه: هنگامى که به مدینه نزدیک شدیم، على بن الحسین دستور داد که ، خیمه ها را برپا کنند و بمن فرمود: اى بشیر! خدا پدرت رو رحمت کند، او شاعر بود، آیا تو نیز مى توانى شعر بگویى؟
گفتم: آرى، اى پسر رسول خدا، من نیز شاعرم.
فرمود: وارد مدینه شو وخبر شهادت ابى عبدالله(علیه السلام) و ورود ما رو به مردم مدینه برسان
🔸مدینه از غمِ کـرب و بلا به سر میزد
🔸صدایِ قاصدِ غم شعله بر جگر میزد
بشیر میگه به مسجد النبى رسیدم و صدامو به گریه بلند کردم و گفتم:
«یا أَهْلَ یَثْرِبَ لا مُقامَ لَکُمْ بِها * قُتِلَ الْحُسَیْنُ فَأَدْمُعی مِدْرارُ
اَلْجِسْمُ مِنْهُ بِکَرْبَلاءَ مُضَرَّجٌ * وَالرَّأسُ مِنْهُ عَلَى الْقَناهِ یُدارُ»
(اى مردم مدینه، دیگر مدینه جاى ماندن شما نیست، زیرا حسین [آقاى شما] کشته شد که اشک من این گونه سرازیر است.
پیکر او در کربلا به خاک و خون غلطیده و سر مقدسش بالاى نیزه، شهر به شهر گردانده شد).
🔸آهای شهرِ مـدینه... حسین را کشتند
🔸تمـامِ آبـرویِ عالـَمـین را کشتند
على بن الحسین(علیه السلام) با عمه ها و خواهرانش در آستانه شهر فرود آمده اند
🔸عزیزِ فاطـمه را تشنه سَر بریده ستم
🔸 به یادِ فاطمه و فاطمیّه سوخت حرم
بشیر میگه:، حتّى زنان مدینه از خانه هایشان با موهاى پریشان بیرون ریختند و درحالى که از شدّت مصیبت صورت هاى خود را مى خراشیدند و بر صورت هاى خود لطمه مى زدند، صدا به گریه و زارى بلند کردند. (هیچ مرد و زنى را گریان تر از آن روز ندیدم و بعد از وفات رسول خدا، روزى تلخ تر از آن روز بر مسلمانان نگذشت)
🔸بگو به حضرتِ امُّ البنـین چه شد پسرهایش
🔸دو دست و چشم و علمدار و مشکِ سقّا پَر
بشیر اومد محضر #حضرت_ام_البنین
عرضه داشت خانم جان...
بچه هات رو در کربلا کشتند...
بی بی فرمودند...
ای بشیر...
أخبِرنی عَن أبِی عَبدالله الحُسَین
بشیر از حسینم چه خبر...
عرضه داشت...
بی بی جان نبودی...
دستهای عباست رو قطع کردند...
عمود آهنین به فرقش زدند...
فرمود ای بشیر...
اَوْلادِی وَ مَنْ تَحْتَ الْخَضْراءِ کُلُّهُمْ فَداءً لاَِبِی عَبْدِ اللّهِ الْحُسَیْن علیه السلام
تمام بچه هام فدای حسین...
همه عالم فدای حسین...
🔸 نشسته است سرِ شاهِ دین رویِ نیزه
🔸 تـَنی به زیرِ سمِ اسبها شـده روضه
مردم به سرعت به مکانى که کاروان در آنجا بود، رفتند
دیدم على بن الحسین بیرون آمد، در حالى که پارچه اى در دست داشت که با آن اشک هایش را پاک مى کرد. کسى چارپایه اى آورد و حضرت روى آن نشست، درحالى که پیوسته اشک هایش جارى بود و نمى توانست جلوى گریه اش را بگیرد.
مردم که این صحنه ها را دیدند، صداى گریه آنان بلند شد و از زنان و دختران مدینه نیز ناله و شیون برخاست؛
🔸 بـِبار تا به قیامت که حرفِ غارت شد
🔸نصیبِ دخـترِ زهرا چرا اسارت شد؟!
عبدالله بن جعفر هم اومده و داره دنبال خانمش میگرده
،یک به یک محمل ها رو داره سر میزنه،رسید به محمل زینب،نشناخت خانومش و ،پرسید: خانوم من زینبُ ندیدی ؟بی بی یه نگاه کرد به عبدالله،وگفت: عبدالله، حق داری منو نشناسی آره من اون زینبی نیستم که از پیش تو رفتم، آخه :
🔸 انشب که از مدینه سفر کردم اختیار
🔸 همراه بود؛ قاسم و عباس و اکبرم
🔸 مویم سیاه بود ولی معجرم سپید
🔸 مویم سفید شد، سیه گشت معجرم
عبدالله جلو چشایِ من سر حسین رو بریدند ...
هی روضه خوند و هی عبدالله گریه کرد
،همه حرفا که تموم شد گفت بی بی یه گلایه دارم ازت ... شنیدم برا علی اکبر زودتر از داداشت رفتی ... بالا سر قاسم رفتی،بالا سر شهدای بنی هاشم رفتی،...
مگه بچه های من قابل نبودند،چرا نرفتی بالا سرشون؟!
گفت عبدالله تو دیگه چرا از من این سوال و میکنی؟بحق داداشم قسم،ترسیدم نگاش به نگاه من بیفته ازمن خجالت بکشه،گفتم حسین ،خجالت زد ام نشه
حسین...
#بازگشت_کاروان_به_مدینه
ارسال محتوای تبلیغی برای روحانیون، مبلغین، طلاب
دعوت به گروه محتوای تبلیغی مناسبتی از طریق لینک
https://eitaa.com/joinchat/387842242Ceeb934db50
دعوت به کانال محتوای روضه
https://eitaa.com/joinchat/1969356889C89c77887dd
❣﷽❣
🔘 #بازگشت_کاروان_به_مدینه
🔘 #ام_البنین_س
🔘 #بازگشت_کاروان_به_مدینه
🔅بر نام حسین و کربلایش صلوات
🔅بر نام اباالفضل و وفایش صلوات
🔅بر اهل حرم به حق زهرای بتول
🔅بر جمله ی یاوران مهدی صلوات
(دعای فرج)
السلام علیک یا مظلوم … یا غریب … یا ذبیح العطشان …عریان بکربلا… یا حسین یا حسین یا حسین
⚡خسته و بی نور عین برگشته ام
⚡سوزم و با شوروشین برگشته ام
(نوای دل خانم زینب کبری ست وقتی بی برادر برگشت مدینه)
⚡ای پیمبر از شما شرمنده ام 2
⚡در مدینه بی حسین برگشته ام
⚡زینب اینک آمده یا فاطمه
⚡نور عینت آمده یا فاطمه
⚡دختر خونین دلو غم دیده ات
⚡بی حسین ات آمده یا فاطمه
(ایام ایام برگشت برگشت کاروان به مدینه است)
⬅️کاروان نزدیک مدینه که رسیدند خیمه ها رو بپا کردند
امام سجاد به بشیر امر فرمود بشیر… برو خبر اومدن کاروان رو به مدینه برسون
(بشیر اومد مدینه…)
همه رو دعوت کرد کنار قبر پیغمبر
(همه اومدن ببینند چه خبره بشیر چه خبری آورده)
آی خانما … اول کسی که به استقبال بشیر اومد خانم ام البنینه
بشیر بگو ببینم چه خبری آوردی
صدا زد خانم جان سرت سلامت
عبدالله تو کشتن
(بشیر از حسین چه خبر داری …)
بی بی جان جعفرت روکشتن عثمان ت روکشتند…
(بشیر میگم از حسینم چه خبر …)
صدا زد
▪️قاصدم من قاصد کرببلا ام البنین
▪️آمدم از کربلای پر بلا امالبنین
▪️شرح حال عزیزان خوداز من مپرس
▪️شد زمین کربلا ماتم سرا امالبنین
⏺بگمو همه پدر و مادرا فیض ببرن اونایی که مارو با محبت امام حسین ع بزرگ کردن… اونایی که بودن بین ما و الان اسیر خاک ها هستند (اموات بانی مجلس هم فیض ببره بخصوص( مادر عزیزش))
بی بی جان
▪️4فرزندان تو گشتند قربان حسین
▪️شد دودست از جسم عباست جدا ام البنین
⬅️صدا زد بی بی جان سرت سلامت عباستو کشتن…
(صدا زد من باور نمیکنم … کسی حریف عباس من نمیشد)
صدا زد بی بی عباست رو همینجوری نکشتند
اول دست راستشو از بدن جدا کردند … اشک بی بی سرازیر شد…خانم جان دست چپ عباست رو هم از بدن جدا کردند…
(شدت گریه خانم امالبنین بیشتر شد)
یه جمله گفت بشیر دل خانم ام البنین آتش گرفت
صدا زد بی بی عمود آهن به فرق عباست زدن
▪️فرق عباس تو از ضرب عمود آهنین شکست
▪️خورد بر چشمش ز کین تیر جفا ام البنین
▪️بی پسر گشتی ز جور کوفیان بی حیا
▪️کن به تن از داغشان رخت عزا ام البنین
صدا زد بشیر بچه هام فدای حسین
بگو ببینم از حسینم چه خبر
بی بی جان
▪️گر خبر گیری تواز سلطان مظلومان حسین
▪️شد به ده ضربت جدا سر از قفا ام البنین
▪️آب مهر مادرش ،عطشان شده آن شه شهید
▪️رأس او شد به نوک نیزه ها ام البنین
▪️تیر بر حلق علی اصغر زدند از بهر آب
▪️شه دلش خون شد از تیر جفا ام البنین
صدا ناله خانم ام البنین بلند شد
گفتن خانم خدا صبرت بده
(داغ سنگینه داغ اولاد دیده)
صدا زد گریه ام برا عباسم نیست … گریه ام برا حسینه …عباس من مادر داره… گریم برا اون آقاییه که مادر نداره
ای وای ای وای
▪️قاسمش پامال اسبان گشت دشت ماریه
▪️نجمه از بهر پسر غرق عزا ام البنین
▪️کودکان بی پدر آورده ام سوی وطن
▪️بین که زینب به غمها مبتلاست ام البنین
🏴صدا زد بی بی دیگه برید لباس عزا به تن کنید این کاروان که دارن میاد عزا داره
⬅️ محفل عزا بپا کردند کاروان وارد مدینه شد
بی بی زینب اومد کنار مرقد مطهر پیغمبر
(میگن بی بی درهای مسجد پیغمبرو گرفت ناله میکرد گریه میکرد)
صدا یا جدا یا رسول الله برات خبر آوردم
خبر شهادت حسینتو آوردم
نوشتن یه جمله دیگه هم گفت خانم خطاب به مادرش زهرا …
⬅️(اوج) صدا زد مادر مادر مادر…مادر
هر کی سفر بره سوغات میاره مادر…
مادر برات سوغاتی آوردم… یه وقت نگاه کردن دیدن بی بی ناله ای زد یه پیراهن خونی رو در آورد صدا زد مادر پیراهن خونی حسینتو برات آوردم … ای مادر مادر مادر
صل الله علیک یا مظلوم … یا غریب … یاسید العطشان … یا اباعبدالله
🔅دلی دارم که دلدارم حسین است
🔅تمام یار غمخوارم حسین است
🔅به وقت حشر گویم من به فریاد
🔅همه هست و مددکارم حسین است
(شاعر. علی اصغر بابا)
⚫️هر چقدر ناله داری به ناله های دل زینب کبری صدای ناله تو بلند کن سه مرتبه ناله بزن بگو یا حسین …
⬇️صلوات حذف نشه لطفا⬇️
🌹هدیه به حضرت معصومه سلام الله علیها (صلوات)🌹
کانال روضه 👇👇
ارسال محتوای تبلیغی برای روحانیون، مبلغین، طلاب
دعوت به گروه محتوای تبلیغی مناسبتی از طریق لینک
https://eitaa.com/joinchat/387842242Ceeb934db50
دعوت به کانال محتوای روضه
https://eitaa.com/joinchat/1969356889C89c77887dd
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
4_5988008288430591338.mp3
847.4K
❣﷽❣
🔳 #سینه_زنی_حضرت_ام_البنین_س
🔳 #سبک می گذرد کاروان
🔳 #بازگشت کاروان به مدینه
ام البنین افغان کند/روسوی قبرستان کند
آمدبشیرازکربلا/بنموده اعلام عزا
🔳شد بی پسرام البنین-خونین جگرام البنین
یااهل یثرب السلام/برماحسین داردپیام
عباس،حسین برادرش/شهیدراه داورش
🔳شدبی پسرام البنین-خونین جگرام البنین
گشته خزان گلزاراو/آه ازدل افکاراو
مادربسی زحمت کشید/تابه چهارفرزندرسید
زنهاپی غمخواری اش/آیندوبردلداری اش
🔳شدبی پسرام البنین-خونین جگرام البنین
گویندای بانوی دین/کن صبریاام البنین
ازدل کشیدآهی حزین/دیگرندارم نورعین
رفته عزیزانم زبین/جانهابقربان حسین
🔳شدبی پسرام البنین-خونین جگرام البنین
ارسال محتوای تبلیغی برای روحانیون، مبلغین، طلاب
دعوت به گروه محتوای تبلیغی مناسبتی از طریق لینک
https://eitaa.com/joinchat/387842242Ceeb934db50
دعوت به کانال محتوای روضه
https://eitaa.com/joinchat/1969356889C89c77887dd
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
4_5951703148920834300.mp3
617.3K
❣﷽❣
🥀#بازگشت_کاروان_به_مدینه
◾️#سنتی
🥀#پیشنهادم 👌👌
ای مدینه ازسفر بر گشته ام من
چون بگویم بی برادر گشته ام
ای مدینه ناله دارم
داغ هجده لاله دارم
ای مدینه ای مدینه 2
🥀آه و صد آه و واویلا
مانده داغ یاس و لاله روی دوشم
یک نیستان ناله دارم روی دوشم
ای مدینه ناله دارم
داغ هجده لاله دارم
ای مدینه ای مدینه 2
🥀آه و صد آه و واویلا
دیده ام من باغ در آتش کشیده
قتله گاه و خنجر و حلق بریده
ای مدینه ناله دارم
داغ هجده لاله دارم
ای مدینه ای مدینه2
🥀آه و صد آه و واویلا
پیش چشمم هستی ام را سر بریدند
پیکر پاکش به خاک وخون کشیدند
ای مدینه ناله دارم
داغ هجده لاله دارم
ای مدینه ای مدینه2
🥀آه و صد آه و واویلا
یک گلستان لاله بردم من ز کویت
دست خالی آمده زینب به سویت
ای مدینه ناله دارم
داغ هجده لاله دارم
ای مدینه ای مدینه2
🥀آه و صد آه و واویلا
جسمم این جا کربلا باشد دل من
رفته از کف ای مدینه حاصل من
ای مدینه ناله دارم
داغ هجده لاله دارم
ای مدینه ای مدینه 2
🥀آه و صد آه و واویلا
(حاج اکبر عابدی(قم))
🌹هدیه به حضرت معصومه سلام الله علیها (صلوات)🌹
ارسال محتوای تبلیغی برای روحانیون، مبلغین، طلاب
دعوت به گروه محتوای تبلیغی مناسبتی از طریق لینک
https://eitaa.com/joinchat/387842242Ceeb934db50
دعوت به کانال محتوای روضه
https://eitaa.com/joinchat/1969356889C89c77887dd
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🚩ای ذبح عظیم یا اباعبدالله...
#اربعین۱۴۰۲
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
🌐 ارسال محتوای تبلیغی برای روحانیون، مبلغین، طلاب
دعوت به گروه محتوای تبلیغی مناسبتی از طریق لینک
https://eitaa.com/joinchat/387842242Ceeb934db50
دعوت به کانال محتوای روضه
https://eitaa.com/joinchat/1969356889C89c77887dd
39.52M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
چای حسین (ع)یا...؟
# دوربین_مخفی
🤲شفای خودم و پسرم را از اربابم حسین گرفتم.
✅روایت مبلغ افغانستانی مقیم شیراز از نوکری در خونه امام حسین (ع)
✳️هرساله در ایام اربعین موکب افغانستانی های مقیم شیراز از زوار پاکستانی ، هندی و هموطنانی که از این مسیر راهی کربلا هستند ، با عشق و ارادت به ساحت مقدس امام حسین (ع) پذیرایی می کند.
#نهضت_ادامه_دارد
شیراز _پل فسا_ اربعین ۱۴۰۲
🎥کاری از مرکز رسانه و روابط عمومی اداره کل تبلیغات اسلامی استان فارس
🆔 ارسال محتوای تبلیغی برای روحانیون، مبلغین، طلاب
دعوت به گروه محتوای تبلیغی مناسبتی از طریق لینک
https://eitaa.com/joinchat/387842242Ceeb934db50
دعوت به کانال محتوای روضه
https://eitaa.com/joinchat/1969356889C89c77887dd
#انتشار_گسترده
9315f42a-472f-4f89-8268-b678e01dc11d.mp3
13.36M
اگر مرا رها نمی کنی تو را رها نمی کنم
سر از تنم جدا کنی چون و چرا نمی کنم
بی همگان به سرشودبیتو به سرنمیشود داغ تو دارد این دلم جای دگر نمی شود
صفا و مروه ديده ام گرد حرم دويده ام هيچ كجا برای من كرب و بلا نمی شود مگر
به کربلا کفن به غیر بوریا نبود مگر حسین تشنه لب عزیز مصطفی نبود
به زیر شمشیر غمت رقص کنان باید رفت یا اباعبدالله اباعبدالله یا اباعبدالله عبدالله
#پویانفر
ارسال محتوای تبلیغی برای روحانیون، مبلغین، طلاب
دعوت به گروه محتوای تبلیغی مناسبتی از طریق لینک
https://eitaa.com/joinchat/387842242Ceeb934db50
دعوت به کانال محتوای روضه
https://eitaa.com/joinchat/1969356889C89c77887dd
منبر شب ۲۴ صفر
زنان هاشمی و غیر هاشمی حاضر در واقعه کربلا که ناشناخته مانده اند
زنان غیر هاشمی حاضر در واقعه کربلا:
۱. کَبْشه، مولاه امام حسین «علیه السلام»
کنیه اش ام سلیمان است. کنیز امام حسین «علیه السلام» که آن حضرت وی را هزار درهم خرید و در خانه ام اسحق (مادر فاطمه صغری) همسر امام، خدمت می کرد. سپس با ابو رزین ازدواج کرد و سلیمان از او به دنیا آمد. سلیمان غلام امام حسین «علیه السلام» بود. سلیمان پیک امام حسین به سوی رؤسا و اشراف بصره بود که عبید الله بن زیاد دستور داد گردنش را بزنند. سلیمان همان است که در زیارت ناحیه مقدسه نامش آمده است. ام سلیمان به همراه مولایش امام حسین «علیه السلام» راهی کربلا شد. همسرش نیز از اصحاب امام حسن «علیه السلام» بود. ام سلیمان زنی عالم، فاضل و نیکوکار بود که همراه مولایش امام حسین «علیه السلام» راهی کربلا شد و جزو اسیران واقعه عاشورا گردید. وی تمام مصایب را در راه خدا تحمل کرد.
۲. فُکهیه:
زوجه عبد الله بن اریقط بود. وی در خانه رُباب، همسر امام حسین «علیه السلام» خدمت می کرد. از عبد الله فرزند پسری آورد به نام قارب که در کربلا به شهادت رسید. فکهیه نیز همراه رباب در زمین کربلا به سلک اسیران به شام رفت.
۳. حُسنیه:
یکی از آزاد شده های حضرت سید الشهداء است، امام حسین «علیه السلام» او را از نوفل بن حارث بن عبدالملک خرید. وی به ازدواج مردی به نام سهم درآمد و مُنحج از او متولد گردید. حسنیه به امام زین العابدین «علیه السلام» خدمت می کرد تا اینکه به همراه سید الشهداء «علیه السلام» و فرزندش منجح به کربلا آمد. منجح در کربلا به شهادت رسید. حسنیه با اهل بیت «علیهم السلام» در مصایب آن شریک و یاور و غمخوار آنان بود.
زنان دیگری نیز در کربلا حضور داشتند که به دلیل طولانی شدن مطالب از ذکر نام آنان خودداری می کنیم
ب. زنانی که در بین راه مدینه تا کربلا به کاروان کربلا پیوستند:
۱. ام وهب، همسر عبدالله بن حباب الکلبی:
ام وهب یکی از زنان شجاع و مجاهدی بود که نام اصلی او قمر دختر عبد از بنی فمر بن قاسم و همسر عبد الله بن عمیر از طایفه بنی عُلیم بود، چون شوهرش تصمیم گرفت از کوفه به یاری حسین «علیه السلام» بیرون بیاید ام وهب نیز اصرار کرد تا او را با خود ببرد.
در روز عاشورا وقتی عبدالله بن عمیر به میدان رفت او نیز چوبی به دست گرفت و به میدان شتافت. ولی امام حسین «علیه السلام» مانع او شد و فرمود: «زنان موظف به جهاد نیستند». اما پس از شهادت شوهرش به بالین او رفت و صورت او را پاک کرد و می گفت: بهشت بر تو مبارک باد! از خدا درخواست می کنم که مرا همراه تو قرار دهد که شمر، غلامش رستم را سراغ او فرستاد. آن غلام با عمود سر او را شکافت و به شهادت رسانید. ام وهب اولین زن شهید در روز عاشورا بود.
در برخی منابع ماجرایی مشابه این، ولی با تفاوت هایی درباره وهب بن عبدالله بن عمیر نقل کرده اند و زنی را که در کربلا به شهادت رسید همسر وهب می دانند. از جمله علامه مجلسی در بحار الانوار می نویسد: «وهب بن عبدالله کلبی از شهدای کربلاست. مادر و همسرش نیز در کربلا بودند و به شهادت رسیدند.»
شیخ عباس قمی به نقل از علامه مجلسی می گوید: در حدیثی دیدم که ابن وهب نصرانی بود و با مادرش به دست حسین «علیه السلام» مسلمان شد؛ در مبارزه خود بیست و چهار پیاده و دوازده سوار را کشت و اسیر شد. او را نزد عمر سعد بردند و گفت: عجب شجاعتی داری؟ سپس دستور داد سرش را بریدند و به لشکرگاه حسین «علیه السلام» انداختند. مادرش سر او را برداشت و بوسید و به لشکرگاه ابن سعد انداخت و به مردی خورد و او را کشت. سپس با تیرک چادر حمله کردو دو مرد دیگر را کشت. حسین «علیه السلام» او را فرمود: ای ام وهب، برگرد. جهاد از زنان برداشته شده. ام وهب برگشت و می گفت: «الهی نا امیدم مکن، حسین «علیه السلام» فرمود: تو را خدایت نا امید نکند ای ام وهب».
سید بن طاووس در این باره می نویسد: وهب بن جناح کلبی، همسر و مادر خویش را نیز با خود به کربلا آورده بود. در برخی روایات هم از دو «وهب» نام برده شده است. به هر حال همسر وهب اولین زنی بود که در سپاه حسین «علیه السلام» به شهادت رسید و مادر وهب از او راضی نشد مگر آنکه او را در رکاب حسین «علیه السلام» کشته ببیند و این در سایه تربیت حسینی و زهرایی «علیهاالسلام» و عشق به اهل بیت پیامبر «صلی الله علیه و آله» چیز تازه ای نیست.
۲. ام خلف همسر مسلم بن عوسجه:
ام خلف از زنان نامدار شیعه در قرن اول هجری است. وی با مسلم بن عوسجه - یار باوفای حسین «علیه السلام» - ازدواج کرد که ثمره آن فرزندی به نام خلف بود. مسلم بن عوسجه و فرزندش در روز عاشورا در رکاب مولایشان حسین «علیه السلام» به شهادت رسیدند. ام خلف از زنان مؤمنه ای بود که محبت اهل بیت «علیهم السلام» سراسر وجودش را پر کرده بود. ام خلف که با همسر و پسرش در بین راه به کاروان حسین «علیه السلام» پیوسته بود پس از شهادت شوهرش مسلم، فرزندش را به میدان جنگ فرستاد. پس از شهادت مسلم بن عوسجه، امام حسین به فرزندش خلف فرمود: اگر به میدان روی و کشته شوی، مادرت تنها و بی کس خواهد بود، تو به سرپرستی مادرت سزاوارتری تا به جنگ.
ام خلف که شاهد این سخنان بود، در برابر فرزندش ظاهر شد و خطاب به او گفت: ای پسرم! نصرت و یاری فرزند پیامبر «صلی الله علیه و آله» را بر سلامت و امان خودت ترجیح ده؛ اگر سلامت خودت را برگزینی هیچ گاه از تو راضی نخواهم شد.
خلف با شجاعت به میدان رفت. ام خلف او را تشویق می کرد و می گفت: بشارت باد بر تو ای پسرم که به زودی از آب کوثر سیراب خواهی شد. خلف سی نفر از دشمنان را به قتل رسانید و خود در راه دفاع از دین و امامش به شهادت رسید. کوفیان سر او را به سوی مادرش انداختند. آن زن شجاع و وارسته سر فرزند جوان را به آغوش گرفت و بوسید و گریه سر داد به گونه ای که همه کسانی که شاهد این صحنه جانسوز بودند به گریه افتادند و شیرینی پیروزی ظاهری دشمن را به کام آنان تلخ نمود.
ام عمرو جُناده همسر جناده بن کعب انصاری:
نامش بحریه بنت مسعود الخزرجی است. همسر جناده بن کعب انصاری و از شهدای کربلاست. نامش را جناده بن حرث هم نوشته اند که از طایفه خزرج بود. جناده بن کعب از مکه به کاروان حسین «علیه السلام» پیوست و در روز عاشورا در حمله اول به شهادت رسید. پسرش عمروبن جناده نیز در کربلا شهید شد.
عمرو بن جناده انصاری از شهدای نوجوان کربلا بود و چون خواست به میدان رود امام فرمود: پدر این جوان کشته شده شاید مادرش راضی نباشد که به میدان رود، عمرو گفت: مادرم دستور داده که به میدان بروم و لباس جنگ بر من پوشانده است. عمروبن جناده ۹ یا ۱۱ سال بیشتر نداشت که به میدان رفت و شهید شد. سرش را برای مادرش انداختند. مادرش آن سر را برداشت و گفت: چه نیکو جهاد کردی پسرم، ای شادی قلبم! ای نور چشمم! سپس سر را به طرف دشمن پرتاب کرد و آن سر به مردی خورد و او را از پای در آورد، سپس عمود خیمه را برداشت و حمله کرد که به وسیله آن بجنگد. امام حسین «علیه السلام» مانع او شد و او را به خیمه زنان برگرداند. نام عمروبن جناده در زیارت ناحیه مقدسه آمده است.
۴. رویحه، همسر هانی بن عروه مرادی:
رویحه با ورود مسلم بن عقیل به کوفه، در منزل خود از او پذیرایی نمود. با شهادت مسلم بن عقیل و همسرش هانی بن عروه به اتفاق فرزندش یحیی در کوفه مخفی شد. با اطلاع از ورود امام حسین «علیه السلام» به کربلا، نزد حضرت شتافتند و یحیی در رکاب امام حسین «علیه السلام» به شهادت رسید. پدر این زن عمر بن حجاج در کربلا در لشکر عمر سعد بود و به موکلین آب فرات تأکید می کرد نگذارند سپاه حسین «علیه السلام» به آب دسترسی پیدا کنند؛ اما این زن شجاع در محبت اهل بیت «علیهم السلام» همانند شوهرش هانی بود.
زنان حمایت کننده از نهضت عاشورا را به دو بخش زنان هاشمی و زنان غیر هاشمی تقسیم می کنیم:
الف: زنان هاشمی حمایت کننده از نهضت کربلا
۱. ام سلمه، هند دختر ابو امیه، همسر پیامبر «صلی الله علیه و آله»
ام سلمه یکی از همسران رسول خدا «صلی الله علیه و آله» بود. نام او هند و کنیه اش ام سلمه بود و دختر ابو امیه حذیفه بن مغیره بن عبدالله... و از زنان بزرگ و نامدار صدر اسلام است. وی ابتدا با ابو سلمه بن عبدالاسد مخزومی ازدواج کرد و صاحب فرزندانی چون «زینب، سلمه، عمر و دره» گردید.
بعد از وفات ابو سلمه، در سال دوم یا چهارم هجری به ازدواج پیامبر اکرم «صلی الله علیه و آله» در آمد.
ام سلمه، علاقه و محبت زیادی به اهل بیت عصمت و طهارت به ویژه امام حسین «علیه السلام» داشت و آن حضرت او را مادر خطاب می کرد. ام سلمه که جریان واقعه کربلا را از رسول اکرم «صلی الله علیه و آله» شنیده بود و می دانست که امام حسین «علیه السلام» تنها و غریب با لبان تشنه در سرزمین کربلا کشته خواهد شد، سعی فراوانی داشت تا حضرت را از سفر به کربلا باز دارد. هنگامی که امام تصمیم به حرکت گرفت ام سلمه به ایشان گفت: عزیزم! با خروجت به عراق ما را محزون و غمگین مکن از جدت رسول خدا «صلی الله علیه و آله» شنیدم که فرمود:
«حسینم در کربلا کشته خواهد شد»، امام در پاسخ فرمود: «مادر! می دانم که در کربلا کشته خواهم شد و خانواده ام به دست دشمن اسیر می شوند، ولی این راه باید پیموده شود؛ زیرا صلاح دین خدا در آن است. هنگامی که امام حسین «علیه السلام» عزم رفتن به عراق نمود وصایای خود را به ام سلمه سپرد و او هم بعدها به امام سجاد «علیه السلام» تحویل داد.
ام سلمه، به دستور رسول خدا «صلی الله علیه و آله» سرپرستی فاطمه زهرا «علیهاالسلام» را بر عهده گرفت، او در این زمینه می گوید: «همه می پندارند که من فاطمه را ادب می کنم، چنین نیست، او معلم من است». ام سلمه در هر حال در جان نثاری برای فاطمه کوتاهی نکرد. به خاطر شهادتی که ام سلمه در مورد فدک به نفع فاطمه زهرا «علیهاالسلام» داد، ابوبکر و عمر یک سال خرج او را قطع کردند. ام سلمه پس از رحلت پیامبر همواره هوادار اهل بیت «علیهم السلام» باقی ماند و از مخالفین لعن امام علی «علیه السلام» توسط معاویه بود. این بانوی بزرگوار از راویان حدیث پیامبر «صلی الله علیه و آله» بود.
ابن اثیر در کتاب الکامل فی التاریخ آورده است که پیامبر «صلی الله علیه و آله» مشتی خاک تربت سید الشهداء «علیه السلام» را به ام سلمه داد و فرمود: «هرگاه این خاک تبدیل به خون شود، فرزندم حسین «علیه السلام» به شهادت رسیده است». به همین دلیل ام سلمه سعی نمود امام حسین «علیه السلام» را از رفتن به عراق باز دارد. در روز عاشورا وقتی امام حسین «علیه السلام» به شهادت رسید، این خاک تبدیل به خون گردید.
ام سلمه از رسول خدا «صلی الله علیه و آله» خواست که: از خدا بخواهید که کشته شدن را از او (امام حسین «علیه السلام» دور کند). رسول خدا «صلی الله علیه و آله» فرمود: از خدا خواستم ولی وحی شد برای او درجه ای است که کسی بدان درجه نخواهد رسید. او شیعیانش را شفاعت می کند و مهدی «عج» از فرزندان اوست. خوشا به حال کسی که از دوستان و شیعیان حسین «علیه السلام» باشد. به خدا سوگند که شیعیان او در روز قیامت رستگار خواهند بود.
روزی ام سلمه، رسول خدا «صلی الله علیه و آله» را در خواب با چهره ای غمگین و لباسی خاک آلود دید، حضرت به او فرمود: از کربلا و از دفن شهدا می آیم، ناگهان ام سلمه از خواب بیدار شد و با صدای گریه و شیون او همسایگان آمدند و ماجرا را باز گفت. وی از همان روز برای سید الشهداء «علیه السلام» عزا گرفت. ام سلمه آن روز را به خاطر سپرد. روز دهم محرم و بعد هم که جریان دقیق واقعه را از اهل بیت «علیهم السلام» که حاضر در کربلا بودند پرسید آن روز را با واقعه شهادت امام حسین «علیه السلام» مطابق یافت.
ام سلمه نزدیک ۳۸۷ حدیث از پیامبر «صلی الله علیه و آله» و فاطمه «علیهاالسلام» و ابو سلمه نقل کرده است. از احادیثی که از پیامبر «صلی الله علیه و آله» نقل کرده: امامان پس از من دوازده نفرند، به تعداد نقبای بنی اسرائیل، نُه تن ایشان از نسل حسین «علیه السلام» هستند، خدا علم مرا به آن ها داده، پس وای بر دشمنان آن ها
عمر رضا کحاله می گوید: [ام سلمه] زنی مهاجر، جلیل القدر، صاحب رأی، با کمال و عقل بود و به حبشه و مدینه مهاجرت کرد. شیخ محلاتی می نویسد همه علمای اسلام بر این نظر اتفاق دارند که ام سلمه در علم و تقوی و فصاحت و بلاغت و محبت نسبت به اهل بیت رسالت «کانّور علی شاهق الطور» است. ام سلمه پس از حمایت های فراوانی که از اهل بیت نمود، سرانجام در ۶۲ ه. ق. در سن ۸۴ سالگی در زمان حکومت یزید - پس از واقعه عاشورا- در شهر مدینه از دنیا رفت و در قبرستان بقیع به خاک سپرده شد.
۲. ام البنین، فاطمه الکلابیه، همسر امام علی «علیه السلام»
ام البنین دختر حزام بن خالد بن ربیعه معروف به وحید بن کلاب، مادرش ام لیلی نام داشت. نام این بانو فاطمه و کنیه اش ام البنین است. این بانو گرچه در کربلا حضور نداشت ولی چهار فرزند رشیدش در حادثه عاشورا در راه یاری امام حسین «علیه السلام» به شهادت رسیدند. نه او مأوای زنانی بود که برای عزاداری امام حسین «علیه السلام» جمع می شدند. او که از حضرت علی «علیه السلام» دارای چهار پسر به نام های عباس، عبدالله، جعفر و عثمان بود و همگی در کربلا شهید شدند، شیوه عزاداری را برای مبارزه انتخاب کرد تا ابعاد مختلف و ناگوار جنایات کربلا در یادها بماند و دشمنان سرمست از پیروزی را شرمنده و مطرود سازد.
حضرت ام البنین که دارای ذوق و قریحه شعر بود، هر روز با عبدالله فرزند حضرت ابوالفضل «علیه السلام» به بقیع می رفت و به یاد چهار فرزندش به گریه و زاری می پرداخت به گونه ای که مردم دور او جمع می شدند و عزاداری می کردند و به نوحه و سوگواری او گوش می دادند؛ حتی مروان بن حکم نیز که به دشمنی با بنی هاشم شهرت داشت در آن صحنه حضور می یافت و گریه می کرد. ترجمه یکی از معروف ترین مرثیه های آن بانوی دلسوخته چنین است:
«رگ های قلبم را پاره کردی، فرزندانم، هر کسی که زیر آسمان کبود است فدای ابا عبدالله الحسین «علیه السلام» باد».
همچنین در مورد ابوالفضل العباس «علیه السلام» فرزندش سروده که:
«آه به من خبر دادند که بر سر فرزندم عباس عمود آهنین زده اند در حالی که دست در بدن نداشت. وای چه بر سر من آمد و چه مصیبتی بر فرزندانم رسید. اگر فرزندم عباس دست در بدن داشت، چه کسی جرئت می کرد به او نزدیک شود؟!».
ام البنین از زنان فاضله و نامداری بود که به حق اهل بیت عصمت و طهارت «علیهم السلام» معرفت داشت و دارای زهد و پارسایی و فصاحت و بلاغت بود.
زمانی که خبر فاجعه کربلا توسط بشیر به مدینه رسید ام البنین سؤال کرد: از امام حسین چه خبر؟ بشیر پاسخ داد که خدا تو را صبر دهد، فرزندت عباس کشته شد. ام البنین فرمود: معنای این خبر چیست، از امام حسین «علیه السلام» برایم بگو.
بشیر خبر شهادت چهار فرزند ام البنین را داد. آن بانوی با ایمان باز هم سراغ حسین «علیه السلام» را می گرفت، بالاخره هنگامی که خبر شهادت امام حسین «علیه السلام» را شنید ناله ای زد و فرمود: تمام فرزندانم فدای ابا عبدالله الحسین «علیه السلام».
ام البنین «علیهاسلام» در سال ۷۰ هجری از دنیا رفت و در قبرستان بقیع شهر مدینه به خاک سپرده شد.
۳. زینب صغری، معروف به ام لقمان، دختر عقیل بن ابی طالب.
زینب دختر عقیل برادر زاده امام علی «علیه السلام» است. گفته می شود زمانی که امام حسین «علیه السلام» به شهادت رسید، زینب همراه عده ای از زنان خارج شد و در حالی که می گریست، می گفت: چه جوابی به پیامبر «صلی الله علیه و آله» خواهید داد آن گاه که به شما گوید: با عترت و اهل بیت من چه رفتاری نمودید ای آخرین امت... یا آن ها را اسیر نموده یا از روی ظلم و ستم به قتل رسانیدید. آیا این جواب محبت های من بود که شما را پند دادم که پس از من با خویشانم بد رفتاری نکنید.
شیخ محلاتی می نویسد: «ام لقمان دختر عقیل بن ابی طالب است، این زن در مدینه بود، چون خبر شهادت سید الشهداء را شنید با خواهرانش ام هانی، سماء و رمله و زینب از خانه بیرون دوید و زار زار بگریست و اشعار زیادی سرود و دشمنان را به خاطر ارتکاب چنین اعمالی سرزنش کرد.
ب: زنان غیر هاشمی حمایت کننده از واقعه عاشورا
۱. جمعی از زنان بنی اسد:
بنی اسد نام تیره ای از قبیله بزرگ و سلحشور و مشهور عرب از فرزندان اسد بن خزیمه بن مدرکه می باشد. جمعی از علما، اصحاب، شعرا و حتی برخی از همسران پیامبر «صلی الله علیه و آله» از این قبیله بودند. این قبیله در هنگام بنای کوفه، جنوب مسجد کوفه را برای خود در نظر گرفتند. در جنگ جمل دوشادوش امام علی «علیه السلام» جنگیدند. در قیام امام حسین «علیه السلام» در سال ۶۱ ق. بنی اسد به سه دسته موافق حضرت، مخالف و بی طرف تقسیم شدند. از سران موافق حضرت که در کربلا شهید شدند حبیب بن مُظهر (مظاهر) اسدی، انس بن الحرث، کاهلی اسدی، مسلم بن عوسجه اسدی و عمرو بن خالد صیداوی اسدی بودند.
از مشهورترین سران مخالف بنی اسد در روز عاشورا حرمله بن کاهل اسدی قاتل کودک شش ماهه امام حسین «علیه السلام» (علی اصغر «علیه السلام») بود. دسته سوم که در سرزمین غاضریه در کنار نهر علقمه در شمال شرقی کربلا سکونت داشتند و در روز عاشورا بی طرفی اختیار کردند، این دسته از سوی سید الشهداء و حبیب بن مظهر (یا مظاهر) اسدی به کمک و یاری فرا خوانده شدند اما تا آخرین لحظه بی طرفی اختیار کردند.
پس از شهادت سید الشهداء و یاران گرانقدرش، زنان بنی اسد گذرشان به میدان جنگ افتاد (دسته بی طرف). اجساد امام و یارانش را در زیر آفتاب تابان مشاهده نمودند و سخت تحت تأثیر قرار گرفتند و به سرزمین غاضریه (محل دسته سوم) شتافتند و مردان خود را جهت دفن اجساد شهدا خبر کردند. اما مردان قبیله از ترس ابن زیاد حاضر نشدند در به خاک سپاری اجساد شرکت کنند، لذا زنان بنی اسد خود بیل و کلنگ برداشتند و به سمت کربلا حرکت نمودند. پس از مدت کوتاهی، وجدان مردان قبیله بیدار گشت، به خود آمده دنبال زنان حرکت نمودند و به دفن پیکر مطهر شهدا پرداختند.
این نخستین جنبش مخالف علیه ابن زیاد و بنی امیه پس از واقعه طف به حساب می آید. این فداکاری بنی اسد سبب شهرت آنان در میان شیعیان جهان گشت.
۲. هند، همسر یزید بن معاویه:
هند، دختر عبدالله بن عامر بن کریز بود. ابن مخنف می نویسد: سر حسین «علیه السلام» پیش روی یزید بود و یزید با چوب دستی خود بر سر مبارک می زد. یکی از اصحاب رسول خدا «صلی الله علیه و آله» ابو برزه ی اسلمی اعتراض کرد که چوب به دهان و دندان کسی می زنی که بارها دیدم رسول خدا «صلی الله علیه و آله» آن جا را می مکیده (می بوسیده) است. مگر نه این است که شفیع تو در روز قیامت ابن زیاد، و شفیع حسین «علیه السلام» محمد «صلی الله علیه و آله» خواهد بود. سپس برخاست و از مجلس بیرون رفت.
همسر یزید، وقتی این سخنان را شنید، لباسش را پیچید و از اندرون بیرون آمد و به یزید گفت: آیا این سر حسین «علیه السلام» پسر فاطمه «علیهاالسلام» است؟ یزید گفت: آری، سپس خواب خود را که نشانگر عزادار بودن پیامبران و امام علی «علیه السلام» و حضرت زهرا «علیهاالسلام» و زنان مشهور (مریم، هاجر، ساره، خدیجه) بود را بیان نمود. سپس گفت: رسول خدا گریست و فرمود: پدر! آدم! نمی بینی طاغیان با فرزندم چه کردند؟ آدم و حاضران و فرشته ها همه گریستند و مردانِ بسیار گردِ سر دیدم، یکی می گفت: صاحب خانه را بگیرید و در آتش بسوزانید. و ای یزید تو از در خانه بیرون آمدی و می گفتی کجاست گریزگاه از آتش.
برخی از منابع این جریان را به کنیز یزید نسبت می دهند و اینکه پس از این سخنان، یزید دستور داد آن کنیز را گردن زدند. اما محلاتی و دیگران این ماجرا را به هند همسر یزید منسوب می دانند بدون اینکه از گردن زدن کنیز یاد کنند.
ماریه بنت سعد العبدیه
ماریه دختر منقذ معروف به عبدیه بصریه از بانوان با اخلاص و شیعه بصره بود. خانه او محل تجمع دوستداران اهل بیت «علیه السلام» و محل تجمع یاران امام حسین «علیه السلام» و شکل گیری حرکت های شیعیان و مذاکرات آنان بود. زمانی که این خبر به ابن زیاد رسید دستور داد که جلوی ایشان را بگیرند و راه ها را ببندند.
وقتی نامه امام حسین «علیه السلام» توسط غلام امام، سلیمان به آنان ابلاغ شد اولین کسی که به آن جواب مثبت داد یزید بن نبیط بصری بود که در خانه ماریه با پیام امام آشنا شد. او دارای ده پسر بود که فقط دو نفر از فرزندانش به نام های عبدالله و عبید الله حاضر به همراهی با پدر برای پیوستن به سپاه امام شدند. آنان در مکه به امام پیوستند و هر سه در کربلا شهید شدند. تلاش های ماریه باعث شد افراد دیگری از قبیل ادهم بن امیه به همراه یزید بن نبیط از بصره به مکه آمده و به امام ملحق شوند!
همسر ماریه و فرزندش در جنگ جمل در راه امام علی «علیه السلام» به شهادت رسیده بودند. ماریه که زنی ثروتمند بود تمامی ثروتش را وقف ترویج معارف نورانی اهل بیت عصمت و طهارت کرده و به اشاعه نهضت عاشورا مبادرت ورزید و در این راه از هیچ کوششی دریغ نکرد.
۴. درّه الصَّدف، دختر عبدالله عمر انصاری