eitaa logo
محتوای روضه و منبر
2.2هزار دنبال‌کننده
3هزار عکس
2.3هزار ویدیو
1.6هزار فایل
ارسال محتوای تبلیغی برای روحانیون، مبلغین، طلاب دعوت به گروه محتوای تبلیغی مناسبتی از طریق لینک https://eitaa.com/joinchat/387842242Ceeb934db50 دعوت به کانال محتوای روضه https://eitaa.com/joinchat/1969356889C89c77887dd
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
سه‌گاه فاطمه اي خجل از تو فرات و علقمه رفتید کربلا بعضیاتون دیدید چه موجی می‌زنه فرات خجل از ابی‌عبدالله فرات اي خجل از تو فرات و علقمه بر لب دريا لبت خشکيده بود از عطش کي اصغرت خوابيده بود تمام مصائب ابی‌عبدالله سخته ولی یه چیزی‌رو از شما خواست فرمود: شیعه‌‌ها وقتی آب می‌نوشید به یاد لب‌های تشنة من باشید، من نمی‌دانم این تشنگی چی بوده بعد از کربلا 34 سال امام‌سجاد ـ علیه السلام ـ آب دید گریه کرد فرمود: (قُتِلَ ابْنُ رَسُولِ اللهِ عَطْشاناً)؛ زینب‌کبری هم وقتی اومد تو قتلگاه همین جمله‌رو گفت گفت حسین جان پدرم به قربانت با لب تشنه جان دادی بابی العطشان حتی مضی بابی المهموم حتی قضی، امام‌سجاد وقتی بابارم میان قبر گذاشت این جمله‌رو فرمود: بابا همة مصیبتات یک طرف تشنگی تو یک طرف حالا هر کجا نشستید به نام ابی‌عبدالله سه مرتبه یا حسین.... خدایا به آبروی ابی‌عبدالله در ظهور آقامون تعجیل بفرما گناهان ما را در این شب جمعه ببخش و بیامرز به مقربان درگاهت جوانان ما را مؤمن متدین اهل‌نماز قرار بده کشور ما نظام اسلامی ما مراجع عالی مقام ما مرجع عالیقدر حضرت آیت‌الله العظمی صافی که از دفترشون فرزند بزرگوارشون در جلسه حضور دارن مقام معظم رهبری محافظت بفرما خدایا امسال را سال سقوط آل‌سعود قرار بده مظلومان عالم در یمن و بحرین و سوریه و افغانستان و عراق سایر بلاد اسلامی یاری بفرما خدایا ما را از حسین و اولادش جدا مگردان بالنبی و آله صلواتی عنایت بفرمائید.
رد بود خانمشم پیر یه‌ای رو ایشون مطرح کرد مورد بحث قرار داد بعد از منبر بعد ایشون فرمود: فرمود: این سوره‌های هوامیم مضامین بلندی داره خیلی سوره‌های مهمی است جوان‌ها روایت داریم اگر کسی این هفت سوره را بخونه هفت در جهنم به روش بسته میشه هوامیم خب بخوانید شب یه سوره‌اش بخوانید می‌خواهی بخوابی وضو بگیر بخواب تا صبح ثواب عبادت می‌بری اینارو میذاریم اسمشو معجزة عدد اینم یکی از الطاف الهی است 3- سلامتی سوم: دارم عوامل امیدبخش میگم ما از نظر جسمی به روز اولمون برنمی‌گردیم هر چی میریم جلو ضعیف میشیم (عبارت عربی) جوانی کاملی پیری اما روایات فراوانی داریم از نظر عمل شما می‌تونید صفر بشید یعنی چی دیدی یه کنتر آب گاهی صفرش می‌کنن روایاتی داریم این کار انجام بدی میشی مثل روزی که از مادر متولد شدی (كَيَوْمِ وَلَدَتْهُ أُمُّهُ)؛ حدیث میگه اگر کسی غسل کنه به زیارت امام‌رضا با اخلاص برگرده مثل روزی میشه که از مادر متولد شده ببینید اشک بر اباعبدالله انسان مثل روزی می‌کنه که از مادر متولد شده اینا همه عوامل امیدبخشه جمع کنم بحثمو چی دارم میگم امشب یکی از اهداف انبیاء و رسول‌خدا حضرت محمد ـ صلی الله علیه وآله ـ امیدبخشی به جامعه است چون یأس خطرناکه یأس مانع رشد یأس عامل سقوطه پیغمبراکرم روزی که آمد رو کوه صفا ایستاد جلو مردم فریاد زد: (قولوا لااله‌إلاالله تفلحوا)؛ از اینجا شروع کرد لااله‌إلاالله بگید رستگار بشید هنوز نماز اینا به کار نبود نه حجی بود نه طوافی بود نه خمسی لااله‌إلاالله تفلحوا؛ ابی‌عبدالله هم روز عاشورا ببینید شما از صبح عاشورا تا غروب یا عصر حالا هر چقدر طول کشید دهها سخنرانی و خطبه امام‌حسین داشته بالغ فی نصیه؛ مبالغه کرد شما فکر می‌کنید مثلاً اگر یک کسی با همة اون گذشته‌ای که داشت ظهر عاشورا می‌اومد امام‌حسین قبولش نمی‌کرد قبل از شهادت می‌اومد قبول کرد ابوالحطوف قبول کرد یعنی میدان داد میدان داد جذب حداکثری این چیزیکه من میخوام به شما عرض کنم چون ممکنه دیگه بعد دهة محرم همچین جلساتی به این شکوه تشکیل نشه جوانان مواظب باشید این امید تو زندگیتون فعال باشه ارتباطتونم با خدا قوی کنید (اِرْحَمْ مَنْ رَأْسُ مالِهِ الرَّجاءُ)؛ خدایا رحم کن به کسی که همة سرمایه امید البته تو روایات ما داریم این امید با خوف باید با هم باشه تساوی یعنی انسان از اونور باید آیات جهنمم ببینه عذابم ببینه اهمیت به ترک گناه بده عرض کردم امید امید کاذب نباشه خدایا به آبروی اهل‌بیت قسمت میدیم همینطور که خودت فرمودی امید در زندگی عامل نجاته همة مارو مشمول شفاعت اهل‌بیت قرار بده، خدایا امید ما به این روضه‌های امام‌حسینه به این جلسات ابی‌عبدالله است خدایا این جلسات‌رو ذخیرة آخرتمون قرار بده مارو با ابی‌عبدالله این دعارو خیلی بخونید (اللَّهُمَّ ارْزُقْنِی شَفَاعَةَ الْحُسَيْنِ يَوْمَ الْوُرُودِ وَ ثَبِّتْ لِی قَدَمَ صِدْقٍ عِنْدَكَ مَعَ الْحُسَيْنِ وَ أَصْحَابِ الْحُسَيْنِ الَّذِينَ بَذَلُوا مُهَجَهُمْ دُونَ الْحُسَيْنِ عليه السلام)؛ من به بعضی از دوستان میگم لااقل محرم و صفر تو قنوت‌های نمازتون یکی از قنوتا لااقل این دعارو بخونید خدایا شفاعت امام‌حسین و استواری در کنار امام‌حسین‌رو به همه‌امون عنایت بفرما. شب جمعه است شب زیارتی قبر اباعبدالله ـ علیه السلام ـ است خیلیآ کربلا رفتن خیلیآ امشب کنار مضجع شریفشونن من شب‌های جمعه وقتی کربلا باشم به زائرا میگم میگم امشب با یه ادب ویژه‌ای وارد حرم بشید شما هم امشب ادب ویژه داشته باشید چون کربلا شب‌‌های جمعه مهمان ویژه داره اباعبدالله شب‌های جمعه مادرش زهرا میهمانشه أنبیای الهی میهمانشه شب‌های جامعه فاطمه آید به دشت کربلا گردد به دور خیمه‌ها گوید حسین من چه شد نور دو عین من چه شد شب‌های جمعه مهمان ویژه داره اباعبدالله ما هم از همین جا دل‌هارو روانه می‌کنیم کربلا کنار مضجع شریفش همه با هم یه سلامی بدیم به اربابمون من از خود امام‌حسین امشب روضه بخوانم. (السَّلامُ عَلَيْکَ يا اَباعَبْدِاللَّهِ وَ عَلَی الاَْرْواحِ الَّتی حَلَّتْ بِفِناَّئِکَ عَلَيْکَ مِنّی سَلامُ اللَّهِ [اَبَداً] ما بَقيتُ وَ بَقِیَ اللَّيْلُ وَ النَّهارُ وَ لاجَعَلَهُ اللَّهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّی لِزِيارَتِکُمْ اَلسَّلامُ عَلَی الْحُسَيْنِ وَ عَلی عَلِیِّ بْنِ الْحُسَيْنِ وَ عَلی اَوْلادِ الْحُسَيْنِ وَ عَلی اَصْحابِ الْحُسَيْنِ)؛ حالا هر کجا نشستی ادب کن (اَلسَّلامُ عَلَی الْحُسَيْنِ وَ عَلی عَلِیِّ بْنِ الْحُسَيْنِ وَ عَلی اَوْلادِ الْحُسَيْنِ وَ عَلی اَصْحابِ الْحُسَيْنِ)؛ یه بار دیگه‌ام به نیت این شهداء شهدای مدافع حرم، پدر و مادرآیی که از دنیا رفتن گذشتگانمون: (اَلسَّلامُ عَلَی الْحُسَيْنِ وَ عَلی عَلِیِّ بْنِ الْحُسَيْنِ وَ عَلی اَوْلادِ الْحُسَيْنِ وَ عَلی اَصْحابِ الْحُسَيْنِ)؛ السلام اي تشنه‌کام کربلا السلام اي خامس آل عبا اي لبانت بو
مد کربلا پیوست* به ابی‌عبدالله ـ علیه السلام ـ 25 سالشه یه جوان ببینید یه جوان مسیحی مسلمان شد به شهادت رسید مادرش این چوب خیمه‌رو گرفت حمله کرد به دشمن و این جمله‌رو گفت محل بحث من اینه گفت: اللهم لا یقطع رجائی؛ خدایا امید منم قطع نکن منم میخوام ثواب شهید ببرم من میخوام شفاعت جدش نصیبم بشه اللهم لا تقطع رجائی؛ امام‌حسین تا این دعارو از این خانم شنید فرمود: لا یقطع‌الله رجائک؛ خانم خدا امیدتو قطع نمی‌کنه برگرد یعنی هم ثواب شهید داری هم شفاعت دریافت می‌کنی برگرد لا یقطع‌الله رجائک؛ ببینید این امید که این وإلا یک جوان تازه داماد 25 ـ 26 سالة اونم مسیحی که حالا هیچ سابقه‌ای تو اسلام هم نداره میاد مسلمان میشه این امید او رو به این سمت و سو می‌کشه که اینطور بیاد جانشُ فدا کنه آقایان جوان‌ها دو تا برادر تو سپاه امام‌حسین بودند اینو صاحب ابصارالعین سماوی نوشته بقیه هم نوشتن مرحوم مجلسی هم داره خیلی جالبه این قصه این دو تا تو صفین تو سپاه امیرالمؤمنین بودن بعد از آنی که عمرعاص فرمان قرآن سر نیزه‌کردن داد خب خیلیآ گول خوردن همیشه اینو بدونید یکی از راه‌های انحراف از طریق ابزارهای مذهبی است یعنی بعضی‌ها شما امروز می‌بینید در تبلیغ مثلاً مسیحیت یا در تبلیغ صوفی‌گری یا در تبلیغ مسائل انحرافی میان واژگان مثبت می‌گنجونن هیچ آدم بدی نمیگه من بدم منافق قرآن میگه من مسلحم «وَإِذَا قِيلَ لَهُمْ لاَ تُفْسِدُواْ فِي الأَرْضِ»؛ کدوم فتنه‌گری میگه کار من فتنه است «وَإِذَا قِيلَ لَهُمْ لاَ تُفْسِدُواْ فِي الأَرْضِ قَالُواْ إِنَّمَا نَحْنُ مُصْلِحُونَ»؛ (بقره: 11) تا قرآن بالا نیزه رفت این دو تا گول خوردن رفتن پیوستن به معاویه و جزء خوارج شدن خوراج کسانی هستند که به امیرالمؤمنین ایراد می‌گرفتن تو قصة صفین غربت ابی عبدالله در کربلا هم تو سپاه عمرسعد هستند خیلی جالبه عصر عاشورا که دیگه همه شهید شدن فریاد غربت ابی‌عبدالله بلند شد (هل من ناصر ینصرنی)؛ خواهشم اینه جملات دقت کنید این دو تا برادر یه نگاهی بهم کردن گفتن هذا ابن بنت رسول‌الله؛ این حسین پسر دختر پیغمبر ماست کیف نرجوا؛ امیدآ کلمه‌رو دقت کنید کیف نرجوا شفاعت جده و نحن نقاتلوا؛ ما چه جور امید داشته باشیم به شفاعت جدش در حالی که داریم باهاش می‌جنگیم آخه ببینید یه خورده آدم سنگین و سبک کنه ما پسر پیغمبر بکشیم بعد روز قیامت بریم شفاعت پیغمبر کیف نرجوا شفاعت جدی؛ جفتشون اومدن پیوستن و هر دو هم تو کربلا شهید شدن من گاهی که میرم کنار مضجع شهداء در کربلا وای‌می‌ایستم این اسامی‌رو میخونم و خاطرات خودشون اونجا میگم میگم شما این کار کردید شما این کار کردید این مهمه کیف نرجوا ببینید یک شهیدی است تو کربلا اینآ خیلی کم گفته میشه به نام ابن‌محند شاید نشنیده باشید اسمش اصلاً تو این تواریخ متأخر خیلی‌ها نوشتن این قصه‌رو ایشون نوشتن حرکت کرد برا رسیدن به کربلا بالأخره زمانی خودش ملحق کرد به کربلا که خیمه‌هارو داشتن غارت می‌کردن یعنی ابی‌عبدالله شهید شده بود اوضاع بهم ریخته بود پرسید چی شده؟ گفتن اباعبدالله‌رو به شهادت رسوندن یارانش به شهادت رسوندن در خیمه در حملة به خیمه‌ها شمشیر گرفت ایستاد جلو اینها و شهید شد دو تا شهید ما داریم بعد از امام‌حسین شهید شدن یکی ایشون یکی اون سوید که شاید یه شب گفتم اونم مجروح شده بود وقتی به هوش اومد دید اباعبدالله شهید شده خنجری داشت برداشت حمله کرد و به شهادت رسید یعنی خودش از قافلة کربلا جدا نکرد این ابن‌محند با اینکه ابی‌عبدالله شهید شده اما اومد خودش ملحق کرد امید بخشترین آیه قرآن مسئلة امید تو زندگی وجود امام‌مقدس امام‌باقر یک کسی اومد خدمت ایشون قشنگ این داستان گفت: یابن‌الرسول‌الله امیدبخش‌ترین آیه تو قرآن چیه حالا به عربی‌اشو براتون بگم میشه ما ارجع آیه؛ ارجاء از رجاء میاد دیگه امیدبخش‌ترین آیه تو قرآن چیه آقا فرمود: خودت چی میگی این شش هزار آیه تو قرآنه دیگه این همه آیه تو قرآنه امیدبخش‌ترینش کدومه که خیلی آدم امیدوار می‌کنه گفت آقا ما و قوممون دور هم که میشینم ما میگیم امیدبخش‌ترین آیه تو قرآن اینه «قُلْ يَا عِبَادِيَ الَّذِينَ أَسْرَفُوا عَلَي أَنفُسِهِمْ»؛ آی بنده‌هایی که گناه کردید «لَا تَقْنَطُوا مِن رَّحْمَةِ اللَّهِ»؛ از رحمت خدا مأیوس نشید آقا فرمود: نه این ممکنه خیلی به انسان امید بده اما امیدبخش‌ترین نیست گفت آقا شما بفرمائید امام معصوم امیدبخش‌ترین آیه تو قرآن چیه آقا فرمودند این آیه «وَلَسَوْفَ يُعْطِيک رَبُّک فَتَرْضَي»؛ (ضحی: 5) پیغمبر اینقد روز قیامت شفاعت از تو قبول می‌کنیم تا راضی بشی بعد سه مرتبه فرمود: نرجوا الشفاعه نرجوا الشفاعه نرجوا الشفاعه؛ امید ما به شفاعته، واقعاً همینطوره ما چه نمازی داریم چه روزه‌ای داریم یه بازنگری شما تو اعمال خودمون بکنیم تازه با هزاران تیری که بهش می‌زنیم با هزاران هبطی که اتفاق می‌افته چقد می‌تونیم حفظش کنیم فرمو
د: امیدبخش‌ترین آیه اینه «وَلَسَوْفَ يُعْطِيک رَبُّک فَتَرْضَي»؛ جوانان عزیز امید تو عامل حرکته یأس عامل شکسته امیرالمؤمنین فرمود: اون جاهایی که امید نداری امیدوارتر باش کن لما لا ترجوا أرجا من لا ترجاء إرحم من رأس مال الرجاء؛ خب بذارید دو تا نکته بگم بحثم جمع کنم نکتة اول علت یأس چیه چرا بعضی‌ها ناامید میشن از این نامه‌هایی که میدن تلفن‌ها سؤال‌ها آدم می‌فهمه دیگه به نظر من چهار چیز ریشة یأس البته این یک و چهار و پنجی که من میگم اینآ حصر عقلی نیست‌آ شاید یه کسی امشب بره خونه پنج تا بهش اضافه کنه بگه فلانی گفت چهار تا سه تام به ذهن من میرسه ولی من به اقتضای وقتم عرض می‌کنم چهار چیز عامل یأس میشه و این باعث میشه افراد ناامید بشن تو زندگی یک: شکست‌ها آقایی خانمی‌رو می‌خواسته بهش ندادن مثلاً خانم با کلی دردسر یه ازدواجی انجام داده به طلاق منجر شده که همینجا دعا می‌کنم به آبروی امام‌حسین ـ علیه السلام ـ ان‌شاء‌الله ریشة طلاق تو این کشور صفر بشه آمارش صفر بشه و تکان‌دهنده است 24% یا 25% درصد طلاق تو کشور من خدمت مقام معظم رهبری بودم قبل از ماه رمضان ایشون فرمودند فرمودند من نگرانم از وضعیت طلاق و ازدواج فرمودند ازدواج باید تو کشور آسان بشه و طلاق سخت و الان برعکسه یک آقایی به من می‌گفت چند روز قبل در یک تالاری از تهران می‌گفت ما تالار داریم هر یکسال یکبار دو سال یکبار گاهی سه سال یکبار کل ازدواج‌هایی که قبلاً واقع شده‌رو دعوت می‌کنیم یه شامی بهشون میدیم می‌گفت فلانی 30 ـ 40 درصد اینارو وقتی زنگ می‌زنیم مثلاً شما دو سال پیش ازدواج کردید بیائید فرض کنید یه شامی میخواهیم بدیم یه مراسم یکجایی می‌خواهیم بگیریم میگن ما تو طلاق و طلاق‌گیری هستیم پرونده‌امون تو دادگاهه می‌گفت اتفاق نیفتاده یکبار ما این جشن بگیریم صد در صد ازدواج‌ها بیان خطرناکه چرا یأس یکی یأس از شکست یا طلاق تو زندگیش یا یه دختری می‌خواسته نتونسته بگیره یا رشته‌ای دانشگاهی می‌خواسته نشده وام می‌خواسته نشده دلش می‌خواسته عرض می‌کنم فرض کنید که یه رشته‌ای پیش بره ببینید این یکی از عامل‌هاست که تو جامعه انسان می‌بینه جوانان عزیز نباید شکست باعث یأس بشه پیغمبراکرم تو احد شکست خورد نق‌ها شروع شد گفت هآ مگه خدا نمیگه: «إِن تَنصُرُوا اللَّهَ يَنصُرْکمْ»؛ حالا که کافرآرو یاری کرد آخه حرف عذر میخوام مفتم بعضی‌ها خیلی راحت میزنن مگه خدا نمیگه «إِن تَنصُرُوا اللَّهَ يَنصُرْکمْ»؛ ما که خدارو یاری کردیم شکست خوردیم اوناییکه گفتن (حبل)؛ پیروز شدن آیه نازل شد «وَتِلْک الأيَّامُ نُدَاوِلُهَا بَيْنَ النَّاسِ» (بقره: 140) بابا این روزآ می‌چرخه تو بدر شما پیروز شدید امروز محاسباتتون غلط بود شکست خوردید نباید یأس از شکست پیدا بشه هنر اینه اگه انسان زمین خورد بایسته اومد پیش امام‌صادق ورشکست شده بود زانوی غم بغل گرفته بود آقا فرمود: چیه گفت آقا هر چی داشتم از دست دادم تاجر بود اهل کوفه خب این بدتر شما اگر شکست را نشستی تماشاش کردی شکست‌خورده‌تر میشی آقا هیچی ندارم آقا فرمود: همین خطرناکه من یه کاری بهت یاد میدم پاشو برو دو رکعت نماز بخون یه دعاییم یادش داد بخون مغازه‌ام را باز کن آخه بعضی‌ها تو شکست‌ها منتظر معجزه‌‌ان منتظر معجزه‌ان من یه وقتی یه کسی از دنیا رفته بود جوانم بود خب دختر و فرزندانش خیلی تعجب کردم دیدم این دخترخانمش کنار بدن پدرش داد می‌زنه با خدا مثل اینکه دعوا می‌کنه خدا اگه خدایی اینو زنده‌اش کن خدا اگه خدایی به من معجزه‌رو نشون بده بابا این مُرد «إِنَّا لِلّهِ وَإِنَّا إِلَيْهِ رَاجِعونَ»؛ (بقره: 156) پیغمبرخدا از دنیا رفت تو شنیدی حضرت عیسی گاهی مُرده زنده می‌کرد اما قرار نیست ببینید سطح توقعات بعضی‌ها بالا می‌برن آقا فرمود: برو مغازه‌اتُ باز کن گفت آقا چیزی ندارم بفروشم فرمود: برو خدا کمکت می‌کنه اومد یه دست‌فروشی پیدا کرد گفت: تو بیا جنسات بیار تو مغازة ما آبرو ما نره مردم نگن باد میفروشی خاک می‌فروشی جنس از تو مغازه‌ام از ما شریک شدن بالأخره نجات پیدا کرد جوان عزیز حالا فوق‌لیسانسی کار اداری نیست نباشه یه کار شخصی یه کار فردی یه کار ساده بالأخره اینکه انسان بنشینه بعضی‌ها شکست در اثر یأس در اثر شکست دارد. یأس در اثر گناه دو: یأس در اثر گناه بالأخره تو زندگی ما معصوم نیستیم من نمیخوام بگم گناه داشتن کردن مجوز داره با این حرف من ولی در زندگی گذشتة بعضی افراد یه اتفاقاتی افتاده نباید امیرالمؤمنین به امام‌حسن فرمود: خیلی قشنگه این حرف (لا تیأسن لشر هذه الأمه)؛ پسرم شر این امت مأیوس نکنید بله ما داریم یه جایی که دیگه خط قرمز دیگه یزید خدا نمی‌بخشه شمر خدا نمی‌بخشه شرک خدا نمی‌بخشه کشتن ابی‌عبدالله مساوی با شرکه انکار خداست (من قتل مؤمن متعمدا فجزاه جهنم)؛ ولی ماها که اینطور نیست بحثمون حالا این جوان یه خطایی کرده یه گذشته‌ای از گناه هم نباید یأس پیدا کرد پسر ابوجهل ا
ون باباشه با اون وضع خودشم آدم خوبی نبود مبارزه کرده بود با اسلام پیغمبر خونش هدر اعلام کرد یعنی اعلام کرد این باید کشته بشه اما یه جایی پشیمون شد اومد تو مسجد خدمت پیغمبر گفت: أشْهَدُ أنْ لا إلهَ إلَا اللّهُ؛ شهادت به رسالت پیغمبر رفت تو بغل پیغمبر در مقابل کار انجام شده پیغمبرم گرفتش تو آغوش فرمود: مرحباً لراکب المهاجر؛ باریک‌الله باریک‌الله همین قد که هجرت کردی آقا مسلمان شد تمام شد شما قصة حر قصة مهمیه تو کربلا من ندیدم جایی امام‌حسین به حر گفته باشه تو این کار کردی تو این کار کردی نخیر اصلاً به روشم نیورد بلافاصله پذیرفتش و با حر کاری کرد تو کربلا دو تا کار عجیب ابی‌عبدالله تو کربلا انجام داد یکی: دستمال به سر حر بست با اینکه فرق‌های زیادی تو کربلا شکافت یعنی بدون من قبولت کردم یکی براش مرثیه خواند (لَنِعمَ الحُرُّ حُرُّ بَنِى رِياح)؛ امام‌حسین براش مرثیه خواند علی‌اکبر آمد کنار بدنش از جنازه‌های که هم امام اومده از شهدایی که هم امام اومده هم پسر امام اومده حر این چه امتیازیه این نکتة دوم. یأس در اثر بیماری یأس گاهی در اثر گناه سوم گاهی یأس در اثر بیماری است خب بالأخره جامعه یه وقتی کسی بیماری خطرناک می‌گیره مشکلات تو زندگیش پیش میاد بیماری‌ها مشکلات مصائبی که تو زندگی آقا مثلاً فرض کنید خدا یه فرزندی به این داده حالا ناسالم یا خودش دچار یه توموری شده یا مادر دچار یه مریضی شده که شبی نیست که ما اینجا بیایم دو تا سه تا به ما سفارش نکنن که باز به آبروی امام‌حسین دعا می‌کنم خدا همه‌اشون شفا عنایت بفرمائید بالأخره ببینید آقایون خواهران شما فکر نکنید ائمه مریض نمی‌شدن چشم درد گاهی تا صبح خواب از چشم حضرت امیر می‌گرفت که پیغمبر یه شب مسجد نرفت تا صبح پرستاریش داد وجود مقدس امام‌باقر ـ علیه السلام ـ گاهی تب شدید داشت خود ائمة بزرگوار گاهی یأس قرآن می‌فرماید: می‌فرماید: «وَإِن مَّسَّهُ الشَّرُّ فَيَؤُوسٌ قَنُوطٌ»؛ بعضی‌ها تا یه سختی تو زندگیشون میاد «فَيَؤُوسٌ قَنُوطٌ»؛ مأیوس میشن اینم سه تا. عدم اجابت دعا چهارمیشم عدم اجابت دعاست که اینم خیلی زیاد بالأخره یه خواسته‌هایی انسان داره من یه وقت به یه کسی گفتم اگر یه دستگاهی باشه مثلاً تو مشهد ضبط کنه حرف‌هایی که مردم با امام‌رضا می‌زنن میلیون‌ها حاجت میریزن سر امام‌رضا بالأخره نمیشه همة بالأخره اجابت دعا بله خدا هم قول داده «ادْعُونِي أَسْتَجِبْ لَکمْ»؛ شرائطی داره ضوابطی داره قرآن می‌فرماید: بعضی‌ها تا کارشون راه نمی‌افته میگن خدا مارو قبول نداره خدا با ما قهر کرد آیه قرآن‌آ سورة فجر «فَيَقُولُ رَبِّي أَهَانَنِ»؛ (فجر: 16) الله‌اکبر میگن خدا به ما اهانت کرد مارو رها کرد نه سه سال بود یه بنده خدایی یه چیزی می‌خواست اومد پیش امام‌هشتم علی‌بن‌موسی‌الرضا به نام بزنطی گفت: یابن‌الرسول‌الله من سه ساله از خدا یه چیزی میخوام جور نشده تازه‌گیا بد گمان شد هآ جوان‌ها نقطة سقوط سوء‌ظن به خداست به خدا حسن‌ظن داشته باشید باشه این مریضی به شما داده لابد یه صلاحی توشه یه ضوابطی توشه اینکه انسان من کربلا اینو به زائرا گفتم هفتة پیش تو سخنرانی این آیه‌رو خوندم گفتم حفظش کنید این آیه آیة 51 سوره توبه است گفتم امام‌حسین وقتی می‌رفت کربلا یه کسی تو مسیر ایشون دید خیلی جالبه به نام عبدالله‌بن‌مطیع گفت آقا کجا میرید اگه شما برید شمارو به شهادت میرسونن شروع کرد خلاصه دلسوزی برا امام‌حسین آیه‌رو عزیزانی که دچار این چهار تا یأسی که هست من گفتم ان‌شاء‌الله که نیست تو جلسة ما و یکیش یا دوتاش یا هر کدومش هستن این آیه‌رو حفظ کنن آیة 51 سوره توبه امام‌حسین این آیه‌رو خوند «قُل لَّن يُصِيبَنَا إِلاَّ مَا کتَبَ اللّهُ لَنَا هُوَ مَوْلاَنَا وَعَلَي اللّهِ فَلْيَتَوَکلِ الْمُؤْمِنُونَ»؛ (توبه: 51) هیچی به ما نمیرسه مگر اینکه در علم خدا گذشته خدا بنده‌هاش رو مصلحت مدیریت می‌کنه نمیگم اگه کسی گناه کرد اینم در علم خدا گذشته نه اینو دقت کنید در رضایت خدا خدا راضی هست نه بنده خلافی انجام بدم بگم خدا راضی است اینکه جبر است نه مقصود اینه اتفاقات حوادث وقایعی که تو زندگی انسان پیش میاد «قُل لَّن يُصِيبَنَا إِلاَّ مَا کتَبَ اللّهُ لَنَا هُوَ مَوْلاَنَا وَعَلَي اللّهِ فَلْيَتَوَکلِ الْمُؤْمِنُونَ»؛ برگ درخت بدون اذن خدا نمی‌افته قرآن می‌فرماید: «وَمَا تَسْقُطُ مِن وَرَقَةٍ»؛ (انعام: 59) پس یأس از اومد پیش امام‌رضا گفت سه ساله از خدا میخوام یه چیزی نشده آقا بدگمان شدم آقا فرمود: حواست جمع کن همین نقطة سقوطه شیطان آدم‌های مذهبی‌رو از این راه‌ها میره سراغشون هآ ببین به فلانی پول داد به تو نداد به او پسر داد به تو نداد به او اولاد سالم داد به تو مریض داد نگذارید تو زندگی یأس پیش بیاد قرآن کریم می‌فرماید: «وَلاَ تَيْأَسُواْ مِن رَّوْحِ اللّهِ»؛ (یوسف: 87) آمدن پیش حضرت ابراهیم ـ علیه السلام ـ فرشته‌های خدا ابراهیم پیرم
*سخنرانی شب پنجم* بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمنِ الرَّحيمِ لا حَوْلَ وَلا قُوَّةَ اِلاّ بِاللَّهِ الْعَلِىِّ الْعَظيمِ «اَلْحَمْدُ لِلَّهِ اَلَّذِي جَعَلَ اَلْحَمْدَ مِفْتَاحاً لِذِكْرِهِ وَ سَبَباً لِلْمَزِيدِ مِنْ فَضْلِهِ وَ دَلِيلاً عَلَى آلاَئِهِ وَ عَظَمَتِهِ ثُمَّ الصَّلوه و السَّلام علی حَبيبه و خِيَرتهِ حافِظِ سرِه و مُبَلغِ رسالاتِه سَيِّدِنا و نَبيَّنا اباالقاسم محمد علی آلِهِ الطّيبين الطّاهرين المُنْتَجَبين سيَّما بقية الله فِی الْاَرَضين». يَا دَائِمَ الْفَضْلِ عَلَى الْبَرِيَّةِ يَا بَاسِطَ الْيَدَيْنِ بِالْعَطِيَّةِ يَا صَاحِبَ الْمَوَاهِبِ السَّنِيَّةِ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ خَيْرِ الْوَرَى سَجِيَّةً وَ اغْفِرْ لَنَا يَا ذَا الْعُلَى فِي هَذِهِ الْعَشِيَّةِ؛ شب جمعه دیگر ماه محرم است شب جمعه شب مغفرت و شب آمرزش و شب اجابت دعا و شب زیارتی قبر أباعبدالله ـ علیه السلام ـ است. أفضل اذکار امشب و فردا صلوات بر محمد و آل محمد است. از بین بردن یأس و نا امیدی یکی از اهداف مهم أنبیای الهی که این شب‌ها بحث ما سیرة پیامبر و تجلی آن در نهضت عاشوراست یکی از اهداف مهم انبیای الهی و ائمه امید دادن به مردم است ممانعت و جلوگیری از یأس و ناامیدیست شما تو همین دعای کمیل که امشب می‌خوانید میگید: (اِرْحَمْ مَنْ رَأْسُ مالِهِ الرَّجاءُ)؛ خدایا رحم کن به کسی که سرمایه‌ای جز امید نداره امید قطب‌نمای حرکت کشتی زندگی است امید برج مراقبت کنترل فرود و صعود انسان تو زندگیست نقطة مقابلش یأس ناامیدی عامل سقوط و شکست و لطمه است جوانان عزیز اینو دقت کنید تو یکی از دعاهای امشب تو دعای کمیل میگیم: (اَللّهُمَّ اغْفِرْ لىَ الذُّنُوبَ الَّتى تَقطَعُ الرَّجاءَ)؛ خدایا ببخش اون گناهانی که جلوی امیدرو می‌گیره امیدواری از بین می‌بره خیلی امید مهمه خیلی البته من با امید کاذب هم مخالفم متأسفانه بعضی‌ها به اسم امید دادن إباهی‌گری ایجاد می‌کنن چوب حراج میزنن به بهشت جهنم‌رو کأنه هیچ می‌پندارن نه اینم غلطه بعضی از این کلیپ‌ها سخنرانی‌ها مطالبی که گاهی جوان‌ها هم به هر حال عنایت دارن روش توجه به این نکته بشه ما حق نداریم به اسم امید دادن به اسم ایجاد امید إباهی‌گری کنیم چوب حراج به دین بزنیم که طرف فکر کنه شرابش بخوره معصیتشُ بکنه یه یا حسینم تمام نه من دو تا نکته میگم همینجا دقت کنید اول عرائضم یکی اومد خدمت آقا امیرالمؤمنین گفت آقا منو نصیحتم کن خیلی قشنگه این حکمت 150 نهج‌البلاغه است آقا 30 تا نصیحتش کرد سی‌تاشم نباید گفت این کار نکن این کار نکن همه‌‌اش نکن نکنه حالا یه وقت حوصله داشتید نهج‌البلاغه‌رو ببینید حکمت 150 اولش اینه (لَا تَكُنْ مِمَّنْ يَرْجُو الْآخِرَةَ بِغَيْرِ عَمَلٍ)؛ از آنهایی نباش که امید داشته باشی اما تلاش نکنی، امید داشته باشی زحمت نکشی، و لذا یه دعایی داره امام‌سجاد من خیلی این دعارو دوس دارم حالا شما حافظه‌هاتون قویه حفظش کنید یا بعد بگیرید یادداشت کنید می‌گوید: خدا خیلی قشنگه این دعا به نظر من این دعا امام رو نکات رو نقاط اساسی سقوط دست گذاشته امام‌سجاد ـ علیه السلام ـ می‌فرماید: خدا من از پنج چیز به تو پناه می‌برم (اللهم انی اعوذبک من دعاء المحجوب)؛ یکی: از اینکه دعام به اجابت نرسه (و رجاء مکذوب)؛ امید کاذب امید بی‌خودی امید بدون زحمت مثل کشاورزی که امید داره به ثمره ولی شخم نزنه کشت نکنه آب نده سوم: (حیاء المسلوب)؛ خدایا پناه می‌برم به تو از بی‌حیایی کسی بی‌حیا شده بدبخته فحش میده جسارت می‌کنه به زن مردم نگاه می‌کنه مال حرام میخوره دقت کنید این پنج تا را میخوام حفظش کنید (اللهم انی اعوذبک من دعاء المحجوب)؛ خدا پناه می‌برم به تو از دعائی که بالا نره دو: (رجاء مکذوب)؛ امید کاذب سه: (حیاء المسلوب)؛ بی‌حیایی چهارم: (احتجاج المغلوب)؛ آدم تو بحث شکست بخوره خیلی خطرناکه تو احتجاج تو مناظره مغلوب بشه همه چیز از دست میده مخصوصاً تو مناظرات مذهبی پنجمین: چیزی که خدایا پناه می‌برم به تو (رأی غیر مسیب)؛ یک رأیی که واقعی نیست آدم یه رأیی بده یه انتخابی بکنه بعد بفهمه چه اشتباهی کرده چقد هزینه برای این رأی باید بده پنج‌تای اینا خطره دعای محجوب، امید کاذب، بی‌حیایی، در مناظره و احتجاج مغلوب شدن یا رأی غیر مسیب لذا بحث من امشب خوب دقت کنید که این بحث رجاء و امید با إباهی‌گری و با باز کردن فضا و با امید بیخود بخشیدن متفاوته نه بحث من این است جوان‌های عزیز امید مولد امید محرک امید انسان را می‌کشد به سمت قله‌های رفیع و بلند من یکی دو تا داستان از کربلا اول براتون بگم این اثر امید را ببینید *وهب نصرانی مادرشم نصرانی همسرشم نصرانی اینآ مسیحی‌اند وقتی ابی‌عبدالله ـ علیه السلام ـ اومد تو خیمه با اینآ یه ملاقاتی کرد تو مسیر خود وهبم آقا ندید رفت ایشون اومد مادرش گفت امام‌حسین ـ علیه السلام ـ آمده بود گفت مادر بساط جمع کنیم بریم گفت آ
*روضه وهب* ((عبد الله وهب)) یه مسیحی در روز عاشورا ایشون یک ماه از ازدواجش می گذشت و۱۷روز ازمسلمانی اش میگذشت در زمانیکه امام حسین علیه السلام به کوفه میرفتند این هم با کس کارش داشت به کوفه میرفت یک مرتبه امام حسین آمدند سر چاهی که این داشت آب بر می داشت تا امام حسین را دید دلش پیش امام رفت ((یک نگاه امام حسین برای همه ما بسه)) اومد سمت خیمه به مادرش گفت کسی رادیدم درسیمای صالحین ،در سیمای انبیا، گفت چی میگفتند، گفت: اینجوری وآنجوری میگفت. مادر گفت زمانرا غنیمت بشمار بریم پیش او، واین ها رفتند .امام حسین یک نگاه به این ها کرد تا امام حسینُ، دیدندهمشون کربلایی شدند گفتند: میشود ماهم همراتون بیاییم آقافرمود:بله بیایید، تو روز عاشورا مادر اون جوان دیدعرصه بر امام حسین تنگ شده همه دوره کردن اباعبدالله رو صدا زد گفت :پسرم بیا ،گفت:شیرمو حلالت نمی کنم اگر امروز کوتاهی کنی در حمایت از پسر فاطمه :گفت مادر: جانم ،روحم،بدنم، همه فدای حسین ،من میرم. به اصرار همسر عبد الله سه تایی آمدند خیمه ی امام حسین. امام یک نگاهی به آنها ها کرد گفت: چیه .خانوم گفت من دیشب خواب دیدم، آسمان باز شد عبد الله پرواز کرد رفت بالا .من میدونم عبد الله بره دیگه برنمی گرده من شوهرم رواز دست میدم آقا فرمودند: چی میخواهی بگی، گفت آقا، عبد الله همین جا،بمن قول بدهد بدون من به بهشت نمی روند آقا گفتند من خودم ضامن میشوم…… گفت آقا من یک خواسته دیگرهم دارم گفت این عبد الله همه کس منه اون که برود من بی کس میشوم آقا فرمودند خواستت چیه گفت: میخواهم زیر ساییه زینب شما باشم. فرمودند: این راهم قبول میکنم. عبد الله رفت سمت میدان، عجب رجزی میخواند،((امیری حسینًُ و فنعم الامیر)) آقای من حسین در یک مقتل آمده دو دستش را قطع کردند. سرش را از تنش جدا کردند. و پرتاب کردند سمت خیمه ی مادرش، آخه مادرش رفته بود روی تپه میگفت: پسرم آبروی منو جلوی فاطمه زهرا بخر من را جلوی فاطمه رو سفید کن . سر پسرش رو برداشت نه بوسید نه گلاب زد نه شانه زد گفت میره دیگه، سر و پرتاب کرد گفت ما سری که در راه خدا دادیم دیگه پس نمی گیریم. خانومش صحنه را دید بی تاب شد عمودخیمه رو کشید دوید سمت دشمن یک مرتبه غلام شمر با نیزه زن راهم شهید کرد. ((صلی الله علیک یا مظلوم یا ابا عبدالله)) 🌷ای که به عشقت اسیر، خیل بنی آدمند سوختگان غمت، با غم دل خرم اند 🌷هر که غمت را خرید، عشرت عالم فروخت باخبران غمت، بی خبر از عالم اند 🌷یوسف مصر بقا، در همه عالم تویی در طلبت مرد و زن، آمده با درهم اند آقا دلم برای حرمت تنگ شده خیلی دلم ضریح شش گوشه میخواهد اربیعن بیام دوباره ضریح قشنگتو بغل کنم منو بین الحرمین راه بده اونجا یک نگاهی کنی میبینی گنبد حضرت عباس بر آسمان بر افراشته شده، یک طرف را نگاه میکنی گنبد ابی عبد الله هست دیگه چی میخوای، حسین جان من راهم شب جمعه به کربلا راه بده. آقا جان عرفه نزدیکه ماراهم راه بده . این گریه ها باید یه روضه هم پاش بیاد تا خوب از ما قبول کنن شیخ جعفر شوشتری میگه: تو کربلا یک نیزه به پهلوش زدند، ((بلند مرتبه شاهی ز صدر زین افتاد)) 🌹🌹🌹 ((اگر غلط نکنم عرش بر زمین افتاد)) نفس می کشید از همه ی بدنش خون راه می افتاد خدا کنه این لحظات را بیبی زینب نبیند یک وقت روی دو کُنده ی زانو اش بلند شد. دوباره با صورت روی زمین افتاد، دست ها تون رو به آسمان بلند کنید صداتُ رهاکن، یاحسین، یا حسین، یاحسین، یاحسین . حسین آرام جانم، حسین روح و روانم. حسین درمان دردم، حسین دورت بگردم.
بانوان عاشورایی شب پنجم سخنرانی مناسبت و انتخاب سخنرانی:شیرزنی به نام ام وهب (قمر) قرآن مي‌فرمايد: «وَ اذْكُرْ فِي‏ الْكِتابِ‏ إِبْراهِيمَ» (مريم/41) ابراهيم را ياد کن، اسماعيل را ياد کن، مريم را ياد کن، اينها براي آينده‌ها هدايت بخش است. ما هميشه از قرآن شروع مي‌کنيم، *بانوان در نهضت‌هاي انبياء* *حضور فعال دارند* در نهضت حضرت ابراهيم(ع) مادرش و همسرانش ساره و هاجر نقش ويژه دارند که بايد در برنامه‌هاي مشروح آنها را بيان کنيم. موسي بن عمران مادرش در قرآن تصريح کرده، خواهرش در سلامت و نجات او نقش داشته است، آسيه همسر فرعون و همسر حضرت موسي دختر شعيب، در نبوت حضرت عيسي بن مريم که شرايط خاص اجتماعي بوده، مادرش مريم، مادربزرگش، اينهايي که قرآن به آنها اشاره کرده است. تا به تاريخ اسلام مي‌رسيم. دومين کسي که به پيامبر ايمان مي‌آورد يک بانوي بزرگ است، خديجه(س)! اولين شهيد از بانوان سميه است. وقتي پيامبر به مدينه مهاجرت کردند، جنگ پيش آمد و بانوان از حضور در جنگ معاف بودند، ولي به تاريخ که مراجعه مي‌کنيم کمتر جنگي زمان پيامبر هست که خانم‌ها در آن حضور نداشته باشند. يعني داوطلبانه مي‌آمدند و پيامبر هم ممانعت نمي‌کرد. به قصه کربلا مي‌رسيم. در واقعه کربلا امام حسين از مدينه به مکه مهاجرت کردند. در مکه گفتگوهايي با افراد شاخص سياسي داشتند از جمله ايرادهايي که آنها مي‌گرفتند، اين بود که براي چه بانوان را به کربلا مي‌بريد؟ تحليل‌هايي در تاريخ هست، خود امام فرمودند: خدا مي‌خواهد. سياسيون آنوقت مي‌گفتند: به دليل اينکه اگر امام خانواده‌اش را مدينه مي‌گذاشت ممکن بود يزيد آنها را بازداشت کند و امتيازخواهي کند. شخصيت‌هايي مثل شهيد مطهري طرفدار اين نظريه هستند که امام حسين(ع) خواسته به تاريخ يک ظرفيتي را معرفي کند که بانوان چقدر در تحولات تاريخ توانمند هستند و چقدر مي‌توانند نقش داشته باشند. من خيلي عشق داشتم درباره کربلا در سي چهل سال گذشته مطالعه کنم. مثلاً سي سال قبل ما کمتر کتابي در مورد شهداي کربلا داشتيم. محققان ما تحقيق کردند کتاب‌هايي درباره اصحاب سيدالشهداء(ع) نوشتند. بيش از بيست کتاب در بيست سال گذشته هست اما درباره‌ي زنان در قيام امام حسين کم کار شده است. به ويژه از خود زنان انتظار مي‌رود که دانشگاهي‌ها و حوزوي‌ها در اين زمينه ورود پيدا کنند، نتايج تحقيقات را در معرض بگذارند. من به اندازه سواد خودم امروز را نيت کردم که بيست و چند نفر از آن بانوان را که همه مي‌توانند الگوي زنان و مردان باشند. چون خداوند در قرآن وقتي حضرت آسيه يا مريم را به عنوان الگو معرفي مي‌کند، نه براي زنان، براي زنان و مردان، «ضَرَبَ‏ اللَّهُ‏ مَثَلًا لِلَّذِينَ آمَنُوا» (تحريم/11) براي همه مي‌توانند الگو باشند. جمعي از زناني که در کربلا هستند از اهل‌بيت هستند. خورشيد آنها زينب کبري است. از بس پرنور است اجازه نمي‌دهد ما سراغ ديگران برويم. حضرت زينب تربيت شده پنج شخصيت بزرگ است. پيامبر، فاطمه زهرا، اميرالمؤمنين، امام حسن و امام حسين، يعني ما برتر از اينها از آغاز تا پايان تاريخ نداريم. اينها معلمان اين خانم هستند. اين موضوع مهمي است. در مورد زنان اهل‌بيت يک نکته که در همه هست اين است که همه باسواد بودند، صاحب نظر بودند. شاعر بودند، اين چيز خيلي مهمي است. تربيت شده‌هاي دامن اميرالمؤمنين، فکر مي‌کنم پنج نفر از آنها از دختران اميرالمؤمنين هستند. خانم‌هايي که در کربلا بودند پنج نفرشان خواهر هستند، دختران اميرالمؤمنين که همه باسواد، به زينب کبري عقيله مي‌گويند. عاقل که همه هستند، عقيل يعني کسي که خيلي انديشه بلند دارد. عقيله يعني بانويي که صاحب انديشه‌هاي بلند است. عقيله بني هاشم، اين را همه داشتند. يعني خواهرش ام کلثوم يا فاطمه بنت الحسين، فاطمه بنت الحسن، سکينه، همه در اين وجه مشترک هستند. باسواد بودند، پر اطلاع بودند. اديب بودند، خطبه‌هايي که از اين زنان در تاريخ ثبت شده در دانشگاه‌هاي کشورهاي عربي مثل سوريه، لبنان، مصر، عراق، به عنوان منابع معرفي مي‌شود. اديب بودند، از نظر فرهنگي کلاسشان خيلي بالا بود. دوم اينکه همه اهل عبادت و پارسايي بودند. اهل مناجات شبانه بودند. امام حسين(ع) روز عاشورا به زينب کبري فرمود: مرا در نماز شبت فراموش نکن. يعني امام معصوم اميد بسته به نماز شب خواهرش! خواهرش را مي‌شناسد و مي‌داند از نظر معنوي و معرفتي در چه سطحي است. امام زين العابدين (ع) فرموده: عمه ما در اين سفر پر مخاطره نمازهاي واجب و نافله را ايستاده مي‌خواند. ما الآن نماز نافله کم مي‌خوانيم. نافله نماز ظهر هشت رکعت است. اهل عبادت، زناني که از نظر معرفتي و شناختي و فرهنگي فوق العاده بالا و از نظر رابطه با خدا، خالص و زلال و نوراني بودند. از زينب کبري سخن ديگري که بخواهيم بگوييم مديريت است. الآن رشته‌اي در دانشگاه هست به نام مديريت بحر ان، يعني شرايط غير عادي شد. آب نيست، برق ني
ست، غذا نيست و امکانات نيست، آدم‌هاي ضعيف خودشان را مي‌بازند. آدم‌هاي قوي قدرتش را در موقعيت بحران نشان مي‌دهد. زينب کبري رسالت اداره کردن خاندان اهل بيت را بعد از امام حسين به عهده گرفته است. سفر اسارت را به رسانه تبديل کرده است. خانم‌ها پس از شهادت شهدا سوختند تا يک پرچمي را به اهتزاز دربياورند. خاطره‌اي از استاد قرائتي تعريف کنم. ايشان در سفري که به کره داشتند. گفتند: کره ميراث فرهنگي ندارد؟ گفتند: چرا. ما را سفر ماشين کردند و به جايي بردند. يک درخت سوخته بود. گفتيم: اين چيست؟ گفتند: آثار باستاني کره است. تا ما ايستاديم ديديم اتوبوس‌ها دانش آموزان را مي‌آورند، اينها پياده مي‌شوند سرود مي‌خوانند و به اين درخت اداي احترام مي‌کنند. گفتيم: ماجراي اين درخت چيست؟ گفتند: زمان جنگ گروهي از سربازان کره‌اي کنار اين درخت استراحت مي‌کردند. موشک يا بمبي به جاي اينکه به سربازها بخورد، به اين درخت خورده است. يعني اين درخت سوخته تا سربازهاي کره‌اي سالم بمانند. حالا شهداي کربلا، انسان‌هاي بزرگ، يا زناني که امروز صحبت مي‌کنيم، سوختند ولي توانستند امت اسلامي را هدايت کنند. مثل کوه پيماياني که مي‌سوزند تا به قله هيماليا برسند. ولي آخر خوشحال هستند و مي‌گويند: ما توانستيم اين کار را بکنيم. اينها يک سفر سخت را به رسانه تبديل کردند. نگذاشتند پيام‌ها و رسالت‌هاي امام حسين(ع) روي زمين بماند. کربلا در کربلا مي‌ماند اگر زينب نبود! اين کاري است که حضرت زينب با باقي خانم‌ها انجام دادند با بهترين ادبيات، دشمن را تحقير کردند. رسوا کردند، شهيدان را عزيز نشان دادند. مردم کوفه و شام گريستند. اين کار خيلي مهمي است. حساب کنيد با جمعي حرکت مي‌کنيم، افراد غالباً چند عزيز از دست دادند، خواب نکردند و غذا نخوردند و آب ننوشيدند ولي به يک هدف بزرگ فکر مي‌کنند. اي کاش خطبه‌هاي حضرت زينب تکرار مي‌شد و دختران و پسران ما اينها را حفظ مي‌کردند. مضامين فوق العاده بلند و زيبا که نشان مي‌دهد امام حسين(ع) دنبال چه بوده است. آيندگان تاريخ، رهروان راه امام حسين بايد دنبال چه چيزهايي باشند. حضرت زينب مادر دو شهيد هم هست. حضرت زينب فرزند شهيد، خواهر شهيد، مادر شهيد است. شهادت در حضرت زينب موج مي‌زند. حضرت زينب روز عاشورا بدن امام حسين(ع) را بلند کرد و به خدا عرضه داشت: «اللهم تقبل هذا القربان» اين توحيد حضرت زينب را مي‌رساند که حتي برادرش امام حسين را در پيشگاه خدا کوچک مي‌بيند. خدايا اين قرباني را قبول کن. يا جمله‌اي که همه مردم حفظ شدند «ما رأيت الا جميلا» نگاه الهي که به حوادث و بلاها مي‌کند. ما در تلخي‌ها فقط به تلخي فکر مي‌کنيم. اولياي خدا به پس زمينه‌اش نگاه مي‌کنند. کنيه‌ي «ام المصائب» ممکن است براي بعضي ناراحت کننده باشد اما مايه افتخار است. يعني مادر حادثه‌ها، به جاي اينکه در امواج غرق شود، بر امواج سوار مي‌شود. نفر دوم ام کلثوم است. از حضرت ام کلثوم خيلي کم سخن به ميان مي‌‌آيد. ايشان غريب است ولي به لحاظ آثار خيلي خطبه دارد. در کوفه و شام خطبه دارد. در روز عاشورا امام حسين(ع) چند بار آمده و امانت‌هايي را به اين خواهر سپرده و بعد ايشان به امام زين العابدين سپردند، اين نشان دهنده اعتماد امام حسين(ع) به اوست. از زنان دانشمند عصر خود هست. در زهد، عبادت، فصاحت، بلاغت، شهرت داشته است. حضرت ام کلثوم همان بانويي است که وقتي در کوفه مي‌خواستند به دخترها غذا بدهند اجازه نداد و فرمود: صدقه بر ما حرام است. سعي کردند با گرسنگي راه را ادامه بدهند ولي عزتشان را نگه دارند. در کوفه خطاب به مردم کوفه جملاتي را فرمودند: «الا انِّ حزب الله هم الفائزون و حزب الشيطان هم الخاسرون» کلمه حزب در قرآن آمده است. حزب خدا و حزب شيطان. حزب خدا غالب و مفلح و رستگار هستند. حزب شيطان خاسر هستند. يعني عليرغم اينکه کشته دادند خودشان را پيروز مي‌دانند. اعتماد دارند اين راه، راه درستي بود. اين حرف‌هايي که ما مي‌زنيم انقلاب اسلامي ايران هم يکي از ميوه‌هاي نهضت امام حسين است. نقش زنان در انقلاب اسلامي ايران و در دفاع هشت ساله و پس از آن در نگه داشت انقلاب فوق العاده است. چند سال است مقام معظم رهبري سفارش مي‌کنند، نويسندگان کتاب‌هاي دفاع مقدس در مورد خانم‌ها و نقش آنها در جبهه و پشت جبهه کتاب بنويسند. ما نيازمند اين هستيم! الآن هم انقلاب اسلامي ايران را چه کساني پشتيباني مي‌کنند؟ هزاران هزار بانوي انقلابي مبلغ انقلاب هستند. محتوا روي سايت يا کانال‌ها مي‌گذارند و براي دنيا ارسال مي‌کنند، فدايي انقلاب هستند. اينها همه الهام گرفته از واقعه کربلاست. حاج آقاي بهشتي: نفر سوم فاطمه بنت الحسين(ع) است. ايشان از خواهرش سکينه بزرگتر است. امام حسين(ع) درباره‌ي او فرمود: «أما في الدين» اين دختر از نظر ديني «فتقوم الليل و تصوم النهار» شب‌ها را به شب زنده‌داري و روزها را به ر وزه‌داري مي‌پرداخت. اين خانم اهل عبادت و ز
هد و معنويت بود. از نظر شعر و شاعري هم در درجه بالا بود. اهل نظر در شعر بود. شاعر بلند آوازه‌اي به نام کُميت است. قصيده‌اي رسا و عميق به نام قصيده هاشميات سرود و در آن به بيان مظلوميت اهل‌بيت پرداخته است. همين شاعر در زمان مروان دستگير شد و به شهادت رسيد. ولي قصيده‌اش را به مدينه آورد و براي فاطمه بنت الحسين قرائت کرد. فاطمه بنت الحسين در مورد اين مرد گفت: اين مرد شاعر ما اهل‌بيت است. يعني خاندان اهل‌بيت، بعضي از اين خانم‌ها تا شصت سال، هفتاد سال بعد از واقعه عاشورا زنده بودند. سخنراني مي‌کردند و شعر مي‌خواندند. مشاهدات خودشان را در روز عاشورا تعريف مي‌کردند و مردم مي‌گريستند. آنهايي که نمي‌دانستند قصه چه بوده توبه مي‌کردند و مي‌رفتند شوهرانشان را تحقير مي‌کردند. اينها تأثيرات اين زنان بوده است. مثل حضرت سکينه دوازده ساله، تا شصت سال بعد اينها بودند. گاهي اينها را دعوت مي‌کردند شهر به شهر سخنراني مي‌کردند. راوي واقعي بي واسطه بودند و کارهاي فوق العاده مهمي انجام دادند. بعد که اين قصيده را خواند يک شربت گوارايي به او داد و سيصد دينار و يک اسب به او داد. کُميت هم با چشماني اشک بار گفت: به خدا قسم اين هدايا را نمي‌پذيرم! شعرهايي که من براي اهل‌بيت سرودم براي دنيا نيست و عمرش هم به شهادت ختم شد. بخشي از حوادث روز عاشورا که منبري‌ها نقل مي‌کنند، اين خانم نقل کرده است. يعني قطعه‌هايي که زياد مردم ما مي‌شنوند اين است که راوي و ناقل مي‌گويد: از خيمه بيرون آمدم و اين صحنه را ديدم. يا از گودال قتلگاه پدرم را اينگونه ديدم. يا آتش زدن خيمه‌ها، غارت کردن جواهرات از خانم‌ها، فاطمه بنت الحسين نقل کرده است و شخصيت بزرگي است. خطبه‌اش در کوفه دو صفحه است. «الحمدلله عدد الرمل و الحصي» (لهوف/ص149) اين را از سرورشان ياد گرفتند که در دل حادثه بايد شکرگزار خدا بود. امام حسين(ع) خطبه‌هايش با حمد خدا شروع مي‌شود. زينب کبري خطبه‌هايش با حمد خدا شروع مي‌شود. اين دختر هم شروع خطبه‌اش اين است، سپاس خدا را به تعداد ريگ‌ها و سنگ‌ها! فاطمه بنت الحسين محدث بوده است و تعدادي حديث از ايشان براي ما به جا مانده است و در سال 117 از دنيا رفته است. نفر بعد سکينه دختر امام حسين(ع)، خواهر حضرت علي اصغر است. مادرش رباب است، اين دختر هم قريحه و ذوق شعري دارد. مادرش هم شاعر است، مادرِ مادرش و پدر مادرش هم شاعر است. خانواده‌ي اديبي هستند. امام حسين(ع) خيلي سکينه را دوست داشتند. امام حسين اشعاري سروده که من به خانه‌اي علاقه‌مند هستم که رباب و سکينه در آن خانه باشند. حضرت سکينه هم عمري طولاني کرده، ازدواج کرده و فرزند‌دار شده و رسالت مهمش اين بود که پيام شهيدان را به نسل‌هاي بعد برساند. با شعر و نثر و با تشويق کردن شاعران، شاعران مي‌آمدند مثل فاطمه بنت الحسين براي حضرت سکينه اشعارشان را مي‌خواندند. نقل شده روز عاشورا وقتي خبر شهادت طفل شيرخواره را شنيد، بي هوش شد و خانم‌ها او را به هوش آوردند. در شام يک کسي آمد گفت: دختر شما چه کسي هستي؟ من از اصحاب پيغمبر هستم. تو چه کسي هستي؟ خودش را معرفي کرد و گفت: عجب، مسلمان‌ها به بيراهه رفتند! الآن مي‌توانم براي شما کاري انجام بدهم؟ گفت: بخاطر اينکه مردم به ما نگاه نکنند بگو اين کسي که سر شهداء را حمل مي‌کند، نزديک‌تر ما بياورد که مردم به جاي ما به آن سرها نگاه کنند. يعني خانم‌ها از نقاط مهمشان در اين سفر چند ماهه حفظ حجاب، حياء و کرامت بود. اين موضوع مهمي است و عليرغم دشواري‌ها و گرسنگي و تشنگي حواسشان خيلي جمع بوده است. خود امام حسين(ع) روز عاشورا اين سفارش‌ها را به زينب کبري داشتند که روي اين موضوع خيلي دقت کنيد. هفته گذشته کتابي را از آيت الله آقا مجتبي تهراني معرفي کرديد، «سلوک عاشورايي» بحث غيرت، موضوع حجاب بانوان مستند در آن کتاب آمده است. چقدر امام حسين(ع) به اين موضوع حساس بودند و سفارش کردند. نفر بعد فاطمه دختر امام حسن (ع). امامان ما معمولاً دختري به نام فاطمه داشتند. احاديثي داريم به نام فاطميات، يعني همه راويانش فاطمه هستند. موسي بن جعفر(ع) چند دختر به نام فاطمه دارند. حديثي داريم فاطمه دختر امام رضا از فاطمه دختر امام هفتم از فاطمه دختر امام ششم فاطمه دختر امام پنجم... امام حسن هم دختري به نام فاطمه دارد که ايشان مأموريتي فوق العاده حساس در کربلا دارد و آن حفظ دو امام هست. همسر امام زين العابدين و مادر امام باقر(ع) است. امام باقر(ع) در عاشورا چهار ساله است و امام سجاد هم براساس حکمت الهي بيمار است که بايد زنده بماند و راه را ادامه بدهد. آنوقت اين خانم فاطمه بنت الحسن دائم مراقب اين دو نفر است. اين دو جواهر، بقية الله را، ذخيره‌هاي خدا را براي نسل‌هاي بعد حراست کند. ضمن اينکه همه حوادث را هم نگاه مي‌کند. خانم ديگري به نام رقيه دختر اميرالمؤمنين، همسر مسلم بن عقيل است. معمول اً روضه کربلا که مي‌خوانيم اولين شهيد را