#صلی_الله_علیک_یااباعبدالله
#شب_جمعه
اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللهِ
وَ عَلَى الاَْرْواحِ الَّتى حَلَّتْ بِفِنائِکَ
عَلَیْکَ مِنّى سَلامُ اللهِ اَبَداً ما بَقیتُ
وَ بَقِىَ اللَّیْلُ وَ النَّهارُ وَ لاجَعَلَهُ اللهُ
آخِرَ الْعَهْدِ مِنّى لِزِیارَتِکُمْ
اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ
وَ عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْنِ
وَ عَلى اَوْلادِ الْحُسَیْنِ
وَ عَلى اَصْحابِ الْحُسَیْنِ
┈┄┅═✾•••✾═┅┄┈
https://eitaa.com/mohtavayetablighJameaAlZahra
یادتباشه۱۵۱_1.m4a
1.76M
🎧| کتاب صوتی |یادت باشد ...
✨زندگینامه شهید مدافعحرم "حمیدسیاهکالیمرادی"
📕| قسمت صد و پنجاه و یک
یادتباشه۱۵۲_1.m4a
1.75M
🎧| کتاب صوتی |یادت باشد ...
✨زندگینامه شهید مدافعحرم "حمیدسیاهکالیمرادی"
📕| قسمت صد و پنجاه و دو
یادتباشه۱۵۳_1.m4a
1.75M
🎧| کتاب صوتی |یادت باشد ...
✨زندگینامه شهید مدافعحرم "حمیدسیاهکالیمرادی"
📕| قسمت صد و پنجاه و سه
یادتباشه۱۵۴_1.m4a
1.75M
🎧| کتاب صوتی |یادت باشد ...
✨زندگینامه شهید مدافعحرم "حمیدسیاهکالیمرادی"
📕| قسمت صد و پنجاه و چهار
📕🌼#کتابخوانی_باعطر_مهدوی
#آخرین_عروس_۷
خورشید طلوع میکند!☀️
شهر سامرا زیر نور آفتاب میدرخشد✨
میدانم که این شهر زیبا دیگر برای تو جلوهای ندارد.
دلت گرفته است.
طوری نگاهم میکنی گویی که پشیمان هستی همسفرم شدهای.
_تو دیگر چه نویسندهای هستی ؟
_ مگر چه شده است؟
_ مرا به این شهر آوردی که بیشتر دلم را بسوزانی؟ و فقط مظلومیت امامم را به من نشان بدهی؟ من دیگر در شهری که سلام به آفتاب جرم است نمیمانم
_ حق با توست! من نمیدانستم که در این شهر اینقدر خفقان است.
تو وسایل خودت را جمع میکنی و میروی.
میخواهی مرا تنها بگذاری.
تمام غمهای دنیا به سراغم میآید .
من تازه به تو عادت کردهام.
از همه دنیای به این بزرگی دلخوشی من فقط تو بودی.
تو هم که میخواهی تنهایم بگذاری.
سرانجام میروی و دل مرا همراه خود میکشانی .
من تصمیم دارم تا دروازه شهر همراهت بیایم .
نگاهت میکنم .
تو به جای اینکه به سوی دروازه بروی به سوی محله عسکر میروی
فکر میکنم میخواهی درِ خانه امام را برای آخرین بار ببینی.
من هم همراه تو میآیم
چند مامور آنجا ایستادهاند.
تو میایستی و لبخند میزنی.
باید دوباره به بهانه رفتن به خانه قاضی از کوچه عبور کنیم.
دوباره در کنار هم هستیم
از کوچه عبور میکنیم.
عطر بال فرشتهها را میتوان حس کرد !
بوی باران ،بوی آسمان، بوی بهشت به مشام میرسد!
کاش میشد فقط یک دقیقه به خانه امام میرفتیم.
کاش میشد بر درِ خانه محبوب بوسه ای میزدیم و میرفتیم .🥺
آرام آرام از کنار خانه امام عبور میکنیم و سپس از کنار ماموران میگذریم .
از خم کوچک عبور میکنیم .
نفس راحتی میکشیم.
آنجا را نگاه کن!
آن مادر را میگویم که کنار کوچه ایستاده است .
گویا خسته شده است .
مقداری بار همراه خود دارد.
تو جلو میروی
میخواهی به این مادر پیر کمک کنی .
سلام میکنی و از او میخواهی تا اجازه بدهد وسایلش را به خانهاش ببری.
او قبول میکند و خیلی خوشحال میشود.
من جلو میآیم و از تو میخواهم مقداری از آن وسایل را به من بدهی. قبول نمیکنی میگویی تو برو همان قلمت را نگهدا معلوم میشود که هنوز از من دلخور هستی
قدری راه میروی.
مادر میگوید که خانه من اینجاست .
تو وسایلش را زمین میگذاری .
اکنون او نگاهی به تو میکند و میگوید:«پسرم اجر تو با مادرم زهرا »
با شنیدن نام حضرت زهرا اشک در چشمانت حلقه میزند🥺
مادر به تو خیره میشود
میفهمد که تو آشنایی! غریبه نیستی.
او اصرار میکند که باید به خانهاش بروی.
هرچی میگویی من باید بروم قبول نمیکند .
او میخواهد تو با یک نوشیدنی گلویی تازه کنی.
سرانجام قبول میکنی و میخواهی وارد خانه بشوی.
تو به سوی من میآیی.
تو میخواهی مرا نیز همراه خود ببری.
میدانستم که خیلی با معرفت هستی!
#نیمه_شعبان
#یامهـــﷻــدے...
⛅️ألـلَّـھُـمَــ عجِّلْ لِوَلـیِـڪْ ألفَـرَج⛅️
┈┄┅═✾•••✾═┅┄┈
https://eitaa.com/mohtavayetablighJameaAlZahra
#آخرین_عروس_۸
روی تخت، در حیاط خانه نشستهایم.زیر درخت خرما 🌴
مادر رفته است برای ما نوشیدنی بیاورد.
رو به من میکنی و میخواهی که در مورد این مادر سوال کنی.
مادر برای ما نوشیدنی آورده است.
_ بفرمایید قابل شما را ندارد !
بعد از مدتی من رو به مادر میکنم و میگویم:« ببخشید آیا شما از فرزندان حضرت زهرا هستید؟»
_ آری ،من دختر امام جواد هستم
_ وای ،شما خواهر امام هادی علیه السلام هستید ؟باورم نمیشود ! درست شنیدم ؟
_بله پسرم .درست شنیدی .
_نام شما چیست ؟
_حکیمه!
_ چرا شما از مدینه به این شهر آمدی؟
_من همراه برادرم امام هادی علیه السلام در مدینه زندگی میکردم، اما خلیفه عباسی برادرم را مجبور کرد به این شهر بیاید .
من هم به اینجا آمدم. مگر شما نمیدانید او در این شهر غریب است ؟
دلخوشی او به من است.
متوجه تو میشوم.
چرا از جای خود بلند شدی و دست به سینه گرفتهای؟
_ باید در حضور دختر و خواهر امام به احترام ایستاد.
_ حق با توست .یادت هست وقتی قم میرفتیم زیارت حضرت معصومه چنین سلام میگفتید:« سلام بر تو ای دختر امام، ای خواهر امام، ای عمه امام »
✨حکیمه هم مانند حضرت معصومه است ✨
او دختر امام جواد علیه السلام، خواهر امام هادی علیه السلام و عمه امام عسکری علیه السلام است !
باید فرصت را غنیمت بشماری.
باید بنویسی!
تو باید جوانان را با حکیمه بیشتر آشنا کنی.
باشد .مینویسم .مقداری صبر داشته باش!
اکنون رو به حکیمه میکنم و میگویم :«آیا میشود برای جوانان خاطره زیبایی تعریف کنید تا آن را بنویسم؟»
او به فکر فرو میرود.
دقایقی میگذرد.
حکیمه رو به من میکند و میگوید:« فکر میکنم بهتر است خاطره آخرین عروس را برای شما بگویم.»
می دانم تو هم دوست داری این خاطره را بشنوی!
✨خاطره آخرین عروس!✨
همسفرم!
من و تو آمادهایم تا این خاطره را بشنویم.
گویا حکیمه از ما میخواهد به سفری برویم .
سفری دور و دراز !
باید به اروپا برویم .
به سرزمین روم !
قصر امپراتوری!
ما در آنجا با دختری به نام « ملیکا » آشنا میشویم😊
#نیمه_شعبان
#یامهـــﷻــدے...
⛅️ألـلَّـھُـمَــ عجِّلْ لِوَلـیِـڪْ ألفَـرَج⛅️
┈┄┅═✾•••✾═┅┄┈
https://eitaa.com/mohtavayetablighJameaAlZahra
9⃣
🌿مهم اين است كه ما روزه بگيريم، نه اين كه فقط گرسنگي بكشيم، روزه يك نحوه صعود روحاني براي انسان است از دريچة بندگي خداوند،
🌿ولي گرسنگي يك عمل بدني است مثل ورزش كه يك عمل بدني است. 🌿شما در روزه به يك صعود روحاني نظر داريد منتها از طريق گرسنگي بدن. ولي گاهي ما به جاي اين كه در مغرب افطار كنيم، در مغرب روزه خود را خراب مي كنيم.
🌿فرق است بين افطار كردنِ روزه و خراب كردن آن. افطار كردن؛ يعني روزه را شكستن.
🌿ولي خراب و باطل كردن روزه ، يعني غذاهايي را كه در روز نخورده اي در فرصتي كه داري، جبران كني، و در واقع آن مقاومت و كنترل روحاني را كه در طي روز در خودت تقويت كردي از دست بدهي.
🔸🔸استاد طاهر زاده
#روزه_دریچه_ای_به_عالم_معنا
#کتابخوانی
┈┄┅═✾•••✾═┅
https://eitaa.com/mohtavayetablighJameaAlZahra
1⃣0⃣
ادامه
🔸شايد اسب هاي چموش را ديده باشيد كه چقدر سخت است اگر بخواهيم آنها را از جايي به جايي ديگر ببريم.
🍃 اگر يك لحظه از كنترل آن ها غفلت كنيد از دستتان در رفته است، بايد با يك هوشياري و كنترلِ دائمي مواظب آن ها باشيد، اگر يك لحظه غفلت كنيد مي بينيد سرِجاي اول برگشته اند، و باز بايد از اول كار را شروع كنيد.
🔸 بعضي ها از اول تا آخر ماه رمضان يك روز هم روزه نمي گيرند، چون در جهت اصلاح تدريجي خود نيستند ، سي منزل بايد اين اسب چموش را ببري تا إن شاءالله در منزل سي اُم رام بشود.
🍃شهوات و نفسانيات نيز همين طور است، اگر سي روز كنترل شوند، آهسته آهسته رام مي شوند و زير فرمان عقل و شريعت قرار مي گيرند. 🔸حالا اگر در موقع افطار هوس ها را دوباره رها كني، مثل آن اسب چموشي است كه آن را در كنترل خود نياورده اي و لذا دوباره سر جاي اولش برمي گردد.
🍃 اگر مقاومتي را كه در طول يك روز با روزه داري به دست آوردي در هنگام افطار رها كني از آن روزه چيزي عايدت نشده است. پس مواظب باشيد مقاومت شخصي تان كه عبارت است از «تقوي»، در موقع افطار گسسته نشود، چرا كه روزه، تقويت قدرت پرهيزكاري است. به همين جهت در آخر آيه 183 سوره بقره كه مربوط به روزه است، مي فرمايد: 🔸«لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ» يعني شايد بتوانيد از طريق روزه متّقي شويد و قدرت پرهيزكاري بيابيد.
🔸🔸استاد طاهر زاده
#روزه_دریچه_ای_به_عالم_معنا
#کتابخوانی
┈┄┅═✾•••✾═┅
https://eitaa.com/mohtavayetablighJameaAlZahra