داشتمکتابپسرکفلافلفروشرو
میخوندم'!
رفیقشمیگفتنزدیکاربعینبود
دیدمدستشسوخته..➣
گفتسیدمیخوامبرمبصرهپیادهبیام
نجف'!.
مخالفتکردمولےاونتصمیمشروگرفته
بودنگاهمبهزخمدستشبود..|:
گذشتودهروزبعدزنگزد
گفتسیدرسیدمنجفخونهاےبیام؟!
گفتمبلهخوشحالمیشیمبفرمائید..
اومخونهوبعدازکمےاستراحتدیدم
هنوزخمدستشخوبنشده'!
گفتمهادۍ..دستتچےشده؟!
بحثروعوکرددگفتچیزمهمےنیست'!
اسرارکردمتابالاخرھگفت:
یهشبخیلےاذیتشدهبودگفتشیطون
باشهوتبهسراغماومدمنمرفتم
دستمروسوزوندمتاگناهنکنم....)!'
#اینجورۍهادےذوالفقارۍلایقشهادتبود.🖐🏻