✨﷽✨
✅ داستان واقعی
✍خانم مؤمن و پرهیزکاری بود، به کسالتی مبتلا شده بود که به توصیه پزشک باید چند روزی را در بیمارستان می ماند، آنجا در بیمارستان همچنان که بستری بود با مولایش صحبت می کرد، درد و دل می کرد، با همان زبان مادری از حضرت میخواست برای یکبار هم که شده به عیادتش بروند... زمان ترخیصش فرا رسید، به او پزشک معالجش گفت چند روزی هم در منزل استراحت کن و فعالیتی انجام نده تا بهبودی کامل، او اما دلش شکسته بود، شکسته بود که چندین شب مولایش را صدا زده بود و پیغامی از طرف امام زمانش نیامده بود، به خانه اش رسید و طبق دستور پزشک استراحت می کرد...
دلتنگی روزهای قبل هنوز در دلش بود، در همان حال و هوای امام زمان، ناگهان دید جوان زیبارو و با ابهتی را در کنارش، شناخت مولا را، حضرت به گرمی و ملایمت با او سخن می گفتند، فرمودند : «مارا ببخشید، نتوانستیم در روزهای بستری شدنتان به دیدارتان بیائیم»... از عذرخواهی مولا کمی خجالت زده شد، آمد حرف حضرت را قطع کند که آخر آقا جان این چه حرفی است... که مولا ادامه دادند: «محیط بیمارستان مناسب حضور ما نبود و نیامدیم، اینجا آمدیم به عیادت شما...
🌸 قربانشان رَوَم مولا آنقدر تواضع دارند که انگار نه انگار حیاتِ همه ی ما به وجود مبارکشان بستگی دارد، مهربانی را از جدّ بزرگوارشان پیامبر رحمت به ارث بردند، آقا منزل خانم متدین را مناسب دیده و به عیادت بانوی پرهیزکار تشریف برده بودند، کاش ای کاش خانه های ما هم آنچنان باشد که امام زمانمان رغبت کنند شبی را به خادمی شان بگذرانیم
شنیده ام که نظر میکنی بحال ضعیفان
تَبم گرفت و دلم خوش در انتظار عیادت
📚ملاقات با امام زمان عج
#دپایگاه_اجتماعی_مجردان_انقلابی
@mojaradan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
༄🤍༄
#زندگیزیباست 😍
زشتیهای آن تقصیر ماست
در مسیرش هرچه #نازیباست✨
آن تدبیر ماست 👍
#زندگی آب روانی ست روان میگذرد
آنچهتقدیرمنوتوستهمانمیگذرد😍
•.
🤍¦⇢ #پایگاه_اجتماعی_مجردان_انقلابی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ❥︎✿•••
🍁¦⇢ #انگیرشی
𝓶𝔂 𝓬𝓱𝓷𝓵 ↷
🤍🍁﴾ @mojaradan
مجردان انقلابی
💍💞💍 💞💍 💍 #رمان_واقعی_عاشقانه_مذهبی💑 ما ثابت میکنیم مذهبیا عاشقترن👌 #رمان_اینک_شوکران 📚 #قسمت_پان
💍💞💍
💞💍
💍
#رمان_واقعی_عاشقانه_مذهبی💑
ما ثابت میکنیم مذهبیا عاشقترن👌
#رمان_اینک_شوکران 📚
#قسمت_شانزدهم🎬
بعد از اون مثل گذشته شد...
شوخی میکرد، میرفتیم گردش، با علی بازی ميکرد، دوست داشت علی رو بنشونه توي کالسکه و ببره بیرون...
نمیذاشت حتی دست من به کالسکه بخوره...!
《نان سنگک و کله پاچه را که خردیده بود، گذاشت روی ميز، منوچهر آمده بود. دوست داشت هر چه دوست دارد برایش آماده
کند. صداي خنده علی از توي اتاق می آمد. لاي در را باز کرد منوچهر دراز کشیده بود و علی را با دو دستش بلند کرده بود و با او بازی میکرد. دو انگشتش را در گودي کمر علی می گذاشت و علی غش غش می خندید. باز هم منوچهر همانی شده بود که میشناخت...》
بدنش پر از ترکش شده بود، اما نمی شد کاري کرد، جاهاي حساس بودن باید مدارا میکرد... عکس های سینش رو که نگاه میکردی سوراخ سوراخ بود. به ترکش هاي نزدیک قلبش غبطه میخوردم.
می گفت: "خانوم شما که توي قلب مایید!".
دیگه نمیخواستم ازش دور باشم، به خصوص که فهمیدم خیلی از خانواده هاي بچه هاي لشکر، جنوب زندگی میکنن. توي بازدیدی که از مناطق جنگی گذاشته بودن و بچه هاي لشکر رو با خانواده ها دعوت کرده بودن، با خانم کریمی، خانم ربانی و خانم عبادیان صمیمی شدم.
اونا جنوب زندگی میکردن.
دیگه نمیتونستم تهران بمونم....
خسته بودم از این همه دوري.....
منوچهر دو سه روز اومده بود ماموریت.
بهش گفتم: "باید ما رو با خودت ببري."
قرار شد بره خونه پیدا کنه و بیاد ما رو
ببره. شروع کردم اثاث ها رو جمع و جور کردن...
منوچهر زنگ زد که خونه پیدا کرده، یه خونه ی دو طبقه در دزفول. یکی از بچه هاي لشکر با خانمش قرار بود با ما زندگی کنن...
همه ي وسایل رو جمع کردم. به کسی چيزی نگفتم تا دم رفتن...
نه خونواده ي من، نه خونواده ی منوچهر. هیچ کس راضی نبود به رفتن ما. میگفتن: "همه جای دنیا جنگ که میشه، زن وبچه رو بر میدارن و می برن یک گوشه ي امن. شما می خواید برید زیر آتیش؟"
فقط گوش می دادم...
آخر گفتم: "همه حرفاتون رو زدید، ولی هر کس راهی رو داره... من میخوام برم پیش شوهرم".
پدر و مادرم خیلی گریه میکردن، به خصوص پدرم...
منوچهر گفت: "من اینطوری نمیتونم شما رو ببرم. اگه اتفاقی یبوفته،چه طوري تو روي بابا نگاه کنم؟ باید خودت راضیشون کنی."
#ادامه_دارد...
📖به روایت همسر شهید منوچهر مدق
✍نویسنده:مریم برادران
🌼✨همانا برترین کارها،
کار برای امام زمان است✨🌼
ʝơıŋ➘
|❥ @mojaradan
💍
💞💍
💍💞💍
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
༄🤍༄
✨یا رب مکن از لطف پریشان ما را
🧡هرچندکههستجرموعصیانمارا
✨ذات تو غنی بوده و ما محتاجیم؛
🧡مـحتاج بغیـر خود مـگردان ما را
•.
🤍¦⇢ #پایان_فعالیت
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ❥︎✿•••
🍁¦⇢ #پایگاه_اجتماعی_مجردان_انقلابی
𝓶𝔂 𝓬𝓱𝓷𝓵 ↷
@mojaradan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#روز_خود_را_با_قران_شروع_کنید
#یک_فنجان_ارامش
قــلبُ مع ﷲ لا یــتأذي...
قلبــی که با اللّٰه است، اذیت نمیــشود.❤️
#قاری:هزاع البلوشي
@mojaradan
#قرار_عاشقی
#سلام_ارباب_دلم
#حسین_جانم ❤️
اربابِمݩ کسيسټ کهقلبمبهعشقِاو
باهرٺپشبهذکرحسـیݩ جاݩ نواگرفټ
هرکس رفیق مݩ شده مݩ را ݫمیݩ زده
اما حسـیݩ دسٺِ مرا بي صدا گرفټ..
صبحتون حسینی🌙
#صلی_علیک_یا_ابا_عبدالله
@mojaradan
•🔗💙•
•
#السلام_ایها_غریب
#سلام_امام_زمان
#مهدی_جانم ❤️
هر صبح ڪہ سلامت میدهم
و یادم می افتد که صاحبی
چون تو دارم:↯🌻
کریم، مهربان، دلسوز، رفیق،
دعاگو، نزدیک...❤️
و چھ احساسِ نابِ آرامش بخش
و پر امیدی است داشتنِ تـو...🌱
سلام ا؎ نور خدا در تاریڪی ها؎ زمین✋️♥️
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج🤲
•
💙⃟ 🔗 ¦⇢ #سلام_امام_زمانم
ـ ـ ـ ـــــــــ❁ـــــــــ ـ ـ ـ
#پایگاه_اجتماعی_مجردان_انقلابی
@mojaradan
#انچه_مجردان_باید_بدانند
#قسمت_سوم
💞دخترهایی که پسرها برای ازدواج نمیپسندند
البته او خیلی دختر خوب و شایسته ای است، اما هیچ وقت نمی توانم از بودن با او لذت ببرم. (بیچاره همسرش!) بد نیست بدانید که همه ما آدم ها علاوه بر والد،بالغ و کودک درون، یک «معلم» درون هم داریم که اینها را به ما گوشزد می کند اما فرقش این است که گاهی می توانیم خاموشش کنیم و کمی از شیطنت هایمان لذت ببریم. معلم بازی به شدت دیگران را از شما فراری می دهد.
⛔️دخترهای پول پرست
🔶نیازی به توضیح نیست که اینها چه جور دخترهایی هستند. این دخترها نشانه هایی دارند که طرف مقابلشان خیلی زود آنها را می شناسد: آنها مدام در مورد مسائل مالی حرف می زنند، اولین سوالاتی که می پرسند در موردمیزان درآمد، مدل ماشین، محل زندگی، وضعی اقتصادی خانواده و این قبیل است
اگر چنین دختری هستید متاسفانه طرفداری ندارید؛ پسرها هم می خواهند با کسی ازدواج کنند که آنها را به خاطر خودشان بخواهد، نه جیبشان (آنها هم دل دارند!)
#ادامه_دلرد..
❤️⃝⃡#پایگاه_اجتماعی_مجردان_انقلابی
❥︎𝕵𝖔𝖎𝖓༅❦︎
❀࿐༅🍃❤️🍃༅࿐❀
@mojaradan
❀࿐༅🍃❤️🍃༅࿐❀
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#کلیپ_تصویری
به به از این کلیپ جالب 🦋☘
توصیه میشه ببینید 🌴😊
خیلی قشنگ و زیبا فرمودند 🌸😊
#پایگاه_اجتماعی_مجردان_انقلابی
💖@mojaradan
#تلنگر
#خوبی_های_الکی😟🤭
کار خوب رو بی موقع انجام بدیم قبول نیست☹️
کار خوب سرجاش
اگه سر جاش نباشه شیطون گفته انجام بده😈
زن و شوهر باهم دعواکردن
شوهر به خانمش ظلم کرده
حالا وایسا دعوا رو جمع وجور کن
میگه نه بابا،نمیخواد
میرم مسجد 🕌نمازموبخونم
میره مسجد یه حال عبادتی خوبی پیدا میکنه که بیا و ببین
تعقیبات هم که میخونه به حاج آقا میگه فضای معنوی مسجد رو خوب کن
یه دعای توسل بخون
دلمون برا اهل بیت تنگ شده
حاج آقا میگه امشب چه آدم خوبی شدی☹️
یا بالعکس
خانمه نسبت به همسرش بدرفتاری میکنه
نمازخوندنش میاد
چادرشو برمیداره و سجاده رو برمیداره نمازشومیخونه
دورکعت نمازقضای مادربزرگشم میخونه😒
حالا غذا رو درست نمیکنه
میگه نه ولش کن اینهمه خودم رو صرف زندگی کردم که چی؟!
میخوام خودمو صرف خدا کنم😏
📛الان دیگه قبول نیست
خدا خیلی تیزه
اینجوری قبول نمیکنه
یکی از عرفابسیار بزرگ وقتی با خانمش مشکلی پیدا می کردن
حتی اگر خانومش مقصر می بود تا خانمشو راضی نمیکرد دنبال کاری نمی رفت
کار خوب سرجاش نباشه10تا70دور دیگه هم دور خانه کعبه بزنه قبول نیست و بی فایده س☹️
#استاد_پناهیان
@mojaradan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
༄🤍༄
#خداجوووونم😍
بوی ناب #بهشت می دهد
همه ی نام های قشنگ تو
#معبودمن😍
می گذارم شان روی زخـم های دلم
گفته بودی #الجَبّـار 🍁
یعنی کسی که جُبران می کند
همـۀ شکستگی های دلت💔 را
گفته بودی #المُصَـوِّر🍁
یعنی کسی که از نو می سازد
همـۀ آن چه را ویران شده است
درون دلت♥️
گفته بودی #الشّافی🍁
یعنی کسی که شفا می دهد
تمام زخم های عمیق و نا علاج را
هوای دلم♥️ سبک می شود با
زمزمۀ نام های زیبایت
نفس می کشم
در هوای #مهربانیهاینابت😍
•.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ❥︎✿•••
🍁¦#پایگاه_اجتماعی_مجردان_انقلابی
𝓶𝔂 𝓬𝓱𝓷𝓵 ↷
🤍🍁﴾@mojaradan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#استوری
تیزهوشیهای لطیف عبدالعظیم حسنی علیهالسلام ؛
مراقب باش گُنده نشـــــی 🔥.
🔸 ویژهٔ میلاد #حضرت_عبدالعظیم علیهالسلام
@mojaradan
مجردان انقلابی
💍💞💍 💞💍 💍 #رمان_واقعی_عاشقانه_مذهبی💑 ما ثابت میکنیم مذهبیا عاشقترن👌 #رمان_اینک_شوکران 📚 #قسمت_شان
💍💞💍
💞💍
💍
#رمان_واقعی_عاشقانه_مذهبی💑
ما ثابت میکنیم مذهبیا عاشقترن👌
#رمان_اینک_شوکران 📚
#قسمت_هفدهم🎬
با پدرم صحبت کردم گفتم منوچهر اینطوري میگه...
گفتم: "اگر ما رو نبره بعد شهید شه، شما تاسف نمیخورید که کاش میذاشتم زن و بچش بیشتر کنارش بمونن؟"
بابا علی رو بغل کرد و پرسید: (علی جان دوست داري پیش بابایی باشی؟)
علی گفت: "آره، من دلم براي باباجونم تنگ میشه."
علی رو بوسید، گفت: "تو که این همه پدر ما رو در آوردي اینم روش خدا به همراهتون برید ."
صبح زود راه افتادیم...
《هنوز نرسیده قالشان گذاشته بود.
به هواي دو سه روز ماموریت رفته بود و هنوز بر نگشته بود. آقاي موسوي و خانمش دو سه روز بعد از رفتن منوچهر رفتند تهران.
با علی تنها مانده بود توي شهر غریب کسی را آنجا نمیشناختند. خیال کرده بود دوري تمام شده...
اگر هرروز منوچهر را نبیند، دو سه روز یک بار که میبیند...》
شهر خلوت بود. خود دزفولی ها همه رفته بودن. یک ماهی می شد که منوچهر نیومده بود. با علی توي اتاق پذیرایی بودیم که از حیاط صدایی اومد. از پشت پرده دیدم سه چهار تا مرد توی حیاط هستن.
از بالا هم صداي پا میومد. علی رو بردم توي اتاقش،در رو قفل کردم. تلفن زدم به یکی از دوستای منوچهر و جریان رو گفتم. یه اسلحه توي خونه نگه می داشتم. برش داشتم و اومدم برم اتاق پذیرایی که من رو دیدن...
گفتن: "حاج خانم شما خونه اید؟ در رو باز کنید ".
گفتم: "ببخشید، شما کی هستید؟"
یکیشون گفت: "من صاحب خونه ام".
گفتم: "صاحب خونه باش. به چه حقی اومدید اینجا؟"
گفت: " دیدم کسی خونه نیست، اومدم سر بزنم".
میخواست بیاد تو داشت شیشه رو میشکست اسلحه رو گرفتم طرفش گفتم: "اگه کسی پاشو بذاره تو میزنم".
خیلی زود دو تا تویوتا از بچه هاي لشکر اومدن. هر پنج تاشون رو گرفتن و بردن. به منوچهر خبر رسیده بود وقتی فهمیده بود اومدن توي خونه، قبل از اینکه بیاد، رفته بود یکی زده بود توي گوش صاحب خونه...
گفته بود: "ما شهر و زندگی و همه چیزمون رو
گذاشتیم، زن و بچه هایمون رو آوردیم اینجا، اونوقت تو که خونوادت رو بردي جاي امن اینجوري از ما پذیرایی میکنی؟"
#ادامه_دارد...
📖به روایت همسر شهید منوچهر مدق
✍نویسنده:مریم برادران
💐السَّلَامُ عَلَى رَبيعِ الاَنامِ وَ نَضْرَةِ الْأَيَّام💐
@mojaradan
💍
💞💍
💍💞💍
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
༄🤍༄
✨بیا که بی تو ترک خورده است ایمانم
✨بدون حس حضورت خراب و ویـرانم
✨متـاسفم که تـو پاسوز ماشــدی آقــا
✨زغـربت تـو اســیر عـذاب وجـــدانم
✨ #اللهــمعجللولیکالفــرج🍁
🤍¦⇢ #پایگاه_اجتماعی_مجردان_انقلابی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ❥︎✿•••
🍁¦⇢ #پایان_فعالیت
𝓶𝔂 𝓬𝓱𝓷𝓵 ↷
🤍🍁﴾ @@mojaradan
😂🤣😂
🔔 #زنگ_تفریح
💗 شش حقیقت در مورد خانوم ها:
۱- اعتقاد به پس انداز دارند ولی لباس های گرون میخرن.
۲- لباس های گرون میخرن، ولی هیچوقت لباس مناسب ندارن.
۳- هیچوقت لباس مناسب ندارن، ولی همیشه لباس های زیبا میپوشند .
۴- همیشه لباس های زیبا میپوشند، ولی هیچوقت راضی نیستن.
۵- هیچوقت راضی نیستن، ولی انتظار دارند که آقایون ازشون تعریف کنند.
۶- انتظار دارند که آقایون ازشون تعریف کنند، ولی وقتی که ازشون تعریف میشه، باور نمیکنند.
😂 و هنوز دانشمندان در حال تلاش برای پیدا کردن راه حلی برای شناخت این موجودات هستند...
#پایگاه_اجتماعی_مجردان_انقلابی
♥ @mojaradan
#قرار_عاشقی
#سلام_ارباب_دلم
#حسین_جانم
#یآحسیݩموݪا°
یادمنمیرودڪههمهِعزتمتویے
منپایِسفرهۍتوشدممحترم
#اےمهربانترازپدرومادرمحسین
#صلاللهعلیڪیااباعبدالله
صبحتون حسینی
#پایگاه_اجتماعی_مجردان_انقلابی
@mojaradan
••|💓💒|••
#السلام_ایها_غریب
#سلام_امام_زمان
#مهدی_جانم ❤️
چقدرخوبہآدمبرایزندگۍبھانہداشتہباشہ!
گاهۍخوابشروبخاطرشبزنہ...
گاهۍدرخیالشغـرقبشہ!
صبحهادلیلےبراۍشروعیکروزداشتہباشہ؛
تـماماهدافشرودراونخلاصہکنہ:)
چقدرخوبہآدمبھانہاۍبراینخوابیدن
داشتہباشہ....!
#چقدرخوبہآدمامامزمانداشتہباشه
💓••#پایگاه_اجتماعی_مجردان_انقلابی
─━━━━⊱♥️⊰━━━━─
@mojaradan
─━━━━⊱♥️⊰━━━━─
#پرسش : سلام علیکم . بنده دختری 21 ساله هستم و خواستگاری دارم که همه شرایطش خوب است ؛ اما آقایی که از طب چینی آگاهی دارد ، گفته است : بر اساس اسم و تاریخ تولد بنده و آقا پسر ، زندگی ما عاقبت به طلاق یا بیماری و ... ختم می شود ؛ می خواستم بدانم آیا چنین پیش بینی هایی صحت دارد ؟
#پاسخ : با سلام و احترام خدمت دختر بزرگوارم ، اين مسائل خرافات است ؛ لطفا در امر مقدس ازدواج دنبال اين مسائل نرويد . بر اساس مدل ( كتاب گلبرگ زندگى ١ اينجانب ) يا كتاب هاى ديگران ازدواج كنيد و در صورت ابهام در بعضى مسائل ، از اينجانب يا ديگر مشاوران كمك بگيريد و البته از توكل به خدا ، توسل به امامان معصوم - عليهم السلام - دعا و نذر هم غافل نشويد . در پناه حق باشيد . 🌸
#پرسش_و_پاسخ
@mojaradan