#بسم_رب_علی
امشب شب شهادت امام علی و دومین شب احیا هست .آن شاءالله برنامه داریم
ببخشید اگه پست در کانال امشب زیاد میشه و خسته میشید
حلالمون کنید
راس ساعت ۱۹
التماس دعای فرج
ما را هم در قرآن سر گرفتن و یا رب یا رب گفتنتون یاد کنید
#در_پناه_علی
#یاعلی
@mojaradan
مجردان انقلابی
*🍀﷽🍀 رمـان #نــگـــــاهخـــــــــــدا 👀🕋 #پارت۳۶ 📜 سلما: خوب حالا نوبت توعه ،بگو میشنوم - من
*🍀﷽🍀
رمـان #نــگـــــاهخـــــــــــدا 👀🕋
#پارت۳۸ 📜
-سلام
( علی آقا سرش و پایین کرده بود): سلام ،ببخشید که بیدارتون کردم
- نه بابا من که بیدار بودم،این سلما خانم بودن که هفت پادشاه خواب بودن
سلما: عع سارا ،بدجنس
- آها ببخشید ،اینم بگم، دیشب سلما جان به خاطر این دیدار امروز تا صبح نخوابید،دم صبح خوابید ،اینو من شاهدم
سلما: واییی سارا تو که مثل خرگوش خوابیده بودی که
(علی اقا همونطور که به سلما نگاه میکرد میخندید)
خاله ساعده : حالا اینقدر به هم نپرین ،بیاین صبحانه بخورین
(صبحانه رو که خوردیم )
سلما: سارا بریم آماده شیم
- چرا؟
سلما: بریم بیرون دیگه
- واییی تو چقدر ماهی، نامزدت بعد مدتی اومده باید باهم تنها باشین،
مزاحم میخواین چیکار
علی آقا: این چه حرفیه ،شما هم مثل خواهر من ،درست نیست خونه تنها باشین
سلما: واا سارا ،این حرفا چیه ،پاشو بریم
- اصلا میدونین چیه ،خوابم نصفه موند ،میخوام برم بخوابم
سلما: من که میدونم بهونه اس ، باشه ، ولی فردا حتمن باید بیای همراهمون بیرون
- باشه چشم
سلما و علی آقا رفتن ،من تو کارای خونه به خاله ساعده کمک کردم
از اونجایی که علی اقا جایی رو نداشت باید شب خوابیدن میاومد اینجا،منم وسیله هامو جمع کردم بردم یه اتاق دیگه گذاشتم ، چون میدونستم این دوتا عاشق بعد مدتها حرف زیادی دارن باهم ،
موقع ظهر همه اومدن خونه منم میزو اماده کرده بودم که ناهار بخوریم
سلما: ساراجون خسته شدی امروز شرمنده
- واییی این حرفا چیه من کاری نکردم کارای مهم و خاله ساعده انجام داد
سلما: من میرم لباسمو عوض میکنم میام
- برو عزیزم
موقع ناهار من رفتم کنار بابا رضا نشستم ،سلما و علی آقا کنار هم
واقعن خیلی به هم می اومدن ،یاد عاطفه و آقا سید افتادم
چقدر خوشحال بودم که هر دوتا دوستم با کسی که دوستش داشتن ازدواج کردن
بعد ناهار ظرفا رو من و سلما جمع کردیم و شستیم
بعد رفتم تو اتاقم
یه دفعه سلما اومد تو اتاق
سلما: سارا چرا وسایلت و اوردی اینجا
- خوب میخواستم تو و علی اقا با هم باشین
سلما: چقدر تو خوبی! ولی نمیخواد علی اقا خودش گفت سختشه نمیاد تو اتاق من
- واا چه حرفا ،،میخواد بیاد کنار زنش دیگه ،بهش بگو من از اینجا تکون نمیخورم ،دوست داره میتونه پذیرایی بخوابه
سلما: واییی از دست توو
سلما رفت و من تو اتاق تنها بودم ،حوصلم سر رفته بود واسه عاطفه زنگ زدم
عاطی: سلام بیمعرفت
- واااییی تو چقدر پروییی ،دست پیش گرفتی ،پس نیافتی ؟یه زنگ نزدی که زنده رسیدیم؟ ،مردیم؟ ،منفجر شدیم ؟
( صدای خنده اش بلند شد): واییی سارا مطمئن بودم سالم میرسی ،عزرائیل تو رو میخواد چیکار
- کوفت مگه من چمه؟
عاطی: هیچی بابا ،هر کی بردتت پس میاره تو رو
- اره راست میگی
عاطی بر گشتین از راهیان نور؟
عاطی: اره عزیزم ،دیروز اومدیم ،الانم تو گشت و گذار و مهمونی به سر میبریم
- خوش بگذره پس ،فقط زیاد نخور چاق میشی ،آقا سید پشیمون میشه
عاطی: دیوونه ، تو چی خوش میگذره
- عالی
عاطی: سوغاتی یادت نره هااا ،میکشمت
- ای واایی شانس آوردی گفتی باشه چشم
عاطی: سارا جان کاری نداریم برم اماده شم همران اقا سید بریم بیرون
- نه گلم ،سلام برسون*
✍🏻فــــاطـــــمــه.ب
ادامـــــــه. دارد.....
@mojaradan
*🍀﷽🍀
رمـان #نــگـــــاهخـــــــــــدا 👀🕋
#پارت۳۹ 📜
صبح باصدای سلما بیدار شدم
سلما: سارا بیدار شو میخوایم بریم بیرون
- نمیااام دیشب تا صبح خوابم نبرد دم صبح خواب رفتم
سلما: اره جونه خودت ،تو گفتی و من باور کردم ،پاشو خرگوش خانم
- گفتم که خوابم میاد باشه فردا حتمن میام
سلما: باشه ( منو بوسید) فعلن
- به سلامت
سلما و علی آقا که رفتن منم بیدار شدم تخت و مرتب کردم ،رفتم بیرون
خاله ساعده: عع سارا جان چرا همراه سلما نرفتی
- نه خاله جون،بزارین راحت باشن
خاله ساعده: الهی قربونت برم بیا صبحانه تو بخور
صبحانه مو خوردمو رفتم اتاقم چون هوا گرم بود لباسامو درآوردم و فقط یه مانتو نازک سفید پوشیدم که خودم تنهایی برم یه دور بزنم
خاله ساعده: سارا جان یه موقع گم نشی؟
- نه خاله جون بچه کوچیک که نیستم
خاله ساعده: باشه پس، صبر کن ادرس و شماره خونه رو بنویسم برات اگه یه موقع گم شدی یه ماشین بگیر بگو بیارتت خونه
- چشم
از خونه رفتم بیرون ،پیاده رفتم سمت بازار ،که واسه عاطفه و علی اقا سوغاتی بخرم
رفتم داخل یه مغازه ،چشمم به یه روسری ابریشمی بلند افتاد ،خیلی خوشم اومد خریدم با یه ادکلن مردانه
بعد از خرید کردن رفتم داخل یه پارک یه دور زدم
یه لحظه احساس کردم دو نفر دارن منو تعقیب میکنن ،اولش فک کردم مسیرمون یه سمته ولی وقتی مسیرمو عوض کردم متوجه شدم اره واقعن دارن منو تعقیب میکنن
ترسیدم از پارک اومدم بیرون
منتظر ماشین شدم ولی کسی واینستاد ،رفتم اون سمت خیابون
کلن خونه رو گم کرده بودم ،رفتم داخل چند تا از کوچه پس کوچه ها قائم بشم تا منو گم کنن
کوچه ها اینقدر خلوت بود که از خلوتش بیشتر ترسیدم
تمام تنم میلرزید
اصلا نمیدونستم از کدوم کوچه وارد شدم ،داخل کوچه انگار زیر زمین لوله شکسته بود اب میاومد بیرون
چشمم به جاده رفتاد سریع رفتم که برم سر جاده ماشین بگیرم
یه دفعه یکی جلوم مثل دیو ظاهر شد
به زبون انگلیسی صحبت میکرد ،ولی من متوجه نمیشدم چی میگفت اصلا
از ترس عقب عقب میرفتم اشک از چشمم جاری میشد ،تو دلم فقط از خدا کمک میخواستم ،خدایا کمکم کن ،خدایا آبروووم ..
خدایا بابام دق میکنه اگه یه بلایی سرم بیارم
قلبم داشت میاومد تو دهنم ،همینجور که عقب میرفتم دیدم یه نفر پشت سرمم هست
شروع کردم به جیغ کشیدن و کمک خواستم که یکیشون دستشو گذاشت رو دهنم ،با دست دیگه اش دوتا دستمو گرفت ،،اون یکی هم رفت یه ماشین اورد
به زور منو میکشوندن منم گریه میکردمو خودمو عقب میکشیدم
یه دفعه دیدم از پشت یه نفره دیگه اومد ،اونم با انگیسی باهاش صحبت میکرد
فهمیدم که اومده نجاتم بده ،باهم درگیر شدن منم از ترس فقط گریه میکردمو عقب میرفتم که افتادم زمین تمام لباسم خیس شده بود
دیدم اون اقاهه فرار کردو سوار ماشین دوستش شد و رفتن
واییی از ترس زبونم بند اومده بود و گریه میکردم
اصلا نفهمیدم تو این درگیری شال سرم کجا افتاد
یه دفعه دیدم اون اقا ،شالمو پیدا کرد گذاشت روی سرم
مانتوم چون سفید بود ،لباس زیرم مشخص شده بود ،کیفشو باز کرد یه عبا دراورد گذاشت رو دوشم
( یه دفعه شروع کرد به فارسی حرف زدن)
& سلام ،نترسید ،من ایرانی هستم،فامیلیم کاظمی هست
، مشخصه که اهل اینجا نیستین ، بلند شین من میرسونمتون جایی که بودین
به زور بلند شدم و رفتیم سر جاده یه ماشین گرفتیم
توی راه اصلا نگاه نکرد به من
منم سرمو روی شیشه گذاشتمو و گریه میکردم
کاظمی: ببخشید کجا باید بریم ،میدونین ادرستون کجاست؟
( کیفم دستش بود ،ازش گرفتم و بازش کردم ،آدرسو بهش دادم )
منو رسوند دم در خونه،وسیله هامو گذاشت کنار در
خداحافظی کرد و رفت*
✍🏻فــــاطـــــمــه.ب
ادامـــــــه. دارد......
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
↻🦋••||
-
✨به امام زمان یه سلام بدیم 🖐
یک زیارت آل یاسین
هدیه ڪن به امام زمان🤲🌸
-
🦋⸽➻ #ڪلیپ
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ❥︎𑁍•••
@mojaradan
4_5794373733749621286.mp3
23.74M
「 𝓗𝓮𝓼 𝓐𝓻𝓪𝓶𝓮𝓼𝓱 」
-
زیارتعاشورا✨
التمـــــاسدعـــــا🤲
#رمضان🤍
-
「𝓣𝓪𝓵𝓪 𝓑𝓪𝓷𝓸 」
❥︎❈••••••••••••••••••••••••
𝓶𝔂 𝓬𝓱𝓷𝓵 ↷
🤍 @mojaradan
AUD-20220421-WA0047.mp3
1.84M
🎵فضائل امیرالمومنین علی علیه السلام👈از کتب اهل سنت
🔴 هرکس یک فضیلت از فضائل مولا رو بگه تمام گناهانش پاک میشه!
🎤خطیب
حجت الاسلام #دارستانی
#شمس_جمال_پر_نور_مولا_علی_ع_صلوات
🕌🚩 @mojaradan
دعای جوشن کبیر(MeloText.ir).pdf
694.3K
「 𝓗𝓮𝓼 𝓐𝓻𝓪𝓶𝓮𝓼𝓱 」
-
📖متن کامل دعای جوشن کبیر
به همراه ترجمه فارسی✨
دعای سفارش شده برای شبهای قدر
#التمـــــاسدعـــــا🤲
#رمضان🤍
-
「𝓣𝓪𝓵𝓪 𝓑𝓪𝓷𝓸 」
❥︎❈••••••••••••••••••••••••
𝓶𝔂 𝓬𝓱𝓷𝓵 ↷
🤍 @mojaradan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
درشهر کوفه شق القمر شد🥀🥀🥀
💚♡@mojaradan
63_mojir_samavati.mp3
6.41M
「 𝓗𝓮𝓼 𝓐𝓻𝓪𝓶𝓮𝓼𝓱 」
-
دعاۍمجیر✨
التمـــــاسدعـــــا🤲
#رمضان🤍
-
「𝓣𝓪𝓵𝓪 𝓑𝓪𝓷𝓸 」
❥︎❈••••••••••••••••••••••••
𝓶𝔂 𝓬𝓱𝓷𝓵 ↷
🤍 @mojaradan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
امشب بگو که ای خدا
شرمندتم...
شرمندتم...
واکن به روی من درو.....😭😭😞
#استوری
#شبقدر
#پایگاه_اجتماعی_مجردان_انقلابی 🌿⃟♥
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎬 #کلیپ «چقدر هزینه کردی؟»
👤 استاد #شجاعی
⁉️ چقدر برای امام زمان هزینه کردی از پولت، عاطفت، عشقت...
@mojaradan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#لیلةالقدر♥️
شبهایسرنوشتسازیدرپیشه🌙
💎و میانبرفوقالعادهایکه
میتونیبهبالاترینهادستپیداکنی
#قسمت_اول
﹏﹏﹏﹏•|🌱|•﹏﹏﹏﹏
•••@mojaradan|☕️|
4_5902089748301744165.mp3
11.97M
「 𝓗𝓮𝓼 𝓐𝓻𝓪𝓶𝓮𝓼𝓱 」
-
مناجاتامیرالمومنین(ع)درمسجدکوفه
التمـــــاسدعـــــا🤲
#رمضان🤍
-
「𝓣𝓪𝓵𝓪 𝓑𝓪𝓷𝓸 」
❥︎❈••••••••••••••••••••••••
𝓶𝔂 𝓬𝓱𝓷𝓵 ↷
🤍 @mojaradan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#لیلةالقدر♥️
شبهایسرنوشتسازیدرپیشه🌙
💎و میانبرفوقالعادهایکه
میتونیبهبالاترینهادستپیداکنی
#قسمت_دوم
﹏﹏﹏﹏•|🌱|•﹏﹏﹏﹏
•••@mojaradan☕️|
#ذکرشگفتانگیز
🔺اگر میخواهید تمام #گرفتاریهایتان رفع شود به فرموده ی امام رضا(علیه السلام)توجه فرمایید!!!
🔖امام رضا(علیه السلام) فرمودند:
پدرم را در خواب دیدم که فرمودند:
🔻هرگاه به شدت و سختی گرفتار شدی،
بسیار بگو:《یا رئوف یا رحیم 》
📚بحار الانوار جلد 93 صفحه 272 حدیث2
#پایگاه_اجتماعی_مجردان_انقلابی
@mojaradan
آنکه شب قدر را ✨
شب زنده داری کند
خداوند تمام گناهانش
را می آمرزد❤️
#اللهم_عجـل_لولیـڪ_الفـرج🌙
@mojaradan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خوشا آنکه غیر از ظهورت نگارا💔
شب قدر ؛ دیگر دعایی ندارد🤲
اللهم عجل لولیک الفرج⛅
...................................
@mojaradan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#کلیپ 🎬 #استاد_شجاعی
🌙 شبهای قدر، میتوانند مهمترین و
سازندهترین اوقات زندگی هر انسان باشند.
💯 در این شبها، چگونه دعا کنیم و چه تصمیمی بگیریم
که بالاترین و بهترین تقدیرات، نصیبمان شود؟!
@mojaradan
「 𝓗𝓮𝓼 𝓐𝓻𝓪𝓶𝓮𝓼𝓱 」
-
نمازشبقدر🍃
التمـــــاسدعـــــا🤲
#رمضان🤍
-
「𝓣𝓪𝓵𝓪 𝓑𝓪𝓷𝓸 」
❥︎❈••••••••••••••••••••••••
𝓶𝔂 𝓬𝓱𝓷𝓵 ↷
🤍 @mojaradan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
استوری عزای امام علی ع🥀🥀
💚♡@mojaradan💚
━⊰❀❀❀💚💚❀❀❀⊱━
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️ امشب باید با چه حالی دعا کنیم؟!
🎤استاد پناهیان
#شب_بیست_یکم
@mojaradan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🥀 لحظهی قدر هرکسی، با دیگری فرق میکنه!
ممکنه توی ماه رمضون نباشه!
🍃 استاد شجاعی
🍀 پیوند با امام در شب قدر
🥀 الهی آن شب که همه قرآن به سر می کنند
ما را توفیق بده قرآن را به دل کنیم 🥀
◾▪◾▪
🍀 اَللّهُــمَّ عَجـِّـل لِوَلیِّــکَ الفَــــرَج 🍀
@mojaradan