🌸🌸🌸🌸🌸
💖رمان پازل💖
#بر_اساس_واقعیت
قسمت چهارم
دیدم نخیر خبری نشد! جوابی نداد!
دوباره پیام دادم: محمد کاظم جان حالا فردا برم ببینم چجوریه؟!
هفت _ هشت دقیقه ای گذشت که زنگ زد...
پیش خودم یه یا زهرایی گفتم و گوشی رو وصل کردم و خیلی آروم طوری که مبینا بیدار نشه سلام کردم و بعد از حال و احوال گفتم: آقا بالاخره نظرت چیه فردا برم یا نه؟!
گفت: خانمم شما که مشکل مالی نداری آخه چرا میخوای بری سرکار؟!
گفتم: همه ی اینهایی سرکار میرن که بخاطر مشکل مالی نیست! خیلی ها برای اینکه پیشرفت کنن و نقش موثری توی جامعه داشته باشن سر کار هستن!
با تن صدای خاصی که مثلا بخواد مخ من رو بزنه گفت: خوب خانمم شما الان مهم ترین و تاثیر گذارترین نقش رو توی جامعه داری انجام میدی آخه چی از تربیت یه انسان مهم تره که دقیقا مسئولیتش به عهده ی شماست!
گفتم: محمد کاظم جان، خواهش می کنم حرفهای تکراری نزن، ما قبلا هم راجع به این موضوع صحبت کردیم الان واقعا دیگه دوره و زمونه ی این حرفها نیست!
وقتی میشه بیشتر تاثیر گذار بود چرا فقط یک نفر!
خیلی سر و سنگین گفت: اگه فکر می کنی با این کار فرد موثری میشی من حرفی ندارم فقط مبینا رو چکار می کنی؟
گفتم: فردا که میذارمش خونه ی مامانم برای بعدش هم خدا بزرگه یه مهد کودک خوب پیدا می کنم...
تنها جمله ای که گفت : ان شاءالله که خیره...
بعد هم زود خدا حافظی کرد...
میدونستم ناراحت شده و طبیعتا من هم به بالتبع از حالش متاثر شدم ، ولی همین که اجازه ی فردا رو گرفتم خیلی خوشحال بودم.
فردا صبح اول وقت مبینا رو بردم خونه ی مامان بعد هم رفتم پیش عاکفه...
عاکفه شروع کرد از مزایا و موقعیت شغلی که برام جور کرده بود گفتن و من هم واقعا ذوق زده شده بودم!
تا صحبت هاش رسید به اینجا که رضوان فقط یه مورد جزئی هست اون هم اینکه دو تا آقا هم همکارت هستن!
چپ چپ نگاهش کردم و گفتم: عاکفه این یه مورد جزئیه ! دو تا آقا همکارم هستن! مگه من نگفتم خیلی برام مهمه محیطش همه خانم باشن!
طلبکار گفت: سفارش دیگه ای ندارین خانم خانما! عزیزم نمیشه هم خدا رو بخوای هم خرما رو!
ناراحت گفتم: عاکفه تو دیگه چرا این حرف رو میزنی! خدا که باشه خرما که هیچ، همه چی حتما هست!
گفت: خوب حالا منظورم اینه نمیشه یه موقعیت شغلی همه چیزش با هم جور باشه!
بعد هم تو که متاهلی و از این لحاظ مشکلی نداری!
گفتم: لااله الاالله...
نذاشت ادامه بدم و سریع ادامه داد: خیلی نگران نباش آمار این دو تا آقا رو هم گرفتم یکیشون متاهله، اون یکی هم سی_چهل سالشه عملا از سن ازدواج رد شده و دیگه دنبال این حرفها نیست!!!
#ادامه_دلرد
@mojaradan
🌸🌸🌸🌸🌸
4_310226054725763624.mp3
5.37M
#کنترل_شهوت
#بخش_چهاردهم
🔻کسانی که درتاخیر ازدواج جوانان، موثرند نیز...
در گناه بزرگ خودارضایی آنان،مقصر و مسئول هستند!
🔻اما،چه کنیم؛
ازآثار مخرب تاخیر ازدواج ،در امان بمانیم؟
@mojaradan🌺
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
◾️ آیت الله فاطمی نیا: مرگ برای مومن گشایش است، از قفس پریدن است صاحب نفوس مستعده وقتی می میرند دستشان از این دنیا بازتر است
🥀 ارتحال عالم وارسته حضرت آیت الله فاطمی نیا 🥀
◾️ از خداوند متعال برای آن مرحوم غفران و رحمت و برای بازماندگان صبر و سلامتی خواستاریم
#آیت_الله_فاطمی_نیا
#تسلیت #اردیبهشت۱۴۰۱
#شبتون_مهدوی
@mojaradan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
••🔮••
#قرار_عاشقی
#سلام_ارباب_دلم
#حسینجان...🌸
مراڪہبےرمقمجاننمیدهے؟ آقا
بہزخمِاینگِلہدرماننمیدهے؟ آقا
چقدرنیمہشبازغربتمببارداشڪ؟
چرابہفاصلہپایاننمیدهے؟ آقا
|✋🏻| #صلےاللهعلیڪیااباعبداللہ
#پایگاه_اجتماعی_مجردان_انقلابی
🍇↝ @mojaradan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ـــ⟮💚⟯ـــ
#السلام_ایها_غریب
#سلام_امام_زمان
#مهدی_جانم
••💛••
#کجایییوسفزهرا؟؟
من وضوساخته ام،قبلهٔ محبوب كجاست؟
آن كه دل گشته،ز هجرانِ وِی آشوب كجاست
همه عالم شده كنعان،ز فراق رخ دوست..
يوسفِ گمشدهٔ اينهمه يعقوب کجاست؟
#الهمعجللولیکالفرج
#پایگاه_اجتماعی_مجردان_انقلابی
@mojaradan
#انچه_مجردان_باید_بدانند
#قسمت_سوم
#بیشتر_بدانیم
⛔️حفظ حریم شخصی در دوران عقد و ازدواج
«کیف من»، «کتاب من»، «موبایل من» و هر چیز شخصی را با پسوند «من» به زبان می آورند و در یک کلام، حفاظی دور خودشان دارند که باید به آرامی به آن نزدیک شوید. در خانواده این افراد مرزها مشخص تر، سفت و سخت تر و حریم ها محکم تر است. طوری که آدم ها می توانند برای خودشان رازهای شخصی داشته باشند و از مشکلاتشان با بقیه صحبت نکنند.
✅✅داشتن حریم شخصی به معنی پنهان کاری نیست. موضوعاتی که افراد در حریم شخصی شان محفوظ می دارند الزاما موارد «مگو» و خلاف شرع و عرف و اخلاق نیست. صرفا مسایلی است که دوست دارند فقط خودشان از آن باخبر باشند. بنابراین، باید بتوانید میان افراد تو دار و افراد پنهانکار مرز قایل شوید
#ادامه_دلرد
#نکات_آموزنده
#نکته_به_درد_بخور🙂😂
@mojaradan
43.17M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#قطره_ای_عبرت
⭕سریال #قطره_ای_عبرت (کلید اسرار)
📌داستانیبادرسهایاخلاقیوسرشاراز
عبرت
#این_داستان_بساط_رمالی
#قسمت_دوم
@mojaradan
🔴 #دعوای_پیامکی_ممنوع
💠 بحث و #مجادله به وسیله #پیام نوشتاری، بدترین نوع بحث کردن است. زیرا طرفین نمیتوانند لحن و #حالت صحبت کردن یکدیگر را ببینند و این مسئله در اکثر موارد باعث #سوءتفاهم میشود چرا نمیتوانند مقصود یکدیگر را در فضای پیامکی به طور کامل به یکدیگر منتقل کنند.
💠 اگر گاهی مجبور شدید مطلبی را در مواقع دلخوری، با پیامک انتقال دهید حتما منظور خود و یا حالت درونی خود را بیان کنید مثلا بیان کنید که این پیامم #شوخی بود و یا از روی علاقه و یا عصبانیت و ... بود.
💠 اما سعی کنید #حضوری و یا تلفنی مسئله را حل کنید.
💠 برکات صحبت کردنِ حضوری، صدها برابر فضای پیامکی است.
#پایگاه_اجتماعی_مجردان_انقلابی
@mojaradan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
یه میکس فوق سمی 😝😃
#طنز
@mojaradan
••🦋🐳••
#عڪسنوشتھ
●•خواندنپنجآیتالکرسے•●
➣ #💚♡@mojaradan💚
━⊰❀❀❀💚💚❀❀❀⊱━
مجردان انقلابی
#مکیال_المکارم 🔴مطالعه کتاب شریف مکیال المکارم؛ کتابی که به سفارش امام زمان ارواحنافداه نوشته شد .
#مکیال_المکارم
🔴مطالعه کتاب شریف مکیال المکارم؛
کتابی که به سفارش امام زمان ارواحنافداه نوشته شد ...
✅یک دقیقه به یاد مهدی فاطمه زهرا سلام الله علیهما ....
📍قسمت شصت و یکم
✅ نتایج دعا برای فرج
💠ادای اجر رسالت پیغمبر اکرم صلی الله وعلیه واله ....
آیه ۲۳سوره مبارکه شوری اجر رسالت را مودت و محبت به خاندان نبوت میداند و طبق مواردی که نویسنده مطرح میکنند این مساله جنبه امری ودستوری دارد وذوی القربی رسول اکرم صلی الله وعلیه واله وسلم معصومین علیهم السلام ودر مرحله بعد سادات هستند که روایات مقتضی در این باب نقل شده .
قطعا یکی از مصادیق مودت دعا کردن برای محبوب است و خواستن فرج حضرت ولیعصر ارواحنا فداه که تحقق بخش تمامی آرزوهای انبیاء و اولیاء میباشد مخصوصا وجود مقدس رسول اکرم صلی الله وعلیه واله وسلم که زحماتشان با ظهور این فرزندشان به ثمر میرسد.
وقطعا دعا برای فرج گامی در جهت ادای اجر رسالت و خشنودی قلب رسول اکرم صلی الله وعلیه واله وسلم میباشد.
💠دفع بلا و وسعت روزی.....
امام صادق علیه السلام میفرماید:به درستی که دعای مؤمن برای برادرش در غیاب او مستجاب است وروزی را سرازیر می کند و ناگواریها را دفع می نماید .و احادیث دیگری به این مضمون که قطعا در رأس مومنین حضرت صاحب الزمان علیه السلام هستند ودعا برای ایشان اثرات فوق را دارد.
💠آمرزش گناهان.....
دعا برای فرج تجدید ولایت است وطبق حدیث شریف که در تفسیر امام عسگری علیه السلام وارد شده تجدید ولایت سبب آمرزش گناهان میشود.
📚منبع: مکیال المکارم
🌸قلب را با بی قراری ساخٺند
ابر چشمم را بهاری ساخٺند
🌸انٺظارٺ افضل اعمال مڹ
هر ڪسی را بهر کاری ساخٺند
📍با مرور کتاب مکیالالمکارم با ما همراهباشید.
#اللهمعجـللولیڪالفـرج
#کلاس_مهدویت
✨ 💚 الّلهُمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّکَـ الْفَرَج🤲 💚💫
@mojaradan ⠀ ⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀
1_1517180367.mp3
11.21M
#انسان_شناسی ۳۸
#حجهالاسلام_قرائتی
#استاد_شجاعی
↔️ علامتِ عاشق، کم شدنِ سطح هیجانات کاذب در بدستآوردنها، و از دستدادنهاست!
چشمای عاشق؛ فقــط به یک سمت متمرکزه!
به سمت معشوقش!
برای همینم قلبش، هرزهگرد نیست !
به هر کس و هرچیزی مشغول نمیشه !
🔺 فقــط عاشقه که؛ اتفاقهای دور و برش هیجانزدهاش نمیکنه!
حالا چجوری عاشق بشیم؟
@mojaradan ⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀
مجردان انقلابی
🌸🌸🌸🌸🌸 💖رمان پازل💖 #بر_اساس_واقعیت قسمت چهارم دیدم نخیر خبری نشد! جوابی نداد! دوباره پیام دادم: محم
🌸🌸🌸🌸🌸
💖رمان پازل💖
#بر_اساس_واقعیت
قسمت پنجم
لبم رو گزیدم و با تعجب گفتم: عاکفه تو واقعا داری توی قرن بیست و یک زندگی می کنی!!!
آخه این چه حرفیه!!!!
دوباره نذاشت حرفم رو ادامه بدم...
بهم اخم کرد و با تشر گفت : ظاهرا شما توی قرن بیست و یک زندگی نمی کنی!!!
ببخشیدا ولی آخه این اُمل بازی ها چیه در میاری! این همه آقا و خانم توی ادارات مختلف دارن با هم کار میکنن بدون اینکه مشکلی پیش بیاد!
من واقعا نمی فهمم این همه اصرار بی خود چیه!!!
با حرص دستش رو گرفتم گفتم: الهه ی صبرررر!
بذار حرفم تموم بشه...!
ببین عاکفه جان من شخصا دوست دارم توی یه محیط آروم و بدون آقا کار کنم نیاز نیست این همه آسمون، ریسمون بهم ببافی!
این یه ویژگی شخصیه!
با حالتی شبیه کنایه زدن اما دوستانه گفت: اوه اوه از کی تا حالا خانم مهندس دنبال محیطی آروم هستن!
هنوز یادم نرفته اردوهای جهادی توی چه محیط آرومی کار میکردی؟!
نگاه مستاصلی بهش کردم و گفتم: اون موقع شرایط فرق میکرد غیر از اینه!
مستاصل تر از من نگاهم کرد و گفت: خوب الان شما به من بگو در حال حاضر چکار کنیم ؟!
میخوای اینجا بری سر کار یا نه!
خیلی جدی نگاهش کردم و گفتم : با این وضع نه!
دستش رو زد روی دستش و عصبانی گفت: عه عه!
از دست تو من چکار کنم؟! این همه خودم رو به آب و اتیش زدم برات یه کار خوب پیدا کنم!
اینه جوابم!
خیلی آروم طوری که بیشتر عصبانی نشه گفتم: خوب رفیق عزیزم من که شرایطم رو بهت گفته بودم خودت توجه نکردی!
حالا هم اتفاقی نیفتاده به جای اونجا ، بیا بریم یه شیر انبه میزنیم به بدن کلی انرژی خوب میگیریم!
چشمهاش رو درشت کرد و عصبانی تر از قبل گفت: رضوان جان شیر انبه نخورده، انرژی خوبت همینجوری من رو متلاشی کرد!
آخه دختر، من به این مجموعه قول دادم امروز یه نیروی خیلی خوب باهاشون قرارداد می بنده!
اگر نریم خیلی زشته! من باهاشون رفت و آمد دارم متوجهی رضوان! حداقل امروز رو باید بریم تا بعد ببینم چکار کنم...
گفتم: خیلی خوب حالا حرص نخور باشه با هم میریم!
بعد هم نمیخواد تو فکرت رو درگیر کنی! من خودم یه جوری قضیه رو از طرف خودم منتفی می کنم که مشکلی هم برای تو پیش نیاد...
اینجوری که گفتم کمی عصبانیتش فروکش کرد...
من هم سعی کردم از اینکه چند وقت پیگیر بوده و کلی برام وقت گذاشته یه جوری از دلش در بیارم اما...
اما من نمیدونستم وقتی اولین قدم رو داخل این مجموعه ی کاری بذارم چه اتفاقاتی قراره بیفته !
🍁نویسنده: سیده زهرا بهادر 🍁
@mojaradan
🌸🌸🌸🌸🌸
🌸🌸🌸🌸🌸
💖رمان پازل 💖
#بر_اساس_واقعیت
قسمت ششم
همراه عاکفه وارد مجموعه شدیم...
محیط متفاوتی بود و اصلا حال و هوای اداری نداشت!
چند تا اتاق به سبک سنتی کنار هم بودن و چندین نفر مشغول کار
همونطور که تعجب کرده بودم و برام چنین محیطی جالب بود رو به عاکفه گفتم: مگه نگفتی موسسه ی علمی _ پژوهشیه!
خیلی عادی گفت: خوب آره!
گفتم: پس چرا اینجا اینجوریه!
لبخندی نشست روی لبش و گفت: چون مدیر موسسه آدم خوش ذوقیه...
از اون مدل آقاهایی که خیلی از خانم ها فکر میکنن هیج جا مثلش پیدا نمیشه!
اخم هام رفت توی هم...
عاکفه متوجه منظورم شد و سریع جمله بندیش رو درست کرد و ادامه داد: منظورم از نظر سبک سلیقه و ذوق هنریه رضوان ...
یه خورده چشمهام رو براش ریز کردم و با دست اطرافم رو که واقعا محیط کاری متفاوتی بود رو نشون دادم وگفتم: بععععله معلومه...
رسیدیم جلوی در اتاق آقای مدیر عاکفه در زد...
وارد که شدیم آقای میان سالی داخل بود و پشت میز نشسته بود با ورود ما بلند شد و خیلی گرم حال و احوال کرد و گفت: بشینیم...
من که اصلا از این مدل حال و احوال کردن خوشم نیومد! چه معنی میده یه آقا با هر سن و سالی، اینقدر گرم و راحت با خانم ها حال و احوال کنه!
همین حالت باعث شد با موضع خیلی سنگین تری وارد بشم و چهره ی جدی از خودم نشون بدم در حالی که عاکفه لبخند از روی لبش محو نمیشد!
عاکفه خیلی راحت شروع کرد صحبت کردن...
آقای سلمانی ایشون خانم ربانی هستن که از قبل خدمتتون معرفی کردم و امروز قرار بود باهاشون صحبت کنید...
آقای سلمانی با چهره ای باز لبخندی زد و گفت: خیلی هم خوب، بعد هم نگاهی به من کرد و گفت: خوب خانم ربانی ، دوستتون که خیلی از شما تعریف میکرد، شما شرایط کار در اینجا رو میدونید؟!
خیلی جدی بدون هیچ مقدمه ای گفتم: ببینید آقای سلمانی من شرایط خاصی برای کار کردن خودم دارم، یک مقدار خانم کبیری برام توضیح دادن منتها یکی از اولویت های کار کردن من اینه که شخصا محیطی که اونجا کار میکنم خلوت باشه یعنی رفت و آمد نباشه! خصوصا حضور آقایون!
عاکفه که از صراحت من داشت چشمهاش از حدقه میزد بیرون و معلوم بود داره حرص میخوره!
ولی من دیدم بهترین راه منتفی کردن این قضیه صراحت کلامه که از طرف خودم باشه و فکر میکردم الانه در مقابلم جبهه بگیره و پروژه تموم بشه که برای عاکفه هم مشکلی پیش نیاد!
اما در کمال تعجب من و عاکفه، آقای سلمانی نوع لبخند خاصی زد و گفت : به به!
چقدر هم خوب و عالی!
بعد هم از سر تا پای من رو یک برانداز کرد و ادامه داد: معمولا اینجور افراد با تفکر شما کمتر به تور مجموعه ما میخوره! اصلا مشکلی نیست خانم ربانی!!!
شخصا که خیلی هم خوشم میاد از خانم هایی مثل شما!!!
من که از حرفهاش متحیر مونده بودم...
از قیافه ی عاکفه هم پیدا بود که داره شاخ در میاره!
حس بدی بهم دست داد...
@mojaradan
🌸🌸🌸🌸🌸
4_310226054725763639.mp3
6.44M
#کنترل_شهوت
#بخش_پانزدهم
انواع روشهای درمان خودارضایی، را بشناسیم.
مهم ترین عامل را در تعادل غرایز انسانی بدانیم.
#استاد_شجاعی 🎤
@mojaradan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#Story | #استوری
-یاربدلِمنپیشِحسیناستولی
-بدجوریدلمهوایمشهدکرده💔..
#شبتون_امامرضایۍ🌱
@mojaradan⠀ ⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀