38.68M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
بخشی از شروع برنامه های مجالس شاد
و مراسمات عروسی به سبک خوبان
#عروسی_به_سبک_خوبان
#پایگاه_اجتماعی_مجردان_انقلابی
@mojaradan
مجردان انقلابی
🌸🌸🌸🌸🌸🌸 💗رمان فـــَتـــٰــآح💗 قسمت بیست و دوم پلاستیک مشکی زباله را به دست گرفته و در حیاط را باز
🌸🌸🌸🌸🌸🌸
💖رمان فــــَتــــٰـــآح💖
قسمت بیست و سوم
چشم هایم را می بندم قلبم از دیشب نا آرام بود.فقط نماز و قرآن می توانند قلبم را آرام کنند حالا با خواندن نماز حالم خیلی بهتر است
قرآن را جلویم می گشایم و یک صفحه از قرآن را با نام خدا تلاوت می کنم .
بسمِ اللّه الرحمن الرحیم
...
...
...
قرآن را می بندم. سجاده ها را جمع می کنم
صدای زنگ در می آید..
چادرم را روی سرم با دست محکم می گیرم هوا کامل روشن شده در را می گشایم ..
قامتش پیدا می شود
عطر نان تازه مشامم را پر می کند .
_ صبحونه گرفتم ...
مادر از راه میرسن خسته و گرسنه هستن
خودتون هم خیلی خسته شدین .
نان و حلیم را به سمتم جلو می آورد .
+ دستتون درد نکنه...شما هم خسته شدین.
_ نه انجام وظیفه بود .
بااجازه تون دیگه صبح شده
خطری نیست
منم برم حتما مادر جان بیدار شده
شما هم مادرتون میاد
خوب نیست منو اینجا این وقت صبح ببینه.
اگر کاری ندارید من برم ؟
+ نه به سلامت... خیلی زحمت کشیدین ان شاءاللّه جبران کنم.
_ خواهش میکنم . خدا نگهدار
به سمت ماشین اش می رود در را می بندم .
با بوی نان داغ و حلیم اشتهایم باز می شود
درون پذیرایی سفره را پهن می کنم
همین که می نشینم برای خودم حلیم بریزم
مادر با ایلیا وارد حیاط می شوند ....
❤️فدایی بانو زینب جان ❤️
@mojaradan
🌸🌸🌸🌸🌸🌸
🌸🌸🌸🌸🌸🌸
💖رمان فــــَتــــٰـــآح💖
قسمت بیست و چهارم
_ رمیصا...مامان جان کجایی؟
به شوق آمدن مادر،از کنار سفره بر می خیزم
با خوشحالی به حیاط می روم آغوشش را باز می کند و بی پروا از تمام غصه های زندگی ، به آغوش امن اش پناه می برم
چقدر دلم برای این آغوش ، برای این عطر مادر انه تنگ شده بود بغض گلویم را می گیرد و قطره اشکی سرازیر می شود...
اخ که چقدر نبودنش سخت گذشت
خدایا شکر که او را آفریدی برای من ❤️
سرم را با دستانش می گیرد چشمان او هم اشکی است صورتم را می بوسد
_ چقدر دلم برات تنگ شده بود دختر جیغ جیغوی مامان ...
خنده ام می گیرد..
در حیاط بسته می شود و نگاهم به در می افتد
ایلیا با ساک کوچکی مظلوم ایستاده و نگاهم می کند :
_ سلام
+ سلام
خم می شوم، ساک مادر را از روی زمین بلند می کنم ..
_ ایلیا جان بیا داخل عزیزم خسته شدی راه زیاد بود بیا خاله جان ..
به داخل می رویم.
ایلیا سوغاتی های زیادی از شمال آورده
از نان هایی که خاله پخته تا روسری شمالی با طرح گل های قرمز و زمینه ی سبز که رویش نشده به دستم بدهد و روی طاقچه گذاشته..
خدارو شکر مادر روحیه اش خیلی بهتر شده...
درون آشپزخانه مشغول شستن ظرف ها هستم
با لبخند نگاهم می کند :
_ چقدر جای خوش آب و هوایی بود رمیصا
نمیدونی که ...
اینجا صبح ها باید با صدای ماشین از خواب بیدار بشی اونجا با صدای گنجشک ها...
آب و هواش رو که دیگه نگم برات انقدر این هوا تمیز و لطیف بود باور نمی کنی ...!
با لبخند به صحبت هایش گوش می دهم .
نبودنش خیلی اذیتم کردکاش میتوانستم دیشب را برایش بگویم ....کاش ..!
_ ایلیا یه چند وقتی اینجا کار داره..
مدرکش اومده...میخاد بره مدرکش رو بگیره
و چند تا از دوستاشو ببینه .
+ اوهوم
به همین اکتفا می کنم .
+ راستی چرا خاله نیومد ؟
_ اتفاقا دوست داشت بیاد ، ولی یکی از گاو هاش وقت زایمانش بود
نمی تونست بسپره به همسایه
گفت یه وقت دیگه میاد .
+ آهان.
- تو چخبر؟
خبرها درون سرم می چرخند اما به زبانم همین می آید :
+ سلامتی.
_ خب من برم یه سر به همسایه بزنم ..شمال که بودم چند بار زنگ زد بهم میخواست رب درست کنه گفت که برم کمکش کنم .
+ نه مامان نمیخاد بری خسته ایی.
_ نه مامان جان اخه چن بار زنگ زده ..زشته
بیچاره زن خوبیه ناراحت میشه حالا...
یه سر میرم زود میام دیگه ..
ایلیا هم که حالا رفته بیرون تا ظهر میام ..
+ باشه.
❤️فدایی بانو زینب جان ❤️
#ادامه_دلرد
@mojaradan
🌸🌸🌸🌸🌸🌸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
••『⏰🎞』••
وقتی رسیدی به سجده
سر میذاری روی پای #خدا🌸
نه چشمت به جایی میفته
نه دلت برای چیزی، آب میشه!
آروم سر از سجده بر میداری و...
می گی الحمدالله
الحمدالله که دارمت #خدا🌸
🥥•••|↫ #کلیـــــپتآیم
🥥••#پایگاه_اجتماعی_مجردان_انقلابی
@mojaradan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📲⃟🍯
± کربلا حسرت شب و روز منه 💔🥀
#حسینجانم♥️
#شبجمعسهوایتنکنممیمیرم ✨
📲|↫ #شبتون_حسینی
@mojaradan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🦋⃟📸
#قرار_عاشقی
#سلام_ارباب_دلم
#حسین_جانم
﮼وَمعنیمحبتتویے…🍃
﮼آرامِجانِحسین♥️
[هَرڪهمَنظورِخوداَزغِیرِشُمآمیطَلَبَد
چونگِداییستڪهحآجَتزِگِدامیطَلَبَد•🦋•]
هرگزدلمزِڪویِتوجاییدِگرنرفت
صَلَے اللّٰھُ عَلَی۟ڪ۟ یٰااَبٰاعَب۟دِاللّٰھ۟
#صحبتونحسینی
🌺🌿🌺🌿🌺🌿🌺🌿🌺🌿
💚♡@mojaradan💚
━⊰❀❀❀💚💚❀❀❀⊱━
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💫🍃🕊🌼🌼🌼🕊🍃💫
#ابسلام_ایها_غریب
#سلام_امام_زمان
#مولا_جانم❤
🌼🍃 مهدی جان، امام خوبم!
دلتنگ آمدنت هستم
کاش آنگونه باشم که تو می خواهی 🌼🍃
🌼🍃 امامم مرا از نفس رهایم ده
جز تو که طبیب قلب من باشد
کسی را زین میان نمی بینم 🌼🍃
💫 صبجت خیر تاج سرم 🌹💚
💚 الّلهُـمَّ عَجِّـلْ لِوَلِیِّکَــ الْفَــرَج 💚
┄┅═══✼✨✼═══┅
✍ #پایگاه_اجتماعی_مجردان_انقلابی
♥️♡@mojaradan♡♥️
┄═❈๑๑♥️๑๑❈═┄
#انچه_مجردان_باید_بدانند
#ترمیم_شکست_عشقی
💔💔💔💔💔💔
ازدواج، راهحلی مناسب برای ترمیم شکست عشقی نیست
♦️شکست عشقی در برخی موارد، انگیزهای قوی برای ازدواج جوانان است. درد شکست و رنج جدایی همراه با خلأ عاطفی ناشی از شکست عشقی، آنها را بر این میدارد که به ازدواج بهعنوان گزینهای برای رهایی از این درد روانشناختی فکر کنند.
♦️آنها به خود میگویند: «برای رهایی از این همه رنج و فشار راهی جز ازدواج وجود ندارد».
♦️چنین ازدواجهایی اغلب بدون شناخت کافی و عجولانه صورت میگیرد، به همین دلیل اغلب دردسرساز هستند.
♦️در حالی که شروع رابطهی عشقی جدید و ازدواج، راهحل مؤثری برای رهایی از بار فشار و شکست عشقی گذشته نیست، این افراد به مداخلات روان درمانی نیازمندند.
♦️آنها همچنین باید کمی به خود زمان بدهند تا بتوانند تجربهی تلخ قبلی را هضم کنند.
کنار آمدن با تجربهی شکست، حداقل یک سال زمان میبرد. از طرفی، آنها زمانی میتوانند چنین تجارب دردناکی را هضم کنند که به نقش خود در شکست رابطهی عشقی پی ببرند، احساسات خود را تخلیه کنند و تصمیم بگیرند که اشتباهات خود را تکرار نکنند.
♦️تنها در این وضعیت است که فرد میتواند دور از گرد و غبار حاصل از شکست عاطفی قبلی، ازدواج مناسبی داشته باشد.
♦️اگر شما جزء این عده از افراد هستید
باید بدانید که پس از شکست عشقی و ناکامی در ازدواج، حداقل باید یک تا دو سال صبر کنید و به اصطلاح به خودتان زمان بدهید و سپس به برقراری رابطهی عاطفی جدید یا ازدواج فکر کنید.
#قبل_از_ازدواج
@mojaradan
#ارسالی_از_کاربران
سلام وقت بخیر
سریال کلید اسرار ، داستان حاجی دیروز همین قسمت بود امروزم قسمت دیروز رو گذاشتین یعنی همون قسمت اول رو ، با تشکر
#ادمین_نوشت
#عذرخواهی میکنیم قسمت جدید امروز بار گذاری میکنیم
ممنونم از اعضای خوب کانالمون
الهی به حق این روز عزیز متعلق به امام زمان همه مجردان کانال عاقبت بخیر و خوشبخت دو عالم باشن
#یا_حق
@mojaradan
همسفر تا بهشت 2-دكترحبشي @SEDAYE_HAMDELI.mp3
15.07M
🔹هدیه بسیاااااااااااااااااااار ویژه
🔹پیشنهاد دانلود
🔹ترک شماره ۲
🔹حجم ۱۴/۳۷ مگ
#استاد_حمید_حبشی
#سبک_زندگی_اسلامی_ایرانی
#هر_دو_بدانیم
مسایل #پیش_از_ازدواج
#ازدواج_موفق
🌺ما رو به #دوستانتون معرفی کنید:👇
🌺@mojaradan
📌 #نکات_آموزنده
📌 #خانمها_بدانند
🔵 هرگز زندگی را بر اساس #منت گذاشتن پایه ریزی نکنید،
اینکار باعث می شود مرد از شما دوری کند و همان اتفاقی بدی که نباید بیفتد، برایتان رقم می خورد.
🔴 جهیزیه ی خود، یا موارد این چنینی را هرگز به شکل منت به شوهر خود تحمیل نکنید و فراموش نکنید زندگی زوجین یعنی: دیگه ما هر چی داریم به هر دو تعلق داره
پس نگوییم این ماله منه این مال تو...
🔹همیشه سازش کنید و از تحت فشار قراردادن شوهر خودداری کنید.
#زندگی_مشترک
@mojaradan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💢 پشت پرده ماجرای پسر بچه اینستاگرامی و ملکههایش که قرار محکومیتشان صادر شد چیست؟🧐
#تباه
#پایگاه_اجتماعی_مجردان_انقلابی
@mojaradan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠🎥 نسخه بحرینی سرود #سلام_فرمانده
بسیار زیبا و عالی👌👌
#حتما_ببینید
🎤 با صدای «محمد غلوم»
🔺فیلم کامل: Roshangari.ir/video/69343
💠 @mojaradan 💠
44.71M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#قطره_ای_عبرت
⭕سریال #قطره_ای_عبرت (کلید اسرار)
📌داستانیبادرسهایاخلاقیوسرشاراز
عبرت
#این_داستان_حاجی
#قسمت_اول
@mojaradan
مجردان انقلابی
#مکیال_المکارم 🔴مطالعه ی کتاب شریف مکیال المکارم؛ کتابی که به سفارش امام زمان ارواحنافداه نوشته شد
#مکیال_المکارم
🔴مطالعه ی کتاب شریف مکیال المکارم؛
کتابی که به سفارش امام زمان ارواحنافداه نوشته شد ...
👌یک دقیقه به یاد مهدی فاطمه زهرا سلام الله علیهما ....
📍قسمت نود و یکم
✅ تکالیف بندگان نسبت به آن حضرت علیه السلام
💠حضور در مجالس فضایل و مناقب آن حضرت
پیامبر اکرم صلوات الله علیه فرمودند :
همانا خداوند کسی را که در مجلس اهل ذکر می نشیند ، می آمرزد و او را از آنچه میترسد ،ایمن میدارد .پس فرشتگان گویند : (پروردگارا !) فلانی در میان آنان است و او تو را یاد نکرد ،خداوند میفرماید : او را به خاطر همنشینی با آنان آمرزیدم ، زیرا که یاد کنندگان حق چنین هستند که همنشین ایشان از جهت آنها بدبخت نگردد .
💠 سرودن و خواندن شعر در فضایل و مناقب آن حضرت....
سرودن و خواندن شعر در فضایل آن حضرت نوعی یاری کردن امام به شمار می آید .حضرت امام صادق علیه السلام فرمودند :
هر کس درباره ما یک بیت شعر بگوید ، خداوند برای او در بهشت خانه ای خواهد ساخت .
💠گریستن گریاندن بر فراق آن حضرت
از امام صادق علیه السلام آمده که فرمودند : هر کس ما را یاد کند یا نزد او یاد شویم ،پس از چشمش همچون بال پشه ای اشک بیرون آید ،خداوند گناهانش را می آمرزد هر چند که همچون کف دریا باشد .
📚منبع: مکیال المکارم
🌱چه کرده ایم که آن آشنا نمی آید
🍃پیامی از سر کویش به ما نمی آید
🌱چه کرده ایم،گره خورده کارمان اینقدر
🍃چه کرده ایم که مشکل گشا نمی آید
📍با مرور کتاب مکیالالمکارم با ما همراهباشید.
#اللهمعجـللولیڪالفـرج
#کلاس_مهدویت
✨ 💚 الّلهُمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّکَـ الْفَرَج🤲 💚
@mojaradan
انسان شناسی ۷٠.mp3
11.78M
#انسان_شناسی ۷۰
#حجهالاسلام_قرائتی
#استاد_شجاعی
💫 أَفِي اللَّهِ شَكٌّ فَاطِرِ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ ۖ ابراهیم / ۱۰
آيا در خدايى كه آسمانها و زمين را آفريده، شكّ و ترديدى است؟
↑این آیه، با اقتدار اعلام میکند که؛ نمیتوان در خدا شک کرد!
← پس اینهمه تردید و شک و شبهه، در وجود خدا، از کجا منشاء میگیرد؟
#پایگاه_اجتماعی_مجردان_انقلابی
@mojaradan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
••|💚🦋|••
※ استغاثه ظهور خواهی روز عرفه...
امام صادق علیه السلام :
[در دعا کردن[ بکوش که آن روز (روز عرفه) روز دعا و درخواست است.»
※ در چنین روز عظیمی ما چه می خواهیم جز ظهور مولایمان...
※ افرادی که تاثیر گزار هستند
اعم از
روحانیون ، فعالین مهدوی شهرها ، مداحین ، اهلبیتی ها
※ این فرصت را برای تعجیل و تسهیل در امر فرج
غنیمت بشمارید و از الان برنامه ریزی کنید .
#اللهمـ_عجل_لولیك_الفرج
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
مولامون غریبه اواره اس تنهاس...
دل شکست اس باور کنید با این هجم گناه به جایی نمی رسیم...
تاوان اشکهای مولامون طوفان بلا میشه از طرف پروردگارمون برای ما...
همراه دعا ترک از گناه داشته باشیم...
#اومــیآیـد
#اوخواهدآمد
#اوظهورمۍڪند
#اومنتظراست
💚••#پایگاه_اجتماعی_مجردان_انقلابی
@mojaradan
مجردان انقلابی
🌸🌸🌸🌸🌸🌸 💖رمان فــــَتــــٰـــآح💖 قسمت بیست و چهارم _ رمیصا...مامان جان کجایی؟ به شوق آمدن مادر،از
🌸🌸🌸🌸🌸
💖رمان فـــَتـــــٰـــآح💖
قسمت بیست و پنجم
زنگ در به صدا در می آید ..
دکمه ی آیفون را می زنم ایلیا از در وارد می شود نزدیک پله ها می گوید :
_ خاله ...خاله ؟؟
+ خاله خونه نیست
تا صدایم را می شنود راهش را کج می کند و در حیاط زیر سایه ی درخت می نشیند..
در خروجی خانه با کلید باز می شود..
حمید هراسان وارد حیاط می شود و
سپس به سوئیت می رود ...
ایلیا اخم می کند و از جا بر می خیزد ..
_ آهای آقا کجا میری ؟ با شمام
مگه اینجا بی صاحابه که سرتو میندازی مثل چی میای تو ؟
حمید با چشم های گرد شده بر می گردد
_ جانم... شما کی باشی ؟؟؟
حمید که حالا نزدیک سوئیت شده از سوئیت فاصله می گیرد و با نفس های پی در پی تا وسط حیاط ، کنار حوض می آید ایلیا هم که از عصبانیت قفسه ی سینه اش بالا و پایین می شود تا کنار حوض می آیدالان است که یکی یه سیلی به گوش آن یکی بزند و دعوا شروع شود !!
مادر در را باز می کند و به صورت این دو نفر که حالا هر دو روبه رویش هستند و نگاهش می کنند نگاه می کند ...
...............
مادر با ایلیا وارد خانه می شوند و در سوئیت هم در حیاط با ضرب بسته می شود !!
ایلیا اخم کرده مادر می گوید :
_رمیصا جان، سفره رو بنداز مامان
کنار سفره می نشینیم ...
سکوت سنگینی پابرجاست فقط صدای خوردن قاشق به بشقاب می آید...
ایلیا سکوت را می شکند :
_ خاله چرا این پسره رو بیرون نمی کنید ؟؟
مادر سکوت می کند و پاسخش را نمی دهد ...
_ خاله ؟؟
مادر غرق فکر است ....
ایلیا می گوید :
_ ببخشید اصلا به من چه ؟!!!
مادر همزمان محکم قاشق از دستش روی بشقاب می افتد و صدای بدی بلند می شود ..
و رو به من می گوید :
_ رمیصا دیشب تو این خونه چخبر بوده؟
چشم های پرسشگر و اخم کرده ی مادر
رویم سنگینی می کند که همزمان ایلیا هم با چشم های گرد شده و پرسشگر من را نگاه می کند ...
سرم را پایین می اندازم ..
مادر با صدای بلند می گوید :
_ میگی چی شده یا نه .؟؟؟
من باید از زبون همسایه بشنوم چه اتفاقی تو خونه ام افتاده ؟
❤️فدایی بانو زینب جان ❤️
@mojaradan
🌸🌸🌸🌸🌸🌸
🌸🌸🌸🌸🌸🌸
💖رمان فـــــَتــــٰــــآح💖
قسمت بیست و ششم
کلید را از روی جا کلیدی بر می دارم
و بلند می گویم :
+ مامان من دارم میرم کار نداری؟
خرید داشتی زنگ بزن.
_ باشه عزیزم. خدا به همراهت.
کفش هایم را به پا می کنم.
_ ببخشید دختر خاله من دارم میرم بیرون .میتونم برسونمتون.
+ نه ممنون ، خودم میرم.
_ تعارف نکنید دیگه من که دارم میرم بیرون . بنزین هم که می سوزه میخواهید سوار ماشین بشید دیگه.
اخم هایم را درهم می کنم من الان هر چه بگویم ، می خواهد دلیل بیاورد.
بی صدا درون ماشین می نشینم .
تا خود عمارت صحبتی نمی کند و فقط آدرس را می پرسدبه در عمارت می رسیم .
+ ممنونم ، زحمت کشیدید.
_ خواهش میکنم.
به در و دیوار عمارت نگاه می کند . و با لحن سوالی می پرسد ؛
_ قصد فضولی ندارم اما اینجا به چه کاری مشغول هستید ؟
با بی میلی پاسخ می دهم .
+ پرستاری از سالمند .
_ خانمه ؟
+ بله .اگه سوالاتون تموم شده من برم به کارام برسم .
_ بله ببخشید...
❤️فدایی بانو زینب جان ❤️
#ادامه_دارد
🌸🌸🌸🌸🌸
@mojaradan
🌸🌸🌸🌸🌸🌸