eitaa logo
مجردان انقلابی
14هزار دنبال‌کننده
8.6هزار عکس
9.7هزار ویدیو
183 فایل
#آتش_به_اختیار یک عده جوون انقلابی 🌷 فقط جهت تبلیغات پیام دهید 👇 @mahfel_adm متخصص عروسی مذهبی 🔰کپی مطالب باصلوات آزاد🔰 آدرس محفل 🤝 eitaa.com/rashidianamir eitaa.com/mojaradan 👈 آدرس ایتا
مشاهده در ایتا
دانلود
مجردان انقلابی
••|🌼💛|•• #آقای‌طلبه‌_و‌_خانم‌خبرنگار #پارت_چهارم بیرون رفتن آقاجواد از ماشین همانا و ترکیدن فاطمه
••|🌼💛|•• تقریبا یه رب تو راه بودیم تا بالاخره رسیدیم جمکران، در ورودی ماشینو پارک کرد... سید: بفرمایید بریم ببینیم پیدا میکنیم کاروانتون رو فاطمه:ممنون چشم فاطمه: چرا کشتیات غرق شده _هیچی بابا ولم کن آقا سیدم مشکوک شده بود شدیدددد لابد پیش خودش میگه این دختره پرحرف چرا زبون به دهن گرفته،اصلا بزار بگه ... سید: خب یه نگاهی بندازید ببینید دوستاتون رو میبینید فاطمه: نه من آشنایی ندیدم میخوای من میرم داخل مسجد رو بگردم فائزه جان شما با آقاجواد توی صحن بیرون رو بگردید... هر موقعیت دیگه ای بود قطعا از خوشحالی هم قدم شدن باهاش غش میکردمولی الان اصلا حالم خوب نیست.... نمیدونم چی تو نگاهش داشت که اینجوری پریشونم کرد... فاطمه از ما جدا شد و رفت طرف مسجد من و آقاسیدجوادم همراه هم راه افتادیم... هم قدم هم آروم حرکت میکردیم... انگار نه انگار که قرار بود دنبال کاروان بگردیم... هیچ کدوممون تو این دنیا نبودیم اصلا... من تو فکر اون و حسی که تو این یکی دو ساعته تو دلم جوونه زده.. اونم تو فکر... هی... سید: چرا سرتون پایینه خانوم د نگاه کن ببین دوستی ، آشنایی کسی رو نمیبینید چه قدر صداش قشنگه... چرا دقت نکرده بودم... _چشم سرمو که گرفتم بالا یه گنبد فیروزه ای جلوی چشمام نقش بست... خدای من اینجا جمکرانه... آرزوم دیدن اینجا و زیارت آقا بود... ولی حالا این قدر درگیر یه جفت چشم عسلی شدم که حتی نفهمیدم کجام... _السلام علیک یا بقیه الله فی العرضه... به زبون آوردن سلام همانا و جاری شدن اشکام همانا جواد با بهت سرشو طرف من چرخوند و وقتی دید نگاهش نمیکنم اومد جلوم عسلی چشماشو تو قهوه ای خیس چشمام دوخت سید: چیشد یهو _هیچی... یهو یه صدای آشنا اسممو از پشت سر صدا کرد... صدا:فائزه السادات خودتی...؟ 💛•••|↫ @mojaradan
••|🌼💛|•• این صدای آشنا کیه.. این صدا... این صدای... این صدای علی به سمت صدا بر میگردم با دیدن علی خودمو تو بغلش پرت میکنم و میزنم زیر گریه... _علی دلم برات تنگ شده بود... خیلی زیاد... علی: الهی فدای دلت بشم گریه نکن عزیزدلم تو گریه کنی منم گریم میگیره ها _چشم گریه نمیکنم از بغل علی بیرون اومدم توی چشمای عسلی جواد یه غم به بزرگی دریا دیده میشد... نگاهشو ازم گرفت.... علی: فائزه جان نمیخوای معرفی کنی؟ _علی جان این آقا امروز خیلی به من کمک کردن صبح من و فاطمه از کاروان جا موندیم آقا سیدمحمدجواد زحمت کشیدن از صبح دارن مارو میبرن این ور و اون ور علی: آقامحمدجواد خیلی ممنون واقعا شرمنده کردی داداش سید: خواهش میکنم وظیفه بود جای خواهر بنده هستن به خداقسم یه جوری با غم داشت حرف میزد جوادی که دیدم این قدر با غرور حرف میزد صداش غم داشت حالا علی: واقعا لطف کردی داداش هرچی بگم کم گفتم علی رو به کرد و گفت: فائزه جان فاطمه کوش پس... _رفته داخل مسجد... علی: فائزه جان تا من با آقامحمدجواد آشنا میشم بیشتر توهم برو دنبال فاطمه بیاین باهم بریم... _چشم با اجازه... وارد مسجد جمکران شدم... زبون آدم از وصف اونجا عاجزه... بوی یاس میومد... بوی نرگس... بی اراده زانو زدم و سجده کردم... از سجده که بلند شدم چشام خیس بود... بلند شدم و دو رکعت نماز شکر برای اینکه تونستم جایی که پاهای مولام روش قدم گذاشته رو لمس کنم خوندم... نمازم که تموم شد به طرف محراب رفتم بعد تبرک پلاکم دنبال فاطمه گشتم... توی اون شلوغی تونستم تشخیصش بدم... نشسته بود یه گوشه و داشت دعا میخوند... فاطمه: فائزه کاروانا رفتن... بدبخت شدیم... فاطمه: چیه _علی اینجاست _بخدا راس میگم پاشو بریم فاطمه: وای خدا اخ جووون علی _هوی دختر حیا کن ناسلامتی من اینجا نشستم ها فاطمه: برو بابا بدو بریم پیشش از مسجد اومدیم بیرون و به سمت در ورودی رفتیم سید و علی کنار هم بودن و داشتن صحبت میکردن چقدرم باهم صمیمی شدن ها صدای خنده شون تا اینجا میاد از پشت بهشون نزدیک شدیم فاطمه نزدیک علی شد. فاطمه: سلام علی آقا علی: سلام فاطمه خانم خوبی عزیزم؟ فاطمه: ممنون شما چطوری فاطمه: ای وای ببخشید اقاجواد سلام سید: سلام فاطمه خانوم این چرا یهو صمیمی شد فاطمه خانوم... بعد به من میگه خانوم علی:سادات... کجایی؟ تو فکری _همینجام علی جان... 💛•••|↫ @mojaradan
AUD-20220821-WA0047.mp3
9.76M
9⃣2⃣ ▪️فرمود: «آن مصیبتی که هر صبح و شام بر آن خون گریه می‌کنم مصیبت اسارت عمه‌ام زینب سلام الله علیها است » 🏴 «از کربلا تا کربلا» روایتی است از سفر جانسوز کاروان اسرای کربلا... 🥀 تا اربعین حسینی 👌 🖤 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ 🏴 اللهم عجل لولیک الفرج . 🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂 @mojaradan
8.62M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
بھترین منصب من در همه عالم این است ڪه بخوانند مرا نوڪر دربار حسین‌ علیہ‌السلام 💚♡@mojaradan 💚 ━⊰❀❀❀💚💚❀❀❀⊱━
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
حسین جان💔 ڪبوتری ڪه خیال حرم به سر دارد مگر بمیرد از این فکر دست بردارد حرم ندیده ولی دلخوشیم اینقدرے ڪه صاحب حرم از حال ما خبر دارد 🌙 💠 @mojaradan ⁦⁦💠
5.5M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
❍“نَفَسۍ‌دَࢪ‌جٰآن‌ نیست‌مَهدۍ‌جٰان‌💚 ˼چقدرتسبیحم براۍآمدنت‌استخـٰارھ‌گرفت؛ آخرش‌هم‌نیـٰامَدۍ؛ ندیدۍڪہ‌دانہ‌دانہ‌شدتربتِ‌دِلم مثل‌تسبیح‌‌ڪربلـٰا.💔. ˹ •السَلامُ‌عَلـۍٰ‌اَبـٰاصـٰالِح‌ـالمَـھدۍ.🕊‌.》 𑁍•┈•𑁍𑁍•┈•𑁍 ❍°•أللَّھُـمَ ؏َـجِّـلْ لِوَلیِڪْ ألْـفَـرَج 💚♡@mojaradan 💚 ━⊰❀❀❀💚💚❀❀❀⊱━
⁉️چگونه شناخت پیدا کنیم⁉️ یک توصیه مهم برای انتخاب درست همسر باید بدانید که دو جا آدم‌ها هر چقدر هم در نقاب‌زدن و نقش بازی کردن ماهر باشند، ماهیت واقعی خود را نشان مي دهند؛ یکی در زمان استرس و یکی در زمانی که منافع مشترک مطرح است. اگر این دو نکته را بدانیم، در دوران آشنايي ، نامزدی و عقد احتمال آسیب، بسیار کمتر می‌شود. برای روشن شدن این مساله مثالی می‌زنم؛ گاهی می‌گوییم فردی قوی است و اعتماد به نفس زیادی دارد ولی در زمان امتحانی مثل رانندگی، می‌بینیم آنچنان خود را می‌بازد و ضعف نشان می‌دهد که غیرقابل باور است. در این صورت می‌توانیم بفهمیم واقعا آنچه وانمود می‌کند، نیست یا گاهی می‌بینیم آقایی خود را بسیار عاشق‌پیشه نشان می‌دهد و مدام ابراز احساسات می‌کند اما وقتی صحبت از تعیین مهریه معقول یا واگذاری حق طلاق و... می‌شود، رابطه را دچار تنش یا کاملا قطع می‌کند! پس یادتان باشد اگر بتوانید از این دو راهكار (استرس و طرح منافع مشترک) استفاده کنید، خیلی راحت می‌توانید تا حد زیادی پشت نقاب طرف مقابل تان را ببینید. خیلی‌ها بعد از ازدواج می‌گویند همسرمان خیلی فرق کرده، در صورتی که واقعیت این است که او فرق نکرده، بلکه حالا نقاب‌ها کنار رفته و آنها نتوانسته‌اند قبل از ازدواج همدیگر را خوب بشناسید. @mojaradan
7.66M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📺 🔸 می شود برای اینکه طرف مقابل بفهمد خطا کرده با او به بدی رفتار کرد؟ @mojaradan
💑 اینگونه با همـسرتان صحبت کنـید! 🔸جملات يك مرد كوتاه و صريح‌تر از جملات زن است. ابتدای جمله‌اش ساده بـا محتـوای واضـح و در انتهای آن نتيجه‌گيری وجود دارد، لذا اوّلين قاعده در گفت و گو با يك مرد چنين است تـا حـدّ امكـان حرف خود را ساده بيان كنيد و همزمان از چند موضوع صحبت نكنيد. 🔸وقتی زنان بخواهند كه، مردان به حرف هايشان گوش كنند، بايد به موقع او را از آن موضوع با خبر سازند و در ابتدا مواردی را كه می‌خواهند با او در ميان بگذارند مطرح كنند و بگويند كه چه وقت می‌خواهند درمورد چه موضوعی با او صحبت كنند. مثلاً «در مورد مشـكلی كـه در محـيط كـار بـرايم پـيش آمـده می‌خواهم با تو صحبت كنم. بعد از شام وقت داری؟ @mojaradan