فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
«𝓗𝓪𝓭𝓲𝓼 𝓢𝓽𝓸𝓻𝔂»
.
به کدامین گناه؟!😢💔..|
| #شاهچراغ🏴|
#استوری C᭄
.
•۰•۰•۰•۰•🍁✨۰•۰•۰•۰•۰•
"❥| @mojaradan
7758181262.mp3
21.48M
🔈 #جهاد_با_نفس
📚 #وسائل_الشیعه
📣 جلسه سی و هفتم
◉ عبادت، تفکر در امر خدا
◉ موعظه امام کاظم ع به دشمنش
◉تفکر، بیشتر عبادت ابوذر
◉ تفکر، عبادت بیریا
◉ انسان دائماً در معرض وحی هستند
◉ معیار شیطان بودن
◉ خواست تکوینی و تشریعی خدا
⏰ مدت زمان: ۴۰:۵۹
@mojaradan
#برایبرطرفشدناضطرابواسترس چه کنم...⁉️
◾️گفتن ذکر "استغفراللهربیواتوبالیه" و مداومت بر ذکر “لاحولولاقوةالابااللهالعلیالعظیم” برای رفع اضطراب و پریشانی مفید است.
«کتاب مفاتیح الحاجات»
🔴#برایافزایشصبرحوصله
#وایجادآرامشروحی هرچه بیشتر،
قبل از خواب سوره مبارکه عنکبوت را قرائت کنید که بسیار مجرب است.
🟢
همچنین برای دفع ترس، اضطراب و دلهره میتوانید آیات45 و 46 سوره مبارکه الاسراء را قرائت نمود که بسیار موثر است.
❌در زمانی که به هر دلیل دچار اضطراب یا نگرانی و دلشوره می شوید، ذکر مجرب
❪ماشاءَالله لاحَولَ وَ لاقوَّهَ إلّاباللهِ العَلِیِّ العَظیم ❫
را جهت رفع اضطراب #چهاردهمرتبه با توجه و حضور قلبی قرائت کنید
@mojaradan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#خواستگاری_دختر_از_پسر
دختر خانمها معمولا احساسات بیشتری دارن و همین مسأله باعث میشه که زودتر عاشق بشن و ممکنه طرف مقابل متوجه این عشق نشه😌
اگه پسری عاشق بشه معمولا خواستگاری میکنه، حالا اگه دختری عاشق بشه باید چیکار کنه؟🤨
تو ویدیو برات کامل توضیح دادم🙃
#الیاس_دیواندری
#ازدواج_پلاس
#خواستگاری_دختر
#ازدواج
@mojaradan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شهوت مانع رسیدن به
❤امام زمان عج ❤
ترک گناه= آغوش امام زمان عج
#استاد_شجاعی
❣️یاصاحبالزماناغیثینی،
یاصاحبالزمانادرڪنی،المُستَعانُبِکَ یَابنَالحَسن❣️
#یا_علے
#اَللّهُمَّعَجِّـلْلِوَلیِّکَالفـَرَجْ
@mojaradan
✧┅┅═❁💞❁═┅✧
#معرفی_کتاب📚☕️𔓘!'
#کتاب_صوتی_خدا_بود_دیگر_هیچ_نبود
کتاب "خدا بود و دیگر هیچ نبود" مجموعه دست نوشته های شهید دکتر چمران است.
این مجموعه دست نگاشته های تاریخ دار دکتر چمران است که در طول سالیان دراز 《لبنان، امریکا، ایران》 درباره مطالب مختلف و در نقاط گوناگون نگاشته شده است، ولی در همه آنها با وجود اختلاف زمان و مکان یک خط مستقیم الهی به خوبی قابل بررسی است، که همه جا و همه وقت، همه عمر خود را عاشقانه و عارفانه به دنبال راه علی و حسین و بدون ترس و هراس از طاغوت ها و قدرت های شیطانی و مصلحت طلبی ها طی نموده است و از ابتدا به نور پر فروغ و تابان شهادت چشم دوخته و در پایان نیز به این پرواز و آرامش ملکوتی دست می یابد.
فوق العاده زیباست از دست ندید👌🏻..
#از_امشب_در_کاتال_بار_گذاری_میشه
#با_ما_همراه_باشید
@mojaradan
❲🖇.♥️❳
مجردان انقلابی
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸 #یوزارسیف💗 قسمت۴۵: سمیه:اخه که چی؟ حرفت رابزن ,طاعون که نداره... من:نه نه...اخه ایران
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
#یوزارسیف💗
قسمت۴۶
بابا داشت به مامان میگفت:رفتم بی رودربایسی به حاج اقا گفتم که دختر خانم من هنوز تازه امسال دیپلم میگیره ومیخواد ادامه تحصیل بده وقصد ازدواج هم نداره....
مامان با التهابی در صداش پرید وسط حرفش وگفت:خوب عکس العمل اون بیچاره چی بود...
بابا:هیچی برداشته با یه لبخند ملیح میگه ,اگر جواب دخترخانمتان مثبت باشه وبحث دیگه ای درمیان نباشه,ما صبرمان زیاد است,صبرمیکنیم تا درس,هم بخوانند والبته اگر ازدواج هم بخوان بکنن ,بازهم باعث پیشرفتشان میشیم وقول میدم تا تمام توان بهشون کمک کنم تا در رشته ی مورد علاقه شان ادامه تحصیل بدن و...
مادر که انگار مبهوت از جواب حاج اقا شده بود گفت:خوب,خوب اینجوری که هرچی,شما رشته بودید اون پنبه کرد...چی چی گفتی؟
پدر,با بی حوصلگی گفت:خوب چی میباست بگم هااا؟؟مجبور,شدم بگم بزار ببینم نظر دختر چی,هست وقراره چند روز دیگه,مثلا نظر نهایی دختر را بگم,من هرچی فکرش را میکنم,توان دروغ گفتن را ندارم,باید واگذار کنم به بهرام ,فک کنم اون بتونه یه جوری از سر بازش کنه...
مادر نفسش را به شدت بیرون دادوگفت:بهرام؟!!اون که, پسره ی بیچاره را سکه ی یه پول میکنه,نه رحم ونه مروتی نداره ,نه نه....اما خداییش اقا سعید,حاج اقا سرشار از کمالاته...حالا به کسی نمیگیم ,ایرانی نیست...چی میشه قبول کنی,دل زری هم انگار دنبال حاجی هست.
پدر با عصبانیت صداش را بالا اورد وگفت:مگه من گفتم ایشون ادم بدی هستند؟به خدا اگر ایرانی بود دخترم را دو دستی تقدیمش میکردم,اخه اینجور جوانای پاکی تواین دوره زمونه کم گیر میاد,اما مردم سراز همه چی درمیارن,میبینم زمانی را که دوست واشنا ,من را,اقا سعید زرگر را مورد تمسخر قرارمیدن که دختر یکی یکدانه ام را دادم به یه جوان بی کس وکار افغانی...
دیگه نتونستم طاقت بیارم,راه رفته را برگشتم وبه سرعت داخل اتاق شدم وخودم را انداختم روی تخت وزار زدم...
سمیه ارام اومد کنارم نشست سرم را توبغلش گرفت ومثل خواهری دلسوز گفت:نگران نباش زری جان...خدا خودش درست میکنه...توکل کن وچون میخواست بحث را عوض کنه با یه لحن شیطنت بار گفت:ببینم حالا این یوزارسیف عاشق پیشه,شماره اش را دور از چشم اینهمه پلیس ۱۱۰ به عشقش زری خانم قادری نداده؟؟
با این حرف سمیه یاد نامه یوزارسیف افتادم ولبخندی زدم وبا شوقی کودکانه,گوشیم را اوردم وصفحه ی مجازی یوسف را نشان سمیه دادم ودرحالیکه ذوق زده نگاهش میکردم گفتم:این شمارشه...اینم صفحه اش....پروفایلش را ببین,همون دسته گل دیشبی,هست که برام اورده....
سمیه درحالیکه برق شیطنتی در چشماش میدرخشید ,گوشی راگرفت وبه من گفت:خیلی خوب بابا,تامن یه نگاه میندازم برو یه چی بیار,بخوریم که روده کوچکه,روده بزرگه را خورد....
باشه ای گفتم واز جا بلند شدم ,اخه زشت بود الان جند ساعته سمیه اینجاست ودریغ از یک لیوان اب خنک که به خوردش بدم....
🍁نویسنده : ط حسینی 🍁
@mojaradan
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
#یوزارسیف💗
قسمت۴۷
داخل اشپزخانه شدم,مامان وبابا هنوز راجب من صحبت میکردند وبا ورود من حرفشان را خوردند,ارام به بابا سلام کردم وبابا هم انگار یه جور شرم داشت که توصورتم نگاه کنه ,زیر زبونی جوابم را داد واز جاش پاشد وبه سمت هال رفت.
سفره وغذا را داخل یه سینی گذاشتم به طرف اتاقم حرکت کردم ,به محض ورود به اتاقم,سمیه که گوشیم دستش بود ,انگار که دستش را سر دزدی گرفته باشم ,به طور مشکوکی صفحه گوشی را خاموش کرد وگذاشتش رو میز,عسلی کنار تخت....
یه نگاه استفهام امیز,بهش کردم وگفتم:چی شده ورپریده,همچی دستپاچه ای؟؟بیا غذات بخور که از گشنگی تلف نشی....
سمیه خنده ریزی کرد وگفت:من؟!دستپاچه؟!عمرا ....
ای که گفتی...روده بزرگه روده کوچکه را خورد وبا مزه پرانیهای,سمیه ,نهار را خوردیم وکمی از حال خودم بیرون امدم...
دم دمهای,غروب سمیه گفت :بیا باهم بریم مسجد ,منم از اون ور میرم خونه مان,خیلی هم دیر شده...من که ازاین پیشنهادش هم قلبم به تلپ تولپ افتاده بود وهم یه جورایی شرمم میشد وهم نمیدونستم عکس العمل بابا ومامان چیه با من من گفتم:ن ن نمیدونم والاا ,برو از,مامانم بپرس ببین چی میگه...
سمیه فی الفور رفت وبعد از,چند دقیقه برگشت از اخمهاس درهمش فهمیدم که تیرش به سنگ خورده وگفت:مامان بیچارت حرفی نداشت اما مثل,اینکه بابات قدغن کرده.....
هوفی کردم ونفسم را بیرون دادم....میدونستم این جور میشه کاش خودمون را سبک نکرده بودیم....
سمیه خداحافظی کرد ورفت...
درکه بسته شد ,خودم را روی تخت ولوو کردم,گوشی رابرداشتم ونتش را وصل کردم.....وای وای این چی بود؟؟
🍁نویسنده : ط حسینی 🍁
@mojaradan
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
#یوزارسیف💗
قسمت۴۸
خدای من ,این چی بود دیگه...یه پیام ...یه پیام از یوزارسیف...اما اما یوزارسیف که اصلا شماره من را نداشت,یعنی چه؟؟
درحالیکه دستام میلرزید صفحه یوزارسیف را باز کردم...وای سمیه کار خودش را کرده بود...پرده از عشق اتشین من به یوزارسیف برداشته بود وتاکید کرده بود باید صبر پیشه کند وبا ناملایمات ومخالفتها کنار بیایدوبرخی اوقات با منطق واستدلال پیش برود وحرف حقش رابزند تا خدا خودش راهی را برایمان باز کند,البته داخل پیام تاکید کرده بود که پیام از,طرف دوست زری,وپنهان از اونوشته شده وزری خانم هم روحش خبر دار نیست از این پیام...... ,خیلی خیلی عصبانی شدم ,اخه اگر من هم بودم ,باورم نمیشد یه دوست اینقدر اعتماد به نفس داشته,باشه که گوشی دوستش را برداره وپنهان پیام بده...
یوزارسیف درجواب سمیه فقط وفقط نوشته,بود(ممنون) که خوشبختانه یا متاسفانه ,فرصت اینکه جواب یوزارسیف راببیند ,نداشته...وحتی پیام ارسالی,خودش را پاک نکرده بود تا من بفهمم چه دسته گلی به اب داده است.
خدای من باید کاری,میکردم...باید باورش,بشه کار من نبوده...
همینطور که دستهام میلرزید ,تایپ کردم..
سلام اقای سبحانی عزیز,به خدا پیام کار من نبود ,کار دوستم بود واز یک لحظه غفلت من سو استفاده کرده وهرچی که میدونسته ونمیدونسته را با تخیلات خودش امیخته وبرای شما ارسال کرده ,فقط دوست دارم از صمیم قلب باورکنید ,این پیام کار من نبوده...
پیام را ارسال کردم,یوزارسیف ,انلاین نبود,روی تخت دراز کشیدم وگوشی را گذاشتم روی سینه ام وغرق عالم خیال شدم,به تمام چیزهایی که اتفاق افتاده بود فکر کردم ودراخر از سخن بابام که مثلا میخواسته اب پاکی را بریزد روی دست یوزارسیف وجوابی که شنیده ,لبخند رو لبم امد...
ارام از تخت بلند شدم ,کتاب دیوان حافظ را که گاهی میخواندم وغرق لذت میشدم برداشتم وبعداز مدتها به دودستم گرفتم وبه نیت تفال سرم را روی کتاب گذاشتم وحافظ را به جان شاخ نباتش قسم دادم وازاو خواستم تا دلم را ارام کند وخبری از,غیب به من دهد...
کتاب راگشودم...چشمم که به بیت اول دست راست افتاد خنده ای پر رنگ روی لبم نشست وگفتم:ای حافظ شیرازی خوب بلدی با دل ما بازی کنی:یوسف گمگشته باز اید به کنعان غم مخور
کلبه ی احزان شود روزی گلستان غم مخور...
همینجور که غرق لذت شیرین معنای فال حافظ بودم صدای پیام گوشی ام نشان از امدن جوابی از,جانب,شاید یوزارسیف داشت....صفحه را روشن کردم....درست حدس,زدم...خودش بود...
🍁نویسنده : ط حسینی 🍁
@mojaradan
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
#یوزارسیف💗
قسمت۴۹
پیام را باز کردم ,خط به خطش را با نگاهم خواندم:سلام بانو...
نگران نباشید,با ان برخورد داخل مسجد وقصه ی ان پارچه وشفای صاحبش,مطمینم هر کاری از دوست بزرگوارتان بر میایید...
واما بعد...بنده برای تکمیل دین وایمانم که به گفته ی معصومین همانا ازدواج با دختری مومنه ومحجبه است,(یاعلی ع)گفتم وبا توسل به عمه جانمان زینب س همه چیز را به ان بزرگوار سپردم ,باشد که بهترین خیرات را نصیب ما کنند..
غم به خود راه ندهید وتوکل برخدا نمایید...
ارادتمند شما....یوسف سبحانی...
چه زیبا وچه روان نوشته بود,آرامش در حرف به حرف کلامش موج میزد,با خواندن همین کلام ,ارامشی وجودم را گرفت ,از جا بلند شدم ,روز عید است,نباید اجازه دهم خانه به خاطر من در سکوت قرار گیرد...
وارد هال شدم درحالیکه کتاب زیست را به دستم گرفته بودم,دوباره سلام کردم وکنار بابا که داشت تلویزیون نگاه میکرد نشستم....
بابا جوابی داد ولبخندی زد وگفت:افرین دخترم به درست بچسپ که بهترین کار درس خواندن است ومادر که حالا متوجه ماشده بود ,باشور وشوقی زیاد سینی چای را اماده میکرد تا برایمان بیاورد ومثل همیشه ,دور هم گل بگوییم وگل بشنویم...
مامان چای را روی میز گذاشت وتعارف کرد,درحالیکه خم میشدم استکان چایی برای بابا بردارم,نگاهم به گلدان روبرویم گره خورد,گلدانی پراز,گلهای رز سرخ...انگار به من لبخند میزد,انگار مرا به اینده ای پراز عشق ,عشقی که با خدا عجین شده باشدبشارت میداد....
🍁نویسنده : ط حسینی 🍁
#ادامه_دارد
@mojaradan
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
1_1236568321.mp3
7.49M
‹قسمـت اول📻›
-اثر شهیـد چمـران♥️🌸
#خدا_بود_و_دیگر_هیچ_نبود🌱✨
#ادامه_دلرد
#با_ما_همراه_باشید
-🚲🍊⤺••
@mojaradan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بزن باران🌧
هواابریست☁️
نفس بالا نمی آید😔
نوازش کن تن رنجورماها را🦋
زمین🌍 حال بدے دارد
تنش زخمیست از بےوفایےها
بباراے ابر🌧💔
ببار اے ابر🌧💔
#شبتون_مهدوی
#پایان_فعالیت
@mojaradan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
«𝓗𝓪𝓭𝓲𝓼 𝓢𝓽𝓸𝓻𝔂»
.
#قرار_عاشقی
#سلام_ارباب_دلم
#حسین_جانم
تواینهیاهویجھان...
فقطبایڪڪربلامیتونمارامشبدست
بیارم،فقطبایڪتنفستوبینالحرمین
میتونمارومبشم
فقطبایڪنگاه
بهضریحششگوشہاروممیشم...♥️
عزیزمحسین🌱
#صلی_علیک_یا_ابا_عبدالله
•۰•۰•۰•۰•🍁✨۰•۰•۰•۰•۰•
"❥| @mojaradan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
••『⏳📱』••
#السلام_ایها_غریب
#سلام_امام_زمان
#مهدی_جانم
شايد تو همان رهگذر خستهای هستی
كه گوشهی جادهی انتظار نشستهای
تا بلكه كسی بيايد !!
ما بايد ظهور كنيم برای تو ...😔😔
▪️اللهم عجل لولیک الفرج
#مولای من تورا به خون شهیدان ظهور کن
#پایگاه_اجتماعی_مجردان_انقلابی
@mojaradan
مجردان انقلابی
#انچه_مجردان_باید_بدانند #خصوصیات یک زن خوب برای ازدواج عشق در مراتب پایینتر انسانى به سمت نشانه
#انچه_مجردان_باید_بدانند
میان عاشق و معشوق هیچ حایل نیست
تو خود حجاب خودى، حافظ از میان برخیز
اشاره به این دارد كه مىباید فردیت فرد و خود بودن او نیز زایل شود تا معشوق نزد وى تجلى كامل بیابد. با این توصیف، باید عشق یك انسان به انسان دیگر را از تمایلات و كششهاى مبتنى بر نیازهاى وى ، منفك و مجزا كرد. به این ترتیب است كه اگر فردى نشانهاى از عشق را در دل خویش نسبت به فردى دیگر دارد ، مىباید در درجه ی اول به معشوق خود بیندیشد و نه به خویشتن خویش. اگر براى ارضاى تمایل خود ، معشوق را به صورتهاى مختلف قربانى مىكند و از آن جمله دست به عملى مىزند كه آبروى وى را خدشه دار مىسازد ، باید مطمئن باشد كه این عشق نیست؛ بلكه یك كشش از نوع حیوانى است.
عشق مكمل ازدواج است
با این بحث، به موضوع جایگاه عشق در ازدواج وارد مىشویم. سؤال این است كه اگر كسى فردى از جنس مخالف را دوست بدارد و به راستى عاشق او باشد ، آیا این امر مىتواند تنها عامل تعیین كننده ی ازدواج آن دو به شمار آید؟ باید در پاسخ بگوییم: نه؛ زیرا ازدواج در حقیقت نوعى مشاركت اجتماعى است كه در آن، دو انسان مىباید از جهات گوناگون با یكدیگر تناسب عملى داشته باشند كه از آن جمله ، تناسب اعتقادى ، اجتماعى ، عقلانى ، تحصیلى و... است. انسان در ازدواج ، تمامى نیازهاى سطوح مختلف خود را از ابتدایىترین نیازهاى حیوانى تا عالىترین نیازهاى انسانى به مشاركت مىگذارد. براى تشكیل یك خانواده ، مىباید تناسب بین دو انسان براى برآوردن تمامى نیازها در حد بالایى وجود داشته باشد.
#ادامه_دلرد
@mojaradan
34.01M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#امام_علی
#قسمت_نوزدهم
نام سریال : امام علی
ژانر: #تاریخی #مذهبی
کارگردان: داود میر باقری
#ادامه_دلرد
#با_ما_همراه_باشید
@mojaradan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#کلیپ_تصویری 🎬
#استاد_شجاعی
✖️ مطمئنم شوهرم داره بهم خیانت میکنه!
✖️ به خانمم مطمئنمااا، به مردایِ محل کار همسرم مشکوکم!
✖️بالاخره یه روز مچشو میگیرم!
حتی اگر به خیانت دیگران مطمئنید، این چند دقیقه رو ببینید لطفاً ❌
@mojaradan
#حرف_حساب
محبتی که قرآن دستور می دهد
آن نیست که با هر کسی مطابق
میل و خوشایند او عمل کنیم.
با او طوری رفتار کنیم که او
خوشش بیاید و
لزوما به سوی ما کشیده شود.
محبت این نیست که هر کسی را
در تمایلاتش آزاد بگذاریم و یا
تمایلات او را امضا کنیم.
این محبت نیست
بلکه نفاق و دورویی است.
آقایان باید بدانند
تنها اهل محبت بودن کافی نیست
اهل مسلک هم باید بود
به قول گاندی؛
در این است مذهب من
(محبت باید با حقیقت توام باشد).
-جاذبه و دافعه علی علیه السلام-
-شهید مرتضی مطهری-
@mojaradan