🍁🍁🍁🍁🍁🍁
#پسر_بسیجی_دختر_قرتی✨
#پارت69
از زبان دریا
ظهر وقتی بی بی تماس گرفت و گفت خانواده امیر علی رو دعوت کردم حسابی متعجب شدم و پرسیدم:
-امیر علی اینا رو دعوت کردی؟ به چه مناسبت ؟
- به این مناسبت که اول اونا من رو دعوت کردن و مناسبت بعدیشم اینه که حسابی با بی بی خانم جور شدیم دوس دارم باهاش ارتباط داشته باشم
-اوه پس رفیق شدین و ما بی خبریم ؟
-آره چه جورم الانم زیاد حرف نزن خودت رو زود برسون گیتی دیر میاد باید کمکم کنی برا پذیرای
-اه عزیز مگه نرکس جون نیست
-نه رفته خونه پسرش امروز نمیاد
- عزیز من خسته ام
-حرف نباشه زود بیا
بعدم بدون اینکه اجازه بده چیزی بگم بدون خداحافظی گوشی رو قطع کرد
- اه،اه ببین تورو خدا اصلا نذاشت حرف بزنم ... چه کنم عزیز دیگه
وسایلم رو برداشتم و بعد خبر دادن به مامانم راهی خونه عزیز شدم تصمیم گرفته بود چند نوع غذا درست کنه که با توجه به شناختی که از امیر علی و بی بی داشتم بزور راضیش کردم همون دوغذا کافیه
کلی ازم کار کشید و مجبورم کرد تا اون عمارت برزگ رو تنهای تمیز کنم
خسته روی مبل نشستم و گفتم:
-عزیز دیگه چیزی نمونده اجازه می فرمائید برم یه کم استراحت کنم که شب غش نکنم
-نگاه تورو خدا شما هم جونید من همس ن تو بودم سه برابر تو کار می کرد م پاشو پاشو برو تنبل
-وا عزیز کم کار کردم منکه عین کوز ت از وقتی اومدم دارم می شورم و می سابم
-خوبه خوبه حالا انگار چکار کرده دوتا تیر و تخته رو دستمال کشید ی
نگاه ماتم رو بهش دوختم که با خنده گفت:
شوخی کردم بابا حالا دهنت رو ببند چیزی توش نره برو بخواب
سری تکون دادم و به اتاقم رفتم
بعد از یه چرت یکساعته حسابی سرحال شدم ، کمدم رو باز کزدم برای انتخاب لباس :
- پووف حالا چی بپوشم
بعد کلی بالا پایین کردن لباسام تونیک فیروزه ای با شلوار سفید و شال سفیدی رو جدا کردم بعد پوشیدن لباس تسبیح امیر علی رو دور گردنم انداختم و تصمیم گرفتم کمی آرایش کنم تا صورتم از بی رنگی در بیاد آرایش ملایمی که زیاد هم به چشم نیاد روی صورتم نشوندم و بعد از مرتب کردن شالم از اتاق بیرون رفتم مامان و گیتی بادیدنم کلی از زیبایم تعریف کردن و کلی قربون صدقم رفتن
چند دقیقه بعد با رسیدن امیرعلی و خانوادش برای استقبال به حیاط رفتیم لحظه ورودم توجه نگاه امیر علی به خودم شدم و از شوق دلم به وجد اومد اولین بار بود که مکثش اینقدر طولانی می شد
بعد از پذیرای کردن کنار گیتی نشستم،از حالتها امیرعل ی مشخص بود که حسابی کلافه است و البته فکر کنم به خاطر تنها بودنش توی جمع بود چون وقتی آوش خان اومد دیگه از اون کلافگی خبری نبود
صدای آروم گتی توی گوشم نشست:
-میگم کلک عاشق خوب تیکه ای شدی
لبم رو به دندون گرفتم و گفتم:
-وا گیتی تیکه چیه آخه به شخصی مثل امیر میگن تیکه ؟
-پس چی میگن ؟ حاج آقا ؟ بی خیال بابا نگاه به چشم برادی چه هلویه
-نخیر بهش میگن آقا امیر علی بعدشم هلو یا هرچی مبارک صاحبش
-یعنی میخوای بگی خودت رو نمی کشی که صاحبش باشی
با خنده گفتم:
-کشتم نشد جون تو این اصلا دل نداره ببینش
-برو بابا پس اون نگاه مات شده دم درش چی بود
نویسنده : آذر_دالوند
🍁🍁🍁🍁🍁🍁
@mojaradan
🍁🍁🍁🍁🍁🍁
🍁🍁🍁🍁🍁🍁
#پسر_بسیجی_دختر_قرتی✨
#پارت70
دوباره با فکر کردن به نگاهش همون نسیم همیشگی از قلبم عبور کرد
گیتی:حواست کجا رفت چش سفید
دوباره خندیدم :
- همینجام پیش تو
-آره جون عمت
لبخندی زدم و گفتم:
-اه گیتی با عمه بیچارم چکار داری
-میگم ضایع نکن ولی بازم این برادرمون مات تو شده
با تعجب نگاهی سمت امیر علی انداختم برای لحظه ای نگاهمون بهم گره خورد ولی خیلی زود نگاهش رو دزدید غرق فکر شدم
چیز واقعا عجیبی بود این امیرعلی یه چیزیش شده ، وگرنه این نگاهای بی پروا از امیر علی بعیده
با صدای گیتی به خودم اومدم:
-مثلا الان ضایع نکردی؟
-نمیدونم از تعجب بود ، این زل زدنا از امیر علی بعیده
-شاید داره دل می بنده
پوزخندی زدم:
-نه بابا تنها چیزی که به امیر علی نمیاد دلبستن
-چرا مگه امیرعلی آدم نیست؟!!!!
-چرا هست ولی آدم عاشق شدن من نیست
-ولی منکه میگم این نگاهای یواشکی بی دلیل نیست
-اگه عاشقه چی مانعش شده
شونه ای بالا انداخت و گفت:
- نمیدونم والا
دروغ چرا حرفای گیتی یه امید تازه ای رو توی دلم روشن کرد یعنی امکانش هست اونم من رو دوست داشته باشه؟
ولی وقتی تا آخر شب دیگه خبری از نگاه کردن ها و توجهش نشد خط باطلی روی امیده زنده شده کشیدم و به خودم گفتم
-حتما گیتی اشتباه کرده
**
از زبان امیر علی
کم کم به آخرای شب نزدیک می شدیم و دریا حتی یکبارم برای صحبت کردن با من پیش قدم نشد دلم بیشتر از همیشه گرفت
بی معرفت مثلا باب این آشنای ما بودیم حالا درسته اصلا یه کلمه هم باهام حرف نزنی و بری دورترین نقطه از من بشینی آخه ؟
وقتی برای خدا حافظی جلوی در مقابلش موندم با دلخوری نگاهی به صورتش انداختم آروم خدا حافظی کردم
بازم نگاهم نکرد و خیلی آرومتر از خودم جوابم رو داد
دیگه به یقین رسیدم هیچی از اون علاقه نمونده و حسش زودگذر بوده
-حالا من چکار کنم خدایا این دیگه چه بلای بود سرم آوردی میخوای تلافی آه دل شکستش رو سرم در بیاری ؟ باید بگم موفق شدی جیگرم از بی محلیش سوخته دارم میمیرم دیگه بسمه یه کاری بکن
چند هفته از مهمانی عزیز خانم گذشته بود و این مدت خیلی کم دریا رو دیده بودم
توی اتاقم مشغول مطالعه پرونده یکی از بیمارها بودم که با صدای زنگ موبایلم نگاه از پرونده گرفتم ، حسین بود یکی از دوستای دوران مدرسم که الان یکی از فرماندهان به نام اطلاعات بود :
-جانم حسین جان سلام
-سلام آقا امیر جانت سلامت کجای مرد یه سری به ما نمیزنی
نویسنده : آذر_دالوند
#ادامه_دارد
@mojaradan
🍁🍁🍁🍁🍁🍁
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
نبودنت عادت نمیشود،تازه است مثل هر باران...💔
#سردار_دلها
دلتنگتیم_حاجی
╭┈┈┈⋆┈┈─────
@mojaradan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌟یابن الحسن..
دیدن روی شماکاش میسر میشد
شام هجران شماکاش که آخرمیشد
بین ما "فاصله ها" فاصله انداخته اند
کاش این فاصله با آمدنت سر میشد
✍ #شبتون_مهدوی ♡♥️
┄═❈๑๑♥️๑๑❈═┄
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#خاموشی_کانال
از آدمین های محترم کانال خواهش میکنم هیچ پستی وارد کانال نکنند چراغ های کانال را خاموش کردیم😉 کار کانال یه پایان رسیده فردا برای خدمتگذاری آماده هستیم 😍
وقت تبادل و تبلیغ هست لطفا صبور باشید
همتون به خدا می سپارم
تا فردا صبح
محـبوبحسین؏`باش
نھمعروفجماعت꧇)✋🏼💔
#شبتون_روشن
#خواب_امام_زمان_ببینید
@mojaradan
9.61M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔺با همه ارتباط برقرار کنید
🔹 شهید حاج قاسم سلیمانی: با همه ارتباط خوب و مثبت برقرار کنید حتی با کسانی که ظاهرشان با شما متفاوت است.
🔹 اگر هدف داری نترس! برو و اثر بگذار
@mojaradan
*⚘﷽⚘
❤️✨❤️
#همسرداری
#آقایان عزیز
وقتی خانمت بهت میگه خسته ام،غمگینم،حوصله ندارم و .....
باهاش مهربون تر باش.داره خودش با زبون بی زبونی میگه آرووممم کن،تو فقط میتونی حالمو خوب کن،کمکم کن حالم خوب بشه..
نه اینکه باهاش از سر جنگ بگیری که چرا حالت خوب نیست،مگه چکار کردی،مگه چیزی کم داری، یا اینکه بگیدتو همش غمگینی😐
خانما یک وقتایی احتیاج ب حامی دارن.یه وقتایی هورمونهای زنانه بهم میخوره و حتی خانمها نمیدونن چشونه
👌احتیاج به یک مررررررد دارن ک حمایتشون کنه💪
یک حرفی یک جمله ای ،مثلا من کنارتم غصه چیو میخوری ،نگران نباش مثل کوه پشتتم ویا...
لطفا مرد زندگی همسرت باش نه سرباز جنگی💂♂
❤ یادت نره😉
❤️✨❤️
@mojaradan
7.38M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
*⚘﷽⚘
❤️✨❤️
#همسرداری
شوهرم دائما با من بگو مگو دارد ؛ چگونه جلو این بگو مگو هارا بگیرم ؟
حجت الاسلام #دهنوی
❤️✨❤️
@mojaradan
6.91M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎊کریسمس ،یلدا ،نوروز
🎈چه فرقی دارند؟
🎊وقتی هر کدام میتوانند
🎈بهانه ای باشند
🎊برای شاد بودن
🎈بهانه های شادیتون فراوون
🎈🎊 کریسمس مـبارک 🎊🎈
.─━━━━⊱🎁⊰━━━━─
@mojaradan
چرا انقد این دوتا ڪیوتن ولۍ☹️🐩😂
-‹ ماندگار است خیال تو در آغوش دلم بی خیالِ همه ی حس و خیالات دگر :)!'♥️'
-----------------❁------------------
@mojaradan