فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 #کلیپ_روانشناسی
✍فرق آقایان و خانوم ها از نظر تکلم
🎤 #دكتر_انوشه
.•°``°•.¸.•°``°•
@mojaradan •.¸ ¸.•
°•.¸¸.•°`
¸.·´¸.·´¨) ¸.·*¨)
(¸.·´ (¸·´ .·´
🔴 #زندگی_به_سبک_ساعتشنی
💠 سیستم ساعت #شنی به این شکل است که دو ظرف شیشهای متصل به یکدیگر به نوبت #پذیرای شنهای ظرف دیگر است و وقتی شنها و بار ظرف بالا خالی شد شیفتشان عوض شده و دیگری #شانه به زیر بار ظرف بالایی میدهد. در واقع مکمّل یکدیگر هستند و تا وقتی مسئولیت خود را به نوبت انجام دهند به ساعت شنی #معنا میدهند.
💠 یکی از اصول مهم در زندگی مشترک این است که زن و شوهر مثل یک ساعت شنی بارِ مشکلات و سختیها را از دوش همسر خود بردارند و پذیرای احساسات و #عواطف یکدیگر باشند.
💠 زن یا مرد در مواقعی نیاز به کمک جسمی، #روحی و یا فکری همسر پیدا میکنند و مشکلات و گرفتاریهای زندگی، آنها را خسته و کلافه میکند در اینگونه مواقع باید مثل سیستم ساعت شنی، برای یکدیگر #وقت بگذاریم و شانه به زیر بار مشکلات همسر بدهیم و مانند ساعت شنی که به نوبت ظرفیت خود را در اختیار ظرف دیگر قرار میدهد #ظرفیت بالای خود را در اختیار همسر قرار دهیم تا ذهن او را از افکار آشفته و پریشان #خالی کرده و با دیدن پشتیبانی و حمایت ما به آرامش، آسودگی خاطر و #امنیت روانی برسد.
.•°``°•.¸.•°``°•
@mojaradan •.¸ ¸.•
°•.¸¸.•°`
¸.·´¸.·´¨) ¸.·*¨)
(¸.·´ (¸·´ .·´
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#دنیا_اینقدر_جدی_نیست
یه افسانه میگه ما قبل اینکه به دنیا بیایم صحنه های مهم زندگیمون رو بهمون نشون میدن و میگن میخوای به زمین بری یا نه؟
پس قطعا صحنه ی مهمی بوده که ما تصمیم گرفتیم بدنیا بیایم، یه چیزای قشنگی بوده که ارزششو داشته که اون همه سختی رو ببینیم و قبول کنیم که باز میخواییم بیایم اینجا پس عجله نکنید؛صبر!
.
مهران مدیری
.•°``°•.¸.•°``°•
@mojaradan •.¸ ¸.•
°•.¸¸.•°`
¸.·´¸.·´¨) ¸.·*¨)
(¸.·´ (¸·´ .·´
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#فضولی_ممنوع ⭕️
دقت کردید ما بعضی اوقات ناخواسته با جملات و کلماتمون چقدر دیگران رو میرنجونیم ؟!؟!
توی کامنت ها
توی حرفامون
بین خانواده و دوستان
و…
و اگه یکم آگاه تر باشیم
میتونیم حس بهتری رو به دیگران انتقال بدیم
لطفا از خودمون شروع کنیم🥰
ما مسئول خودمونیم نه دیگران🛎
.•°``°•.¸.•°``°•
@mojaradan •.¸ ¸.•
°•.¸¸.•°`
¸.·´¸.·´¨) ¸.·*¨)
(¸.·´ (¸·´ .·´
تحدیر%2F_جزء_بیست_و_پنجم_قرآن_کریم_.mp3
4.01M
#تند_خوانی🌸
جزءبیستوپنجم🔗
بهنیابتازشهیدقاسم سلیمانی 🍂..
هدیهبه آستانمقدس
امامزمان(عج)🌼🌿..
بانوای: استاد معتز آقایی🎙
.•°``°•.¸.•°``°•
@mojaradan •.¸ ¸.•
°•.¸¸.•°`
¸.·´¸.·´¨) ¸.·*¨)
(¸.·´ (¸·´ .·´
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اینجوری پیر شین...
#عاشقانه
.•°``°•.¸.•°``°•
@mojaradan •.¸ ¸.•
°•.¸¸.•°`
¸.·´¸.·´¨) ¸.·*¨)
(¸.·´ (¸·´ .·´
مجردان انقلابی
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸 💗خریدار عشق💗 قسمت8 هر روز به بهانه های مختلف میرفتم ازش جزوه میگرفتم،یه روز تصمیم گرفت
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
#خریدار_عشق💗
قسمت 9
رسیدم خونه ،بدون هیچ حرفی از پله ها رفتم بالا
مامان: بهاااار تویی؟
- اره مامان
مامان: لباست و عوض کن بیا غذا تو بخور
- نمیخورم مامان ،میخوام بخوابم خستم
مامان: باشه ،فقط امشب باید بریم خونه خانم محمدی اینا، زیاد نخواب که سردرد بگیری
- باشه مامان جان اینقدر ذهنم مشغول بود که نفهمیدم کی خوابم برد...
جواد: بهار خانم،خواهری
چشمامو به زور باز کردم
- جانم داداش
جواد: نمیخوای بیدار شی،
نا سلامتی خواهر دامادی
- الان بلند میشم میام
جواد ( پیشونیمو بوسید):
قربون خواهرم گلم بشم
جواد بلند شد و رفت سمت در...
- داداشی؟
جواد:جانم
- نگفتی بچه دوتا نظامی چی میشه آخر...
جوادم یه بالش گرفت پرت کرد سمتم
منم رفتم زیر پتو
جواد: پاشو بیا
سرم اینقدر درد میکرد که رفتم یه مسکن گرفتم خوردم لباسمونو پوشیدیم و حرکت کردیم
جوادم توی راه از یه گلفروشی یه دسته گل رز خرید رسیدیم خونه خانم محمدی زنگ درو زدیم وارد خونه شدیم...
منو مامان کنار هم نشستیم بعد یه مدت عروس خانم با سینی چایی وارد شد،زیر گوش مامان آروم گفتم، مامان عروس اسمش چیه؟
مامان: زهرا
زهرا اومد سمتم چایی رو به من تعارف کرد
- دستت درد نکنه زهرا جون
زهرا: خواهش میکنم عزیزم
چهره آروم و دلنشینی داشت
بعد مدتی داداش و زهرا رفتن باهم صحبت کردن بعد نیم ساعت از اتاق اومدن بیرون و همه با لبخند زهرا، صلوات فرستادن
خیلی خوشحال بودم برای جواد که همچین خانومی نصیبش شده...
.•°``°•.¸.•°``°•
@mojaradan •.¸ ¸.•
°•.¸¸.•°`
¸.·´¸.·´¨) ¸.·*¨)
(¸.·´ (¸·´ .·´
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
#خریدار_عشق 💗
قسمت10
بعد از خوندن نماز صبح دیگه خوابم نبرد ،از یه طرف حس گناه داشتم که چرا همچین کاره احمقانه ای دارم میکنم با پسر مردم از یه طرف ترس ،ترس از باخبر شدن خانواده ام...
از خونه زدم بیرون...
سوار تاکسی شدم رفتم سمت دانشگاه توی راه چشمم به گلفروشی افتاد
پیاده شدم و یه گل رز خریدم
رفتم سمت دانشگاه وارد کلاس شدم ،چشمم به احمدی افتاد ،چقدر امروز خوشتیپ تر از قبل شده بود رفتم سمتش ،گل و گذاشتم روی میزش و رفتم چند صندلی اون طرف تر نشستم
احمدی چون بچه ها توی کلاس بودن چیزی نگفت....
ساعت معارف بود و اصلا حوصله این استاد و نداشتم ،یعنی هیچ کس حوصله امر به معروف کردناشو نداشت خیلی حرف میزنه...
کلاس که تمام شد پرسید کسی سوالی نداره
بچه ها هم از خدا خواسته گفتن نه
من دستمو بالا بردم از عمد...
- ببخشید استاد
بچه ها همه گفتن:
ععععع کلاس رفت رو هوا...
- خوب سوال دارم...
استاد : بفرمایید خانم صادقی...
- استاد عاشق شدن جرمه ؟
( صدای استغفرلله شنیدم ،نگاه کردم دیدم خودشه صبر کن برادر،دارم برات... هه هه)
همه شروع کردن به زمزمه کردن
استاد:ساکت بچه ها،چه خبرتونه...
(استاد نگاهی به من کرد):نه جرم نیست ،فقط باید راهشو درست برین...
- چه راهی، یعنی چه جوری باید به نفر بگی دوستش داری ...
استاد: خوب ،مثل همه باید برن خواستگاری
-یعنی دخترا هم میتونن برن خواستگاری؟
(صدای خنده های بچه ها بلند شد ،و من فقط صدای ذکر گفتن احمدی رو میشنیدم از عصبانتیتش خوشحال بودم)
اینقدر بچه ها همهمه کردن که نزاشتن استاد جواب بده ،استادم گفت،دفعه بعد جواب میده
بعد از رفتن استاد ،منم به خاطر سوالای بچه ها ،از کلاس زدم بیرون رفتم سمت کافه دانشگاه صدای زنگ گوشیمو شنیدم نگاه کردم مریم بود - بله
مریم: وااای دختر، عالی بودی امروز
،کجایی؟
- کافه ام،نیاینااا
مریم: باشه، ما داریم میریم تو نمیای؟
- نه ،شما برین من خودم میام
مریم: باشه ،باااای
نسکافه مو خوردم و از دانشگا زدم بیرون
همینجور که قدم میزدم یه دفعه یکی پرید جلوم
باورم نمیشد ،احمدی بود
احمدی: این چه کاری بود که کردی
تو کلاس؟
- کدوم کار؟
احمدی:این گل، اون حرفا به استاد!
- خوب ، همه حرفای دلم بود...
احمدی: ببینین خواهر من....
- ععععع خواهر من خواهر من، بسه دیگه ،آلرژی پیدا کردم به این اسم ،
پدر مادرمون یکیه که میگی خواهر من ، من خواهر کسی نیستم این تو مغزت فرو کن.
احمدی: باشه ،هر چی شما بگین ،لطفا دیگه مزاحم من نشین...
فهمیدی چه گفتم...
(اینو گفت و برگشت که بره منم با صدای بلند گفتم)
- عاشق شدن مگه جرمه...
یعنی شما تاحالا عاشق نشدین...
.•°``°•.¸.•°``°•
@mojaradan •.¸ ¸.•
°•.¸¸.•°`
¸.·´¸.·´¨) ¸.·*¨)
(¸.·´ (¸·´ .·´
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
#خریدار_عشق💗
قسمت11
برگشت اومد سمتم ،ترسیدم ازش
با هر قدم که می اومد منم یه قدن عقب تر میرفتم ....
گفت:بله،اتفاقن من عاشق یه نفرم تا چند وقت دیگه هم از اینجا میرم....
حال که متوجه شدی سمت من نیا و این رفتار و حرفات دست بردار...
باورم نمیشد ،تمام رشته هام پنبه شد ،طرف خودش عاشقه ،خوب حق داره بی محلی کنه به
دخترها...
با خاک یکسانم کرد...
ای بهاار گندت بزنن...
اینقدر اعصابم خورد بود که گوشیمو خاموش کردم حوصله هیچ کس و نداشتم
وارد خونه شدم ،مامان داشت وسط پذیرایی سبزی پاک میکرد...
- سلام مامان
مامان: سلام عزیزم ،خسته نباشی...
- مامان جان میخوام بخوابم ،لطفان کسی واسه شام صدام نکنه
مامان: باشه ،یعنی واسه نمازم بیدار نمیشی
-چرا نمازمو میخونم بعد ش میخوابم
مامان: پس یه چیزی بخور ضعف نکنی نصف شب...
- نه نمیخوام رفتم توی اتاقم کیفم پرت کردم یه گوشه خودمو انداختم روی تخت...
به خودم هی لعنت میفرستادم که همچین کاری کردم ،منو چه به اینکار...
خوبه خبر گوش خانواده نرسه دخترمون رفته دانشگاه پسر مردم از راه به در کنه...
سهیلا نمیری که هر چی میکشم از دست توعه
یه ساعتی با همون لباس دراز کشیدم که صدای اذان و شنیدم
نمازمو خوندم و دوباره دراز کشیدم
اینقدر سرم درد میکرد که یه مسکن خوردم
نزدیکای ظهر کلاس داشتم تا غروب واسه همین بعد از خوندن نماز صبح خوابیدم تا ساعت ۹
با صدای مامان بیدار شدم
مامان: بهار...بهار...
- بله
مامان: یعنی تنت نپوسید اینقدر خوابیدی، شانس آوردی کارمند نیستی اینقدر خسته ای
خوبه کاری تو خونه انجام نمیدی....
- مامان جان اذیت نکن حوصله ندارم
مامان: پاشو جواد داره میاد دنبالت با زهرا برین خرید...
- خرید چی؟
مامان: خرید سبزی آش
- ععع مسخره میکنین ؟
مامان: خریدی لباس عقد دیگه...
- مامان جان من امروز کلاس دارم ،اگه نرم حذفم میکنه استاد !
مامان: پس کی بره ؟
- وااا ،دوتا آدم عاقل و بالغن مگه بچه کوچیکن ،خودشون برن دیگه...
مامان: از دست تو ،جواد خجالتش میاد
- ععع الکی ،تو اداره هم خجالت میکشه از زهرا...
مامان: واایییی ،ول کن نمیخواد
یه چیز ازت خواستم دختر...
مامان: پاشو دیگه لنگ ظهره ،باید بری دانشگاه ،نمردی از گشنگی؟
- چشم الان میام...
مانتو سرمه ای مو از داخل کمد بیرون آوردم
با مقنعه مشکی ،لباسمو پوشیدمو
رفتم پایین
- مامان جون خداحافظ
مامان: کجا کجا؟
- دانشگاه دیگه!
مامان: نمیگفتی فک میکردم میخوای بری پارتی!
منظورم با شکم خالی کجا بری
- حوصله خوردن ندارم ،دانشگاه یه چیزی میخورم
مامان: بیخود غذای دانشگاه و نخور،صبر کن
مسموم بشی چکار کنم من...
الان چند تا لقمه شامی میارم تو راه بخور
- الهی قربونت برم
بعد گرفتن لقمه ها مامانو بوسیدم رفتم
رسیدم سر کوچه یه دربست گرفتم و رفتم دانشگاه وارد محوطه شدم
مریم و سهیلا اومدن سمتم
سهیلا: چرا گوشیت خاموشه دختر
- یه کلمه دیگه حرف بزنین میکشمتون...
.•°``°•.¸.•°``°•
@mojaradan •.¸ ¸.•
°•.¸¸.•°`
¸.·´¸.·´¨) ¸.·*¨)
(¸.·´ (¸·´ .·´
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
دل که به جای محکمی وصل نباشد، با هر تکانِ کوچکی فرو میریزد!
.•°``°•.¸.•°``°•
@mojaradan •.¸ ¸.•
°•.¸¸.•°`
¸.·´¸.·´¨) ¸.·*¨)
(¸.·´ (¸·´ .·´
1_3558783099.mp3
2.16M
#یک_دقیقه_حرف_حساب
💥 تنهایِ تنها!
✘ اگر این اتفاق در درونِ کسی بیفتد :
دیگر از هیچ چیز نمیترسد!
#استاد_شجاعی
منبع: مجموعه موانع استجابت دعا
.
.•°``°•.¸.•°``°•
@mojaradan •.¸ ¸.•
°•.¸¸.•°`
¸.·´¸.·´¨) ¸.·*¨)
(¸.·´ (¸·´ .·´
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#روز_خود_را_با_قران_شروع_کنید
#یک_فنجان_آرامش
✅ استاد عبدالباسط عبدالصمد
📖 سوره زمر آیه ۶۹
.•°``°•.¸.•°``°•
@mojaradan •.¸ ¸.•
°•.¸¸.•°`
¸.·´¸.·´¨) ¸.·*¨)
(¸.·´ (¸·´ .·´
••💗••
#قرار_عاشقی
#سلام_ارباب_دلم
#حسین_جانم
منجاےآبعمرےرو بر سرابڪردم
درآتشگنهسوختهرچهثوابڪردم
هرچندازڪفم رفت ، ماه خدا ، شب قدر
روےغدیراماخیلیحسابڪردم
#حسین_جان
#بطلب_مارو😭💔
#صلی_علیک_یا_ابا_عبدالله
•ــــــــــــــــــــ••ــــــــــــــــــــ•
.•°``°•.¸.•°``°•
@mojaradan •.¸ ¸.•
°•.¸¸.•°`
¸.·´¸.·´¨) ¸.·*¨)
(¸.·´ (¸·´ .·´
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌿🕊
#السلام_ایها_غریب
#سلام_امام_زمان
وقتِ اذانِ مغرب
و افطار و ربنا...
من آرزو ڪنمـ
تُو برآورده مۍشوے..؟!
#اَݪٰلّہُـمَّعَجِِّلݪِوَلیِّڪَالفَࢪَج🌱
.•°``°•.¸.•°``°•
@mojaradan •.¸ ¸.•
°•.¸¸.•°`
¸.·´¸.·´¨) ¸.·*¨)
(¸.·´ (¸·´ .·´
#انچه_مجردان_باید_بدانند
✔️ قبل از ازدواج به خانواده همسر دقت کنید، فرزندان عصاره ی تربیتی خانواده هستند و اختلاف فرهنگی حتما روی آنها تاثیر خواهد داشت
👈 #اختلاف_فرهنگی رو با اختلاف طبقاتی اشتباه نگیرید.
#مجردها_بدانند
.•°``°•.¸.•°``°•
@mojaradan •.¸ ¸.•
°•.¸¸.•°`
¸.·´¸.·´¨) ¸.·*¨)
(¸.·´ (¸·´ .·´
51.75M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎞 فیلم『 #انفرادی
ژانر: کمدی،احتماعی
#قسمت_دهم
.•°``°•.¸.•°``°•
@mojaradan •.¸ ¸.•
°•.¸¸.•°`
¸.·´¸.·´¨) ¸.·*¨)
(¸.·´ (¸·´ .·´
✿ #والپیپر ⇠『🌝🖇️』
✿ #کادر⇠『👣🫧』
.•°``°•.¸.•°``°•
@mojaradan •.¸ ¸.•
°•.¸¸.•°`
¸.·´¸.·´¨) ¸.·*¨)
(¸.·´ (¸·´ .·´
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#کلیپ_تصویری
🔺شرایط لازم برای ازدواج پسران
📌حجت الاسلام دهنوی
.•°``°•.¸.•°``°•
@mojaradan •.¸ ¸.•
°•.¸¸.•°`
¸.·´¸.·´¨) ¸.·*¨)
(¸.·´ (¸·´ .·´
📜 چرا انقدر سریع از لحاظ عاطفی وابسته میشم؟
۱. باور نداری با کسی نیستی میتونی خوشحال باشی
۲. تصمیمات رو بر اساس احساساتت همیشه گرفتی
۳. عزت نفست وابسته به رابطه ی داشته یا نداشتت هست
۴. ترس از تنهایی داری
۵. اعتماد به نفس و باور داشتن به خودت رو یادنگرفتی و بلد نیستی
۶. تصور میکنی اگه کسی کنارت نباشه از عهده ی کارهات بر نمیای
-
#روانشناسی
.•°``°•.¸.•°``°•
@mojaradan •.¸ ¸.•
°•.¸¸.•°`
¸.·´¸.·´¨) ¸.·*¨)
(¸.·´ (¸·´ .·´
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📖 حکایتی از #بوستان_سعدی
.•°``°•.¸.•°``°•
@mojaradan •.¸ ¸.•
°•.¸¸.•°`
¸.·´¸.·´¨) ¸.·*¨)
(¸.·´ (¸·´ .·´
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
وقت خودت و دیگران رو تلف نکن
با کلاس رفتار کن!
و بذار در نظر دیگران کلامت جذاب باشه
زمان بعضی از شوخیا گذشته
⭕️⭕️✋✋
.•°``°•.¸.•°``°•
@mojaradan •.¸ ¸.•
°•.¸¸.•°`
¸.·´¸.·´¨) ¸.·*¨)
(¸.·´ (¸·´ .·´
AUD-20220428-WA0080_6003621246170827713.mp3
4.05M
#تند_خوانی🌸
جزءبیستوششم🔗
بهنیابتازشهیدبلباسی🍂..
هدیهبه آستانمقدس
امامزمان(عج)🌼🌿..
بانوای: استاد معتز آقایی🎙
.•°``°•.¸.•°``°•
@mojaradan •.¸ ¸.•
°•.¸¸.•°`
¸.·´¸.·´¨) ¸.·*¨)
(¸.·´ (¸·´ .·´