فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#روز_خود_را_با_قران_شروع_کنید
#یک_فنجان_آرامش
.•°``°•.¸.•°``°•
@mojaradan •.¸ ¸.•
°•.¸¸.•°`
¸.·´¸.·´¨) ¸.·*¨)
(¸.·´ (¸·´ .·´
•🌴🌱•
#قرار_عاشقی
#سلام_ارباب_دلم
#حسین_جانم
بیسٺ و پنج روز فقط ڪرببلا خواستہام
دم افطار و سحر ڪرببلا خواستہام
چہ ڪنم تا بخرے این دل آلودهے من
جان زینب نظرے ؛ ڪرببلا خواستہام
#اللهم_الرزقنا_ڪربلا❤️
#صلی_علیک_یا_ابا_عبدالله
•ــــــــــــــــــــ••ــــــــــــــــــــ•
.•°``°•.¸.•°``°•
@mojaradan •.¸ ¸.•
°•.¸¸.•°`
¸.·´¸.·´¨) ¸.·*¨)
(¸.·´ (¸·´ .·´
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#السلام_ایها_الغریب
#سلام_امام_زمانم
#مهدی_جانم
واپسین روزهای رمضان
صحبتی با مولا جان...
آقاجان...مگر نه اینکه هستی!؟
که حضور داری و میبینی!؟
شما بگو به کی شکایت ببریم!؟
آقا...شیعه امروز تنهاست...
#اللهم_عجل_لولیک_فرج
.•°``°•.¸.•°``°•
@mojaradan •.¸ ¸.•
°•.¸¸.•°`
¸.·´¸.·´¨) ¸.·*¨)
(¸.·´ (¸·´ .·´
#انچه_مجردان_باید_بدانند
🌸🍃آنچه مجردان باید بدانند..!🌸🍃
#خواستگاری_دختر_از_پسر😊
#قسمت_اول
مسلما کسی شک نداره که #زن مظهره ناز و #مرد مظهر نیازه. 👌
کاملا هم دلایل فطری و علمی داره.
حتی تو حیوانات هم این موضوع وجود داره.
مثلا شما هیچ وقت نمیبینید
که دو تا گوزن ماده با هم سر یه گوزن نر دعوا کنن (این مثاله، گیر ندید😅).
منظور این که خداوند این خصلت رو در ناخودآگاه انسان گذاشته.
اما چون #انسان برخلاف حیوان اختیار داره و میتونه انتخاب کنه، لاجرم ممکنه این سیستم ناز و نیاز به هم بخوره. یعنی ممکنه دختری از پسری خوشش بیاد و بخواد مستقیم یا غیرمستقیم ازش #خواستگاری کنه.🙃
فعلا کاری به ریشه های این اتفاق نداریم،
هرچند کلی حرف برای گفتن هست.
#ادامه_دارد...😉
#نکته_به_درد_بخور🤔
.•°``°•.¸.•°``°•
@mojaradan •.¸ ¸.•
°•.¸¸.•°`
¸.·´¸.·´¨) ¸.·*¨)
(¸.·´ (¸·´ .·´
48.38M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎞 فیلم『 #انفرادی
ژانر: کمدی،احتماعی
#قسمت_دوازدهم
.•°``°•.¸.•°``°•
@mojaradan •.¸ ¸.•
°•.¸¸.•°`
¸.·´¸.·´¨) ¸.·*¨)
(¸.·´ (¸·´ .·´
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#کلیپ_تصویری
چرا فکر میکنی اونی که تو گوشی پیدا کردی بدردت میخوره؟!
نزار فقط جسمتو تعریف کنن....!😕
بفرستبرا اونیکهمیدونیبهشنیاز داره😉
.•°``°•.¸.•°``°•
@mojaradan •.¸ ¸.•
°•.¸¸.•°`
¸.·´¸.·´¨) ¸.·*¨)
(¸.·´ (¸·´ .·´
#حرف_حساب
#آیت_الله_مجتهدی_تهرانی:
🍃اگر انسان می خواهد فکر کند که این دنیا آخرش چیست، بهترین راه این است که به گذشته فکر کند. به این فکر کند که عمری که کرده است، در این مدت چه شده است؟ باقی عمرش هم همین خواهد بود دیگر! چرا غفلت می کنیم و غافلیم؟ چرا فکر مردن نیستیم.
ای که پنجاه رفت و در خوابی
مگر این چند روزه دریابی
گاهی خودمان را نصیحت کنیم. به خود بگوییم که رفقای ما همه مرده اند، آنها که از ما قوی تر و پول دارتر بودند مردند، پس ما هم می میریم. راجع به گذشته ی خود فکر کنیم که چه کردیم؟ بقیه اش هم همان خواهد بود.
دل خود را به دنیا خوش نکنیم. به خود بگوییم قدیم تر که ما جوان و قوی بودیم، این همه گرفتاری داشتیم، بقیه ی عمر که بدتر است. دل خود را به چه چیز خوش کنیم؟
.•°``°•.¸.•°``°•
@mojaradan •.¸ ¸.•
°•.¸¸.•°`
¸.·´¸.·´¨) ¸.·*¨)
(¸.·´ (¸·´ .·´
⚠️فضایمجازی،ڪلاغها
روتویچشماتونقناریمیڪنه!
#سواد_رسانه
.•°``°•.¸.•°``°•
@mojaradan •.¸ ¸.•
°•.¸¸.•°`
¸.·´¸.·´¨) ¸.·*¨)
(¸.·´ (¸·´ .·´
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💯شرط قبولی عمل خیر در آن دنیا؛
▫️فکر کنید ببینید چه عمل خیری انجام دادید که فقط در راه رضای خدا بوده!
🎞 سکانسی تاثیرگذار و قابل تامل از سریال ملکوت
.•°``°•.¸.•°``°•
@mojaradan •.¸ ¸.•
°•.¸¸.•°`
¸.·´¸.·´¨) ¸.·*¨)
(¸.·´ (¸·´ .·´
💥 مبلغ فطریه رمضان ۱۴۰۲ از سوی مراجع تقلید اعلام شد
#فطریه
.•°``°•.¸.•°``°•
@mojaradan •.¸ ¸.•
°•.¸¸.•°`
¸.·´¸.·´¨) ¸.·*¨)
(¸.·´ (¸·´ .·´
#مژده_مژده
#ببینید_براتون_چی_اوردم
#خبر_ازدواج_یکی_از_عزیزانمان
سلام خداقوت تشکرمیکنم ازکانال خوبتون من همیشه پیگیرکانالتون هستم مخصوصا رومان ها رودنبال میکنم
منم تازه ازدوج کردم ۱۳رمضان عقدمون بود انشاالله قسمت همه ی مجردان کانال من این کانا رودوس دارم انشاالله دائمی باشه
#ادمین_نوشت
الهی خوشبخت دو عالم باشن و تبریک ما را از طرف مجردان انقلابی و خادمانتون پذیرا باشید . خیلی دوست داشتم اینقدر وسعم زیاد بود که میتونستم کادوی به این تازه عروس و دامادها میدادم هزینه کمک سفر به مشهد میدادیم و راهی سفرشلن میکردیم .خب آرزو بر جوانان عیب نیست خب آرزو م دیگه 🙈
الهی قسمت تمام مجردان کانال بشه.
مجردان انقلابی
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸 #خریدار _عشق💗 قسمت15 بعد از تمام شدن کلاس ،وسیله هامو جمع کردم سهیلا: بهار ،حالا که د
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
#خریدار_عشق💗
قسمت16
بعد از پر کردن فرم ،رفتم سمت در اتاق مدیریت در زدم و وارد شدم...
(یه مرد جوون،سی و هفت،هشت ،ساله به نظر میرسید)
- سلام
سلام ،بفرمایید...
- گفتن که نیاز به یه نفر دارین که تدریس ریاضی کنه شما مدرکتون چیه؟
- دارم واسه کارشناسی میخونم رشته ام حسابداریه....
خوبه ،چرا میخواین تدریس کنین
(نمیدونستم چی بگم): به پولش نیاز دارم باشه ،از فردا به مدت یه هفته میتونین تدریس کنین اگه راضی بودیم با هم قرار داد میبندیم
- چشم فرمو بدین به من
- بفرمایید
نگاهی به فرم کرد
خوب ، خانم صادقی ،به سلامت
- خیلی ممنون ،با اجازه
در و باز کردم ،یه نگاهی به بیرون انداختم و رفتم ،بدو بدو رفتم سمت ماشین
سوار شدم واااییی دستی دستی چه گندی زدم من این چه کاره احمقانه ای بود کردم
اگه بابا اجازه نده چی ؟
جواد و بگوو اینو چیکارش کنم
یه دفعه احمدی اومد بیرون...
- یعنی همش تقصیر توعه.....
خواستم دیگه برگردم که باز یه چیزی وسوسه ام میکرد که دنبالش برم گوشیم زنگ خورد
جواد بود ساعت و نگاه کردم وااای ساعت یه ربع به سه بود - جانم داداش
جواد: کجایی بهار - دارم میام
جواد: باشه زود بیا - چشم
دنبال احمدی رفتم ،بعد از مدتی رسید به یه خونه ،در خونه رو باز کرد و وارد خونه شد ،متوجه شدم اینجا خونشه
بعدش حرکت کردم سمت بازار
جوادم هی زنگ میزد ،دیگه از ترس جوابشو نمیدادم بعد از کلی چرخیدن، یه لباس پیدا کردم مناسب جشن
حساب کردم و سوار ماشین شدم که به گوشیم نگاه کردم ۱۰ تماس از جواد با یه پیام
پیامو باز کردم نوشته بود: دختر لااقل بگو زنده ای خیالم راحت بشه ،ماشینم نیاز ندارم خانم محمدی اومده دنبالم دارم میرم...
یه لبخندی زدمو براش نوشتم
الهی قربونت برم،کارم طول کشید ،دارم میرم خونه شرمنده تا برسم خونه هوا تاریک شده بود
ماشین و گذاشتم پارکینگ و رفتم تو خونه
مامان: معلوم هست کجایی؟
- خوب خونم
مامان:بیچاره جواد از خجالت آب شد که زهرا اومده دنبالش...
- وااا مامان،زنشه هااا، اگه اون نیاد کی بیاد دختر همسایه...
مامان: برو نمک نریز دختر...
- چشم...
یکی نیست بیاید این دختر بگیر من راحت شم خدا...
الهی آمین مادر جان...
نمیدونم تو اگه این زبان نداشتی میخواستی چکار کنی...
.•°``°•.¸.•°``°•
@mojaradan •.¸ ¸.•
°•.¸¸.•°`
¸.·´¸.·´¨) ¸.·*¨)
(¸.·´ (¸·´ .·´
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
.
#خریدار_عشق💗
قسمت17
سویچ ماشین و گذاشتم رو میز اتاق جواد
خودمم رفتم تو اتاقم ،خیلی خسته بودم
لباسمو عوض کردم، اول رفتم نمازمو خوندم تا قضا نشه بعد صدای در خونه رو شنیدم
سجاده مو جمع کردم ،رفتم پایین
بابا اومده بود..
- سلام بابایی
بابا: سلام دخترم
بعد نیم ساعت جواد اومد ،با دیدن جواد از خجالت صورتم سرخ شده بود
سر سفره شام یاد موسسه افتادم
- بابا جون ،میشه من برم تدریس خصوصی؟
بابا: چرا میخوای بری تدریس کنی؟
- خوب دوست دارن مستقل بشم...
جواد: خوب پول میخوای بگو بهت بدیم ،سرکار چرا میخوای بری؟
- داداشی الان شما هم بعد ازدواج نمیزارین زهرا جون بره سرکار؟
جواد:چکار داری به زن من، این موضوعش فرق میکنه! تو درسات تمام بشه ،خودم میبرمت یه جای خوب کار کنی خوبه؟
- اما من دلم میخواد الان یه کاری کنم، تازه میخوام درس بدم کاره بدی که نمیکنم
بابا: بهار جان ، آدرسشو بده جواد بره ببینه اگه جایه خوبی بود برو...
- چشم ،دستتون درد نکنه...
روی تختم دراز کشیده بودمو به اتفاق های امروز فکر میکردم نمیدونم چرا حس بدی ندارم
نمیدونم چرا رفتم و خواستم اونجا درس بدم
اینقدر تو ذهنم خیال بافتم که خوابم برد
جواد: بهار تنبل خانم، پاشو دیگه لنگه ظهره
- داداشی بزار یه کم بخوابم امروز جمعه هااا
جواد: مثل اینکه امروز عقده خان داداشت هم هستااا
- ( چشمام مثل بابا قوری باز شد) ای وااای یادم رفته بود ،بدبختی هات از امشب شروع میشه...
جواد: بدبختی !؟
یه دفعه یه لیوان آب ریخت رو صورتم
منم جیغ کشیدم
جواد : خوب میگفتی!
- خیلی لوسی، تلافی میکنم ...
جواد رفت و من حرص میخوردم از کارش..
.•°``°•.¸.•°``°•
@mojaradan •.¸ ¸.•
°•.¸¸.•°`
¸.·´¸.·´¨) ¸.·*¨)
(¸.·´ (¸·´ .·´
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
#هدیه_به_خاطر_مزدوج_شدن_دوست_خوبمان
#خریدار_عشق💗
قسمت18
بعد از کمی این طرف و اون طرف کردن بلند شدم و یه دوش گرفتم بعد خوردن ناهار
همه مشغول آماده شدن شدیم
لباس خوشکلی که خریدمو پوشیدم
یه لباس خریدم که هم مانتو میشد گفت هست هم پیراهن یه شال سفید هم گذاشتم
یه عطر خوش بو زدم
اهل آرایش کردن نبودم ،
کیف کوچیک مو برداشتم و رفتم پایین
مامان و بابا روی مبل نشسته بودن ومنتظر من بودن - من آمادم بریم
بابا با دیدنم اومد سمتم ،پیشونیمو بوسید : انشاءالله عروسی خودت
مامان: انشاءالله
لباست خیلی قشنگه بهار - خیلی ممنونم ،
همه حرکت کردیم سمت محضر
وارد محضر شدیم مهمونا کم کم اومده بودن
بعد احوالپرسی با مهمونا رفتم سمت جایگاه عروس دوماد...
چند تا عکس از خودم و سفره عقد گرفتم
بعد مدتی زن دایی اومد سمتم
بلند شدم و سلام کردم ( زن دایی بغلم کرد )
زندایی: سلام عزیز دلم، انشاءالله جشن عقد خودت (میدونستم منظورش چیه)
خیلی ممنون
چند باری بود که زنداییم واسه پسرش سعید میاومدن خواستگاری
منم هر بار جواب منفی میدادم
سعید پسره خیلی خوبی بود، ولی نمیدونم چرا هیچ حسی بهش ندارم با صدای صلوات مهمونا متوجه شدم عروس و دوماد اومدن منم یه لبخندی زدمو نشستم روی صندلیشون
بعد مدتی جواد و زهرا اومدن که بشینن که من با لبخند نگاهشون میکردم...
جواد: بهار جان ،اینجا الان جای ماستااا، انشا سری بعد نوبتت شد بیا بشین اینجا
- میدونم ،بلند شدنم از اینجا خرج داره...
( زهرا خندید)
جواد: عع خرج دیگه چیه، بلند نشی بغلت میشینمااا
- بشین ، منم جیغ میکشم آبروی جناب سروان میره...
جواد: الان چی میخوای؟
- دوتا تراول ناقابل...
جواد: چرا دوتا
- نکنه میخوای زهرا پول یکیشو بده ،آخ آخ آخ از همین اول زندگی داری خسیس بازی در میاری؟
جواد: باشه بابا ،بیا بگیر
حالا پاشو دارن نگاهمون میکنن...
- ای قربونت برم من ،بفرمایید
بعد از تمام شدن مراسم ،رفتیم خونه، زهرا هم همراه جواد رفتن دور دور،آخر شب اومدن خونه...
.•°``°•.¸.•°``°•
@mojaradan •.¸ ¸.•
°•.¸¸.•°`
¸.·´¸.·´¨) ¸.·*¨)
(¸.·´ (¸·´ .·´
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
#هدیه_به_خاطر_مزدوج_شدن_دوستمون
#خریدار_عشق💗
قسمت19
صبح زود بیدار شدم
لباسامو پوشیدم رفتم پایین
مشغول صبحانه خوردن بودم که جواد و زهرا هم اومدن - سلام به عروس و دوماد
جواد: سلام بر خانم باج گیر
- عع باج نبود و شیرینی بود
زهرا: سلام - داداش جواد آدرس موسسه رو برات میفرستم حتمن صبح برو ،چون بعد ظهر باید برم اونجا
جواد: باشه
بلند شدم و کیفمو برداشتم و خداحافظی کردم رفتم سمت در - داداش
جواد: جانم - هنوزم خانم محمدیه؟
جواد: بازم آب خنک میخوای؟
خندیدم و خداحافظی کردم
رسیدم دانشگاه ،چشمم به سهیلا و مریم افتاد رفتم پیششون - سلام
سهیلا: به سلام خواهر شوهر عزیز
مریم: سلام خوبی؟ خوش گذشت؟
- اره جاتون خالی
سهیلا: بچه ها بریم داخل دارم قندیل میبندم
رفتم توی کلاس و بعد چند دقیقه احمدی وارد شد ،چشمم بهش خشک شد
مریم زد روشونم : الووو کجایی - جانم
سهیلا: بهار عاشق شدیااا - مگه دیونم
مریم : دیونه مگه شاخ و دم داره...
ساعت ۱۰ بود که جواد زنگ زد که میتونم برم واسه تدریس
از خوشحالی داشتم بال در می آوردم ولی علت خوشحالیمو نمیدونستم چیه
به سهیلا و مریم چیزی نگفتم
و بهونه آوردم که کار دارم تو دانشگاه
بعد کلاس ،یه دربست گرفتم رفتم سمت موسسه
وارد موسسه شدم رفتم سمت دفتر مدیریت در زدم ، رفتم داخل
- سلام
سلام - میتونم کارمو شروع کنم؟
- بله ،برین پیش خانم هاشمی راهنماییتون میکنن
-خیلی ممنون اقایه...
صالحی هستم - بله ،بازم ممنونم
رفتم بیرون ،دنبال خانم هاشمی میگشتم که صدایی شنیدم رفتم دنبال صدا
دیدم احمدی مشغول درس دادن فیزیک بود
هاشمی: خانم صادقی - بله
هاشمی : میتونی برین اتاق شماره ۳ ، بچه ها اومدن - چشم
اتاقم کنار اتاق احمدی بود
درو باز کردم ،تعدادی پسر روی صندلی هاشون نشسته بودن
خودمو معرفی کردمو درسو شروع کردیم
بعد از تمام شدن کلاس رفتم بیرون از موسسه داشتم خارج میشدم که اقای صالحی صدام زد
آقای صالحی: خانم صادقی
- بله
اقای صالحی: امروز چه طور بود - خوب بود
همین لحظه احمدی از اتاق اومدی بیرون وااای گند زدم با دیدنم تعجب کرد
اقای صالحی ،متوجه قیافه هامون شد
آقای صالحی: ببخشید شما همدیگه رو میشناسین؟
- بله با آقا احمدی همکلاسی هستیم
آقا صالحی: چه خوب، سجاد جان چه طور بودن امروز بچه ها
احمدی(با اینکه هنوز تو شوک بود) خوب بودن
- ببخشید من برم دیرم شده
صالحی: به سلامت...
.•°``°•.¸.•°``°•
@mojaradan •.¸ ¸.•
°•.¸¸.•°`
¸.·´¸.·´¨) ¸.·*¨)
(¸.·´ (¸·´ .·´
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴کرامت زن در نگاه امام خمینی
🔹اگر زنان تلاش کنند برای دوسوال هستی شناسی از خودشان پاسخ دهند در خیلی از فتنه ها راه درست را تشخیص میدهند.
🔻هدف خدای مهربان از خلقت زن چه بود است ؟
🔻خدایی که استعدادها و زیبایی های مادی ومعنوی را برای زن بخشیده چه دستور العمل هایی برای شکوفا کردن استعدادها و مراقبت از این زیبایی ها به او داده است ؟
.•°``°•.¸.•°``°•
@mojaradan •.¸ ¸.•
°•.¸¸.•°`
¸.·´¸.·´¨) ¸.·*¨)
(¸.·´ (¸·´ .·´
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 ابتکار جالب در مراسم جشن تکلیف
امسال آستان قدس حسینی، در شب ولادت امام حسن علیهالسلام جشن زیبای مراسم چادرگذاری را برگزار کرد.
#جشن_تکبیف
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#روز_خود_را_با_قران_شروع_کنید
#یک_فنجان_آرامش
اینطوری باید دعا کرد..
✅ تلاوت طوفانی آیه ۳۷ سوره ابراهیم (ع) استاد عبدالباسط
.•°``°•.¸.•°``°•
@mojaradan •.¸ ¸.•
°•.¸¸.•°`
¸.·´¸.·´¨) ¸.·*¨)
(¸.·´ (¸·´ .·´
#قرار_عاشقی
#سلام_ارباب_دلم
#حسین_جانم
اونجاڪہسھرابسِپھࢪۍگفت:
کٌجاسٺجـاۍِࢪِسيدَن
وَپَھنڪَࢪدَنِیِڪفَرش
وَبیخیـٰالنِشَستن..!؟🌿
دَࢪجَواببٰایَدگٌفت:بِینٌالحَࢪَمِـین..♥️
#صلی_علیک_یا_ابا_عبدالله
.•°``°•.¸.•°``°•
@mojaradan •.¸ ¸.•
°•.¸¸.•°`
¸.·´¸.·´¨) ¸.·*¨)
(¸.·´ (¸·´ .·´
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#السلام_ایها_غریب
#سلام_امام_زمانم
#مهدی_جانم
گذشت ماه خدا
ماه من نیامد باز
اللهم عجل لولیک فرج💚🌱
.•°``°•.¸.•°``°•
@mojaradan •.¸ ¸.•
°•.¸¸.•°`
¸.·´¸.·´¨) ¸.·*¨)
(¸.·´ (¸·´ .·´